تخت، نشیمنگاهیچوبییا فلزییا سنگی، معمولاً دارایچهار پایه، از ملزوماتتاجگذاری. تختمعمولاً از سطحزمینبلندتر بودهو از قدیماز آنبراینشستنو خوابیدناستفادهمیشده، بخصوصدر مناطقیکهخوابیدنبر روی زمینبهسببرطوبتیا وجود حشراتممکننبودهاست( رجوع کنید بهاثاث* ). تختسلطنتبهشکلنیمکتیا صندلییا نشیمنگاهبدونپشتی، مزینبهجواهراتو فلزاتگرانبها ساخته میشد و سلاطیندر مراسمتاجگذارییا روزهایبار و سلامبر آنمینشستند. تختپیوستهنماد قدرتو سلطنتمحسوبمیشدهتا بدانحد کهمقر حکومتپایتخت* نامیدهمیشدهاست.واژة تختدر زبانپهلویبا همینتلفظ( taxt ) بهکار رفتهاست(مکنزی، ذیلواژه). واژههایدیگرینیز بههمینمعنی بهکار رفتهاستکهعبارتاند از: اَفْرَنگ، اَوْرَند ، اورنگ(جمالالدینانجو؛ شاد، ذیلهمینواژهها؛ هرنو هوبشمان، ذیل«اورنگ»)، پاد (جمالالدینانجو؛ شاد، ذیلهمین واژه)، گاه(فردوسی، کتاباول، ج، ص 46، بیت266، ص 54، بیت451، ص، بیت175، 177، ص 221، بیت3، ص 244، بیت 12؛ شمسمنشی، ذیل«گاه»)، کَتْ (فرخیسیستانی، ص 83؛ اسدیطوسی، ص؛ تبریزی، گ 53) و در دورةاسلامیکُرسی، سَریر، مَسنَد، اَریکهو عرش (معین، ذیلواژهها). واژةتختبهبرخیزبانهایدیگر راهیافتهاست، از جملهبهارمنی(آیوازیان، ذیلواژه)، عربی(شیر، ص)، ترکی(ناجی، ذیلواژه) و اردو (دهلوی، ذیلواژه).در عهد عتیق(کتاباولپادشاهان، 10: 18ـ20) از تختعاجسلیمانکهپوشیدهاز زر خالصو پشتآنمدور بوده، سخنگفتهشدهاست. اینتخت، ششپلهدر جلو و دو تکیهگاهبرایقرار دادنِ دستداشتهو مجسمةدو شیر در دو طرفتختو دوازدهشیر در اطرافپلههایآنوجود داشتهاست(قسطبری، ج، ص). بنا بر اوستا ( یشتها ، ج، «رامیشت»، جاهایمتعدد)، بعضیاز پادشاهانپیشدادیدر حالیکهبر گاه(تخت) زریننشستهاند، برخیایزدانرا نیایشمیکنند. در قرآنکریماز تختعظیمبلقیس، بدوناشارهبهشکلآن، یاد شدهاست(نمل: 23). در برخیمتونتاریخی، شکلو اندازةاینتختبتفصیلشرحدادهشده است(طبری، ج 5، ص 1245).قدیمترینتختموجود متعلقبهفراعنةهزارةدوم پیشاز میلاد استکهطیکاوشهایباستانشناختیدر مصر بهدستآمدهو قطعاتینیز از سنگو بلور از تختسناخریب، پادشاهآشور (حک : 705ـ681 ق م) برجا ماندهاست(حکمت، 139).در نقوشپلکانهایتالار آپادانا در تختجمشید، نقشتختشاهیبهصورتصندلیمزینیدیدهمیشود کهپشتو پایههایآنتزیینیمارپیچیدارد و پایههایآنبهشکلپاهایشیر استکهبر زیرْپایههایکرویقرار گرفتهاند. دو کلافافقیدر پایینو وسطپایهها، آنها را بههموصلکردهو بر رویهر دو کلافنقشگلو تزییناتیکندهکاریشدهاست. بالشیمکعبشکلروینشیمنگاهتختدیدهمیشود کهاحتمالاً با قالیچهایکهلبةآناز دو سو آویزانبوده، پوشیدهمیشدهاست. ایننقشدر سایر بناهایتختجمشید نیز تکرار میشود (شهبازی، ص).مشکوتی(ص 31) از تختطلاییاشکانیان(حک : ح 250 قمـ ح 226 میلادی) کهدر ایوانکاخعظیمیواقعدر شهر تیسفوننصبشدهبود، سخنگفتهاست. معروفترینتختدورةساسانی(ح 226 ـ652 میلادی) «تختطاقدیس» استکهفردوسیآنرا وصفکردهاست. بهگفتةوی، طاقدیسرا مردیبهنامجَهْنِ برزینبرایفریدونساخت. فریدونآنرا بهپسرشایرجسپرد و از آنپسدستبدستگشتو هرکسچیزیبهآنافزود تا آنکهبهفرماناسکندر (حک : 336ـ323 قم) قطعهقطعهشد. بزرگانایرانبازماندةتخترا نگهداشتند تا اینکهبهدستور خسرو پرویز (حک : 590ـ 628میلادی) درودگراناز رومو چینو بغداد و ایرانگرد آمدند و پساز دو سالکار مداومبر رویآن، تختیپدید آمد از عاجو ساجکهصفحهها و نردههایآناز زر و سیمبود. طولآن180 ذراع، عرضش130 و ارتفاعآن15 ذراعبود و پلههاییاز چوبسیاه و آبنوسبا قابزرینداشت. بالایتختطاقهاییاز طلا و لاجورد قرار داشتکهتصویر صور فلکیو بروجو اقالیمهفتگانهو صورتپادشاهانو مجالسبزمو رزمو شکار بر آننقششدهبود و ابزاریدر آنتعبیهشدهبود کهساعتهایمختلفروز را نشانمیداد. در اینتخت، چهار نشیمنگاهمزینبهچهار قطعهفرشتافتةمروارید و یاقوتنشانوجود داشتکههر یکمعرفیکیاز فصولسالبود (فردوسی، کتابچهارم، ج، ص2176ـ2179؛ ثعالبیمَرغَنی، صـ699).در ایراندورةاسلامینیز استفادهاز تختهایسلطنتیمعمولبود. یعقوبلیثصفاری(حک : 247ـ265) بر تختچوبینو بلندیمینشستتا بر همةلشکر مسلطباشد (قزوینی، ص؛ قسمسعودی، ج، ص). در دورةآلبویهنیز خلفا و پادشاهانبر کرسیو سریریمرتفعمینشستند کهشکلو جنسآنبهطور دقیقروشننیست(صابی، ص 85، 90ـ91)، اما از وصفهایمأمونیبخاراییچنینبرمیآید کهاینکرسی، نشیمنگاهیوسیعو چرمینبا پایههایبلند آهنینبودهاست(ثعالبی، ج 4، ص 196).ساختنتختمسعود غزنوی(حک : 421ـ432) بیشاز سهسالبهدرازا کشید. اینتختبا جواهراتفراوانو زر سرختزیینشدهبود و چادریاز دیبایرومیرویآنرا میپوشاند و چهار مجسمةانسانبر چهار ستونتختقرار داشتکهبا دستهایخود تاجرا کهاز سقفآویزانبود، نگهمیداشتند (بیهقی، صـ540). سلطانسنجر سلجوقی(حک : 511 ـ 552) نیز بر تختمینشست(راوندی، ص 171).در نقاشیهایدورةایلخانان(ح 654ـ ح 750) تختیچهار پایهتصویر شدهکهپایههایجلو و پشتآنبا کلافیبههممتصلاستو پشتو پهلوهایآنسهدیوارةبلند دارد. اینتختو زیرپاییصندوقمانند آن، با نقشگیاهانکهبهنظر میرسد رویچوبکندهکاریشده، تزیینشده است(پوپ، ج 10، تصویر 827، 829).از تختهایپادشاهانصفوی(حک : ح 906ـ1135) اطلاعچندانیدر دستنیست. ژانشاردنکهدر دورانشاهعباسدوم(1052ـ 1077) و جانشینششاهسلیمان(حک : 1077 یا 1078ـ 1105) بهایرانسفر کرد، در وصفتختمربعشکلپادشاهآوردهاستکهاینتخترا با پارچةسفیدیکهدورشمرواریددوزیو میانشبا تارهایطلا تزیینشده، پوشاندهاند. اطرافپارچهبا گویهایزرینجواهرنشانتزیینشدهاست. بر رویتختیکپشتیبزرگو دو بالشکهرویآنها مزینبهانواعگوهرهایگرانبهاست، جایدارد (ج، ص). شاردن(ج، صـ1639) و کمپفر (صـ 48) از تختدیگرینیز یاد کردهاند که بهمراسمتاجگذاریاختصاصداشت. این تختتکیهگاهنداشت. پایههایآنرویچهار گویدرشتو زرینقرار میگرفتکهتمامآنها مرصعو مزینبهانواعجواهر بود و نشیمنگاهتختنیز از طلا ساختهشدهبود. بهگفتةشاردن(همانجا)، در سایر مواقعاینتخترا در خزانةپادشاهواقعدر برجقلعةاصفهانمیگذاشتند و بدقتاز آنمحافظتمیکردند. برخیاشاراتمندرجدر منابعحاکیاز آناستکهتختنشینیدر میانشاهانصفویچندانمعمولنبودهو گاهحتیدر مراسمرسمینیز بر تختنمینشستند. اولئاریوس(ص) در تشریحبارعامشاهصفی، گفتهاستکهشاهمانند افراد عادی، چهار زانو بر تشکیابریشمیننشستهبود.نادرشاهافشار (حک : 1148ـ1160)، تختیمعروف به«تختطاووس» از هند آورد و بهدستور او تختدیگریساختند که«تختنادری» نامگرفت(استرآبادی، صـ347؛ رجوع کنید به ادامةمقاله).در 1216، بهفرمانفتحعلیشاهو بهمباشرتنظامالدولهمحمدحسینخانصدراصفهانی، فرمانفرمایاصفهان، تختعظیمیساختهشد کهبهسببنقشخورشید مرصعِ بالایآن، به«تختخورشید» معروفشد (صبا، ص؛ بیانی، ص). ظاهراً فتحعلیشاهدر ایامنوروز یا موقعبار دادنبهنمایندگاندولتهایخارجی، بر آنجلوسمیکرد. اینتختبعدها بهسببانتسابشبهیکیاز زنانشاهبهنامطاووس، «تختطاووس» نامیدهشد (اعتمادالسلطنه، ج، ص؛ بیانی، ص). اینتشابهاسمیسببشد کهبرخیآنرا با تختطاووسیکهنادر از هند آوردهبود، یکیبدانند (کرزن، ص). در 1216، تختسلطنتیدیگریساختهشد کهبهعلتینامعلومبهتختنادریاشتهار یافت(ذکاء، 1346ش، ص؛ بیانی، ص). از اینتختبعدها در مراسمتاجگذاریرضاشاهو محمدرضاشاهپهلویاستفادهشد. تختطاووسو تختنادریدر بانکمرکزینگهداریمیشوند ( رجوع کنید به جواهراتسلطنتی* ).در دیگر کشورهایاسلامینیز تختهایسلطنتیبسیار مورد توجهبود. مستنصر (حک : 647ـ675)، از امرایبنیحفصدر مغرب، بر کرسیعظیمیمینشستکهدر محلیبهنام«قبةالجلوس» قرار داشت(برونشویگ، ج، ص). بر رویبرخیاشیایبهجا ماندهاز دورانممالیکمصر (648ـ922) نیز تصاویریاز تختهایپادشاهیحکشدهاست، از جملهظرفیکهرویآنتصویر چهار تختنقششدهکههریکدارایچهار پایهو تکیهگاهیبلند استو دو شیر در زیر تختها نشستهاند (بلوم، ص، 23ـ26). ابنبطوطهدر سدةهشتم، از تختسلطانمحمد ازبک(از سلاطینناحیةقفقاز) کهدر بارگاهیبه نام«گنبد زرین» قرار داشت، یاد کردهو گفتهاستکه اینتختبا ورقههاینقرةمذهّبیپوشیدهشدهو پایههایآناز سیمنابو سرْپایههایآنمرصعاستو سلطاندر روزهایجمعهپساز نماز بر آنجلوسمیکند (ج، ص). در همانزمان، سلاطینیمنیبر رویسکویمفروشآراستهبهپارچههایحریر مینشستند (همان،ج،ص). در سدةهشتم، تختعلاءالدینتَرمشیرین، پادشاهماوراءالنهر، صندلیمنبر مانندیبود کهآنرا با ابریشمیزربفتپوشاندهبودند (همان، ج 1، ص 413).در هند دورةتیموری(932ـ1274)، تختپادشاهرا بر ایوانهاییبهنام«جِروکا» قرار میدادند کهمهمترینآنها، «جروکایخاصو عام» بود (کخ، ص). تختمرصعشاهجهان(حک : 1037ـ 1068) کهبعدها بهتختطاووسشهرتیافت، از معروفترینتختهایایندوراناست. ظاهراً کاربرد نماد طاووسبر تختهایسلطنتیهند، پیشینهایکهنداشته، چنانکهاسدیطوسی(متوفی465) در گرشاسبنامه (ص 72) از تختِ طاووسْنشانِ مِهراج، پادشاهباستانی ـ افسانهایهند، سخنگفتهاست.ساختتختطاووسشاهجهان، هفتسالطولکشید (لاهوری، ج، حصة2، صـ 78؛ کنبو، ج، ص). اینتخت، مستطیلشکلو مسقفبود و بر رویچهار پایهقرار داشت. طولآنسهگز و ربع، عرضشدو و نیمگز و ارتفاعآنتا زیر سقفتختپنجگز بود. دوازدهستونباریکاز زر ناب، خیمة رویتخترا نگهمیداشت. خیمةدور تختبا رشتههایمرواریدیکههر مروارید تا دهقیراطوزنداشت، تزیینشدهبود. سقفآنبهشکلقُبهبود و رویآندو طاووسزرینِ میناکاریشدهبا بالگشاده، روبرویهمقرار داشتند. جلو سینةطاووسها نگیندرشتینشاندهبودند کهاز زیر آن مرواریدیبهوزنپنجاهقیراطآویختهشدهبود. هریکاز طاووسها قطعهلعلیبهمنقار داشت. سقفتختاز داخل، طلایمیناکاریداشتو از بیرونمرصعبود. تختتکیهگاهیداشتکهدورادور آنرا فرا میگرفت. در قسمتورودیتختشبکهایمرصعو پلکانیبا چهارپایهوجود داشت. تمامیقسمتهایتختبا طلایمیناکاریمرصعبهالماسو یاقوتو لعلو زمرد و مروارید، تزیینشدهو در تکیهگاهپشتتختقطعهلعل معروفشاهعباسینشاندهشدهبود. در پوششدرونیتختنیز مثنویبیستبیتیاز قدسیشاعر، با مینایسهرنگحکشدهبود (لاهوری، ج، حصة2، صـ82؛ کنبو، ج، صـ73؛ بیانی، صـ 48).تختطاووسرا بعدها نادر بهایرانآورد و در دورانسلطنتخود از آناستفادهکرد. از سرنوشتاینتختپساز انقراضحکومتافشاریان(ح 1210) اطلاعدقیقیدر دستنیست. بنا بهروایتی، تختطاووسو تختنادریپساز قتلنادر نابود شدند (کرزن، ص)، اما طبقروایتیدیگر شاهسلیمانثانیدر 1163 بر آنجلوسکردهاست(گلستانه، ص؛ مرعشی صفوی، ص، 116). فلاندننیز از وجود اینتختدر اوایلقرنسیزدهمخبر دادهو آوردهاستکهآقامحمدخانقاجار (حک : 1210ـ1211) الماسها و یاقوتهایآنرا جدا کرد و فروخت(ص 141). از اوایلقرنسیزدهماز آندر ایرانو کشورهایدیگر و حتیدر مکتوبات، اثریدیدهنشدهاست(ذکاء، 1339 ش، ص 15).از تختهایمعروفعثمانیانمیتواناز «تختبیرام» نامبرد. اینتختدر 933 بهدستور دامادْابراهیمپاشا، وزیر مراد سوم، ساختهو بهمراد سومهدیهشد و تا اواخر سلطنتعثمانی، در اعیاد و مراسمِ جلوساز آناستفادهمیشد. اینتختدر حالحاضر در موزةطوپقاپیسرایترکیهنگهداریمیشود ( د.ترک، ذیلواژه؛ رجوع کنید به تصویر 6). در طوپقاپیسرایچند تختدیگر متعلقبهسلاطینعثمانیوجود دارد، از جملهتختمرصعیکهنادرشاهافشار بهسلطانمحمود عثمانی(حک : 1143ـ1167) هدیهکردهاست(بیانی، صـ 38؛ د.ترک، همانجا). اینتختبیضیشکلاستو چهار پایةقطور بهارتفاع46 سانتیمتر، شبیهبهپایفیل، دارد. بدنةتختچوبیو روکشبدنهو پایههایآناز طلاستکهبا رنگهایسبز و سرخمیناکاریشدهاست. در اینتخت، زمرد و یاقوتو مروارید کهبهشکلگُلو شاخهتراشخورده، بهکار رفتهاست. بلندیتکیهگاهپشتیتخت41 سانتیمتر استو سطوحداخلیو خارجیآنمیناکاریشدهاست. در پشتتختبرجستگیهایمخروط شکلوجود دارد کهبا یاقوتتزیینشدهو رویهر برجستگیقطعهزمردینصبگردیدهاست. پلةتختنیز تزییناتیمشابهتختدارد ( د.ترک، همانجا؛ اصفهانیان، ص 20). تختاحمد اولو تختبسیار مشهور مراد چهارمنیز از دیگر تختهایمعروفسلاطینعثمانیاستکهدر اینموزهنگهداریمیشود ( د.ترک، همانجا).در بارةتختروانرجوع کنید به کجاوه*منابع: علاوهبر قرآنو کتابمقدّس. عهد عتیق؛ ماریا آیوازیان، وامواژههایایرانیمیانةغربیدر زبانارمنی، تهران1371ش؛ ابنبطوطه، رحلةابنبطوطه، چاپعلیالمنتصر کتانی، بیروت1975؛ محمدمهدیبنمحمدنصیر استرآبادی، تاریخجهانگشاینادری، تهران1370ش؛ علیبناحمد اسدیطوسی، گرشاسبنامه، چاپحبیبیغمائی، تهران1354ش؛ داود اصفهانیان، «تختاهدائینادرشاهافشار بهسلطانمحمود عثمانی»، هنر و مردم، ش(مهر 1354)؛ محمدحسنبنعلیاعتمادالسلطنه، خیراتحسان ، چاپسنگیتهران1304ـ1307؛ اوستا، یشتها ، گزارشپورداود، چاپ بهرامفرهوشی، تهران1356ش؛ آداماولئاریوس، سفرنامةآدامالئاریوس: بخشایران، ترجمةاحمد بهپور، تهران1363ش؛ روبر برونشویگ، تاریخافریقیةفیالعهد الحفصی، نقلهالیالعربیةجمادیساحلی، بیروت1988؛ مهدیبیانی، پانصد سالتاریخجواهراتسلطنتیایران، تهران1348ش؛ محمدبنحسینبیهقی، تاریخبیهقی، چاپغنیو فیاض، تهران1324ش؛ محمدکریمبنمهدیقلیتبریزی، برهانجامع،چاپسنگیتبریز 1260؛ عبدالملکبنمحمد ثعالبی، یتیمةالدهر ، چاپمفید محمد قمیحه، بیروت1403/ 1983؛ حسینبنمحمد ثعالبیمرغنی، تاریخغررالسیر: المعروفبکتابغرر اخبار ملوکالفرسو سیرهم، چاپزوتنبرگ، پاریس1900، چاپافستتهران1963؛ حسینبنحسنجمالالدینانجو، فرهنگجهانگیری، چاپرحیمعفیفی، مشهد 1351ـ1354ش؛ علیاصغر حکمت، «تختطاووس»، فرهنگایرانزمین، ج(1339ش)؛ احمد دهلوی، فرهنگ آصفیه، لاهور 1986؛ یحییذکاء، «تختطاوس»، نقشو نگار ، دورة3، ش(1339ش)؛ همو، «تاجها و تختهایسلطنتیایران»، هنر و مردم، دورةجدید، ش(مهر 1346)؛ محمدبنعلیراوندی، راحةالصدور و آیةالسرور در تاریخآلسلجوق، بهسعیو تصحیحمحمد اقبال، بانضمامحواشیو فهارسبا تصحیحاتلازممجتبیمینوی، تهران1364ش؛ محمدپادشاهبنغلاممحییالدینشاد، آنندراج: فرهنگجامعفارسی، چاپمحمد دبیرسیاقی، تهران1363ش؛ ژانشاردن، سفرنامةشاردن، ترجمةاقبالیغمایی، تهران1372ـ1375ش؛ محمدبنهندوشاهشمسمنشی، صحاحالفرس، چاپعبدالعلیطاعتی، تهران1355ش؛ علیرضا شاپور شهبازی، شرحمصور تختجمشید ، تهران 1375ش؛ ادیشیر، کتابالالفاظالفارسیهالمعربة، بیروت1908؛ هلالبنمحسنصابی، رسومدارالخلافة، چاپمیخائیلعوّاد، بیروت1406/ 1986؛ فتحعلیبنمحمد صبا، دیوان، چاپمحمدعلینجاتی، تهران1341ش؛ محمدبنجریر طبری، ترجمةتفسیر طبری: فراهمآمدهدر زمانسلطنتمنصوربننوحسامانی، 350 تا 365 هجری، چاپحبیبیغمائی، تهران1367ش؛ علیبنجولوغفرخیسیستانی، دیوان، چاپمحمد دبیرسیاقی، تهران1371ش؛ ابوالقاسمفردوسی، شاهنامةفردوسی، چاپژولمول، تهران1369ش؛ اوژنناپلئونفلاندن، سفرنامةاوژنفلاندنبهایران، ترجمةحسیننورصادقی، تهران1356ش؛ یحییبنعبداللطیفقزوینی، کتابلبالتواریخ، تهران1363ش؛ جرجناتانیلکرزن، ایرانو مسئلةایران، ترجمةعلیجواهرکلام، تهران1347ش؛ انگلبرتکمپفر، در دربار شاهنشاهایران، ترجمةکیکاوسجهانداری، تهران1350ش؛ محمدصالحکنبو، عملصالح، الموسومبهشاهجهاننامه، ترتیبو تحشیةغلامیزدانی، چاپوحید قریشی، لاهور 1967ـ1972؛ ابوالحسنبنمحمدامینگلستانه، مجملالتواریخ، چاپمدرسرضوی، تهران1356ش؛ عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، چاپکبیرالدیناحمد و عبدالرحیممتعلقین، کلکته1867ـ 1868؛ محمد خلیلبنداود مرعشیصفوی، مجمعالتواریخ، چاپعباساقبالآشتیانی، تهران1362ش؛ مسعودی، مروج(بیروت)؛ نصرتاللّهمشکوتی، «نگاهیبهتاجگذاریشاهنشاهانایراندر اماکنباستانیو مراکز تاریخی»، هنر و مردم، دورةجدید، ش(مهر 1346)؛ محمد معین، فرهنگفارسی، تهران1371ش؛ عمر ناجی، لغتناجی، ] بیجا: بینا.، بیتا. [ ؛ پاولهرنو یوهانهاینریشهوبشمان، اساساشتقاقفارسی، ترجمةجلالخالقیمطلق، تهران1356 ش؛Jonathan M. Bloom, "A Mamluk basin in the L. A. Mayer Memorial Institute", in Islamic art: an annual dedicated to the art and culture of the Muslim world , New York 1987; Ebba Koch, Shah Jahan and Orpheus , Graz 1988; David N. Mackenzie, A concise Pahlavi dictionary , Oxford 1990; Arthur Upham Pope, ed., A survey of Persian art , Tehran 1977; TA , s.v. "Taht".