جهانگیرمیرزا ، پسر سوم عباس میرزا *و مؤلف کتاب تاریخ نو. وی در 1225 به دنیا آمد. مادرش دختر محمد یاربیگ، از خانهای بزرگ طایفه ترکمان آذربایجان، بود (نادر میرزا قاجار، ص 50، 52؛ احمد میرزا قاجار، توضیحات نوائی، ص 313). جهانگیرمیرزا باتوجه خاص پدرش تربیت یافت و در دوره دوم جنگهای ایران و روس (1241ـ1243) شرکت داشت (سپهر، ج 1، ص 382؛ افشار، ص 53).در 1242، جهانگیر میرزا مأمور محافظت از قلعههای ایروان و عباسآباد و تأمین آذوقه و تعمیر برج و باروی قلعهها شد (افشار، ص 49). در 1246 حاکم خوی شد و در همان سال از سوی امیرنظام محمدخان زنگنه، فرمانده قشون خراسان، مأمور جمعآوری سپاه گردید و دو فوج جدید تشکیل داد. در ارومیه اشرار را سرکوب کرد و پس از سامان دادن امور آنجا، برادرش، مصطفی قلیمیرزا، را نایبالحکومه کرد و به خوی رفت (رجوع کنید به جهانگیرمیرزا، ص 139، 156ـ157؛ نادرمیرزا قاجار، ص 52؛ افشار، مقدمه گلبن، ص 27ـ29؛ هدایت، ج 10، ص 4؛ افشار محمودلو، ص 416ـ421).با مرگ عباس میرزا در 1249 و انتخاب محمد میرزا به عنوان ولیعهد فتحعلی شاه، ناامنی در نواحی مرزی کشور شدت گرفت. جهانگیر میرزا، با چهار هزار سرباز، راهزنان و یاغیان را از بین برد و غنایم زیادی را که به دست آورده بود، در خوی بین سربازان تقسیم کرد و به ارومیه بازگشت و به جمعآوری نیرو پرداخت (جهانگیر میرزا، ص 204ـ206). این اقدامات جهانگیر میرزا، مقدمه سرکشی او قلمداد شد. به نظر برخی، جهانگیر میرزا از ولیعهدی محمد میرزا ناراحت بود و خود را شایسته مقام سلطنت میدانست (رجوع کنید به افشار محمودلو، ص 424ـ 425؛ ریاحی، ص 363ـ 365). با ولیعهد شدن محمد میرزا، دوران شکوه و قدرت جهانگیر میرزا به سر آمد. به فرمان او، جهانگیر میرزا و سه تن از برادرانش (خسرومیرزا، مصطفیقلیمیرزا و احمد میرزا)، که از یک مادر بودند، به اسارت در آمدند (رجوع کنید به جهانگیر میرزا، ص 212؛ هدایت، ج 10، ص 78ـ79). جهانگیر میرزا (همانجا) علت این کار را دشمنی حاجی میرزا آقاسی (مربی و وزیر محمدشاه)، اللّهیارخان آصفالدوله (صدر اعظم فتحعلی شاه) و به ویژه میرزا ابوالقاسم قائممقام ذکر کرده است.هنگامی که جهانگیرمیرزا، برای استقبال از محمدمیرزا ولیعهد، به میانه رفت، قائممقام به ولیعهد وانمود کرد که جهانگیرمیرزا در صدد آسیب رساندن به اوست؛ ازاینرو، ولیعهد در 18 ربیعالاول 1250، جهانگیرمیرزا و سه برادرش را به اردبیل فرستاد (جهانگیرمیرزا، ص 211 ـ 217؛ رضاقلیمیرزا قاجار، ص9؛ سپهر، ج1، ص610، پانویس 3؛ ریاحی، ص364).پس از فوت فتحعلی شاه و به پادشاهی رسیدن محمد میرزا، قائممقام شاه را به کشتن جهانگیرمیرزا و برادر او ترغیب و مادر شاه را نیز با خود همراه کرد. به این ترتیب، در رجب 1250، محمدشاه فرمان نابینا ساختن آنان را صادر کرد (جهانگیرمیرزا، ص 229؛ افشار محمودلو، ص 425؛ نیز رجوع کنید به هدایت، ج 10، ص 141ـ142).پس از کشته شدن میرزا ابوالقاسم قائممقام در 1252، محمد شاه با برادرانش بر سر مهر آمد و دستور داد آنان را به تویسرکان ببرند تا آزادانه زندگی کنند و مواجب و تیولی برایشان تعیین کرد (جهانگیرمیرزا، ص 244ـ 245؛ نادر میرزا قاجار، ص54ـ55). در شوال 1266، ناصرالدین شاه حکومت خوی را به جهانگیرمیرزا داد (نادرمیرزا قاجار، ص54؛ جهانگیر میرزا، مقدمه اقبال آشتیانی، ص د). جهانگیر میرزا در رجب 1269 از شاه اجازه گرفت که مکه برود ولی در راه بیمار شد و در رمضان همان سال در تبریز درگذشت. جسد او را به قم بردند و در مقبرهای که خودش ساخته بود، دفن کردند (نادر میرزا قاجار، ص 55).جهانگیر میرزا سرداری دلیر و با کفایت و به نوشته فریزر (ص 36) محبوب نظامیان بود، زیرا شخصاً به مشکلات و شکایات آنان گوش میداد و با دست خود مواجبشان را میپرداخت (نیز رجوع کنید به ریاحی، ص 362). او خوی نظامی و اراده نیرومندی داشت و به همین سبب در برقراری نظم و امنیت در مرزهای کشور توانا بود ولی تندخویی و بیرحمیاش نفرت عمومی را برضد او بر میانگیخت (ریاحی، ص 362ـ 363؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به فریزر، ص 53 ـ 55؛ افشارمحمودلو، ص 421ـ422).جهانگیرمیرزا، پس از رهایی از زندان محمدشاه، به تحصیل علوم عربی و دینی پرداخت. کتاب آثارالبلاد قزوینی را از عربی به فارسی ترجمه کرد و سپس در 1267 کتاب تاریخ نو را نوشت (جهانگیر میرزا، ص 283، پانویس 1، همان مقدمه، ص د؛ ریاحی، ص 365؛ صدرایی خوئی، ج 38، ص 426). تاریخنو مشتمل است بر وقایع 26 سال سلطنت سلسله قاجار از 1240 تا 1267 (جهانگیر میرزا، ص 345) و در واقع، ذیلی است بر تاریخ مآثر سلطانیه *اثر عبدالرزاق بیک دنبلی *که وقایع آن در 1240 ختم شده است (همان، مقدمه اقبال آشتیانی، ص ه ). نام کتاب به حساب ابجد برابر با 1267، یعنی سال تألیف کتاب، است. نادر میرزا قاجار (ص 55) نام کتاب را تاریخ جهانگیری ذکر کرده است. در این کتاب مطالب بسیار مهمی در باره جنگهای ایران و روس، میرزا تقیخان امیرکبیر، ظهور باب، و همچنین وقایع دوران پادشاهی محمدشاه و وقایع بعد از فوت او تا به حکومت رسیدن ناصرالدین شاه آمده است (همان، مقدمه اقبال آشتیانی، ص و).در مورد این دوره از سلطنت قاجار، هیچ مأخذی به اهمیت تاریخنو نیست و بر کتاب مآثر سلطانیه نیز برتری دارد، زیرا هم بهتفصیل مطالب پرداخته و هم نثر کتاب خالی از تکلف و تصنع است، گرچه در غالب موارد جملهها بدون فعل و بریده بریدهاند و پارهای از تعبیرات، عوامانه و برخی کلمات غلط است (همانجا). این کتاب نخستینبار در 1327 ش به کوشش عباس اقبال آشتیانی در تهران منتشر شد.منابع: احمد میرزا قاجار، تاریخ عضدی، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1376 ش؛ علیقلی بن فتحعلی اعتضادالسلطنه، اکسیر التواریخ: تاریخ قاجاریه از آغاز تا سال 1259 ق، چاپ جمشید کیانفر، تهران 1370 ش؛ مصطفی افشار، سفرنامه خسرومیرزا؛ و، تاریخ زندگی عباس میرزا نایبالسلطنه، به قلم مسعود مستوفی انصاری، چاپ محمد گلبن، تهران 1349 ش؛ عبدالرشیدبن محمدشفیع افشار محمودلو، تاریخ افشار، چاپ محمود رامیان و پرویز شهریار افشار، [ارومیه] 1346 ش؛ جهانگیر میرزا، تاریخ نو: شامل حوادث دوره قاجاریه از سال 1240 تا 1267 قمری ، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران 1327 ش؛ رضاقلی میرزا قاجار، سفرنامه رضاقلی میرزا نایبالایاله نوه فتحعلی شاه ، چاپ اصغر فرمانفرمائی قاجار، تهران 1373 ش؛ محمدامین ریاحی، تاریخ خوی ، تهران 1372 ش؛ محمدتقیبن محمدعلی سپهر، ناسخالتواریخ: تاریخ قاجاریه، چاپ جمشید کیانفر، تهران 1377 ش؛ علی صدرایی خوئی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، ج 38، قم 1377 ش؛ جیمز بیلی فریزر، سفرنامه فریزر، معروف به سفر زمستانی: از مرز ایران تا تهران و دیگر شهرهای ایران ، ترجمه منوچهر امیری، تهران 1364 ش؛ نادر میرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تبریز 1373 ش؛ رضاقلیبن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضهالصفای ناصری ، در میرخواند، ج 8 ـ10.