خَوْلانی، ابومسلم عبداللّهبن ثُوَب، از مشاهیر تابعین شامی و از یاران معاویه. نام پدرش را مِشْکَم (خلیفةبن خیاط، ص 562)، عبداللّه، ثواب، عُبَید، مُسلم (ذهبی، حوادث و وفیات 61ـ80ه .، ص 292) و ایوب (ابنحزم، ص 418) نیز نوشتهاند. در برخی منابع، پدر او را در زمره صحابه بهشمار آوردهاند (رجوع کنید به ابنحِبّان، ج 5، ص 18؛ سمعانی، ج 2، ص 419). نام خود وی را برخی عبدالرحمان (بلاذری، ج 2، ص 193) یا یعقوببن مسلم (ذهبی، همانجا) ذکر کردهاند. ازاینرو، کنیهاش از نامش مشهورتر بوده است. او از قبیله خولان* یمن بود که اغلب ساکن شام بودند (سمعانی، همانجا). باتوجه به این مطلب، روایت دیگری که به نقل از خود ابومسلم خولانی، وی را عراقی و اهل بصره معرفی کرده است (رجوع کنید به ابنسعد، ج 7، ص 448)، قابل اعتماد نیست. ابومسلم خولانی زمان جاهلیت را درک کرده بود (خولانی، ص 59).گفته شده است ابومسلم در زمان پیامبر اکرم اسلام آورد، اما آن حضرت را ندید و پس از رحلت پیامبر، در زمان حکومت ابوبکر (11ـ13) از یمن به مدینه رفت (ابناثیر، ج 3، ص 192؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 4، ص 8). پارهای روایات، اسلام آوردن او را در زمان معاویه (حک : 41ـ60؛ رجوع کنید به بخاری، ج 5، جزء3، قسم 1، ص 59؛ ابنحبّان؛ سمعانی، همانجاها) یا در سال غزوه حنین (سال 8؛ ابونعیم اصفهانی، ج 5، ص120؛ قس ابناثیر، همانجا) ذکر کردهاند. نه تنها راجع به نام، محل تولد و سکونت و زمان اسلام آوردن او، بلکه در اکثر مطالبی که درباره وی نقل شده، حتی محل دفنش، اختلافات بسیاری وجود دارد.ابومسلم خولانی در زمان حکومت معاویه به شام رفت (ابونعیم اصفهانی، همانجا) و در داریا، از توابع دمشق (اکنون جزو استان ریف دمشق)، اقامت گزید (همانجا). ازاینرو، از وی با نسبت دارانی نیز یاد شده است (رجوع کنید به ذهبی، 1401ـ1409، ج 4، ص 7).ابومسلم به گروهی که پس از قتل عثمان از مدینه به شام رفته بودند، گفت که حرکت آنها بدتر از گناه قوم ثمود است (ابنکثیر، ج 7، ص 218). وی همچنین پیش از آغاز جنگ صِفّین (در سال 37)، همراه جمعی که قاریان و زاهدان شام ذکر شدهاند، نزد معاویه رفت و از اینکه معاویه با نداشتن ویژگیهایی همچون مصاحبت و خویشاوندی با پیامبر و هجرت و سابقه درخشان، میخواهد با علی علیهالسلام وارد جنگ شود، به او اعتراض کرد، اما بعد معاویه او را با ادعای خونخواهی عثمان فریفت و او نامهای را از طرف معاویه برای حضرت علی برد که در آن از آن حضرت خواسته بود قاتلان عثمان را تسلیم معاویه کند تا قصاص شوند. امام جواب نامه او را به روز بعد موکول کرد. اما روز بعد خولانی دید که حدود ده هزارتن مسلّح از طرفداران امام علی که جمعیت آنان مسجد کوفه را پر کرده بود، یکپارچه ندا میدادند که همگی عثمان را کشتهاند. بعدآ نیز امام پاسخ نامه معاویه را به او داد و فرمود عثمان قاتل مشخصی ندارد و هرگز کسانی را که معاویه متهم ساخته، به وی یا دیگری تسلیم نخواهد کرد. پس از آن، خولانی گفت که جنگ رواست و از نزد امام خارج شد (رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 85ـ86؛ بلاذری، ج 2، ص 193ـ197؛ دینوری، ص 162ـ163). نیز گفته شده است، پس از آنکه امّحبیبه، همسر عثمان، پیراهن او را نزد معاویه به شام فرستاد، ابومسلم خولانی آن را میان مردم و سپاهیان میگرداند و آنان را به رویارویی با علی علیهالسلام تشویق میکرد (بلاذری، ج 2، ص 203). وی در جنگ صفّین جزو یاران معاویه بود و با امام جنگید (رجوع کنید به ابناثیر، همانجا؛ ذهبی، حوادث و وفیات 61ـ80ه .، ص 297). در طول حکومت معاویه نیز، مناسبات صمیمانهای میان او و معاویه برقرار بود (رجوع کنید به ذهبی، همانجا). ابومسلم خولانی جایگاه ویژهای نزد اطرافیان معاویه و عامه مردم شام داشت (رجوع کنید به ابنقتیبه، ص 439). گفته شده است که امویان شام از روی تبرک، خولانی را به فرماندهی لشکر برمیگزیدند و در مقدمه سپاه قرار میدادند (ابناثیر، همانجا؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 4، ص 13). در برخی جنگها، ابومسلم خولانی با بُسربن ارطاة*، از سرداران معاویه، همراه بود (رجوع کنید به ذهبی، همانجا).ابومسلم خولانی از عوفبن مالک اشجعی، عمر، معاذبن جبل، ابوعبیدةبن جراح، ابوذر(؟) و عُبادةبن صامت روایت کرده است (ابنقیسرانی، ج 1، ص 271؛ ابناثیر، همانجا؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 4، ص 8). راویان اهل شام نیز از ابومسلم خولانی روایت کردهاند که از آن جملهاند ابوادریس عائذاللّه خولانی* و ابوالعالیة ریاحی* (رجوع کنید به ابنقیسرانی؛ ابناثیر، همانجاها؛ ذهبی، حوادث و وفیات 61ـ80ه .، ص 293).بنابه روایاتی، ابومسلم خولانی در زمان حکومت معاویه، اندکی پیش از بُسربن ارطاة درگذشت (رجوع کنید به بخاری؛ ابنحبّان؛ سمعانی، همانجاها) و معاویه از مرگ او اظهار تأسف کرد (ذهبی، حوادث و وفیات 61ـ80ه .، ص 298). به روایتی نیز، وی در زمان حکومت یزیدبن معاویه، پس از سال 60 (ابنقُنْفذ، ص 97) یا در سال 62 (ذهبی، همانجا) درگذشت. به روایتی دیگر، ابومسلم خولانی هنگام جهاد در سرزمین روم درگذشت (ابناثیر، همانجا)؛ به قولی نیز در داریا (ابنشاکر کتبی، ج 2، ص 169؛ ابنبطوطه، ج 1، ص 115) یا در قریه خَولان دمشق (رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 2، ص 499؛ قس هروی، ص 13، :37 در قریه خولان نزدیک داریا) یا در قَرافه، یا در غَباغِب از توابع دمشق (هروی، ص 37) درگذشت و به خاک سپرده شد.ابومسلم خولانی پسری به نام مسلم داشت و نسل هانیبن مسلمبن ابیمسلم خولانی تا زمان ابنحزم (متوفی 456) در اندلس باقی بود (رجوع کنید به ابنحزم، ص 418).در منابع اهل سنّت، فضائل و کرامات و معجزاتی شگفتانگیز و افسانهآمیز برای ابومسلم خولانی نقل شده است، از جمله اینکه چون اَسْوَد عَنْسی در یمن ادعای پیغمبری کرد، خولانی را در آتش انداخت اما آتش بر بدن او اثر نکرد. استجابت دعای او برای نزول باران، کور و بینا شدن زنی بهسبب دعای او، راه رفتن بر آب دجله و شکافتن رودی در ضمن فتوحات روم را نیز به او نسبت دادهاند و از عبادت بسیار او یاد کردهاند (رجوع کنید به ابونعیم اصفهانی، ج 5، ص120ـ121؛ نیز رجوع کنید به ذهبی، حوادث و وفیات 61ـ80ه .، ص 295ـ296؛ همو، 1401ـ1409، ج 4، ص 8ـ11). ابونعیم اصفهانی (ج 2، ص 87) او را از زهّاد ثَمانیه خوانده است. در روایتی از کعب، از او با لقب حکیم امت اسلام یاد شده است (رجوع کنید به همان، ج 2، ص 124). در برخی منابع هم، چند عبارت حکمتگونه بهوی نسبت داده شده است (رجوع کنید به خولانی، ص60ـ61؛ ابونعیم اصفهانی، ج 5، ص120ـ121)، اما هیچ رفتاری که حاکی از صدق این عنوان بر او باشد، در منابع نقل نشده است. منابع اهل سنّت، ابومسلم خولانی را دیندار و پرهیزکار و زاهد و عابد و عالم و فردی موثق خواندهاند (رجوع کنید به ابنسعد، ج 7، ص 448؛ ابنحبّان، همانجا؛ خولانی، ص 59؛ سمعانی، همانجا)؛ حتی از راهبی صومعهنشین در شام نقل شده که نام ابومسلم خولانی در کتابهای آنان به عنوان «رفیق عیسیبن مریم» علیهالسلام آمده است (ذهبی، حوادث و وفیات 61ـ80ه .، ص 298). بعضی از کرامات منسوب به او را به افرادی دیگر نیز نسبت دادهاند (برای نمونه رجوع کنید به ابنعبدالبرّ، ج 4، ص 1757، 1759).در منابع رجالی شیعه، ابومسلم خولانی فردی فاجر و ریاکار خوانده شده که با معاویه همراهی نمود و مردم را به جنگ با امام علی تحریک کرد (کشّی، ص 97؛ شوشتری، ج 11، ص 514). عبدالحسین امینی (ج 11، ص 111ـ113)، ضمن بحثی مفصّل، منکر فضائل و کرامات مذکور گردیده و او را هواخواه امویان و دشمن اهل بیت علیهمالسلام دانسته که بر ضد امام زمانِ خویش خروج کرده است. بنابراین روایات یادشده را میتوان گونهای شخصیتپردازی از سوی معاویه برای بزرگ جلوه دادن یارانش بهحساب آورد.منابع : ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره 1970ـ1973؛ ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ ابنحِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن 1393ـ1403/ 1973ـ1983، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، بیروت 1403/1983؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنشاکر کتبی، فواتالوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت 1973ـ1974؛ ابنعبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت 1412/1992؛ ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره 1960؛ ابنقُنفُذ، الوفیات، چاپ عادل نویهض، بیروت 1403/1983؛ ابنقیسرانی، کتاب الجمع بین رجال الصحیحین، بیروت 1405؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت 1408/1988؛ ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء و طبقاتالاصفیاء، چاپ محمدامین خانجی، بیروت 1387/1967؛ عبدالحسین امینی، الغدیر فیالکتاب و السنة و الادب، ج 11، بیروت 1387/1967؛ محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، ]بیروت ?1407/ 1986[؛ احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوسعظم، دمشق 1996ـ2000؛ خلیفةبن خیاط، کتاب الطبقات، روایة موسیبن زکریا تستری، چاپ سهیل زکار، بیروت 1414/1993؛ عبدالجباربن عبداللّه خولانی، تاریخ داریّا و من نزل بها من الصحابة و التابعین و تابعی التابعین، چاپ سعید افغانی، دمشق 1404/1984؛ احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره 1960، چاپ افست قم 1368ش؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات 61ـ80ه .، بیروت 1418/1998؛ همو، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت 1401ـ1409/ 1981ـ1988؛ سمعانی؛ شوشتری؛ محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفةالرجال، ]تلخیص[ محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348ش؛ نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره 1382، چاپ افست قم 1404؛ علیبن ابیبکر هروی، کتاب الاشارات الی معرفة الزیارات، چاپ ژانین سوردل ـ تومین، دمشق 1953؛ یاقوت حموی.