خالد بن عبدالعزیز

معرف

چهارمین پادشاه آلِ سعود* (حک : 1354ـ 1361ش/ 1975ـ1982) در عربستان سعودی
متن
خالد بن عبدالعزیز، چهارمین پادشاه آلِ سعود* (حک : 1354ـ 1361ش/ 1975ـ1982) در عربستان سعودی. او در ربیع‌الاول 1331/ 1291ش در ریاض به دنیا آمد. پنجمین فرزند عبدالعزیزبن سعود*، بنیان‌گذار کشور عربستان سعودی*، بود. در کودکی، خواندن و نوشتن آموخت و قرآن را از حفظ کرد، سپس تعالیم دینی را نزد برخی عالمان برجسته کشور فراگرفت (دعجانی، ص 34، 43ـ44). او همراه پدرش، در جنگهای داخلی حضور داشت. در 1313ش/1934، پدر خالد او را معاون پسر دیگرش، فیصل‌بن عبدالعزیز*، کرد و اداره امارت مکه را، به نیابت از فیصل (نایب عام حجاز)، و نیز مسئولیت مجلس نمایندگان (مجلس الوکلاء) را به وی سپرد (همان، ص 69، 94). در همان سال، فیصل درصدد اشغال شهرهای یمن برآمد و ملک عبدالعزیز، خالد را در رأس هیئتی برای مذاکرات صلح با یمنیها، به طائف فرستاد که به بستن پیمان طائف در 1313ش/1934 انجامید (عبداللّه سُعود قبّاع، ص 378ـ390؛ دعجانی، ص 69ـ70). زمانی که فیصل به مأموریتهای خارج از کشور می‌رفت، پادشاه، خالد را مأمور بازرسی قبایل بادیه‌نشین می‌کرد. خالد در 1317ش/ 1938 به اروپا رفت و در برلین با هیتلر ملاقات کرد (فویه، ص 184). وی همچنین در 1318ش/1939 فیصل را در سفر به لندن برای پیگیری مسئله فلسطین و نیز در امریکا برای امضای میثاق سازمان ملل متحد همراهی کرد (ابراهیم مسلم، ص 95؛ عتیبی، ص 259).در 1343ش/1964، سعودبن عبدالعزیز*، اولین جانشین عبدالعزیز، از سلطنت برکنار شد و برادرش، فیصل، که ولیعهد او بود، به سلطنت رسید. فیصل، محمدبن عبدالعزیز (بزرگ‌ترین فرزند عبدالعزیز) را به ولیعهدی برگزید، اما وی به سبب بیماری ولیعهدی را نپذیرفت و فیصل خالد را، که علاقه چندانی به امور سیاسی نداشت، در 1344ش/1965 به ولیعهدی برگزید (صلاح سالم زرنوقه، ص 74ـ75؛ دعجانی، ص 103ـ 108؛ قحطانی، ص 143ـ144) و معاونت نخست‌وزیری و نیز مسئولیت سازماندهی ارتش سفید را ــکه متشکل از افراد ویژه قبایل وفادار به آل‌سعود بودــ به او سپرد. خالد ارتش را به‌ابزاری نیرومند برای سرکوب مخالفان بدل کرد. او در 1349ش/ 1970، در پی حمله قلبی، برای معالجه به امریکا رفت و ملک فیصل برادر ناتنی خود، فهد، را که وزیر کشور بود، معاون دوم نخست‌وزیر کرد. از این زمان، فهد جدّی‌تر در عرصه سیاسی حضور یافت (فویه، ص 184ـ185؛ دعجانی، ص 102). در دهه 1350ش/ 1970، میان خالد و برادرانش و فهد و برادرانش که ازمادر دیگری بودند، منازعه قدرت درگرفت (قحطانی، ص 145؛ واسیلیف، ص540). پس از قتل ملک فیصل در 5 فروردین 1354/ 25 مارس 1975 به دست برادرزاده‌اش، امیرفیصل‌بن مساعدبن عبدالعزیز، محمد که بزرگ‌ترین فرزند عبدالعزیز بود، با رضایت، پادشاهی را به خالد واگذار کرد. خانواده سلطنتی نیز با او بیعت کردند و ملک‌خالد، با موافقت خانواده سلطنتی، فهدبن عبدالعزیز را به ولیعهدی برگزید (لیسی، ج 2، ص 633ـ634؛ دعجانی، ص 113ـ114؛ قحطانی، ص 146ـ149).ملک خالد وزارتخانه‌های کشور، دفاع، خارجه و ریاست گارد ملی را در اختیار آل‌سعود گذاشت و دیگر مناصب را به افرادی از خارج از آل‌سعود سپرد و به وزرا اختیارات بیشتری داد. او همچنین فهد را وزیر کشور و نایب اول نخست‌وزیر کرد (واسیلیف، ص 514؛ قحطانی، ص 197؛ لیسی، ج 2، ص 643). ملک خالد اوضاع امنیتی را ــکه بعد از قتل ملک فیصل به وخامت گراییده بودــ بهبود بخشید و پس از مجازات قاتل ملک فیصل، دستور عفو زندانیان سیاسی را صادر کرد و از متهمان خارج از کشور خواست به کشور بازگردند که در پی آن، بسیاری از آنان به کشور بازگشتند (قحطانی، ص 194ـ196؛ لیسی، ج 2، ص 636ـ637؛ فویه، ص 183).ملک خالد در پی ایجاد وحدت و یکپارچگی و سازش میان کشورهای عربی بود. او در 1354ش/1975 میان عراق و سوریه ــکه بر سر چگونگی بهره‌برداری از آب فرات اختلاف داشتندــ وساطت کرد و این اختلافات به‌گونه‌ای مسالمت‌آمیز حل شد (محمد عبداللّه عنان، ص 215ـ219). همچنین به دنبال بروز تنش میان مصر و سوریه، بین این دو کشور میانجیگری کرد و در 2 اردیبهشت 1354/ 22 آوریل 1975، با حضور انورسادات* (رئیس‌جمهوری مصر) و حافظ اسد* (رئیس‌جمهوری سوریه) نشستی برگزار شد که در نهایت اختلافات برطرف گردید (دعجانی، ص 334ـ336؛ ابراهیم مسلم، ص 96؛ حسن ابوطالب، ص 151ـ152). او در 1354ش/ 1975 با شروع جنگ داخلی در لبنان، به همراه شیخ صباح السالم الصباح، امیر کویت، طرح صلحی ارائه دادند که در نشست ریاض در 24ـ26 مهر 1355/ 16ـ18 اکتبر 1976 به اعلان آتش‌بس در لبنان انجامید (واسیلیف، ص 531؛ دعجانی، ص 125، 200).ملک‌خالد در 1356ش/ 1977 با جرالدفورد، رئیس‌جمهوری امریکا، پیمان همکاری بست که در تحکیم مناسباتِ دو کشور مؤثر بود (واسیلیف، ص 526). وی در 1358ش/ 1979، مذاکره با اسرائیل را فرصتی مناسب برای صلح و سازش در منطقه می‌دانست، اما پس از پیمان کمپ دیوید* بین مصر و اسرائیل در 6 فروردین 1358/ 26 مارس 1979، به همراه دیگر کشورهای عربی، در 4 اردیبهشت 1358/ 24 آوریل 1979 مناسبات دیپلماتیک خود با مصر را قطع کرد و از ادامه پرداخت کمکهای مالی به مصر خودداری نمود (حسن‌ابوطالب، ص 177؛ شامپنوا و سولیه، ج 3، ص 238؛ واسیلیف، ص 533).در عرصه داخلی، در 1358ش/1979 ملک خالد با واقعه مهمی روبه‌رو شد. از مرداد 1358/ اوت 1979، برخی گروههای سرّی در ارتش به کشور اسلحه قاچاق می‌کردند. هم‌زمان، نارضایتی از حکومت در بین جوانان افزایش یافته بود. ناآرامی بر ضد حکومت از آبان/ نوامبر همان سال آغاز شد و شورشیان بر بخشهای وسیعی از زمینهای بین مکه و مدینه تسلط یافتند. رهبر معنوی شورشیان، محمدقحطانی بود که خود را مهدی موعود می‌خواند. او هدف جنبش را آزادی سرزمین عربستان از کفار، یعنی خاندان سلطنتی و عالمان وابسته، اعلام کرد. رهبری سیاسی آن نیز برعهده جُهَیْمان عتیبی* بود. ملک‌خالد شورشیان را سرکوب کرد که شمار زیادی، از جمله محمد القحطانی، به قتل رسیدند و جهیمان عتیبی نیز اعدام شد (نیبلاک، ص 77ـ79؛ واسیلیف، ص 514ـ517). همچنین در 1359ش/1980، شیعیان نواحی شرقی عربستان تحت تأثیر قیام مکه، برخلاف دستورهای حکومتی، مراسم روز عاشورا برپا داشتند و تصاویری از امام خمینی را با خود حمل کردند که به ناآرامیهایی انجامید. ملک‌خالد این اقدام را به شدت سرکوب کرد (آشتی، ص 67؛ واسیلیف، ص 517ـ518). وی برای بازگرداندن آرامش به کشور، شماری از مقامات نظامی و نیز حاکم مکه را، به دلیل اهمال و بی‌کفایتی، برکنار کرد. از طرف دیگر، ممنوعیت مراسم عاشورا لغو گردید و شیعیان زندانی آزاد شدند (روشندل و سیف‌زاده، ص 42؛ واسیلیف، ص 518).توجه ملک‌خالد به مسائل کشورهای اسلامی در سومین اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی* (5 بهمن 1359/ 25 ژانویه 1981)، موجب شد که مؤسسه خیریه ملک فیصل (مؤسسة الملک فیصل الخیریة) در 3 اسفند 1359/ 22 فوریه 1981، جایزه جهانی ملک‌فیصل (جائزة‌الملک فیصل العالمیة) را به او اعطا کند (دعجانی، ص 318ـ321، 339ـ341). ملک‌خالد در 23 خرداد 1362/ 13 ژوئن 1983 براثر سکته قلبی درگذشت و برادرش، فهدبن عبدالعزیز، جانشین او شد (قحطانی، ص 206ـ207).سیاست خارجی. ملک‌خالد، اندکی پس از آغاز سلطنت خود، در 8 فروردین 1354/ 28 مارس 1975 با صدور اعلامیه‌ای، از حقوق غصب شده ملت فلسطین، استرداد سرزمینهای اشغالی و آزادی بیت‌المقدّس سخن گفت و پس از مدتی اعلام کرد که موجودیت اسرائیل را، مشروط بر عقب‌نشینی آن به مرزهای 1346ش/ 1967 و تشکیل دولت فلسطینی، به رسمیت می‌شناسد (شامپنوا و سولیه، ج 3، ص 242). وی در عرصه سیاست خارجی به غرب گرایش داشت، اما مناسبات نزدیک او با امریکا، جایگاه نظام پادشاهی را نزد توده مردم تضعیف می‌نمود؛ ازاین‌رو، ملک‌خالد ضمن افزایش حمایت خود از فلسطین، کمکهای چشمگیری به سازمان آزادی‌بخش فلسطین* (ساف) کرد. او حمایت امریکا را از اسرائیل موجب بی‌ثباتی در منطقه و خطر بزرگی برای نظام پادشاهی می‌دانست. بنابراین، با استقرار نیروهای واکنش سریع امریکا در منطقه و به‌ویژه در عربستان مخالفت کرد (واسیلیف، ص 527ـ528). ملک‌خالد، که داعیه رهبریِ جهان اسلام را داشت، ضمن جلوگیری از نفوذ افکار کمونیستی به کشور، در برقراری مناسبات سیاسی با اتحاد جماهیر شوروی که از 1317ش/ 1938 قطع شده بود، تلاش مؤثری نکرد و حتی بعد از هجوم شوروی به افغانستان، برای مقابله با آن با امریکا همکاری نمود (مضاوی الرشید، ص 143؛ شامپنوا و سولیه، ج 3، ص 256ـ257). مناسبات ملک‌خالد با ایران در زمان حکومت پهلوی و پیش از وقوع انقلاب اسلامی، دوستانه بود و با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در ایران در 1357ش، وی رسماً از محمدرضا پهلوی حمایت کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هراس از صدور انقلاب اسلامی به خارج از کشور و دعاوی تاریخی ایران در منطقه خلیج‌فارس، سبب تیرگی مناسبت دو کشور شد. شورش شیعیان در 1359ش/ 1980 در عربستان نیز بر نگرانیها افزود (سعید محمد بادیب، ص 89ـ91؛ پریس، ص30ـ31؛ نیبلاک، ص80ـ83). با آغاز جنگ عراق با ایران* در شهریور 1359/ سپتامبر 1980، ملک‌خالد و دیگر شاهزادگان سعودی امید داشتند که این مخاصمه به تضعیف دو کشور مهم منطقه بینجامد و از سوی دیگر، از احتمال گسترش جنگ به عربستان و اختلال در انتقال نفت خلیج‌فارس واهمه داشتند. با این حال، خالد و رؤسای دیگر کشورهای عربی جانب عراق را گرفتند (مضاوی‌الرشید، ص 143؛ واسیلیف، ص 529ـ530؛ شامپنوا و سولیه، ج 3، ص250). ملک‌خالد برای مواجهه با تهدید ایران در 15 بهمن 1359/ 4 فوریه 1981، طرح پیشنهادی تشکیل شورایی متشکل از شش کشور حاشیه خلیج‌فارس را در ریاض اعلام کرد که متعاقب آن در 5 خرداد 1360/ 26 مه 1981، شورای همکاری خلیج‌فارس* تشکیل شد (دعجانی، ص260؛ آشتی، ص 45).عملکرد اقتصادی. در دوران پادشاهی خالد، قیمت نفت افزایش یافت و تولید آن نیز به بیش از یازده میلیون بشکه در روز رسید. وضع اقتصادی کشور بهبود یافت و ملک‌خالد، برنامه پنج ساله دوم (1354ـ1359ش/ 1975ـ1980) را، که از دوره ملک‌فیصل شروع شده بود، ادامه داد (دعجانی، ص 175؛ عتیبی، ص 259ـ260). در این دوره، عربستان‌سعودی بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار در بانکهای امریکا بود، به گونه‌ای که در 1357ش/1978 سپرده این کشور به بیش از 133 میلیارد دلار رسید و در پایان 1360ش/1981، حدود صد میلیارد به آن افزوده شد. همچنین تولید ناخالص ملی عربستان در 1361ش/1982 (آخرین سال زندگی ملک خالد)، به بیش از 153 میلیارد دلار رسید (واسیلیف، ص 526؛ آشتی، ص20). اما صرف‌نظر از ذخایر ارزی و درآمدهای نفتی عربستان، نظام اقتصادی این کشور در دوره ملک‌خالد، تا حدود زیادی نامتعادل و عقب‌مانده بود. با اینکه نیمی از مردم این کشور به کشاورزی و دامداری مشغول بودند، در 1359ش/1980 حدود یک درصد از تولید ناخالص ملی به کشاورزی و دامداری اختصاص داشت (آقایی، ص 322؛ آشتی، ص60).منابع: نصرت‌اللّه آشتی، ساختار حکومت عربستان سعودی، تهران 1371ش؛ داود آقایی، سیاست و حکومت در عربستان سعودی، تهران 1368ش؛ ابراهیم مسلم، العلاقات السعودیة المصریة : عراقة الماضی و اشراقة‌المستقبل، قاهره 1420/2000؛ ریچارد پریس، امریکا و السعودیة: تکامل‌الحاضر... تنافر المستقبل، ترجمة سعد هجرس، قاهره 1991؛ حسن ابوطالب، المملکة السعودیة و ظلال‌القدس، بیروت 1412/1992؛ احمد دعجانی، خالدبن عبدالعزیز: سیرة مَلِک و نهضة مملکة، ریاض 1422/2002؛ جلیل روشندل و حسین سیف‌زاده، تعارضات ساختاری داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی در خلیج‌فارس، تهران 1382ش؛ سعید محمد بادیب، العلاقات السعودیة الایرانیة : 1922ـ 1982، لندن 1994؛ لوسی‌ین شامپنوا و ژان‌لوئی سولیه، «پادشاهی عربستان سعودی»، در شبه جزیره عربستان در عصر حاضر، زیرنظر پل‌بون آنفان، ج 3، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدّم، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380ش؛ صلاح سالم زرنوقه، «نمط انتقال السلطة فی النظم الوراثیة العربیة: 1950ـ1985»، المستقبل‌العربی، سال 14، ش 10 (تشرین‌الاول 1990)؛ عبداللّه سُعود قبّاع، العلاقات‌السعودیة الیمنیة، ]ریاض[ 1413/1992؛ غالب عوض عتیبی، المملکة العربیة‌السعودیة: مسیرة دولة و سیرة رجال، بیروت 1419؛ کلود فویه، نظام آل‌سعود، ]ترجمه[ نورالدین شیرازی، ]تهران [1367ش؛ فهد قحطانی، صِراع الاجنحة فی‌العائلة السعودیة: دراسة فی النظام السیاسی و تأسس الدولة، لندن 1988؛ رابرت لیسی، سرزمین سلاطین، ترجمه فریده خلعت‌بری، ج 2، ]تهران[ 1367ش؛ محمد عبداللّه عنان، السعودیة و هموم‌العرب : خلال نصف قرن، 1923ـ 1978، بیروت 1978؛ آلکسی میخائیلوویچ واسیلیف، فصول من تاریخ‌العربیّة السعودیّة، ]ترجمه عن‌الروسیة: خیری ضامن و جلال ماشطه[، لندن 1988؛Madawi al-Rasheed, A history of Saudi Arabia, Cambridge 2002; Tim Niblock, Saudi Arabia: power, legitimacy and survival, London 2006.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 14
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده