ختایی، از نقوش تزیینی گل و بتّه که معمولا همراه اسلیمی میآید. منشأ نامگذاری ختایی، که به صورت خطایی (رجوع کنید به نویدی، ص 108) و قتایی (هنر و مردم، ش 17، اسفند 1342، ص 40) نیز آمده است، به درستی مشخص نیست. بعضی انتساب ختایی را به ختا در چین بعید ندانستهاند (رجوع کنید به مایل هروی، ص 638؛ ویلسون، ص 121)، ضمن اینکه در متون شرقی ختایی مترادف چینی است (رجوع کنید به هنر و مردم، همانجا). به گفته تورج ژوله (نیکبین، مقدمه، ص ]یک[)، درباره ریشه این نامگذاری نظریاتی غالبآ بدون پشتوانه علمی (براینمونه رجوع کنید به اقدسیه، ص 86) ارائه شده است. واژه ختایی، ظاهرآ از حدود قرن دهم، به عنوان نوعی نقش، در متون فارسی دیده شده است (رجوع کنید به خواندمیر، ج 4، ص 496؛ نویدی، همانجا؛ اسکندرمنشی، ج 1، ص 44). احمد منشی قمی (ص 132) به صراحت، اسلیمی و ختایی را دو «فن» از هفت طرح اصلی نگارگری به شمار آورده است. ظاهرآ استفاده از ترکیب دو طرح اسلیمی و ختایی از دوره صفویه (ح 906ـ1135) رایج بوده است (رجوع کنید به خواندمیر؛ اسکندرمنشی، همانجاها).ختایی طرحی خلاصهشده از گیاهان است که کاملا با طبیعت مطابق نیست (اقدسیه، ص 84). بهرهگیری از نقشهای گیاهی ساده شده با تکرار و توالی، به دوره نوسنگی و کشاورزی میرسد (ویلسون، یادداشتهای ریاضی، ص 138). اینگونه تزیینات و اشکال حلزونی، یا حرکتهای دایرهوار ساده شده، حتی روی محصولات فلزی قوم سکاها و در اروپا نیز استفاده شده است (بورکهارت، ص 140 و شکل 24ـ25). طرح یکی از بافتههای دره پازیریک، نقوش برجسته کتیبه بیستون*، محصولات هنری دوره اشکانی و ساسانی، و کتابآرایی مانویان، بیانگر مراحل تحول نقوش ختایی است (مایلهروی، همانجا؛ هنرور، ص 85؛ نیکبین، همان مقدمه، ص ]یک ـ دو[). در دوره اسلامی حجاریهای کاخهای اموی (برای نمونه رجوع کنید به مُشَتّی*) و عباسی (برای نمونه رجوع کنید به جوسقالخاقانی*) و قرآنهای قرون اولیه اسلام مثل قرآن مذهّب ابنبَوّاب در سده چهارم و نقوش روی سفالینههای این دوران، شروعِ شکلگیری ختایی را نشان میدهد (ویلسون، ص 106ـ108؛ لینگز، ص 61). بندهای ختایی همچون اسلیمی با گذشت زمان شکلهای جدید و متنوعی گرفت (نیکبین، همان مقدمه، ص ]یک[) تا اینکه طرح کامل ختایی مرسوم شد. این طرح روی آثار زیادی از قرن هشتم به بعد در جهان اسلام ترسیم شد که قلمدانهای زیبا و حواشی قرآنها در مصر و ظروف سفالین ازنیق ترکیه از جمله آنهاست. در دوره ایلخانی (ح 654 ـ ح 750) و صفوی در ایران برای تزیین جلدهای سوخت و ضربی علاوه بر اسلیمی از ختایی نیز استفاده میشد (ویلسون، ص 120ـ125؛ نیز رجوع کنید به هالدین، ص 74ـ81). اجزای ختایی عبارتاند از: گل، غنچه، برگ، ساقه و گره (اسکندرپور، ص 29). گلهای ختایی از ترکیب مساوی دوایر و برگها به وجود میآیند و با توجه به تنوع تعداد دایرهها و برگهای بهکار رفته در یک طرح، گلهای متفاوت بسیاری ایجاد میشود (همان، ص 29ـ30). گلهای ختایی معمولا به شکلهای دایره، بیضی، پیازی و برگی است (رجوع کنید به آقامیری، ص 11ـ12). هنرمندان، مبتکرانه با استفاده از قواعدی چون عکس، اغراق، تکثیر، شکست، ترکیب و پیچش، انواع گلها را در ختایی ایجاد کردهاند (اسکندرپور، ص 42ـ44)، از جمله دو برگی، شکوفههای چند پر و پروانهای (رجوع کنید به آقامیری، ص 67، 73، 75). کاملترین گل ختایی، لاله عباسی (یا شاه عباسی) است که از تکرار دو برگ و دو دایره به وجود میآید و منعطفترین نقش گل است (اسکندرپور، ص 39ـ41). گلها معمولا کاملاند، اما گاه به صورت نیم گل روی ساقهها قرار میگیرند (همان، ص 41). در بیشتر موارد غنچهها به تنهایی یا به همراه کاسبرگ به جای گرهها روی ساقهها قرار میگیرند و فضاهای خالی را پرمیکنند. تزیینات غنچه نیز مانند گل است (رجوع کنید به آقامیری، ص 37ـ38، 45). برگها از تداخل دو دایره تا سرحد کمتر از نیمدایره پدید میآیند و به موازات تزیینات و شیوههای مختلف گلبرگها، تنوع دارند. مهمترین نوع برگها، برگهای کنگرهدار برگ ماهی است که بیشتر در انتهای حرکت حلزونی استفاده میشود (همان، ص 53) و از طریق افزودن کنگرهها به اضلاع آن به دست میآید. ساقه، همان گردش یا حرکت حلزونیشکل است که شبیه آن در گیاهان به صورت پیچشهای ساقههای تاک یا نیلوفر دیده میشود. تمام اجزای ختایی حول ساقه نقش میبندند، قطر ساقه نیز به بزرگی یا کوچکی طرح کلی ختایی وابسته است. ساقهها دارای پیچ و خمهای موزون و ترکیبی از خطوط منحنی با گردش حلزونی و به ندرت مستقیماند (اقدسیه، ص 84؛ آقامیری، ص 15). برای پرکردن فضا و تزیین بیشتر نقش ختایی، معمولا ساقهها را با تزییناتی به نام گره، چنگ و بند آراستهتر میکنند. گرهها انواع گوناگونی از دایرهها، نیمدایرهها، برگها و کنگرهها هستند که در مسیر ساقهها و خطوط محصورکننده، که گل و برگ ندارد، قرار میگیرند (اسکندرپور، ص 51ـ52). گره زیبایی و استحکام خاصی به بندها میبخشد (رجوع کنید به آقامیری، ص 33)؛ چنگ همان گره اما با آذین بیشتر است (رجوع کنید به همان، ص 34) و بند همان دایره یا برگ است که به صورت تک یا ترکیبی در محل جدا شده دو ساقه قرار میگیرد و آن فضا را میپوشاند (اسکندرپور، ص 52). برای زیباتر کردن اجزا، تزیینات متنوع دیگری چون طرح معروف به دندان موشی (نیمدایرههای کوچک که به دایره درون اضافه میشود) برای دایره و کنگره (اضافه شدن نیم برگهای کوچکتر در کنارههای برگ) بهکار میرود (همان، ص 31ـ33).طرح ختایی در قالی مفصّلتر و دارای اجزای بیشتر و رنگهای متنوعتر، اما در کاشیکاری سادهتر و مختصرتر، است و رنگهای محدودتری دارد. گلدانهای هزار گل اسلیمی ختایی بر اسپرهای کاشیکاری مسجد گوهرشاد مشهد و بقعه خواجهمحمد پارسا* در بلخ، هر دو از سده نهم، و مدخل مدرسه چهارباغ* اصفهان از نمونههای بهکارگیری نقش ختایی هستند (پرهام و آزادی، ج 2، ص 321ـ322). ختاییدر گچبری نیز رایج است (خزایی، ص 74). در خط نستعلیق گاه حروف را بدون حرکتگذاری به شکل نقش ختایی در یکدیگر فرود و فراز میآورند (شیمل، مقدمه نجیب مایلهروی، ص 19). اشتراکهای بسیار در گردشها و خمیدگیهای بیرونی و درونی دو نقشمایه ختایی و اسلیمی، ریشه مشترک آنها را نشان میدهند (نیکبین، همان مقدمه، ص ]یک[). به گفته مایلهروی (ص 673)، طرح ختایی صرفآ خطوط پیچ در پیچ گل و بتّه است در حالی که طرح اسلیمی درشتتر و قویتر و متضمن نقش درخت است (نیز رجوع کنید به اسلیمی*).منابع :امیرهوشنگ آقامیری، آرایهها و نقوش اسلیمی در هنر تذهیب و طراحی فرش، تهران 1383ش؛ پرویز اسکندرپور، گلهای ختایی: قالی، کاشی، تذهیب، تهران 1385ش؛ اسکندرمنشی؛ هادی اقدسیه، «طرح ختائی و گلهای شاهعباسی»، در اسلیمی و ختایی، گلهای شاهعبّاسی: نگرشی بر سوابق تاریخی سهنگاره تزئینی، تهران : فرهنگسرا، ]1367ش[؛ تیتوس بورکهارت، هنر مقدس: اصول و روشها، ترجمه جلال ستاری، تهران 1369ش؛ سیروس پرهام و سیاوش آزادی، دستبافتهای عشایری و روستایی فارس، ج 2، تهران 1371ش؛ محمد خزایی، هزار نقش، تهران 1381ش؛ خواندمیر؛ آنهماری شیمل، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد 1368ش؛ قطبالدین محمد قصهخوان، دیباچه قطبالدین محمد قصّهخوان، در نجیب مایلهروی، کتابآرایی در تمدن اسلامی، مشهد 1372ش؛ نجیب مایل هروی، کتابآرایی در تمدن اسلامی، مشهد 1372ش؛ احمدبن حسین منشیقمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران 1359ش؛ زینالعابدین علیبن عبدالمؤمن نویدی، دوحةالازهار، چاپ علی مینائی تبریزی و ابوالفضل رحیموف، مسکو 1974؛ حسین نیکبین، عناصر تزئینی اسلیمی و ختایی در طراحی فرش و هنر تذهیب، تهران 1383ش؛ ایوا ویلسون، طرحهای اسلامی، ترجمه محمدرضا ریاضی، تهران 1377ش؛ دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ترجمه هوشآذر آذرنوش، تهران 1366ش؛ محمدرضا هنرور، پیچش زرین: گردش اسلیمی و ختایی در هنر تذهیب و طراحی فرش، تهران 1384ش؛Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, [London] 1976.