خوابگزاری، تعبیر یا تأویل رؤیا. خوابگزاری از پدیدههای مهم در اسلام است که انعکاس گستردهای در منابع اسلامی و همچنین در حیات فردی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی مسلمانان داشته است. این مقاله در سه بخش به بررسی ابعاد این پدیده میپردازد.1) در قرآن. آیاتی از قرآن به موضوع رؤیا و تعبیر آن و اهمیت و نقش آن در زندگی انسانی و دینی اختصاص یافته و خوابگزاری بهخصوص در زمره ویژگیها و علوم خاص پیامبران محسوب شده است. خواب دیدن هم با تعابیر مختلف در قرآن کریم به کار رفته است. واژه رؤیا هفت بار (رجوع کنید به محمدفؤاد عبدالباقی، ذیل «رأی»)، «مَنام» به معنای رؤیا دو بار (انفال: 43؛ صافات: 102) و بُشری یکبار (یونس: 64) ذکر شدهاند (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به طبری؛ طوسی؛ طبرسی، ذیل یونس: 64). سه کلمه یادشده به رؤیاهای صادقه اطلاق شده (رجوع کنید به ادامه مقاله) و از رؤیاهای نامطلوب و دروغ در قرآن کریم با تعبیر «اَضْغاثُ اَحْلامٍ» یا «احلام» سه بار یاد شده است (دوبار در یوسف: 44؛ انبیاء: 5). رؤیاهایی که در قرآن ذکر شده اغلب راجع به پیامبران، و به ترتیب تاریخی درباره حضرت ابراهیم، حضرت یوسف و پیامبر اسلام است. رؤیای عزیز (فرمانروا) مصر و رؤیاهای دو جوان همبندِ حضرت یوسف و گزارش و تعبیر (تأویل) رؤیاهای آنان توسط یوسف نیز ذکر شده است. براساس آیه 102 تا 107 سوره صافات، حضرت ابراهیم علیهالسلام چند بار در خواب میبیند که فرزند خود را برای خدا قربانی میکند و چون رؤیایش را با فرزند خود در میان میگذارد و نظر او را جویا میشود، فرزند از او میخواهد که امر الهی را انجام دهد، و ابراهیم چنین میکند و همه مقدمات عمل قربانی را انجام میدهد، ولی ذبح صورت نمیگیرد و از جانب خدا ندا میرسد که رؤیایت را به درستی تحقق بخشیدی؛ سپس فدیهای برای او مقرر میشود (وَفَدَیْناهُ بِذِبحٍ عظیمٍ). طوسی و طبرسی (ذیل صافات: 102) یادآور شدهاند که خداوند در حال بیداری به ابراهیم وحی کرد که آنچه را در خواب به او امر شده امتثال کند، چرا که رؤیای انبیا قطعآ صحت دارد و اگر آنان در بیداری به کاری مأمور نشوند جایز نیست که به آنچه در خواب میبینند عمل کنند. از قول ابومسلم اصفهانی نقل شده که رؤیای پیامبران با آنکه یکسره صحیح است، بر دو نوع است: عین همان واقعیت را که در بیداری وجود دارد در خواب ببیند؛ یا چیزی برخلاف آنچه در واقعیت هست ببیند، همچون رؤیای یوسف و رؤیای ابراهیم، با این ملاحظه که ابراهیم از التزام به عمل کردن آنچه در خواب دیده بود مطمئن نبود، اما راه دیگری هم نداشت (رجوع کنید به طبرسی، همانجا) و چون رؤیای پیامبران از مقوله وحی است، پدر و پسر ظاهرِ آن را امر الهی تلقی کردند و به انجام آن تن دادند ولی خداوند خود مانع عمل طبق ظاهر آن شد (زمخشری؛ ابنعربی مالکی، احکامالقرآن؛ فخررازی، ذیل صافات: 102). در باب معنای جمله «قَد صَدَّقْتَ الرُّؤیا» در آیه 105 سوره صافات گفته شده است آنچه در خواب به تو امر شد انجام دادی و آن را صادق تلقی کردی (طوسی؛ طبرسی؛ طباطبائی، ذیل آیه).طوسی (ذیل یوسف: 5) ماهیت رؤیا را صورت بخشیدن به یک معنا در خواب میداند با این توهم که واقعآ شخص آن را میبیند، به این ترتیب که عقل در هنگام به خواب رفتن شخص از کار میافتد و چون وی معنایی را به تصور درمیآورد، گمان میبرد که آن را میبیند (نیز رجوع کنید به طبرسی، ذیل آیه). ابنعربی مالکی (احکامالقرآن، ذیل آیه) از منظری فقهی این پرسش را مطرح میکند که رؤیای کودکان اعتبار دارد یا نه، و خود در پاسخ آن توضیح میدهد که چون رؤیا ادراک حقیقت است و کودکان همانطور که میتوانند در بیداری حقیقت را درک کنند در خواب نیز میتوانند، پس اگر چنین خبری دهند از آنها پذیرفته است؛ بهعلاوه، خبرِ کودکان در بسیاری از احکام پذیرفتنی است. از این آیه نکات درخور توجه دیگری نیز دریافت شده است، از جمله اینکه درخواست یعقوب از یوسف مبنی بر اینکه رؤیای خود را به برادرانش نگوید، نشان میدهد برادران یوسف هم علم تعبیر رؤیا میدانستند؛ نکته دیگر اینکه رؤیا را برای اشخاص نااهل و کسانی که خیرخواه و قادر به تعبیر آن نیستند نباید نقل کرد.درباره چیستی واژه «الاَحادیث» در آیه 6 سوره یوسف که خدا تأویل (تعبیر) آن را به یوسف تعلیم داد، میان مفسران اختلافنظر هست. برخی آن را جمع حدیث و به معنای سخنانی دانستهاند که شخص در خواب میبیند، کسانی چون زَجّاج و جُبّائی هم ترکیب تَأویلِالاحادیث را بیارتباط با تعبیر خواب دانستهاند (رجوع کنید به طوسی؛ طبرسی، ذیل آیه). ولی بهعقیده طباطبائی (ذیل آیه) احادیث در این آیه جمع حدیث به معنایرؤیاست، زیرا رؤیا از قبیل حدیث نفس است، به اینترتیب که نفس آدمی اموری را در خواب به تصور درمیآورد. این دیدگاه ناقضِ قول کسانی است که رؤیاها را به این اعتبارْ احادیث خواندهاند که حکایت و بیان آن چیزی هستند که شخص در خواب دیده است. طباطبائی (همانجا) سپس اظهار میدارد که ظاهر قصه یوسف نشان میدهد مراد از احادیث باید مفهومی اعم از رؤیا باشد یعنی رویدادها و وقایعی که به تصور انسان درمیآیند اعم از آنچه در خواب یا بیداری بر او عارض میگردد.مراد از تأویل در آیه 36 سوره یوسف، ماهیت و حقیقت رؤیاست و تعبیر خواب به تفسیر و روشن کردن مشکل و معنای متن شبیه است (زمخشری، ذیل آیه). طبرسی براساس این آیه رؤیا و تعبیر آن را امری معتبر دانسته که بین امتهای پیشین هم رواج داشته است. ذیل آیه 42 سوره یوسف، واژه ظن به یوسف منسوب شده و منظور یوسف از بهکارگیری این واژه را این دانستهاند که تعبیر خواب مبتنی بر گمان است نه یقین؛ اما رؤیای انبیا حق و یقین است، بنابراین، توجیه دیگر این است که بگوییم واژه ظن در این آیه به معنای یقین و علم به کار رفته نه گمان (رجوع کنید به طوسی؛ ابنعربی مالکی، احکامالقرآن، ذیل آیه). ابنعربی مالکی براساس براساس آیه 43 سوره یوسف احتمال صحیح بودن رؤیای کافر را مطرح کرده است.آیه 44 سوره یوسف ناظر به نوعی رؤیاست که از آن به «اَضْغاثُ اَحلام» تعبیر شده و مفسران آن را خوابهای پریشان و آشفته دانستهاند که تعبیرپذیر نیست. اَضْغاثْ جمع ضَغْث به معنای دستهای علف و گیاه یا کاههای مخلوط و ناهمسان است و احلام هم جمع حُلُم است. حُلْم به معنای آرامیدن و حُلُم رؤیایی است که در حال سکون و آرامش رخ میدهد (رجوع کنید به خلیلبن احمد؛ جوهری؛ ابنمنظور، ذیل «حلم» و «ضغث»). در این آیه آشفتگی رؤیا به اضغاث تشبیه شده و درمجموع مراد از آن رؤیاهای دروغین است که تعبیرپذیر نیستند (برای نمونه رجوع کنید به طوسی؛ طبرسی، ذیل آیه). بهعقیده طباطبائی (ذیل آیه) به این اعتبار، رؤیایی اضغاثُ احلامٍ نامیده میشود که متضمن صورتهای پراکنده آشفته باشد که یکجا گرد آمده و هریک را تعبیری جداگانه است و چون باهم جمع شوند، تعبیر و تفسیر آنها بر تعبیرکننده سخت میشود و نکره آورده شدن مضاف و مضافالیه در این ترکیب، همین معنی را افاده میکند. قُرطُبی از این آیه این نکته را برداشت کرده است که اولین تعبیر یک رؤیا لزومآ صحیحترین تعبیر آن نیست (نیز رجوع کنید به طوسی، ذیل یوسف : 49). فخررازی (ذیل آیه) پریشان خواندن رؤیای پادشاه توسط درباریان و تردید پادشاه در قبول این امر را در واقع تمهیدی برای نجات دادن یوسف میداند که همه به تدبیر الهی صورت گرفته است.در مجموع، بنابر آیات 6 و 36 و 101 سوره یوسف، تعبیر یا تأویل رؤیا علمی است که خداوند آن را به یوسف تعلیم داده است. براساس آیه 100 سوره یوسف نیز به سجده افتادن برادرانش تأویل (یا حقیقتِ) همان خوابی دانسته شده که در کودکی دیده بوده است.درباره مطلبی که در آیه 44 سوره انفال آمده و آن اینکه خداوند شمار دشمنان را در چشم پیامبر اندک نمایاند، بین مفسران اختلافنظر هست که این امر در رؤیا رخ داده بود یا در بیداری. بیشتر مفسران برآناند که این امر در رؤیا روی داده است (برای نمونه رجوع کنید به طبری؛ طوسی؛ طبرسی، ذیل آیه). مفسران درباره مضمون آیه 60 سوره اِسراء نیز اختلاف کردهاند که در رؤیا روی داده بود یا در بیداری. بسیاری از مفسران اهل سنّت برآناند که این امر در بیداری رخ داده و همان ماجرای اسراء است (برای نمونه رجوع کنید به طبری؛ فخررازی، ذیل آیه). بنابر نقلی از ابنعباس این آیه درباره فتح مکه بوده و در رؤیا رخ دادهاست، به این ترتیب که چون مشرکان در حدیبیه مانع به مکه رفتن پیامبر اکرم و یارانش شدند، گروهی به شک و شبهه افتادند و پیامبر بدیشان فرمود که من به شما نگفتم که همین امسال به مکه میرویم و اگر خدا بخواهد به آنجا خواهیم رفت و این امتحان الهی بود. اما براساس قولی دیگر که از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نیز نقل شده این امر در رؤیا رخ داد، ولی پیامبر در رؤیا بوزینههایی را دید که بر منبرش بالا و پایین میروند و اندوهگین شد؛ سپس جبرئیل به او خبر داد که در آینده بنیامیه بر جای او خواهند نشست (قمی؛ طبری؛ طوسی، ذیل آیه). تعبیر دیگری که در ادامه این رؤیا آمده «الشجرة الملعونةَ» است که مفسران درباره مراد از آن اقوالی گفتهاند (در این باره رجوع کنید به اسراء، سوره*). طباطبائی (ذیل آیه) به تحلیل دیدگاههای عرضه شده درباره این آیه پرداخته و به این نتیجه رسیده است که این واقعه در بیداری رخ نداده و برعکس در رؤیا بوده و از سیاق آیات قبل و بعد از این آیه برمیآید که این رؤیا و درخت مورد اشاره در آن دو امری هستند که بهزودی بر مردم آشکار میشوند یا آشکار است که مردم به آن دو امر آزموده میشوند و در میانشان تباهی و طغیان و استکبار بروز میکند. طباطبائی (همانجا) با استفاده از معنی لغوی «شجره» که «اصل» است و هم باتوجه به چیزها و کسانی که در قرآن مورد لعن واقع شدهاند به این نتیجه میرسد که منظور از درخت لعنت شده گروهی از منافقانِ متظاهر به اسلام بودهاند که در میان مسلمانان ریشه دوانده بودند و مردم به وسیله آنان آزمایش میشدند و خداوند این امر را در رؤیا به پیامبرش نشان داد. بنابراین معنای آیه این میشود: ما درخت لعنت شده در قرآن را که به تو شناساندیم و هم آنچه را که در خواب به تو نشان دادیم، جز برای آزمودنمردم قرار ندادیم. طباطبائی (همانجا) این قول را هم که براساس آن خداوند این مطلب را از زبان مشرکان گفته به این ترتیب که پیامبر آنچه را دیده برای آنان بیان کرده است و آنان گفتهاند که شاید آن را در رؤیا دیدهای، مورد نقد و رد قرار میدهد، با این استدلال که قبول این مطلب نیاز به قرینه دارد و چنین قرینهای در آیه وجود ندارد. وی مرتبط دانستن این آیه با فتح مکه را نیز رد میکند، چرا که این رؤیا را پیامبر پس از هجرت و قبل از صلح حدیبیه دید، حال آنکه آیه مورد استشهاد (فتح: 27) مکی است. آیه 27 سوره فتح هم در مقام تصدیق رؤیای پیامبر و از میان برداشتن شک و دودلی برخی اصحاب ایشان است (رجوع کنید به طوسی؛ طبرسی؛ طباطبائی، ذیل آیه).طباطبائی (ذیل طه: 39) ضمن عرضه خلاصهای از علمالنَفْس فلسفی قدما که آن را با آیات قرآن، از جمله آیه 60 انعام، 42 زمر و 44 یوسف، در این زمینه منطبق میداند به جمعبندی در باب انواع رؤیا پرداخته است. به گفته وی رؤیا در تقسیم اولیه بر دو قسم عمده است: نخست، رؤیاهای صریح که نفس آدمی در آن هیچگونه تصرفی نمیکند و چنین رؤیایی به تعبیر هم نیاز ندارد. قسم دوم رؤیای غیرصریح است که نفس آدمی از حیث حکایت و بیان و انتقال از یک معنا به معنای مناسب یا متضاد آن، در آن تصرف میکند و همین قسم رؤیا به تعبیر حاجت دارد و باید آن را به اصلش، که در آغاز برای نفس مشهود بوده است، بازگردانند (تأویل). این قسم دوم خود بر دو قسم است: یکی رؤیایی که نفس از حیث حکایت و بیان آن در آن تصرف میکند و از یک شیء به شیء دیگر که مناسب یا متضاد آن است منتقل میشود و برگرداندن به اصلش دشوار نیست؛ قسم دیگر رؤیایی است که نفس در آن تصرف میکند بیآنکه در یک حد معیّن توقف نماید، مانند انتقال از ضد به ضد و از ضد به مثل و از مثل به ضد و امثال آن. همین نوع رؤیا در قرآن «اَضْغاثُ احلام» خوانده شده است.2) در حدیث. در احادیث نیز نکات مهمی در باب چیستی و منشأ رؤیا و اقسام آن و چگونگی تعبیر آن آمده است. همچنین نمونههایی از رؤیاهای معصومین علیهمالسلام و احیانآ تعبیر آنها ذکر شده است. در احادیث نبوی بر ربط و نسبت رؤیا با نبوت تأکید شده است. مثلا بنابر حدیثی نبوی و حدیثی از امام صادق علیهالسلام، رؤیای مؤمن در آخرالزمان یکی از هفتاد جزء نبوت است (کلینی، ج 8، ص90؛ ابنبابویه، 1417، ص 121؛ همو، 1414، ج 2، ص 585؛ قس احمدبن حنبل، ج 3، ص 126؛ بخاری، ج 8، ص 68؛ مسلمبن حجاج، ج 1، ص 1774). در توضیح این حدیث گفته شده که خداوند در عوضِ پنهان داشتن وحی و صاحبان آن، به مؤمنان بیش از دیگر افراد رؤیای صادقه عطا فرموده تا بهواسطه آن، پارهای از رویدادها را پیش از وقوع آنها برایشان آشکار سازد (محمدباقر، 1403، مجلسی، ج 58، ص 177). مراد از آخرالزمان هم زمان ظهور حضرت مهدی علیهالسلام است که بنابه احادیث در آن وقت خداوند دلهای مؤمنان را در هر زمینه بر صواب و درستی گردهم میآورد (مازندرانی، ج 11، ص 476). اینکه رؤیای صادقه مؤمن جزئی از هفتاد جزء نبوت تلقی شده از آنروست که در رؤیا، همچون نبوت، نوعی اِعلام و آگاهی دادن وجود دارد، زیرا به گفته کثیری از علما بر رؤیای صادقه فرشتهای موکل است که به بیننده خواب چیزهایی در باب تقدیرات نیک و بد او نشان میدهد (همان، ج 11، ص 477). منظور از عدد هفتاد هم در این حدیث، اشاره به انواع راههای القای وحی است که رؤیا هم یکی از آنهاست (همانجا). ابنحجر عسقلانی (ج 12، ص 305) در توضیح حدیثی مشابه حدیث مذکور که از طریق اهل سنّت از پیامبر اکرم روایت شده است یادآور میشود که منظور از حدیث این نیست که تمام رؤیاهای صالحان جزء نبوت است بلکه منظور غالب آنهاست. در باب ارتباط رؤیا و نبوت هم گفته شده که اگر نبوت در این حدیث از مادّه انباء (خبر دادن) در نظر گرفته شود، معنای حدیث این میشود که رؤیا خبری صادق از جانب خداست و هیچ دروغی در آن راه ندارد و چون معنای نبوت هم خبر صادق تکذیبناپذیر از جانب خداست، بنابراین رؤیا از جهت صدق خبر با نبوت مشابهت دارد (همان، ج 12، ص 306). وجه دیگر این است که چون برخی از انبیا بر برخی دیگر برتری دارند و صدق، چه در خواب و چه در بیداری، بزرگترین صفت آنهاست، آنکس که در صدق به آنان تأسی جوید رؤیای وی به صدق میپیوندد و برحسب تفاوت مقامات آنان، مقام صالحان پیرو آنان نیز متفاوت میشود و آنکس که در صلاح و صداقت در رتبهای متناسب با انبیا باشد، رؤیایش جزئی از نبوت همان نبی است (همان، ج 12، ص310).براساس حدیثی دیگر از رسول خدا، چیزی جز مُبشِّرات از نبوت باقی نمیماند یا نمانده و چون از ایشان سؤال میکنند مبشِّرات چیست میفرماید رؤیای حسنه است (رجوع کنید به کلینی، ج 8، ص90؛ ابنبابویه، 1414، ج 1، ص 134؛ نیز رجوع کنید به احمدبن حنبل، ج 5، ص 454؛ بخاری، ج 8، ص 69)، یعنی رؤیایی که انسان حسن و صدق آن را با اطمینان قلبی و آرامشی که خداوند به او میدهد، دریابد (مازندرانی، ج 11، ص 479). حضرت رضا علیهالسلام هم از رسول اکرم روایت کرده که ایشان هر بامداد از یاران خود میپرسیدند که آیا مبشّراتی (رؤیایی) داشتهاند یا نه (کلینی، همانجا). در این حدیث که در منابع اهل سنّت نیز نقل شده، واژه مبشّرات (بشارتدهندهها) از باب غلبه این نوع رؤیا بر نوع دیگر آن، یعنی رؤیای انذاردهنده، بهکار رفته است (ابنحجر عسقلانی، ج 12، ص 316). ابنحجر عسقلانی (همانجا) در باب معنای این حدیث گفته که با مرگ پیامبر وحی قطع میشود و جز رؤیا چیزی نمیماند که بتوان بهوسیله آن از آینده خبر گرفت. در پارهای از احادیث هم از اقسام رؤیا سخن به میان آمده است، براساس تقسیمی از قول امام صادق علیهالسلام، رؤیا یا بشارتی الهی یا هشداری از شیطان یا اضغاثُ احلام است (کلینی، همانجا). نوع اول رؤیا از آنرو به خداوند منسوب شده که از هرگونه دخالت و تباهیگری شیطان و نیز هر نوع خلط و غلطی عاری است. نوع دوم ازآنرو به شیطان منسوب شده که ناشی از تشویشات و تدلیسات اوست که مایه پرهیز دادن از چیزی یا ترغیب به چیزی است که ذهن بیننده رؤیا بدان مشغول شود و از این بابت به او زیان یا اندوهی رساند. نوع سوم دربردارنده رؤیاهای فاقد یا غیرقابل تأویل است (مازندرانی، همانجا؛ محمدباقر مجلسی، 1368ش، ج 25، ص 205).از بحثبرانگیزترین احادیث منقول از حضرت رسول صلیاللّهعلیهوآلهوسلم که به صورتهای مختلف هم نقل شده، این است که هرکس من را به خواب ببیند، من را در خواب دیده، چرا که شیطان به هیئت من و هیچیک از اوصیای من درنمیآید (رجوع کنید به ابنبابویه، 1414، ج 2، ص 585؛ همو، 1417، ص 121؛ نیز رجوع کنید به بخاری، ج 8، ص 71ـ72؛ مسلمبن حجاج، ج 1، ص 1775ـ 1776). علمای شیعه درباره این حدیث که از طریق اهل سنّت هم نقل شده است، توضیحاتی دادهاند. مثلا شیخمفید (متوفی 413؛ رجوع کنید به کراجکی، ج 2، ص 62ـ64) با تأکید بر این نکته که این احادیث در عداد اخبار آحادند، گفته است در خواب دیدن پیامبر یا یکی از معصومان سه قسم است؛ یک قسم آن قطعآ صحیح، قسم دیگر قطعآ نادرست و قسم سوم نه قابل تصدیق قطعی و نه قابل نفی قطعی است. قسم اول رؤیایی است که در آن پیامبر یا امام معصوم طاعتی را انجام دهد یا بدان امر کند یا از نافرمانی و کار زشت نهی کند یا زشتی آن را بیان نماید. به نظر وی، حدیث مورد اشاره ناظر به همین قسم است چرا که شیطان بر امر طاعت و حق متمثل نمیشود (قس محمدتقی مجلسی، ج 5، ص397ـ 398 که فرض قسم دوم، یعنی امر به کار زشت و ناروا، را فرضی نادرست و بدون مصداق خوانده است). سیدمرتضی علمالهدی (ج 2، ص 12ـ13) حدیث مذکور را از ضعیفترین اخبار و غیرقابل استناد خوانده و در عین حال گفته است اگر درستیِ این حدیث را بپذیریم، مراد از رؤیت آن، دیدن در بیداری است؛ چرا که شیطان نمیتواند خود را برای افراد بیدار به جای پیامبر متمثل کند. اما محمدتقی مجلسی (همانجا) این حدیث را، به طریقی که ابنبابویه از امام رضا علیهالسلام روایت کرده، موثقِ در مرتبه صحیح خوانده و بیان کرده که مراد از این رؤیت آن است که انسان کسی را که در خواب دیده پیامبر یا امام معصوم بداند، هرچند مشابه صورت واقعی آن حضرات نباشد و او نیز ایشان را در زمان حیاتشان ندیده باشد. محمدباقر مجلسی (1403، ج 58، ص 234ـ235) نیز در شرح حدیث امام رضا علیهالسلام گفته است طبق این حدیث شیطان، حتی به صورت شیعیان خالص امامان ــ مثل سلمان و ابوذر و مقداد ــ در خواب بر کسی متمثل نمیشود؛ وی سپس همان بیان پدرش را، بدون ذکر نام، سازگار با متن حدیث دانسته و پس از آن برخی بیانات محدّثان اهل سنّت، مثلا قرطبی و غزالی و کرمانی، را نقل کرده و درباره نظر شیخمفید (رجوع کنید به سطور پیشین) این نکته را یادآور شده که بیان او با نظر به حدیث امام رضا و حتی بعضی از متنهای روایت اهل سنّت در این موضوع، دور از واقع است. بحرانی (ص 154ـ 155) و شُبَّر (ج 2، ص10ـ13) نیز در شرح این حدیث مطالبی گفتهاند.در میان علمای اهل سنّت ابنحجر عسقلانی (ج 12، ص 324) در تفسیر این حدیث شش قول و نظر از شارحان و محدّثان اهل سنّت نقل کرده است. از جمله اینکه این دیدن بهصورت تشبیه و تمثیل گفته شده نه حقیقت، و خاص کسانی است که در زمان پیامبر میزیستند، یا این واقعه در قیامت رخ خواهد داد. او (ج 12، ص 326) پس از ذکر این اقوال، در یک جمعبندی اظهار میدارد معنای حدیث این است که هرکس پیامبر را با یک یا بیش از یک وصف از اوصاف اختصاصی آن حضرت ببیند او را دیده است، هرچند اوصاف دیگرش با آنچه او را بدان وصف کردهاند موافق نباشد. بدینگونه، رؤیاهای کسانی که او را میبینند متفاوت است. آنکه او را به هیئت کامل ببیند رؤیایش حق است و محتاج تعبیر نیست و عبارت «فَقَدْ رَأیَ الحقَّ» همین معنا را میرساند؛ به همان اندازه که از اوصاف او در رؤیای شخص کم شود، رؤیای وی تعبیر بیشتر لازم دارد؛ بنابراین، رؤیای همه این اشخاص حقیقی است (برای تفصیل رجوع کنید به روح*؛ نبوت*؛ محمد*).براساس حدیثی که حضرت علی از رسول خدا نقل کرده، به هنگام خواب روح نزد خدا میرود و آنچه نزد پروردگار عالمیان میبیند حق است و چون به امر الهی به سوی جسد خود بازمیگردد، در میان آسمان و زمین چیزهایی میبیند که از مقوله خوابهای پریشان است (ابنبابویه، 1417، ص210؛ محمدباقر مجلسی، 1403، ج 58، ص 158ـ159). براساس حدیث معروف توحید مفضل* (رجوع کنید به محمدباقر مجلسی، 1403، ج 3، ص 85) رؤیا را خداوند برای تدبیر حیات آدمی در وجود او تعبیه کرده و پارهای از آن را صادق و پارهای دیگر را کاذب قرار داده و آنها را به هم آمیخته، چنانکه اگر همه انواع آن صادق بود، همه مردم پیامبر میشدند و اگر همه انواع آن کاذب بود، بود و نبود آن فرقی نمیکرد؛ بنابراین، گاه صادق است تا مردم از آن به آنچه مایه سود آنهاست راه ببرند یا مضرتی را از خود دور سازند و در بسیاری از اوقات کاذب است تا همیشه به آن اعتماد نکنند. براساس حدیثی دیگر که ناظر به اهمیت اعتقادی و دینی رؤیاست، در آغاز خلقت کسی خواب نمیدید و این امر بعدآ حادث شد و دلیل آن انکار پیامبران توسط کافران بود و اینکه آنان از بهشت و دوزخ هیچگونه ادراکی نداشتند چون دنیای پس از مرگ را نپذیرفته بودند. بدینگونه خداوند رؤیا را در وجود آنان آفرید تا به کمک آن در باب اعتقاد به بعث و نشور با آنان احتجاج کند (کلینی، ج 8، ص90).محدّثان و شارحان حدیث از تحلیل مجموع احادیث به دیدگاهی در باب ماهیت رؤیا رسیدهاند که به کلی با آنچه حکما در این باب گفتهاند، متفاوت است (برای نمونه رجوع کنید به محمدباقر مجلسی، 1403، ج 58، ص 196ـ197 که پس از نقل فشرده اقوال متکلمان و حکما، این اقوال را غیرمستند و غیربرهانی خوانده است). بر این اساس، روح در خواب به نحو تجسم یا به نحو تعلق به یک جسد مثالی رو به آسمان حرکت میکند؛ در اصل روح دارای دو قالب اصلی و مثالی است؛ در حال بیداری با قالب اصلی (بدن) پیوند وثیقی دارد و پیوندش با قالب مثالی خود ضعیف است، اما در خواب این امر به عکس است. روح در حرکت خود به سوی آسمان یا به عبارتی، در اثنایِ اعراضش از عالم جسمانی و مادی در ملکوت اعلی برخی اشیا و الواح را که تقدیرات موجودات در آنها ثبت و ضبط است، میبیند. حال اگر صفای باطن داشته باشد، اشیا را چنان که هستند میبیند و چنین رؤیایی به تعبیر حاجت ندارد، ولی اگر فاقد صفای باطن باشد، اشیا را به رنگ کدورتهای نفسانی خود میبیند و فقط مُعَبِّر است که میتواند این مطلب را روشن کند (رجوع کنید به همو، 1368ش، ج 25، ص 214ـ215؛ جزایری، ج 4، ص 52؛ بحرانی، ص 150ـ151؛ قس مازْری، ج 3، ص 116؛ ابنعربی مالکی، المسالک، ج 1، ص 427؛ نیز رجوع کنید به ابنعربی مالکی، القبس، ج 3، ص 1135ـ1136).در احادیث نکاتی هم در باب اهمیت و نحوه تعبیر رؤیا بیان شده، در نقلی شیعی از رسول خدا، توصیه شده که رؤیا را جز برای مؤمن خالی از حسد و ستمگری گزارش نکنند (رجوع کنید به کلینی، ج 8، ص 336) و گفته شده که بیننده رؤیا رؤیای خود را برای شخص عالم به تعبیر رؤیا یا خیرخواه و خردمند بیان کند (همانجا؛ احمدبن حنبل، ج 4، ص10؛ دارمی، ج 2، ص 126). نیز تأکید کردهاند که رؤیاها را به نحو مطلوب و امیدوارکننده تعبیر کنند (کلینی، ج 8، ص 335ـ336). همچنین گفته شده که رؤیای اول شب باطل و رؤیای آخر شب حق است (همان، ج 8، ص 91). نقل شده که در حضور پیامبر و ائمه گاه اصحابشان به تعبیر خواب دست میزدند و ایشان تعبیر آنان را تصحیح میکردند (برای نمونه رجوع کنید به همان، ج 8، ص 292ـ293؛ بخاری، ج 8، ص 83ـ84). در منابع حدیثی نمونههایی از رؤیاها و تعبیر رؤیاهای پیامبر و ائمه علیهمالسلام نیز ذکر شده است (برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج 8، ص 292ـ293؛ ابنبابویه، 1417، ص 218؛ بخاری، ج 8، ص 72ـ73، 81ـ82؛ برای مجموع آنها رجوع کنید به نوری، ج 1، ص 43ـ97).در میان صحابه و تابعین عدهای تعبیر خواب میکردند (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به ابنغَنّام، ص 101ـ102). در کتابهای معروف تعبیر خواب نیز تعبیر خوابهایی از قول امام جعفرصادق علیهالسلام نقل شده است. علی زیعور مجموع آنها را در کتاب التقسیم فی تعبیر الحُلم (بیروت 2004) به چاپ رسانده است. در میان قدمای اصحاب شیعه کسانی چون اسماعیلبن موسیبن جعفر، احمدبن محمد برقی، محمدبن مسعود عیاشی نیز در این زمینه کتاب داشتهاند (رجوع کنید به نجاشی، ص 26، 77، 351؛ برای موارد دیگر رجوع کنید به نوری، ج 1، ص 35). در باب حجیت رؤیا در احکام شرعی، براساس حدیثی از امام صادق علیهالسلام که دین خدا عزیزتر از آن است که در خواب دیده شود (محمدباقر مجلسی، 1403، ج 58، ص 237)، گفته شده که مشروعیت احکام به وسیله رؤیا ثابت نمیشود و تنها از راه وحی اثبات میشود و این البته در حق غیرانبیا و اولیاست و الا رؤیای انبیا و اولیا در حکم وحی است. با اینحال، مناط احکام شرعی علوم ظاهری است و رؤیای غیرانبیا در این باب به تعبیر نیاز دارد یا از قبیل خوابهای پریشان است (همان، ج 58، ص 237ـ238؛ نیز رجوع کنید به علامه حلّی، ص 98). فوایدی نیز برای رؤیا ذکر شده از جمله اینکه راه خالی از رِیبی است برای تصدیق وجدانی خداوند، اثبات امکان اطلاع از غیب، دریافت تکالیف کلی و قوانین الهی که امور بندگان بدان سامان میگیرد، و اثبات معاد و متعلقات آن (رجوع کنید به نوری، ج 1، ص 3ـ34).منابع : علاوه بر قرآن؛ ابنبابویه، الامالی، قم 1417؛ همو، کتاب مَنْلایَحضُرُه الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1414؛ ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، بولاق 1300ـ1301، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنعربی مالکی، احکام القرآن، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت: دارالجیل، ]بیتا.[؛ همو کتاب القبس فی شرح مُوَطَّأ مالکبن انس، چاپ محمد عبداللّه ولد کریم، بیروت 1992؛ همو، المسالک فی شرح مُوَطَّأ مالک، چاپ محمدبن حسین سلیمانی و عائشه بنت حسین سلیمانی، بیروت 1428/2007؛ ابنغَنّام، المعلم علی حروف المعجم فی تعبیر الاحلام، چاپ ابوعبیده مشهوربن حسن آلسلمان، ریاض 1428؛ ابنمنظور؛ احمدبن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت : دارصادر، ]بیتا.[؛ یوسفبن احمد بحرانی، الدرر النجفیة، چاپ سنگی ]تهران 1307[، چاپ افست ]قم، بیتا.[؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ]چاپ محمد ذهنیافندی[، استانبول 1401/1981؛ توفیق فهد، «آغاز دانش خوابگزاری در اسلام»، در اسطوره در جهان عرب و اسلام، ترجمه و تألیف جلال ستاری، تهران: نشر مرکز، 1384ش؛ نعمتاللّهبن عبداللّه جزایری، الانوار النعمانیة، بیروت 1404/1984؛ اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ]بیتا.[، چاپ افست تهران 1368ش؛ خلیلبن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛عبداللّهبن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق 1349؛ زمخشری؛ عبداللّه شُبَّر، مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار، چاپ علیمحمد علی حسین، بیروت 1407/1987؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره 1387/1967؛ طباطبائی؛ طبرسی؛ طبری، جامع؛ طوسی؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، اجوبة المسائل المهنائیة، قم 1401؛ علیبن حسین علمالهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم 1405ـ1410؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیحالغیب، بیروت 1421/2000؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت 1405/1985؛ علیبن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، بیروت 1412/1991؛ محمدبن علی کراجکی، کنزالفوائد، چاپ عبداللّه نعمه، بیروت 1405/1985؛ کلینی؛ محمدبن علی مازْری، المعلم بفوائد مسلم، چاپ محمد شاذلی نیفر، بیروت 1992؛ محمدصالحبن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت 1421/2000؛ محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت 1403/1983؛ همو، مرآةالعقول فی شرح اخبار آلالرسول، ج 25، چاپ علی آخوندی و جعفر حسینی، تهران 1368ش؛ محمدتقیبن مقصودعلی مجلسی، روضة المتقین فی شرح مَن لایَحضُرُه الفقیه، چاپ حسین موسوی کرمانی و علیپناه اشتهاردی، قم 1406ـ1413؛ محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قاهره 1364، چاپ افست تهران ?] 1397[؛ مسلمبن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول 1401/1981؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛ حسینبن محمدتقی نوری، دارالسلام فیما یتعلق بالرؤیا و المنام، قم ]1378ـ 1379[.3) در تاریخ اجتماعی مسلمانان. اهمیت رؤیا و تعبیر آن در قرآن و جایگاه والای آن در سنّت پیامبر اسلام و دیگر پیشوایان دینی (رجوع کنید به بخش اول مقاله)، به علاوه انگیزههای روانی، اجتماعی و سیاسی افراد و طبقات مردم در جوامع اسلامی، موجب گردید که خواب و خوابگزاری در حیات فردی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی مسلمانان جایگاه ویژهای بهدست بیاورد و به تبع آن، افرادی نامدار یا بینام و نشان بهعنوان خوابگزار ظهور کنند و شمار انبوهی از رسالهها و کتابهای منثور و منظوم در موضوع خوابگزاری پدید آید.خوابگزاری پیش از اسلام در میان مردم عرب رایج بود و آنان بهزعم خود با بهکارگیری آن در کنار علم انساب و علم انواء، به مشیت الهی و اسرار و اخبار آینده پی میبردند (رجوع کنید به شهرستانی، قسم 2، ص250؛ نیز رجوع کنید به توفیق فهد، ص 71). در این عهد، برخی کاهنان که در میان عرب شأن و منزلت داشتند به تعبیر خواب میپرداختند (جوادعلی، ج 6، ص 784). در گزارشهای این دوره از دو کاهن خوابگزار به نامهای شِقّ و سَطیح یاد شده است که در یک مورد خواب پادشاه یمن را تعبیر کردهاند که متضمن پیشگویی بعثت حضرت محمدصلیاللّهعلیه وآلهوسلم بوده است (رجوع کنید به ابنهشام، ج 1، ص 15ـ19، 41؛ مسعودی، ج 2، ص 317، 332) و در یک مورد، سطیح خواب موبدان را تعبیر به سقوط ساسانیان کرده است (رجوع کنید به طبری، ج2، ص166ـ169). همچنین گفته شده که ابوبکر در این دوره در تعبیر خواب محل رجوع بوده است (رجوع کنید به شهرستانی، همانجا). کشف کتیبهای لحیانی، نشاندهنده وجود بتی مختص تعبیر خواب، در محوطهای باستانی به نام خریبه در عربستان از جمله شواهد اهتمام عرب دوره جاهلی به خوابگزاری است. کیفیت تعبیر و توجیه خواب در میان عربها در این عصر تا اندازهای متأثر از اهل کتاب بوده است (جوادعلی، ج 6، ص 784ـ785).بنابر گزارشها، حسنبن حسین خلّال در کتاب خود، طبقات المعبِّرین، از 500،7 تن از مشاهیر خوابگزاران نام برده و آنان را به پانزده طبقه تقسیم کرده است: انبیا، صحابه، تابعین، فقها، زهاد، نویسندگان کتابهای خوابگزاری، فلاسفه، پزشکان، یهودیان، مسیحیان، زردشتیان، مشرکان عرب، کاهنان، ساحران، اصحاب علم فراست (برای نمونه رجوع کنید به ابنغَنّام، ص 92ـ104؛ نابلسی، ج 2، ص 355ـ359). در میان طبقه انبیا دانیال* به خوابگزاری شهرت بیشتری دارد و مطالبی از او در این زمینه در کتابهای تعبیر خواب نقل شده است (برای نمونه رجوع کنید به حُبَیْش تفلیسی، ص 192؛ ابنغنّام، ص 64، 92، 292؛ ابنشاهین، ص 6، 12، 18، و جاهای دیگر). حتی گفته شده هرکس دانیال را در خواب ببیند در فن تعبیر خواب پیشوا خواهد شد (رجوع کنید به ابنغنّام، ص 292؛ نابلسی، ج 1، ص200)؛ ظاهرآ این امر تا اندازهای ریشه در عهد قدیم دارد که وی در آن به عنوان ادراککننده رؤیاها وصف شده است (رجوع کنید به کتاب دانیال نبی، 17:1). گفته شده در زمان مقتدر باللّه عباسی (حک : 295ـ320)، مردی ظاهرآ نومسلمان در بغداد ظهور کرده و به دربار راه یافته بود و او را دانیالی میخواندند، به این سبب که کتابی کهننما برساخته و به دانیالنبی منسوب کرده بود و براساس آن پیشگوییهایی میکرد (رجوع کنید به طبری، ج 11، ص 266). در فهرست خلّال در طبقه زردشتیان، جاماسب حکیم* نیز به عنوان خوابگزار مقامی بلند دارد (رجوع کنید به ابنغنّام، ص 103) و پارهای اقوال درباره تعبیر خواب به او منسوب شده است (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 182، 201، 257).گذشته از آنکه پیامبر اکرم در مواردی خواب اشخاص را تعبیر کردهاند، شخصیتهایی از صحابیان نیز به خوابگزاری شهرت داشتهاند، از جمله: ابوبکر که در زمان حیات حضرت رسول هم خوابگزاری میکرد (رجوع کنید به بخاری، ج 8، ص 83ـ84) و برخی از خوابگزاریهای وی ثبت شده است (برای نمونه رجوع کنید به ابنابیشیبه، ج 7، ص240؛ ابنعبدالبرّ، قسم 2، ص 142ـ 144)؛ عمربن خطّاب (برای نمونه رجوع کنید به ابنابیشیبه، ج 7، ص 241ـ242؛ ابنعبدالبرّ، قسم 2، ص 144ـ145)؛ علیبن ابیطالب (ابنغنّام، ص 101)؛ سعیدبن مسیّب، تابعی، فقیه و محدّث مهم عصر اموی که به تعبیر خواب شهرت داشت و این علم را به واسطه دختر ابوبکر، اسماء، از وی اخذ کرده بود (ابنسعد، ج 7، ص 124؛ برای نمونهای از خوابگزاریهای وی رجوع کنید به همان، ج 7، ص 124ـ126).از مشهورترین خوابگزاران این دوره باید از تابعی معروف، محمدبن سیرین، نام برد، هرچند در زندگینامههای اولیه ابنسیرین* مطلب درخوری که مبنای این شهرت باشد دیده نمیشود. ابنسعد در طبقاتالکبیر (ج 9، ص 174) تنها یک تعبیر رؤیا از ابنسیرین آورده و ابنابیالدنیا (متوفی 281) در کتابالمنام (ص 159ـ162) معدودی تعبیر خواب از او نقل کرده است. با این حال، به فاصله اندکی محمدبن سیرین در خوابگزاری به شهرت رسید و دانشمندی چون ابنقتیبه، معاصر ابنابیالدنیا، در کتاب تعبیرالرؤیا (ص 95)، او را پیشوای مردمان در فن تعبیر خواب دانست و مطالب فراوانی در این باب از او نقل کرد (برای نمونه رجوع کنید به ص 78ـ82، 86ـ87، 89ـ90، و جاهای دیگر). ابنندیم (ج 1، ص 316) نیز کتاب او را در این باب در کنار کتابهای معروف خوابگزاری عصر ذکر کرده است. از زمان تألیف حلیةالاولیای ابونعیم اصفهانی بود که آوازه شهرت وی تا مغرب نیز رسید و حتی در غرب هم طنینانداز شد. اما شاید ظهور ابنسیرین به عنوان شخصیتی اسطورهای در تعبیر خواب در جامعه و فرهنگ اسلامی، بیشتر ناشی از نیازی بوده که با انتشار ترجمه عربی کتاب تعبیرالرؤیا اثر ارطامیدورس، به ارائه تعبیری اسلامی از چنین اموری به واسطه شخصیتهای معتبر اهل حدیث پدید آمده بوده است (رجوع کنید به لوری ، ص 121،123ـ124). به هر حال طی قرنها کتابهای تعبیر خواب با عنوانهایی چون منتخبالکلام فی تفسیرالاحلام (در حاشیه تعطیرالانام)، تعبیرالرؤیا (برای نسخههای آن رجوع کنید به صالحی مرزیجرانی، ص 231ـ233) و تفسیرالاحلام (برای نسخههای آن رجوع کنید به همان، ص 242) به ابنسیرین نسبت داده شد که با نظر به قرائن متن شناختی، هیچکدام از او نیست (رجوع کنید به ابنقتیبه، مقدمه ابراهیم صالح، ص10). مثلا آنچه تحت عنوان منتخبالکلام فی تفسیر الاحلام به نام وی، به صورت مستقل یا در حاشیه تعطیر الانام نابلسی چاپ شده متضمن نامهای کسانی است که پس از او به دنیا آمدهاند، مانند ابنقتیبه (برای نمونه رجوع کنید به منتخبالکلام فی تفسیرالاحلام، ص10) و ابوسعید/ سعد واعظ (خرگوشی) (همان، ص 18ـ19، 22) و از مقایسه آن با نسخه البشارة و النذارة (رجوع کنید به ادامه مقاله) اثر خرگوشی (برای نمونه رجوع کنید به منتخبالکلام فی تفسیرالاحلام، ص 20، 22؛ قس خرگوشی، گ 28الف، 29ب) دانسته میشود که این کتاب در واقع نسخه مشوّشی از کتاب خرگوشی است.از افراد صاحب نام دیگری که به سخنان آنها در کتابهای تعبیر خواب استناد میشود به ابواسحاق ابراهیم کرمانی (رجوع کنید به ابنندیم، همانجا؛ ابنشاهین، ص 3) و امام جعفر صادق علیهالسلام (برای نمونه رجوع کنید به ابنغنّام، ص 274، 405؛ ابنشاهین، ص 8، 11، 16؛ نیز رجوع کنید به بخش اول) باید اشاره کرد. مجموع اقوال منسوب به امام صادق را علی زیعور در کتابالتقسیم فی تعبیر الحُلم (بیروت 2004) و محمدرضا عبدالامیر انصاری در تفسیر الاحلام المسمّی بتقسیم الرؤیا للامام الصادق (بیروت 1422/2001) گردآوری و چاپ کردهاند. منابع این دو کتاب عمدتآ کتابهای الاشارات فی علم العبارات ابنشاهین (رجوع کنید به ادامه مقاله) و القادری فی التعبیر ابوسعد دینوری و تعطیر الانام نابلسی و پارهای از منابع شیعی است (برای نسخههای تقسیمالرویا رجوع کنید به صالحی مرزیجرانی، ص 243ـ244). شماری از اصحاب ائمه علیهمالسلام و علمای شیعه در قرون اولیه اسلامی نظیر اسماعیلبن موسیبن جعفر (رجوع کنید به نجاشی، ص 26؛ طوسی، ص 27)، احمدبن محمدبن خالد برقی* (نجاشی، ص 77؛ طوسی، ص 53)، محمدبن یعقوب کلینی* (نجاشی، ص 377؛ طوسی، ص 394) و علیبن محمدبن عباس (نجاشی، ص 269)، نیز آثاری با عنوانهای کتابالرؤیا، کتاب تعبیرالرؤیا و کتابالمنامات نوشتهاند. در واقع در این عصر، خوابگزاری چنان اهمیتی داشت که به گفته ابوالمنجّی حیدرةبن ابیتراب انطاکی، از معبّران این دوره، استادش عبدالعزیزبن علی شهرزوری مالکی ده هزار ورقه در علم رؤیا از حفظ داشته است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج 15، ص 382).شخصیتهای مشهوری چون محمدبن احمدبن عمر سالمی (متوفی 800) صاحب الاشارةالیعلمالعبارة (رجوع کنید به حاجیخلیفه، ج 1، ستون 97)، خلیلبن شاهین (متوفی 874)، نویسنده الکوکب المنیر فی اصولالتعبیر و کتاب بسیار مشهور الاشارات فی علم العبارات (سخاوی، ج 3، ص 197)، جابربن حیّان مغربی نویسنده الارشاد فیالتعبیر (حاجیخلیفه، ج 1، ستون 69)، احمدبن عبدالرحمانبن عبدالمنعم معروف به شهاب عابر (متوفی 697) نویسنده البدر المنیر فی علم التعبیر که در این فن ید طولایی داشت (ذهبی، حوادث و وفیات 691ـ700، ص 317) و ابراهیمبن یحییبن غنّام (متوفی 697) نویسنده المُعلَم علی حروف المُعجَم فی تعبیر الاحلام و سرانجام عبدالغنی نابلسی صاحب کتاب معروف تعطیر الانام فی تعبیر المنام از خوابگزاران مشهور صاحب تألیف بعدیاند که تا زمان ما آثارشان همواره مدار بحث و محل رجوع بوده است. در زبان عربی تعداد زیادی خوابگزاری منظوم (ارجوزه) نیز وجود دارد که بیشتر جنبه آموزشی داشتهاند (برای نمونه رجوع کنید به صالحی مرزیجرانی، ص 207، 211، 273).یکی از منابع اثرگذار بر خوابگزاری مسلمانان کتاب تعبیرالرؤیا (دمشق 1964)، در سه مقاله و 216 باب، نوشته ارطامیدروس افسوسی است که حنینبن اسحاق (متوفی 260) آن را از یونانی به عربی ترجمه کرده است. تأثیرپذیری مسلمانان از این کتاب بهسبب هماهنگی با گرایشهای آنان و مشابهتهایی است که میانپارهای از مندرجات این اثر با آموزههای اسلامی وجود دارد، خاصه اینکه مندرجات کتاب ارطامیدروس لزومآ صبغه یونانی نداشت و مأخوذ از میراث کهن شرق یعنی مصر و یونان بود (رجوع کنید به توفیق طویل، ص 185ـ196). گفتنی است که ابوسعد دینوری در القادری و کسانی چون خلیلی دارمی و ابنغنّام از این کتاب استفاده بسیار کردهاند (رجوع کنید به کتاب التقسیم فی تعبیرالحُلم، مقدمه زیعور، ص 33).یکی از مهمترین کتابهایی که اهمیت خواب و خوابگزاری را در سه قرن اول اسلامی منعکس میسازد، کتاب المنام اثر ابنابیالدنیاست. در این کتاب به رؤیاها بیشتر از جنبه اخلاقی و پندآموزی و ارتباطشان با مرگ توجه شده است. اما کتاب مهم قرن سوم در این باب کتاب تعبیرالرؤیا اثر ادیب، محدّث و متکلم بزرگ قرن چهارم ابنقتیبه است که بخش عمدهای از فرهنگ خوابگزاری در قرون اولیه اسلامی را نمایان میسازد و منبع اصلی کتابهای تعبیر خواب بعدی است. همچنین باید از کتاب بسیار مهم و مفصّل ابوسعد نصربن یعقوب دینوری، از علما و ادبای عصر غزنوی نام برد که آن را برای خلیفه القادرباللّه عباسی (حک : 381ـ422) نوشته است و به القادری شهرت دارد. دینوری که در 399 از تألیف این کتاب فراغت یافته، بهجز آثار ارسطو و ارطامیدروس، از اقوال ابنسیرین نیز استفاده کرده است (رجوع کنید به لوری، ص 123).علم تعبیر خواب در دوره اسلامی مجموعه درهم تنیده پرمایهای است از ترکیب میراث عربی در زمینه خوابگزاری با میراث اسلامی و آنچه از بیرون قلمرو اسلامی به آن راه یافته است. درواقع خوابگزاری در تمدن اسلامی به یک علم با مبانی و اصول و مسائل خاص، در کنار دیگر علوم، تبدیل گردید و در کتابهای تاریخ و طبقات و تقسیمات علوم، جایگاهی ویژه یافت. ابنخلدون (ج :1 مقدمه، ص 625) علم تعبیر خواب را از علوم شرعیه محسوب کرده و فصل هجدهم مقدمه خود را به تبیین آن اختصاص داده است. او این علم را در جامعه اسلامی امری نوپدید دانسته و با استفاده از آرا و اقوال فلاسفه و نیز با بهکارگیری مأثورات اسلامی، پدیده رؤیا را توضیح داده و سپس سازوکار خوابگزاری را بیان کرده است. ابنخلدون (ج :1 مقدمه، ص 628ـ629) خوابگزار را دارای «قوت تشبیه» دانسته است؛ یعنی خوابگزار براساس قواعدی میتواند میان امور مختلف همانندی ایجاد کند یا همانندی میان آنها را دریابد. درواقع، خوابگزاری علم به قوانین کلیای است که خوابگزار براساس آنها خوابی را که برایش گزارش میشود تعبیر میکند (رجوع کنید به قس توفیق طویل، ص 166، که این قوانین را کلی نمیداند).کتابهای متداول خوابگزاری معمولا به این صورت تنظیم میشدند که در مقدمه آنها نخست ماهیت و اقسام رؤیا بیان میشد و سپس مبانی و مسائلی که خوابگزار هنگام تعبیر خواب با آن مواجه است توضیح داده میشد و آنگاه «اصول» خوابگزاری، یعنی فهرست و جدولی از چیزهایی که ممکن است در خواب رؤیت شود، به علاوه تعبیر آن آورده میشد. مثلا ابنقتیبه در مقدمه کتاب تعبیرالرؤیا (ص 34ـ101) مبانی، مسائل و اصولی را برای تعبیر خواب و انواع آن ذکر کرده که بیش و کم مورد تأیید و تبعیت نویسندگان بعدی اینگونه کتابها قرار گرفته و احیانآ در ادوار بعدی شقوق و توضیحاتی به آنها افزوده شده است. به نوشته وی (ص 26)، اصول و قوانین خوابگزاری برخلاف دیگر علوم، بنابه اختلاف احوال مردم از حیث زمان و مکان و دین و شغل و عادات و فصول سال و امثال آنها، در تغییر است (نیز رجوع کنید به ثعالبی، ج 2، ص 447ـ462؛ شهاب عابر، ص 149ـ150؛ ابنغنّام، ص 49ـ61). به همین روی خوابگزار برخلاف اصحاب دیگر علوم برای کار خود به وسایل و علوم مختلفی از قبیل قرآن و حدیث و مَثَل و شعر و اشتقاق لغت نیاز دارد و علاوه بر این باید اهل ادب و ذوق و ظرافت و هوش باشد و فن تمثیل و قیاس بداند. از دیگر خصوصیات خوابگزار حلالخواری، اجتناب از امور ناپسند آشکار و گناهان است. پارهای از آدابی که خوابگزار باید رعایت کند چنین است: فهم درست سخن و درخواست بیننده خواب، عدم شتاب در تعبیر، مراعات تفاوت حالات و هیئات وی، توجه به نیت و مافیالضمیر وی، در نظر داشتن همه عناصر رؤیا (برای تفصیل رجوع کنید به ابنقتیبه، ص 95ـ96؛ شهاب عابر؛ ابنغنّام، همانجاها). گونههای خوابگزاری براساس نوشته ابنقتیبه (ص 32ـ45) به قرار ذیل است: از روی نام کامل یا بخشی از نام اشخاص، براساس آیات قرآن، احادیث، مَثَلها، صورت متضاد و دگرگونشده کلمات، و سرانجام برحسب اوقات.توفیق طویل مطالبی را که مؤلفان کتب تعبیر خواب در مقدمه آثار خود در باب تعریف و اصول و مبانی خوابگزاری گفتهاند، توضیح داده است (رجوع کنید به ص 168ـ181) . درمجموع سه اصل باید راهنمای خوابگزار باشد: شناخت و کاربرد صحیح اصول اساسی و توجه به تفاوتهای آنها با یکدیگر تا در مواردی که نتایج خوابگزاری باهم در تضاد میافتند، بتوان میان کیفیت تعبیر و ماهیت اصول و میزان احتمال، معادله برقرار کرد؛ جمع میان اصول به منظور دستیابی به تعبیری روشن و پیراستن رؤیا از هر آنچه اتفاقی و عارضی است؛ و بررسی دقیق مُفاد رؤیا به نحوی که تعبیر مبتنی بر اصول، با آنچه از رؤیا برمیآید و بر آن اساس قابل تعبیر است، همخوانی داشته باشد (توفیق فهد، ص 95ـ96). در مقدمه کتابهای خوابگزاری، برای روایتگر رؤیا (قاصّ) هم آدابی از قبیل نقل رؤیا برای عالم ناصح، رعایت صداقت و دقت در نقل رؤیا، ذکر شده است (برای نمونه رجوع کنید به ابنقتیبه، ص 98؛ ابنغنّام، ص 105ـ110).خواب و خوابگزاری بر سیاست و سیاستورزی نیز تأثیرگذار بوده است. عمربن خطّاب در نامهای که به ابوموسی اشعری عامل بصره نوشته بود، در کنار تفقه در دین، به وی سفارش کرد که تعبیر خواب را به نحو احسن انجام دهد (رجوع کنید به مرزبانی، ص 8). مهمترین بروز این تأثیر زمانی بوده است که خواب به علاوه تعبیرش، برای توجیه و مشروعیت بخشیدن به شخصیت و عملکردهای یک رجل سیاسی صاحبمنصب یا فردی که قرار بوده عهدهدار مقام و قدرتی گردد به کار گرفته شدهاست. پارهای از این خوابگزاریها درباره پیشبینی روی کار آمدن و استمرار یک سلسله است. مواردی از این خوابها و تعبیر آنها عبارت است از: تعبیر رؤیای عبدالملک مروان به این صورت که هر چهار فرزند وی به خلافت میرسند (رجوع کنید به راغب اصفهانی، ج 1، ص310)؛ رؤیای حجاجبن یوسف مبنی بر قتل عبداللّهبن زبیر و تحقق آن (یعقوبی، ج 2، ص 266)؛ خوابها و تعبیر خوابهای فراوان منقول از عمربن عبدالعزیز که عمده آنها را ابنابیالدنیا (متوفی 281) در کتاب المنام گردآورده است (برای نمونه رجوع کنید به ص20، 68ـ69، 82، 154، و جاهای دیگر)؛ رؤیاهای فراوان ناظر به توجیه دینی مشروعیت خلافت و خلفای عباسی (برای نمونه رجوع کنید به طبری، ج 8، ص 157، 211ـ212؛ مسعودی، ج 4، ص 128؛ بیهقی، ج 1، ص 512ـ514)؛ آمدن پیامبر اکرم به خواب طارقبن زیاد و تشویق او به گشودن اندلس (ابناثیر، ج 4، ص 562)؛ در خواب دیدن شاهاسماعیل سامانی پیامبر اکرم را و مژده استمرار یافتن سلطنتش بهسبب توقیر محمدبن نصر فقیه شافعی (همان، ج 7، ص 282) و جز آنها. در همین زمینه میتوان به خوابگزاریهای راجع به سقوط افراد و سلسلههای حاکم اشاره کرد؛ مثلا صاحببن عباد براساس رؤیایی سقوط قابوسبن وشمگیر را پیشبینی کرد (رجوع کنید به راغباصفهانی، ج 1، ص 309ـ310). رؤیا و تعبیر آن در مشروعیت بخشیدن به سلسلهها و شاهان در دورههای بعدی هم نمونههای فراوان دارد. در این زمینه بهطور خاص باید به سلسله صفوی، بهویژه شاهاسماعیل و شاهطهماسب، اشاره کرد (برای انبوهی از خوابهای این دو رجوع کنید به احمدی، ص 64ـ66، 70ـ72). نزهت احمدی کارکردهای خواب و خوابگزاری و نقش آن را در برآمدن و برافتادن دودمان صفوی در کتاب رؤیا و سیاست در عصر صفوی تحلیل کرده است (همچنین برای نمونههایی از تأثیر خواب و خوابگزاری در سیاست در نقاط و ادوار مختلف اسلامی رجوع کنید به شیمل ، ص 399ـ444).رؤیا و تعبیر آن در حیات علمی و فرهنگی و دینی جوامع اسلامی نقش اساسی داشته است. مثلا نهضت ترجمه که نتایج و دستاوردهای مهمی برای مسلمانان به همراه داشت، مرهون رؤیای مأمون عباسی دانسته شده است (رجوع کنید به ابنندیم، ج 1، ص 243؛ رجوع کنید به ترجمه*، بخش :1 نهضت ترجمه)؛ همچنین رؤیای واثق عباسی موجب فرستاده شدن هیئتی اکتشافی به سرپرستی محمدبن موسی خوارزمی برای بازدید از سد ذوالقرنین و در پی آن اکتشافاتی در علم جغرافیا گردید (رجوع کنید به مقدسی، ص 362). در باب تأثیرات دینی رؤیا، میتوان به مواردی از این دست اشاره کرد: مهدی عباسی بر اثر در خواب دیدن حضرت علی، امام کاظم را از زندان آزاد کرد (رجوع کنید به ابنجوزی، ج 8، ص 257) و سلطانمحمود غزنوی با خواب دیدن حضرت علی به تعمیر مزار حضرت رضا اقدام کرد (ابناثیر، ج 9، ص 401).رؤیا و تعبیر آن در زندگانی و تعالیم صوفیان جایگاهی والا داشته است (برای نقش و تأثیر رؤیا و تعبیر آن در طریقتهای مختلف صوفیه رجوع کنید به شیمل، ص 255ـ286). در میان اهل حق نیز خواب و تعبیر آن دارای اهمیت فوقالعاده بوده است، به این سبب که با دو مضمون اساسی معتقدات آنان پیوند دارد: یکی مضمون حلول یا ظهور روحانی به صورت جسمانی که از آن به «جامهپوشی» و «مظهریت» تعبیر میشود، و دیگری دیدار باطنی یا «دیدهداری» (مکری، ص 134ـ135). نمونهای از نقش و تأثیر خواب در زندگی عامه در جامعه اسلامی به عنوان مثال در الفرج بعد الشده تنوخی (ج 1، ص 154ـ195) منعکس شده است.رسالهها و کتابهای ارزشمند بسیاری در موضوع تعبیر خواب در جوامع اسلامی در طول تاریخ نوشته شده است. این آثار بهجز فوائدِ راجع به خوابگزاری، از حیث انعکاس دادن مسائل اجتماعی و تاریخی عصر خود نیز بسیار مفید است (توفیقفهد، ص 102). سیری در آثار تألیف شده در زمینه خوابگزاری در تمدن اسلامی نشان میدهد که فیلسوفان و بزرگان صوفیه چندان توجهی به تأسیس قواعد و ضوابطِ فن تعبیر خواب و پژوهش در این باب نداشتند و کتابهای راجع به این موضوع بیشتر از آنِ دیگر علماست (توفیق طویل، ص 163).در فهرستی که محمدعلی صالحی مرزیجرانی، براساس کتابشناسیها و فهارس، از کتابها و رسالههای راجع به خوابگزاری، اعم از تألیف و ترجمه در تمدن اسلامی تا عصر حاضر تحت عنوان «کتابشناسی خوابگزاری» فراهم آورده، 463 اثر معرفی شده است (رجوع کنید به ص 207ـ274). از این میان 431 عنوان منثور و 32 عنوان منظوم، 157 عنوان به عربی، 198 عنوان به فارسی (با احتساب تألیفات معاصر)، 26 عنوان به ترکی، 5 عنوان به اردو و معدودی هم به زبانهای کردی، ازبکی، گجراتی و پشتو است. براساس این فهرست روند تألیف در این زمینه کمابیش در طول قرون اسلامی افزایش یافته و در برخی دورهها مانند قرنهای سوم، هفتم، نهم و سیزدهم شتاب بیشتری داشته است. همچنین براساس این فهرست روند رشد تألیف و تولید کتاب در زمینه خوابگزاری در قرون اخیر و باوجود آشنایی با فرهنگ غربی، مخصوصآ در ایران افزایش یافته و در کنار تألیف آثاری به شیوه کهن و ترجمه یا تجدید چاپ تعبیر خوابهای مشهور و نامشهور قدیمی، گونههای جدیدی از تألیف و ترجمه با استفاده از علوم جدید غربی نیز پدید آمده است.در این میان کتابها و رسالههای فارسی از اهمیت خاص برخوردارند. این نوشتهها که مطالبشان اغلب از تعبیر خوابهای عربی مأخوذ شده بر چند گونه است. پارهای از آنها به نظم و پارهای به نثر است، و از طرف دیگر برخی از آنها به صورت بخشی از یک کتاب یا دایرةالمعارف تألیف شده و برخی به نحو مستقل. از خوابگزاریهای مندرج در دایرةالمعارفهای فارسی، فصولی از نزهتنامه علائی اثر شهمردانبن ابیالخیر (ص 461ـ504)، یواقیتالعلوم (ص 191ـ199)، جامعالعلوم فخررازی (ص 96ـ101) و نفایسالفنون شمسالدین آملی (ج 3، ص 219ـ270) است. کهنترین اثر منظوم در این زمینه ظاهرآ ابیاتی است که در حدیقةالحقیقه سنایی (ص120ـ122) آمد است. سپس باید از تعبیرنامه منظوم فتاحی نیشابوری (متوفی 852؛ رجوع کنید به حاجیخلیفه، ج 1، ستون 417؛ آقابزرگ طهرانی، ج 23، ص 96) نام برد (برای برخی دیگر از خوابگزاریهای منظوم فارسی رجوع کنید به صالحی مرزیجرانی، ص 227، 247، 249ـ251).قدیمترین خوابنامه منثور مستقل فارسی هم کتاب خوابگزاری است از مؤلف یا مترجمی ناشناخته از قرن ششم. همچنین باید از التحبیر فی علمالتعبیر منسوب به فخررازی و کاملالتعبیر حُبیش تفلیسی و تعبیر سلطانی اثر اسماعیلبن نظامالملک ابرقوهی نام برد. در این میان تعبیر سلطانی جامعترین و پرفایدهترین تعبیر خواب فارسی است که در میان اقران خود در زبان فارسی از تعبیرالرؤیا اثر ارطامیدروس بیشترین بهره را برده است (رجوع کنید به کمیلی، ص 145، 148؛ برای نسخههای آن رجوع کنید به صالحی مرزیجرانی، ص 235). اما کاملالتعبیر مشهورترین تعبیر خواب فارسی است که در آن سخنان شش تن از بزرگان علم تعبیر خواب یعنی دانیالنبی، امام جعفرصادق، ابن سیرین، ابراهیم کرمانی، جابر مغربی و اسماعیلبن اشعب/ اشعث گرد آمده است. در کنار این کتاب باید از خوابنامه محمدباقربن محمدتقی لاهیجی (قرن یازدهم؛ رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 207) نام برد که به غلط به نام علامه مجلسی شهرت یافته است (رجوع کنید به صالحی مرزیجرانی، ص 248)، هرچند مجلسی در کتاب مشهور خود، حلیةالمتقین (ص 134ـ141) بخشی را به تعبیر خواب اختصاص داده است.برخی محققان (برای نمونه رجوع کنید به ایرج افشار، خوابگزاری، مقدمه، ص سیزده) اظهار داشتهاند که پادشاهان و امیران اغلب معبران خاص در دربار و دستگاه خود داشته و شاهد این مدعا را تألیفاتی دانستهاند که به نام و برای خلفا و سلاطین فراهم آمده، از جمله القادری اثر ابوسعد دینوری به نام القادرباللّه عباسی، کامل التعبیر اثر حبیش تفلیسی به نام ابوالفتح ارسلانبن مسعود سلجوقی از سلاطین سلجوقی روم (رجوع کنید به حبیش تفلیسی، ص 79ـ80)، تعبیر سلطانی اثر اسماعیلبن نظامالملک ابرقوهی به نام شاهشجاع مظفری و وزیرش حاجی قوامالدین (رجوع کنید به حاجیخلیفه، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، ج 23، ص 24؛ نیز رجوع کنید به کمیلی، ص 145)؛ اما به نظر میرسد که تقدیم چنین کتابهایی به برخی پادشاهان و امیران در برخی اعصار از قبیل تقدیم کتاب در دیگر حوزههای علوم و معارف باشد و این امر را نمیتوان دلیل یا مؤید وجود شغلی به عنوان خوابگزار در دربار و دستگاه حکومت تلقی کرد و تتبع در منابع هم فعلا چنین مطلبی را تأیید نمیکند.خوابگزاری در میان عامه مردم همواره اعتبار داشته تا جایی که بهتدریج در طول زمان برای آن اصول و شیوههای خاصی پدید آمده است. این اصول و شیوهها به صورت شفاهی و نانوشته نسل به نسل نقل و به آنها عمل شده است؛ در عصر جدید، پژوهندگان فرهنگ عامه آنها را ثبت کردهاند. در زبان فارسی کسانی چون هانری ماسه و صادق هدایت در این زمینهپیشگام بودهاند. ماسه بخشی از کتاب خود معتقدات و آداب ایرانی (ج 1، ص 247ـ250) را به این موضوع اختصاص داده و پارهای از اصول خوابگزاری عامیانه و نمونههایی از آنها را نقل کرده است. هدایت نیز در نیرنگستان (ص 66ـ67) پارهای از خوابگزاریهای عامیانه را گرد آورده است (برای نمونههای دیگر رجوع کنید به اسدیان خرّمآبادی و همکاران، ص 183ـ186؛ همایونی، ص140ـ141؛ پاینده، ص 281ـ284؛ برای نقش خواب و خوابگزاری در ادبیات عامیانه فارسی رجوع کنید به د. ایرانیکا، ذیل "Dreams and dream interpretation").منابع : آقابزرگ طهرانی؛ شمسالدین محمدبن محمود آملی، نفائسالفنون فی عرایسالعیون، ج 3، چاپ ابوالحسن شعرانی، تهران 1379؛ ابنابیالدنیا، کتاب المنام، چاپ لیه کینبرگ، لیدن 1994؛ ابنابیشیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت 1409/1989؛ ابناثیر؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنخلدون؛ ابنسعد (قاهره)؛ ابنشاهین، ]الاشارات فی علم العبارات[، در هامش عبدالغنیبن اسماعیل نابلسی، تعطیرالانام فی تعبیرالمنام، ج 2، ]قاهره، بیتا.[، چاپ افست قم 1378؛ ابنعبدالبرّ، بهجة المَجالس، و انس المُجالس و شحذ الذاهن و الهاجس، چاپ محمد مرسی خولی، بیروت ?] 1981[؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ ابنغَنّام، المُعلَم علی حروف المعجم فی تعبیر الاحلام، چاپ ابوعبیده مشهوربن حسن آلسلمان، ریاض 1428؛ ابنقتیبه، کتاب تعبیرالرؤیا، چاپ ابراهیم صالح، دمشق 1422/2001؛ ابنندیم (لایپزیگ)؛ ابنهشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شبلی، ]بیروت[: داراحیاء التراثالعربی، ]بیتا.[؛ نزهت احمدی، رؤیا و سیاست در عصر صفوی، تهران 1388ش؛ محمد اسدیان خرمآبادی، محمدحسین باجلانفرخی، و منصور کیائی، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران 1358ش؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ]چاپ محمد ذهنیافندی[، استانبول 1401/1981، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابراهیمبن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ?]1380/ 1961[؛ محمود پاینده، آئینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران 1355ش؛ مُحَسّنبن علی تنوخی، الفرج بعدالشدة، ]قاهره[ 1375/1955؛ توفیق طویل، الاحلام، قاهره 1364/1945؛ توفیق فهد، «آغاز دانش خوابگزاری در اسلام»، در اسطوره در جهان عرب و اسلام، ترجمه و تألیف جلال ستاری، تهران: نشر مرکز، 1384ش؛ عبدالملکبن محمد ثعالبی، الاقتباس من القرآن الکریم، چاپ ابتسام مرهون صفار و مجاهد مصطفی بهجت، عَمّان 1429/2008؛ جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد 1413/1993؛ حاجیخلیفه؛ حبیشبن ابراهیم حبیش تفلیسی، کاملالتعبیر تفلیسی، چاپ حسین رضوی برقعی، تهران 1388ش؛ عبدالملکبن محمد خرگوشی، البشارة و النذارة، نسخه خطی کتابخانه (ش 1) مجلس شورای اسلامی، ش 12526؛ خوابگزاری، در خوابگزاری، همراه التحبیر امام فخررازی، چاپ ایرج افشار، تهران: المعی، 1385ش؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیاتالمشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات 691ـ700ه .، بیروت 1421/2000؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء، چاپ ریاض عبدالحمید مراد، بیروت 1425/2004؛ محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل قرن التاسع، قاهره : دارالکتاب الاسلامی، ]بیتا.[؛ مجدودبن آدم سنایی، حدیقةالحقیقة و شریعةالطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران 1359ش؛ احمدبن عبدالرحمان شهاب عابر، قواعد تفسیر الاحلام، المسمی 'البدر المنیر فی علم التعبیر، و شرحه، چاپ حسینبن محمد جمعه، بیروت 1421/2000؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتابالملل و النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره ?]1375/ 1956[، چاپ افست قم 1367ش؛ شهمردانبن ابیالخیر، نزهتنامه علائی، چاپ فرهنگ جهانپور، تهران 1362ش؛ آنهماری شیمل، احلامالخلیفة: الاحلام و تعبیرها فی الثقافة الاسلامیة، ترجمه حسامالدین جمال بدر و دیگران، بغداد 2005؛ محمدعلی صالحی مرزیجرانی، «کتابشناسی خوابگزاری»، در نسخهپژوهی، به کوشش ابوالفضل حافظیان بابلی، دفتر3، تهران : کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 1385ش؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ محمدبن حسن طوسی، فهرست کتبالشیعة و اصولهم و اسماءالمصنفین و اصحابالاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم 1420؛ محمدبن عمر فخررازی، جامعالعلوم، ]بمبئی 1323[؛ کتابالتقسیم فی تعبیرالحُلم: التفسیرُالنفسیُّ الجسدی و الصوفیُّ الاخلاقی للحُلم و الرَّمز و المقدَّس، ]منسوب به[ امام جعفر صادق (ع)، چاپ علی زیعور، بیروت: دارالبراق، 2004؛ مختار کمیلی، «خوابنامهنویسی در زبان و ادب فارسی: سیری در مهمترین خوابنامههای فارسی»، گوهر گویا، سال 2، ش 4 (زمستان 1387)؛ پیر لوری، تعبیر الرؤیا فی الاسلام، ترجمة دالیا طوخی، قاهره 2007؛ محمدباقربن محمدتقی مجلسی، کتاب حلیةالمتقین، قم 1369ش؛ محمدبن عمران مرزبانی، کتاب نورالقبس المختصر من المقتبس، اختصار یوسفبن احمد یغموری، چاپ رودلف زلهایم، ویسبادن 1384/1964؛ مسعودی، مروج (بیروت)؛ مقدسی؛ محمد مکری، «خوابهای باطنی و گزارش آن نزد کردان اهل حق ایران»، ترجمه جلالالدین ستاری، نامه علوم اجتماعی، دوره 1، ش 2 (زمستان 1347)؛ منتخبالکلام فی تفسیر الاحلام، ]منسوب به[ ابنسیرین، در هامش عبدالغنیبن اسماعیل نابلسی، تعطیرالانام فی تعبیرالمنام، ج 1، ]قاهره، بیتا.[، چاپ افست قم 1378؛ عبدالغنیبن اسماعیل نابلسی، تعطیر الانام فی تعبیر المنام، ]قاهره، بیتا.[، چاپ افست قم 1378؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفیالشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛ صادق هدایت، نیرنگستان، تهران 1342ش؛ صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان، مشهد 1371ش؛ یعقوبی، تاریخ؛ یواقیت العلوم و دراری النجوم، چاپ محمدتقی دانشپژوه، ]تهران[: اطلاعات، 1364ش؛EIr. s.v. "Dreams and dream interpretation" (by Hossein Ziai); Henri Mass(, Croyances et coutumes persanes, suivies de contes et chansons populaires, Paris 1938.