خوانساری خاندان

معرف

از خاندانهای علمی شیعی
متن
خوانساری، خاندان، از خاندانهای علمی شیعی. نسب این خاندان مشهور به عبداللّه، فرزند امام موسی‌کاظم علیه‌السلام، می‌رسد. در سلسله نسب این خاندان، عالمان و زاهدانی بودند که مدفن آنها مورد توجه مردم و دارای گنبد و بارگاه بود، از جمله سیدعیسی‌بن حسن (مدفون در لرستان) و سیدصالح قَصیربن محمد (مدفون در خوانسار). خاندان خوانساری همگی احفاد مُحِبُّاللّه‌بن قاسم هستند که نسب او با هفت واسطه به صالح قصیر می‌رسد. عالمانِ بی‌شمار این خاندان غالبآ در ایران (به‌ویژه در خوانسار، گلپایگان و اصفهان) و برخی در عراق و هند سکونت داشتند (← موسوی خوانساری، مقدمه روضاتی، ص هشتادوچهار ـ نود؛ روضاتی، 1332ش، ص 11ـ12، 14).حسین‌بن قاسم، نوه محب‌اللّه، در اصفهان اقامت داشت. او از عالمان دینی بود که دختر ملاحسن جیلانی لُنبانی (مدرّس حکمت و فلسفه در اصفهان، متوفی1094) را به همسری برگزید. وی خطی زیبا داشت و کتاب مطول سعدالدین تفتازانی را استنساخ کرد که این‌نسخه تاکنون باقی‌است (موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص نود ـ نودویک؛ روضاتی، 1378ش، ص 97ـ99). به‌گفته ابن‌الرضا (ج 1، ص 314) حسین به هند مهاجرت کرد و در همانجا درگذشت. پسر او ابوالقاسم جعفر از عالمان دینیِ بنام و سرسلسله خاندان خوانساری است.ابوالقاسم جعفر خوانساری، مشهور به میرِکبیر. او در 1090 در اصفهان متولد شد. در ابتدای جوانی در حلقه درس محمدباقر مجلسی حضور یافت و نزد وی و آقاجمال‌الدین خوانساری* تلمذ کرد؛ اما عمده دروس را از دایی خود، ملاحسین جیلانی لنبانی (از عالمان مشهور دوره صفوی، متوفی 1129) فراگرفت و به درجه اجتهاد رسید. او از محمدباقر مجلسی، ملاحسین جیلانی لنبانی، ملامحمدصادق‌بن محمد سراب تنکابنی و ملامحمدطاهربن مقصود علی اصفهانی اجازه روایت داشت و عباس‌بن حسن بلاغی نجفی از شاگردانش بود (محمدباقر خوانساری، ج 2، ص 197ـ198؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات : الکواکب، ص 132؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدـ صدوسه).میرکبیر در جریان هجوم محمود افغان به اصفهان و سقوط شهر (در 1135)، از اصفهان خارج شد و به خوانسار رفت و به درخواست مردم آنجا به تدریس علوم دینی، افتا، قضاوت و اقامه نماز جمعه و جماعت پرداخت؛ اما در پی رفت و آمد زیاد میان خوانسار و گلپایگان ــکه به درخواست مردم گلپایگان صورت می‌گرفت ــ پس از مدتی در قودَجان (روستایی بین خوانسار و گلپایگان) اقامت گزید و تصدی امور دینی مردم گلپایگان و خوانسار را برعهده گرفت. ابوالقاسم، از آن‌رو که اجداد مادریش گلپایگانی بوده‌اند در برخی آثارش تصریح کرده که اصل او گلپایگانی است («الاصفهانی مولدآ الجُرباذْقانی اصلا»؛ ← محمدباقر خوانساری، ج 2، ص 197؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صد و بیست و سه ـ صدوبیست‌وشش، صدوچهل‌وسه ـ صدوچهل‌وهشت).ابوالقاسم جعفر، مجتهدی مبرِّز بود که بر علم کلام، ادبیات و ملل و نِحَل نیز تسلط داشت و با عالمان ادیان دیگر مناظره می‌کرد. او خطی زیبا داشت و کتابهای زیادی را استنساخ کرد. میرکبیر در 1157 یا 1158 درگذشت و در قودجان، در کناره جاده گلپایگان ـ خوانسار، به خاک سپرده شد. مردم، بر مزارش بقعه‌ای بنا کردند (← محمدباقر خوانساری، ج 2، ص 199؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص نودوچهار ـ نودوهفت، صدوشصت‌وشش ـ صدوهفتاد).برخی آثار میرکبیر عبارت‌اند از: مناسک حج، کتابی مبسوط درباره زکات؛ تتمیم‌الافصاح فی ترتیب الایضاح، که در آن کتابِ ایضاح‌الاشتباه علامه حلّی را مرتب کرده است؛ المصباح، در باب ادعیه مجرّب؛ رساله‌ای درباره اثبات وجوب عینی نماز جمعه در زمان غیبت امام معصوم علیه‌السلام که در ردّ رساله استادش آقاجمال خوانساری است؛ رساله‌ای در شرح خطبه حضرت فاطمه سلام‌اللّه‌علیها؛ حاشیه‌هایی بر چند کتاب فقهی، از جمله الذخیرة اثر ملامحمدباقر سبزواری؛ مناهج‌المعارف، کتابی به فارسی در شرح عقاید شیعه در اصول دین که با مقدمه بسیار مبسوط سیداحمد روضاتی (درباره عالمان خاندان خوانساری) در 1351ش چاپ شده است؛ و منظومه میمیّه‌ای بدون الف و همزه به زبان عربی مشتمل بر حدود سه هزار بیت که در آن آداب شرعی و بعضی احکام فقهی بیان شده و حاکی از تسلط بسیار وی بر ادبیات عرب است. محمدهاشم خوانساری این منظومه را در کتاب مبانی‌الاصول خود (← مجمع‌الفوائد، ص1ـ43) آورده‌است (← محمدباقر خوانساری، ج2، ص198ـ 199؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 6، ص 85، 91، ج 15، ص 68ـ69؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدو سه ـ صدوپانزده، صدوسی‌وهشت).از پنج پسر میرکبیر، علی و حسین عالم دینی بودند. حسین به خوانسار رفت (← ادامه مقاله) و علی در قودجان ماند. از نسل او عالمان زیادی برخاسته‌اند. سه پسر دیگر میرکبیر، حسن، محمد و محمدتقی، در گلپایگان سکونت گزیدند. احفاد محمد منصب امامت جمعه گلپایگان را برعهده گرفتند (← موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدوهفتادو یک ـ صدوهفتادوسه؛ ابن‌الرضا، ج 1، ص 341ـ342، ج 2، ص 237ـ238).حسین خوانساری، پسر ابوالقاسم جعفر، که نزد پدرش درس خواند. او از پدرش و محمدصادق‌بن محمدسراب تنکابنی اجازه روایت داشت. کسانی چون ابوالقاسم قمی* معروف به میرزای قمی (مؤلف قوانین‌الاصول)، محمدمهدی‌بن مرتضی بحرالعلوم* و آقامحمدعلی بهبهانی* و پسرش، ابوالقاسم جعفر مشهور به میرصغیر (← خوانساری*، ابوالقاسم)، نزد او درس خوانده‌اند یا از وی اجازه روایت داشته‌اند. میرزای قمی پس از ترک خوانسار با سیدحسین مکاتبات زیادی داشت و وی را بسیار تکریم می‌کرد. او خواهر حسین را به همسری گرفت (محمدباقر خوانساری، ج 2، ص 367ـ369، ج 5، ص 369).سیدحسین در خوانسار به تدریس، تألیف و اقامه نماز جمعه و جماعت پرداخت و بسیار مورد توجه و اعتماد آقامحمدباقر بهبهانی* بود. او خطی زیبا داشت و چندین کتاب استنساخ کرد. زهد و تقوا و مردم‌داریِ وی را ستوده‌اند. وی در 1191 در خوانسار درگذشت و در کنار خانه خود، در پشت بازار قدیم خوانسار، به خاک سپرده شد. بر مزار او بقعه‌ای بنا کردند (← قزوینی، ص 132ـ133؛ محمدباقر خوانساری، ج 2، ص370؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدو هفتادوهشت ـ صدوهشتادویک).برخی آثارش عبارت‌اند از: حاشیه بر شرح لمعه اثر شهید ثانی*؛ حاشیه بر ذخیرة‌المعاد محمدباقر سبزواری؛ اجوبة المسائل النهاوندیة، که پاسخ استدلالی به سؤالات سیدعلی نهاوندی است؛ و رسالة فی شرح عباراتٍ مُشکلةٍ مِن شرح اللمعة فی بحث صلاة الجنائز که همراه با اثر دیگرش رسالة فی تنجّس ملاقی المتنجّس در 1377 با مقدمه سیداحمد روضاتی در اصفهان چاپ شده است (محمدباقر خوانساری، همانجا؛ مشار، ستون 554؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدو هفتادونه ـ صدوهشتاد).پسران حسین خوانساری، حسن و ابوالقاسم جعفر، مشهور به میرصغیر، از عالمان دینی بودند.حسن خوانساری. او در 1138 در خوانسار به دنیا آمد. علوم دینی را از پدر و جدّ خود فراگرفت. سپس به عتبات رفت و نزد یوسف‌بن احمد بحرانی* درس خواند. وی از دوستان نزدیک ملامحمدمهدی نراقی* بود و با او مکاتبه داشت. سیدحسن پس از بازگشت به خوانسار، تصدی امور دینی مردم و اقامه نماز جمعه و جماعت را برعهده گرفت. پسرش، محمدمهدی، از او اجازه روایت داشت. او در 1210 درگذشت. آثار او صَیغُالعُقود و حاشیه بر چند کتاب فقهی است (← آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکرام، قسم 1، ص 323؛ حبیب‌آبادی، ج 2، ص 375ـ376؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدو هشتادودو ـ صدوهشتادوسه).مشاهیر خاندان خوانساری از نسل حسن‌بن حسین :ابوالقاسم. او از شاگردان پدر و جَدّ خود بود و از آنان و محمدباقر بهبهانی اجازه روایت داشت. ابوالقاسم در خوانسار به تدریس علوم دینی پرداخت و زین‌العابدین خوانساری (← ادامه مقاله) از شاگردانش بود. او در 1212 درگذشت. اثر وی رساله اعتبار رؤیة الهلال قبل الزوال، ردیّه‌ای است بر رساله عدمُ اعتبار رؤیة‌الهلال قبل‌الزوال تألیف محمدباقر بهبهانی. نسخ خطی این رساله در قم و کاشان موجود است. حاشیه بر چند کتاب فقهی و اصولی هم از او برجای مانده است (حبیب‌آبادی، ج2، ص430ـ 431؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدو هشتادوسه؛ رؤیت هلال، ج 5، ص 3535ـ3536).علی خوانساری. پسر ابوالقاسم و از عالمان دینی. علی و عمویش، محمدمهدی، از شاگردان خاص میرزای قمی و بسیار مورد احترام و توجه او بودند و میرزای قمی به اجتهادشان تصریح می‌کرد. سیدعلی خوانساری در 1231 یا 1238 درگذشت. اثر او شرحی استدلالی و مبسوط ولی ناتمام، بر منظومه فقهی الدُرَّة‌النجفیة از محمدمهدی بحرالعلوم است (محمدباقر خوانساری، ج 5، ص370؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدوهشتادوسه ـ صدوهشتادوچهار).محمدمهدی خوانساری، پسر سیدحسن خوانساری، در 1182 زاده شد. او که مجتهدی متبحر در رجال، ادبیات و ریاضیات بود، در 1246 درگذشت و در کربلا به‌خاک سپرده شد. برخی آثارش عبارت‌اند از: مناسک حج (به فارسی)، شرح ناتمام مبادی‌الوصول الی علم‌الاصول علامه حلّی، و رساله‌ای مفصّل در احوال ابوبصیر (از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام) که به عدیمة‌النظیر فی احوال ابی‌بصیر معروف است. رسالاتی در فقه، علم حساب و حاشیه بر چند کتاب فقهی هم از او باقی است (← محمدباقر خوانساری، همانجا؛ حبیب‌آبادی، ج 4، ص 1291ـ1292؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 4، ص 148، ج 22، ص 274؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدوهشتادوچهار ـ صدوهشتادوپنج). رساله عدیمة‌النظیر فی احوال ابی‌بصیر اثری گران‌سنگ است که بسیار دقیق نگاشته شده و در مقدمه، فصول پنج‌گانه و خاتمه آن تمام نکات مورد بحث درباره ابوبصیر که موجب اشتراک و اشتباه در سلسله‌سند روایت و در نهایت، موجب وثاقت یا ضعف سند می‌شده، با براهین محکم بیان گردیده است (محمدمهدی خوانساری، مقدمه هوشمند، ص 281ـ282). این رساله در 1276 در تهران ضمن الجوامع‌الفقهیة (مشار، ستون 258ـ259) و در سالیان اخیر به‌اهتمام مهدی هوشمند در دفتر سیزدهم میراث حدیث شیعه (قم 1384ش، ص 286ـ446) به چاپ رسیده است. آیت‌اللّه سیدموسی شبیری زنجانی (از مراجع تقلید معاصر) بر این اثر محمدمهدی خوانساری، حاشیه‌ای نگاشته که به‌اهتمام سیدمحمدجواد شبیری در همین دفتر از میراث حدیث شیعه (ص 447ـ458) چاپ شده است.پسران محمدمهدی همگی از عالمان دینی بودند.1) ابوالقاسم جعفر. او در نجف نزد محمدحسن نجفی (مؤلف جواهرالکلام)، شیخِ انصاری، محسن خِنفَر نجفی و محمدقاسم‌بن محمدنجفی درس خواند و از برخی از آنان اجازه روایت گرفت. او خطی زیبا داشت و کتابهای زیادی استنساخ کرد. آثارش کتاب المکاسب، کتابی در علم رجال، اعمال شهر رمضان به عربی و کتابی در همین موضوع به فارسی است (آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکرام، قسم 1، ص 66ـ67؛ همو، الذریعة، ج10، ص 104، ج 22، ص 151؛ موسوی اصفهانی، ج 2، ص 49ـ50).پسران او ابوتراب خوانساری*، عالم بنام و صاحب تألیفات فراوان، و محمود خوانساری (متولد 1265) هستند. محمود در حوزه‌های علمیه اصفهان و خوانسار درس خواند (موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدوهشتادونه ـ صدونود، صدونودوپنج).ابوالقاسم خوانساری ریاضی، فرزند محمود خوانساری، در 1309 در خوانسار متولد شد. دروس عالی فقه و اصول را در نجف نزد عمویش ابوتراب خوانساری و ضیاءالدین عراقی* خواند و از ابوتراب خوانساری، سیدحسن صدر* و سیدابوالحسن اصفهانی* اجازه اجتهاد و روایت دریافت کرد. او علاوه بر تبحر در علوم دینی، بر علوم حساب و هندسه و جبر بسیار تسلط داشت و آثار متعددی در این زمینه‌ها نگاشت. سیدمحمدحسین طباطبایی* از شاگردان خاص او بود. ابوالقاسم ریاضی به درخواست سیدابوالحسن اصفهانی برای تبلیغ به پاکستان رفت و در آنجا سکونت گزید. او در 1380 در شهر گِلگِت، در شمال پاکستان، درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. بر مدفن او بقعه‌ای بنا گردید (آقابزرگ طهرانی، طبقات : نقباء، قسم 1، ص 64، قسم 2، ص 645؛ موسوی اصفهانی، ج 2، ص 26؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدونود ـ صدونودویک).ابوالقاسم ریاضی کتابخانه‌ای با کتابهای نفیس داشت. او بیش از سی اثر تألیف کرد که برخی از آنها عبارت‌اند از: اعجاز المهندسین، أو، الهندسة التی لایحتاج الی الفرجار (پرگار)؛ رسالة الجبر و المقابلة؛ رسالة قابلیة تقسیم الاعداد؛ رسالة فی استخراج نهایة خطأالکعب و رساله‌های متعدد دیگر در ریاضیات. اعتقادات، یا، تاریخ تمدن؛ سیاحات المتفکرین فی آراء الملحدین و المتدینین، یا، دین بی‌نزاع؛ منظومه‌ای بدون الف به فارسی؛ حاشیه بر مستدرک الوسائل میرزاحسین نوری و جزواتی در فقه و اصول از دیگر آثار اوست (← آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 3، ص 384، ج 5، ص 87، ج 6، ص 33، ج 11، ص 65، ج 17، ص 2، ج 21، ص 391، 399، ج 23، ص 104؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدونودویک ـ صدونودوسه).2) حسن، مشهور به میرزابابا. وی پسری به نام یوسف داشت. یوسف (متوفی 1312) در حوزه علمیه اصفهان درس خواند و به درجه اجتهاد رسید. او در خوانسار منصب افتا و اقامه نماز جمعه و جماعت را برعهده داشت و آثاری در فقه و اصول تألیف کرد. سیداحمد خوانساری* (متوفی 1363ش) فرزند اوست. دیگر پسر یوسف، محمدحسن (متوفی 1336 یا 1337، مدفون در اراک)، نیز فقیه بود و در ادبیات، علوم غریبه، هیئت و ریاضیات تبحر داشت و رساله‌هایی در این علوم نگاشت. تدوین الآثار فی احوال علماء خوانسار از تألیفات اوست (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، قسم 1، ص 452ـ453؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدونودوچهار ـ صدونودوشش).3) محمدصادق. او در 1208 زاده شد. در اصفهان و نجف نزد پدرش، محمدمهدی و عالمان و بزرگان دیگری مانند محمدتقی‌بن محمدرحیم اصفهانی (← اصفهانی*، خاندان) و برادر وی، محمدحسین اصفهانی* معروف به صاحب فصول، محمدمهدی‌بن ابراهیم کرباسی و شیخ جعفر نجفی (← کاشف‌الغطاء*، آل)، درس خواند و از برخی از آنان اجازه اجتهاد و روایت گرفت. او پس از پدرش پیشوای خوانسار و امام جمعه آن شهر شد. محمدصادق خوانساری با فتحعلی‌شاه قاجار و دولتمردان مکاتبه داشت. او در 1254 یا 1255 درگذشت و در کربلا در کنار پدرش به خاک سپرده شد. آثارش افزون بر رساله عملیه (به عربی)، رسالاتی در اصول فقه، رجال و مواعظ و حِکَم است (موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدونودو نه؛ حسینی اشکوری، 1414، ج 2، ص 722ـ724). پسران او محمد و محمدجواد، از عالمان دین بودند.محمد خوانساری، فرزند محمدصادق ابتدا در حوزه علمیه اصفهان درس خواند، سپس به نجف رفت و نزد شیخ‌مرتضی انصاری تلمذ کرد. او از عالمانی چون محمدباقر شفتی اصفهانی، زین‌العابدین خوانساری (پسرعموی جدّش) و محمدجعفر آباده‌ای اجازه اجتهاد داشت و پسرعمویش، ابوتراب خوانساری، از او اجازه روایت گرفت. او خواهر ابوتراب را به همسری گرفت و پسرانش محمدصادق (مشهور به آقامجتهد)، محمدحسن و محمدحسین (متوفی 1328)، هم از عالمان دین بودند. کتابی مبسوط و استدلالی در مبحث حج از محمد خوانساری برجای مانده است (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 6، ص 252؛ همو، طبقات: نقباء، قسم 2، ص650، 876؛ موسوی اصفهانی، ج 2، ص 23ـ25؛ حسینی اشکوری، 1414، ج 2، ص 558ـ559). در برخی منابع شرح حال مغشوشی از محمدحسین‌بن محمد ارائه شده که برخی مطالب آن با فرد دیگری خلط شده است (برای نمونه ← آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکرام، قسم 3، ص400ـ401؛ ابن‌الرضا، ج 1، ص 665ـ670). در کتابخانه آیت‌اللّه مرعشی‌نجفی در قم، 25 رساله از تألیفات محمدحسین موجود است (← حسینی اشکوری، 1354ـ1376ش، ج 8، ص 241ـ252؛ برای اطلاعات بیشتری درباره او ← همو، 1414، ج 2، ص670).محمدجواد، فرزند دیگر محمدصادق، عالم دین و امام جمعه خوانسار بود. او در 1231 زاده شد. محمدشاه قاجار برای او عصای مرصّع و انگشتر فرستاد و وی را ملقب به «آقازاده» کرد. محمدجواد در 1305 درگذشت. برخی پسران و احفاد او هم از عالمان دین بودند (← موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص دویست ـ دویست‌ویک؛ ابن‌الرضا، ج 1، ص 566ـ568).4) جمال‌الدین. وی امام جمعه خوانسار بود و پیش از سال 1300 درگذشت. از پسران او ابوطالب و محمدمهدی پس از پدر عهده‌دار این منصب شدند. جمال‌الدین و محمدمهدی در بقعه سیدصالح قصیر (جدّ اعلای خاندان خوانساری) مدفون‌اند (آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکرام، قسم 1، ص 273؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص دویست‌ودو ـ دویست‌وسه؛ ابن‌الرضا، ج 1، ص 558ـ559).آقابزرگ طهرانی (طبقات: الکرام، قسم 3، ص 432، 556ـ 557) از شخصی به‌نام محمدبن علی‌بن محمدمهدی‌بن حسن خوانساری نام برده و وی را از عالمان نجف و صاحب کتابخانه‌ای نفیس معرفی کرده است؛ اما احمد روضاتی هنگام برشمردن هشت پسر محمدمهدی‌بن حسن و اعقاب آنها، از علی نامی نبرده است (← موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص صدوهشتادوپنج ـ دویست‌وسه).یکی از نوادگان دختریِ محمدمهدی‌بن حسن خوانساری، به‌نام محمدعلی‌بن محمدصادق خوانساری (متوفی 1286)، عالم دین و استادِ پسر دایی‌اش، ابوتراب خوانساری، بود و آثاری در فقه و اصول نگاشت (← همان مقدمه، ص صدو هشتادوشش ـ صدوهشتادوهفت؛ موسوی اصفهانی، ج 2، ص 23ـ24). در برخی منابع، نسب او به اشتباه ذکر شده یا با افراد دیگری از خاندان خوانساری خلط شده است (برای نمونه ← موسوعة طبقات‌الفقهاء، ج 13، ص 756؛ ابن‌الرضا، ج 2، ص 372ـ375).احمد خوانساری، پسر دیگر حسن‌بن حسین خوانساری است که از نسل وی نیز عالمانی برخاسته‌اند (← موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص دویست‌وسه ـ دویست‌وپنج) :مشاهیر خاندان خوانساری از نسل ابوالقاسم جعفربن حسین (میرصغیر) :ابوالقاسم پنج پسر به نامهای عبدالمحسن، علینقی، علی، حسین و زین‌العابدین داشت که همگی از عالمان دین بودند. علی از مدرّسان علوم دینی در خوانسار بود. پسر او، میرمحمدتقی، و اعقابش نیز عالم دین بودند (← همان مقدمه، ص دویست‌وهشت ـ دویست و چهارده). حسین خوانساری هم عالم دینی بود. محمدتقی خوانساری* (از مراجع تقلید، متوفی 1331ش) با دو واسطه از احفاد اوست (← همان مقدمه، ص دویست‌وپانزده ـ دویست‌وشانزده).زین‌العابدین خوانساری، مشهورترین پسر ابوالقاسم جعفر است. او در 1190 در خوانسار به دنیا آمد و نزد پدرش و عموزادگان خود، ابوالقاسم‌بن حسن و محمدمهدی‌بن حسن خوانساری، درس خواند. مدت کوتاهی هم در نجف تحصیل کرد و در 1210 به اصفهان رفت. در آنجا نزد ملاعلی نوری، محمدابراهیم‌بن محمدحسن کرباسی و علی‌اکبربن محمدباقر ایجی درس خواند و از آنان و محمدباقر شفتی، میرمحمدحسین بن‌میرعبدالباقی خاتون‌آبادی (← خاتون‌آبادی*، خاندان)، صدرالدین عاملی، محمدمعصوم رضوی مشهدی و محمدباقر بیدآبادی اجازه اجتهاد یا روایت گرفت. دو فرزندش، محمدباقر و محمدهاشم، حسن‌بن علی اصفهانی (مشهور به مدرّس) و محمد خوانساری هم از او اجازه اجتهاد و روایت داشتند (حبیب‌آبادی، ج 6، ص 2084ـ2086؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات : الکرام، قسم 2، ص590ـ591؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص دویست‌وبیست‌ویک ـ دویست‌وبیست‌ودو).زین‌العابدین خوانساری پس از درگذشت پدرش در 1240، از خوانسار به اصفهان رفت و در محله چهارسوق/ چهارسوی شیرازیها سکونت گزید؛ ازاین‌رو اعقاب وی به چهارسوقی/ چهارسویی نیز مشهورند. او از مجتهدان مبرِّز و عالمان مشهور اصفهان بود که کتابهای زیادی استنساخ کرد. مردم نیز به او بسیار اعتقاد داشتند. زین‌العابدین در 1275 در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد در تکیه آقاشیخ محمدتقی (تکیه مادر شاهزاده) به خاک سپرده شد. مدفن او مورد توجه مردم بوده است (← موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص دویست‌وبیست، دویست‌وبیست‌ودو - دویست‌وبیست‌وپنج؛ گزی برخواری، ص 44ـ47).برخی آثار زین‌العابدین خوانساری عبارت‌اند از: شرح بر معالم‌الاصول حسن‌بن زین‌العابدین عاملی؛ شرح زبدة‌الاصول شیخ‌بهائی؛ الطلع النضید در اصول فقه؛ رسالات متعدد با موضوعاتی چون نیّت، اجماع، تداخل اسباب، احباط و تکفیر و قواعد عربی؛ شرح خلاصة‌الحساب شیخ‌بهائی؛ مجموعه کشکول گونه بهجة‌الناظر و سرورالخاطر؛ و حاشیه بر برخی کتابهای فقهی و اصولی (← محمدباقر خوانساری، ج2، ص108ـ 109؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 1، ص280، ج 11، ص141، ج 13، ص 230، 300، ج 15، ص 179؛ موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص‌دویست‌وبیست‌وسه ـ دویست‌و بیست‌وچهار).زین‌العابدین خوانساری هشت پسر داشت: محمدجواد، محمد، علی (که در کودکی از دنیا رفت)، محمدباقر (نویسنده روضات‌الجنات*؛ ← خوانساری*، محمدباقر)، محمدصادق، محمدکاظم، محمدهاشم خوانساری*، و حسن که در جوانی درگذشت.پسران و اعقابِ پرتعداد زین‌العابدین غالبآ از عالمان دین و صاحب آثار و تألیفاتی بوده‌اند. مشهورترین آنها احفاد محمدباقر خوانساری هستند که به روضاتی مشهورند. در میان هشت پسر محمدباقر (موسوی خوانساری، همان مقدمه، ص دویست‌و چهل و چهار، دویست‌ونودویک)، محمدمهدی خوانساری*، محمدمسیح روضاتی (متوفی 1325) و میرزااحمد (متوفی 1341) شهرت بیشتری دارند. سیدحسن چهارسوقیِ روضاتی (متوفی 1377)، پسر محمدمسیح روضاتی از فقها و مجتهدان مشهور اصفهان است که در نجف به خاک سپرده شده است. محمدعلی روضاتی (از عالمان و محققان معاصر) نیز فرزند محمدهاشم‌بن جلال‌الدین‌بن محمدمسیح روضاتی است. زندگانی آیة‌اللّه (حسن) چهارسوقی، جامع‌الانساب و فهرست کتب خطی کتابخانه‌های اصفهان از آثار اوست (← همان مقدمه، ص دویست‌وبیست‌وپنج ـ سیصدو بیست‌ودو).محمدمهدی موسوی اصفهانی، نوه محمدصادق بن زین‌العابدین خوانساری، از عالمان دینی بود. پدرش محمد (متوفی 1355) نیز عالم دین بود و در کاظمین سکونت گزید. محمدمهدی از عالمان بزرگ عراق اجازه اجتهاد و روایت داشت و در کاظمین اقامه نماز جماعت می‌کرد. او بیش از پنجاه اثر تألیف کرد که مشهورترین آنها اَحَسنُالودیعة فی تراجم اَشْهَر مشاهیر مجتهدی‌الشیعة یا تتمیم روضات‌الجنات (بغداد 1348) است. او در 1391 درگذشت و در کاظمین به خاک سپرده شد (← همان مقدمه، ص دویست‌ونودونه ـ سیصدوشش؛ موسوی اصفهانی، ج 2، ص 27ـ42).سابقه استنساخ و گردآوری کتب، در خاندان خوانساری به میرکبیر و پدر او بازمی‌گردد. عالمان این خاندان، به‌ویژه سلسله روضاتی، کتابخانه‌های نفیسی داشته‌اند که کتابخانه سیدحسن چهارسوقی در اصفهان از ممتازترین آنها بوده است (← آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 8، ص 297ـ298؛ روضاتی، 1332ش، ص 50ـ52؛ همو، 1378ش، ص 96ـ115).منابع : آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ همو، طبقات اعلام‌الشیعة : الکرام البررة، قسم 1ـ2، مشهد 1404، قسم 3، چاپ حیدرمحمدعلی بغدادی و خلیل نایفی، قم 1427؛ همان: الکواکب المنتشرة فی القرن الثانی بعدالعشرة، چاپ علی‌نقی منزوی، تهران 1372ش؛ همان : نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم 1ـ4، 1404؛ مهدی ابن‌الرضا، ضیاءالابصار فی ترجمة علماء خوانسار، قم 1382ش؛ محمدعلی حبیب‌آبادی، مکارم‌الآثار، اصفهان، ج 2، 1362ش، ج 4، 1352ش، ج 6، 1364ش؛ احمد حسینی‌اشکوری، تراجم‌الرجال، قم 1414؛ همو، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیة‌اللّه العظمی مرعشی نجفی، قم 1354ـ 1376ش؛ محمدباقربن زین‌العابدین خوانساری؛ محمدمهدی‌بن حسن خوانساری، رسالة عدیمة النظیر فی احوال ابی‌بصیر، چاپ مهدی هوشمند، در میراث حدیث شیعه، دفتر13، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم : دارالحدیث، 1384ش؛ محمدهاشم‌بن زین‌العابدین خوانساری، مجمع‌الفوائد و مخزن‌الفرائد، چاپ سنگی ]تهران[ 1317؛ محمدعلی روضاتی، دو گفتار پیرامون گوشه‌هایی از احوال و آثار علماء بزرگ خوانسار مهاجر به اصفهان و سیری در اجازه‌نامه‌ها، قم 1378ش؛ همو، زندگانی حضرت آیة‌اللّه چهارسوقی، حاوی شرح‌حال بیش از یکصد نفر رجال قرون اخیره، اصفهان ?] 1332ش[؛ رؤیت هلال، به کوشش رضا مختاری و محسن نوروزی، ج 5، تهران: بوستان کتاب، 1386ش؛ عبدالنبی‌بن محمدتقی قزوینی، تتمیم امل‌الآمل، چاپ احمد حسینی، قم 1407؛ عبدالکریم‌بن مهدی گزی برخواری، تذکرة القبور، چاپ ناصر باقری بیدهندی، قم 1371ش؛ خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی عربی، تهران 1344ش؛ موسوعة طبقات‌الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام الصادق، 1418ـ1424؛ محمدمهدی موسوی اصفهانی، احسن‌الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضات‌الجنات، بغداد ?] 1348[؛ جعفربن حسین موسوی خوانساری، مناهج‌المعارف، یا، فرهنگ عقائد شیعه، چاپ احمد روضاتی، تهران 1351ش.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 16
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده