چرماغون

معرف

فرمانده‌مغول‌و از امرای‌اوگتای‌قاآن‌در ایران‌
متن
چُرماغون‌، فرمانده‌مغول‌و از امرای‌اوگتای‌قاآن‌در ایران‌. نام‌وی‌در منابع‌به‌صورت‌جرماغون‌، جورماغون‌و چورماغون‌نیز ضبط‌شده‌است‌. از تاریخ‌تولد و آغاز زندگی‌وی‌اطلاعی‌در دست‌نیست‌. به‌گفته رشیدالدین‌فضل‌اللّه‌(ج‌1، ص‌73)، چرماغون‌از قوم‌سونیت‌بود. وی‌در زمان‌چنگیزخان‌(549 ـ624) از قورچیان‌به‌شمار می‌آمد ( تاریخ‌سرّی‌مغولان، ج‌1، ص‌202؛ رشیدالدین‌فضل‌اللّه‌، همانجا).دو سال‌پس‌از درگذشت‌چنگیزخان‌، پسر سومش‌، اوگتای‌قاآن‌*، به‌حکومت‌رسید. در همان‌سال‌، اوگتای‌قاآن‌چرماغون‌را با لشکری‌عظیم‌برای‌تعقیب‌و سرکوبی‌سلطان‌جلال‌الدین‌خوارزمشاه‌منکبرنی‌*به‌خراسان‌و عراق‌فرستاد (جوینی‌، ج‌1، ص‌149ـ150؛ وصّاف ‌الحضره‌، ص‌574؛ ابن‌عبری‌، ص‌245؛ قس‌شبانکاره‌ای‌، ص‌250: 627). در این‌مأموریت‌، جنتمور *نیز برای‌همراهی‌با او تعیین‌شد و در خوارزم‌به‌وی‌پیوست‌(جوینی‌، ج‌2، ص‌218؛ رشیدالدین‌فضل‌اللّه‌، ج‌1، ص‌660).سلطان‌جلال‌الدین‌خوارزمشاه‌با شنیدن‌خبر عبور چرماغون‌از رود جیحون‌، به‌رغم‌دشمنی‌با خلیفه عباسی‌، مستنصر باللّه‌*، و سلاطین‌شام‌و روم‌، خبر حمله لشکریان‌مغول‌را به‌آنان‌داد و از آنان‌یاری‌خواست‌و خود به‌مقابله‌با آنان‌پرداخت‌، اما در 628، ظاهراً به‌دست‌کردان‌کشته‌شد (جوینی‌، ج‌2، ص‌182ـ183؛ رشیدالدین‌فضل‌اللّه‌، ج‌1، ص‌653ـ 655؛ وصّاف‌الحضره‌، ص‌587؛ بناکتی‌، ص‌383ـ 384). لشکریان‌چرماغون‌شهرهای‌آذربایجان‌، ارّان‌و عراق‌عجم‌را تسخیر و غارت‌کردند. فقط‌شهر اصفهان‌به‌سبب‌مقاومت‌اهالی‌آن‌تا 633 مصون‌ماند (منهاج‌سراج‌، همانجا؛ وودز ، ص‌50).مأموریت‌دیگر چرماغون‌حمله‌به‌بغداد و جنگ‌با ناصرلدین‌للّه‌* ، خلیفه عباسی‌، بود. مستنصر باللّه‌عباسی‌(که‌در آن‌زمان‌به‌خلافت‌نرسیده‌بود)، برای‌مقابله‌با مغولان‌، به‌فرماندهی‌سپاه‌منصوب‌شد. چندبار میان‌طرفین‌جنگ‌در گرفت‌که‌در نتیجه آن‌، چرماغون‌و لشکریانش‌شکست‌خوردند. پس‌از آن‌، چرماغون‌در محدوده قم‌و کاشان‌اقامت‌گزید و برخی‌از مغولان‌نیز به‌سوی‌فارس‌و کرمان‌رفتند ( تاریخ‌ سرّی‌مغولان‌، همانجا؛ وصّاف‌الحضره‌، ص‌30؛ شبانکاره‌ای‌، ص‌250؛ قس‌منهاج‌سراج‌، همانجا، که‌مستنصر را امیرالمؤمنین‌خوانده‌است‌). منطقه فارس‌و کرمان‌بدون‌درگیری‌به‌تصرف‌مغولان‌در آمد (منهاج‌سراج‌، ج‌2، ص‌159).چرماغون‌به‌امور خراسان‌بی‌توجهی‌می‌کرد (جوینی‌، ج‌2، ص‌219؛ بناکتی‌، ص‌384). به‌همین‌سبب‌، پس‌از چندی‌گروهی‌از سپاهیان‌جلال‌الدین‌خوارزمشاه‌، از طایفه قَنقْلی‌، در منطقه نیشابور و اطراف‌آن‌اغتشاش‌کردند. چرماغون‌جنتمور را برای‌سرکوب‌آنان‌فرستاد، اما وی‌پس‌از سه‌بار نبرد شکست‌خورد (رجوع کنید به بناکتی‌، همانجا؛ سیفی‌هروی‌، ص‌92؛ اسفزاری‌، بخش‌2، ص‌70). سپس‌کُلبُلات‌، از امرای‌مغول‌، مأمور سرکوبی‌آنان‌شد که‌به‌پیروزی‌وی‌انجامید و قراجه‌، فرمانده‌سپاهیان‌جلال‌الدین‌در این‌اغتشاشات‌، به‌سیستان‌گریخت‌. از سوی‌دیگر، اوگتای‌قاآن‌، با شنیدن‌نابسامانی‌اوضاع‌خراسان‌، طایر بهادر، از امرای‌مغول‌، را از بادغیس‌برای‌سرکوبی‌یاغیان‌فرستاد. طایر بهادر در میانه راه‌با خبر شد که‌قراجه‌در قلعه‌ای‌در سیستان‌ پناه‌گرفته‌است‌. وی‌قلعه‌را محاصره‌و پس‌از دو سال‌، آن‌را تسخیر کرد. آنگاه‌برای‌جنتمور پیغام‌فرستاد که‌اوگتای‌قاآن‌امور خراسان‌را به‌او واگذار کرده‌است‌. جنتمور در پاسخ‌گفت‌که‌قاصدی‌نزد اوگتای‌می‌فرستد تا او مصلحت‌را تعیین‌نماید، اما چرماغون‌به‌جنتمور پیغام‌فرستاد تا حکومت‌خراسان‌و مازندران‌را به‌طایر بهادر واگذارد. اما در بیشتر نواحی‌خراسان‌حاکمیت‌جنتمور پذیرفته‌شد. اوگتای‌قاآن‌نیز، پس‌از آگاهی‌از اقدامات‌جنتمور، امارت‌خراسان‌و مازندران‌را به‌وی‌واگذار کرد و دستور داد تا چرماغون‌و امرای‌دیگر در امور آنجا دخالت‌نکنند (جوینی‌، ج‌2، ص‌220ـ223؛ رشیدالدین‌فضل‌اللّه‌، ج‌1، ص‌660ـ662؛ سیفی‌هروی‌، ص‌92ـ93).از 633 تا 637، چرماغون‌و لشکریانش‌به‌منطقه قفقاز، از جمله‌گرجستان‌و ارمنستان‌، حمله‌کردند و این‌سرزمینها به‌تصرف‌مغولان‌در آمد. چرماغون‌محدوده‌ای‌به‌مرکزیت‌گنجه‌را به‌عنوان‌منطقه حکومتی‌در دست‌گرفت‌(اشپولر، ص‌34؛ اقبال‌آشتیانی‌، ص‌144ـ 145؛ لین‌، ص‌61؛ د. ایرانیکا، همانجا).در 637، سرپرستی‌امور خراسان‌(در واقع‌کلیه سرزمینهایی‌که‌در آسیای‌غربی‌در اختیار چرماغون‌بود) به‌گَرگوز، از امرای‌مغول‌، واگذار شد (جوینی‌، ج‌2، ص‌237؛ بویل، ص‌ 337). به‌نوشته ابن‌عبری‌(ص‌251)، چرماغون‌در 639 شهر ارزنهالروم‌را تسخیر کرد و بسیاری‌را به‌قتل‌رساند. در همان‌سال‌، وی‌به‌بیماری‌فلج‌مبتلا شد و همسرش‌اداره امور را برعهده‌گرفت‌. اوگتای‌قاآن‌، بایجو *(امیر مغول‌) را به‌عنوان‌حاکم‌جدید به‌قفقاز فرستاد (اشپولر، ص‌35؛ د. ایرانیکا، همانجا). چرماغون‌پس‌از آنکه‌به‌همراه‌بایجو در کوسه‌داغ‌* سلجوقیان‌روم‌را شکست‌داد (641)، به‌پیشنهاد بایجو، با کیخسرو دوم‌سلجوقی‌صلح‌کرد (ابن‌بی‌بی‌، ج‌1، ص‌517، 532 ـ536؛ تاریخ‌آل‌سلچوق‌در آناطولی‌، ص‌48ـ49).تاریخ‌دقیق‌درگذشت‌چرماغون‌مشخص‌نیست‌، ولی‌احتمالاً وی‌تا 641 زنده‌بوده‌است‌. ابن‌بی‌بی‌(ج‌1، ص‌532) از دیدار بایجو با چرماغون‌در این‌سال‌یاد کرده‌است‌. چرماغون‌در اداره امور کم‌توان‌بود ( د. ایرانیکا ، همانجا) که‌بی‌توجهی‌به‌منطقه خراسان‌و شورش‌در آن‌منطقه‌در زمان‌حکومت‌وی‌در ایران‌، این‌مطلب‌را تأیید می‌کند. به‌گفته حمداللّه‌مستوفی‌(همانجا)، در زمان‌ حکومت‌وی‌در خراسان‌، امام‌رکن‌الدین‌زاکانی‌، از علمای‌سنّی‌مذهب‌، نزد چرماغون‌رفت‌و از چرماغون‌حکم‌گرفت‌که‌بر پیشانی‌روافض‌داغ‌گذارده‌شود.منابع‌: ابن‌بی‌بی‌، الاوامر العلائیه فی‌الامور العلائیه، ج‌1، چاپ‌عکسی‌از نسخه خطی‌کتابخانه ایاصوفیه‌، ش‌2985، چاپ‌عدنان‌صادق‌ارزی‌، آنکارا 1956؛ ابن‌عبری‌، تاریخ‌مختصر الدول‌، چاپ‌انطون‌صالحانی‌یسوعی‌، بیروت‌ 1958؛ معین‌الدین‌محمد اسفزاری‌، روضات‌الجنات‌فی‌اوصاف‌مدینه هرات‌، چاپ‌ محمدکاظم‌امام‌، تهران 1338ـ 1339 ش‌؛ عباس‌اقبال‌آشتیانی‌، تاریخ‌مغول‌: از حمله چنگیز تا تشکیل‌دولت‌تیموری‌، تهران‌1364 ش‌؛ داوودبن‌محمد بناکتی‌، تاریخ‌بناکتی‌= روضه اولی‌الالباب‌فی‌معرفه التواریخ‌و الانساب‌، چاپ‌جعفر شعار، تهران‌1348 ش‌؛ تاریخ‌آل‌سلچوق‌در آناطولی، چاپ‌عکسی‌از نسخه خطی‌کتابخانه ملی‌فرانسه‌، ش‌ suppl.Pers. 1553 ، آنکارا 1952؛ جوینی‌؛ حمداللّه‌مستوفی‌، تاریخ‌گزیده؛ رشیدالدین‌فضل‌اللّه‌؛ سیف‌بن‌محمد سیفی‌هروی‌، تاریخ‌نامه هراه، چاپ‌محمد زبیر صدیقی‌، کلکته‌1362/1943، چاپ‌افست‌تهران‌1352 ش‌؛ محمدبن‌علی‌شبانکاره‌ای‌، مجمع ‌الانساب، چاپ‌میرهاشم‌محدث‌، تهران‌1363 ش‌؛ فضل‌اللّه‌بن‌روزبهان‌، تاریخ‌عالم‌آرای‌امینی‌= شرح‌حکمرانی‌سلاطین‌آق‌قوینلو و ظهور صفویان‌، چاپ‌محمداکبر عشیق‌، تهران‌1382 ش‌؛ رنه‌گروسه‌، امپراطوری‌صحرانوردان‌، ترجمه عبدالحسین‌میکده‌، تهران‌1365 ش‌؛ معین‌الدین‌نطنزی‌، منتخب‌التواریخ‌معینی‌، چاپ‌ژان‌اوبن‌، تهران‌1336 ش‌؛ عثمان‌بن‌محمد منهاج‌سراج‌، طبقات‌ناصری‌، یا، تاریخ‌ایران‌و اسلام، چاپ‌عبدالحی‌حبیبی‌، تهران‌1363 ش‌؛ میرخواند؛ محمدبن‌احمد نسوی‌، سیرت‌جلال‌الدین‌مینکبرنی‌، چاپ‌مجتبی‌مینوی‌، تهران‌1365 ش‌؛عبداللّه‌بن‌فضل‌اللّه‌وصّاف‌الحضره‌، تاریخ‌وصّاف‌، چاپ‌سنگی‌بمبئی‌1269؛John Andrew Boyle, "Dynastic and political history of the Il-Khans", in The Cambridge history of Iran , vol.5, ed. John Andrew Boyle, Cambridge 1968; EIr . s. v. "Čormagun" (by Peter Jackson); George Lane, Early Mongol rule in thirteenth-century Iran , London 2003; The Secret history of the Mongols , vol.1, tr. Francis Woodman Cleaves, Cambridge, Mass. Harvard University Press, 1982; Bertold Spuler, Die Mongolen in Iran , Leiden 1985; John E. Woods, "Anote on the Mongol capture of Isfahan", Journal of Near Eastern studies , vol.36 (Jan.- Oct. 1977).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده