خَرنوب، نامی است که امروزه به گیاهی دارویی با نام علمیL.Ceratonia siliqua متعلق به خانواده ارغوان داده شده اما در قدیم، به چند گیاه مختلف از خانوادههای مختلف اطلاق میشده است.واژگان. نام این گیاه از واژه اکدّی Kharubo گرفته شده و در آرامی به صورت Karoubo در آمدهاست (نخله، ص180؛ برای صورتهای دیگر این واژه رجوع کنید به سلّوم، ص 23، 88، 129). نام علمی این گیاه هم از واژه یونانی کراس، به معنی بال و شاخه، گرفته شدهاست (لیدل و اسکات، ذیل همین واژه). پلینیوس/ پلینی اکبر، دانشمند رومی (23ـ79م) در کتابش با نام )تاریخ طبیعی( (ج 7، ص 303)، از گیاه ceratiaنام برده که برای درمان امراض شکمی و اسهال خونی به کار میرفته است. همچنین در جای دیگری از این کتاب (ج 4، ص 133، 135)، از گیاهی نامبرده است که یونیها آن را ceroniaو مصریها آن را انجیر مینامیدند. محققان این دو گیاه را خرنوب دانستهاند (رجوع کنید به همان، ج7، ص497، فهرست ذیل "Ceratia"و "Ceronia").در ترجمه عربی کتاب الحشائش، اثر دیوسکوریدس (ص 111)، خرنوب شامی معادل قاراطیا ذکر شده که صورت معرب واژه یونانی کراتیا است. در کتابهای دارویی دوره اسلامی، نام این گیاه را در سریانی به صورت حرّوبی، حُجثا، فیزید جاغی/ حاغی، در سجزی (سیستانی) به صورت شمرک، در فارسی خُرنوب، خَروب، شجره سلیمان و ینبوت آوردهاند. گاه برای خرنوب انواعی ذکر کردهاند، از جمله نَبَطی، شامی، هندی و مصری (رجوع کنید به ابوریحانی بیرونی، ص 243ـ244؛ پانویس 1؛ حکیم مؤمن، ص 100؛ ابوالقاسم غسّانی، ص 310). شناخت ماهیت گیاهانی که در منابع مختلف گیاهدارویی با نام خرنوب آمدهاند، باتوجه به توصیفات بسیار کمی که گیاهداروشناسان از خصوصیات ریختی آنان آوردهاند، کاری مشکل و گاه نافرجام است. از نوشتههای دینوری (ادیب و گیاهشناس ایرانی در سده سوم) میتوان به تفاوت خرنوب نبطی و شامی پیبرد. طبق نوشتههای او (ج 1، ص 165)، خرنوب نبطی همان یَنْبوت است و این گیاه خاری است که با آن آتش برمیافروزند. ارتفاع آن نزدیک به یک ذراع است و میوه سیاهی دارد که جز در هنگام قحطی خورده نمیشود. به عقیده برخی، ینبوت همان گیاه آناغورس با نام علمی Anagyris foetida L. است (رجوع کنید به قهرمان و اخوت، ج 1، ص 301). اما باتوجه به اینکه مردم عرب در زمان قحطی میوه ینبوت به نام فَشّ را میخوردهاند (دینوری، همانجا) و با نظر به اینکه دانه گیاه آناغورس دارای دو مادّه سمّی سیتیزین و آناژیرین است و خوردن آن به استفراغهای خونی منجر میشود (زرگری، ج 2، ص 11)، بعید است که این دو گیاه یکی باشند. در الفلاحةالنبطیة از گیاهانی به نامهای خرنوبالکبار (؟) (ج 1، ص 668) و خرنوبالشوک (ج 2، ص 865) نام برده شدهاست. به نظر برخی، خروب، خرنوب/ خروبالشوک، قَضیم قریش و خرنوبالمعزی (یا شاید المغربی)، همگی معادل خرنوب نبطیاند (رجوع کنید به ابنبیطار، ج 2، ص 52؛ انصاری شیرازی، ص140؛ نیز رجوع کنید به انطاکی، ج 1، ص 156).مترجمان عربِ کتاب الحشائش، واژه قاراطیا را به خرنوب شامی ترجمه کردهاند (رجوع کنید به دیوسکوریدس، همانجا). به نظر میرسد، توصیفات دینوری از خرنوب شامی، به خصوصیات گیاهی که امروزه به خرنوب (رجوع کنید به ادامه مقاله) معروف است، نزدیکتر باشد (نیز رجوع کنید به الفلاحةالنبطیة، ج 1، ص 184). ابنبیطار (ج 2، ص 51) از قول ابوعبداللّه محمدبن احمد تمیمی (نیمه دوم سده چهارم)، سه نوع خرنوب شامی را معرفی کرده است: خرنوب صیدلانی که بهتر و شیرینتر از بقیه است و اهل شام آن را میخورند، خرنوب شابونی که کشاورزان آن را میخورند، و خرنوبی که در شام از آن رُب میگیرند، و این رُبّ به سردی و رطوبت مایل، و قابض شکم است.ابنبیطار (همانجا) خرنوب هندی را همان خیار چنبر دانسته است. پژوهشگران معاصر، زرگری (ج 2، ص 111)، نیز خرنوب هندی را همان خیار چنبر (فلُوس با نام علمی Cassia fistula L.، از خانواده گل ارغوان؛ رجوع کنید به خیار*) دانسته است. ابنبیطار (ج 2، ص 52) خرنوب مصری یا قبطی را قَرْظ نامیده است. آنچه در کتب دارویی قدیم به نام خرنوب مصری آمده، احتمالا گیاه Acacia arabica متعلق به خانواده گل ابریشم است و خَرّوب السودان (که در سودان میروید) نیز همان گیاه Cola acuminata Scho از خانواده کاکائوست (رجوع کنید به قهرمان و اخوت، ج 1، ص 132، 536، 551؛ نیز رجوع کنید به ابوریحان بیرونی، ص 243ـ244؛ انصاری شیرازی، ص140ـ141؛ عقیلی علوی شیرازی، ص 385ـ386؛ قهرمان و اخوت، همانجاها).آنچه امروز به نام خرنوب (Ceratonia siliqua) میشناسیم، درختی است با ارتفاع هشت تا ده متر با برگهای مرکّب و گلهای بدون جام و تک جنس، میوهاش نیام و میانبرش به شیرینی عسل است. به گفته جالینوس (به نقل رازی، ج20، ص 379)، این درخت از سرزمینهای شرق به یونان برده شدهاست ولی به عقیده ثابتی (ص 225)، احتمال میرود که بذر این درخت در زمان حمله اسکندر به ایران آورده شده باشد. با توجه به اینکه این درخت، بومی جنوب سوریه و آناطولی است (رشینگر، ص9؛ زرگری، ج2، ص 114ـ115)، نظر دوم صحیحتر مینماید. مقدسی (قرن چهارم؛ ص420) درخت خرنوب را از جمله گیاهان فارس ذکر کرده و هماکنون نیز پایههایی از این درخت در استان فارس موجود است (نیز رجوع کنید به رشینگر، همانجا). درخت خرنوب امروزه به حالت وحشی یا پرورش یافته در مناطق گرم مدیترانه، هند و کالیفرنیا یافت میشود (زرگری، ج 2، ص 115).کاربرد. برای انواع خرنوب خواص و کاربردهای متعددی ذکر شدهاست. شاید قدیمترین اشاره به خرنوب در عهد جدید باشد (رجوع کنید به کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل لوقا، 16:15) که در شام فراوان و جزء علوفه خوک و دیگر حیوانات بودهاست (کاروترز، ص 297ـ298) دیوسکوریدس (ص 111)، برای قاراطیا این خواص را ذکر کرده است: تازه آن برای معده مضر است و شکم را نرم میکند و استفاده از خشک آن بهتر از تازه است. او (ص 387) شراب این گیاه را قابض شدید برای معده و قطعکننده سیلان مواد به معده و امعا دانسته است. جالینوس در سده دوم میلادی، (برگِ) این درخت و همچنین میوهاش را خشککننده و قابض و دیرهضم (به نقل رازی، ج 20، ص 379)، و مالیدن خرنوب شامی به محل زگیل را باعث از بین رفتن آن دانستهاست (به نقل انصاری شیرازی، ص140). این خاصیت خرنوب را رازی تجربه کردهاست (رجوع کنید به همانجا). روفس (از پزشکان معروفِ معاصر جالینوس) و اریباسیوس (پزشک معروف سده چهارم میلادی) نیز خواصی برای این گیاه قائل بودهاند (رجوع کنید به به نقل انصاریشیرازی، همانجا). طبری (ص 384)، خرنوب شامی را باعث خروج صفرا و دباغی (خشککردن رطوبات اضافی) معده دانسته است. براساس الفلاحةالنبطیة (ج 1، ص 184ـ185)، درخت خرنوب شامی دارای برگهای بسیار زیبایی است که چون در زمستان نیز نمیریزند، درخت سبز میماند و به همین سبب صَغْریث (از فضلای نَبَطی) این درخت را «غنّیه» نامیده است. همچنین خرنوب برای بندآوردن اسهال و تسکین تهوع مفید دانسته شدهاست (همانجا؛ برای خواص خرنوب شامی رجوع کنید به همان، ج 1، ص 89، 96، 641). در همین اثر، شرایط مناسب برای رشد این گیاه نیز آمده است (رجوع کنید به ج 1، ص 239، 294، 331، 340، 368). آنچه حکمای بعدی درباره خواص انواع مختلف خرنوب ذکر کردهاند، همان عقاید حکمای یونانی و نیز دانشمندان اسلامی پیشین با اندکی اضافات است (رجوع کنید به اخوینی بخاری، ص 313، 394، 625؛ حکیم مَیْسَری، ص 102؛ مجوسی، ج 2، ص 120؛ ابنسینا، ج 1، کتاب 2، ص 778؛ هروی، ص 126؛ یوسف غسّانی، ص 119ـ120).مصارف امروزی. امروزه میوه خرنوب، به علت دارا بودن مواد قندی، استفاده غذایی دارد (زرگری، ج 2، ص 116). در گیلان نیز برای تهیه شربت از آن استفاده میکردهاند (شلیمر، ص120). از دانه آن، صمغ و نوعی موسیلاژ (نوعی چندقندیِ ژلهمانند که گیاهان ترشح میکنند) به دست میآید که در صنعت مصارف مختلف دارد. ضمنآ قسمت گوشتی میوه آن در درمان سل ریوی مؤثر است. عربها عصاره پوست این درخت را برای رفع اسهال بهکار میبرند. از برگ و پوست این درخت در دباغی استفادهمیشود (زرگری،همانجا). جنگلنشینان هم اجزای این درخت به عنوان علوفه استفاده میکنند (شلیمر، همانجا).منابع :ابنبیطار؛ ابنسینا؛ ابوریحان بیرونی، الصیدنة؛ اخوینیبخاری؛ علیبن حسین انصاریشیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقیمیر، تهران 1371ش؛ داوودبن عمر انطاکی، تذکرة اولیالالباب ]و[ الجامعللعجب العُجاب، ]قاهره[ 1416/1996؛ حبیباللّه ثابتی، جنگلها، درختان و درختچههای ایران، تهران 1355ش؛ محمدمؤمنبن محمدزمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، چاپ سنگی تهران 1277، چاپ افست 1378؛ حکیم مَیْسَری، دانشنامه در علم پزشکی، چاپ برات زنجانی، تهران 1366ش؛ احمدبن داوود دینوری، کتابالنبات، ج :1 حروف اـز، چاپ برنهارد لوین، اوپسالا 1953؛ پدانیوس دیوسکوریدس، هیولیالطب فیالحشائش و السموم، ترجمة اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا. دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان 1952؛ محمدبن زکریا رازی، کتابالحاوی فیالطب، حیدرآباد، دکن 1374ـ1393/1955ـ1973؛ علی زرگری، گیاهان داروئی، ج 2، تهران 1367ش؛ محمدداود سلّوم، معجمالکلمات الاکَّدیةفیاللغاتالشرقیة القدیمة و الاغریقیة و اللاتینیة، بیروت 2003؛ علیبن سهل طبری، فردوسالحکمة فیالطب، چاپ محمد زبیر صدیقی، برلین 1928؛ عقیلی علوی شیرازی؛ ابوالقاسمبن محمد غسّانی، حدیقةالازهار فی ماهیةالعُشب و العَقّار، چاپ محمد عربی خطّابی، بیروت 1405/1985؛ یوسفبن عمر غسّانی، المعتمد فی الادویةالمفردة، چاپ مصطفی سقا، بیروت ?]1370/ 1951[؛ الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، چاپ توفیق فهد، دمشق 1993ـ1998؛ احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، تهران 1383ش ـ؛ علیبن عباس مجوسی، کاملالصناعةالطبیة، بولاق 1294؛ مقدسی؛ رفائیل نخله، غرائباللغةالعربیة، بیروت 1960؛ هروی؛William Carruthers, "Plants", in The Illustrated Bible Treasury, ed. William Wright, London: Thomas Nelson and Sons, 1897; Henry George Liddell and Robert Scott, A Greek English lexicon, Oxford 1977; Plinius/Pliny [the Elder], Natural history, with an English translation, vol.4, tr. H. Rackham, Cambridge, Mass. 1968, vol. 7, tr. W. H. S. Jones, Cambridge, Mass. 1966; Karl Heinz Rechinger, Caesalpineaceae, (Flora Iranica, ed. K. H. Rechinger, no.160), Graz 1986; J. L. Schlimmer, Terminologiem(dico-pharmaceutique et anthropologique: fran(aise- persane, litho.ed., Tehran 1874, typo.repr. Tehran 1970.