دارالایتام

معرف

محلی برای نگهداری و آموزش و پرورش کودکان یتیم و بی‌سرپرست
متن
دارالاَیْتام، محلی برای نگهداری و آموزش و پرورش کودکان یتیم و بی‌سرپرست. مسلمانان از نخستین سال هجرت، درگیر جنگ با مشرکان مکه و سپس طوایف و اقوام دیگر شدند و شمار زیادی کودک یتیم و بی‌سرپرست به‌جای ماندند؛ پیامبر اسلام صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم نیز یتیم بود و قرآن این ویژگی آن حضرت را یادآوری کرده و از ایشان خواسته است که با یتیمان نیک رفتار باشد. در آیات متعدد قرآن، همچنین به رعایت حال ایتام و دستبرد نزدن به اموال آنها سفارش شده‌است. در سنّت پیامبر و بالطبع در احکام و قوانین فقهی و حقوقی اسلام نیز، رعایت حال یتیمان مورد توجه بسیار قرار گرفته است (← یتیم*). مجموعه اینها موجب شده است که مسلمانان نگاه ویژه‌ای به یتیمان داشته باشند. با این حال، دارالایتام یا پرورشگاه به معنای محلی که زندگی کودکان یتیم به صورت شبانه‌روزی تا رسیدن به سن بلوغ در آن سپری می‌شود، متعلق به عصر جدید است و درباره وجود چنین مراکزی در قرون پیشین گزارشی در دست نیست. در این مقاله، ابتدا به چگونگی تعامل جامعه اسلامی با یتیمان، به‌ویژه در دو حوزه مراقبت از اموال یتیمان و آموزش آنها، پرداخته شده‌است و سپس پرورشگاهها به عنوان نهادهایی که در عصر جدید متولی سرپرستی و نگهداری کودکان‌اند، مطالعه و بررسی شده‌اند.در قرآن کریم (نساء: 10)، تصرف ظالمانه اموال یتیمان منع و بسیار نکوهش شده و خوردن مال یتیم، فروریختن آتش در شکم دانسته شده است. این منع شدید موجب شد مسلمانان در حفظ اموالی که یتیمان به ارث می‌بردند، دقت و وسواس فراوان داشته باشند و دستگاههای قضائی و خلفا و حکمرانان تدابیری برای مراقبت از این اموال در نظر گیرند. به گزارش ابن‌عساکر (ج 35، ص 444)، عبدالرحمان‌بن معاویة‌بن حُدَیج (متوفی 95) در مصر، نخستین قاضی بود که مراقبت از اموال یتیمان هر قوم را به عَریف* آن قوم سپرد و برای آن، نامه و سند رسمی تهیه کرد. به‌علاوه، در بسیاری از فرمانهایی که خلفا، سلاطین و امرا برای نقبا، قضات و کارفرمایان خویش می‌نوشتند، آنها را به مراقبت از اموال یتیمان سفارش کرده و بعضآ راهکارهایی برای این امر در نظر گرفته بودند (برای نمونه‌هایی از این فرمانها ← قلقشندی، ج10، ص 271، 289، ج 12، ص 47، 184).در تشکیلات دیوانی ایوبیان (قرن ششم ـ هفتم) و ممالیک در مصر و شام (قرن هفتم ـ دهم)، منصبی تحت عنوان ناظرالایتام یا عامل‌الایتام وجود داشت که وظیفه اصلی صاحب آن سرپرستی و محافظت از اموال یتیمان بود (← ذهبی، حوادث و وفیات 671ـ680ه .، ص 79، 243، حوادث و وفیات 691ـ700ه .، ص190؛ ابن‌کثیر، ج 13، ص 264، 343). سپردن این منصب به افراد مهم و سرشناس، از جمله محتسب، حاکی از اهمیت آن در دوره سلاطین مذکور است (← همانجاها). ناظرالایتام، به هنگام خریدوفروش اموال یتیمان، مبایعه‌نامه‌ای در حضور شاهدان تهیه می‌کرد (نُوَیری، ج 9، ص 49ـ50). در تشکیلات اداری این دوران، همچنین از دیوان‌الایتام سخن گفته شده است که به نظر می‌رسد اموال یتیمان در آن ثبت و ضبط می‌شده است (← همان، ج 30، ص 125).در میانه قرن سیزدهم، در قلمرو عثمانی سازمانی به نام «نظارت اموال‌الایتام» با خزانه‌ای به اسم صندوق‌الایتام ایجاد شد که ریاست آن را «مدیر صندوق‌الایتام» برعهده داشت و در ولایات و نواحی مختلف دارای نمایندگیهایی بود. بدین‌ترتیب، شاید برای نخستین بار، نظارت بر اموال یتیمان از نهادهای شرعی به چنین سازمانی منتقل شد (یازبک ، ص 134ـ136).آموزش دینی و تربیت یتیمان نیز در جامعه اسلامی جایگاه و اهمیت ویژه‌ای داشته است. آموزش کودکان در مسجد، به دلیل حفظ حرمت و پرهیز از نجس‌شدن آن، در فرهنگ اسلامی امری ممنوع و مذموم بود. به‌علاوه، توصیه می‌شد که از آموزش کودکان در خانه‌های آنها نیز پرهیز شود (← ابن‌اخوه، ص260؛ هرچند همواره به این منع توجه نمی‌شد ← ابراهیم عبدالمنعم، ص 29). این محذورات و نیز این نکته که بسیاری از یتیمان اساسآ خانه و سرپناه مناسب نداشتند، موجب شد که در جوامع، مساجد، مدارس، خانقاهها، بیمارستانها و سایر نهادهای آموزشی که به تعلیم و آموزش کودکان می‌پرداختند، مکانی نیز به تعلیم و تربیت ایتام اختصاص یابد. این مکانها که در منابع مکتب/ مکاتب‌الایتام خوانده شده‌اند، بی‌شک مهم‌ترین و گسترده‌ترین نهاد متولی آموزشهای ابتدایی به کودکان یتیم در شرق و غرب جهان اسلام به شمار می‌روند (برای نمونه‌هایی از این مکاتب و کارکردهای آنها ← ادامه مقاله).ولیدبن عبدالملک (حک : 86ـ96)، ششمین خلیفه اموی، از نخستین خلفایی است که به تربیت و آموزش یتیمان همت گماشت. او برای یتیمان مؤدِّب ویژه برگزید و برای آنها «اخراجات معین کرد» (حمداللّه مستوفی، ص 277ـ278؛ ذهبی، حوادث و وفیات 81ـ100 ه .، ص500). گزارشهایی نیز از دوره عباسیان در دست است که نشان می‌دهد در بغداد یا شهرهای دیگر، مکاتبی برای آموزش ایتام دایر بوده است. برای نمونه شمس‌الملک (متوفی 517، فرزند خواجه نظام‌الملک طوسی)، و انوشیروان‌بن خالد کاشی (متوفی 532، وزیر مسترشد عباسی)، هریک در بغداد مکتبی برای آموزش کودکان یتیم ایجاد کرده بودند (← بنداری، ص 129؛ امین، ج 3، ص 505). در مدرسه مستنصریه بغداد نیز، که در 631 کار بنای آن به اتمام رسید، مکتبی برای یتیمان در نظر گرفته شده بود (ابن‌کثیر، ج 13، ص 139). شاید مهم‌ترین گزارش از ایجاد مکتب ایتام پس از عباسیان، درباره «بیت‌التعلیم» واقع در رَبع رشیدی* در تبریز باشد. در وقفنامه‌های موجود، در بیان مجاوران و ملازمان ربع رشیدی از ده کودک یتیم نیز سخن رفته است که در محله صالحیه سکونت داشتند و در بیت‌التعلیم به آموزش قرآن و خواندن و نوشتن می‌پرداختند. علاوه بر معلمی که مسئول آموزش این یتیمان بود، فردی با عنوان اتابک، سرپرستی و تربیت و رسیدگی به اوضاع بهداشت، تغذیه و پوشاک آنها را برعهده داشت. اتابک مجرد و سالخورده و مشفق و معتمَد بود. او هر روز کودکان را به بیت‌التعلیم می‌برد و پس از پایان زمان آموزش، آنها را به سکونتگاهشان برمی‌گرداند. خواجه رشیدالدین از محل اوقاف برای یتیمان و معلم و اتابک آنها «مُشاهَره» (جیره ماهیانه) و «میاوَمه» (جیره روزانه) نقدی و جنسی مقرر کرده بود. این کودکان پس از رسیدن به سن بلوغ و دریافت آموزشهای اولیه، جای خود را به گروهی دیگر می‌دادند (← رشیدالدین فضل‌اللّه، ص 135، 185، 190).در عصر صفوی، به دستور شاه‌طهماسب اول (حک : 930ـ 984)، مکتب‌خانه‌هایی برای ایتام در برخی شهرهای ایران از جمله مشهد، سبزوار، استرآباد، قم، یزد، کاشان، تبریز و اردبیل ساخته شد که از آن میان، مکتب‌خانه ایتام مشهد در کنار حرم رضوی با موقوفات بسیارش تا اواخر عصر قاجاری نیز فعال بود و چهل پسر و چهل دختر یتیم در آن تعلیم و پرورش می‌یافتند (← جهان‌پور، ص 37ـ63).بیشترین گزارشها در منابع، درباره ایجاد مکتب ایتام در مصر و شام در دوره ایوبیان و ممالیک است. هدف اصلی از تأسیس این مراکز، آموزش قرآن به یتیمان بوده است. به‌گونه‌ای که گاه دارالایتام یا مکتب‌الایتام در منابع این دوره مترادف دارالقرآن به کار رفته است (← ابن‌بطوطه، ج 1، ص 62؛ عبدالجلیل حسن عبدالمهدی، ج 2، ص 175، 179). ابن‌جبیر (متوفی 614؛ ص 25، 220)، نیز از «محاضر» یا مکاتبی گزارش کرده است که در زمان او در قاهره و دمشق فعال بوده‌اند. وجود پانزده مکتب ایتام در شهر حلب در قرن نهم که منسوب به افراد عادی یا امرا و فرمانروایان یا دانشمندان بوده‌اند، حکایت از توجه مردم، از گروههای مختلف، به ایجاد چنین مراکزی دارد (← سبط ابن‌عجمی، ج 1، ص440ـ444).مکاتب ایتام اغلب به مراکز آموزشی چون جوامع و مدارس و خانقاهها و بیمارستانها وابسته بودند. برای نمونه جامع‌الازهر، جامع آق‌سنقر، جامع حاکمی، خانقاه مظفری، خانقاه علائیه، بیمارستان منصوری و مدرسه سلطان‌حسن‌بن ناصر محمدبن قَلاوون، همگی در قاهره، و مدارس تنکزیه و طَشتمَریه در بیت‌المقدس هریک دارای مکتب ایتام بودند (← نویری، ج 33، ص 305؛ مَقریزی، ج 4، ص 56ـ57، 107، 117، 260ـ261؛ ابن‌تغری بردی، ج10، ص 126؛ عبدالجلیل حسن عبدالمهدی، ج 2، ص 179، 184). برخی دیگر از مکاتب ایتام به دست افراد خیّر و نیکوکار بنا می‌شد یا این افراد بخشی از اموال و داراییهای خود را برای این مدارس وقف می‌کردند (← ذهبی، حوادث و وفیات 621ـ630ه .، ص 403؛ حسین رمضان، ص 193، 213؛ اوقاف و املاک المسلمین فی فلسطین، ص 26، 38). در منابع این دوره همچنین، مکتب/ مکاتب‌السبیل برای اشاره به مکاتب ویژه آموزش ایتام به کار رفته که حاکی از خیریّه بودن این مراکز است (برای نمونه ← نویری، ج 31، ص 121، ج 33، ص 305؛ مقریزی، ج 4، ص 117، 261؛ ابن‌تغری بردی، همانجا).در مکاتب ایتام، یک یا دو مؤدِّب برای آموزش قرآن به یتیمان در نظر گرفته می‌شد. این مؤدبان را فقیه نیز می‌نامیدند (← نویری، ج 31، ص 112، ج 32، ص 87). در مکتب ایتامی که به دارالقرآن دلامیه در دمشق وابسته بود، فردی با عنوان شیخ، آموزش ایتام را برعهده داشت و دو نفر دیگر یکی با عنوان ناظر و دیگری عامل، وی را در این کار یاری می‌کردند (نُعَیمی دمشقی، ج 1، ص 8ـ9). مؤدب لازم بود عالم به قرآن و آشنا به خط و زبان عربی باشد، چرا که وی علاوه بر قرآن، برخی آداب دینی و نیز خواندن و نوشتن را به کودکان آموزش می‌داد. به‌علاوه، او بایست فردی دیندار، نیکوکار، آشنا با علوم شرعی، خوش‌خلق، مهربان و باادب و نیز متأهل می‌بود (← حسین رمضان، ص 213؛ سعید عبدالفتاح عاشور، ص 433ـ434).هزینه مکتب ایتام عمدتآ از طریق وقف تأمین می‌شد. برای مؤدبان و یتیمان حقوق و مستمری نقدی و جنسی (جامگی و جِرایَه) به صورت روزانه و ماهیانه تعیین می‌گردید. تعداد کودکان و مؤدبان و مقدار مقرری براساس نظر واقف و نیز وسعت و امکانات مکتب، متفاوت بود. گزارشها نشان می‌دهد که تعداد کودکان از سیصد تن و بیش از آن، تا حداقل شش تن در هر مکتب بوده است. اغلب برای کودکان علاوه بر مقرری نقدی، مقداری نان و حلوا و برخی خوراکیها و مایحتاج دیگر و نیز لباسهای زمستانی و تابستانی تعیین می‌شده است (← نویری، ج 31، ص 112، ج 33، ص 305ـ306؛ ابن‌کثیر، ج 14، ص 78ـ 79؛ مقریزی، همانجاها؛ ابن‌تغری بردی، ج 7، ص 121؛ نعیمی‌دمشقی؛ حسین رمضان، همانجاها). در حالی که برخی گزارشها نشان می‌دهند که در قرن نهم، مقرری نقدی یک مؤدب بین پنجاه تا شصت درهم در ماه بوده است (← نویری؛ نعیمی دمشقی، همانجاها). گزارشی از یک مکتب ایتام در مصر، در اوایل قرن دهم، نشان می‌دهد که برای مؤدب چهارصد و برای ایتام هر کدام صد درهم در ماه اختصاص یافته بوده است (← حسین رمضان، همانجا). اگر این مقرریها به آنچه به صورت جنسی به مؤدبان و یتیمان داده می‌شد، اضافه شود شاید بتوان نتیجه گرفت که در مقایسه با سایر معلمان و کودکان، به این افراد توجه بیشتری می‌شده است و وضع مالی نسبتآ بهتری داشته‌اند (برای فهرستی تفصیلی از هزینه‌های یک مکتب ایتام در ایران عصر صفوی ـ قاجاری ← جهان‌پور، ص 55ـ63، 67ـ121).علاوه بر مکاتب ایتام، در برخی مدارس، در کنار استادان و مُعیدان، معلمانی نیز برای آموزش کودکان یتیم برگزیده می‌شدند یا برخی از استادان و معلمان علاوه بر آموزش کودکان و دانشجویان عادی، بخشی از وقت خود را به آموزش ایتام اختصاص می‌دادند (← نویری، ج 33، ص 154؛ عبدالجلیل حسن عبدالمهدی، ج 2، ص 179). واقفان به تربیت و آموزش ایتام توجه ویژه می‌کردند و گاه خود به‌رغم مشاغل و مناصبی که داشتند، شخصآ به احوال آنها رسیدگی می‌کردند (برای نمونه ← ابن‌کثیر، همانجا).به‌رغم آگاهیهای موجود درباره مکاتب ایتام، برخی از مطالب اساسی را درباره این مراکز نمی‌توان به‌روشنی و درستی مشخص کرد و اطلاعی درباره آنها در منابع یافته نمی‌شود؛ مثلا چگونگی گزینش ایتام و مدت زمان آموزش آنها در این مراکز شناخته نیست. همچنین، معلوم نیست که آیا آنان به صورت شبانه‌روزی در این مکاتب نگهداری می‌شدند و سرپرستی آنها هم برعهده متولیان این مراکز بود یا نه؟ از همین‌رو، اگرچه مکاتب ایتام بخشی از وظایف دارالایتامها و پرورشگاههای دوره جدید را برعهده داشتند، نمی‌توان این مرکز را به‌طور کلی با دارالایتام مقایسه کرد. هرچند به نظر می‌رسد براساس نظام سربازگیری در دوره ممالیک، که به تربیت غلامان و افراد یتیم و بی‌سرپرست برای پیوستن به دستگاههای نظامی و اداری توجه ویژه می‌شد، احتمالا مراکزی برای نگهداری و دادن آموزشهای لازم به کودکان یتیم در این دوره وجود داشته است (← امیره ازهری سنبل ، ص 58).دارالایتام یا یتیم‌خانه نهادی اجتماعی است که در سرزمینهای اسلامی از اواخر قرن سیزدهم تشکیل شد و سپس در سراسر قرن چهاردهم، به‌ویژه پس از تشکیل کشورهای مستقل مسلمان، رشد کمّی و کیفی سریع و چشمگیری یافت. درواقع، نگهداری یتیمان در دوره جدید، به‌ویژه به هنگام فقر و تنگدستی، یکی از معضِلات جدّی جوامع به شمار می‌رود. همین امر مردم و دولتها را به چاره‌اندیشی از طریق ایجاد مراکز نگهداری کودکان به صورت شبانه‌روزی واداشته است. در این مراکز، از یتیمان، از نوزادی یا سنین بالاتر تا هنگام بلوغ که بتوانند با اتکا به خویش در جامعه زندگی کنند، نگهداری می‌شود و در این مدت، همه آنچه یک خانواده برای فرزندان خویش فراهم می‌کند، اعم از مایحتاج زندگی و امکانات آموزشی، پرورشی، رفاهی و تفریحی، در حد توان در اختیار این کودکان قرار داده می‌شود. در برخی یتیم‌خانه‌ها که توان مالی بیشتری داشته‌اند، امکانات و تسهیلات رفاهی، تفریحی و آموزشی به‌اندازه‌ای بوده است که کودکان پرورش‌یافته در آنها از هنرمندان و موفق‌ترین افراد و متخصصان جامعه خویش می‌شده‌اند، به‌گونه‌ای که حتی خانواده‌ها تلاش می‌کردند با سپردن فرزندان خود به این مراکز، زمینه علم و مهارت‌آموزی و درنتیجه موفقیت آنها را فراهم سازند. حتی فارغ‌التحصیلان برخی از دارالایتامها چون دارالشفقه در استانبول، با تشکیل انجمنها و جذب در مراکز نظامی و دولتی، نقش بیشتری در جامعه داشتند (← شهری‌باف، ج 1، ص587؛ کلارک، ص75؛ د.ا.د.ترک، ذیل "Da(r(((afaka").در بسیاری از یتیم‌خانه‌ها، علاوه بر آموزشهای علمی رایج در مدارس و مکاتب چون خواندن و نوشتن، آداب دینی و مقدمات علوم شرعی و دانشهای ریاضی، جغرافیا و تاریخ، به کودکان مهارتهای عملی و فنی نیز آموزش می‌دادند تا آنها پس از به پایان رساندن دوره اقامت در یتیم‌خانه، بتوانند شغلی برگزینند یا در زندگی خصوصی خود از این مهارتها بهره ببرند. این آموزشها برای پسران شامل فنونی چون نجاری، آهنگری، بنّایی، نقاشی، کفاشی، آرایشگری، صحافی، حکاکی، سفالگری و فلزکاری بود، و برای دختران مهارتهایی را دربرمی‌گرفت که اغلب در زندگی شخصی و خانوادگی به کارشان آید، مانند خانه‌داری، گل‌دوزی، خیاطی، آشپزی، جوراب‌بافی و قالی‌بافی (← شهری‌باف، ج1، ص586ـ587؛ «تشکیلات بلدیه طهران»، ص80؛ قاسمی پویا، ص290؛ کوپفرشمیت ، ص141؛ ناطق، ص200). اغلب یتیم‌خانه‌های جدید به امکانات پیشرفته رسانه‌ای و آموزشی مجهز شده‌اند (← عالم‌شاه ، ص 1415ـ 1416). با این حال، وضع مالی یتیم‌خانه‌ها همیشه اجازه چنین فعالیتهایی را به بانیان آن نمی‌داد و بسیاری از این مراکز، به‌ویژه آنهاکه افراد عادی و خیّرین ایجاد می‌کردند، مشکلات مالی بسیاری برای تأمین مکان و هزینه‌های جاری خود داشتند (برای نمونه ← صنعتی‌زاده کرمانی، ص 65ـ69، 179، 308؛ محمد عبدالهادی جمال، ص 407).کشورهای اسلامی از نظر توجه به ایجاد یتیم‌خانه‌ها و تکثر و تنوع آنها یکسان نیستند. هرچند، آمار موثقی در این زمینه یافته نشده است، اما به نظر می‌رسد کشورهای قلمرو عثمانی که در جنگ جهانی اول آسیب بیشتری دیدند و سپس تحت قیمومت دولتهای اروپایی قرار گرفتند (مانند برخی از کشورهای عربی حوزه دریای مدیترانه)، کشورهایی که مناسبات بیشتری با مسیحیان و اروپاییان داشتند (چون کشورهای واقع در شبه‌قاره هند)، و نیز مناطقی از جهان اسلام که بیشتر درگیر جنگ داخلی بودند، از نظر تقدم ایجاد یتیم‌خانه‌ها و تنوع آنها پیشرو باشند. از یک سو، خود کشورهای استعمارگر با انگیزه‌های تبلیغی یا سروسامان دادن به انبوه یتیمانِ بازمانده از جنگ، به تأسیس چنین مراکزی دست می‌زدند و از سوی دیگر، مسلمانان ساکن در این سرزمینها یا برای مقابله با تبلیغات مسیحیان اروپایی یا به انگیزه‌های خیرخواهانه و دینی، این کار را می‌کردند برای مثال، لبنان که علاوه بر تحمل آسیبهای پیش‌گفته، در نیمه دوم قرن چهاردهم/ بیستم درگیر جنگهای داخلی نیز بود، به نظر می‌رسد نسبت به جمعیت خود، بیشترین تعداد یتیم‌خانه‌ها را در بین کشورهای اسلامی داشته باشد (کلارک، همانجا). همچنین، شهرهای مختلف مصر در سالهای 1300 تا 1320ش و سپس سالهای 1370 تا 1380ش، دارای یتیم‌خانه‌های فراوانی متعلق به مسیحیان، مسلمانان، اتباع خارجی و بعضآ عموم مردم (فارغ از دین و ملیت) بود.از اهداف مهم دارالایتام که در 1301ش/ 1922 در بیت‌المقدس و با حمایت و نظارت سازمان اوقاف تشکیل شد، علاوه بر پناه‌دادن به کودکان یتیمِ بازمانده از جنگ جهانی اول، مقابله و رقابت با یتیم‌خانه‌های مبلّغان مسیحی بود. به‌علاوه در دهه سوم قرن سیزدهم و مقارن با قیامهای کشور عربی در برابر قیمومت غربیان، کمک به کودکان یتیمِ و سرپرستی آنها یا سپردنشان به یتیم‌خانه‌ها، عملی وطن‌پرستانه به حساب می‌آمد و گروههای اجتماعی چون «انجمن زنان عرب» در فلسطین، دراین زمینه بسیار فعال بودند (← روگ، ص 131ـ132؛ گرینبرگ ، ص 121؛ دامپر ، ص 88). منطقه جامو و کشمیر در شبه‌قاره هند نیز به‌ویژه پس از استقلال هند و کشتارهای ناشی از بحران کشمیر، یکی از سرزمینهای پرشمار از حیث دارا بودن یتیم‌خانه است (← عالم‌شاه، ص 1413).یتیم‌خانه‌ها را از نظر بانیان و انگیزه‌های تأسیس آنها، می‌توان به چند دسته تقسیم کرد: دسته اول، یتیم‌خانه‌هایی که پیروان و مبلّغان یک دین یا مذهب برای سرپرستی یتیمان همان دین یا جذب و دعوت دیگران به دین خویش ساخته‌اند. بی‌شک پرشمارترین و مؤثرترین آنها را مبلّغان مسیحی وابسته به فرقه‌های کاتولیک و پروتستان از نیمه دوم قرن سیزدهم/ نوزدهم در سرزمینهای مختلف اسلامی ساختند. در واقع، ساخت یتیم‌خانه همیشه یکی از اقدامات مهم و اصلی مبلّغان مسیحی و ابزاری کارآمد برای جلب کودکان به مسیحیت به شمار می‌رفته است. به نظر می‌رسد کشیشان انگلیسی در نیمه دوم قرن دوازدهم/ هجدهم، پیشگامِ ساخت این یتیم‌خانه‌ها در شبه‌قاره هند بوده‌اند (← متای ، ص 48). شهرهای مختلفایران و سرزمینهای عربی و اسلامیِ تحت سلطه عثمانی نیز همواره توجه مبلّغان دینی فرنگی را جلب کرده‌اند (برای آگاهی از برخی از این یتیم‌خانه‌ها ← ناطق، ص195، 200، 215، 242، 252؛ ریشتر ، ص156، 162، 260، 315؛ )دایرة‌المعارف هند( ، ج 1، ص 186، 250؛ بارون ، ص 241). شاید مصر، چه در دوره عثمانیان و چه پس از آن، بیشترین تعداد یتیم‌خانه‌های مسیحی را در میان سرزمینهای اسلامی داشته است. براساس گزارش منتشرشده در 1348ـ1349ش/ 1969ـ 1970، از مجموع 173 یتیم‌خانه موجود در چند شهر مهم مصر، از جمله قاهره و اسکندریه، که همگی تحت نظارت وزارت امور اجتماعی بودند، 85 یتیم‌خانه متعلق به مسیحیان بود (←روگ، ص 132). اولین و مهم‌ترین یتیم‌خانه مسیحی در مصر را یک زن مبلّغ امریکایی به نام لیلیان هانت ترشر (متوفی 1340ش/ 1961) در شهر اسیوط ، از مراکز اصلی مسیحیان پروتستان، ایجاد کرد. این یتیم‌خانه که «مَلجأ الایتام الخَیْریّ» نام داشت، به‌زودی به شهرکی با همه امکانات رفاهی و تفریحی تبدیل شد و در پانزده سال نخست فعالیتش، حدود هشت هزار یتیم در آن سرپرستی شدند. ترشر دختران یتیم زیر دوازده و پسران زیر ده سال را بدون توجه به دین و مذهبشان در مرکز خویش می‌پذیرفت و تا هجده سالگی از آنها نگهداری می‌کرد. به علاوه، بچه‌های سرراهی، معلول، جذامی، دختران نابینا و کودکانی که پدر و مادر ناتوان داشتند نیز در این مرکز پذیرفته می‌شدند. حتی دخترانی که از طریق رابطه نامشروع دارای فرزند شده بودند، با بچه خود در یتیم‌خانه وی زندگی می‌کردند. به‌رغم اینکه این یتیم‌خانه مبلّغ مسیحیت بود، اقدامات خیرخواهانه ترشر به‌زودی توجه مسلمانان را نیز به خود جلب کرد، به‌گونه‌ای که علاوه بر اوقاف، بخشی از منابع مالی این مرکز را تاجران و ثروتمندان مسلمان محلی تأمین می‌کردند. در دهه اول قرن چهاردهم/ دهه سوم قرن بیستم، در نتیجه اظهارات روزنامه الجهاد درباره اینکه ترشر کودکان مسلمان را به خدمت مسیحیان می‌گمارد، دولت مصر 64 تن از کودکان مسلمان را از یتیم‌خانه پس گرفت (بارون، ص241ـ255).دسته دوم از یتیم‌خانه‌ها را انجمنها، جمعیتها، بنیادها و نهادها و مؤسسه‌های خصوصی و گاه نیمه‌دولتی ایجاد می‌کنند. بدیهی است باتوجه به اهداف و انگیزه‌های سیاسی، مذهبی، اجتماعی و گاه خیرخواهانه این گروهها، برنامه‌های آموزشی و تربیتی و معیارهای گزینش کودکان نیز در یتیم‌خانه‌ها متفاوت خواهد بود. یکی از قدیم‌ترین این انجمنها «جمعیت تدریسیه اسلامیه» وابسته به گروهی از دولتمردان عثمانی بود که در 1290/1873 به تقلید از فرانسویان، در استانبول یتیم‌خانه‌ای به نام دارالشفقه ایجاد کرد. بخشی از هزینه‌های دارالشفقه را برخی از وزرا و مأموران عالی‌رتبه دولتی و بخش دیگر را خزانه مالیه تأمین می‌کرد. براساس نظامنامه آن، کودکان یتیم و فقیر مسلمانِ زیر یازده سال پذیرفته می‌شدند و هدف اصلی‌اش تربیت افرادی بود که پس از فارغ‌التحصیلی در دوایر و ادارات لشکری و کشوری خدمت کنند. بنابراین، دارالشفقه به‌رغم تحولات فراوان، دارای برنامه‌های مدون و منظم آموزشی و تربیتی بوده است و زبانهای ترکی، عربی، فرانسه و در دوره جدید انگلیسی، علوم دینی، تاریخ و جغرافیای عثمانی، منطق، ادبیات و فن ترسّل، ریاضیات، شیمی، نجوم، مکانیک، اقتصاد، اصول دفترداری و برخی از فنون و حِرَف دیگر در آن تدریس می‌شوند. دارالشفقه از 1321/1903 تحت پوشش وزارت معارف قرار گرفت و امروزه نیز یکی از مراکز مهم آموزشی و تربیتی به صورت شبانه‌روزی است (← د.ا.د.ترک، همانجا).یکی از شاهکارهای شورای عالی مسلمانان که در دوره تسلط انگلیسیها در فلسطین در 1302ش/ 1923، با هدف اداره امور مسلمانان به‌ویژه در زمینه اوقاف و امور شرعی، تشکیل شد، تأسیس دارالایتام در بیت‌المقدس بود. این دارالایتام با شعار «العلم و العمل»، نقش مهمی در آموزش و تربیت کودکان مسلمان ایفا کرد. علاوه بر آموزشهای دینی و علمی رایج، بسیاری از فنون نیز در این مرکز به کودکان آموخته می‌شد. به‌گونه‌ای که بخشی از درآمد دارالایتام از طریق فروش محصولات دست‌ساز کودکان تأمین می‌گردید. به علاوه، دارالایتام چاپخانه‌ای مهم داشت که از سراسر فلسطین سفارش می‌گرفت و بخش عمده‌ای از هزینه‌های دارالایتام با فعالیتهای همین چاپخانه تأمین می‌شد. تشکیلات منظم و سطح آموزشهای این دارالایتام، تحسین بسیاری از ناظران را برانگیخته است (← کوپفرشمیت، ص 141ـ142).در لبنان نیز، انجمنهای غیردولتی اقدامات مهمی برای ایجاد یتیم‌خانه انجام دادند (برای نمونه ← تامپسون ، ص 96).مهم‌ترین یتیم‌خانه غیردولتی در این کشور در 1335/ 1917 تشکیل شد. در 1311ش/ 1932، دارالایتام الاسلامیة نام گرفت و در 1351ش/ 1972، به «مؤسسات الرعایة الاجتماعیة فی لبنان: دارالایتام الاسلامیة» تغییر نام داد. این مرکز که دارای امکانات گسترده آموزشی و رفاهی است و در بسیاری از شهرهای لبنان نمایندگیهایی با نامهای مختلف دارد، بی‌شک نقش مهمی در تحولات اجتماعی این کشور دارد (← مؤسسات الرعایة الاجتماعیة فی لبنان، 2006؛ کلارک، ص 75ـ80). بنیاد امام موسی صدر در شهر صور نیز در کنار اعمال خیریه دیگر، از 1398/1978 مرکزی برای نگهداری و آموزش ایتام دایر کرده است (مؤسسات الامام‌الصدر، 2011).در جامو و کشمیر، مراکز غیردولتی از جمله بنیاد یتیم جامو و کشمیر یتیم‌خانه‌هایی برای پسران و دختران ایجاد کرده‌اند و نقش مهمی در تربیت نیروهای متخصص، به‌ویژه در پزشکی و مهندسی، داشته‌اند (← عالم‌شاه، ص 1414ـ1423).انجمنهای «لَجَنة الدعوة الاسلامیة» در کویت و «مؤسسة الحرمین الخیریة» در جدّه، به مسلمانان به‌ویژه گروههای تندرو، برای ایجاد یتیم‌خانه در کشورهای مختلف بسیار کمک کرده‌اند. مؤسسة الحرمین الخیریة که متعلق به وهابیان است، سازمان القاعده را یاری کرده است تا در کشورهایی چون بوسنی، سومالی و فیلیپین یتیم‌خانه‌هایی دایر کند (← عطوان ، ص 226؛ ابوزه ، ص 138؛ کومراس ، ص 121، 123).سومین دسته از یتیم‌خانه‌ها را دولتها یا مؤسسات و سازمانهای وابسته به دولت ایجاد و اداره می‌کرده‌اند. به‌ویژه از زمان شکل‌گیری زندگی شهری به شیوه جدید و تشکیل بلدیه* در شهرهای مختلف اسلامی که عمدتآ به اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم برمی‌گردد، این یتیم‌خانه‌ها تأسیس شدند. درواقع، یکی از وظایف اصلی بلدیه‌ها سامان‌دادن به وضع کودکان یتیم و بی‌سرپرست بود. بدیهی است که این نوع یتیم‌خانه‌ها بیشتر در شهرهای پرجمعیت، که هم یتیمان بیشتری دارند و هم جلب حمایت مردمی آسان‌تر است، تشکیل می‌شوند. در تهران در 1334/ 1295ش، وثوق‌الدوله رئیس‌الوزرای وقت، شخصی را به ریاست دارالمساکین که پس از آن به دارالایتام تبدیل شد، منصوب کرد و بدین‌ترتیب، اداره امور خیریه بلدیه تهران تشکیل شد. این دارالایتام در دوره مشیرالدوله ماهیانه 150،5 تومان بودجه داشت و 650 یتیم را سرپرستی می‌کرد (محبوبی اردکانی، ج 2، ص 135). دارالایتام در 1299ش دو شعبه داشت: مدرسه شبانه‌روزی پسران در عمارت دولتی معروف به «باغ اعتماد حضور» و مدرسه شبانه‌روزی دختران واقع در «باغ آرشاک‌خان». مجموعآ، حدود 300،1 نفر در این مدارس نگهداری می‌شدند (همان، ج 2، ص 136ـ137). در 1308ش نیز، در «پرورشگاه کودکان بلدی» سیصد پسر و صد دختر یتیم بین پنج تا هجده سال، طبق برنامه وزارت معارف، آموزش داده می‌شدند («تشکیلات بلدیه طهران»، ص80). بنابر مصوبه فرهنگستان زبان ایران در سالهای پایانی دوره پهلوی اول، واژه «پرورشگاه یتیمان» جایگزین دارالایتام شد (← فرهنگستان زبان ایران، ص 18) و در دوره پهلوی دوم، علاوه بر شهرداریها، برخی سازمانها و ادارات دولتی چون آموزش و پرورش و شیروخورشید سرخ نیز به ایجاد پرورشگاه اقدام کردند. ظاهرآ فعال‌ترین مؤسسه در این زمینه بنیاد پهلوی بود که انبوهی پرورشگاه را در شهرهای مختلف ایجاد و سرپرستی کرد (← ایرانشهر، ج 2، ص 1445ـ 1449؛ کریمان، ص 341).پس از پیروزی‌انقلاب اسلامی (1357ش)، براساس مصوبه دولت در 1358ش، کلیه مراکزی که به نوعی در نگهداری و تربیت کودکان بی‌سرپرست و یتیم سهم داشتند، به وزارت بهداری و بهزیستی منتقل شدند (رضایی و همکاران، ص 23ـ24).در قلمرو عثمانی نیز از 1333/ 1915، با پیشنهاد احمد شُکری‌بیگ وزیر معارف، در پایتخت و برخی شهرهای دیگر دارالایتامهایی ایجاد شد. هزینه این مراکز از بودجه دولت و بلدیه‌ها تأمین می‌شد و در مدتی کوتاه، شمار کودکان تحت حمایت این مراکز به شانزده هزار تن رسید. این دارالایتامها در 1306ش/ 1927، به‌سبب مشکلات مالی و دشواریهای ناشی‌از جنگ، به دارالشفقه ملحق شدند (د.ا.د.ترک، ذیل "Da(r(leyta(m").چهارمین دسته، یتیم‌خانه‌هایی است که افراد خیّر با هزینه شخصی یا از طریق املاک وقفی خود می‌ساخته‌اند. بدیهی است این دسته از یتیم‌خانه‌ها بیش از دسته‌های دیگر از نظر مالی و گاه پرداختن به مسائل آموزشی و تربیتی کودکان در مضیقه بوده‌اند. در ایران، گزارشهایی از ایجاد این مراکز از دوره ناصری به‌بعد در دست است (برای نمونه ← سپهر، 1368شالف، ص 156؛ همو، 1368ش ب، ص 109، 238؛ صنعتی‌زاده کرمانی، ص 65ـ69؛ مونس‌الدوله، ص 336ـ338؛ قاسمی پویا، ص290). یکی از بزرگ ترین و دیرپاترین این مراکز که تا امروز به فعالیت خود ادامه داده است، «پرورشگاه یتیمان رشت» است که در 1317ش به همت کاظم مژدهی ایجاد شد. این پرورشگاه دارای مجموعه‌های مختلف اداری، فرهنگی، بهداشتی، صنعتی، ورزشی، و حتی کتابخانه و سالن نمایش و موسیقی بود و براساس مقررات ادارات فرهنگ و بهداری اداره می‌شد (← تاریخچه پرورشگاه یتیمان رشت، ص 4، 18ـ20).دارالایتامها در سرزمینهای اسلامی بخش چشمگیری از مشکلات اجتماعی و اقتصادی جوامع را برطرف می‌کردند. برخی از این مراکز حتی تلاش می‌کردند با برخی از آداب و آیینهای نادرست جامعه درباره کودکان، مقابله کنند. برای نمونه، مسئولان دارالایتامی در بیت‌المقدس تلاش بسیاری کردند تا از ازدواج زودهنگام دختران که رواج فراوان داشت، جلوگیری کنند و تقاضاهایی را که برای ازدواج با دختران ساکن در دارالایتام می‌رسید، به شدت رد می‌کردند (گرینبرگ، ص 115)، یا دارالایتام الاسلامیه در لبنان برای رفع همه مشکلات اجتماعی کودکان، به‌جز روسپی‌گری و اعتیاد که به دلایلی پرداختن به آن در این مراکز از جانب حکومت منع شده بود، تلاش می‌کرد. حتی می‌کوشید تا با آگاه کردن مردم از طریق رسانه‌ها، به معضل کودکان سرراهی که مشکلاتی برای جامعه و خود کودکان به دنبال می‌آورد، پایان دهد (← کلارک، ص 75ـ80). با این حال، این تلاشها همیشه موفقیت‌آمیز نبود و به نظر می‌رسد به‌رغم همه اقدامات مشفقانه و خیرخواهانه یتیم‌خانه‌ها، در میان بسیاری از مردم و نیز خود کودکان، نگاه چندان مثبت و رضایت‌بخشی به این مراکز وجود نداشته است.در ایران، برخی متدینان در دوره ناصری یتیم‌خانه را محصولی غربی می‌دانستند که در آن به کودکان درس بی‌دینی می‌دهند و به‌ویژه با ایجاد دارالایتام دخترانه به‌شدت مخالفت می‌کردند (← مونس‌الدوله، ص 337) در مصر به‌رغم خدمات بسیارِ ترشر، برخی از مردم می‌پنداشتند که او کودکان را به صورت برده به امریکا می‌فرستد (بارون، ص 245). کودکان ساکن در این مراکز نیز چندان خوش نداشتند که به‌عنوان کودک یتیم‌خانه‌ای شناخته شوند. حتی برخی از متولیان یتیم‌خانه‌ها از داشتن کودکان سرراهی احساس شرمندگی می‌کردند (← کلارک، ص 76ـ80). شاید چنین تصوری درباره یتیم‌خانه‌ها موجب شد، بانیان و متولیان به‌تدریج نام این مراکز را از دارالایتام به عناوینی چون جمعیت، انجمن، مؤسسه و پرورشگاه تغییر دهند (← روگ، ص 128). به‌علاوه در دوره جدید، سازمانها و نهادهای مختلف و نیز متخصصان امور اجتماعی و تربیتی تلاشهای علمی و عملی فراوانی برای کاستن مشکلات یتیمان و یتیم‌خانه‌ها برای جامعه به عمل آورده‌اند (برای نمونه‌هایی از مطالعات درباره پرورشگاههای ایران ← بوستانی ، ص 32ـ38).منابع : علاوه بر قرآن؛ ابراهیم عبدالمنعم، رعایة الایتام فی الاندلس من الفتح الاسلامی حتی نهایة دولة المرابطین، اسکندریه 2005؛ ابن‌اخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، ]قاهره[ 1976، چاپ افست ]قم[ 1408؛ ابن‌بطوطه، رحلة ابن‌بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ ابن‌تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ?] 1383[ـ1392/ ?] 1963[ـ1972؛ ابن‌جبیر، رحلة ابن‌جبیر، بیروت 1986؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، بیروت 1411/1990؛ امین؛ اوقاف و املاک المسلمین فی فلسطین، تحقیق و تقدیم محمد اپشرلی و محمد داود تمیمی، استانبول: منظمة المؤتمر الاسلامی، 1402/1982؛ ایرانشهر، تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 1342ـ1343ش؛ فتح‌بن علی بنداری، تاریخ دولة آل‌سلجوق ]زبدة‌النُصرة و نخبة‌العُصرة[، بیروت 1978؛ تاریخچه پرورشگاه یتیمان رشت و دبستان مژدهی و کتابخانه و قرائتخانه دانش، نویسنده و گردآورنده: محمدمهدی کاشانی، رشت 1327ش؛ «تشکیلات بلدیه طهران»، سالنامه پارس، سال 4 (1308ش)؛ فاطمه جهان‌پور، تاریخچه مکتب‌خانه‌ها و مدارس قدیم آستان قدس رضوی با تکیه بر اسناد (صفویه تا قاجاریه)، مشهد 1387ش؛ حسین رمضان، «منشأة الامیر ازدمر من علی‌بای: دراسة اثریة وثائقیة»، مجلة کلیة‌الآثار، ش 5 (1991)؛ حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، حوادث و وفیات 81ـ100ه .، 1414/ 1993، حوادث و وفیات 621ـ630ه .، 1418/1998، حوادث و وفیات 671ـ 680ه .، 1420/1999، حوادث و وفیات 691ـ700ه .، 1421/ 2000؛ رشیدالدین فضل‌اللّه، وقفنامه ربع رشیدی، چاپ مجتبی مینوی و ایرج افشار، تهران 1356ش؛ فاطمه رضایی، ولی‌اللّه نصر، و حمیدرضا الوند، حقوق کودکان فاقد سرپرست قانونی، تهران 1387ش؛ احمدبن ابراهیم سبط ابن‌عجمی، کُنوز الذهب فی تاریخ حلب، چاپ شوقی شعث و فالح بکّور، حلب 1417ـ1418/ 1996ـ 1997؛ عبدالحسین سپهر، مرآت الوقایع مظفری؛ و، یادداشتهای ملک‌المورخین، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1368ش الف؛ همو، یادداشتهای ملک‌المورخین، در همان، 1368ش ب؛ سعید عبدالفتاح عاشور، «المؤسسات الاجتماعیة فی الحضارة العربیة»، در موسوعة الحضارة العربیة الاسلامیة، ج 3، بیروت: المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، 1995؛ جعفر شهری‌باف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران 1367ـ1368ش؛ عبدالحسین صنعتی‌زاده کرمانی، روزگاری که گذشت، ]تهران[ 1346ش؛ عبدالجلیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیت‌المقدس فی العصرین الایوبی و المملوکی، عَمّان 1401/1981؛ فرهنگستان زبان ایران، واژه‌های نو که تا پایان سال 1319 در فرهنگستان ایران پذیرفته شده است، تهران 1354ش؛ اقبال قاسمی‌پویا، مدارس جدید در دوره قاجاریه: بانیان و پیشروان، تهران 1377ش؛ قلقشندی؛ حسین کریمان، تهران در گذشته و حال، تهران 1355ش؛ حسین محبوبی اردکانی، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران 1354ـ1368ش؛ محمد عبدالهادی جمال، الحرف و المهن و الانشطة التجاریة القدیمة فی الکویت، کویت 2003؛ احمدبن علی مَقریزی، کتاب الخطط المقریزیة، ج 4، مصر 1326؛ مؤسسات الامام‌الصدر، 2011.Retrieved Jan. 8, 2012, from http://www. imamsadrfoundation.org/home/Show/The-Orphanage- Care-Program;مؤسسات الرعایة الاجتماعیة فی لبنان: دارالایتام الاسلامیة، 2006.Retrieved Nov. 8, 2011, from http://www.daralaytam.org;مونس‌الدوله، خاطرات مونس‌الدوله: ندیمه حرمسرای ناصرالدین‌شاه، چاپ سیروس سعدوندیان، تهران 1380ش؛ هما ناطق، کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران: 1921ـ 1837، تهران 1380ش؛ عبدالقادربن محمد نُعَیمی دمشقی، الدارس فی تاریخ المدارس، چاپ جعفر حسنی، ]قاهره[ 1988؛ احمدبن عبدالوهاب نُوَیری، نهایة‌الارب فی فنون الادب، قاهره، ج 9 و 30، 1428/2007، ج 31، 1429/2008، ج 32، و 33، 1423/2002؛Zachary Abuza, "Al Qaeda in Southeast Asia: exploring the linkages", in After Bali: the threat of terrorism in Southeast Asia, ed. Kumar Ramakrishna and See Seng Tan, Singapore 2003; Manzoor Alam Shah, "Orphanage homes and the plight of orphans in municipal area Srinagar", in Challenges to religions and Islam: a study of Muslim movements, personalities, issues and trends, ed. Hamid Naseem Rafiabadi, pt.3, New Delhi: Sarup & Sons, 2007; Amira Azhary Sonbol, "Adoption in Islamic Society: a historical survey", in Children in the Muslim Middle East, ed. Elizabeth Warnock Fernea, Austin: University of Texas Press, 1995; Abdel Bari Atwan, The secret history of al-Qaeda, Berkeley, Calif. 2008; Beth Baron, "Nile mother: Lillian Trasher and the orphans of Egypt", in Competing kingdoms: women, mission, nation, and the American Protestant empire, 1812-1960, ed. Barbara Reeves - Ellington, Kathryn Kish Sklar and Connie A. Shemo, Durham: Duke University Press, 2010; Manijeh Boustani, "A comparison of the social competence of orphanage and home-reared children in Iran", doctoral thesis, The Graduate School of Duke University, 1987; Morgan Clarke, Islam and new kinship: reproductive technology and the shariah in Lebanon, NewYork 2011; Victor Comras, "Al Qaeda finances and funding to affiliated groups", in Terrorism financing and state responses: a comparative perspective, ed. Jeanne K. Giraldo and Harold A. Trinkunas, Stanford, Calif.: Stanford University Press, 2007; Michael Dumper, The politics of sacred space: the old city of Jerusalem in the Middle East conflict, Boulder, Colo. 2003; Encyclopedia of India, ed. Stanley Wolpert, Detroit: Charles Scribner's Sons, 2006, s.vv. "British impact" (by Ainslie T. Embree), "Christian impact on India, history of" (by Graham Houghton); Ela Greenberg, Preparing the mothers of tomorrow: education and Islam in mandate Palestine, Austin 2010; Uri M. Kupferschmidt, The Supreme Muslim Council: Islam underthe British mandate for Palestine, Leiden 1987; John Matthai, Village government in British India, London 1915; Julius Richter, A history of Protestant missions in the Near East, New York 1910; Andrea B. Rugh, "Orphanages in Egypt: contradiction or affirmation in a family - oriented society", in Children in the Muslim Middle East, ed. Elizabeth Warnock Fernea, Austin: University of Texas Press, 1995; Elizabeth Thompson, Colonial citizens: republican rights, paternal privilege, and gender in French Syria and Lebanon, NewYork 2000; TDVI(A, s.vv. "Da(r(leytam" (by Hidayet Y. Nuhog(lu), "Da(r(((afaka" (by Halis Ayhan Hakk( Mavi(); Mahmoud Yazbak, "Muslim orphans and the shar(((a in Ottoman Palestine according to sijill records", Journal of the economic and social history of the Orient, vol.44, pt.2 (May 2001).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 16
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده