خانه در کشورهای مسلمان (4) کشورهای خلیج فارس3. کشورهای خلیج فارسامارات متحده عربی. سکونت در امارات متحده عربی از هزاره سوم پیش از میلاد شکل گرفته است و محققان دانمارکی در جزیره امّالنصر نزدیک ابوظبی آثار این هزاره را به دست آوردهاند. در هزاره دوم تا اول پیش از میلاد، همزمان با دوره آهن، پیشرفت چشمگیری در خانهسازی ایجاد شد (حریز، ص 12ـ13). در دبی، محوطههای باستانی متفاوتی مانند جمیره و القصیص کشف شدهاست. در جیمره در جنوبغربی دبی، دو خانه ساخته و تزیین شده با گچ با آثاری در اتاقهایشان به دست آمده و کشفیات القصیص مقارن با دوره آشوریان است (قیسی، ص79 و پانویس 13). خانههای مکشوفه در رأسالخیمه گاه دوطبقه با چاه آب و اتاقهای کوچک است (منیر یوسف طه، ص 288، 297). در فجیره با اینکه خانهها گلی، گچی، سنگی و سیمانی بود اما بیشتر مردم در کپرهای ساخته شده از برگ خرما زندگی میکردند (جناب، ص 329). مردم قبل از کشف نفت معمولا در کنار سواحل ساکن میشدند. ابوظبی دهکدهای کوچک و ساحلی و العین دهکدهای آباد و ثروتمند بود. اهالی العین برای کمکردن گرما حتیالمقدور خانهها را متصل به هم، با کوچههای باریک و دیوارهای بلند میساختند (شیخ محمدبن راشد آل مکتوم، 2010).خانهها برای سکونت خانوادههای گسترده (گروههای خانوادگی قبیلهای) و مطابق با نیازهایشان ساخته میشدند. در گذشته، چندین نوع خانه در امارات وجود داشت یکی، چادر که به بادیهنشینان تعلق داشت و از مو یا پوست حیوانات به صورت ساده و دوقسمتی ساخته میشد، یک قسمت برای مردان و دیگری برای زنان. چادرهایی نیز مخصوص آشپزی و انبار لوازم و اثاثیه تهیه میکردند. در میان چادرهای قبیله، چادری مربع یا دایره شکل، متعلق به بزرگ قبیله، ممتاز بود. نوع دیگر خانهها عَریش، نام داشت و مخصوص تابستانها بود و از برگ نخل ساخته میشد. عریش نیز دو قسمت داشت. قسمت اصلی به مساحت 4×2 مترمربع مخصوص نشستن و خوابیدن بود و قسمت دیگر به مساحت 2×2 مترمربع برای آشپزی، انبار و نگهداری حیوانات کاربرد داشت. عریش بعد از چادر، در صحرا بیشتر استفاده میشد (محجوب، 1999). نوع سوم، خانههای دائمی ساخته شده با سنگ بود که بام آنها با برگهای درختان خرما پوشیده میشد. خانههای زمستانی را نزدیک نواحی ساحلی و خانههای تابستانی را در اطراف نخلستانها بنا میکردند. بعضی نیز خانههای تابستانی خود را با ورودیهای مخصوص و تهویههای طبیعی در طبقه بالای خانههای زمستانی میساختند. تفکیک فضاها در این خانهها اهمیت داشت. مکان مهمانان مرد از دیگر قسمتهای خانه جدا بود. حیاط که نیمی از خانه را شامل میشد، فضای مهمی برای زنان خانواده و ارتباط با سایر قسمتها بود (همانجا).خانههای سنّتی دارای این اندامها بودند: 1) حَوْش یا حاوی (حیاط مرکزی)، که کف آن فقط با شن فرش میشد و درخت یا گیاهی در آنجا کاشته نمیشد (همانجا). 2) السَمات، که محل غذاخوری و چند پله بالاتر از حیاط و مشرف به حیاط بود. 3)انبار. 4) المختصر، قسمت کوچکی در داخل خانه، برای گردآمدن اعضای خانواده. 5) الجَلب یا چاه آب، که در صورت استفاده برای کشاورزی الریج و استفاده برای مصرف خوراکی الطّوی نامیده میشد. 6) مصلّا (جایگاه نماز). 7) المَطَر (محل شستشو). 8) دَراِش (پنجرهها). 9) دَراوز (درها). 10) لیوان (ایوان، همانجا). خانهها به ندرت روزن و منفذ برای گردش هوا به بیرون داشتند و دیواری به صورت مانع پشت درِ ورودی قرار داشت تا جلوی دید مستقیم به درون را بگیرد (شیخ محمدبن راشد آلمکتوم، 2010). بادگیر در بیشتر نواحی خلیجفارس رایج بود و اغلب نقشهای مربعشکل داشت. بادگیرهای امارات با پیکربندی ضربدری شکل در بخش بیرونی به دور یک اسکلت چوبی با ساختاری محکم شکل میگرفت. مصالح بیشترِ خانههای سنّتی سنگ، به ویژه سنگهای مرجانی، و خشت بود که با برگ نخل پوشیده میشد (محجوب، 1999). خانههای بَسْتکی در دُبی که نام آن از آبادی بستک در ایران گرفته شده، تحت تأثیر مستقیم معماری ایران بودهاست. خانههای این تنها محله تاریخی دبی مانند خانههای بندر لنگه دارای یک حیاط مرکزی و فضاهایی دورادور آن است. بادگیرهای بزرگ، شناشیلها در طبقات بالا و گاهی در نمای بیرونی از ویژگیهای این خانههاست (غلامحسین معماریان، استاد معماری دانشگاه علم و صنعت، مصاحبه مورخ 3 مهر 1389).خانههای کنار ساحل معمولا از چوب و شاخ وبرگ درخت نخل ساخته میشد. در صورتی که پنجره به کار میرفت، به شکل مستطیل با آستانه کوتاه ساخته میشد و از چوب، سنگ، شیشه و آجر برای تزیینشان استفاده میشد. موضوع تزیینات نیز بیشتر مضامین متعلق به فرهنگ اسلامی بود (محجوب، 1999).تا سالهای 1338 و 1339ش، در ابوظبی نشانی از آب و برق و خانهسازی جدید نبود (رجوع کنید به جناب، ص 156) و در 1345ش طرح خانهسازی با بودجه حاصل از درآمد نفت آغاز شد. به موجب این طرح، هزاران خانه نوساز به رایگان به روستاییان و ساکنان بومی و صدها خانه ویلایی به کارمندان دولت واگذار شد (همان، ص 185ـ 186). بعد از 1350ش، دولت درصدد تولید انبوه خانه از طریق طرحهای بزرگ برآمد اما این خانهها مطابق نیاز بومیان نبود، لذا بعضی به ساخت خانههای سنّتی اهتمام ورزیدند (محجوب، 1999). وزارت مسکن نیز از 1357 تا 1360ش، هزاران خانه ساده را با امکانات آب لولهکشی، سیستم فاضلاب و برقرسانی برای خانوادههای فقیر ساخت. در 1359ش، 33% خانهها دولتی ساز و آپارتمانی بودند، 30% سنّتی عربی، 9% کمبهای ساده، 8% کلبه و بقیه به صورت آلونک، کاروانی، اتاقهای تک، خیمه و غیره بودند. در 1372ش، بودجه دولت برای خانهسازی معادل 30% کل بودجه سالیانه بود ()دایرةالمعارف ملل(، ذیل "United Arab Emirates"). در دهههای 1350 و 1360ش، معماران بومی و غیربومی به ویژه غربی، ضمن بهرهگیری از مصالح ساختمانی جدید و فناوری پیشرفته خانههای بسیاری ساختند. در دهه 1370ش، هدف اصلی معماران احیای معماری سنّتی برای زندگی جدید بود. با توجه به وابستگیهای خانوادگی و فرهنگ دینی، خانه به دو قسمت تقسیم میشود و مهمانان به قسمتهای خاص خود دعوت میشوند. مصالح این خانهها سیمان، شیشه و فولاد است. طبقه متوسط، بهویژه، خواهان کاربرد بیشتر فولاد مقاوم، آلومینیوم و ساخت گنبدهای شیشهای به عنوان طرحی نو هستند. از سوی دیگر، گرایش به استفاده از انواع گوناگون قوسها و نوعی استمرار در روش سنّتی نماسازی نیز به چشم میخورد. برخی امیران محلی از جمله شیخ شخبوط، امیر پیشین ابوظبی، به اقتباس سبک معماری رایج در کویت و قبرس که منطبق بر سنّتهای محلی است، گرایش دارند (لعیبی، ص 192).در حقیقت، خانهسازی امروزِ امارات تلفیقی از معماری مدرن، هندی، اسلامی و عربی است (محجوب، 1999).از جمله خانههای سنّتی امارات، خانه شیخ سعید، متعلق به شیخ سعید آلمکتوم (از شیوخ امارات) است که در اراضی ساحلی شهر دبی قرار دارد. این خانه که بیش از یک قرن از ساخت آن میگذرد، با سنگهای مرجانی و آهک و گچ ساخته شده است و دو ورودی اصلی دارد، یکی به جانب دریا و حیاط اصلی و دیگری به طرف نهر و حیاط کوچکتر باز میشود. این خانه دوطبقه، سی اتاق، بیست ایوان، سه حیاط و شش بخش مستقل و چهار بادگیر مستطیلشکل که ارتفاع آنها پنج تا شش متر بالاتر از بام است، دارد. اخیرآ این خانه بازسازی و به موزه تبدیل شدهاست (همانجا).منابع : محمدعلی جناب، خلیج فارس: آشنائی با امارات آن، تهران 1349ش؛ ربیع قیسی، «تحریات و تنقیبات اثریة فی دولة الامارات العربیة المتحدة»، سومر، ج31، ش 1 و 2 (1975)؛ شاکر لعیبی، العمارة الذکوریة، فنالبناء والمعاییر الاجتماعیة والاخلاقیة فیالعالم العربی، بیروت 2007؛ منیر یوسف طه، «تنقیبات البعثة الآثاریة العراقیة فی مستوطنالدربحانیة: امارة رأسالخیمة، دولةالامارات العربیة المتحدة»، سومر، ج 31، ش 1و 2 (1975)؛Encyclopedia of the nations, 2010. Retrieved Jun. 22, 2010, from http://www.nationsencyclopedia.com/index. html; Sayyid Hamid Hurreiz, Folklore and folklife in the United Arab Emirates, London 2002; Yasser Mahgoub, Architecture in the United Arab Emirates, FortuneCity, 1999. Retrieved Jun. 22, 2010, from http://victorian. fortunecity. com/dali/428/uaearch/uaearch l.htm; Sheikh Mohammed bin Rashid Al Maktoum, 2010. Retrieved Jun. 22, 2010, from http://www.sheikmohammed,ae/ vgn-ext-templating/v/index.بحرین. حفاریهای اخیر در بحرین وجود خانههای مناسب، روش زندگی سازمانیافته، جادهها، کارگاهها و محل مرکزی بازار را نشان میدهد. قدیمترین خانههای مکشوفه در قلعه بحرین، از هزاره سوم پیش از میلاد، اتاقهای کوچک مربعشکلی دارد که از سنگهای مرجانی ساخته شده و ساخت آنها حتی تا هزاره دوم پیش از میلاد نیز استمرار داشته است. سنگهای مرجانی و قالبهای گچی به شکل منظم در بنا به کار میرفته است (گلوب، ص 114). پرتغالیها که در قرن دهم هجری بر بحرین مسلط شدند، خانههای بحرینی را زیبا و ساخته شده با سنگ آهک، با پشتبامهای کنگرهدار و پنجرههای بزرگ وصف کردهاند (رجوع کنید به جیب، ص 84، 86).حیاط مرکزی و بادگیر در خانههای بحرینی، نشاندهنده تأثیر معماری ایرانی بر این خانهها است.خانههای بحرین، حیاطی مربعشکل داشتند که بقیه قسمتها پیرامون آن ساخته میشد (گلوب، ص 99). معماری و اجزای خانه نیز براساس نیاز و خواست هر شخص تفاوتهایی میکرد. دیوار خانهها از سنگ آهک بود و بنابراین تنها راه بازکردن دیوار، طاقزدن بود اما امروزه تنوع بیشتری وجود دارد. طراحی خانههای سنّتی به گونهای بود که بهرغم کوچک بودن وسیع به نظر میرسیدند (عالی، ص 3، 6، 11). درگذشته، خانههای فقرا و ثروتمندان بحرینی کنار هم قرار داشتند و تمایز آنها بیشتر در تزیینات و اثاث داخلی خانهها بود، اما امروزه خانههای ثروتمندان و فقرا در محلات جدا از هم ساخته میشوند. مردم بحرین خانههایشان را نزدیک چشمههای آب میساختند. در خانههای قدیمی، دیوارها به صورت مشترک بین چند خانه قرار داشتند، اما امروزه دیوارها مستقل از هم ساخته میشوند (همان، ص 12ـ15).حیاط مرکزی خانههای بحرینی معمولا دنیای بیرونی زنان بود که میتوانستند بدون حجاب در آن بنشینند و کار کنند و گاهی حتی مردان خانه بدون اجازه آنان نمیتوانستند وارد حیاط شوند. باتوجه به آب و هوای گرم و مرطوب بحرین، حیاط عنصری مهم و عامل تهویه اتاق بود و گاه در آن گلخانه ساخته میشد، به طوری که انواع گلها را در آن میکاشتند و در کف آن، با موازییککاری اشکال گل و گیاه ایجاد میکردند. از حوض حیاط برای ایجاد هوای خنک، وضو و شستشو استفاده میگردید (همان، ص 4، 58؛ هدمن، ص 2).اتاق پذیرایی مجلس نام داشت و معمولا بزرگترین اتاق خانه بود و به سبب وجود خانوادههای بزرگ و محیطهای روستایی، مهمانهای بسیاری در آن جای میگرفتند. دسترسی به این اتاق از بیرون خانه بود تا مهمان بدون ایجاد مزاحمت برای افراد خانواده، وارد مجلس شود. اتاقها معمولا با نام افرادی که در آن میخوابیدند یا براساس جای آن در شمال، جنوب، مشرق و مغرب خانه نامگذاری میشدند. این اتاقها اغلب کوچک بودند و به مهمانها و دوستان خاص و اعضای خانواده اختصاص داشتند. به علت قرارگرفتن اتاقهای نشیمن در مرکز خانه، عموم مهمانان نمیتوانستند از آنها استفاده کنند. این اتاقها سقفهای مرتفعی داشتند تا با آب و هوای بحرین سازگارتر باشند (عالی، ص10، 63).آشپزخانه بیشتر اوقات قسمتی از حیاط بود که آب و اجاق داشت. بدینترتیب، بوی غذا در داخل خانه نمیپیچید. در معماری جدید بحرین، دو آشپزخانه یکی بیرونی برای پختوپز و دیگری درونی برای خدمترسانی و پذیرایی ساخته میشود (همان، ص 11، 63).خانهها پنجرهای به بیرون نداشتند و پنجرهها به حیاط باز میشدند. در قسمت بالای این پنجرهها شیشههای شفاف ولی رنگشده و در قسمت پایین آنها بازشوی بزرگ کرکرهدار برای جریان هوا و دید تعبیه میشد (هدمن، ص 2؛ عالی، ص 5، 75). همچنین بادگیرها بادهای خنک را از چند طرف وارد فضای اتاقها میکردند (رجوع کنید به عبدالحق، ص 6، تصویر6).خانههای قدیمی بحرین ابتدا با سنگهای آهک بدون تراش ساخته میشدند. بیشتر مصالح موجود در آنها سنگ آهک محلی بود که آن را میپختند و پودر آهک تولید میکردند. سپس با اضافه کردن آب، ملاط آهک میساختند و روی دیوارهای سنگی میکشیدند تا صاف شود. سنگ آهک در آب و هوای مرطوب بحرین بهخوبی رطوبت را جذب میکرد و اتاقها را خنک نگه میداشت. گذر زمان نیز باعث میشد رنگ سفیدِ اندود آهکِ روی ساختمانها به نارنجی ملایم تغییر کند و این کار به زیبایی ساختمان میافزود. ضمناً آهک به عنوان مصالح بومی منطقه، باعث همرنگی ساختمانها با محیطشان میشد. سقفها و پشتبامها با چوب ضدآتش وارداتی از هند پوشیده میشدند و گردوخاک هم بهراحتی از روی آنها پاک میشد (عالی، ص 6).از خانههای قدیمی و بازسازیشده بحرینی. خانه الجَسْرَه است، که در 1325 با نمای بیرونی ساده و با مصالح محلی بهویژه سنگهای مرجانی، سنگ گچ، آهک، گِل و تنه نخل ساخته شده است، چهار اتاق در طبقه همکف و یک اتاق در طبقه بالا دارد. برای ساخت سقف آن از تیرهای چوبی، نی بامبو، چوب راش و حصیر استفاده شده است. دیوارهای ضخیم خانه از ورود گرما به داخل جلوگیری میکنند. اتاق تابستانی بادگیر دارد. روزنهای چوبیِ دایرهشکل در وسط دیوارها قرار گرفته و سقف اتاقها نیز دریچههایی برای تهویه دارند. مجلس یا اتاق مهمان، با فرشهای نفیس ایرانی، کنار ورودی خانه تعبیه شده است. این خانه در 1406 بازسازی و مرمت شد.خانه سیادی نمونه جالب توجه دیگری از معماری محلی سده سیزدهم در مُحَرَّق*، مرکز قدیم بحرین، است که متعلق به یک تاجر مروارید بوده است. این خانه بازسازی شده و با اثاث قرن سیزدهم تجهیز گردیده و دارای پنجرههایی با شیشههای رنگی و دیوارها و ستونهای تزیینی است.خانه شیخعیسیبن علی قدیمترین خانه بازمانده بحرین است که در 1215 در مُحَرَّق ساخته شده است. این بنا را در 1355ش دولت خریداری کرد و اکنون محل موزه قومشناسی بحرین است. دیوارهای خارجی آن حدود یک متر ضخامت دارد. ورودی اعضای خانواده در شمال و ورودی مخصوص مهمانان در مشرق خانه قرار داشته است. اتاقهای بزرگتر در طبقه همکف و اتاقهای تابستانی با ایوانها در طبقه بالایی قرار دارند.پنجاه سال تولید نفت به توسعه بحرین در زمینههای مختلف از جمله خانهسازی کمک کرده است. وزارت مسکن بحرین در 1354ش تأسیس شد و خانههایی برای شهروندان به ویژه در شهر جدید عیسی بنا کرد. علاوه بر ساخت خانه در مناطق مختلف، برنامههای جدید خانهسازی در دو ناحیه سَنابیس و امّالحسن در نظر گرفته شده و تمرکز دولت در این خصوص بر خانهسازی سنّتی بوده است (آنتونیو، ص 89). خانهسازی این دوره تحتتأثیر معماری اروپایی بهویژه انگلستان و کشورهای عربی مانند مصر و لبنان بوده است (بوشیری، ص 66). پنجرههای امروزی با شیشههای بزرگ نمیتوانند از ورود گرما به درون اتاق جلوگیری کنند، لذا پردههای بزرگی جلوی پنجرهها میآویزند. حیاط پیرامون یا در مرکز خانه واقع میشود (عالی، ص 3ـ5). درنتیجه تغییر شیوه زندگی مردم از سنّتی به مدرن و به کارگیری معماران تحصیلکرده غرب، ساختمانهای مدرن اروپایی برپا شده است. با این حال، برخی معماران ترجیح میدهند از تزیینات خانههای قدیمی بهره ببرند و از درها و پنجرههای چوبی با ساختار و تزیینات پیچیده استفاده کنند و قابهای گچی بر بالای پنجرهها و روزنها نصب نمایند. البته سنّتگرایی هزینه بالایی دارد. گاهی نیز مردم خانههای قدیمی را بازسازی میکنند و بالکنهای باشکوهی با سقفهای چوبی جلوی خانههایشان ایجاد مینمایند. بادگیرها و قابهای گچی که بالای ورودی قرار میگیرند، جالب توجهاند. امروزه مصالح خانهها سیمان است اما گاه روی آن را با لایهای از رنگ میپوشانند و قطعات چوبی به سقف میچسبانند تا نمایی سنّتی پیدا کند. دیوارها معمولا با بلوکهای بتنی و سقفها با قالبهای پیشساخته بتنی ساخته میشوند. بلوکهای بتنی مقاومتر از سنگ آهکاند، اما به اندازه آنها کیفیت جذب رطوبت ندارند و به همین دلیل خانههای قدیمی خنکتر بودند (همان، ص 6، 9).منابع: فوزیه جیب، تاریخ النفوذ البرتغالی فی البحرین : 1521ـ 1601، بیروت 2003؛ پ. و. گلوب، البحرین: البعثات الدنمارکیة فی دلمون القدیمة، ترجمة محمد بندر، بیروت 2003؛Maitham Aali, "A house in Bahrain", M. A. Thesis, Virginia Polytechnic Institute and State University 2006; Samir Abdulac, "Traditional housing design in the Arab countries", in Urban housing ed, Margaret Bentley Sevcenko, Cambridge Mass,: Aga Khan Program for Islamic, Architecture, 1982; Jim Antoniou, "Urbanisation and construction in the Arabian Peninsula", in Development and urban metamorphosis, ed. Ahmet Evin, vol.2, Singapore: Published by Concept Media Pte Ltd for the Aga Khan Award for Architecture. 1984; The Bahrain.com. Retrieved Jun.10, 2010, from http://www. thebahrain. com/bh- history.asp; Bahrain DC. Retrieved Jun. 10, 2010, from ttp://bahraindc.com/blog/bahrain-shaikh-essa-bin-ali- house; Ahmad Bucheery, "Contemporary architecture in Bahrain", in Architecture re-introduced: new projects in societies in change, ed. Jamal Abed, Beirut: The Age Khan Award for Architecture, 1999; Mitra M. Hedman, "Budayia, children's perspective", Yellowdocuments. Retrieved Jun. 10, 2010, from http://www.Yellowdocuments.com/ 6682120- budaiya-childrens-perspective.قطر. در بخش جنوب شرقی قطر، بقایای منزلی با دو اتاقِ ساختهشده از سنگهای تراشنخورده از عصر نوسنگی (بین هزارههای پنجم و چهارم پیش از میلاد) به دست آمده که نشاندهنده آثار سکونت و استقرار دائم انسان در این سرزمین است (خلیفی، 1984ـ 1985، ص 236). نشانههایی از چادرنشینی نیز از هزاره پنجم قبل از میلاد در اُمّالماء، شمالغربی اُمّسعید، رأس عُوَیْنات و اُمّطاقه در دست است (افشارسیستانی، ص 66). در محلی میان قریةالنعمان و اُمّالماء در شمالغربی قطر، قریهای مشتمل بر مسجد و قلعه و بقایای بیش از 250 خانه از زیر خاک بیرون آمده است. باستانشناسان دانمارکی که کاوش این منطقه را به عهده داشتهاند، این آثار را به دوره عباسیان (حک: 132ـ656) نسبت میدهند. از قرن یازدهم نیز در شهر الحُوَیلَه، قلاع و حدود ششصد خانه کشف شدهاست. اگرچه آثار چندانی از این منازل باقینمانده، مصالح شناخته شده بناها شامل سنگهای تراش نخورده و سنگهای دریایی و گچ بوده است (خلیفی، 1984ـ 1985، ص 239). در برخی نواحی مانند عَریش، نزدیکترین آبادی قطر به بحرین در سه کیلومتری جنوب غربی خور، چادرنشینی در گذشته رواج داشت و حتی در اوایل سده چهاردهم شیوخ آل ثانی (امیران قطر) هنوز در خیمه زندگی میکردند (افشار سیستانی، ص 77، 187). شهرهای بزرگ قطر از جمله دوحه، تا اواسط قرن چهاردهم مانند قریهای بزرگ بودند و خانههایشان با سنگ و گل یا گچ به صورت ساده ساخته میشد و از نقشهای مشخص در ساختار آنها استفاده نمیشد (امینه علی کاظم، ص 120).خانههای سنّتی قطری از نظر وسعت و اندازه به دو نوع تقسیمپذیر است. نوع اول، خانههای سادهای است که با سنگ و گل بنا شده و عامه مردم شهرها و روستاها در آنها ساکناند. این منازل غالبآ یک یا دو اتاقه است. حمام درون اتاق تعبیه میشود و دیوار آن از سقف اتاق کوتاهتر است. مجلس (اتاق پذیرایی) جدا از سایر اتاقها و معمولا نزدیک ورودی اصلی خانه است. مخازن آب معمولا در گوشهای از حیاط قرار دارد. حیاط این نوع خانهها محل استراحت و بهرهگیری از نور و هواست که در وسط آن آلاچیقی بالاتر از سطح حیاط برای خواب شبانه در تابستانها تعبیه میشدهاست. گاهی قسمتی از حیاط مخصوص نگهداری چهارپایان بوده و این امر در قطر و کشورهای خلیج فارس شایع است. اتاق در این نوع خانهها مستطیلشکل با ابعاد 4 متر × 3 متر و دیوارهایی به قطر 45 سانتیمتر و مشرف به حیاط است و روزنهایی به شکل روزنهای مشربیه برای نور و هوا دارد. در بعضی خانه ها ناودان چوبی بر روی جدار بیرونی اتاق تعبیه شده است (خلیفی، 1424، ص 129ـ130).نوع دوم خانهها به طبقه مرفه اختصاص دارد. این خانهها دوطبقه و شامل اتاقهای مستطیلشکلِ مشرف به حیاط است و قسمت مخصوص خدمات و پلکانی در حیاط برای صعود به طبقه بالا دارد. گاهی در پشت بام آنها از کنگره (شَرفه) برای زیبایی بیشتر و ایجاد حصار استفاده شدهاست. این خانهها بیشتر دارای گچبری با نقشهای هندسی و گیاهی، درهای چوبی، بازشوها و روزنهایی با شیشههای رنگی بودهاست (رجوع کنید به همان، ص 29، 130ـ131 و تصاویر ص 188ـ 189). ساختار خانهها در قطر به گونهای بوده است که بتوانند تعداد اتاقها را، با ازدیاد افراد خانه، بیشتر کنند (امینه علی کاظم، ص 125).ورودی در این خانهها به شکلی بوده که امکان دید مستقیم از بیرون وجود نداشته است. معمولا بالای ورودی نیمگنبدهایی قرار میگرفته که مانند خانه ناصر عبیدان، مقرنسهای زیبایی داشته است (خلیفی، 1424، ص 136، 159، 172). در قطر درهای ورودی چوبی با نقشهای هندسی و گیاهی، به صورت یک یا دو لنگه رایج بوده و گلمیخهای بسیاری روی آنها نصب میشدهاست. روی یکی از لنگهها، کوبههایی چکشی نصب میگردید که تا سالهای اخیر نیز در بعضی نواحی از آنها استفاده میشد. مهمترین جزء درها یعنی دماغه به بهترین وجه تزیین میشده و لنگهها درون چهارچوبهای گاه آهنی، و چهارچوبه نیز روی سنگ قرار میگرفتهاست. در دوحه، گاه بالای درها پوششی چوبی برای پیشگیری از ورود باران تعبیه میشدهاست (رجوع کنید به همان، ص 179ـ184).حیاط در این نوع خانهها، بزرگ و محل خواب در تابستان بودهاست. دیوارهای دور حیاط بلند و دارای طاقنماهای نیمه دایرهای بودهاست. گاه حیاطی بزرگ میان چند خانه قرار میگرفتهاست که ساکنان آنها از اقوامِ نزدیک بودند (همان، ص 136، 154).از دیگر عناصر خانههای نوع دوم در قطر، ایوان است که دو طرفش اتاق قرار داشته و مشرف به حیاط بوده و با طاقهای متنوع روی ستونهای مربع، استوانهای یا چندضلعی بنا میشده است. اهالی خانه بیشتر روزهای سال در ایوان غذا میخوردند و اجتماعات خانوادگی در آنجا تشکیل میشدهاست (همان، ص 136، 159).مجلس در خانههای نوع دوم محل پذیرایی مهمان بوده و نزدیک ورودی اصلی خانه قرار داشته و از سایر اتاقها بزرگتر بودهاست. این مکان پنجرههای زیاد و قفسههای چوبی، برای قراردادن لوازم مختلف، بهویژه قرآن، داشتهاست. بالای پنجرهها قابهایی با نقش برجسته ایجاد میشده و سقف چوبی اتاق نیز با رنگهای متنوع و نقشهای هندسی تزیین میگردیدهاست (همان، ص 132).حمام معمولا در گوشه اتاق یا ایوان و گاه در طبقه بالا ساخته میشدهاست. حمامهای درون اتاقها با دیوار کم ارتفاعی که به سقف نمیرسیده، از اتاق جدا میشده و ورودی کوچکی داشته است. کاربرد اشکال مختلف در حمام، آن را به ویژگی بارز خانههای منطقه خلیج فارس تبدیل کردهاست (همان، ص 150، 153).پنجرههای اتاقها معمولا کوچک بودند. شمسیه یا قمریه مشبکی است که درون دیوارهای گچی و سنگی اتاقها تعبیه میشده تا نور و هوای کافی به اتاقها وارد شود و با توجه به جهت ورود نور خورشید و ماه از آنها، بدین نامها خوانده میشدهاست (رجوع کنید به همان، ص 136، 185 و تصویر ص 186). امروزه نیز خانههای زیادی از قرون سیزدهم و به ویژه چهاردهم در دوحه و الوَکرَه باقیمانده که با وجود نیاز به مرمت و حفاظت، از نظر نقشه و تزیینات جالب توجهاند. برای مثال، خانه عبداللّه بن سعدالمطلق در جنوب الوکره، از اوایل قرن چهاردهم، در 1363ش مرمت و در 1367ش به موزه تبدیل شد (همان، ص 137). نیز، خانه محمد سعید نصراللّه در قسمت قدیمی دوحه، از ربع اول قرن چهاردهم، که پس از مرمتهای لازم در 1364ش به موزه قومشناسی تبدیل شد. این خانه سیزده اتاق دارد و اتاق بادگیر آن در نوع خود در دوحه منحصر به فرد است (همان، ص 140ـ143). همچنین، خانه حاج محمدعلی الماجد که در 1353 ساخته شده است. از ویژگیهای این خانه طاقنماها، روزنها، طاق و ستون، اتاقهای متعدد و نمای زیبای خارجی است (همان، ص 144ـ146).در 1328ش با کشف نفت، توسعه سریع قطر آغاز (رجوع کنید به افشارسیستانی، ص 23، 180ـ183) و وضع اقتصادی برای ساخت خانههای جدید و بازسازی خانههای قدیمی مساعد شد. لذا دولت قطر از اواسط دهه 1340ش به ایجاد مسکن برای اقشار کم درآمد پرداخت (سلامه، ص 60). این خانهها به صورت مجتمع و با نقشههای منظم ساخته شدهاند (امینه علی کاظم، ص 136، 138). در این سالها، بیش از شش هزار خانه دولتی در قطر ساخته شد و با کاهش درآمد نفت، بخش خصوصی به ساخت خانه ترغیب گردید (قطر، ص 14).خانههای امروز قطر متأثر از معماری غربی، هندی و ایرانی ساخته شدهاند. در بعضی قسمتهای دوحه، خانهها به شکل کلاهفرهنگی، در مساحتهای مختلف، با باغهای پر درخت و با نظام جدید شهرسازی برای متمولان ساخته شدهاند و در قسمتهای دیگر، خانه های افراد با درآمد متوسط به اشکال تک واحدی و مجتمع بنا گردیدهاست. مهاجران کم بضاعتتر نیز در خانههای قدیمی یک یا دو طبقه زندگی میکنند (امینه علی کاظم، ص 159ـ163).منابع : ایرج افشارسیستانی، جغرافیای تاریخی قطر: پژوهش در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، آداب و رسوم، اقتصاد، شهرها و بندرها، تهران 1383ش؛ امینه علی کاظم، التغیر الاجتماعی و الثقافی فی المجتمع القطری، جیزه، مصر 1413/ 1993؛ محمدجاسم خلیفی، «ربع قرن من التنقیب عن الاثار و حمایتها بدولة قطر»، التراث و الحضارة، ش 6ـ7 (1984ـ 1985)؛ همو، العمارة التقلیدیة فی قطر، دوحه 1424/ 2003؛ قطر، ]تهیه شده در[ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، گروه بررسی مسائل کشورها، ]تهران[ 1368ش؛Ashraf M. Salama, "Navigating housing affordability between trans-disciplinarity and life style theories: the case of the Gulf states", International journal of architectural research, vol.1, no.2 (Jul. 2007).کویت. نخستین گزارشها از سکنا در کویت به 1081 بازمیگردد. بسیاری از خانههای سنّتی کویت از میان رفتهاند و جز شمار اندکی خانههای اعیانی از سده سیزدهم و چهاردهم برجا نمانده است (رجوع کنید به )فرهنگ هنر(، ذیل "Kuwait").پی (الساس) در خانه سنّتی کویتی، با توجه به زمین زیربنا و سختی آن، در عمق تقریبآ یک متر قرار داشت. نمای بیرونی خانه دیوارهایی از گل یا آجر پخته به ضخامت حدود یک تا یکونیم متر بود که به طور یک دست گچکاری میشد (محمد عبدالهادی جمال، ص 154ـ155). ساختمایه اصلی خانههای قدیمی کویت گل، گچ، سنگ و چوب بود. بهویژه، گل که ارزان اما کمدوام بود و در ساخت خشت (لِبْن)، در قالبهای چوبی یک یا دو خانهای، و آجر (طُوب، طُوبة) به کار میرفت. سنگ که عمدتآ سنگ مرجانی بود، با ملاط گل در ساخت دیوارهای بیرونیِ خانههای ثروتمندان استفاده میشد. گچاندودِ روکار نیز تولید داخلی بود (رجوع کنید به همان، ص 161، تصویر، ص 166، 169ـ 172). سیمان تا پیش از 1330ش که در ساخت بیمارستان امریکاییها به کار رفت، در کویت شناختهشده نبود و از آن پس، به صورت محدود در ساخت حوضِخانه به کار میرفت. سیمان را احتمالا به دلیل شباهت آن به ساروج از نظر استحکام صاروج/ ساروج مینامیدند و از روسیه به کویت وارد میکردند (همان، ص 158). چوب عمدتآ محصولی وارداتی به ویژه از افریقا بود و برای ساخت درها و پنجرهها استفاده میشد (همان، ص 155، 176). فضای داخلی خانه عمدتاً از یک حیاط اصلی مرکزی/ الحَوْشُ الرئیسی، تعدادی اتاق در اطراف آن و یک ایوان/ لیوان، تشکیل میگردید. گاه در خانههای بزرگتر تعداد حیاطها بیشتر بود و از حیاط یا حیاط پشتی برای نگاهداری چهارپایانو کارهای روزمره خانه استفادهمیشد (همان، ص164). درِ خانه از چوب و در انواع و اندازههای مختلف ساخته میشد که گاه با گلمیخهای گنبدی شکلِ (المُقَبّبة) فلزی تزیین میگردید. مفاصلِ در نیز فلزی بودند که البتات نامیده میشدند (همان، ص179). کف حیاط معمولا از خاک بود اما برخی ثروتمندان حیاط را با آجرهای زردرنگی مفروش میکردند که از بصره وارد میشد (همان، ص 156).ایوان از مهمترین فضاهای حیاط اصلی و ساخت آن دشوار و مستلزم دقت بود، زیرا باید الوارهای بلند چوبی (صور) را بالا میبردند که تقریباً ده تا پانزده متر و گاه بیشتر، برحسب وسعت ایوان، طول داشت. این الوارها که ستونهای ایوان بودند، از چوب سنگینی تهیه میشدند که معمولا در ساخت بدنه کشتی نیز از آن استفاده میکردند (همان، ص 164). ایوان که محل گردهمایی و سرگرمی مردان خانواده و مهمانانشان بود، گاه نزدیک ورودی اصلی خانه ساخته میشد و پنجرههای روبه خیابان داشت که با طارمیها و نردهها و کرکرههای چوبی حفاظت میگردید (بهار، 1984، ص 72)، در حالی که پنجرههای اتاقها همانند درِ آنها روبه حیاط (حوش) باز میشد. دیوار اتاق معمولا ضخیم بود و از داخل، طاقچههایی (رَف) به عمق حدود 25 سانتیمتر در آن درمیآوردند (محمدعبدالهادیجمال، ص156).برای ساختن سقف اتاقها، نخست تیرهایی چوبی (چَنْدل) به طول حدود سه متر را به موازات یکدیگر با فاصله 20 تا 25 سانتیمتر روی دیوارها قرار میدادند. چوبهای چندل از مشرق افریقا وارد میشد. روی چندلها را با شاخههای بامبو که آنها را نیز از مشرق افریقا میآوردند، به شکل مربع یا لوزیهایی به ضلع ده سانتیمتر میپوشاندند تا هم زیبا و چشمنواز باشد و هم چوبهای چندل را برای تحمل بار تقویت کند. آنگاه روی چندلها و بامبوها را با بوریا یا منسوجات حصیری میپوشاندند و سپس بام را گلاندود میکردند (همان، ص 155). اطراف بام را دیوارهای میکشیدند که وِشام نام داشت. وشام ضمن حفظ حریم بام، محل قرار گرفتن میزابها یا مجاری چوبی به طول پنجاه تا شصت و عرض 20 تا 25 سانتیمتر بود و آب باران را از بام به کوچه یا حیاط منتقل میکرد (همان، ص 155ـ156، 159، تصویر). بام خانههای سنّتی کویتی جزئی از فضای فعال خانه محسوب میشد که در تابستان گرم محل خواب و استراحت و حتی حمام کردن و شستن لباس و خشک کردن انواع میوه بود (بهار، 1984، ص 71ـ72).در اغلب خانههای قدیمی کویت سازه بادگیر، که آن را باجدیر میخوانند، ساخته میشد (محمدعبدالهادی جمال، ص 156، 161، تصویر). افزون بر این، دو نوع چاه یکی برای ذخیره آب آشامیدنی به نام جَلیب (بهار، 1984، ص 72) و دیگری، با دهنه فراخ برای فضولات به نام بالوعه وجود داشت (محمدعبدالهادی جمال، ص 164). عمق جلیب معمولا بین سه تا هشت متر بود، چنانکه در مناطق شرقی کویت حدود دوونیم و در منطقه القبلة و ناحیه مرتفع فَریج سعود حدود هفت تا هشت متر بود (برای اطلاع بیشتر درباره نحوه ساخت جلیب رجوع کنید به همان، ص 167ـ 168). گاهی آب برای پختوپز و شستشو از بصره با تانکر حمل و در مخازن بزرگی در بالای پشت بام ذخیره میشد (بهار، همانجا).با توسعه سریع و شتابان کویت در پی کشف و استخراج نفت و سرازیرشدن درآمد حاصلِ از آن، بسیاری از جنبههای سنّتی این جامعه از جمله معماری سنّتی آن متروک شد و بهویژه خانههای قدیمی از میان رفتند. با این حال، در پی مداخله هنرمندان معمار در دهه 1340ش، نهضتی برای حفظ بافت قدیمی شهر کویت بهویژه بازار (سوق) و خانههای قدیمی در امتداد اسکله و رو به دریا پدید آمد ()فرهنگ هنر(، همانجا). به دنبال آن، برخی خانههای قدیمی اعیانی بازسازی و گاه تبدیل به موزه شدند، از جمله بیتالنصف (ساخته شده در سالهای 1243ـ1253) و بیتالبدر (ساخته شده در ح : 1253ـ1263). بیتالبدر خانهای وسیع است با پنج حیاط که به ترتیب برای پذیرایی از مردان، به عنوان حیاط خصوصی، حیاط آشپزخانه، برای کسب و کار، و برای نگاهداری از چهارپایان استفاده میگردیدند. کف حیاط اصلی با آجرهای آهکیِ مربع شکل و کاشیهای وارداتی از عراق پوشیده شدهاست. این حیاط ایوانی قوسیشکل دارد و در بیرون خانه، متصل به دیوار و روبهروی دریا، سکویی در امتداد طول خانه تعبیه شدهاست. در 1316ش، بخش جدیدی به سبک سنّتی به این خانه اضافه شد و در 1355ش به موزه تبدیل گردید (همانجا).نمونه چشمگیر خانههای سنّتی خانه محمدالحَمَد است که در دهه 1340ش ساخته شد و با وجود پیشینه نهچندان طولانی، به سبب داشتن نقشه و عناصر قدیمی، در زمره خانههای سنّتی محسوب میشود. تزیینات داخلی این خانه از جمله شامل نقوش هندسی رنگارنگ با چوب و شیشه، به موازات کتیبههای قرآنی بر دیوارهاست که صنعتگران و هنرمندان سوری اجرا کردهاند (بهار، 1985، ص 64).خانه عبداللطیف الحَمَد، از اواخر این دهه، نیز خانهای اعیانی و سنّتی است که در آن حیاط مرکزی و بهویژه ایوان با طاقهای نعل اسبی حفظ شده و تأثیر معماری خانههای شمال افریقا به خصوص مراکش در آن محسوس است. اتاق پذیرایی و اصلی (دیوانیه) این خانه با اشیای نفیس عمدتاً ساخته دمشق، و مخدّههای دستباف و سوزندوزیِ شمال عراق آراسته شدهاست و دیوارها نیز با طرحهای گیاهی و هندسی به صورت کندهکاری در چوب که با صدف پرشده (صدفکاری) و هریک اثری هنری محسوب میشود، تزیین یافتهاست (همان، ص 70).از دیگر خانههای سنّتی، خانه بهبهانی معروف به خانه سَدو (گلیم دستباف بادیهنشینان) است که اکنون به موزه گلیمهای دستباف بادیهنشینان شهرت یافتهاست. این خانه رو به دریا، با دو ورودی است. نفوذ و تأثیر معماری هندی در این بنا مشهود است، بهویژه در قوس در ورودیِ سمتِ چپِ حیاط مرکزی. ایوان با طاقگانهایی گوشهدار و نَه قوسی و ستونهایی که سرستونهای آن با نقشمایههای گیاهی تزیین شده از دیگر ویژگیهای این خانه است (همو، 1984، ص 73).رشد سریع شهرنشینی و تحول در معماری معاصر کویت، از جمله خانهسازی، در سی ساله اخیر فراتر تصور بوده و در تاریخ شهرنشینی مشابه نداشتهاست (همان، ص 71؛ همو، 1985، ص 63). هماکنون در این کشور، خانههای ویلایی با مساحتهای پانصد تا هزار مترمربع ساخته میشود که ساختمایه بیشتر آنها بتن است. نمای خارجی نیز با آجر (که در داخل تولید میشود)، سیمان، ماسهسنگ یا سنگ آهک یا مرمر یا تراورتن، که از اردن، لبنان، عربستان سعودی، یونان و ایتالیا وارد میشود پوشیده میگردد. چوب به سبب گرانی و کمدوامی در آب و هوای کویت، به ندرت در فضاهای داخلی، درها، چهارچوب و کرکرههای حفاظ پنجرهها به کار میرود و بهجای آن، بهویژه در ساخت چهارچوبِ پنجرهها از آلومینیومِ تولید داخلی استفاده میکنند (بهار، 1985، ص 72).از تغییرات عمده در خانهسازی جدید، منسوخ شدن حیاط مرکزی و ظاهر شدن بالکن به ویژه در دهه 1330ش است (دُوَیج، ص 70). در 1331ش/ 1952، شرکتی انگلیسی برای توسعه شهری کویت نقشهای کلان طراحی کرد که اجرای آن به تخریب بخش اعظم محلات قدیمی انجامید، اما این روند با شکلگیری نهضتی در دهه 1340ش، برای حفظ خانههای سنّتی، تا حدودی متوقف شد (رجوع کنید به )فرهنگ هنر(، همانجا). از نیمه دهه 1340ش تا اواسط دهه 1350ش، با وجود توسعه سریع و رشد اقتصادی، خانهسازی تحت تأثیر معماری مصر و لبنان قرار گرفت که در آن معماری جدید غربی با برخی عناصر محلی همراه بود (دویج، همانجا). در دهههای 1360 و 1370ش، نهاد ملیِ مسئولِ تهیه مسکن در کویت که در گذشته در امحای چادرنشینی میکوشید و دههزار خانه مناسب برای بادیهنشینان تهیه کرده بود، برنامهای را برای تهیه مسکنِ متقاضیان و غلبه بر کمبود و فقدان مسکن در دستور کار قرار داد و درصدد ساخت 400 ،36خانه برآمد. طبق این برنامه، 952،7 خانه ویلایی و 319،3 آپارتمان برای افرادی با درآمد متوسط و 255،24 خانه ویلایی و 874 آپارتمان برای اقشار کمدرآمد (با تنوع در طراحی واحدها) در نظر گرفته شد (آنتونیو، ص 85).در طرحهای جدید خانهسازی، ضمن توجه به عناصر مدرن، ملاحظات فرهنگی نیز از سوی دولت اعمال و کوشش میشود هیچ آپارتمانی به آپارتمان دیگر اشراف و دید نداشته باشد. در خانههای حیاطدار، حیاط با روش خاص ایجاد خمیدگی و پشتهسازی، ضمن تأمین نور، از بیرون دید ندارد و تنها بخش گشوده آن رو به بیرون با صفحهای جمعشدنی بسته میشود. مجتمعهای مسکونی به نحوی سازماندهی شدهاند که نود تا صد خانواده در کنار همزندگی میکنند و در استفاده از مرکز خریدی کوچک، مدارس و مساجد با یکدیگر مشترکاند. روی بامهای مجموعههای آپارتمانی باغهایی ایجاد شدهاست و در فضای داخلی مجتمع، اتومبیل امکان ورود ندارد و برای پیادهروی و بازی کودکان فضای مناسبی تدارک شدهاست (اریکسون، ص 89ـ90).منابع : محمد عبدالهادی جمال، الحرف و المهن و الانشطة التجاریة القدیمة فیالکویت، کویت 2003؛Jim Antoniou, "Urbanisation and construction in the Arabian Peninsula", in Development and urban metamorphosis, ed. Ahmet Evin, vol. 2, Singapore: Concept Media/ The Aga Khan Award for Architecture, 1984; Huda Bahar, "Contemporary Kuwaiti houses", Mimar: architecture in development, no.15 (1985); idem, "Traditional Kuwaiti houses", ibid, no.13 (1984); The Dictionary of art, ed. Jane Turner, New York: Grove, 1998; Osama Duaig, "Kuwait contemporary architecture", in Architecture re-introduced: new projects in societies in change, ed. Jamal Abed, Geneva: The Aga Khan Award for Architecture, 2004; Arthur Erickson, "Projects in Kuwait and Saudi Arabia", in Places of public gathering in Islam, ed. Linda Safran, Philadelphia: The Aga Khan Award for Architecture, 1980.