تَحَنُّث، سنّتیپیشاز بعثتکهطیآنپیامبر اکرمصلیاللّهعلیهوآلهوسلمهرسالمدتیرا در غار حِرا بهخلوتو عبادتمیگذراند.حِنْثدر لغتبهمعنای«گناهبزرگ» کهشرکاز مصادیقآناست( رجوع کنید به واقعه: 46) و نیز بهمعنایمرحلةبلوغو تکلیف، شکستنسوگند، و میلبهحقیا باطلاست(فراهیدی، ج 3، ص 206، ذیل«حنث»؛ ازهری، ج، ص، ذیل«حنث»). تحنّثاز مادّةحنث، معناییمخالفدارد و کاریاستکهبدانوسیلهاز گناهدوریجویند و خدا را عبادتکنند (ازهری، همانجا؛ ابنسیده، ج، ص؛ راغباصفهانی، ذیل«حنث»). برخی، تحنّثرا تعبّد معنیکردهاند (مثلاً رجوع کنید به بخاریجعفی، ج 1، ص 3) یا بهجایتحنّث، واژههایتعبّد و نسکرا بهکار بردهاند ( رجوع کنید بهابناثیر، ج، ص؛ ذهبی، ص). در پارهایمنابعتاریخینیز تحنّثبرابر با تألُّه(بندگیو پارسایی) و تبرّر (نیکوکاری) آمدهاست(ابنهشام، ج، ص؛ بلاذری، ج، ص؛ طبری، ج، ص).مجموعاً تحنّثاجتناباز گناهاستو اینمعنایسلبیمعمولاً با حالتیروحی، مانند خلوتنشینیو مراقبتنفسیا نیکوکاری(مثلاً رجوع کنید به ازهری، ج، ص)، توأممیشدهاست؛ بنابراینتحنّث، بالملازمهدر مفهومعامعبادتمیگنجد و در اصلمترادفتعبّد یا نوعخاصیاز عبادتیا تعهد انجامدادنوظیفةعبادینیست(قسکالدر ، ص 234ـ239).از بعضیروایاتبرمیآید کهپیشاز اسلام، تحنّثدر میانقریششناختهشدهبود. بهگزارشابنسعد از واقدی، کسانیاز قریشماهرمضانرا در حرا بهتحنّثمیگذراندند، در آنجا فقرا را اطعاممیکردند و پساز آنبهمکهمیرفتند و هفتبار کعبهرا طوافمیکردند (بلاذری، ج، ص؛ نیز رجوع کنید بهابنهشام، همانجا). بهگفتةبلاذری، عبدالمطلبنیایپیامبر اینسنّترا در میانقریشپایهگذاریکرد (ج، ص)، اما ابنهشامتحنّثرا استمرار سنّتیحنیفیدانستهاست. بهگفتةوی(همانجا) تحنّثو تحنّفدر عربیبهیکمعنی(حنیفیّت) استو تحنّثاز ابدالفبهثساختهشدهاست(نیز رجوع کنید بهجوهری، ج، ص؛ ابنسیده، همانجا). در آستانةظهور اسلام، چند تناز قریشکهحنیف* (جمع: حُنَفا) خواندهشدهاند، از برخیعاداتقومخود مانند بتپرستیو خوردنمردار و خونو قربانیانِ بتها پرهیز میکردند، از جملهزیدبنعَمروبننُفَیلکهاز مشرکانانتقاد میکرد و برایآنکهاز آزار عمخود، خطّاببننفیل، در امانبماند، بهکوهحرا پناهمیبرد (ابناسحاق، ص؛ ابنهشام، ج 1، ص 237ـ240، 244ـ247؛ زریابخویی، ص 79ـ81)؛ با اینهمه، گفتهمیشود کهتحنّثپیامبر اکرمنهپیرویاز سنّتقریشبودهاستو نهپیرویاز روشحنفا.از بعضیروایاتبرمیآید کهپیامبر اکرمبا تفکر و تأملو فطرتپاکخود از گناهاندوریگزید و در پیمجاهداتو مراقباتو تحنّثبهرسالتمبعوثگردید و بار سنگینجاهلیت(وِزر) از دوشاو برداشتهشد (زریابخویی، ص99ـ101؛ قسسهیلی، ج، ص، کهحنثرا «بار گران» معنیکردهاست)؛ ازینرو، برخی( رجوع کنید به قَسطَلانی، ج 1، ص 62؛ حلبی، ج 1، ص 237) تحنّث پیامبر اکرمرا تفکر دانستهاند (نیز رجوع کنید به قسطر ، ص 227). بعضیمستشرقانتحنّثرا از واژةعبریتِحِنُّت/ تِحِنُّث، بهمعنای«نیایشو عبادتفردی»، دانستهو هرگونهارتباطمیانتحنّثو تحنّف(حنیفیّت) را انکار کردهیا پنداشتهاند کهپیامبر اکرمتحتتأثیر روشراهبانیهودیو مسیحییا پارهایتجاربشخصیبهتحنّثرویآوردهاستو ازینرو اساساً در تداوللفظتحنّثیا رواجاینسنّتدر میانقریشپیشاز اسلامتردید کردهاند (برایآگاهیبیشتر از اینآرا و نقد آنها رجوع کنید بههمان، ص 228ـ231؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، چاپدوم، ذیلواژه)، اما طبقروایاتمعتبر تاریخیتحنّثدر میانقریشرواجداشته( رجوع کنید به قسطر، ص 230ـ236) و بهگفتةبرخینویسندگان(ابنحزم، ص 36) تحنّثپیامبر اکرمامریکاملاً بیسابقهو غیرتقلیدیبودهاست.طبقگفتاریاز امامعلیعلیهالسلام( رجوع کنید به خطبةقاصِعه؛ نهجالبلاغة، ص 222) پیامبر اکرمپیشاز بعثتهر سالمدتیدر حرا «مجاور» میشد. بهروایتابناسحاق، حضرترسولچند سالیپیشاز بعثت، بنا بهسنّتقریش، هر سالیکماهدر حرا مجاور میشد و تحنّثمیکرد و فقراییرا کهپیشاو میآمدند، اطعاممیکرد و پساز آنبهکعبهمیرفتو هفتبار یا بیشتر بهدور آنطوافمیکرد و سپسبهخانهباز میگشت؛ اینکار تا بعثتحضرتدر ماهرمضانادامهداشت(ص 101؛ نیز رجوع کنید به ابنهشام، ج، صـ252؛ طبری، ج، ص). بنا بر روایتیاز عایشه، چیزیمحبوبتر از تنهاییو گوشهنشینینزد پیامبر اکرمنبود. آنحضرتدر غار حرا خلوتمیکرد و شبهاییچند بهتحنّثمیگذراند، سپسبهخانهنزد خدیجهبرمیگشتو زاد و توشهایبرایمدتیدیگر برمیداشتتا اینکهسروشحقاو را دریافت(ابنسعد، ج، قسم1، ص 129؛ طبری، ج، ص؛ بخاریجعفی، ج 1، ص 3). ظاهراً در نتیجةتحنّثو تفکر و تعمقدر بارةجهانو انسانو خالقهستی، حقایقیبر آنحضرتکشفمیشدهکهانگیزةادامةتحنّثمیگردیده(قسزریابخویی، ص 103، 106) و در پیهمینتحنّثاتــ کهصفایمعنویو روحیبیشتریبهدنبالداشته ــ وحیبر پیامبر اکرمنازلشدهاست(همان، ص 106). برخیبیندو روایتجمعکردهو گفتهاند کهپیامبر اکرمپساز چند شبتحنّثکهتوشهاشتماممیشد، بهخانهبازمیگشتو برایچند شب دیگر توشهبرمیداشتتا اینکهیکماهبهپایانمیرسید (حلبی، ج، ص). روایات، بیشتر بر ایندلالتدارند کهپیامبر اکرمبهتنهاییبهتحنّثمیرفت(مثلاً رجوع کنید به ابنسعد؛ طبری؛ بخاریجعفی؛ ابنحزم، همانجاها)، ولیدر پارهایاخبار (ابنهشام، ج، ص؛ طبری، ج، ص 300؛ مقریزی، ج، ص) اشارهشدهاستکهخدیجههمراهاو و ظاهراً تا محلتحنّثمیرفتیا برایحضرتتوشهو آبمیبرد (رامیار، ص)؛ بااینهمه، از کلامامامعلیعلیهالسلامپیداستکهکسیجز ویشاهد تحنّثپیامبر و نزولوحیبر او نبودهاست( رجوع کنید بهنهجالبلاغة، همانجا).بنا بر پارهایروایات، تحنّثپیامبر اکرمدر غار حرا از ده سالقبلاز بعثتو مصادفبا سالولادتعلیعلیهالسلامآغاز شد. در ایندوره، پیامبر ندا و نور غیبیو آواز سنگها و درختانرا میشنید و پردهاز دیدگانشکنار زدهمیشد ــ کهاز خوارقعاداتو دلایلنبوتپیامبر (اِرهاصات) بهشمار میآید ــ و چنانگذشتتا وحیبر او نازلشد (مجلسی، ج 39، ص 327ـ 328).احتمالاً پیامبر پساز بعثت، تحنّثرا کهبرایدوریاز جامعةجاهلیو عاداتو رسومآنانجاممیداد (ازهری، همانجا) ترککرد و پساز هجرت، هر سالدهةاولیا دومو سپسدهةسوم ماهرمضانرا در مسجد مدینهاعتکاف* میکرد (کلینی، ج 4، ص 175؛ بخاریجعفی، ج 2، ص 255ـ256؛ رامیار، ص 36ـ37).منابع: علاوهبر قرآن؛ ابناثیر؛ ابناسحاق، سیرةابناسحاق، چاپمحمد حمیداللّه، قونیه1401/1981؛ ابنحزم، جوامعالسیرةالنبویة، بیروت] 1982 [ ؛ ابنسعد؛ ابنسیده، المحکمو المحیطالاعظمفیاللغة، قاهره1377ـ1393/ 1958ـ1973؛ ابنهشام، السیرةالنبویة، چاپمصطفیسقا، ابراهیمابیاری، و عبدالحفیظشلبی، بیروت] بیتا. [ ؛ محمدبناحمد ازهری، تهذیباللغة، ج 4، چاپعبدالکریمعزباوی، قاهره] بیتا. [ ؛ محمدبناسماعیلبخاریجعفی، صحیحالبخاری، استانبول1401/1981؛ احمدبنیحییبلاذری، انسابالاشراف، ج 1، چاپمحمد حمیداللّه، مصر 1959؛ اسماعیلبنحماد جوهری، الصحاح: تاجاللغةو صحاحالعربیة، چاپاحمد عبدالغفور عطار، بیروت] بیتا. [ ، چاپافستتهران1368 ش؛ علیبنابراهیمحلبی، السیرةالحلبیّة، بیروت ] 1320 [ ، چاپافست] بیتا. [ ؛ محمدبناحمد ذهبی، تاریخالاسلامو وفیاتالمشاهیر و الاعلام، السیرةالنبویة، چاپعمر عبدالسلامتدمری، بیروت1415/1994؛ حسینبنمحمد راغباصفهانی، المفرداتفیغریبالقرآن، چاپمحمد سیدکیلانی، بیروت] بیتا. [ ؛ محمود رامیار، تاریخقرآن، تهران1362 ش؛ عباسزریابخویی، سیرةرسولاللّه، تهران1370 ش؛ عبدالرحمانبنعبداللّهسهیلی، الروضالانففیشرحالسیرةالنبویةلابنهشام، چاپعبدالرحمانوکیل، قاهره1387ـ1390/ 1967ـ1970، چاپافست1410/1990؛ طبری، تاریخ(بیروت)؛ علیبنابیطالب(ع)، اماماول، نهجالبلاغة، ترجمةجعفر شهیدی، تهران1371 ش؛ خلیلبناحمد فراهیدی، کتابالعین، چاپمهدیمخزومیو ابراهیمسامرائی، قم1405؛ احمدبنمحمد قسطلانی، ارشاد الساریلشرحصحیحالبخاری، بیروت: داراحیاء التراثالعربی، ] بیتا. [ ؛ کلینی؛ مجلسی؛ احمدبنعلیمقریزی، امتاحالاسماع، ج 1، چاپمحمودمحمد شاکر، ] قاهره[ : لجنةالتألیفو الترجمةو النشر ] بیتا. [ ؛Norman Calder, "H ¤inth, birr, tabarrur, tah ¤annuth: an inquiry into the Arabic vocabulary of vows", BSO [ A ] S , lI , pt.2 (1988); EI 2 , s.v. "Tah ¤annut ¢h ¢" (by G. R. Hawting); M. J. Kister, Studies in Ja ¦hiliyya and early Islam : "al-tah ¤annuth, an inquiry into the meaning of a term", London 1980.