حُورَه (یا حَوْرَه)، شهری در حَضْرَموت*. حوره در شمالشرقی شهر هَجَرَیْن، بر دامنههای کوه حوره در وادیالعُیَّن قرار دارد (کحّاله، ص 360؛ مقحفی، ذیل مادّه) و با جادهای به طول حدود 240 کیلومتر با شهر ساحلی مُکَلّا (مهمترین شهر منطقه) در ارتباط است (رجوع کنید به نقشه عمومی خاورمیانه). ظاهراً نخستین بار حسنبن احمد هَمْدانی معروف به ابنحائک (متوفی 344)، جغرافیانگار و مورخ یمنی، از حوره یاد کرده و آن را شهری بزرگ و از دژهای حضرموت دانسته است که بنیحارثه، از تیرههای قبیله کِنْدَه، در آنجا ساکن بودند (رجوع کنید به 1989، ص 168؛ همو، 1999ـ2000، ج8، ص90). امروزه قبیله نَهْد در شمال حوره، مدعی انتساب به کندهاند؛ اما احتمالا این نهد غیر از قبیله همدانی بنونهد، شعبهای از عَنْس، است که در جنوب عَسیر امروزی سکنا داشتند (رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیلمادّه). ابنحائک در جای دیگر (1989، ص 171) از قریهای به نام حوره از توابع بَدّا یاد کرده است که دو تیره به نامهای بنیحارثه و بنیمُحَرَّیه از قبیله تُجیب در آنجا سکنا داشتند. محرّیه ایرانیتبار بودند.در پیرامون حوره باغها و درختان خرما و انگور و سدر و مزارع حبوبات و نیل و تنباکو وجود داشته و آب آن از رود عیّن تأمین میشده است (رجوع کنید به حجرییمانی، ج 1، جزء2، ص 300؛ کحّاله؛ مقحفی، همانجاها). حوره دارای خیابانهای تنگ، بازاری کوچک و دو مسجدجامع بوده است. قلعهای بزرگ با یک برج نگهبانی واقع بر ارتفاعات، بر حوره مشرف است (کحّاله، همانجا؛ نیز رجوع کنید به د.اسلام، همانجا).از تاریخ و حوادث حوره گزارشهای پراکندهای وجود دارد. از جمله اینکه در زمان پیامبر اکرم در آن ناحیه جایی به نام ذوالضّلاله بود که پیامبر نام آن را به ذوالهدی تغییر داد (بکری، ج 1، ص 155). در صفر 821 آلملکی (ملیکی) با همدستی آلعمربن عامر بر حاکم خود، بالعلا، شوریدند. پس از آن نیز در میان افراد خاندان ملکی در حوره نزاع برپا بود (کندی، ج 1، ص 139، 141). به گفته بامَخْرَمَه (متوفی 947) در قلعه استوار حوره، آلملکی و در پایین این قلعه، آل باوزیرِ صوفیمسلک سکونت داشتند و قبور عدهای از آلباوزیر در پایین این قلعه بود (رجوع کنید به مقحفی؛ حجرییمانی، همانجاها). در 926، سلطان بدربن عبداللّهبن جعفر کَثیری از شِحر به سوی حضرموت حرکت کرد و حوره را گرفت (کندی، ج 1، ص 163ـ164). در 976، حوره جزو قلمرو سلطان عبداللّهبن بدر کثیری بود (بافقیه، ص 392ـ393؛ کندی، ج 1، ص 214).در سده دهم، شیخعمربن عبداللّهبن عبدالرحمان باوزیر، آبراههای برای آبیاری مزارع و نخلستانهای حوره احداث کرد که با مخالفت برخی طوایف روبهرو شد و در نزاعهایی که رخ داد، اهالی حوره زیان بسیار دیدند و عده بسیاری کشته شدند، اما سرانجام شیخعمر پیروز شد (رجوع کنید به سَقّاف، ص220). پس از استیلای عثمانیها بر یمن (943)، در سالهای 1016ـ 1017 حوره جزو بلاد حَجَّه بود و عبدالرحیمبن عبدالرحمانبن مطهّر والی دستنشانده جعفرپاشا، حاکم عثمانی یمن، در آنجا حکومت میکرد. چون عبدالرحیم از جعفر تمرد نمود، سپاه جعفر به جنگ او رفت و او را هزیمت داد (رجوع کنید به ابنقاسم، قسم 2، ص 794ـ795؛ نیز رجوع کنید به کندی، ج 1، ص 248). در 1023 نیز امیرحیدر، سردارِ جعفرپاشا، حوره را همچون برخی شهرهای دیگر که در دست نمایندگان المنصور قاسمبن محمد امام زیدی بود، گرفت (رجوع کنید به ابنقاسم، قسم 2، ص 805). در 1081، صفیالاسلام احمدبن حسن امام زیدی در حوره مستقر شد (جرافییمنی، ص 233).در سدههای دوازدهم و سیزدهم در حوره تحولات گوناگونی پدید آمد. در نیمه دوم سده دوازدهم، این شهر تحت حکومت نقیب برکاتبن معوضه یافِعی بود. بعدآ لشکریان سلطان عبدالعزیزبن محمدبن سعود یا پسرش سعود، که در 1224 بر حضرموت استیلا یافتند، حوره را تصرف کردند و نقبای خاندان یافعی را از آنجا راندند. از اشعار و مکاتبات حَضْرَمیها برمیآید که وهابیها مدتی طولانی در حوره به سر بردند و با قبایل حضرموت مناسباتی بر پایه صلح یا جنگ داشتند. پس از آنکه یاران علیبن قُملا، سردار سعودیها، حوره را ترک کردند، عمربن جعفربن صالحبن مطلق از آلعمربن جعفر بر آنجا مستولی شد و سپس حکومت در دست پسران و نوادگان وی بود. در زمان حکومت مُقبِلبن صالح از آلعمر، قُعَیْطی (حاکم مُکلّا و شِحر) در آنجا نفوذ یافت و نایب وی در حوره در کار حکومت دخالت کرد و بعداً صالحبن مقبل آلعمر را از آنجا راند و قعیطی در 1272 بر سراسر حوره مستولی شد. امیران خاندان قعیطی، همچون عمربن عوض و پسرش عوضبن عمر، بر آبادانی و استحکام حوره افزودند (رجوع کنید به مقحفی، همانجا؛ سقّاف، ص 218ـ 220).امروزه، شهر حوره تابع شهرستان قَطْن است و چندین روستای تابعه دارد. اغلب ساکنان حوره از قبایل کنده و بعضی از آل باجابر هستند. نوادگان شیخابوبکربن محمدبن سالم مَولی عرف، و طایفهای از علویان از جمله آلسَقّاف و آلباوزیر در آنجا زندگی میکنند (رجوع کنید به مقحفی، همانجا).منابع: ابنحائک، صفة جزیرةالعرب، چاپ محمدبن علی اکوع، بغداد 1989؛ همو، کتاب الاکلیل، ج 8، چاپ نبیه امین فارس، پرینستون 1940، چاپ افست ]قاهره[ 1999ـ2000؛ ابنقاسم، غایةالامانی فی اخبار القطر الیمانی، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره 1388/ 1968؛ محمدبن عمرطیب بافقیه، تاریخالشِحْرو اخبار القرنالعاشر، چاپ عبداللّه حبشی، بیروت 1419/1999؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، معجم مااستعجم من اسماءالبلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت 1453/1983؛ عبداللّه جرافییمنی، المقتطف من تاریخالیمن، بیروت 1407/1987؛ محمدبن احمد حجری یمانی، مجموعبلدان الیمن و قبائلها، چاپ اسماعیلبن علی اکوع، صنعا 1416/1996؛ عبدالرحمان سَقّاف، معجمبلدان حضرموت، المسمی إدامالقوت فی ذکر بلدان حضرموت، تحقیق ابراهیم احمد مقحفی و عبدالرحمان حسن سقّاف، صنعا 1423/2002؛ عمررضا کحّاله، جغرافیة شبهجزیرةالعرب، چاپ احمدعلی، مکه 1384/1964؛ سالمبن محمد کندی، تاریخ حضرموت، المسمّی بالعدّة المفیدة الجامعة لتواریخ قدیمة و حدیثة، چاپ عبداللّه محمد حبشی، صنعا 1424/2003؛ ابراهیم احمد مقحفی، معجمالبلدان و القبائل الیمنیة، صنعا 1422/2002؛ نقشه عمومی خاورمیانه، مقیاس 000، 750،1:3، تهران: گیتاشناسی، 1382ش؛EI2, s.v. "Hawra" (by G. Rentz).