خسروخان گرجی

معرف

والی گرجستان و از سپهسالاران سلطان‌حسین صفوی*
متن
خسروخان گرجی، والی گرجستان و از سپهسالاران سلطان‌حسین صفوی*. از زندگی او آگاهی زیادی در دست نیست. وی از گرجیانی بود که اسلام آورد و از ملازمان دربار سلطان‌حسین شد. خسروخان، برادرزاده گرگین‌خان*، بیگلربیگی قندهار، بود. وقتی گرگین‌خان به‌سبب ناآرامیهای قندهار، برای سرکوب افغانها به آنجا فرستاده شد، خسروخان به خواست او والی گرجستان شد (دوسرسو، ص 88). پس از آنکه میرویس غلجایی*، رئیس طایفه غلجایی، گرگین‌خان و بسیاری از گرجیان را به قتل رساند و قلعه قندهار را تصرف کرد (همان، ص 107ـ108، 112؛ رویمر، ص 315)، سلطان‌حسین لشکری از گرجیان و قزلباشان به سپهسالاریخسروخان گرجی برای سرکوب افغانها به قندهار فرستاد (مرعشی‌صفوی، ص 8؛ قس مروی، ج 1، ص 19، که این رویداد را به اشتباه در زمان محمود افغان* ضبط کرده است). تعداد لشکریان خسروخان متفاوت ذکر شده است، چنان‌که مرعشی صفوی (همانجا) آنها را پنجاه‌هزار، مستوفی (ص 168) دوازده‌هزار، و وارد (ص 114) شصت‌هزار نفر دانسته است. به نظر می‌رسد تعدادی که مستوفی نوشته دقیق‌تر باشد. خسروخان در کنار رود هیرمند اردو زد و میرویس در سوی دیگر، راه عبور او را بسته نگه داشت و نزدیک یک هفته، دو لشکر بدون درگیری جدّی در آنجا بودند. هنگامی که میرویس برای سرکوب ابدالیهایی که برای کمک به خسروخان در راه بودند، رفته بود چند تن از شیعیان قندهار خسروخان را از غیبت میرویس آگاه و او را به گرفتن قلعه قندهار تشویق کردند. از این‌رو، خسروخان به قلعه حمله کرد و با اینکه فتح قلعه برایش آسان بود، از این کار خودداری کرد زیرا برخی از همراهانش او را متقاعد کرده بودند که اگر قلعه به آسانی به دست آید، دستاویزی برای خرج خزاین فراهم نمی‌گردد. خسروخان نیز که مغرور به فتح قریب به وقوعش بود، فکر می‌کرد هر گاه اراده کند قلعه را تصرف خواهد کرد. میرویس نیز در این فرصت خود را به قلعه رساند. وی هر شب با شبیخون بر سپاهیان ایران عده‌ای را می‌کشت. کم‌کم کار محاصره به درازا کشید، لشکریان خسروخان با کمبود آذوقه روبه‌رو شدند و با فرا رسیدن تابستان و گرما به طاعون و وبا مبتلا شدند. افزون بر آن، سپاه قزلباش با خسروخان و سپاهیان گرجی موافق و همراه نبودند و از اینکه سپهسالار لشکر فردی گرجی بود، ناخشنود بودند و رغبتی به جنگیدن نداشتند. خسروخان فهمید که با چنین وضعی نمی‌تواند به جنگ میرویس برود، پس به هرات و مشهد بازگشت تا در موقع مناسب به قندهار حمله کند (مرعشی صفوی، ص 8ـ10، 14ـ16؛ نیز رجوع کنید به دوسرسو، ص 115). در این باره، دو روایت متفاوت ذکر شده است. به گفته مرعشی صفوی (ص 16ـ17)، میر ویس با آگاهی از عقب‌نشینی خسروخان، به او اطلاع داد که قصد تسلیم خود و قلعه را دارد و به همین دلیل، خسروخان به لشکریان اجازه مرخصی و بازگشت داد. وقتی آنان متفرق شدند، میرویس به خسروخان حمله کرد و او را کشت؛ اما به گفته دوسرسو (همانجا)، خسروخان پس از این محاصره طولانی که حدود پنج ماه به طول انجامید، تصمیم به عقب‌نشینی گرفت. میرویس آنها را غافلگیر کرد و خسروخان را با همراهانش در 1123 به قتل رساند (قس مروی، همانجا: 1126؛ مرعشی صفوی، ص 17: 1126). در آن زمان، قندهار از ایران جدا شد و میرویس فرمانروای آنجا گردید. دوسرسو (ص 112ـ114) یکی از عوامل مهم شکست خسروخان را تبانی برخی از درباریان متحد با میرویس و کارشکنی آنان دانسته است، چرا که اگر خسروخان بر میرویس پیروز می‌شد، همکاری آنان با میرویس آشکار می‌شد. دلیل دیگر، ناهمگونی سپاهیان ایران بود که امیران ایرانی حاضر به فرمان‌برداری از فردی گرجی نبودند. شکست خسروخان از افغانها نه تنها قندهار را از قلمرو ایران جدا کرد، بلکه زمینه‌های سقوط دولت صفوی (حک : ح 906ـ1135) را فراهم آورد و همسایگان ایران به خوبی به ضعف و ناکارآمدی دولت صفوی پی بردند.منابع :ژان‌آنتوان دوسرسو، سقوط شاه سلطان‌حسین، ترجمه ولی‌اللّه شادان، تهران 1364ش؛ محمدخلیل‌بن داوود مرعشی صفوی، مجمع‌التواریخ، چاپ عباس اقبال‌آشتیانی، تهران 1362ش؛ محمدکاظم مروی، عالم‌آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی، تهران 1364ش؛ محمدمحسن‌بن محمدکریم مستوفی، زبدة‌التواریخ، چاپ بهروز گودرزی، تهران 1375ش؛ محمدشفیع وارد، مرآت واردات: تاریخ سقوط صفویان، پیامدهای آن و فرمانروایی ملک محمود سیستانی، چاپ منصور صفت‌گل، تهران 1383ش؛H. R. Roemer, "The Safavid period" in The Combridge history of Iran, vol.6, ed. Peter Jackson and Laurence Lockhart, Cambridge 1986.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 15
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده