حَنّانه، نام ستونی در مسجدالنبی، در محل درخت نخلی که بنا بر گزارشهای تاریخی از هجر پیامبر نالید. بنابر روایات تاریخی، پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم در مسجد به ستونی از نخل خرما تکیه میدادند و خطبه میخواندند. روزی یکی از صحابه از پیامبر خواست که برای حضرت منبری بسازد تا روی آن قرار گیرند و مردم ایشان را ببینند و سخنشان را بهتر بشنوند. پیامبر موافقت فرمودند اما با منتقل شدن ایشان از کنار ستون به روی منبر، ستون به سوی پیامبر خم شد. ایشان از ستون خواستند برجای خود باشد و سپس اصحاب را از نالیدن آن ستون آگاه کردند. در برخی از روایات صدای ناله این ستون مانند صدای شتر دانسته شده و گفته شده است که صحابه نیز این صوت را شنیدهاند. پس از آن پیامبر از منبر فرود آمده دست نوازش بر آن ستون کشیدند (رجوع کنید به صنعانی، ج 3، ص 185ـ186؛ دارمی، ج 1، ص 16؛ بخاری، ج 4، ص 173ـ174؛ ابونعیم اصفهانی، ص 340ـ345). برخی گفتهاند این ستون را بنیامیه پس از تجدید بنای مسجد قطع کردند و از بین بردند (رجوع کنید به قطب راوندی، ج 1، ص 166؛ ابنحجر عسقلانی، ج 6، ص 444) و آنچه بعد از بازسازی مسجد با نام ستون حنانه در منابع یاد شده و نماز خواندن کنار آن مستحب است (رجوع کنید به نوری، ج 3، ص 426، ج 10، ص 195)، ظاهرآ جای آن است نه خود ستون. شاید هم قطعهای از آن در دورانی از تاریخ وجود داشته است (برای نمونهای از ذکر قطعهای از آن رجوع کنید به ابنجبیر، ص 152؛ ابنبطوطه، ج 1، ص 133). بنابر روایتی، پس از تخریب مسجد، اُبَیّ بن کَعب این ستون را به خانه خود برد و از آن نگهداری کرد (رجوع کنید به ابنماجه، ج 1، ص 454).این ستون به جهت نالیدن و آمدن تعبیر «حنّ الیّ» در حدیث نبوی (رجوع کنید به صنعانی، همانجا)، به «حنّانه» شهرت یافته است (قطب راوندی، ج 1، ص 165). برخی از مفسران در ذیل آیه 74 سوره بقره درباره اعطای فهم به جمادات، به این قضیه اشاره کردهاند (رجوع کنید به طبری؛ میبدی؛ قرطبی، ذیل آیه). برخی همچون باقلانی (ص 158)، غزالی (ج 2، ص 416)، طبرسی (ج 1، ص 76) و بهاءالدین اربلی (ج 1، ص 24) نالیدن این ستون را از معجزات پیامبر دانستهاند. شافعی این معجزه را برتر از زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی علیهالسلام دانسته است (رجوع کنید به بیهقی، ص 271ـ272). به نوشته قاضی عبدالجباربناحمد (ج15، ص 204)،برخی ناله این ستون و تسبیح سنگ ریزه در دست پیامبر و این قبیل امور را از معجزات پیامبر نمیدانستهاند، زیرا ظهور جنس آن از انسانهای دیگر محال نیست؛ اما در جای دیگر (ج 16، ص 416ـ417) بهتفصیل این قضیه را نقل کرده و آن را از معجزات پیامبر و اصل خبر را متواتر دانسته است (نیز رجوع کنید به قاضیعیاض، ج 1، ص 303).در شعر عربی و فارسی نیز نالیدن این ستون از معجزات پیامبر و از موارد شعور نباتات دانسته شده است. برای نمونه، شرفالدین بوصیری (متوفی 696؛ ص 176) و صفیالدین حلّی (متوفی 752؛ ج 1، ص 148) در قصاید خود در مدح پیامبر به این قضیه اشاره کردهاند (برای دیگر اشعار رجوع کنید به مقدسی، ج 5، ص 37؛ ابنشهرآشوب، ج 1، ص 80؛ مَقَّری، ج 3، ص 251). جلالالدین مولوی بلخی نیز این داستان را در مثنوی (ج 1، دفتر1، بیت 2113ـ2122) آورده و چندین بار نیز در غزلیات خود (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 161، 163، 248، ج 2، ص 3، 152، ج 5، ص 11، 120) به آن اشاره کرده است.در مسیر کوفه به نجف نیز ستونی قرار داشته است که وقتی پیکر امیرالمؤمنین علیهالسلام را از کنار آن عبور دادهاند از حزن و تأسف خم شده است (طوسی، ص 682). ظاهراً مسجد معروف به حنّانه در نزدیکی نجف، در جایگاه همان ستون بنا شده است (مجلسی، ج 97، ص 455).منابع: ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ علی منتصر کتانی، بیروت 1395/1975؛ ابنجبیر، رحلة ابنجبیر، بیروت 1986؛ ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، بولاق 1300ـ1301، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف 1956؛ ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، ]قاهره 1373/ 1954[، چاپ افست ]بیروت، بیتا.[؛ ابونعیم اصفهانی، دلائل النبوة، حیدرآباد، دکن 1369/ 1950؛ محمدبن طیب باقلانی، کتاب تمهیدالاوائل و تلخیص الدلائل، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت 1414/1993؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ]چاپ محمد ذهنی افندی[، استانبول 1401/1981، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمدبن سعید بوصیری، دیوان، چاپ محمد سیدکیلانی، مصر 1374/1955؛ علیبن عیسی بهاءالدین اربلی، کشف الغمة فی معرفةالائمة، بیروت 1405/1985؛ احمدبن حسین بیهقی، الاعتقاد و الهدایة الی سبیلالرشاد علی مذهب السلف و اصحاب الحدیث، چاپ احمد عصام کاتب، بیروت 1401/ 1981؛ عبداللّهبن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مکتبةالاعتدال، ]بیتا.[؛ عبدالعزیزبن سرایا صفیالدین حلّی، دیوان، چاپ محمد حور، عَمّان 2000؛ عبدالرزاقبن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت 1403/1983؛ فضلبن حسن طبرسی، اعلامالوری باعلام الهدی، قم 1417؛ طبری، جامع؛ محمدبن حسن طوسی، الامالی، قم 1414؛ محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین، بیروت 1406/ 1986؛ قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج 15، چاپ محمود خضیری و محمود محمد قاسم، قاهره 1385/1965، ج 16، چاپ امین خولی، قاهره 1380/1960؛ عیاضبن موسی قاضی عیاض، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، بیروت 1409؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت 1405/1985؛ سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، قم 1409؛ مجلسی؛ مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس 1899ـ1919، چاپ افست تهران 1962؛ احمدبن محمد مَقَّری، ازهار الریاض فی اخبار عیاض، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، ج 3، قاهره 1361/1942؛ جلالالدین محمدبن محمد مولوی، کلیات شمس، یا، دیوانکبیر، چاپ بدیعالزمان فروزانفر، تهران 1355ش؛ همو، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران 1363ش؛ احمدبن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدة الابرار، چاپ علیاصغر حکمت، تهران 1361ش؛ حسینبن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم 1407ـ 1408.