جوانی ابوعلی شرف الدین محمدبن اسعدبن علی حسینی

معرف

نقیب‌، نسب‌شناس‌، شاعر، جغرافیانگار و مورخ‌ سده ششم‌
متن
جَوّانی، ابوعلی‌ شرف‌الدین‌ محمدبن‌ اسعدبن‌ علی‌ حسینی‌ ، نقیب‌، نسب‌شناس‌، شاعر، جغرافیانگار و مورخ‌ سده ششم‌. نسبت‌ جوّانی‌ را برخی‌ بدون‌ تشدید ضبط‌ کرده‌اند (رجوع کنید به مُنذِری‌، ج‌ 1، ص‌ 178). صَفَدی‌ از او با لقب‌ رشیدالدین‌ و نسبت‌ مازندرانی‌ یاد کرده‌ (ج‌ 2، ص‌ 202)؛ اما، ظاهراً وی‌ را با ابن‌شهر آشوب‌ (متوفی‌ 588) خلط‌ کرده‌ است‌ (ابن‌صابونی‌، ص‌100، تعلیقه مصطفی‌ جواد). به‌گفته یاقوت‌ حموی‌، جَوّانیه‌ ــ که‌ محمدبن‌ اسعد جوّانی‌ و دیگر اشراف‌ علوی‌ بنوجوّانی‌ بدانجا منسوب‌اند ــ جا یا روستایی‌ نزدیک‌ مدینه‌ بوده‌ است‌ (1965، ج‌ 2، ص‌ 137). گفته‌ می‌شود که‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی‌، جوّانیه‌ را به‌ نام‌ محمد جوّانی‌ توقیع‌ کرد و او کسی‌ را به‌ نیابت‌ بدانجا فرستاد تا آن‌ را برای‌ وی‌ بهره‌برداری‌ کند (منذری‌، همانجا؛ ابن‌صابونی‌، ص‌ 101؛ ذهبی‌، ص‌ 308).بنا بر تبارنامه‌ای‌ که‌ کتب‌ انساب‌ و تراجم‌ ذکر کرده‌اند، نسب‌ جوّانی‌ به‌ عبیداللّه‌ اعرج‌بن‌ حسین‌ اصغر، نواده امام‌ زین‌العابدین‌ علی‌بن‌ حسین‌ علیهماالسلام‌، می‌رسد و نسبت‌ حسینی‌، علوی‌ و عُبَیدلی‌ (عَبدلی‌) از همین‌ جاست‌ ( رجوع کنید به منذری‌، ج‌ 1، ص‌ 177؛ ابن‌عِنَبَه‌، ص‌ 318ـ 320؛ قس‌ ذهبی‌، ص‌ 307؛ صفدی‌، همانجا). غسانی‌، مؤلف‌ العَسجدالمسبوک‌ (ص‌220)، وی‌ را حسنی‌ خوانده‌ که‌ خطاست‌. به‌گفته عمادالدین‌ کاتب‌، پدر جوّانی‌ در اصل‌ اهل‌ موصل‌ بود که‌ به‌ مصر مهاجرت‌ کرد و در آنجا سکنا گزید. وی‌ عالمی‌ نحوی‌ و ادیب‌ و شاعر بود و ظاهراً به‌ منصب‌ قضاوت‌ رسید (عمادالدین‌ کاتب‌، قسم‌ شعراء مصر، ج‌ 1، ص‌ 119ـ120؛ نیز رجوع کنید به یاقوت‌ حموی‌، 1993، ج‌ 2، ص‌ 645؛ همو، 1965، همانجا؛ قِفْطی‌، ص‌ 206). شهرت‌ او «نحوی‌» بوده‌ است‌ (مَقْریزی‌، 1411، ج‌ 2، ص‌ 80) و از این‌رو جوّانی‌ را ابن ‌نحوی‌ ( رجوع کنید به یاقوت‌ حموی‌، 1965، ج‌ 3، ص‌ 899؛ قس‌ ابن‌شاکر کتبی‌، ج‌ 1، ص‌ 294) نیز خوانده‌اند.برخی‌، همچون‌ تاج‌الدین‌ رَمْلی‌ نسّابه‌، تبارنامه جوّانی‌ را ساختگی‌ خوانده‌اند. بنا به‌ گفته وی‌ جد و نیای‌ اعلای‌ جوّانی‌ در کرانه مغرب‌ می‌زیستند و از آنجا به‌ بِجایه‌ و سپس‌ به‌ مصر نقل‌ مکان‌ کردند. اسعد در آنجا ادعای‌ شرافت‌ و انتساب‌ به‌ فاطمیان‌ مصر کرد. او با دختر جوهرِ صقلّی‌ * ازدواج‌ کرد و صاحب‌ پسری‌ به‌ نام‌ محمد شد. محمد نام‌ جدش‌، یحیی‌، را به‌ علی‌ تغییر داد و به‌ نام‌ پدرش‌ همزه‌ افزود و بعداً به‌ مقام‌ نقابت‌ رسید (رجوع کنید به مقریزی‌، 1411، ج‌ 2، ص‌80 ـ81). ابن‌عنبه‌ نیز از طعن‌ در نسب‌ جوّانی‌ گزارش‌ کرده‌، اما افزوده‌ که‌ به‌ عقیده برخی‌، اسعد پدر محمد نسّابه‌، غیر از «اسعد»ی‌ است‌ که‌ عُمَری‌ در المَجدی‌ ذکر کرده‌ است‌ ( رجوع کنید به ص‌ 239، 320ـ321). ابن‌عدیم‌ هم‌ اگرچه‌ از طعن‌ در نسب‌ جوّانی‌ یاد کرده‌، اما گفتار وی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ این‌ مطلب‌ را ناشی‌ از برخوردی‌ خصمانه‌ و متقابل‌ با جوّانی‌ می‌دانسته‌ است‌ (رجوع کنید به ج‌ 3، ص‌ 1328).جوّانی‌ در جمادی‌الاولی‌ 525 در مصر به‌دنیا آمد و همانجا پرورش‌ یافت‌ (قفطی‌، همانجا؛ منذری‌، ج‌ 1، ص‌ 177)؛ از این‌رو، برخی‌ مورخان‌ به‌ او نسبت‌ مصری‌ داده‌اند ( رجوع کنید به ذهبی‌؛ صفدی‌، همانجاها). وی‌ نزد پدرش‌ و استادانی‌ فقیه‌ و محدّث‌ و ادیب‌ و لغوی‌ دانش‌ آموخت‌ ( رجوع کنید به منذری‌، ج‌ 1، ص‌ 177ـ 178؛ ابن‌صابونی‌، ص‌100ـ101؛ ذهبی‌، همانجا؛ مقریزی‌، 1411، ج‌ 5، ص‌ 306ـ307).جوّانی‌ در مصر به‌ تعلیم‌ و تحدیث‌ پرداخت‌ (رجوع کنید به ابن‌صابونی‌، ص‌ 139، 299)، به‌ دمشق‌ و حلب‌ سفر کرد و در آنجا نیز حدیث‌ گفت‌ (همان‌، ص‌101، 189). شاگردان‌ بسیاری‌ نزد او دانش‌ آموخته‌ و از وی‌ روایت‌ کرده‌اند ( رجوع کنید به ابن‌صابونی‌، ص‌82 ـ83،101، 139، 188ـ189، 298ـ299؛ مقریزی‌،1411، ج‌ 2، ص‌ 128، ج‌ 5، ص‌ 307، ج‌ 7، ص‌ 145؛ آقابزرگ‌ طهرانی‌، ص‌ 249). با وجود این‌، برخی‌ جوّانی‌ را در روایت‌ جرح‌ کرده‌اند. منذری‌ اگرچه‌ می‌گوید که‌ استادان‌ ما از وی‌ روایت‌ کرده‌اند (ج‌ 1، ص‌ 178)، دیگران‌ به‌ نقل‌ از منذری‌ گفته‌اند که‌ «اصول‌» سماعات‌ وی‌ بیشتر تاریک‌ و مخدوش‌ است‌ و استادان‌ ما به‌ حدیث‌ وی‌ اعتماد نمی‌کرده‌اند ( رجوع کنید به مقریزی‌، 1411، ج‌ 5، ص‌ 308؛ ابن‌حجر عسقلانی‌، ج‌ 5، ص‌ 75). قفطی‌ وی‌ را به‌ سبب‌ پرنویسی‌ در مظانّ کذب‌ (همانجا) و رشید عطار روایت‌ او را جای‌ تأمل‌ دانسته‌ است‌ (به‌ نقل‌ ابن‌حجر عسقلانی‌، ج‌ 5، ص‌ 74ـ75). ابن‌حجر عسقلانی‌ پاره‌ای‌ اشکالات‌ و ایرادات‌ را در تألیفات‌ جوّانی‌ یاد کرده‌ است‌ ( رجوع کنید به همانجا).صفدی‌ (همانجا) او را عالمی‌ شیعی‌ دانسته‌ و غسانی‌ (ص‌ 220) وی‌ را زیدی‌ خوانده‌ است‌. جوّانی‌ در جزوه‌ای‌ طرق‌ حدیث‌ ردّ شمس‌ برای‌ امام‌ علی‌ علیه‌السلام‌ را گرد آورده‌ است‌ (ابن‌حجر عسقلانی‌، ج‌ 5، ص‌ 76)، لیکن‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ وی‌ به‌ تشیع‌ تمایل‌ داشته‌؛ چه‌، از اظهار مذهب‌ سنّت‌ نیز خودداری‌ نمی‌کرده‌ است‌. وی‌ برای‌ عادل‌ ایوبی‌ کتابی‌ به‌ نام‌ غیض‌ اولی‌ الرفض‌ و المطر فی‌ فضل‌ من‌ یکنّی‌ ابابکر تألیف‌ کرد که‌ با شرح‌ حال‌ ابوبکر آغاز و با شرح‌ حال‌ عادل‌ ایوبی‌ (کنیه‌اش‌ ابوبکر) پایان‌ می‌یافت‌ (ابن‌حجر عسقلانی‌، همانجا؛ قس‌ مقریزی‌، 1411، ج‌ 5، ص‌ 307ـ 308). با این‌ حال‌، از میان‌ منابع‌ کهن‌، تنها مقریزی‌ (1411، ج‌ 5، ص‌ 306) از جوّانی‌ با نسبت‌ مالکی‌ یاد کرده‌ است‌ که‌ برخی‌ منابع‌ معاصر آن‌ را تکرار کرده‌اند (رجوع کنید به بروکلمان‌، ( ذیل‌ )، ج‌ 1، ص‌ 626؛ زرکلی‌، ج‌ 6، ص‌ 31)؛ از این‌رو، چنین‌ نسبتی‌ تردیدآمیز می‌نماید.جوّانی‌ در مصر چندی‌ نقیب‌ اشراف‌ شد که‌ مقام‌ رسمی‌ دولتی‌ بود (عمادالدین‌ کاتب‌، قسم‌ شعراء مصر، ج‌ 1، ص‌ 117؛ منذری‌، همانجا؛ نیز رجوع کنید به قفطی‌، همانجا؛ ابن‌صابونی‌، ص‌ 99، تعلیقه مصطفی‌ جواد).بیشتر منابع‌ مرگ‌ جوّانی‌ را در 588 یاد کرده‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به منذری‌، ج‌ 1، ص‌ 177؛ ذهبی‌، ص‌ 292، 307؛ ابن‌حجر عسقلانی‌، ج‌ 5، ص‌ 74)؛ اما، به‌ نوشته مقریزی‌ (1411، ج‌ 5، ص‌ 308)، وی‌ در 18 شوال‌ 598 در مصر درگذشت‌.جوّانی‌ شعری‌ ناب‌ و نیکو داشته‌ (ابن‌صابونی‌، ص‌ 101؛ مقریزی‌، همانجا؛ غسانی‌، ص‌220) و اشعار بسیاری‌ در ستایش‌ بزرگان‌ و امرای‌ روزگار خود سروده‌ که‌ پاره‌ای‌ از آنها باقی‌ است‌ (رجوع کنید به عمادالدین‌ کاتب‌، قسم‌ شعراء مصر، ج‌ 1، ص‌ 117ـ119؛ قفطی‌، ص‌ 207؛ ابن‌صابونی‌، ص‌ 101ـ104)؛ اما، عمده شهرت‌ وی‌ به‌ سبب‌ علم‌ و احاطه او به‌ انساب‌ است‌ و همین‌، وی‌ را شایسته عنوان‌ نسّابه‌ و علامه نسب‌ در عصر خویش‌ و یگانه روزگار در این‌ دانش‌ ساخته‌ بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به عمادالدین‌ کاتب‌، قسم‌ شعراء مصر، ج‌ 1، ص‌ 117؛ ذهبی‌، ص‌ 307).از هجده‌ عنوان‌ کتاب‌ جوّانی‌ که‌ مقریزی‌ (1411، ج‌ 5، ص‌ 307ـ 308) ذکر کرده‌ است‌ بیشتر آنها به‌ انساب‌ اختصاص‌ دارد. او علم‌ انساب‌ را از شریف‌ ثقه الدوله‌ ابوالحسین‌ یحیی‌بن‌ محمدبن‌ حیدره‌ حسینی‌ ارقطی‌ فراگرفت‌ (منذری‌، ج‌ 1، ص‌ 178؛ ذهبی‌، همانجا).زمینه دیگر علم‌ و علایق‌ جوّانی‌ تاریخ‌ بود. ابن‌جُمَّیزی‌ کتاب‌ السیره را از آغاز نزد جوّانی‌ خواند. جوّانی‌ این‌ کتاب‌ را از ابن‌رفاعه‌ روایت‌ می‌کرد (مقریزی‌، 1411، ج‌ 5، ص‌ 307). از کتابهای‌ جوّانی‌ با عنوان‌ شجره رسول‌اللّه‌ یا الشجره المحمدیه در باره نسبنامه پیامبر اکرم‌ و خاندان‌ او با یادکردی‌ مختصر از حوادث‌ تاریخی‌، و نیز التحفه الشریفه و الطُرفه المُنیفه در باره مهم‌ترین‌ رویدادهای‌ تاریخی‌ در زندگانی‌ پیامبر اکرم‌ و صحابه‌، چند نسخه خطی‌ باقی‌ است‌ (بروکلمان‌، ج‌ 1، ص‌ 451ـ452، ( ذیل‌ )، ج‌ 1، ص‌ 626؛ قس‌ ابن‌صابونی‌، ص‌100، تعلیقه مصطفی‌ جواد).یاقوت‌ حموی‌ (1993، ج‌ 2، ص‌ 784ـ785)، ابن‌خلّکان‌ (ج‌ 3، ص‌ 152)، ابن‌شاکر کتبی‌ (ج‌ 1، ص‌ 294)، مقریزی‌ (1411، ج‌ 5، ص‌430ـ431) و ابن‌تغری‌ بردی‌ (1986، ج‌ 4، ص‌ 188ـ189) مطالبی‌ تاریخی‌ از دستنوشته‌ها و آثار جوّانی‌ نقل‌ کرده‌اند.جوّانی‌ به‌ جغرافیا، به‌ ویژه‌ وصف‌ مصر،نیز آگاه‌ بود. یاقوت‌حموی‌ از کتاب‌ النقط‌ لمعجم‌( بِعَجم‌) ما اُشکِلَ علیه‌ من‌الخطط‌ جوّانی‌ مطالبی‌ در باره فسطاط‌ و جغرافیای‌ تاریخی‌ مصر نقل‌ کرده‌ است‌ ( رجوع کنید به 1965، ج‌ 1، ص‌ 378، ج‌ 3، ص‌899 ـ 901). مقریزی‌ نیز، ضمن‌ کتابهایی‌ که‌ در باره بخشها و نواحی‌ مصر تألیف‌ شده‌، از این‌ کتاب‌ یاد کرده‌ و مطالبی‌ از آن‌ نقل‌ نموده‌ است‌ (رجوع کنید به 1970، ج‌ 1، ص‌ 5، 337، 491، ج‌ 2، ص‌ 81). جوّانی‌ کتاب‌ خطط‌ مصر محمدبن‌ برکات‌ (متوفی‌ 520) را نیز به‌ خط‌ خود تحریر کرد (مقریزی‌، 1411، ج‌ 5، ص‌ 431). از آثار جوّانی‌ رساله‌ای‌ کوچک‌ با عنوان‌ مختصر من‌الکلام‌ فی‌ الفرق‌ بین‌ مَن‌ اسم‌ ابیه‌ سلّام‌ و سلام‌ به‌کوشش‌ صلاح‌الدین‌ منجّد در دمشق‌ ( رجوع کنید به 1965 میلادی‌) به‌چاپ‌ رسیده‌ است‌. دیگر کتاب‌ جوّانی‌، اصول‌ الاحساب‌ و فصول‌ الانساب یا تحفه الانساب‌یا تحفه ظریفه و مقدمه لطیفه‌ و هدیه منیفه فی‌ اصول‌ الاحساب‌ و فصول‌ الانساب‌، در باره نسب‌ پیامبر اکرم‌ تا آدم‌ علیه‌السلام‌، با تعاریفی‌ دقیق‌ از اصطلاحات‌ انساب‌ است‌ که‌ آن‌ را برای‌ قاضی‌ مجیرالدین‌ عبدالرحیم‌بن‌ علی‌ لخمی‌ نیشابوری‌ (متوفی‌566) تألیف‌ کرد و نسخه‌هایی‌ خطی‌ از آن‌ باقی‌ است‌ (رجوع کنید به بروکلمان‌؛ ابن‌صابونی‌، تعلیقه مصطفی‌ جواد، همانجاها).منابع‌: محمدمحسن‌ آقابزرگ‌ طهرانی‌، طبقات‌ اعلام‌ الشیعه: الثقات‌ العیون‌ فی‌ سادس‌ القرون‌، چاپ‌ علی‌نقی‌ منزوی‌، بیروت‌ 1392/1972؛ ابن‌تغری‌ بردی‌، المنهل‌ الصافی‌، ج‌ 4، چاپ‌محمد محمدامین‌، قاهره‌ 1986؛ همو، النجوم‌ الزاهره فی‌ ملوک‌ مصر و القاهره، قاهره‌ [? 1383] ـ 1392/ [? 1963]ـ1972؛ ابن‌حجر عسقلانی‌، لسان‌المیزان‌، حیدرآباد دکن‌ 1329ـ1331، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ 1390/ 1971؛ ابن‌خلّکان‌؛ ابن‌زهره‌، غنیه النزوع‌ الی‌ علمی‌ الاصول‌ و الفروع‌، چاپ‌ ابراهیم‌ بهادری‌، قم‌ 1417؛ ابن‌شاکر کتبی‌، فوات‌ الوفیات، چاپ‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌ 1973ـ1974؛ ابن‌صابونی‌، تکمله اکمال‌ الاکمال‌ فی‌ الانساب‌ و الاسماء و الالقاب، چاپ‌ مصطفی‌ جواد، [بغداد] 1377/1957؛ ابن‌عدیم‌، بغیه الطلب‌ فی‌ تاریخ‌ حلب‌، چاپ‌ سهیل‌ زکار، بیروت‌ [? 1408/1988 ]؛ ابن‌عنبه‌، عمده الطالب‌ فی‌ انساب‌ آل‌ ابی‌طالب‌، چاپ‌ محمدحسن‌ آل‌ طالقانی‌، نجف‌ 1380/1961؛ محمدبن‌ احمد ذهبی‌، تاریخ‌ الاسلام‌ و وفیات‌ المشاهیر و الاعلام‌، چاپ‌ عمر عبدالسلام‌ تدمری‌، حوادث‌ و وفیات‌ 581ـ590 ه، بیروت‌ 1417/1996؛ خیرالدین‌ زرکلی‌، الاعلام‌، بیروت‌ 1984؛ صفدی‌؛ محمدبن‌ محمد عمادالدین‌ کاتب‌، خریده القصر و جریده العصر، قسم‌ شعراء مصر، چاپ‌ احمد امین‌ و دیگران‌، [قاهره‌ ? 1951 ]؛ اسماعیل‌بن‌ عباس‌ غسانی‌، العسجد المسبوک‌ و الجوهر المحکوک‌ فی‌ طبقات‌ الخلفاء و الملوک، چاپ‌ شاکر محمود عبدالمنعم‌، بغداد 1395/1975؛ علی‌بن‌ یوسف‌ قفطی‌، المحمدون‌ من‌ الشعراء و اشعارهم‌ ، چاپ‌ ریاض‌ عبدالحمید مراد، دمشق‌ 1395/1975؛ قلقشندی‌؛ احمدبن‌ علی‌ مقریزی‌، کتاب‌ المقفی‌ الکبیر، چاپ‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌ 1411/1991؛ همو، کتاب‌ المواعظ‌ و الاعتبار بذکر الخطط‌ و الا´ثار، المعروف‌ بالخطط‌ المقریزیه، بولاق‌ 1270، چاپ‌ افست‌ بغداد [1970]؛ عبدالعظیم‌بن‌ عبدالقوی‌ منذری‌، التکمله لوفیات‌ النقله، چاپ‌ بشار عواد معروف‌، بیروت‌ 1401/ 1981؛ یاقوت‌ حموی‌، کتاب‌ معجم‌البلدان، چاپ‌ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ‌ 1866ـ1873، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1965؛ همو، معجم‌الادباء، چاپ‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌ 1993؛Carl Brockelmann, Geschichte der Arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949; Supplementband , 1937-1942.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده