جوینی، عبداللّه بن یوسف، فقیه و مفسر شافعی قرن چهارم و پنجم. لقب او رکن الاسلام و کنیهاش ابومحمد است (باخرزی، ج 2، ص 998؛ ابنقاضی شهبه، ج 1، ص 211؛ داوودی، ج 1، ص 258ـ 259) و نسب وی، به گفته خودش، به قبیله سِنْبِسْ، شاخهای از قبیله طَی (رجوع کنید به ابناثیر، ج 2، ص 144؛ ابنمنظور، ج 6، ص 383)، میرسد (ذهبی، ج 17، ص 617؛ داوودی، ج 1، ص 260).از تاریخ تولد او اطلاعی نیست. وی در جوین * به دنیا آمد. ادبیات را نزد پدرش و فقه را از ابویعقوب ابیوَردی (متوفی ح 400) فرا گرفت، سپس در نیشابور اقامت گزید و از محضر ابوطیب صُعْلوکی *بهره برد. پس از آن، به مرو رفت و نزد فقیه مشهور شافعی، عبداللّهبن احمد قَفّالِ مَروَزی *، مبانی و اصول مذهب شافعی را آموخت. در 407 به نیشابور بازگشت و به کار تدریس و افتا پرداخت و مجالس مناظره برپا داشت (یاقوت حموی، ذیل «جوین»؛ یافعی، ج 3، ص 46؛ سبکی، ج 5، ص73ـ74؛ ابنقاضی شهبه، ص 211؛ داوودی، ج 1، ص259).اشخاص بسیاری نزد جوینی تلمذ کردند، از جمله فرزندش امامالحرمین (رجوع کنید به جوینی*، عبدالملکبن عبداللّه)، علی باخَرْزی * ، محمدبن قاسمبن عَبدوس، ابوسعید ناصحی نیشابوری و اسماعیلبن احمد طُرَیثیثی (باخرزی، همانجا؛ یاقوت حموی، همانجا؛ سبکی، ج 4، ص 195، 266، ج 5، ص 169).جوینی از محدّثان بسیاری در شهرهای گوناگون حدیث شنید، از جمله در مکه از ابننظیف، در کوفه از ابومحمد جناحبن نذیر (صریفینی، ص 434)، در بغداد از ابوالحسینبن بِشران (صریفینی؛ داوودی، همانجاها) و در نیشابور از ابونُعَیم ازهری و قَفّال مروزی (صریفینی، همانجا؛ برای آگاهی از افراد دیگر رجوع کنید به سمعانی، ج 3، ص 429ـ430؛ ابنجوزی، ج 15، ص 306؛ سبکی، ج 5، ص 73). همچنین فرزندش امامالحرمین، علیبن احمد مَدینی و سهلبن ابراهیم مَسجدی (سجزی) از او حدیث نقل کردهاند (ذهبی؛ سبکی؛ داوودی، همانجاها).جوینی در عصر خود در علوم گوناگون سرآمد بود، از جمله در فقه، اصول، تفسیر، حدیث و ادبیات عرب (ابنعساکر، ص 257؛ ابنخلّکان، ج 3، ص 47؛ سبکی، ج 5، ص 73). وی برای تدریس فقه و علوم دیگر، مدرسهای در نیشابور افتتاح کرد که پس از او فرزندش امامالحرمین اداره آن را برعهده گرفت (وات ، ص 111؛ گرایلی، ص 247).شرححالنگاران، جوینی را به زهد و پرهیزگاری ستوده و سخنان مبالغهآمیزی نقل کردهاند (رجوع کنید به سبکی، ج 5، ص 74؛ ابنقاضی شهبه، ج 1، ص 212). همچنین گفتهاند که وی از حُسن خلق و بیان رسا و مهارت در تدریس و وقار و هیبت برخوردار بود (رجوع کنید به ابنعساکر، ص 257ـ 258؛ یافعی؛ سبکی؛ داوودی، همانجاها). ابنخلّکان (ج 3، ص 47ـ 48) نیز گزارش مبالغهآمیزی از مراسم کفن کردن او ارائه کرده است.جوینی در 438 در نیشابور درگذشت (ابنعساکر، ص 257؛ ابنجوزی، ج 15، ص 307) و در مقبره الحسین به خاک سپرده شد (ابنخلّکان، ج 3، ص 169). به نوشته برخی منابع (رجوع کنید به یاقوت حموی، همانجا؛ ابنخلّکان، ج 3، ص 47)، وی در 434 درگذشته، اما نظر نخست با آنچه در برخی منابع متأخر (رجوع کنید به سبکی، ج 5، ص 169؛ ابنقاضی شهبه، ج 1، ص 275) آمده است مبنی بر اینکه امامالحرمین پس از وفات پدر در حدود بیست سالگی اداره امور مدرسه وی را بهعهده گرفت، سازگارتر است.آثار جوینی عمدتاً فقهی است، البته وی کتابی بزرگ با عنوان التفسیر داشته که در آن برای تفسیر آیات از علوم گوناگون بهره گرفته است (ابنخلّکان، همانجا؛ ابنقاضی شهبه، ج 1، ص 213؛ داوودی، ج 1، ص260). کتابهای فقهی او عبارتاند از: التبصره، التذکره و السلسله در فروع فقه (یافعی؛ ابنقاضی شهبه، همانجاها)، الجمع و الفرق ( الفرق و الجمع ؟) که نسخه خطی آن در کتابخانه سلطنتی برلین بوده است (یافعی، همانجا؛ آلوارت ، ج 4، ص 256)، مختصر فی موقف الامام و المأموم (یافعی، همانجا؛ سبکی، ج 5، ص 75)، الفروق ، التعلیقه (ذهبی، ج 17، ص 618؛ داوودی، همانجا) و کتاب المُعْتَصَر فی مختصرالمختصر که تلخیصی از کتاب المختصر مُزَنی در فقه شافعی است (ابنعساکر، همانجا). عثمانبن محمد مُصْعَبی (متوفی 550 یا بعد آن) شرحی بر این کتاب نگاشته و غزالی (متوفی 505) آن را تلخیص نموده است (سبکی، ج 7، ص 209؛ زرینکوب، ص 147). سُبکی (ج 7، ص 152) از تدریس این کتاب در مکه، گزارش کرده است. زرکلی (ج 4، ص 146) اثری با عنوان رساله فی اثبات الاستواء نیز به جوینی نسبت داده است.جوینی نگارش کتابی استدلالی در فقه را با عنوان المحیط آغاز کرد و پس از آنکه سه بخش از آن را نگاشت، آنهارا نزد ابوبکر بیهقی فرستاد ولی او از کتاب انتقادهایی کرد و جوینی از ادامه تألیف آن منصرف شد (رجوع کنید به سبکی، ج 5، ص 76ـ77).برادر جوینی، علیبن یوسف جوینی، معروف به شیخحجاز، نیز از عالمان و محدّثان بود و در خراسان مجلس املا داشت. وی علاوه بر مشایخ روایی برادرش، از محدّثان دیگری نیز در نیشابور و مصر استماع حدیث نمود و کسانی چون زاهربن طاهرشَحْامی در مرو و محمدبن فضل فراوی در نیشابور از او حدیث شنیدند (رجوع کنید به یاقوت حموی، همانجا). وی در زمره صوفیان بود و در 463 در نیشابور درگذشت (ابنعماد، ج 3، ص 262). نسخهای از کتاب السّلوهاو، در علم تصوف، به خط خودش نزد سمعانی بوده است (سمعانی، ج 3، ص 430).منابع: ابناثیر، اللباب فی تهذیبالانساب ، بیروت 1414/1994؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412 / 1992؛ ابنخلّکان؛ ابنعساکر، تبیین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابیالحسن الاشعری ، دمشق 1399؛ ابنعماد؛ ابنقاضی شهبه، طبقات الشافعیه، چاپ حافظ عبدالعلیمخان، حیدرآباد، دکن 1398ـ1400/ 1978ـ1980؛ ابنمنظور؛ علیبن حسن باخرزی، دمیه القصر و عصره اهل العصر، چاپ محمد تونجی، ج 2، دمشق [? 1392/1972]؛ محمدبن علی داوودی، طبقات المفسرین، بیروت 1403/1983؛ ذهبی؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام ، بیروت 1999؛ عبدالحسین زرینکوب، فرار از مدرسه: در باره زندگی و اندیشه ابوحامد غزالی ، تهران 1369 ش؛ عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری ، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره 1964ـ1976؛ سمعانی؛ ابراهیمبن محمد صریفینی، تاریخ نیسابور: المنتخب من السیاق ، چاپ محمدکاظم محمودی، قم 1362 ش؛ فریدون گرایلی، نیشابور: شهر فیروزه، [مشهد] 1357 ش؛ عبداللّهبن اسعد یافعی، مراه الجنان و عبره الیقظان، بیروت 1417 /1997؛ یاقوت حموی؛W. Ahlwardt, Verzeichniss der arabischen Handschriften der Koniglichen Bibliothek zu Berlin, Berlin 1887-1899; William Montgomery Watt, Islamic philosophy and theology , Edinbugh 1972.