جنکینسن، آنتونی، تاجر، دریانورد،سیاستمدار و سفیر انگلستان در ایران و روسیه در سده دهم/ شانزدهم.از تبار و تاریخ تولد جنکینسن اطلاع درستی در دست نیست. زادگاه او را یورک شایر و نیز آکسفورد دانستهاند. شهرت عمده جنکینسن به دلیل سفرهای مکرر و طولانیاش به شرق و تهیه نقشههای دریایی و زمینی از این مناطق بود. وی سفرهایش را از 953/1546 آغاز کرد (رجوع کنید به جنکینسن، ج 1، مقدمه مورگان و کوت، ص LXXXVIII-LXXXVII ؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). وی که در 960/1553، هنگام لشکرکشی سلیمان دوم *به حلب و ایران، در حلب بود، در باره آرایش نظامی سربازان عثمانی شرح مفصّلی داده است (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 1ـ4). به نوشته او (ج 1، ص 5ـ6)، سلطان عثمانی، به موجب فرمانی، امنیت جنکینسن و همراهانش را در سراسر قلمرو عثمانی تضمین و آنان را از پرداخت هرگونه مالیات و عوارض گمرکی معاف کرد.در آغاز نیمه دوم سده دهم/ شانزدهم، انگلستان کوشید راه جدیدی از غرب به شرق بیابد تا از نفوذ و تسلط پرتغالیان بر حوزه تجاری اقیانوس هند بکاهد و رقیبانش را از میدان به در کند (همان، ج 1، ص 144، پانویس). به این منظور، جنکینسن با چهار کشتی در شعبان 964/ مه 1557 عازم روسیه شد (همان، ج 1، ص 7، 11) و در ربیعالاول 965/ دسامبر 1557 به حضور تزار روسیه، ایوان واسیلیویچ ، مشهور به مخوف، رسید و توانست توجه وی را جلب کند (همان، ج 1، ص 30ـ31). در 965/1558، جنکینسن به عنوان سفیر ایوان و با اجازه او راهی بخارا شد. هنگامی که او و همراهانش به هشترخان (حاج ترخان، استراخان) رسیدند، با قحطی و طاعون مواجه شدند و ناگزیر آنجا را ترک کردند و سفرشان را در دریای خزر ادامه دادند (همان، ج 1، ص 52 ـ59). در جریان این سفر به سرای رسیدند که حاکم تاتار آنجا با تزار روسیه مناسبات دوستانهای داشت، اما چون اهالی دامدارِ سرای همواره در حال جنگ بودند، جنکینسن در معامله و تجارت با آنان موفقیتی نداشت و آنجا را ترک کرد (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 61 ـ63). سپس او و همراهانش به سرزمین ترکمانان رفتند. ترکمانان به آنان حمله و اموالشان را تاراج کردند، اما سرانجام جنکینسن و همراهانش جان سالم به در بردند (همان، ج 1، ص 65 ـ70). بعد راهی خوارزم شدند و در ذیحجه 965/ سپتامبر 1558 به اورگنج رسیدند. جنکینسن شهر را مخروبه با مردمی جنگجو وصف کرده است. سلطان اورگنج محافظانی برایشان تعیین کرد تا آنان را به سلامت به بخارا برسانند، اما هنگامی که جنکینسن از دادن پول به آنان خودداری کرد، محافظان آنان را رها ساختند و گروه بار دیگر مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت. آنان به مقابله با مهاجمان پرداختند، عاقبت پس از سه روز صلح برقرار گردید و آنها که با کمبود غذا و آب مواجه شده بودند، در 12 ربیعالاول 966/23 دسامبر 1558 به بخارا رسیدند (همان، ج 1، ص 71ـ81). در آن زمان، بخارا مستقل بود و با دربار ایران مناسبات خوبی نداشت. به گفته جنکینسن (ج 1، ص 84، 87)، تجارت در این منطقه رونق داشت. او و همراهانش زمستان را در بخارا ماندند و در 28 جمادیالاولی 966/ 8 مارس 1559، با وخیمتر شدن اوضاع بخارا و از بیم حمله شاه سمرقند به این شهر، بخارا را ترک کردند و نتوانستند به چین سفر کنند و از راه رفته بازگشتند. سفیر خان بخارا و سفیر خان بلخ و چهار سفیر خوارزمی، که به دربار تزار میرفتند، نیز همراه او بودند (همان، ج 1، ص 87 ـ93، 95). در واقع، جنکینسن از نخستین بازرگانان انگلیسی بود که به آسیای مرکزی راه یافت (رجوع کنید به لاکهارت، ص 383؛ سایکس، ج 2، ص 167). آنان در رجب 966/آوریل 1559 به ساحل خزر رسیدند. جنکینسن پس از توصیف موقعیت دریای خزر و کشورهای اطراف آنجا، تجارت با این کشورها را به سبب فقر مردم، بیفایده دانسته است (ج 1، ص 94ـ96).وی پس از رسیدن به هشترخان، به غازان و از آنجا به مسکو رفت و مورد استقبال تزار قرار گرفت (همان، ج 1، ص 97، 99ـ100، 105، 107). نقشهای که جنکینسن در 968/1561 از دریای خزر و مناطق اطراف آن ارائه داد،متعلق به همین سفر بود (همان، ج1، مقدمه مورگان و کوت، ص XVI ). او در رمضان 967/ مه 1560 مسکو را به قصد لندن ترک کرد (همان، ج 1، ص 99ـ100). در لندن از وی استقبال نشد. بهنوشته جنکینسن، این سفر سخت و پرهزینه و رفتن به چین پرخطر و ناممکن بود (ج 1، ص 107ـ 108). اما کمپانی، برای نفوذ به هندوستان و کوتاه کردن دست پرتغالیان از بازرگانی پر سود ابریشم ایران، بار دیگر سفر جنکینسن به ایران را تدارک دید (پارسادوست، ص 746). جنکینسن در 968/1561، با اجازه الیزابت اول و همراه ادوارد کلارک ، به روسیه رفت. وی، بهرغم کارشکنیها، با زحمت بسیار از تزار اجازه آمدن به ایران را گرفت (جنکینسن، ج 1، ص 121ـ 125). تزار به او مأموریتی محرمانه داد که ظاهراً مذاکره با شاهزادگان چرکسی و اقداماتی علیه عثمانیها بود (همان، ج 1، مقدمه مورگان و کوت، ص XXVII-XXVI ). جنکینسن، همراه سفیر ایران در روسیه، در رجب 968/ مارس 1561 به شماخی، مرکز شروان، رفت. عبداللّهخان استاجلو، حاکم آنجا و خواهرزاده شاه طهماسب *، او را به گرمی پذیرفت و وی پس از مدتی با توصیه نامه و محافظان به قزوین، پایتخت صفویان، رفت و در 23 ربیعالاول 970/ 20 نوامبر 1562، به عنوان نخستین سفیر ملکه انگلستان، به حضور شاه طهماسب رسید. شاه ابتدا از او به گرمی استقبال کرد اما هنگامی که از مسیحی بودنش باخبر شد، با این تعبیر که «ما را به دوستی با کفار احتیاجی نیست»، از او خواست که دربار را ترک کند و به گفته جنکینسن، شخصی نیز پشت او حرکت میکرد و هرکجا قدم میگذاشت، برای تطهیر خاک میریخت (ج1، ص 144ـ147). ظاهراً بهبود مناسبات سیاسی و تجاری ایران و عثمانی و معامله شاهطهماسب با عثمانیان بر سر بایزید*(پسرِ پناهنده سلطان سلیمانقانونی*به دربار ایران) و همچنین ناآگاهی آگاهی شاه طهماسب از تواناییهای انگلستان، در شکست مأموریت جنکینسن نقش اساسی داشته است (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 147ـ 148؛ پارسادوست، ص 751). شاه طهماسب حتی قصدجان جنکینسن را داشت و اگر توصیهنامه عبداللّهخان نبود، شاید این کار را میکرد. جنکینسن زمستان را در قزوین ماند و در این مدت با تجار هندی ارتباط یافت. وی در 25 رجب 970 /20 مارس 1563 به اردبیل و از آنجا به شماخی، نزد عبداللّه خان، رفت. وی موافقت عبداللّهخان را برای تجارت با انگلستان به دست آورد و در شماخی یک تجارتخانه انگلیسی برای صدور ابریشم به انگلستان تأسیس کرد (جنکینسن، ج 1، ص 149ـ150؛ تاریخ ایران ، ص 486). سپس به همراه سفیر عبداللّه خان راهی روسیه شد و در 30 ذیحجه 970/ 20 اوت 1563 به مسکو رسید و به تزار سنگها و ابریشمهای قیمتی هدیه کرد. جنکینسن زمستان را در روسیه سپری کرد و کلارک را به انگلستان فرستاد (جنکینسن، ج 1، ص 154ـ156). وی بار دیگر به ایران سفر کرد و با همراهانش به شیروان رفت، اما با مرگ عبداللّهخان و نابسامانی اوضاع شیروان و شروع جنگ ایران و عثمانی، بازگشت. جنکینسن نتوانست با ایران مناسبات تجاری برقرار سازد، اما زمینه را برای ارتباط تجار انگلیسی با دربار صفوی هموار کرد (همان، ج 1، ص 156، مقدمه مورگان و کوت، ص XXXIII-XXXII ).جنکینسن در حدود 971/ 1564 به انگلستان بازگشت. در این هنگام، او به دلیل سفرها و سفارتهایش مشهور شده بود. یکبار نیز در 985/ 1577 به همراه دانیل راجرز به دانمارک رفت. آنان از پادشاه دانمارک حق کشتیرانی انگلستان در دریای شمال و محدوده نروژ را درخواست کردند، اما پادشاه دانمارک، که از مناسبات دوستانه انگلستان با روسیه ناراضی بود، این امتیاز را به انگلستان نداد (همان، ج 2، ص 344ـ 348). جنکینسن در 12 ذیحجه 1018/ 26 فوریه 1610 درگذشت (همان، ج 1، مقدمه مورگان وکوت، ص XC-LXXXIX ، XCVI ، XCVII ).سفارتهای جنکینسن به عنوان تاجر و نماینده سیاسی ملکه انگلستان غالباً موفقیتآمیز بود. وی شرح سفرش به روسیه و ایران را در کتابی با عنوان( سفرهای نخستین به روسیه وایران) نوشت که نخستینبار در 1303/1886 در لندن و بار دیگر در امریکا به چاپ رسید. این اثر منبع ارزشمندی برای اطلاع از مناسبات تجاری و سیاسی روسیه با انگلستان بوده و تأثیر عمیقی بر مطالعات جغرافیایی سده دهم و یازدهم/ شانزدهم و هفدهم داشته است. توصیفات جنکینسن از قسمتهای شرقی روسیه و دریای خزر بر اساس مشاهدات شخصیاش بود. او نقشهای از این مناطق و از قسمتهای شمالی و جنوبی روسیه تهیه کرد؛ این نقشه از قسمت غربی و سرزمینهای مرزی روسیه، بر اساس نقشه آنتونیوس واید است که اشتباهاتی دارد و حدس زده میشود بین سالهای 944 و 947/ 1537 و 1540 منتشر شده باشد. درستترین قسمت نقشه، همان قسمت شمالی و مرکزی روسیه و ناحیه ولگا، دریاهای سفید و خزر است. نقشههای او در 978/ 1570 در اطلس ( شکلهای گوناگون زمین ) به چاپ رسید. جنکینسن نخستین انگلیسی بود که رود ولگا و دریای خزر را با کشتی طی کرد و متوجه شد که دریای خزر دریایی بسته است (همان مقدمه، ص CXIV ، CXXI-CXVII ، CXLVIII ). او بهدرستی حدود مرزهای دریایی کشورها را تعیین و رودهایی را که به آنها منتهی میشدند وصف کرده، اما گاه اشتباهاتی نیز کرده است، از جمله در باره نام و محل رودهای آسیای مرکزی (رجوع کنید به همان مقدمه، ص CXV ). جنکینسن در باره موقعیت تجاری شهرهای ایران و همچنین در باره ترکمنستان، تاشکند و مغولستان توصیفات جالب توجهی دارد (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 138ـ144).منابع: منوچهر پارسادوست، شاه تهماسب اول، تهران 1377 ش؛ تاریخ ایران: از دوران باستان تا پایان سده هیجدهم میلادی، نوشته نینا ویکتوروونا پیگولوسکایا و دیگران، ترجمه کریم کشاورز، تهران: پیام، 1363 ش؛Anthony Jenkinson, Early voyages and travels to Russia and Persia , ed. E. Delmar Morgan and C. H. Coote, New York 1886; Laurence Lockhart, "European contacts with Persia: 1350-1736", in The Cambridge history of Iran , vol.6, ed. Peter Jackson and Laurence Lockhart, Cambridge 1986; Percy Molesworth Sykes, A history of Persia , London 1958.