حِلیهنویسی، نوعی قطعهنویسی مذهّب عمدتاً مشتمل بر وصف شمایل پیامبر و گاه امامان. واژه حِلیه/ حُلیه از ریشه ح ل ی و به معنی زیور و زینت است (ابنمنظور، ذیل «حلی»). حلیه در اصطلاح به معنای وصف شمایل پیامبر و گاه خلفا و ائمه نیز به کار میرود. حلیهنویسی در بین عثمانیان رواج داشته است (گوزل، ص 634؛ عبدالعزیز بیگ، واژهنامه آریسان و گونای، ص 503؛ نیز رجوع کنید به د. ا. د. ترک، ج 18، ص 44). هنرمندان ایرانی چندان تحتتأثیر این سنّت در فرهنگ عثمانی نبودند و نمونههای اندکی از حلیه پدید آوردهاند (رجوع کنید به هنر قلم، ص 38ـ41؛ برای حلیه در ایران رجوع کنید به قطعهنویسی*).در حلیهنویسی خطاطان عثمانی محبت خود را به پیامبر اسلام ابراز میکردند (اوزاوندَر، ص 72). آنان براساس حدیث «استشفوا بالحلیه»، تحریر حلیه شریف پیامبر را مبارک میدانستند (مستقیمزاده، ص 606) و نیز اعتقاد داشتند هرجا حلیه پیامبر (یا حلیه شریف، حلیه نبی، حلیه سعادت) باشد، نه فقط آنجا را از گزند آفاتی چون زلزله و آتشسوزی و قحطی حفظ میکند، بلکه موجب آرامش و رفاه و برکت ساکنان آنجا خواهد شد. حتی بر این باور بودهاند که حلیه در روز رستاخیز شفیع افراد خواهد شد (اوزاوندر، همانجا؛ شیمل، ص 82). به سبب حرام بودن شمایلنگاری در اسلام، نوشته مشتمل بر وصف پیامبر به خط خوش، جای تصویر را گرفت (درباره حکم فقهی چهرهنگاری رجوع کنید به نقاشی*). با نصب حلیه بر تخته و بعدها مقوا، دیوار اماکن مقدس، محل کسب و کار و خانهها را مزیّن میکردند (بلگه، ص 423؛ پاکالین، ذیل "Hilye"). خوشنویسان، حلیه پیامبر را بر اساس روایتی از حضرت علی علیهالسلام ]در وصف پیامبر[ مینوشتند (سرین، ص127).حافظ عثمان* (متوفی 1110) را مبدع حلیه نویسی دانستهاند (رجوع کنید به داماز، ص 9؛ آصلانآبا، ص 310). او در واقع، خوشنویسی را به سیرهنویسی پیوند داد (هنر قلم، ص 48). وی بیش از چهارصد حلیه نوشته که بسیاری از آنها موجود است (سرین، همانجا). ظاهراً حافظ عثمان در ابتدا حلیهها را فقط به خط نسخ و در اندازهای مینوشت که بتوان در جیب گذاشت. نخستین نمونه حلیه به ابعاد 14 × 22 سانتیمتر در چهار ستون در سطور افقی به خط نسخ با ترجمه ترکی به همان خط اما بسیار نازکتر نوشته شده است، به گونهای که ترجمه ترکی هر عبارت در سطر مورب با اصل افقی آن بهشکل مثلث میآمد. پس از آن، حافظ عثمان متن عربی روایتی از حضرت علی علیهالسلام را درباره ویژگیهای جسمانی پیامبر کتابت کرد (د. ا. د. ترک، ج 18، ص 47ـ48).او حلیههایش را در کیفی از گردن میآویخت و هنگامی که در اثنای ذکر به حال وجد میرسید، نوشتهها از گردنش میافتاد و علاقهمندان آنها را برمیداشتند. گفته شده که نوشتن حلیه و طرح آن را پیامبر در عالم معنا به او امر کرده است (عثمانزاده، ج 3، ص 432).قسمتهای مختلف حلیه معمولا عبارتاند از: 1) تاج یا سرلوح، که ترکها آن را «باش مقام» مینامند. در این قسمت بسمله یا استعاذه و بسمله، گاهی نیز آیه مربوط به بسمله (نمل : 30) به خط ثلث نوشته میشود. 2) شمسه، که بیشترین بخش متن اصلی حلیه را تشکیل میدهد و به خط ثلث نوشته میشود. این قسمت اغلب به شکل دایره است، اما نمونههای بیضی و مربعشکل آن نیز موجود است. 3)هلال. در حلیههایی که قسمت شمسه آنها دایرهای شکل است، اغلب هلال باریک و زراندودی در قسمت پایین دایره طراحی میشود که دو سر آن به طرف بالا کشیده شده است که آن را تشبیه پیامبر به خورشید و ماه دانستهاند. 4)گوشهها. در چهار گوشه قسمت شمسه چهار قسمت دایرهای یا بیضی یا دندان موشی طراحی شده است که در آنها نام چهار خلیفه اول نوشته میشود. در مواردی نیز چهار نام رسولاللّه، یعنی احمد و محمود و حامد و حمید، یا نام «عَشَره مبشَّره» (ده صحابی که بهشت بدانان وعده داده شده است) و ده معجزه پیامبر نوشته میشود. 5)آیه کریمه. در این قسمت در زیر شمسه، آیهای مربوط به پیامبر (معمولا آیه 107 سوره انبیا و گاه آیه 4 سوره قلم یا آیات 28ـ29 سوره فتح) یا کلمه توحید نوشته میشود. 6)کتیبه زیرین. این قسمت مربوط به ادامه متن حلیه، دعا و امضای خطاط و تاریخ حلیه است. اگر تمام متن حلیه در شمسه بگنجد این قسمت حذف میشود. 7)در دو طرف کتیبه زیرین دو کتیبه مستطیلی پر تزیین وجود دارد. این دو قسمت یا بدون نوشته است، یا نام حسنین علیهماالسلام در آنها نوشته میشود (اوزاوندر، ص 73؛ بلگه، همانجا؛ د. ا. د. ترک، ج 18، ص 47؛ هنر قلم، ص 48ـ49).حلیهنویسی بعدها بسته به قابلیتهای هنرمندان تغییراتی یافت. با افزایش تولید کاغذ در ابعاد بزرگ، حلیهها نیز در ابعاد بزرگتر نوشته شد و به جای چوب، که بید آن را میخورد، روی مقوا چسبانده شد و بدین سبب آسیب کمتری دید (د. ا. د. ترک، همانجا؛ نیز رجوع کنید به پاکالین، همانجا). حلیهنویسی در ابعاد بزرگ را قاضی عسکر مصطفی عزّت* افندی (متوفی 1293) آغاز کرد و بدینسان، خط ثلث ـ محقق و نسخ نیز در حلیهها صورت جلی یافت. حسن رضاافندی در قسمت زیر کتیبه حلیههایش با خط ثلث حدیث معروف «لولاک لولاک لماخلقت الافلاک» را افزود و طول حلیه را تا بیش از دو متر افزایش داد. همچنین محمد فهمیافندی، در ابعاد بزرگ، در کنار استفاده از خط ثلث در قسمت شمسه، از خط غبار نیز استفاده کرد و با آن طرحهای گل و گیاه کشید (د. ا. د. ترک، ج 18، ص 49). در حلیهها گاه جملات ترکی و فارسی نیز به متن عربی افزوده میشد. متون حلیه برای تذهیبکاران نیز صحنه نمایش هنرشان بود. نگارگران نیز گاه نگارههای مکه و مدینه را در آنها رسم میکردند (اوزاوندر، همانجا؛ برای طرحهای دیگر حلیه رجوع کنید به هنر قلم، تصاویر 28، 36، 37، 38).حلیهنویسی مناسبتی با اجازه نامهها (رجوع کنید به اجازه*) نیز داشت، چنانکه خطاط با نوشتن حلیه از استادش اجازهنامه دریافت میکرد (رجوع کنید به یازیر، ج 1، ص 152؛ سرین، ص 354؛ هنر قلم، ص 40ـ41). چنانکه سلطان محمد دوم عثمانی با نوشتن حلیهای زیبا اجازه خود را از محمد وصفی دریافت کرد (شیمل، ص 112) و عارف افندی فِلِبهای، کامل آقدیک* و رفاعی عزیزافندی نیز هر یک با نوشتن حلیهای در خط ثلث ـ نسخ اجازهنامه گرفتند (د. ا. د. ترک، همانجا).الواح حلیه پس از قرن سیزدهم/ نوزدهم با طرحهای غربی تزیین شدند (رجوع کنید به هنر قلم، ص 50)، اما از1319ش/1940 به بعد دوباره همان شیوه تزیین سنّتی معمول شد. حلیهها جز به صورت الواح برای آویختن، بر روی سنگهای گرانبها و نیمه گرانبها نظیر کوارتز زرد نیز نوشته میشد که برای دفع شر بود و کاربردی طلسمگونه داشت (رجوع کنید به هنر قلم، ص 50، تصاویر 24؛ برای انواع دیگر حلیه رجوع کنید به همان، ص 48، 49، تصاویر 25). نمونههای زیادی از حلیهها در موزههای مختلف، بهویژه موزه توپقاپیسرای، موزه آثار ترکی و اسلامی و موزه هنر خطاطی اداره اوقاف استانبول، نیز در بعضی کتابخانهها، مانند کتابخانههای سلیمانیه و دانشگاه استانبول و در مساجد جامع و محلی و برخی مجموعههای شخصی موجود است (رجوع کنید به د. ا. د. ترک، ج 18، ص 50؛ برای حلیهنویسی در ایران رجوع کنید به قطعهنویسی*).منابع: اوقطای آصلانآبا، فنون الترک و عمائرهم، ترجمة احمد محمد عیسی، استانبول 1407/1988؛ ابنمنظور؛ ژاک داماز، هنر خطاطی در ترکیه از قرن دوازدهم، ترجمه صادقیوند و بهروز گلپایگانی، تهران ]1360ش[؛ آنهماری شیمل، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد 1368ش؛ سلیمان سعدالدین مستقیمزاده، تحفه خطاطین، استانبول 1928؛ هنر قلم: تحول و تنوع در خوشنویسی اسلامی، گردآوری ناصر خلیلی و نبیل ف.صفوت، سرویراستار انگلیسی : جولیان رابی، مترجم فارسی: پیام بهتاش، تهران: نشر کارنگ، 1379ش؛Abdulaziz Bey, Osmanli adet, merasim ve tabirleri (Adat ve merasim-i kadime, tabirat ve muamelat-i kavmiye-i Osmaniye), ed. Kazim Arisan and Duygu Arisan Gunay, Istanbul 2002; Murat Belge, Osmanli'da kurumlar ve kultur, Istanbul 2005; Abdurrahman Guzel, Dini- tasavvufi Turk edebiyat, Ankara 2004; Huseyin Vassaf Osmanzade, Sefine-i evliya, ed. Mehmet Akkus and Ali Yilmaz, Istanbul 2006; Hasan Ozonder, Ansiklopedik hat, tezhip sanatlari deyim ve terimleri sozlugu, Konya 2003; Mehmet Zeki Pakalin, Osmanli tarih deyimleri ve terimleri sozlugu, Istanbul 1971-1972; Muhittin Serin, Hat sanati ve meshur hattatlar, Istanbul 2003; TDVIA, s.vv. "Hilye" (by Mustafa Uzun), "ibid. Hat" (by M. Ugur Derman); Mahmud Bedreddin Yazir, Medeniyet aleminde yazi ve Islam medeniyetinde kalem guzeli, ed. Ugur Derman, Ankara 1972-1974.