حمزه میرزا حشمت الدوله

معرف

از شاهزادگان قاجار و پسر عباس‌میرزا*
متن
حمزه ‌میرزا حشمت‌الدوله، از شاهزادگان قاجار و پسر عباس‌میرزا*. از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست. وی در 1253 در جنگ هرات به همراه محمدشاه بود. در 1255، محمدشاه به پاس تلاشهای حمزه‌میرزا در جنگ هرات، او را به حکومت قزوین منصوب نمود، اما مدتی بعد به علت سوء رفتارش او را برکنار کرد (سپهر، ج 2، ص 332؛ اعتضادالسلطنه، ص 448، 504، 516). در 1255، محمدشاه، حمزه‌میرزا را به حکومت خمسه (زنجان) گماشت (اعتضادالسلطنه، ص 520؛ اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1651).در 1263، محمدشاه به منظور دفع فتنه محمدحسن‌خان سالار*، که در خراسان شورش کرده بود، حمزه‌میرزا را به حکومت آنجا منصوب کرد (رضاقلی‌بن محمدهادی هدایت، ج10، ص324؛ سپهر، ج3، ص94؛ صدیق‌الممالک، ص 77). در نبرد سپاهیان حمزه‌میرزا با سالار، سالار شکست خورد و عده‌ای از یارانش به حمزه‌میرزا پیوستند. در 1264، با خارج شدن حمزه‌میرزا از مشهد، سربازان در این شهر شورش کردند. میرزا محمدخان، پسر آصف‌الدوله*، و حاکم مشهد نیز مردم را به طغیان تشویق کردند. شورشیان با سپاه حمزه‌میرزا درگیر شدند، حمزه‌میرزا شکست خورد و به قلعه ارگ مشهد گریخت (سپهر، ج3، ص94ـ95، 192ـ193، 196). حمزه‌میرزا برای مردم شهر پیغام فرستاد و آنان را به صلح دعوت کرد، اما آنان نپذیرفتند. وی بار دیگر به شهر حمله کرد و شکست خورد. از سوی دیگر محمدحسن‌خان سالار با شنیدن خبر شورش مردم و سپاهیان، به مشهد حمله کرد. هنگامی‌که او حمزه‌میرزا و لشکرش را محاصره کرد، خبر مرگ محمدشاه در مشهد پراکنده شد. یارمحمدخان الکوزائی، حاکم هرات، همراه سپاهی ابتدا برای کمک به سالار به مشهد رفت، ولی در آنجا از حمزه‌میرزا اظهار اطاعت نمود. یارمحمدخان‌در جنگ با سپاهیان‌سالار شکست‌خورد.حمزه‌میرزا و یارمحمدخان نیز به هرات رفتند (همان، ج 3، ص 197ـ201).در 1265 حمزه‌میرزا پس از چهارماه اقامت در هرات، به حکومت آذربایجان منصوب و به حشمت‌الدوله ملقب شد (همان، ج 3، ص 265ـ 266؛ اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1698). به نوشته سپهر (ج3، ص303ـ305)در1266 امیرکبیر دستور اعدام سیدعلی محمد باب را به حمزه‌میرزا داد. حمزه‌میرزا، سیدعلی محمد باب را از چهریق به تبریز آورد و از علمای شهر کسب تکلیف نمود. برخی از آنان اعدام باب را واجب شمردند و در شعبان همان سال، سیدعلی محمد باب به حکم حمزه‌میرزا در تبریز اعدام شد (درباره ماجرای اعدام باب رجوع کنید به نیرممقانی، ص 41، 58ـ61؛ باب*، سیدعلی‌محمد). پیش از آن وی همچنین اعلام کرد، پیروان ملاحسین بشرویه، از گروندگان اصلی به باب، که به حروف حی* شهرت دارند در صورتی که از او تبری نجویند، تعقیب و مجازات خواهند شد (همان، ج 3، ص 235ـ236). حمزه میرزا تا 1270 در آذربایجان حکومت کرد. در این سال، به تهران احضار شد. در 1271، ناصرالدین شاه حکومت اصفهان را به وی واگذار کرد. وی تا 1274 در این سمت بود، سپس به تهران احضار شد و سال بعد، بار دیگر به حکومت خراسان منصوب شد (روزنامه وقایع‌اتفاقیه، ش 236، ص2، ش 413، ص 1؛ خورموجی، ص 234، 248؛ اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1757، 1773، 1811).در 1276، ناصرالدین شاه حمزه‌میرزا را مأمور سرکوبی ترکمانان یاغیِ مرو کرد (خورموجی، ص 256؛ اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1826). وی در این جنگ شکست سنگینی از ترکمانان خورد و به علت نبود آذوقه مجبور به عقب‌نشینی شد (روزنامه دولت علیّه ایران، ش 476، ص 4ـ5؛ خورموجی، ص 263؛ مستوفی، ج 1، ص 94). از آن تاریخ به‌بعد، مرو از ایران جدا شد و به تصرف روسیه درآمد (مارکام، ص 158).پس از شکست مرو در 1277، ناصرالدین شاه حمزه‌میرزا را از حکومت خراسان برکنار و به تهران احضار نمود و او را سه سال از اعتبارات، مناصب و امتیازات شاهزادگی محروم ساخت (روزنامه دولت علیّه‌ایران، ش 484، ص 3ـ4؛ اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1832). با این حال در 1278، به حکومت یزد منصوب شد و در فاصله سالهای 1280 تا 1283 نیز به تناوب حاکم خوزستان و لرستان و خراسان شد. همچنین وی در 1285، نایب اول وزیر جنگ و ملقب به امیر جنگ شد (اعتمادالسلطنه، ج3، ص1844، 1856، 1886ـ1906). در 1286، ناصرالدین شاه و میرزایوسف مستوفی‌الممالک*، صدراعظم وقت، نامه‌هایی در خصوص مأموریت حمزه‌میرزا برای سرکوبی ترکمانان، فرستادند (رجوع کنید به فهرست اسناد علاءالدوله و حشمت‌الدوله، ص 252، 279، 289، 307، 372) و او چند قلعه ترکمانان را تصرف کرد (رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1909).در 1288، امپراتور روسیه، الکساندر دوم وارد تفلیس شد. ناصرالدین شاه برای خوشامدگویی به او، حمزه‌میرزا را به عنوان امیر جنگ، همراه عده‌ای از صاحب‌منصبان، به تفلیس فرستاد. سپس در شعبان همان سال، وی را از حکومت خراسان معزول و به تهران احضار کرد (همان، ج 3، ص 1926ـ1927).در 1289، حمزه‌میرزا بار دیگر به حکومت خوزستان و لرستان منصوب و در 1292، از آن مقام عزل شد. در 1293، دوباره حکومت خوزستان و لرستان به وی محول شد (همان، ج 3، ص 1933، 1958، 1963). از 1293 تا 1297 اطلاعی از او در دست نیست.در 1297، شیخ‌عبیداللّه،از رؤسای کُردنقشبندی،در کردستان به قتل و غارت پرداخت و شورش عظیمی برپا کرد. ناصرالدین شاه حمزه‌میرزا را برای فرونشاندن شورش مأمور نمود، ولی وی در حوالی صائین قلعه بانه درگذشت (همان، ج 3، ص 2010؛ صدیق‌الممالک، ص 216؛ مهدیقلی هدایت، ص 85).منابع: علیقلی‌بن فتحعلی اعتضادالسلطنه، اکسیرالتواریخ: تاریخ قاجاریه از آغاز تا سال 1259ق، چاپ جمشید کیان‌فر، تهران 1370ش؛ محمدحسن‌بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمداسماعیل‌رضوانی، تهران1363ـ1367ش؛ محمدجعفربن‌محمدعلی خورموجی، حقایق الاخبار ناصری، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1363ش؛ روزنامه دولت علیّه ایران، ش 476، 9 ربیع‌الآخر 1277، ش 484، 10 شعبان 1277؛ روزنامه وقایع اتفاقیه، ش 236، 25 ذیقعده 1271، ش 413، 24 جمادی‌الاولی 1275؛ محمدتقی‌بن محمدعلی سپهر، ناسخ‌التواریخ: سلاطین قاجاریه، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران 1344ـ1345ش؛ ابراهیم‌بن اسداللّه صدیق‌الممالک، منتخب‌التواریخ، تهران 1366ش؛ فهرست اسناد علاءالدوله و حشمت‌الدوله، مؤلف : دفتر پژوهش و تحقیقات سازمان اسناد ملی ایران، ]تهران ? 1370ش[؛ کلمنتس رابرت مارکام، تاریخ ایران در دوره قاجار، ترجمه رحیم فرزانه، چاپ ایرج افشار، تهران 1364ش؛ عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران 1360ش؛ محمدتقی‌بن محمد نیرممقانی، گفت و شنود سیدعلی‌محمد باب با روحانیون تبریز (ناموس ناصری)، چاپ حسن مرسلوند، تهران 1374ش؛ رضاقلی‌بن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضة‌الصفای ناصری، در میرخواند، ج 8ـ10؛ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران 1363ش.
نظر شما
مولفان
گروه
تاریخ ایران و اسلام ,
رده موضوعی
جلد 14
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده