حَوّا، نخستین زن، همسر حضرت آدم و مادر نسل بشر. واژهشناسی. این نام در عهد عتیق به عبری به صورت (حَوّاه) آمده است (رجوع کنید به سفر پیدایش، 20:3). این واژه در ترجمه یونانیِ تورات، Evαو در لاتینی، Heva بوده و از لاتینی نیز بهصورت Eve وارد زبانهای غربی شده است (اسکینر، ص 85؛ کولر و باومگارتنر، ص280؛ د. دین و اخلاق، ذیل "Eve"). درباره ریشهشناسی واژه حوا اختلاف هست؛ چنان که نُه ریشه محتمل برای آن ذکر کردهاند (رجوع کنید به کولر و باومگارتنر، ص 280ـ281).بنابر عهد عتیق (همانجا) حضرت آدم همسر خود را حوّا نامید، ازآن رو که او مادر همه زندگان است. بدینترتیب، واژه حوّا باید به معنای زندگی و مشتق از مادّه حاوا ــ صورت کهنتر مادّه عبری حایاه و عربی آن (حَیَّ)ــ به معنای زیستن و زندگی بخشیدن باشد (گزنیوس، ص cclxiv-cclxii، cclxxiv-cclxxiii؛ د. دین و اخلاق، همانجا؛ )دانشنامه معیار کتاب مقدس(، ذیل "Eve")، یا ممکن است تغییریافته کلمه حَیَّاه (به معنای زنده/ حیّ) باشد (گزنیوس، ص cclxiv،cclxxiv ؛ کولر و باومگارتنر، همانجا). به نظر اسکینر (ص 86) اصل وجود یک نام مستقل (حوّا) برای همسر آدم یا نخستین زن، احتمالا از نظریهای کهن در باب خاستگاه انسان بهجا مانده که براساس آن، نخستین مادر، نماینده وحدت نسل است. بنابراین، واژه حوّا باید نخست متضمن معنای حیات و سپس منبع حیات، یعنی مادر باشد (همانجا). البته در این اشتقاق تردیدهایی هم وجود دارد، از جمله اینکه ظاهراً ساخت واژه حوّا عبری نیست و معنای آن نیز با ریشهشناسی پیشنهاد شده در عهد قدیم ناهماهنگ است، زیرا همه زندگان، حیوانات را نیز شامل میشود ولی در اینجا به نوع بشر محدود شده است (همانجا؛ نیز رجوع کنید به )دایرةالمعارف یهود(، ذیل "Eve"). در ریشهشناسی دیگری، اسمیت (ص 177) کلمه حوّا را به حیّ (به معنای طایفه) ربط داده و آن را حاکی از اندیشهای مادرسالارانه دانسته که در آن حوّا مظهر خویشاوندی کسانی است که مادر مشترک دارند (نیز رجوع کنید به کولر و باومگارتنر، ص 281؛ قس اسکینر، ص 86، پانویس 20).سومین ریشه پیشنهادی مبتنی بر شباهت آوایی واژه حوّا با واژه آرامی حیوی یا حِویا به معنای مار است. بنابراین ریشهشناسی، وجه تسمیه حوا این است که او در فریفتن آدم مانند مار عمل کرد؛ همانطور که مار موجب هلاکت حوّا شد، حوّا هم مارِ همسرش شد. در قرن گذشته با کشف یک لوح مخطوط فینیقی، این ریشهشناسی با پیوند دادن کلمه حوّا به واژه حوت (hwt)، ربالنوع مار فینیقیان، دوباره مطرح شد (اسکینر، ص 85، پانویس 20؛ )دایرةالمعارف جهانی یهود(؛ د. جودائیکا؛ د. دین و اخلاق، ذیل "Eve"). یک شاهد دیگر، وجود قبیلهها یا خاندانهایی است که نسب اولیه خود را به مارها میرسانند (رجوع کنید به اسکینر، همانجا). به این ترتیب، برخی از محققان معاصر معتقدند که حوّا به معنای مار است و شواهدی نیز در سفر پیدایش یافتهاند مبنی بر اینکه زندگی روی زمین با مار آغاز شده، چنانکه در اسطوره آفرینش بابلی همه چیز از اژدهایی به نام تیامات به وجود آمده است (رجوع کنید به د. دین و اخلاق؛ )دایرةالمعارف یهود(، همانجاها؛ برای اطلاع بیشتر از این اسطوره و مقایسه آن با باب نخست سفر پیدایش رجوع کنید به هوک، ص 41ـ45، 106، 119، 141ـ143).در منابع واژهشناسی زبان عربی نیز درباره اشتقاق حوّاء اختلاف هست که ذیل دو ریشه «حوو» و «حوی» به آن اشاره کردهاند؛ در عین حال، حوّاء در نظر لغتشناسان اسم خاص است و در معنای آن بدون بیان هرگونه وجه و ارتباط لغوی، فقط عبارت «زوج آدم» را آوردهاند (رجوع کنید به ابنسیده؛ فیروزآبادی؛ زَبیدی، ذیل «حوو»؛ ابنمنظور، ذیل «حوی»). بهطور کلی صورت نوشتاری واژه حَوّاء در زبان عربی در چند معنای اصلی یافت میشود: یکی ذیل مادّه «ح و و» (دالّ بر سیاه شبیه به سبز یا قرمز مایل به سیاه)، مؤنث أحوی، صفت چیزی یا زنی که رنگ تیره و مایل به سیاه دارد (ابنسیده؛ فیروزآبادی، همانجاها؛ طریحی، ذیل «حوو»؛ زبیدی، همانجا؛ قس ابنمنظور، که آن را ذیل «حوی» آورده است)؛ دیگری ذیل مادّه «ح ی ی» (با دو دلالت زندگی و مار)، به معنای مارگیر (ابنسیده؛ فیروزآبادی، همانجاها؛ قس خلیلبن احمد، که آن را ذیل «حیو» آورده است). همچنین ابنمنظور (همانجا) حَوّاء به همراه الف لام را نام یک اسب دانسته است (برای شاهد شعری رجوع کنید به ذوالرُّمّه، ص 231). در فرهنگ عربی پیش از اسلام، از نام حوّاء برای نامگذاری زنان استفاده میشده (رجوع کنید به هوروویتس، ص 109) و به گزارش ابنسعد (ج 8، ص 323ـ324)، نام همسر یکی از صحابیان پیامبر حوّاء بوده است. به نظر هوروویتس (همانجا)، این کاربرد در فرهنگ عربی لزوماً برگرفته از نام حوّاء در فرهنگ یهودی ـ مسیحی نیست و ممکن است صرفاً مؤنث أحوی باشد. هرچند حوّاء به عنوان نام همسر آدم در شعری از فرزدق (متوفی 110) آمده است (رجوع کنید به ابوعبیده، ج 1، ص 434).حوّا در سنّت یهودی. در عهد عتیق درباره آفرینش انسان دو روایت آمده است. در روایت نخست (در متن رهبانی/ کاهنی)، انسان به صورت مرد و زن (نر و ماده) آفریده شده (سفر پیدایش، 27:1، 2:5) و بنابر روایت دوم (در متن یهوهای)، در تقابل با روایت نخست، ابتدا مرد و سپس زن آفریده شده است (همان، 18:2ـ23). محققان معتقدند این دو روایت متعلق به دو مرحله ویرایشی مختلف از متن تورات است (رجوع کنید به آدم*؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله؛ همچنین برای بحث تحلیلی ـ تاریخی درباره این دو روایت و مقایسه آن با اساطیر بینالنهرین رجوع کنید به نورت، ص 1ـ18). در روایت کهنتر، خدا پس از آفرینش مرد، به منظور خلق یاوری برای او، حیوانات خشکی و پرندگان را از خاک میآفریند. آدم به هریک از این آفریدهها نامی میدهد، ولی از بین آنها یاور مناسبی برای خود نمییابد. ازاینرو، خدا آدم را به خواب عمیقی فرو میبرد، یکی از دندههای او را برمیگزیند، از آن زنی میآفریند و به آدم عرضه میکند. در پی آن آدم میگوید : «حال، این از استخوان و گوشت من است؛ او زن (در عبری ایشاه) خوانده خواهد شد، زیرا او از انسان (مرد، در عبری ایش) ساخته شد» (سفر پیدایش، 23:2؛ درباره اشتقاق ایش و ایشاه و نظریههای مخالف درباره همریشه بودن آنها رجوع کنید به اسکینر، ص 69ـ70، پانویس 23؛ د. دین و اخلاق؛ )دایرةالمعارف یهود(، همانجاها).بنابر عهد عتیق، آدم و زن او، هر دو، در بهشت برهنه بودند بیآنکه احساس شرم کنند (سفر پیدایش، 25:2). مار زن را فریب داد و او را به خوردن میوه درخت معرفت نیک و بد تشویق کرد که خدا او و آدم را از خوردنش منع کرده بود. زن این میوه را خورد و به آدم نیز خوراند و درنتیجه، چشم هر دوی آنها باز شد و فهمیدند که عریاناند. چون خدا آدم را بازخواست کرد، آدم زن خود را و او نیز مار را متهم کرد. پس خداوند، آدم و زن و مار را به سبب جرمی که مرتکب شده بودند، مجازات کرد. از جمله به زن گفته شد: «درد و حاملگیات را بسیار زیاد خواهم کرد؛ با درد بچه خواهی زایید و اشتیاقت به شوهرت خواهد بود و او بر تو حکمرانی خواهد کرد» (همان، 1:3ـ19). پس زن، مادر نوع بشر شد و آدم نیز در اشاره به این نقش او، زن را حوّا نامید، زیرا او مادر همه زندگان شده بود (همان، 20:3). سپس، آدم و حوّا از بهشت رانده شدند مبادا که از درخت حیات نیز بخورند و تا ابد زنده بمانند (همان، 22:3ـ24). حوّا ابتدا قائن (قابیل*) و بعد هابیل* را به دنیا آورد (همان، 4: 1ـ2) و پس از کشته شدن هابیل، شیث* را به دنیا آورد (همان، 25:4).بدینترتیب، حوّا در عهد عتیق به سه نام خوانده شده که هریک از این نامها، معنا و کاربردی خاص در این کتاب یافته است. نخست، خدا، او و همسرش را به یک نام یعنی آدم خوانده است (رجوع کنید به همان، 21:1، 2:5). این نامگذاری ابتدایی احتمالا بدین معناست که ارجاعات بعدی به انسان یا نوع بشر، حوّا را نیز شامل میشود، و حاکی از آن است که خدا حوّا را همراه مرد خلق کرده، او را مورد رحمت قرار داده، بر او نام نهاده، و دیگر مخلوقات را مسخر او کرده است (رجوع کنید به همان، 28:1). دومین نام، ایشاه، را آدم بر وی نهاد (همان، 23:2ـ24) که بر نقش او بهعنوان همسر و شریک زندگی مرد دلالت دارد. این نام در داستان خلقت و هبوط انسان آمده است (رجوع کنید به همان، 1:3ـ19). حوّا، سومین نامی است که پس از داستان هبوط بدان خوانده شده؛ یکبار به معنای مادر نسل بشر، بهطور عام (همان، 20:3)، و بار دیگر به عنوان مادر نخستین پسرش، قابیل (همان، 1:4؛ نیز رجوع کنید به )دانشنامه معیار کتاب مقدس(، همانجا). البته بنابر تحقیقات انتقادی انجام شده درباره لایههای روایی عهد عتیق (رجوع کنید به تورات*)، ارجاع به نام حوّا در تورات است (سفر پیدایش، 20:3، 1:4) احتمالا متعلق به کهنترین صورت داستان آفرینش نیست، بلکه به لایههای متأخرتری از متن یهوهای تعلق دارد. در داستان کهنتر، آدم نخستین زن را ایشاه (همان، 23:2) و در لایه متأخرتر، حوّا (همان، 20:3) نامیده است ()دایرةالمعارف جهانی یهود(؛ د.دین و اخلاق، همانجاها).گفته شده که درونمایه خلقت حوّا از دنده آدم، داستان آفرینش حوّا در اسطوره انکی و نینحورساگ سومری است. بنابراین اسطوره نینحورساگ، الهه زمین ـ مادر، در دیلمون ــ بهشت سومریان، سرزمینی پاک و روشن که در آن بیماری و پیری راه نداردــ هشت گیاه میرویاند و انکی، ربالنوع آب، همه این گیاهان را میخورد. نینحورساگ خشمگینانه انکی را نفرین میکند و هشت عضو او بیمار میشود. سپس نینحورساگ برای درمان اعضای دردمند او هشت الهه میآفریند و سلامتیاش را به او باز میگرداند. یکی از اعضای بیمار انکی، دندهاش بود و الهه درمان آن، نینتی (بانوی دنده) نام داشت. البته واژه سومری «تی» معنایی دوگانه دارد و علاوه بر دنده، به معنای زندگی نیز هست. بنابراین، به نظر میرسد «نینتی» به معنای بانوی زندگی نیز باشد (هوک، ص 26ـ30، 32ـ34، 115). باتوجه به این اسطوره، احتمالا داستان آفرینش زن از دنده آدم و نامگذاری او به حوا (به معنای زندگی) در عهد عتیق، ریشه در این اسطوره سومری داشته است (همان، ص 115؛ نیز رجوع کنید به د. جودائیکا؛ )دایرةالمعارف دین(، ذیل "Eve").بنابر متون ربانی، حوا همزمان با آدم خلق نشد، زیرا خدا میدانست که او بعداً مایه نارضایی خواهد بود. ازاینرو، خدا آفرینش زن را به تأخیر انداخت تا اینکه آدم آن را بخواهد ()دایرةالمعارف یهود(، همانجا). گفته شده حوا نخستین همسر آدم نبود، بلکه خدا پیشتر لیلیت را برای آدم خلق کرد. او نیز از خاک خلق شده بود ولی مدت کوتاهی نزد آدم ماند و او را ترک کرد، زیرا اصرار داشت که از حقوق برابر با آدم برخوردار است (گینتسبرک، ص 34ـ35؛ )دایرةالمعارف جهانی یهود(؛ د.جودائیکا، همانجاها؛ برای اطلاع بیشتر درباره لیلیت رجوع کنید به )دایرةالمعارف یهود(؛ د. جودائیکا، ذیل "Lilith"). بدینترتیب، زنی که همنشین حقیقی مرد باشد از بدن آدم آفریده شد. خلق زن از مرد ممکن بود، زیرا آدم در اصل دو چهره داشت که با خلق حوّا تفکیک شدند (گینتسبرک، ص 35). حوّا از استخوان دنده سیزدهم، از پهلوی راست آدم و از گوشت قلب او آفریده شد و همزمان با حوّا، شیطان نیز خلق شد ()دایرةالمعارف یهود(، ذیل "Eve"). درباره اینکه چرا زن از دنده آدم خلق شد، آمده است: خدا حوّا را نه از سر آدم خلق کرد تا تکبر نورزد؛ نه از چشم او تا کنجکاو نباشد؛ نه از گوش او تا استراق سمع نکند و سخنچین نشود؛ نه از دهان او تا پرحرف و اهل غیبت نشود؛ نه از قلب او تا حسود نشود؛ و نه از دست او تا دزدی نکند؛ و نه از پای او تا ولگرد نباشد؛ زن از قسمتی از بدن آدم که همواره نهفته است، خلق شد تا عفیف و پاکدامن باشد (کوهن، ص 178ـ179؛ نیز رجوع کنید به )دایرةالمعارف جهانی یهود(، همانجا؛ د. جودائیکا، ذیل "Eve"؛ )دانشنامه معیار کتاب مقدس(، همانجا؛ برای تبیین تفاوتهای مرد و زن ناظر به تفاوتهای آدم و حوّا رجوع کنید به گینتسبرک، ص 35ـ36). داستان آفرینش حوّا در کنار این عبارت عهد عتیق که مرد، پدر و مادر خود را ترک میکند و به زن خویش میپیوندد به گونهای که یک تن میشوند (سفر پیدایش، 24:2)، پیدایش نهاد ازدواج را چنان تبیین میکند که گویی پیوند زناشویی از همین اتحاد جسمانی نخستین نشئت گرفته است ()دایرةالمعارف دین(، همانجا). همچنین از ترکیب لفظی واژههای مرد (ایش) و زن (ایشاه) و حصول کلمات یه (خدا) و اش (آتش)، گفتاری حکمتآمیز برآمده است که اگر شوهر و زن شایسته باشند، نور الهی میانشان جلوهگر میشود و گرنه، آتش آنان را میسوزاند (کوهن، ص 183؛ )دایرةالمعارف جهانی یهود(، همانجا).چنانکه در متون ربانی آمده است، خدا حوّا را برای همسر آدم، همچون دختری بیست ساله آفرید، او را چون عروس آراست و حجله عروسی برایش آماده کرد که مزیّن به سنگهای قیمتی و مروارید و طلا بود و ملائک از آن نگهبانی میکردند (رجوع کنید به گینتسبرک، ص 36؛ )دایرةالمعارف جهانی یهود(؛ )دایرةالمعارف یهود(؛ د. جودائیکا، همانجاها). شیطان از حسادت، مار را وادار به فریب دادن حوّا کرد. بنابر روایتی دیگر، مار برای اینکه صاحب حوّا شود، او را تشویق به گناه کرد زیرا میدانست او راحتتر فریفته میشود. هنگامی که دو ملک نگهبان حوّا حضور نداشتند، شیطان یا مار حوّا را فریب داد. حوّا پس از خوردن میوه ممنوعه، هنگامی که دید فرشته مرگ به سراغش میآید، آدم را نیز به تقدیر خود کشاند تا پس از مرگش همسر دیگری اختیار نکند. حوّا که به دعوت مار شراب نوشیده بود، از آن به نوشیدنی آدم نیز افزود. بهسبب نافرمانی حوّا نُه بلا بر او نازل شد ()دایرةالمعارف جهانی یهود(؛ )دایرةالمعارف یهود(، همانجاها؛ د. جودائیکا، ذیل "Eve" , "Eve. in the Aggedah"؛ برای روایتی جانبدارانه از حوّا در ملحقات کتاب مقدس )رجوع کنید به ملحقات و مجعولات عهد عتیق(، «مکاشفه موسی»، 15ـ30؛ گینتسبرک، ص 48ـ51). به نقلی، حوّا در روز اخراج از بهشت قابیل و هابیل را حامله شد. پس از آن، آدم و حوّا 130 سال جدا از هم زندگی کردند و آنگاه که دوباره به هم رسیدند، حوّا شیث را حامله شد. وقتی حوّا درگذشت، در غار مکفیله در حبرون در کنار آدم به خاک سپرده شد (رجوع کنید به )دایرةالمعارف جهانییهود(؛) دایرةالمعارف یهود(، همانجاها؛ د. جودائیکا، ذیل "Eve. in the Aggedah"؛ برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به گینتسبرک، ص34ـ53؛ برای مجموعهای تطبیقی از متون ربانی درباره حوا رجوع کنید به )حوا و آدم(، ص 69ـ 107).در برخی ملحقات عهد عتیق، اطلاعاتی درباره زندگی حوّا پس از اخراجش از بهشت هست. از جمله در روایت لاتینی کتاب «زندگی آدم و حوّا» آمده است که آدم و حوّا پس از رانده شدن از عَدْن، همهجا به دنبال غذا میگردند و خوراکی شبیه آنچه در بهشت میخوردند، نمییابند، لذا چاره کار را در توبه میجویند. براساس تصمیم آدم، حوّا تا گردن در آب دجله فرو میرود و 37 روز در آنجا میماند. آدم نیز در آب رود اردن فرو میرود و چهل روز آنجا میماند. آنها در این مدت هیچ سخنی نگفتند، چرا که لبهایشان به گناه آلوده شده بود و شایسته نبودند خدا را خطاب کنند. آنها امید داشتند بدینطریق رحمت الهی را جلب کنند (رجوع کنید به )ملحقات و مجعولات عهد عتیق(، «زندگی آدم و حوا»، 1ـ7). اما در روز هجدهم، شیطان در قالب یک فرشته دوباره حوّا را فریب میدهد و با القای اینکه خداوند توبه شما را پذیرفته است، موجب میشود که او پیش از اتمام زمان مقرر، از آب خارج شود. آدم او را مؤاخذه میکند که چرا عهد خویش را شکسته و حوّا درمییابد که دوباره فریب خورده است (همان، 8ـ11). حوّا با پذیرش هر دو خطای خویش، آدم را ترک میکند و در حالی که باردار است به غرب میرود. به هنگام وضع حمل با درد بسیار مواجه میشود و هرچه خدا را برای یاری میخواند، صدایش شنیده نمیشود. پس با زاری آدم را به یاری میخواند. با دعای آدم، فرشتگان در وضع حمل حوّا حضور مییابند و شرایط را برایش مهیا میسازند و آنگاه او قائن (قابیل) را به دنیا میآورد. سپس آدم، همسر و فرزندش را به شرق بازمیگرداند و حوّا در آنجا هابیل را به دنیا میآورد (همان، 18ـ22؛ برای تحلیل تفصیلی این روایت رجوع کنید به اندرسون، ص 3ـ42). بنابر همین روایت، حوّا در خواب میبیند که دست قابیل به خون هابیل آغشته است. آدم را از خوابش آگاه میسازد، لذا تصمیم میگیرند آن دو را از هم جدا کنند و هابیل را به کشاورزی و قابیل را به چوپانی میگمارند ()ملحقات و مجعولات عهد عتیق(، «زندگی آدم و حوا»، 22ـ23، نیز رجوع کنید به «مکاشفه موسی»، 2ـ3).بنابر )کتاب غار خزائن( (51ـ71)، آدم در ساعت نخست از روز ششم (جمعه) و حوّا در ساعت سوم آن خلق شد، در ساعت سوم وارد بهشت شدند و در ساعت نهم به سبب خوردن میوه ممنوعه از بهشت رانده شدند، در حالی که هر دو مجرد بودند. آنها پس از اخراج از بهشت در غاری در بالای کوهی پناه میگیرند. ابتدا قائن و خواهرش و سپس هابیل و خواهرش به دنیا میآیند. قائن هابیل را میکشد. آدم و حوّا برای هابیل صد سال عزاداری میکنند. سپس شیث به دنیا میآید.در سنّت مسیحی. در عهد جدید تنها دو جا به نخستین زن با نام حوّا اشاره شده است؛ یکبار، از فریب خوردن حوّا به عنوان هشداری برای مسیحیان یاد شده (رساله دوم پولس رسول به قرنتیان، 3:11) و دیگر بار، با اشاره به خلقت حوّا پس از آدم و اغفال او (نه آدم) گفته شده که زن حق ندارد معلم شود و نباید بر شوهر تسلط یابد، و تنها به شرط داشتن ایمان و تقوا، با به دنیا آوردن فرزند، از گناه و تقصیری که مرتکب شده، نجات مییابد (رساله اول پولس رسول به تیموتئوس، 12:2ـ15؛ برای گزیده متون غیررسمی مسیحی رجوع کنید به )حوا و آدم(، ص 120ـ129). بدینترتیب، در عهد جدید نوعی جابهجایی معنایی رخ داده؛ در حالیکه مشخصه اصلی حوّا در عهد عتیق به عنوان نخستین زن، مادر بودن برای نسل بشر است، در عهد جدید، در تبیین خطرهای گمراهی و هشدار از آن به حوّا مثال زده میشود. ظاهراً این تغییر معنایی تحت تأثیر الهیات ربانی رایج در دوره آغاز شکلگیری مسیحیت بوده است. چنانکه در آنجا نیز زن به مثابه موجودی ترسیم شده که قابل اعتماد نیست و با آنچه مطلوب خداست، فاصله دارد ()دانشنامه معیار کتاب مقدس(، همانجا). بسیاری از متکلمان مسیحی از این عبارات عهد جدید چنین برداشت کردهاند که فریبخوردگی حوّا تنها یک نمونه نیست، بلکه مبیّن وضعیت همه زنان است. ازاینرو برخی آبای کلیسا در گذشته زن را به لحاظ طبیعت ضعیفتر، برای انجام گناه مستعدتر و عامل اصلی گمراهی میشمردند و به همین سبب آنان را لایق تصدی امر آموزش و مقامهای کلیسا نمیدانستند (همانجا).در الهیات مسیحی، حوّا با حضرت مریم مقایسه شده و مریم حوّای جدید نامیده شده است. آبای کلیسا تعابیری درباره حوا عرضه کردهاند که عمومآ بر عظمت مریم و نکوهش حوّا دلالت دارند. آنان نافرمانی و پیمانشکنی حوّا را (که در زمان انجام گناه همچون مریم ازدواج کرده ولی هنوز باکره بود) با اطاعت و ایمان مریم مقایسه کردهاند. تلقی آبای کلیسا آن است که انسانها بهسبب یک باکره (حوّا) به هلاک محکوم شدند، اما بهسبب باکرهای دیگر (مریم) نجات مییابند. بنابر تلقی رایج در مسیحیت، زن با خوراندن میوه حرام به آدم، موجب رانده شدنش از بهشت شد و در نتیجه، همو موجب گناهکار شدن نسل بشر گردید ()دایرةالمعارف جدید کاتولیک(، ذیل "Eve"؛ د. جودائیکا، همانجا).برخی از متکلمان مسیحی نیز تعابیری نمادین از داستان آفرینش حوّا بهدست دادهاند. به نظر آگوستین، حوّا از دنده آدم خلق شد تا از بخشی از نیروی مرد برخوردار شود، همچنان که با قراردادن گوشت به جای آن دنده، به مرد نیز پارهای از لطافت زن داده شده است. آکویناس نیز خلقت زن از پهلوی مرد را نشانه پیوند اجتماعی زن و مرد دانسته است، چه او از سر مرد آفریده نشد تا بر او امر و نهی کند و نه از پای او که بردهاش باشد (رجوع کنید به )دایرةالمعارف جدید کاتولیک(، همانجا؛ برای اطلاع بیشتر از اندیشههای آبای کلیسا در سدههای نخست و میانه در این باره رجوع کنید به )حوا و آدم(، ص 129ـ155، 225ـ248).در سنّت اسلامی. در قرآن کریم واژه حوّا ذکر نشده و ذیل آیات راجع به حضرت آدم، از حوّا با عنوان همسر آدم (زَوْجکَ) یاد شده است (رجوع کنید به بقره: 35؛ اعراف: 19؛ طه: 117). البته در احادیث و کتب تاریخی و تفسیری، همسر آدم حوا نامیده شده و گفته شده این نامگذاری از آنرو بوده که حوّا مادر همه زندگان (رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 39ـ40، به نقل از ابنعباس) یا از حیّ (=موجود زنده، یعنی آدم) خلق شده است (طبری، ذیل بقره : 35؛ ابنبابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 2، 16؛ همو، 1361ش، ص 48؛ قس مجلسی، ج 11، ص100ـ101، که در این اشتقاق مناقشه کرده است؛ نیز رجوع کنید به بخش قبلی مقاله). همچنین در روایتی، آدم حوّا را أثّا نامید که در زبان نبطی به معنای زن است (رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 39، به نقل از مجاهد؛ قس بخش قبلی مقاله، ایشاه در زبان عبری و آرامی؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ اسپلبرگ، ص 312، 322، یادداشت 27).در قرآنکریم از آفرینش حوّا سخنی به میان نیامده است. بنابر آیات قرآن، آدم و همسرش بهخواست خدا در بهشت ساکن شدند. آنها میتوانستند از هر خوراکی در بهشت استفاده کنند، جز میوه یک درخت، و در صورت نزدیک شدن به آن درخت از ظالمان محسوب میشدند. شیطان هر دوی آنها را فریب داد و آنها میوه ممنوعه را خوردند. در پی آن، بدیهای آنها بر یکدیگر پدیدار شد و آنها کوشیدند با برگهای بهشتی خود را بپوشانند. سپس از خدا خواستند که آنها را ببخشد. خدا نیز به آنها گفت که باید به زمین بروند و در آنجا زندگی کنند تا اینکه بمیرند و از آنجا خارج شوند (بقره: 35ـ38؛ اعراف: 19ـ25؛ طه: 115ـ 123؛ رجوع کنید به آدم*).در قرآن تأکید شده است که آدم از خاک آفریده شد (آلعمران: 59؛ حجر: 28؛ ص: 71؛ نیز رجوع کنید به اعراف: 12؛ اسراء : 61) و نیز آمده: «]خدا[ شما را از نفسی واحد خلق کرد و جفتش را از او آفرید» (نساء: 1؛ اعراف: 189؛ زمر: 6). عموم مفسران متقدم بر این عقیدهاند که در این آیات منظور از نفس، آدم و منظور از زوج، حوّاست و بنابر روایات، خدا او را از یکی از دندههای آدم (رجوع کنید به ابنماجه، ج 1، ص 175؛ قمی، ذیل نساء: 1؛ ابنبابویه، 1385ـ1386، ج 2، ص 471) یا از زیاده خاکی که آدم را از آن خلق کرده بود (رجوع کنید به عیاشی، ذیل نساء: 1؛ ابنبابویه، 1417، ص259ـ260) آفرید (نیز رجوع کنید به طوسی؛ زمخشری؛ طبرسی؛ فخررازی، ذیل آیات). به نظر برخی مفسران، مراد اینآیات آن است که خدا جفت آدم را از جنس او آفرید، همانطور که در آیات دیگر، عبارت «من أنفسکم» (رجوع کنید به توبه : 128؛ نحل72:؛ روم21:؛ شوری11:) بههمین معناست. بهعلاوه، این تفاسیر با ادامه آیه 189 سوره اعراف که میگوید «تا بدان آرام گیرد»، سازگارتر است، زیرا هرکس به همجنس خود متمایل است و بدان انس میگیرد (شریف رضی، ص 308ـ309، به نقل از ابوالعباس مبرد؛ زمخشری، ذیل اعراف: 189؛ فخررازی، ذیل نساء: 1، به نقل از ابومسلم بحر اصفهانی، اعراف: 189؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، ذیل نساء: 1؛ سبحانی، ج 1، ص 92ـ93). برخی از معاصران گفتهاند که مراد از نفس واحد، آدم ابوالبشر نیست، بلکه منظور از آن، اصل و منشأ خلقت انسان (اعم از مرد و زن) است و نتیجهگرفتهاند که زنومرد، هر دو، از گوهری واحد آفریده شدهاند (رجوع کنید به رشیدرضا، ذیل نساء: 1؛ جوادی آملی، ص 42ـ44؛ برای رد این دیدگاه رجوع کنید به طباطبائی، همانجا). بعضی نیز باتکیه بر نظریههای زیستشناختی جدید، نفس واحد را نخستین جانداری دانستهاند که نوع بشر از آن نشئت گرفتهاست. این جاندار درابتدا به صورت غیرجنسی تولیدمثل کرد و بعد با جاندار مؤنثی که از خود او بهوجودآمد، جفتگیری کرد و نسل انسان را بهوجود آورد. بنابراین دیدگاه، در مرحله نخست تکامل انسان، جفت او مستقلا آفریدهنشد، بلکه جفتشاز خودش بهوجود آمد.بنابراین،تولیدمثل انسان درنخستین مرحله، تولیدمثل جنسی نبود. علاوه بر این، ارتباط مستقیم جنسیت نوزادان بهپدر (و نه مادر)، نیز حاکی از این واقعیت است که همجنس مرد و همجنس زن ازیک نفس، یعنی از مرد، پدید آمدهاند (رجوع کنید به رشیدرضا، همانجا؛ د.ا.د.ترک، ذیل مادّه، بهنقل از سلیمان آتش؛ برای دیدگاهی مشابه رجوع کنید به بهبودی،1376ش،ص286ـ292؛همو،1378ش، ج1، ص287ـ 289؛ برای تفسیری مشابه ازسفر پیدایش،27:1 رجوع کنید به اسکینر، ص 33؛ نیز برای تفصیل بیشتر دراینباره رجوع کنید به آدم*؛ تکامل*).در قرآن هیچ اشارهای به نقش حوّا در نخستین گناه آدم نشده است. بنابر عهد عتیق (سفر پیدایش، 3: 1ـ7) مار، حوا را و او نیز آدم را فریب داد، در حالیکه به گفته قرآن، شیطان هر دوی آنها را وسوسه کرد (بقره: 36؛ اعراف: 20). حتی در آیه 120 سوره طه فقط از گفتگوی شیطان با آدم و وسوسه او سخن گفته شده و شیطان مستقیمآ به او خطاب کرده است. اما در این آیه به اینکه خطاب شیطان به حوّا بوده، اشارهای نشده است. بنابراین، در حالی که در سنّت یهودی ـ مسیحی، حوّا شخصیتی فریبخورده و گمراهکننده معرفی شده است، در قرآن، آدم و حوّا، هر دو، به یک اندازه مسئول شناخته شده و به عنوان نخستین زوج بشری به اخراج از بهشت محکوم شدهاند (عبدالحلیم، ص 129؛ قس د. اسلام، چاپ اول، ذیل مادّه؛ نیز برای تحلیلی متفاوت در این باره رجوع کنید به اسپلبرگ، ص 307). هرچند در احادیث تفسیری، درباره جزئیات وسوسه شیطان و نقش حوّا در رانده شدن خود و همسرش از بهشت مطالبی آمده (رجوع کنید به طبری، جامع، ذیل بقره: 36؛ قس یعقوبی، ج 1، ص 5ـ6، که این ماجرا را بدون تأکید بر نقش منفی حوا بازمیگوید) که ظاهراً برگرفته از داستان مذکور در سفر پیدایش در عهد عتیق است (رجوع کنید به طباطبائی، ج 1، ص 140). همچنین در حدیثی با قید نام حوّا آمده: «اگر حوّا نبود، جنس زن به شوهرش خیانت نمیکرد» (بخاری، ج 4، ص 126؛ مسلمبن حجاج، ج 4، ص 179) که مراد از خیانت، نقش حوّا در نخستین گناه آدم دانسته شده است (رجوع کنید به نَووَی، ج10، ص 59؛ ابنحجر عسقلانی، ج 6، ص 261). همچنین روایتی بر وسوسه شدن حوّا پس از اخراج از بهشت دلالت دارد. بنابراین روایت، حوّا باردار میشد ولی بچهاش زنده نمیماند. شیطان (که حارث نامیده میشد) نزد وی آمد و او را وسوسه کرد که بچه را عبدالحارث بنامد تا زنده بماند. آنان نیز چنین کردند در حالی که این وسوسهای شیطانی بود (رجوع کنید به ابنحنبل، ج 5، ص 11؛ ترمذی، ج 4، ص 332؛ نیز برای گونههای دیگری از روایت رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 37ـ38؛ طبری، جامع، ذیل اعراف: 190؛ همو، تاریخ، ج 1، ص 148ـ150؛ قمی، ذیل اعراف: 190). بنابراین روایت، حوّا دوباره موجب فریب آدم شد (برای نقدها یا تأویلات عالمان شیعه و سنّی رجوع کنید به علمالهدی، ص 29ـ34؛ طبرسی؛ فخررازی، ذیل اعراف: 190؛ نیز رجوع کنید به مجلسی، ج 11، ص 249ـ256 که صدور این روایات از امامان شیعه را از روی تقیه دانسته است؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، ذیل اعراف: 190، که این روایت و نظایر آن را جعلی یا از اسرائیلیات* دانسته است؛ برای تحلیل محتوایی این روایت رجوع کنید به اسپلبرگ، ص 314ـ319).با اینکه در منابع حدیثی شیعه و سنّی، روایات معدودی درباره حوا آمده است، در کتابهای تاریخ، تراجم و قصص انبیا روایاتی فراوان، گوناگون و غالباً از گونه اسرائیلیات دیده میشود (رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، همانجا؛ برای بحث تحقیقی درباره منابع یهودی مورد استفاده مورخان مسلمان رجوع کنید به ادنگ، ص 23ـ 69، 110ـ138؛ برای نمونههای مربوط به ماجرای حوّا رجوع کنید به همان، ص 38، 117ـ118؛ برای مباحث تطبیقی یا تحلیل تفصیلی در این باره رجوع کنید به اسپلبرگ، ص 307ـ314؛ آمال محمد عبدالرحمان ربیع، ص 106ـ108؛ قاسمی، ص240ـ262). بنابراین روایات، هنگامی که خدا حضرت آدم را در بهشت ساکن کرد، وی تنها بود. سپس خدا او را به خوابی عمیق فرو برد و حوّا را از یکی از دندههای پهلوی چپش خلق کرد. در طول این عمل، آدم هیچ دردی حس نکرد، زیرا در غیر این صورت میلی به زن نمیداشت. سپس بر حوّا لباسهای بهشتی پوشاندند، وی را آراستند و بالای سر آدم نشاندند. آدم پس از بیدار شدن او را دید و وی را حوّا نامید. در جواب سؤال ملائک نیز گفت که حوّا یک زن است و چون از موجود زنده آفریده شده، نام حوّا را برای او برگزیده است و هنگامی که از وی سبب خلقت حوّا را پرسیدند، جواب داد: برای اینکه هر دو جنس در کنار هم به آرامش برسند. آدم از خاک خلق شده است و حوّا از گوشت، ازاینرو مردها هر چه پا به سن میگذارند زیباتر، و زنان با مرور ایام زشتتر میشوند. همچنانکه گفته شده چون مرد از خاک آفریده شده، همتش معطوف به خاک (و آبادانی آن) است، حال آنکه زن از مرد خلق شده و شوق او معطوف به مرد است. در همین منابع آمده است که آدم و حوّا در بهشت در ناز و نعمت بودند، اما ابلیس، که از دهان مار سخن میگفت، با کمک طاووس آنها را فریب داد و میوه ممنوعه (جاودانگی) را ابتدا حوّا و سپس آدم خورد. در روایتی آمده است تا زمانی که آدم عقل سلیم داشت از میوه ممنوعه نخورد، ازاینرو، حوّا به او شراب نوشاند و سپس او را نزد درخت برد و وادار به خوردن از میوه آن نمود. آدم و حوّا در پی تخلف از امر الهی و خوردن میوه ممنوعه، محکوم و از بهشت رانده شدند. علاوه بر جزاهای مشترک، به حوّا و سپس همه زنان پس از او جزاهای بسیار دیگری از جمله عادت ماهانه، حاملگی و درد زایمان داده شد. پس از رانده شدن از بهشت، آدم در هند و حوّا در جده فرود آمد و پس از توبه، در عرفات با یکدیگر ملاقات کردند. آنان بعضی از مناسک حج را بهجای آوردند و حوّا برای نخستین بار حیض شد. آدم پایش را بر زمین کوبید و آب زمزم جاری شد و حوّا با آن غسل کرد. حوّا از بیست بار وضع حمل چهل بچه به دنیا آورد. او یک سال پس از آدم درگذشت و در جوارش به خاک سپرده شد (رجوع کنید به ابنهشام، ص 14ـ26؛ ابنقتیبه، ص 15؛ طبری، تاریخ، ج 1، ص 103ـ109؛ ثعلبی، ص 25ـ41؛ ابنعساکر، ج 69، ص 101ـ111؛ ابناثیر، الکامل، ج 1، ص 32ـ53؛ قس مجلسی، ج 11، ص 99ـ122، 160ـ197، 204ـ249، 268ـ269، شامل مجموعه روایات شیعی در این باره؛ نیز رجوع کنید به آدم*؛ نیز برای تحلیل اسطورهشناختی این روایات رجوع کنید به امامی، ص 239ـ250). درباره مدفن آدم و حوا اختلاف هست. قبری در جده به حوا منسوب بود که حکومت سعودی آن را تخریب کرد (رجوع کنید به جده*؛ د.ا.د.ترک، ذیل "Cidde").منابع: علاوه بر قرآن و کتاب مقدس؛ آمال محمد عبدالرحمان ربیع، الاسرائیلیات فی تفسیرالطبری: دراسة فیاللغة و المصادر العبریة، قاهره 1422/2001؛ ابناثیر (علیبن محمد)، الکامل فیالتاریخ، بیروت 1385ـ1386/ 1965ـ1966، چاپ افست 1399ـ1402/ 1979ـ1982؛ ابناثیر (مبارکبن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت 1383/1963، چاپ افست قم 1364ش؛ ابنبابویه، الامالی، قم 1417؛ همو، عللالشرایع، نجف 1385ـ1386، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ همو، معانی الاخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1361ش؛ ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، بولاق 1300ـ1301، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنحنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، ]بیتا.[؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنسیده، المحکم و المحیط الاعظم، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت 1421/2000؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره 1960؛ ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، ]قاهره 1373/ 1954[، چاپ افست ]بیروت، بیتا.[؛ ابنمنظور؛ ابنهشام، کتابالتیجان فی ملوک حمیر، صنعا ?] 1979[؛ معمربن مثنی ابوعبیده، دیوانالنقائض: نقائض جریر و الفرزدق، بیروت 1998؛ صابر امامی، اساطیر در متون تفسیری فارسی، تهران 1380ش؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ]چاپ محمد ذهنیافندی[، استانبول 1401/1981، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمدباقر بهبودی، «بازنگری تاریخ انبیاء در قرآن»، پژوهشهای قرآنی، ش 11ـ12 (پاییز ـ زمستان 1376)؛ همو، تدبری در قرآن، ج 1، تهران 1378ش؛ محمدبن عیسی ترمذی، سننالترمذی، ج 4، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت 1403؛ التفسیر المنسوب الی الامام ابیمحمد الحسنبن علی العسکری علیهمالسلام، قم: مدرسة الامام المهدی (ع)، 1409؛ احمدبن محمد ثعلبی، قصص الانبیاء، المسمّی عرایس المجالس، بیروت : المکتبة الثقافیة، ]بیتا.[؛ عبداللّه جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، قم 1376ش؛ خلیلبن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ غیلانبن عقبه ذوالرُّمِّه، دیوان شعر ذیالرُّمَّة و هو غیلانبن عُقبة العَدَویّ، چاپ کارلیل هنریهیس مکارتنی، کیمبریج 1337/1919؛ محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ]تقریرات درس [شیخ محمد عبده، ج 4، مصر 1373؛ محمدبن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج 37، چاپ مصطفی حجازی، کویت 1422/2001؛ زمخشری؛ جعفر سبحانی، القصص القرآنیة : دراسة و معطیات و اهداف، قم 1427؛ محمدبن حسین شریفرضی، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، چاپ محمدرضا آلکاشف الغطاء، بیروت ]بیتا.[، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ طباطبائی؛ طبرسی؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ همو، جامع؛ فخرالدینبن محمد طریحی، مجمعالبحرین، چاپ احمد حسینی، تهران 1362ش؛ طوسی؛ علیبن حسین علمالهدی، تنزیةالانبیاء، ]بیروت[ 1409/1989؛ محمدبن مسعود عیاشی، کتابالتفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم 1380ـ1381، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ محمدبن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، چاپ عماد زکی بارودی، قاهره 2003؛ محمدبن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، چاپ یوسف الشیخ محمد بقاعی، بیروت 2005؛ حمید محمد قاسمی، اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهای انبیا در تفاسیر قرآن، تهران 1380ش؛ علیبن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم 1404؛ آبراهام کوهن، گنجینهای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، تهران 1382ش؛ مجلسی؛ مسلمبن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول 1401/1981؛ یحییبن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت 1407/1987؛ یعقوبی، تاریخ؛Muhammad Abdel Haleem, Understanding the Qur'an: themes and style, London 1999; Camilla Adang, Muslim writers on Judaism and the Hebrew Bible: from Ibn Rabban to Ibn Hazm, Leiden 1996; Gray A. Anderson, "The Penitence narrative in the life of Adam and Eve", in Literature on Adam and Eve, ed. Gray Anderson, Michael Stone, and Johannes Tromp, Leiden: Brill, 2000; The Apocrypha and pseudepigrapha of the Old Testament in English, ed. R. H. Charles, Oxford: The Clarendon Press, 1913; The Book of the cave of treasures: a history of the patriarchs and the kings, their successors from the creation to the crucsifixion of Christ, translated from the Syriac text of the British Museum MS. Add. 25875, by E. A. Wallis Budge, London: The Religious Tract Society, 1927; Encyclopaedia Judaica, Jerusalem 1978-1982, svv. "Eve" (by Marvin H. Pope), "ibid. in the Aggedah", "Eve. in Christian tradition", "Lilith" (by Gershom Scholem); EI2, s.v. "Hawwa" (by J. Eisenberg); EI2, s.v. "Hawwa" (by J. Eisenberg- [G. Vajda]; Encyclopaedia of religion and ethics, ed. James Hastings, Edinburgh: T. and T. Clark, 1980-1981, s.v. "Eve" (by W. H. Bennett); The Encyclopedia of religion, ed. Mircea Eliade, New York 1987, s.v. "Eve" (by Michael Fishbane); Eve & Adam: Jewish, Christian, and Muslim readings on genesis and gender, ed. Kristen E. Kvam, Linda S. Schearing, and Valarie H. Ziegler, Bloomington: Indiana University Press, 1999; Wilhelm Gesenius, Gesenius's Hebrew and Chaldee lexicon to the Old Testament scriptures, tr. and ed. Samuel Prideaux Tregelles, London 1884; Louis Ginzberg, Legends of the Bible, New York 1956; S. H. Hooke, Middle Eastern mythology, Harmondsworth, Eng. 1975; Josef Horovitz, Koranische Untersuchungen, Berlin 1926; The Internationalstandard Bible encyclopedia, ed. Geoffrey W. Bromiley, Michigan: William B. Eerdmans, 1979-1988, s.v. "Eve" (by M. V. Rienstra); The Jewish encyclopedia, ed. Isidore Singer, New York: Ktav Publishing House, [1901 ?], s.vv. "Eve" (by Hartwig Hirschfeld), "Lilith" (by Ludwig Blau); Ludwig Kohler and Walter Baumgartner, Lexicon in veteris testamenti Libros, Leiden 1958; New Catholic encyclopedia, Detroit: Thomson, 2003, s.v. "Eve. in theology" (by E. H. Peters); E. Noort, "The creation of man and woman in biblical and ancient Near Eastern traditions", in The Creation of man and woman: interpretations of the biblical narratives in Jewish and Christian traditions, ed. Gerard P. Luttikhuizen, Leiden: Brill, 2000; John Skinner, Critical and exegetical commentary on genesis , New York 1910; William Robertson Smith, Kinship and marriage in early Arabia, Cambridge 1885; D. A. Spellberg, "Writing the unwritten life of the Islamic Eve: menstruation and the demonization of motherhood", International Journal of Middle East Studies, vol. 28, no. 3 (Aug. 1996); TDVI(A, s.vv. "Cidde" (by Mustafa L. Bilge), "Havva" (by Omer Faruk Havman); The Universal Jewish encyclopedia, ed. Isaac Landman, New York: Ktav Publishing House, Inc, 1969, s.v. "Eve" (by Oscar Modlinger).