جوامع اسکندرانیین، عنوان مجموعهای از آثار ترجمه شده جالینوس *در دوره اسلامی، در موضوع پزشکی. این مجموعه در حدود قرن ششم میلادی، با هدف ارائه خلاصهای آموزشی از آثار جالینوس، در اسکندریه پدید آمد و در جریان نهضت ترجمه * ، به ویژه توسط حنینبن اسحاق *و همکارانِ او، به عربی ترجمه شد.عنوان جوامع اسکندرانیین، که عموماً در متون عربی برای معرفی این مجموعه به کار رفته، تلفیقی است از عنوان جوامع، که مترجمان عرب بر بازنگاری آثار جالینوس اطلاق کردند (رجوع کنید به جدول 1)، و حلقه درسی پدید آورندگان آن، یعنی شهر اسکندریه. این مجموعه و گروه پدیدآورندگان آن با نامهای متعددی معرفی شدهاند (برای آگاهی از این نامها رجوع کنید به ابنندیم، ص 347، 351؛ ابنجلجل، ص 51؛ ابنمِطران، ج 1، ص 211؛ ابنابیاصیبعه، ج1، ص103؛ ارسطو، مقدمه بدوی، ص 41؛ دانشپژوه، ج14، ص 4016؛ ریتر و والتسر، ص 22).تقریباً هیچ اطلاعی از زمان و چگونگی پدید آمدن مجموعه جوامع اسکندرانیین در منابع مربوط به آثار یونانی وجود ندارد (سزگین ، ج 3، ص 140). با پژوهشهایی که در دهه اخیر بر روی متون یونانی این مجموعه انجام شد، مشخص گشت که این مجموعه را نوافلاطونیانی که در قرن ششم میلادی در اسکندریه میزیستهاند،فراهم آوردهاند(همانجا به نقل از ناخمانسون). بر اساس آنچه در منابع گوناگون دوره اسلامی آمده گروهی از پزشکان اسکندرانی، که ابنندیم (همانجا) زمان زندگی آنها را نامعلوم دانسته است، مجموعهای شانزدهگانه از آثار جالینوس را گردآوری، خلاصه، تفسیر و شرح نمودند و ترتیب خاصی نیز برای مطالعه این آثار پدید آوردند (قفطی، ص 71؛ رجوع کنید به ابن ابیاصیبعه، همانجا) و هر روز بخشی از این آثار را در مکتب (حلقه) پزشکی خود میخواندند (ابن ابیاصیبعه، همانجا). به نوشته حنینبن اسحاق (از جمله ص 5 ـ6)، پزشکان اسکندرانی در پارهای از آثار جالینوس تغییراتی دادند، در بعضی موارد چند عنوان را درهم ادغام نمودند و کتاب جدیدی پدید آوردند و با تغییر کاربرد آموزشی آنها، بهجای مخاطب عام، آنها را خاص دانشجویان پزشکی کردند. تعداد پزشکانی که مجموعه جوامع اسکندرانیین را پدید آوردند در نوشتههای دوره اسلامی متفاوت ذکر شده است. ابنندیم (همانجا) از چهار تن به نامهای اصطفن، جاسیوس، انقیلاوس و مارینوس یاد کرده است. ابن جلجل (همانجا) فقط از انقیلاوس اسکندرانی نام برده، اما ابن ابیاصیبعه (همانجا)، به نقل از ابنبطلان *، از هفت تن نام برده که نام سه تن از آنها (اصطفن، جاسیوس و انقیلاوس) با فهرست ابنندیم مشترک است و چهار تن دیگر ثاودوسیوس، اکیلاوس، فلاذیوس/ پالادیوس و یحیی نحویاند. قفطی (ص 71ـ72) مطالب ابنندیم را تکرار کرده جز آنکه نوشته است اصطفن اسکندرانی پیش از دیگران این مجموعه را مرتب نمود. به نوشته ابنجلجل (همانجا)، انقیلاوس رئیس و پیشوای پزشکان اسکندرانی در تهیه این مجموعه بوده است. قفطی نیز (همانجا) این مطلب را تکرار کرده است.در باره پنج تن از این هفت پزشک اسکندرانی، که ابنابیاصیبعه، ابنندیم، قفطی و ابنجلجل آنها را معرفی کردهاند، اطلاعات اندکی موجود است( رجوع کنید به سزگین،ج 3،ص 157ـ 162)، اما از دو تن دیگر، یعنی ثاودوسیوس و اکیلاوس،که ابنابیاصیبعه به نقل از ابنبطلان (همانجا) از آنها یاد کرده، هیچ اطلاعی در دست نیست. اگر چه دانشمند اسکندرانی دیگری به نام تئودوسیوس (در متون اسلامی: ثاودوسیوس رجوع کنید به تئودوسیوس *) وجود داشته، ولی در منابع به پرداختن او به پزشکی اشارهای نشده است. افزایش نام این اسکندرانیها در متون دوره اسلامی از چهار نفر به هفت نفر، احتمالاً نشاندهنده تکوین تاریخی مجموعه جوامع اسکندرانیین است. این فرض با دو قرینه تقویت میشود: یکی ریاست انقیلاوس بر این جمع و دیگر، نقش مؤثر یحیی نحوی در پیدایی جوامع (رجوع کنید به سزگین، ج 3، ص 166)، در حالی که در نخستین فهرست از اسکندرانیها، یعنی فهرست ابنندیم (همانجا)، نامی از او دیده نمیشود.نام و ترتیب کتابهای جوامع اسکندرانیین، با اندک تفاوتی، در آثار گوناگون کتابشناسی دوره اسلامی وجود دارد، اگر چه در دستنویسهای باقیمانده از این مجموعه تفاوتی در این ترتیب دیده میشود. بر اساس فهرستی که حنینبن اسحاق (ص 5 ـ21) از جوامع اسکندرانیین تهیه کرده است، قرائت این مجموعه از کتابالفرق شروع و به حیله البرء ختم میشده است. از دیگر سو، به گفته حنین (ص 21)، این ترتیب را خود جالینوس برای قرائت آثارش پدید نیاورده بود، بلکه بر اساس فهرست تنظیمی حنین در بیست کتاب نخست، ترتیب مطالعه آثار جالینوس بر اساس ترتیب اسکندرانیها، یعنی مجموعه جوامع اسکندرانیین، و پس از آن، بر اساس ترتیب مورد نظر خود جالینوس بوده است. این فهرست را ابنندیم (ص 348) و ابنهندو (ص 60 ـ63) نیز ذکر کردهاند. به نوشته ابن ابیاصیبعه (ج 1، ص 105)، مجموعهای که یحیی نحوی به صورت تفسیری بر آثار جالینوس نوشته و جملگی عنوان «تفسیر» دارند، از همان ترتیب حنین پیروی میکند و این امر بیانگر نقش مهم و اساسی یحیی نحوی در پدید آمدن جوامع اسکندرانیین نیز هست. فهرستهایی که پژوهشگران معاصر، از جمله دیتریش (ص 33)، سزگین (ج 3، ص 146ـ150)، شِشِن و همکاران (ص 170)، تهیه کردهاند، کمابیش با همان ترتیب مورد نظر حنین تنظیم شده است.حنینبن اسحاق بیش از دیگران برای تهیه متن عربی جوامع اسکندرانیین کوشید. به نوشته حنین (ص 4ـ21) و نیز ابنندیم (همانجا)، از مجموعه شانزدهگانه جوامع، ده عنوان را حنین ترجمه کرد و بقیه را حُبَیشبن اعسم، شاگرد و خواهرزاده او ( رجوع کنید به جدول 1) و بخشی از یک عنوان ( کتاب حیله البرء رجوع کنید به ابنندیم، همانجا) را نیز حنین، پس از ترجمه حبیش، اصلاح و بازنویسی نمود. حنین (از جمله ص 5 ـ 8) این آثار را یا از یونانی به سریانی و سپس از سریانی به عربی ترجمه کرده یا از روی ترجمه سریانی دیگران (از جمله رجوع کنید به همانجا، در مورد ترجمه سریانی سرجسِ [رأسالعینی]) به عربی برگردانده است. در یادداشتی ملحق به دستنویسی از جوامع الاسکندرانیین (رجوع کنید به جالینوس، گ 93 پ)، شامل مجموعهای از ترجمههای حنین و حبیش از جوامع و شرح ــ ترجمههای دیگری از آن، به ترجمه عربی ابنزُرَعه *(فیلسوف و مترجم مسیحی، متوفی 398) از بخشی از جوامع، از روی متن سریانی اشاره شده است (نیز رجوع کنید به حائری، ج 19، ص 23ـ24). این یادداشت نشان میدهد که دستکم تا پایان قرن چهارم هنوز ترجمه سریانی جوامع اسکندرانیین رواج داشته و در آن زمان ترجمه عربی جدیدی (شاید به دلیل نادرستی و کاستیهای ترجمه حنین و حبیش) از آن فراهم شده است. وجود این ترجمه سریانی نتیجه پژوهشی بود که سریانیزبانان بر روی جوامع اسکندرانیین ، پس از پیدایی جوامع در مکتب علمی اسکندریه و پیش از آغاز نهضت ترجمه در سرزمینهای اسلامی، انجام دادند. در گزارش حنینبن اسحاق (ص 13ـ14) به این کوشش سریانیان اشاره شده است.صورت نهایی جوامع اسکندرانیین از شانزده کتاب تشکیل شده است، اما دگرگونیهای صورت گرفته بر روی این مجموعه، به ویژه دخل و تصرفات دانشمندان اسکندرانی، باعث شد که صورتهای گوناگونی از تعداد آثار این مجموعه پدید آید. حنینبناسحاق (ص 5 ـ6) از درهم آمیختن پنج کتاب جالینوس برای تهیه یک کتاب از سوی اسکندرانیها یاد کرده است. به نوشته ابنجلجل (همانجا)، جوامع انقیلاوس مشتمل بر سیزده مقاله (کتاب) بود. مایرهوف (ص 45) گفته است که جوامع اسکندرانیین مشتمل بر 28 کتاب بوده، اما سخن او را جز این نمیتوان تعبیر کرد که کتاب التشریح (کتاب پنجم از فهرست ابنندیم، ص 348) را مشتمل بر پنج کتاب، علل و اعراض (کتاب نهم از فهرست ابنندیم، همانجا) را مشتمل بر شش کتاب و کتاب النبض الکبیر (کتاب یازدهم از فهرست ابنندیم، همانجا) را مشتمل بر چهار کتاب مجزا دانسته و این پانزده کتاب را به همراه سیزده اثر باقیمانده از جوامع اسکندرانیینِ انقیلاوس (رجوع کنید به ابنجلجل، همانجا، که به صراحت از سیزده مقاله پدید آمده از سوی انقیلاوس سخن رانده) یک مجموعه بیست و هشتگانه به حساب آورده است.روشهای متعددی برای آموزش و پرداختن به آثار جالینوس در پزشکی دوره اسلامی وجود داشته است: یکی روش مورد نظر خود جالینوس، که آن را در کتابی که در همین باره تهیه کرده بود (ترجمه عربی آن: کتاب فی مراتب قراءةِ کتبه رجوع کنید به سزگین، ج 3، ص 79؛ نیز رجوع کنید به جالینوس*) شرح داده است،و دیگری روش مطالعه بر اساس جوامع اسکندرانیین.برای مطالعه جوامع اسکندرانیین در آموزش پزشکی اسلامی، دستکم دو روش میشناسیم. در یکی از این روشها، که ابن ابیاصیبعه (ج 1، ص 106ـ 108) آن را به تفصیل شرح داده است، این مجموعه را در هفت مرتبه آموزش میدادند که هر مرتبه از سطوح مختلفی تشکیل میشد (نیز رجوع کنید به حمارنه، ص 31ـ32). روش دوم را ابونصر اسعدبن الیاسبن مِطران (مشهور به ابنمطران، متوفی 587)، به نقل از محمدبن شجاع، بیان کرده است. به نوشته ابنمطران (ج 1، ص 211ـ212) این مجموعه در دو سطح علمی و عملی تدریس میشد: چهار عنوان نخست در فهرست ابنندیم برای سطح اول، و دوازده کتاب دیگر برای سطح دوم. سطح دوم خود در چهار بخش مطالعه میشد: کتابهای پنجم تا هشتم، کتابهای نهم تا چهاردهم، کتاب پانزدهم و کتاب شانزدهم برابر فهرست ابنندیم.هدف اصلی در پدید آمدن جوامع اسکندرانیین استفاده از این مجموعه برای آموزش تدریجی، اما بدون حواشی، دانش پزشکی بوده است. بر این اساس، اسکندرانیها کوشیدند تا مهمترین آموزههای پزشکی را در این مجموعه جای دهند. به نوشته ابنهندو (ص 59 ـ60)، کارایی جوامع اسکندرانیین بهسبب استفاده از روش تعلیمِ ترتیبی بوده است (در کنار دو روش دیگر آموزش پزشکی، یعنی روش تقدّمی، که در آن مباحثی که مقدّم هستند زودتر آموزش داده میشوند، و روش شرافتی که در آن مباحثی را که شریفتر هستند زودتر میآموزند). در روش ترتیبی مباحثی که فهم آنها آسانتر است زودتر آموزش داده میشوند. در گزارشی که حنینبن اسحاق (ص4ـ12) و ابنهندو (ص 60 ـ 65) در باره جوامع اسکندرانیین تهیه کردهاند کمابیش به مهمترین اصول و آگاهیهای جوامع اسکندرانیین اشاره شده است. ظاهراً حنین (همانجا) کوشیده ذیل معرفی هر کتاب، مهمترین موضوعی را که در آن کتاب بدان پرداخته شده است شرح دهد، مثلاً در جوامعالفرق (حنینبن اسحاق، ص 5) به بررسی فرقههای سهگانه پزشکی (اصحاب تجربه، اصحاب قیاس و اصحاب حیل)، در جوامع فی الاسطقسات(همان، ص 10ـ11) به بررسی چگونگی ترکیب یافتن بدن جانوران از چهار عنصر خاک، آب، باد و آتش، و در جوامع فی حیله البرء (همان، ص 19ـ21) به راه درمان بیماریها پرداخته است. جوامع اسکندرانیین به سرعت مورد توجه پزشکان دوره اسلامی قرار گرفت، چنانکه در بسیاری از متون مربوط به پزشکی آن دوران آثاری از این مجموعه دیده میشود. محمدبن زکریای رازی، بیش از هر پزشک دیگر، در جای جای الحاوی از کتابهای جوامع اسکندرانیین یاد کرده و از آنها سود برده است (از جمله رجوع کنید به ج 1، ص 283ـ284، ج 2، ص 82 و 171، ج 3، ص 70، ج 4، ص 124، ج 5، ص 82 ـ83، ج 6، ص 272). علیبن عیسی کحّال (ص 1)، ابنسینا (از جمله ج 3، کتاب 5، ص 2312)، اسحاقبن علی رُهاوی (ص 102)، ابنهندو (ص 65)، ابنمطران (از جمله ج 1، ص 29، 206، 210: 218، 241، 278) و ابنبیطار (ج 1، ص 43) نیز از جوامع اسکندرانیین استفاده کردهاند.شرحها، خلاصهها و گزیدههایی از جوامع اسکندرانیین به زبان عربی وجود دارد، از جمله دستنویسی عربی شامل اختصاری که یحیی نحوی *از آن ترتیب داده است ( رجوع کنید به سزگین، ج 3، ص 146ـ150). این احتمال وجود دارد که این دستنویس، همان تفسیری باشد که ابن ابیاصیبعه (ج 1، ص 105) به یحیی نسبت داده است. ابوجعفر احمدبن محمد مشهور به ابناشعث یا ابن ابیالاشعث * (متوفی ح 360) نیز بر برخی از کتابهای جوامع اسکندرانیین شرح نوشته بوده که از آن میان شرح او بر دو عنوان باقیمانده است (رجوع کنید به حائری، ج 23، ص 277ـ279). ابنطیب *(متوفی 435) مجموعهای با عنوان ثمار الکتب السته عشر لجالینوس فراهم آورد که بخشی از آن، شامل هفت کتاب نخست جوامع، باقیمانده است ( رجوع کنید به سزگین، ج 3، ص 146ـ 148؛ ششن و همکاران، ص 79). به نوشته ابن ابیاصیبعه (ج 2، ص 103)، ابنرضوان * (متوفی پس از 459) بر شش عنوان از مجموعه جوامع شرح نوشته بوده، که دو عنوان از این شروح باقی است: شرح الصناعه الصغیره ، که به عبری نیز ترجمه شده است ( رجوع کنید به بروکلمان، ج 1، ص 637) و شرح کتاب جالینوس الی اِغْلوقُن فی التاتی لشفاء الامراض (ششن، ج 2، ص 238).حنینبن اسحاق و ثابتبن قرّه *نیز هر کدام مجموعهای از آثار جالینوس را با عنوان «جوامع» بازنویسی کردهاند، اما این مجموعهها به جوامع اسکندرانیین ربطی ندارند و به منظور بازنویسی گروه دیگری از آثار جالینوس پدید آمدهاند (برای آگاهی از عناوین این دو مجموعه رجوع کنید به ششن و همکاران، ص 175ـ177). تحریر عربی ابنزُرعه در قرن چهارم، از روی متن سریانی جوامع ، در تنها دستنویس باقیمانده از آن (برای آگاهی از مشخصات این دستنویس رجوع کنید به حائری، ج 19، ص 21ـ 29) شامل چهار عنوان از جوامع اسکندرانیین است، یعنی جوامع فی الاسطقسات، جوامع المزاج، جوامعالقوی الطبیعیه، و جوامع التشریح ( رجوع کنید به سزگین، ج 3، ص 147ـ 148).از جوامع اسکندرانیین دستنویسهای متعددی باقیمانده است (برای آگاهی از تعدادی از آنها در خارج از ایران رجوع کنید به ششن و دیگران، ص 170ـ 175؛ دیتریش، ص 33ـ 38؛ ریتر و والتسر، ص 22ـ27؛ برای آگاهی از تعدادی از آنها در ایران رجوع کنید به دانشپژوه، ج 14، ص 4016ـ 4023؛ حائری، همانجا؛ عرفانیان، ج 19، ص 274ـ286؛ سزگین، همانجا، که فهرستِ در همکرد این مجموعهها را پدید آورده است؛ برای آگاهی از عناوین مقالات تشکیل دهنده هر یک از مجلدات جوامع اسکندرانیین رجوع کنید به عرفانیان؛ دانشپژوه، همانجاها). گاه دستنویسهایی از جوامع با متونی که شارحان این مجموعه پدید آوردهاند، در یک مجموعه جای گرفته است، از جمله در دستنویسی، شرح ابناشعث (رجوع کنید به حائری، ج 23، ص 277ـ 278) و در دستنویس دیگری، تحریر ابنزرعه لابهلای چند عنوان از مجلدات اصلی جوامع اسکندرانیین آمده است (رجوع کنید به همان، ج 19، 23ـ24). سزگین در چاپی که بر اساس دستنویس اخیر از جوامع انجام داده است (جلد سوم، فرانکفورت 1425/ 2004) تحریرهای ابنزرعه را جدا و فقط متن اصلی جوامع را چاپ کرده است. نخستین بار، از 1357 ش/ 1978 با کوشش محمدسلیم سالم پنج عنوان از جوامع اسکندرانیین چاپ، اما به دلایلی نامعلوم متوقف شد. دومین و جدیدترین چاپ این مجموعه را سزگین از 1381 تا 1383 ش/ 2002ـ2004، در سه مجلد چاپ عکسی کرد.جوامع اسکندرانیین از روی متن عربی آن به زبانهای لاتینی و عبری ترجمه شده است. تعدادی از ترجمههای لاتینی کار گراردوس کرمونایی، قسطنطین افریقایی و مارکوس تولدویی است ( رجوع کنید به ارسطو، همان مقدمه، ص 42ـ46؛ حایک، ص 577 ـ 578). ابنطِبّون (رجوع کنید به ارسطو، همان مقدمه، ص 43) و سیمسونبن سالومون ( رجوع کنید به اشتاین اشنایدر، ص 454ـ456) نیز آن را به عبری ترجمه کردهاند.منابع: ابن ابیاصیبعه، کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ امرؤالقیسبن طحان [آوگوست مولر]، کونیگسبرگ و قاهره 1299/1882، چاپ افست انگلستان 1972؛ ابنبیطار؛ ابن جلجل، طبقات الاطباء و الحکماء، چاپ فؤاد سید، قاهره 1955؛ ابنسینا؛ ابنمطران، بستان الاطباء و روضه الالباء، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه ملی ملک، با مقدمه مهدی محقق، ج 1، تهران 1368 ش؛ ابنندیم (تهران)؛ ابنهندو، مفتاحالطب و منهاج الطلاب، چاپ مهدی محقق و محمدتقی دانشپژوه، تهران 1368 ش؛ ارسطو، فیالنفس، چاپ عبدالرحمان بدوی، قاهره 1954؛ جالینوس، جوامع الاسکندرانیین، ترجمه حنینبن اسحاق، نسخه خطی کتابخانه (شماره 1) مجلس شورای اسلامی، ش 6037؛ عبدالحسین حائری، فهرست کتابخانه مجلس، تهران، ج 19، 1350 ش، ج 23، 1376 ش؛ سیمون حایک، تَعَرَّبَتْ... و تَغَرَّبَتْ، او، نَقْلُ الحَضَارَه العربیه الیالغرب، جونیه، لبنان 1987؛ سامی خلف حمارنه، فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریه: الطب و الصیدله، چاپ اسماء حمصی، دمشق 1389/1969؛ حنینبن اسحاق، رساله حنینبن اسحق الی علیبن یحیی فی ذکر ما ترجم من کتب جالینوس ، متن عربی با ترجمه فارسی، چاپ مهدی محقق، تهران 1384 ش؛ محمدتقی دانشپژوه، فهرست نسخههای خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، ج 14، تهران 1340 ش؛ محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فیالطب، حیدرآباد، دکن 1374ـ1390/ 1955ـ1971؛ اسحاقبن علی رهاوی، کتاب أدب الطبیب، چاپ کمال سامرائی و داود سلمان علی، بغداد 1992؛ رمضان ششن، نوادر المخطوطات العربیه فی مکتبات ترکیا ، ج 2، بیروت 1400/1980؛ رمضان ششن، جمیل آقپنار، و جواد ایزگی، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی باللغات العربیه و الترکیه و الفارسیه فی مکتبات ترکیا، استانبول 1404/1984؛ غلامعلی عرفانیان، فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، ج 19، مشهد 1380 ش؛ علیبن عیسی کحّال، تذکره الکحّالین، چاپ غوث محییالدین قادری شرفی، حیدرآباد، دکن 1383/1964؛ علیبن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ 1903؛ ماکس مایرهوف، «من الاسکندریه الی بغداد: بحث فی تاریخ التعلیم الفلسفی و الطبی عندالعرب»، در التراث الیونانی فی الحضاره الاسلامیه، الف بینها و ترجمها عبدالرحمان بدوی، قاهره: مکتبه النهضه المصریه، 1946؛Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949; Albert Dietrich, Medicinalia Arabica, Gottingen 1966; Helmut Ritter and Richard Walzer, "Arabische U bersetzunger griechischer Arzte in Stambuler Bibliotheken" in Sitzungsberichte der preussischen Akademie der Wissenschaften 1934 , Berlin 1934; Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967- ; Moritz Steinschneider, Die hebraischen U bersetzunqen des Mittelalters und die Juden als Dolmetscher , Graz 1956.