خَلَفاللّه، محمد احمد، ادیب، محقق و قرآنپژوه نواندیش معاصر مصری. وی در 1334 (1295ش) به دنیا آمد (النصالکامل للمناظرةالکبری، ص 18). در دانشگاه اَزهَر و دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره نزد استادانی چون طه حسین*، مصطفی عبدالرازق* و احمد امین* تحصیل کرد. اما بیشترین تأثیر را استاد دیگرش، امین خولی*، بر او نهاد که خلفاللّه رساله دکتری خود را در موضوع بررسی ادبی قصههای قرآن زیرنظر او گذراند و در 1326ش/ 1947 از آن دفاع کرد (احمیده نیفر، ص 164). به دنبال تأیید پایاننامه وی، هیئتی ویژه با تجدیدنظر در این رساله آن را رد کرد و خواستار آن شد که خلفاللّه پایاننامه تازهای ارائه کند. با اینحال، خلفاللّه اصل پایاننامه را در 1332ش/ 1953 به عنوان الفنّ القَصصیّ فی القرآنِ الکریم به چاپ رساند (همان، ص 164ـ165). خلفاللّه علاوه بر تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره و مؤسسه مطالعات عربی اتحادیه عرب (جامعةالدول العربیة) در مصر، سالها معاون وزارت فرهنگ این کشور بود (رجوع کنید به خلفاللّه، 1404، ص 227). وی در امور سیاسی نیز فعالیت داشت و عضو مؤسس و دبیرکل حزب التجمعالوطنی التقدّمی الوَحْدَوی بود (کامل علی سعفان، ص 32، پانویس 1).آثار خلفاللّه در دو حوزه پژوهشهای قرآنی و تحقیقات صرفآ ادبی است (رجوع کنید به ادامه مقاله)، اما شهرت وی بیشتر بهسبب مهمترین و بحثانگیزترین اثر او، الفنالقصصی، است. الفنالقصصی در یک مقدمه، چهار باب و یک خاتمه تنظیم شده است. خلفاللّه در مقدمه به بیان انگیزه و روش خود در این پژوهش پرداخته و گفته است تعالیم امین خولی در زمینه تفسیر ادبی قرآن و توجه به شیوه اصولیان در پرداختن به مباحث لغوی در قلمرو احکام فقهی در رویکرد وی به این مبحث و تطبیق آن بر غیر آیاتالاحکام، مؤثر بوده است. او با این روش رساله فوق لیسانس خود را با عنوان «جدل القرآن الکریم» فراهم آورد، در حالی که هنوز کاملا با این شیوه نقد و تفسیر آشنایی نیافته بود (رجوع کنید به 1999، ص 31ـ32). خلفاللّه بعدها در 1351ش/ 1972 این رساله را با عنوان محمّد والقُویَ المُضادّة در قاهره به چاپ رساند. وی پس از انس عمیق با این شیوه، به این نکته وقوف یافت که راز پراکندگی و متعارض بودن آرای مفسران قرآن و مکاتب فکری مسلمانان درنیافتن مقصود واقعی قرآن از به کار بردن الفاظ است، زیرا جماعتها و مکاتب فکری مختلف سعی کردهاند آرا و عقاید مطلوب خود را بر قرآن تحمیل نمایند بیآنکه بخواهند پیام قرآن را درک کنند (همانجا).خلفاللّه قصهها را از مهمترین عوامل روانی میداند که قرآن در اموری چون جدل و گفتگو، بشارت و انذار و در شرح مبادی دعوت اسلامی و قوت قلب بخشیدن به پیامبر اکرم و یارانش از آنها کمک میگیرد، همچنان که مشرکان نیز گاه برای معارضه با قرآن از قصه و قصهپردازی بهرهبرداری میکردند (رجوع کنید به همان، ص 35ـ36). وی سپس به بیان ملاحظاتی در باب قصص قرآن پرداخته است، از جمله اینکه علمای مسلمان قصص قرآن را متشابه فرض کردهاند و این فرض مبتنی بر حقیقی و واقعی تلقی کردن این قصههاست؛ وحدت داستانی قرآن به هیچ وجه بر محور شخصیت انبیا شکل نگرفته بلکه بیش از هر چیز مبتنی بر موضوعات دینی و غایات اجتماعی و اخلاقی مندرج در قصههاست؛ برای قرآن تاریخ صِرف، جز بهندرت، موضوعیت ندارد بلکه در بسیاری از موارد ارکان و مقوّمات تاریخ، یعنی زمان و مکان، تعمدآ مهمل گذارده شده است (همان، ص 36ـ37). خلفاللّه معتقد است که از منظر بررسیهای ادبی، هرگونه تحقیق در باب قصه در ادبیات عربی نخست باید با بررسی قصههای قرآن آغاز شود چرا که قصههای قرآن دست نخورده باقی ماندهاند (همان، ص 40ـ41).وی روش پژوهش خود را نیز توضیح داده که باتوجه به موضوع مورد بررسی از جهات مختلف، روشی تازه است. گامهای تازهای که وی در این مسیر برداشته به این قرار است : گردآوری فقرات مورد بررسی در یکجا؛ ترتیب تاریخی دادن به این فقرات؛ فهم متون، شامل فهم دقیق واژگان و ترکیبات و جملات و اشارات تاریخی متن که همواره مورد اهتمام مفسران و اصولیان بوده و فهم ادبی متن که مبتنی بر تعیین ارزشهای عقلانی و عاطفی و هنری موجود در آن است؛ تبویب و تقسیمبندی بحث به اقتضای روش یا مقصود پژوهش؛ التفات به نحوه تکوین متن موردنظر از این حیث که کدام یک از عناصر تشکیل دهنده آن تازه و اصیلاند و کدام غیراصیل و تقلیدی (رجوع کنید به همان، ص 43ـ47).باب اول کتاب متضمن مفاهیم و ارزشهای تاریخی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است. مقصود نویسنده در این قسمت مشخص کردن مفاهیم تاریخی و رویدادهای داستانی مذکور در قصص قرآن نیست، بلکه بررسی رویدادهای داستانی قرآن در زمینههای تاریخی آنهاست.باب دوم شامل مباحثی درباره هنر قصهگویی در قرآن از جمله مسئله وحدت داستانی و اهداف و مقاصد قصه در قرآن است. نویسنده در این بخش قصههای قرآن را به سه دسته تاریخی، تمثیلی و اسطورهای تقسیم کرده و یادآور شده که وجود این سه نوع قصه در قرآن نشان میدهد که قصه در قرآن کارکردی صرفآ ادبی دارد و وسیلهای است برای بیان مقاصد و اغراض (رجوع کنید به ص 152ـ153،210). درباره وحدت داستانی قصههای قرآن با نقد نظر کسانی که از منظر تاریخی به آنها نگریستهاند، یادآور شده که به استناد خود قرآن (برای نمونه رجوع کنید به اعراف176:؛ هود120:؛ یوسف3:) اهداف و اغراضی که در ورای بیان مکرر یک قصه نهفته است وحدتبخش این قصههاست (رجوع کنید به ص 216).باب سوم متضمن بحث درباره منابع قصههای قرآن، محیط زندگی مردم عرب، عناصر قصه قرآنی و بالاخره تحول در قصههای قرآنی است. نویسنده معتقد است اغلب قصص قرآن از حیث شکل و ساختمان و عناصر، از ذهنیت و زندگی مردم عرب برگرفته شده و قرآن با اسلوبی هنری در آن تغییراتی داده است (رجوع کنید به ص 257ـ258). خلفاللّه دو فصل آخر این باب را به بررسی و تحلیل تفصیلی این روند اختصاص داده است (رجوع کنید به ص 283ـ342). باب چهارم کتاب که بسیار مختصر است به بیان ارتباط روحیه پیامبر اکرم به عنوان یکی از پیامبران با قصههای قرآن اختصاص دارد، به این معنا که بیان قصه هر یک از انبیای سلف ناظر به یکی از حالات و مسائلی است که برای پیامبر اسلام پیش آمده است.خلفاللّه در شیوه تحلیل ادبی قصههای قرآن در این کتاب، از تازهترین مطالعات غربیان در قلمرو نقد و تحلیل ادبی، خصوصآ آنچه در حوزه ادبیات انگلیسی جدید رواج دارد، استفاده فراوان برده است (رجوع کنید به همان، ص 37ـ39).در واقع، خلفاللّه در پژوهش خود چنان که امین خولی تأکید داشته، جنبههای لغوی، زبانی و بیانی را با لزوم استفاده از دانشهای جامعهشناسی و روانشناسی مورد توجه قرار داده و از این رهگذر به طور خلاصه به این نتایج رسیده است: نخست فرض میکند که قصه در متن قرآن دارای ابعاد تربیتی است و فرسنگها از جنبه تاریخی دور است، به علاوه اینکه وحدت آن نیز امری نسبی است. این امر پیوندی روانی میان قصهپرداز و شنونده برقرار میسازد. دوم اینکه خلفاللّه با تکیه بر دانش جامعهشناسی نتیجه میگیرد که در قرآن قصههای اسطورهگونه وجود دارد. سوم اینکه وی معتقد است مفسران عمدتآ کوشیدهاند تا با ترتیب صحیح دادن به قصههای قرآن، فرض واقعی بودن آنها را توجیه و اثبات کنند و این دیدگاه مقاصد حقیقی این قصهها را که در ورای آنها نهفته است، ضایع میسازد؛ وانگهی واقعیت تاریخی قائل شدن برای این قصهها به عنوان محور وحدت آنها، موجب شده که شخصیت اصلی آنها که خود حضرت رسول اکرم است، به چشم نیاید (رجوع کنید به احمیده نیفر، ص 165).در کتاب خلفاللّه به وفور به تفسیر المنار استشهاد شده و وی کوشیده است جانب عصمت و اصالت قرآن کریم را حفظ کند؛ با این حال، این حزم و احتیاط از او در مقابل ذهنیت استادان جامع ازهر که پیشتر گشودگی عقلانی محمد عبدُه را هم به حاشیه رانده بودند، محافظت نکرد (عزیز عظمه، ص 241ـ242). معلوم بود که چنین تحلیلی از قصههای قرآن چندان هم پذیرفتنی نبود، زیرا پیش از وی نیز که عبدالوهاب نجار در 1309ش/ 1930 سلسله دروسی را در باب داستانهای انبیا در قرآن برای پارهای از دانشجویان در ازهر ارائه و سپس آنها را با عنوان قصصالانبیاء منتشر کرد و طی آن تحلیلی به مراتب نرمتر از تحلیل خلفاللّه عرضه نمود، با واکنش منفی برخی از علما مواجه و نقد مفصّلی بر این کتاب زیرنظر آنان تألیف و منتشر شد که نجّار در چاپ بعدی کتابش به آن پاسخ گفت (شرقاوی، ص 284؛ احمیده نیفر، ص 166).امین خولی در مقدمهای بر چاپ دوم الفنالقصصی (1965، ص ج ـی)، مناقشات حادّی را که پس از چاپ این کتاب میان منتقدان و مؤیدان آن در مصر درگرفت گزارش کرده و گفته است در تاریخ جنبشهای فکری مصر، شاید این نزاع فکری بیش از همه به درازا کشیده باشد. در عین حال، وی اندیشه اصلی مطرح شده در کتاب یعنی تفکیک اسلوب ادبی و هنری از اسلوب تاریخی و نیز ادبی و هنری دانستن اسلوب قرآن را تأیید و این تفکیک را در جهت دفاع از ساحت قرآن تلقی کرده است. خلیل عبدالکریم هم در مؤخره تحلیلی خود بر چاپ تازه کتاب الفنالقصصی (1999، ص 365) آن را از نشانههای اندیشه نوین اسلامی و در ردیف کتابهای دورانسازی چون فیالشعر الجاهلی از طه حسین و الاسلام و اصولالحکم از علی عبدالرازق دانسته است.غوغایی که بر سر الفنالقصصی در مصر پدید آمد در واقع، ادامه جدال فکری و فرهنگی نخستین دهههای قرن چهاردهم در مصر بود که میان جریانهای آزادیخواه ــکه درصدد اصلاحات سیاسی و فرهنگی بودندــ با نهادهای اصلی از جمله نظام تعلیم و تربیت دانشگاه ازهر، وجود داشت (خالد غزال، ص 194). با وجود این غوغا، این کتاب به محافل علمی و دانشگاهی جهان عرب راه یافت و در مواردی متن درسی شد (رجوع کنید به خلفاللّه، 1965، همان مقدمه، ص ل).نخستین نقدها بر الفنالقصصی را در جلسه دفاعیه خلفاللّه، احمد امین و احمد شایب مطرح کردند که گزارش این جلسه در هفتهنامه الرسالة (قاهره، ش 741، 30 شوال 1366، ص 1017) منتشر گردید. انتشار این گزارش، جدالی قلمی میان اهل علم وادب مصر در پی داشت که در چند شماره از مجله الرسالة انعکاس یافت (برای نمونه رجوع کنید به ش 743، 14 ذیقعده 1366، ص1067ـ1069؛ ش745، 28 ذیقعده 1366، ص1121ـ 1123؛ ش 747، 13 ذیحجه، 1366، ص1182ـ 1184، 1194ـ 1195). انعکاس نظریه خلفاللّه در الرسالة موجب شد گروههایی مانند جبهه علمای ازهر، اخوانالمسلمین و شَربینی به موضعگیری و صدور فتوا برضد آن بپردازند و عالمانی چون شیخ محمود شلتوت* و عبدالمجید سلیم* اعلام نظر نمایند (رجوع کنید به الرسالة، ش 747، 13 ذیحجه 1366، ص 1192، ش 748، 20 ذیحجه 1366، ص 1222، ش 752، 18 محّرم 1367، ص 1335). با این همه و با وجود مخالفت برخی استادان، تدریس علوم قرآنی در بخش زبان عربی دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره به خلفاللّه سپرده شد (رجوع کنید به الرسالة، ش 751، 11 محرّم 1367، ص 1307). در مقابل، علاوه بر امین خولی و پیروانش، کسان دیگری مانند توفیق حکیم به دفاع از خلفاللّه پرداختند (رجوع کنید به کامل علی سعفان، ص 29ـ37).از نخستین نقدها بر نظریه خلفاللّه، فصل ششم کتاب علی مائدةالقرآن معالمفسرین والکتّاب اثر احمد محمد جمال است. به نظر وی (ص 395)، هم نحوه فهم خلفاللّه از قصص قرآن نادرست است و هم وی در نقل شواهد از آثار قدما به نفع دیدگاه خود، جانب امانت را رعایت نکرده است؛ نویسنده بر این اساس پارهای از سوءبرداشتهای خلفاللّه از قرآن و آرای مفسران را جزء به جزء نشان داده است (برای نمونه رجوع کنید به ص 401، 406ـ408، 418ـ419). محمدسعید بوطی هم در فصلی از کتاب منروائعالقرآن در باب قصص قرآن (ص 175ـ196)، بیآنکه از خلفاللّه و کتاب او نامی به میان آورد، به نقد نظریه وی پرداخته است، به خصوص در باب ناواقعگرایی قصص قرآن.از جمله نقدهای مهم بر الفنالقصصی در مصر، نقد عبدالکریم محمود خطیب* در کتاب القصصالقرآنی فی منطوقه و مفهومه است. عبدالکریم محمود خطیب به جز نقدهای پراکندهاش بر نظریه خلفاللّه در جای جای کتاب، فصل مجزایی از آن را به نقد او اختصاص داده است (رجوع کنید به ص 275ـ320). وی ضمن نقد مقدمه امین خولی بر این کتاب، ایراد اصلی این اثر را کنار گذاشتن جنبه وحیانیو قدسی قرآن و توجه صرف به وجه هنری آن دانسته است.به نظر وی همین امر به خلفاللّه اجازه داده که درباره قصههای قرآن مانند دیگر قصههای ادبی حکم کند. به نظر عبدالکریم محمود خطیب نوع نگاه خلفاللّه به قصههای قرآن که آنها را ساخته و پرداخته محیط فرهنگی میداند، با جاودانگی آن منافات دارد.محمد خضر حسین در کتاب بلاغةالقرآن (رجوع کنید به صلاحالدین خلیل کلاس، ج 1، ص 68) و تهامی نقره در کتاب سیکولوجیة القصةفی القرآن نیز به نقد نظریه خلفاللّه پرداختهاند. تهامی نقره (ص 147ـ149) مخصوصآ این مطلب را که قرآن در بیان قصه ملتزم به واقعنمایی و حقگویی نیست، به نقد میکشد. از زمره کتابهای مستقل در نقد نظریه خلفاللّه کتاب اعجازالقرآن : ردٌّ عَلی کتابالفنِّ القَصَصی فیالقرآنالکریم (قاهره 1356ش/ 1977) اثر احمد حجازی سقا است که با تطبیق عهدین با قرآن به نقد الفنالقصصی پرداخته است. از تازهترین نقدهای در خور توجه در باب این نظریه، نقدهای صلاحالدین خلیل کلاس با عنوان القصصالحق در سه جلد است: جلد اول: ضیف ابراهیم علیهالسلام؛ جلد دوم: قریة لوط علیهالسلام؛ جلد سوم: موسی علیهالسلام و قومه بنواسرائیل که هر سه در 1386ش/ 2007 در دمشق منتشر شدهاند.در میان عالمان شیعی، سیدمحمدحسین طباطبائی بدون نام بردن از خلفاللّه و ضمن پذیرش اینکه قرآن کتاب تاریخ نیست و از آن نباید توقع تاریخنگاری داشت (رجوع کنید به ج 2، ص 307ـ 308)، به نقد نظریه وی پرداخته و اظهار کرده است که قصههای قرآن حقّ است و صِرف قصهنویسی قابل انطباق بر آن نیست (رجوع کنید به ج 7، ص 165ـ166). محمدهادی معرفت هم در باب پنجم کتاب شبهاتٌ و ردودٌ حولَ القرآنالکریم (ص 419ـ 561؛ ترجمه فارسی، ص 514ـ674) به موضوع قصص قرآنی پرداخته و این نظر را که قصههای قرآن واقعیت خارجی ندارند، نقد و رد کرده است (رجوع کنید به ص 439؛ ترجمه فارسی، ص539ـ 540). او (ص 439) قصههای قرآن را آمیزهای از تاریخ و ادبیات قلمداد کرده است به این معنا که قرآن در ترویج دعوت خود از هنر بهره میگیرد بیآنکه به واقعیتی که آن را متمثل میسازد، آسیبی برسد. وی با این مقدمه و پس از نقل خلاصه نظریه خلفاللّه و اذعان به اینکه نواندیشان دینی از جمله خلفاللّه در مقام پاسخگویی به نقدها و شبهات خاورشناسان بودهاند ولی اظهاراتشان توالی فاسدی داشته، به نقد تفصیلی آن پرداخته است.خلفاللّه به جز کتاب الفنالقصصی که متضمن تحلیل ساختاری قرآن کریم است، پژوهشهای دیگری هم درباره قرآن انجام داده که غالبآ ناظر به تطبیق پارهای از مفاهیم قرآنی با معضِلاتی است که جامعه اسلامی در عصر حاضر با آن درگیر است. وی در کتاب القرآن و الدولة به بررسی نسبت دین و دولت در پرتو تعالیم قرآن پرداخته و به این نتیجه رسیده که حکومت و شئون مختلف سیاسی و اداری و اقتصادی آن از جمله اموری است که به خود بشر وانهاده شده است (رجوع کنید به ص 161، برای نظرهای دیگر در این باب رجوع کنید به حکومت در اسلام*). او در کتاب القرآن و الثورةالثقافیة (مصر 1353ش/ 1974) هم در باب مبانی، مسائل و قلمروهای نظری و عملی مفهوم انقلاب فرهنگی از منظر قرآن کریم به کندوکاو پرداخته است. کتاب القرآن و مشکلات حیاتناالمعاصرة نیز از کتابهای در خور توجه خلفاللّه است. وی در این کتاب میکوشد بر اساس تعالیم قرآنی راه حلهایی برای مشکلات عصر حاضر بیابد.وی (ص 12) بر آن است که با توجه به آیاتی از قرآن که متضمن ارزشهای انسانی و متعلق به همه زمانها و مکانهاست و یک بار هم بخشی از جامعه بشری را به نحو مطلوبی متحول ساخته است، بار دیگر دست به نوسازی جامعه بزند. خلفاللّه در واقع این کتاب خود را پاسخ مثبتی به درخواست اقبال لاهوری مبنی بر اقدام جهت احیای فکر دینی میشمرد (رجوع کنید به ص 40ـ41). به همین منظور، وی با مرجع قرار دادن تفسیر المنار، هشت قاعده از قرآن استخراج کرده (رجوع کنید به ص 18) که پارهای از آنها از قواعد و مباحث مطرح در اصول فقه است و بر اساس آنها برای هشت مشکل عصر جدید راه حل نشان داده است. برخی از قواعد هشتگانهای که وی از قرآن استنباط کرده عبارت است از: اصل در اشیاء اباحه است و حرمت جز با ورود بیانی از شارع ثابت نمیشود؛ تحلیل و تحریم از حقوق الهی است؛ تحریم دینی جز به نص قرآن محقق نمیشود (رجوع کنید به ص 18ـ29). خلفاللّه بر اساس این قواعد هشتگانه برای مسائلی نظیر انواع آزادیها، مردمسالاری، مسئولیت و همزیستی مسالمتآمیز میان ادیان راهحلهایی عرضه کرده است (رجوع کنید به ص 65ـ214). از دیگر کتابهای خلفاللّه، مفاهیم قرآنیة است که نویسنده در آن بر اساس شیوه تحلیل و بررسی لغوی و ادبی به بازخوانی پارهای از مفاهیم و مقولات سیاسی و اجتماعی قرآنی پرداخته است. وی کتاب خود را به دو بخش تقسیم کرده: در بخش اول مفاهیم سیاسی عمده دوگانهای مانند نبوت و سلطنت، شریعت و حکومت، و بیعت و خلافت و در بخش دوم مفاهیم اجتماعی عمده دوگانهای چون علم و معرفت، جدل و گفتگو، و حق و باطل را تحلیل کرده است. انگیزه خلفاللّه از انتخاب این موضوعات نشان دادن سوءفهم و احیانآ سوءاستفاده سیاستمداران و فعالان اجتماعی عصر جدید از مفاهیم قرآنی و خطای آنان در سند قرار دادن این مفاهیم برای اعمال خودشان است (رجوع کنید به ص 7ـ 8). هدف نویسنده از تألیف این کتاب به جز اِعمال شیوه پژوهش ادبی خود در بررسی مفاهیم قرآنی و نشان دادن مطلوبیت آن، در واقع تعیین گستره نفوذ احکام قرآن در قلمرو زندگی اجتماعی است (رجوع کنید به ص 9).یکی دیگر از کتابهای خلفاللّه، هکذا یبنیالاسلام است که در آن کوشیده است جامعه سعادتمند از دید قرآنکریم را وصف کند. هدف وی در این کتاب بیان ابزارهای تربیتی است که در ساختن جامعه سعادتمند به کار میآید (رجوع کنید به ص 9).از کتابهای خلفاللّه در حوزه تحقیقات ادبی و فکری و نواندیشی دینی اینهاست: صاحبالاغانی ابوالفرج الاصفهانی الراویة (قاهره 1968)؛ احمد فارس الشدیاق و آراؤهاللغویة والادبیة (مصر 1955)؛ دراسات فیالمکتبةالعربیة؛ دراسات فیالادبالاسلامی (قاهره 1947)؛ تصحیح المفردات فی غریبالقرآن، اثر راغب اصفهانی (قاهره ?1970)؛ الکواکبی : حیاته و آرائه (قاهره 1956)؛ عبدالله الندیم و مذکِّراته السیاسیة؛ علی مبارک و آثاره (قاهره 1957).منابع : علاوه بر قرآن؛ احمد محمد جمال، علی مائدةالقرآن معالمفسرین و الکتّاب: دراسة نقد لآراء و مذاهب طائفة منالمفسرین والمفکرین قدامی و عصریین، بیروت 1394/ 1974؛ احمیده نیفر، النصالدینی والتراث الاسلامی: قراءةنقدیة، بیروت 1425/ 2004؛ محمدسعید بوطی، من روائعالقرآن: تأملات علمیة وادبیة من کتاباللّه عزوجل، دمشق 1390/ 1970؛ تهامی نقره، سیکو لوجیة القصة فی القرآن، تونس ] 1974[؛ خالد غزال، وجهآ لوجه معالفکر الاصولی، بیروت 2009؛ محمداحمد خلفاللّه، الفن القصصی فی القرآن الکریم، قاهره 1965؛ همو، الفنالقصصی فیالقرآن الکریم، یلیه عرض و تحلیل بقلم خلیل عبدالکریم، لندن 1999؛ همو، القرآن والدولة، بیروت 1981؛ همو، القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصرة، بیروت 1982؛ همو، مفاهیم قرآنیة، کویت 1404/ 1984؛ همو، هکذا یبنی الاسلام، ]قاهره [1970؛ عفت شرقاوی، اتجاهاتالتفسیر فی مصر فیالعصر الحدیث، ]قاهره 1972[؛ صلاحالدین خلیل کلاس، القصص الحق، ج :1 ضیف ابراهیم علیهالسلام، دمشق 1428/ 2007؛ طباطبائی؛ عزیز عظمه، العلمانیة من منظور مختلف، بیروت 1992؛ کامل علی سعفان، هجمة عَلمانیة جدیدة و محاکمة النصالقرآنی: محمد خلفاللّه 1947 ـ نصر ابوزید 1993م، قاهره ] 1994[؛ محمدهادی معرفت، شبهات و ردود حولالقرآنالکریم، قم1424/ 2003؛ همان، ترجمه فارسی: نقد شبهات پیرامون قرآن کریم، ترجمه حسن حکیمباشی و دیگران، قم 1385ش؛ النصالکامل للمناظرة الکبری: مصر بین الدولة الاسلامیة والدولة العلمانیة، مع تعلیقات بعض المفکرین والعلماء حول المناظرة، اعدها للنشر خالد محسن، قاهره: مرکز الاعلام العربی، 1412/ 1992.