تِجانیّه ، طریقتی در تصوف. بنیانگذار این طریقت ابوالعباس احمدبن محمدبن مختار تجانی، صوفی و فقیه مالکی، است.احمد تجانی در 1150 در عین ماضی در جنوب الجزایر به دنیا آمد. او را به سبب ازدواج یکی از اجدادش با زنی از قبیلة بنیتوجین (در مراکش) تجانی خواندهاند. تجانی خود را از نسل امام حسن علیهالسلام و از اولاد محمد ملقب به نَفْس زکیه میدانست، گرچه برخی در صحت این مطلب تردید کردهاند (دخیلاللّه، ص40ـ 41؛ ابونصر، ص15ـ16؛ ولی، ص101).پدر و مادر تجانی در 1166 بر اثر طاعون درگذشتند. تجانی قرآن و حدیث و فقه مالکی و علوم ادبی را در زادگاه خود و سپس در فاس فراگرفت، آنگاه بهعرفان علاقهمند شد و برای دیدار مشایخ صوفی به مکه و مدینه و تونس و قاهره سفر کرد و به طریقتهای متعدد، از جمله به ناصریه (شاخهای از طریقت قادریه) و سمّانیه (شاخهای از طریقت خلوتیه)، پیوست. او بهمصر نزد شیخ طریقت خلوتیه، محمود کُردی (متوفی 1208)، رفت و از او اجازة ارشاد گرفت (ابونصر، ص17ـ 18؛ دخیلاللّه، ص41، 44ـ46).گفته شده است که تجانی در تونس کتاب الحِکَم العطائیة ابنعطاءاللّه اسکندرانی، از متون مهم عرفانی، را تدریس کرد و در این کار چنان موفقیتی یافت که علی بای (حک : 1170ـ1196) از او خواست تا همانجا بماند و به تدریس ادامه دهد و در عوض، خانه و مقرری ماهانه بگیرد، ولی او امتناع کرد و از تونس به قصد مکه خارج شد (ابونصر، ص18). احمد تجانی مدتی نیز در تلمسان بود ولی محمدبن عثمان، فرماندار ترک الجزایر، او را به اتهام ضرب سکة تقلبی و فریب دادن مردم، زندانی و پس از مدتی از تلمسان اخراج کرد. تجانی به ابیسمغون (در صحرا) رفت و در آنجا اعلام کرد پیامبر اکرم صلیاللّه علیهوآلهوسلم برای ارشاد مردم به او مأموریت داده است. وی پس از مدتی از طریقت خلوتیه و سایر طرق بُرید و در 1196 طریقت مستقل خود را به وجود آورد (ابونصر، ص18ـ19؛ سعداللّه قماری، ج 4، ص193). برخی، تجانیه را شاخهای از خلوتیه شمردهاند (عطیةاللّه؛ حفنی، ذیل مادّه)، اما به نظر میرسد که او طریقت خود را مستقل میدانسته است. تجانی شجرة طریقت خود را ذکر نکرده و مدعی بوده که پیامبر اکرم همواره نزد اوست و او مستقیماً از پیامبر تعلیم میگیرد. بنابراین، به نظر تجانیه تقدیس و قدرت معنوی این طریقت از طریق مشایخ قبلی به دست نیامده بلکه محدود و منحصر به پیامبر اسلام و احمد تجانی است، ازینرو تجانیه خود را طریقة احمدیه یا محمدیه نیز مینامند ( ) دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد ( ، ذیل مادّه؛ ابونصر، ص37ـ 38؛ ترمینگام، ص108).مهاجرت تجانی از ابیسمغون به فاس نقطة عطفی در تاریخ طریقت تجانیه بود. وی قبل از رفتن به فاس، به مولای سلیمان (حک : 1206ـ1237)، امیر مغرب، پیام داد که به سبب آزار و بیعدالتی ترکهای عثمانی میخواهد به او پناه ببرد و سلیمان برای او خانه و مقرری ماهانه در نظر گرفت (ابونصر، ص18ـ19، 20، 22؛ دخیلاللّه، ص47). وی تا پایان حیاتش در فاس بود و از آنجا مریدانش را برای تبلیغ طریقت به نقاط دیگر میفرستاد. او در 1230 در هشتاد سالگی درگذشت و در زاویهاش که در 1215 ساخته شد و به آن «البَلیده» میگویند، دفن گردید (دخیلاللّه، ص48؛ ابونصر، ص20، 22).عقاید. در طریقت تجانیه که پیروانش را احباب میگویند (حفنی، همانجا)، هیچگونه زهد و ریاضت و قوانین دشوار وجود ندارد، بلکه بیش از همه چیز بر نیاز به واسطة معنوی میان خدا و انسان تأکید میشود. به عقیدة آنان احمد تجانی خود را «غوث» یا «قطبالاقطاب» و «خاتمالاولیاء المحمدیه» خوانده و ازینرو از همة اولیا برتر است و فقط او و جانشینانش، واسطه هستند. بعلاوه، آنان اعتقاد دارند که احمد تجانی به پیروانش اطمینان داده که ثروت در دنیا و نجات و رستگاری در آخرت را نصیبشان خواهد کرد، ازینرو آنان به اظهار ارادت یا توسل به شیوخ دیگر نیازی ندارند و نباید به زیارت قبور اولیای دیگر بروند. هرکس چنین کاری بکند، طریقت تجانیه را ترک گفته است و دچار «سوء عاقبت» نیز خواهد شد (ترمینگام، همانجا؛ دخیلاللّه، ص167، 198ـ 199، 211؛ ابونصر، ص39، 47). پیروان تجانیه در بارة احمد تجانی عقاید مبالغهآمیزی دارند، از جمله اعتقاد دارند که هرکس او را ببیند، بخصوص در روزهای جمعه و دوشنبه، حتی اگر بیدین و کافر باشد، بخشیده میشود (دخیلاللّه، ص238ـ239؛ ابونصر، ص44). تجانیه به زیارت قبور مشایخ خود اهمیت زیادی میدهند (ترمینگام، همانجا).آداب مخصوص طریقت تجانیه سه چیز است: 1) ذکر اورادی شامل صد مرتبه استغفار، صد مرتبه تهلیل و صد مرتبه درود فرستادن بر رسول اکرم، ترجیحاً به شکل دعایی به نام «صلاة الفاتح». این دعا که پنج جملة کوتاه دارد، سه جملهاش تقریباً بخشی از دعای منسوب به امام علی علیهالسلام است. به عقیدة تجانیه، خدا مستقیماً این دعا را به احمد تجانی الهام کرده و پیامبر اکرم نیز به او خبر داده که با این دعا گناهان افراد بخشیده میشود و یک بار خواندن آن مساوی با شش بار خواندن قرآن است، ازینرو تجانیه در تکرار آن میکوشند ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ دخیلاللّه، ص116؛ قاضی عیاض، ج2، ص163ـ164). 2) ادای اعمالی به نام«وظیفه» که روزانه حداقل یک بار، صبح یا عصر، باید انجام شود و مشتمل است بر سی مرتبه استغفار، پنجاه مرتبه صلاةالفاتح، صد مرتبه تهلیل، و دعای مهم دیگری به نام «جوهرةالکمال» که دوازده مرتبه خوانده میشود. تجانیه معتقدند که هنگام خواندن دعای اخیر پیامبر اکرم و خلفای راشدین حاضر میشوند، ازینرو خواندن آن بدون طهارت جایز نیست (دخیلاللّه، ص266؛ د. اسلام ، همانجا). 3) گفتن ذکری در روز جمعه بعد از نماز عصر، شامل 1000 تا 1600 مرتبه تهلیل یا گفتن «اللّه اللّه» ( د. اسلام ، همانجا؛ دخیلاللّه، ص261).تاریخچه. پس از مرگ احمد تجانی، حاج علیبن عیسی که در زمان حیات تجانی جانشین وی محسوب میشد، دو فرزند تجانی، محمدالکبیر و محمدالصغیر، را از فاس به عینماضی فرستاد و خود به زاویة تماسین (در الجزایر) رفت. بنا بر وصیت احمد تجانی، مقام جانشینی بایستی در میان خاندان علیبن عیسی و خاندان تجانی به تناوب تعیین میشد. بدین ترتیب، بتدریج پس از تجانی رهبری این طریقت به دو مرکز در الجزایر (عینماضی و تماسین) منتقل شد (ابونصر، ص23؛ ترمینگام، ص109ـ110). در همان زمان، اختلاف میان پیروان تجانیه، که در زمان بنیانگذار آن نیز وجود داشت، در عینماضی بالا گرفت. طرفداران محمدالکبیر گروهی را که از این طریقت جدا شدند و «تجاجنه» نامیده میشدند، از عینماضی بیرون کردند. آنان نیز در 1235 حسن بای، یکی از فرمانداران عثمانی، را تحریک و ترغیب کردند تا به عینماضی حمله کند، اما این حمله به شکست انجامید. دو سال بعد، ترکها باز هم به آنجا هجوم آوردند، اما شکست خوردند. در یکی از منازعات بعدی محمدالکبیر به قتل رسید و محمدالصغیر جانشین او در زاویة عینماضی شد (ابونصر، ص17، 61؛ د. اسلام ، همانجا). بعد از این واقعه، با اینکه قدرت و ثروت جانشینان تجانی رو به ازدیاد نهاد و این طریقت به صحرا و سودان گسترش یافت، از هرگونه درگیری نظامی اجتناب میکرد. پس از آنکه فرانسویها الجزایر را اشغال کردند (1245ـ1246/ 1830) امیر عبدالقادر الجزایری در 1251 کوشید تا در جهاد برای بیرون راندن فرانسویها، تجانیه را با خود همراه سازد، اما شیوخ تجانی، علیبن عیسی و محمدالصغیر، از این کار خودداری کردند. امیر عبدالقادر فشار خود را بر محمدالصغیر، با لشکرکشی تا پشت دیوارهای عینماضی، افزایش داد و از او خواست تا تسلیم شود. محمدالصغیر پس از چند ماه مقاومت، ناگزیر از عینماضی گریخت و به اَغواط پناه برد. در 1256/ 1840 محمدالصغیر بر ضد عبدالقادر به فرانسویها کمکهای مادی و معنوی کرد ( د. اسلام ، همانجا)؛ گویا اختلاف و رقابت بین قادریه (طریقت عبدالقادر الجزایری) و تجانیه، از دلایل همکاری نکردن تجانیه با عبدالقادر و روآوردن آنان به فرانسویها بود (ابونصر، ص63). محمد عائد (متوفی 1293) نوة علیبن عیسی، پس از محمدالصغیر سومین شیخ طریقت محسوب میشود، ولی پس از وی شکاف میان زاویة عینماضی و زاویة تماسین افزایش یافت و عملاً این دو زاویه از هم جدا شدند، اما جز در رهبری هیچ تفاوتی میان تعالیم این دو زاویه وجود نداشت. بعلاوه، رهبران هر دو زاویه با فرانسه میانة بسیار خوبی داشتند، از جمله احمد، فرزند محمدالصغیر، در سفری به فرانسه با زنی فرانسوی و کاتولیک ازدواج کرد که این زن در حسن روابط میان تجانیه و فرانسه و پیشبرد اغراض استعماری فرانسه مؤثر بود (همان، ص 75ـ 76؛ دخیلاللّه، ص 61ـ62؛ ترمینگام، ص 110؛ ) دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد ( ، همانجا).با وجود اختلاف میان دو زاویة مذکور، تجانیه تضعیف نشد بلکه گسترش نیز یافت. از جمله شاگردان تجانی که این طریقت را گسترش دادند، این اشخاص بودند: در تونس سیدابراهیم ریاحی (متوفی 1266)، مفتی و شاعر تونسی؛ در مصر محمدحافظ مختار اهل موریتانی (متوفی ح 1246؛ ابونصر، ص82 ـ83، 102)؛ در مالی حاجی عمر فُوتی، رهبر دینی و نظامی جهاد با فرانسویها و مؤسس دولت تجانی در سودان؛ و در سودان ابراهیم انیاس (متوفی 1354 ش/ 1975) و عبدالرحمان شَنقیطی (متوفی 1299/ 1882) (دخیلاللّه، ص70؛ د. اسلام ، همانجا).دو شاخه از این طریقت در افریقا شهرت دارند: «مُتَطَوره» منسوب به ابراهیم انیاس و «حامیه» منسوب به شیخ حاماللّه. این دو شاخه در موریتانی، مالی، نیجریه، ساحل عاج گسترش یافتهاند. حامیه به مقاومت در برابر استعمار فرانسه شهرت دارند، آنان متهم به کفر هم هستند، زیرا در شهادتین نام شیخ حاماللّه را در کنار نام پیامبر اکرم افزودهاند (علمالدین، ص608ـ609).تا اوایل قرن چهاردهم/ اواخر قرن نوزدهم، تجانیه یکی از مهمترین طرق در شمال و غرب افریقا، بخصوص در نیجریه و موریتانی و سنگال و مغرب، گردید. بیشترین جمعیت تجانیه در سنگال جای دارند. نیمی از 94% مسلمانان سنگالی پیرو تجانیهاند. این سلسله زاویههایی نیز در سرزمینهای عربی دارد (ولی، ص 102؛ دخیلاللّه، ص58؛ ترمینگام؛ د. اسلام ، همانجاها).از 1338/1920 در مراکش و مصر تبلیغات وسیعی برضد تجانیه آغاز شد. معمولاً از این طریقت، به علت همکاری با استعمارگران فرانسه، انتقاد کرده و عقاید آنان را بدعت خواندهاند (دخیلاللّه، ص80؛ ابونصر، ص176ـ181)، ازینرو برخی از شیوخ تجانیه، مانند شیخ ابراهیم صالحبن یونس حسینی، از شخصیتهای مهم طریقت تجانیه در نیجریه، و همچنین محمدحافظ مختار کتابهایی در رد سخنان مخالفان نوشتهاند. ابراهیم صالح در کتاب المُغیر برخی از مطالبی را که مخالفان بدعت دانستهاند، از جمله برتریِ خواندن صلاةالفاتح بر خواندن قرآن، را تحریفهایی در آثار تجانیه میداند که در دستنوشتههای اولیة آنان موجود نیست ( د.اسلام ، همانجا). محمدحافظ مختار نیز برتری خواندن صلاةالفاتح را برای کسانی دانسته است که نمیتوانند قرآن را صحیح بخوانند. او همچنین برتری احمد تجانی را بر سایر شیوخ صوفیه رد کرده و او را همردیف آنان شمرده است (کرسنی، ص 185ـ187).کتابهای مهم. 1) جواهر المعانی و بلوغ الامانی فی فیض سیدی ابیالعباس التجانی ، تألیف علی حرازم (متوفی 1217)، خلیفة تجانی در تلمسان، در بارة زندگی و سیرت و کرامات تجانی. وی این کتاب را در 1214 و در زمان حیات تجانی در شش باب نوشته و احمد تجانی آن را تأیید کرده است (دخیلاللّه، ص50ـ52، 67ـ 68). در مقدمة کتاب در بارة اهمیت تصوف و حذر کردن از منکران تصوف، از جمله ابنتیمیّه * ، سخن رفته است (همان، ص52). این کتاب در 1212ـ1215/ 1798ـ1800 در فاس چاپ شد (ترمینگام، ص 107، پانویس 1). برخی، مانند عبدالحی کتانی شیخ طریقة کتانیه، گفتهاند که قسمتهای زیادی از این کتاب از المقصدالاحمد (نوشته شده در 1094) اثر محمدبن عبدالسلام قادری گرفته شده است. به منظور افشای این امر و بیاعتبار ساختن تجانیه، در 1312ش/ 1933 المقصد الاحمد را با دستنوشتهای از احمد تجانی که جواهرالمعانی را «کتاب ما» نامیده، چاپ و منتشر کردند. پیروان تجانی در بارة این اتهام از خود دفاع چندانی نکردند، فقط اعلام نمودند که سخنان و زندگینامة تجانی در این کتاب موثق است (ابونصر، ص24، 25؛ دخیلاللّه، ص52، 54).2) الجامع للعلوم الفائضة من بحار القطب المکتوم ، نوشتة محمدبنمُشری (متوفی 1224)، خلیفة تجانی در صحرا، مشتمل بر سخنان و زندگینامة تجانی. از این کتاب، چند نسخة خطی در زاویة بابالمناره تونس موجود است (ابونصر، ص25، 26، پانویس 52؛ دخیلاللّه، ص68ـ69،76).3) الافادة الاحمدیة لمرید السعادة الابدیة . تدوین محمد الطیب سفیانی (متوفی 1259)، از مریدان نزدیک تجانی در فاس، شامل سخنان احمد تجانی که وی پس از شنیدن، بیدرنگ، مینوشته و آنها را بر اساس حروف الفبا مرتب میکرده است. این کتاب در میان تجانیه مقبولیت بسیار یافته است (ابونصر، ص26). الافادة با مقدمة محمد حافظ تجانی، شیخ طریقت تجانی در مصر (متوفی 1398)، در قاهره به چاپ رسیده است (دخیلاللّه، ص76، مقدمه ص ن).4) رماح حزب الرحیم علی نحور حزب الرجیم ، نوشتة حاج عمر فوتی در 1261. این کتاب دارای 55 فصل است و در آن در بارة آنچه ایمان را زیاد میکند، فضیلت ذکر در میان طاعات و معنای زهد در این طریقت، و فضیلت این طریقت بر سایر طرق صوفیه سخن رفته است. رماح در حاشیة جواهرالمعانی در دو جلد در 1380/ 1961 در مصر چاپ شد. این مجموعه را اصطلاحاً کُنّاش (= قوانین مدون) میگویند (دخیلاللّه، ص71، 75؛ ترمینگام، ص107، پانویس 1).5) کشف الحجاب عمّن تلاقی' مع سیدی احمد التجانی منالاصحاب ، تألیف احمد سِکیرج عیاشی (متوفی 1363). او که بیشترین تألیفات را در بارة طریقت تجانیه دارد، در این کتاب شرححال بیش از دویست تن از پیروان طریقت تجانیه را آورده است (دخیلاللّه، ص72ـ73).6) میزاب الرحمة الربانیة فیالتربیة بالطریقة التجانیة ، تألیف عبیدهبن محمد الصغیر الشَنْقیطی، در بارة زندگی و اوراد و کیفیت تربیت در طریقت تجانی (همان، ص77).7) مُنیةالمرید ، منظومهای در تصوف از احمدبن بابابن عثمان شنقیطی علوی (متوفی 1360). محمد عربی سائح شرقی این کتاب را با نام بُغْیَةُ المُستفید شرح کرده است. این کتاب در 1380/1961 در مصر چاپ شد (همان، ص76ـ77).منابع: عبدالمنعم حفنی، الموسوعة الصّوفیّة: اعلام التّصوّف والمنکرین علیه والطرق الصوفیّة ، قاهره 1412/1992؛ علیبن محمد دخیلاللّه، التجّانیّة ، ریاض ?] 1401 [ ؛ ابوالقاسم سعداللّه قماری، تاریخ الجزائر الثّقافی ، بیروت 1998؛ احمد عطیةاللّه، القاموس الاسلامی ، قاهره 1383ـ1396/1963ـ1976؛ سلیمان سلیم علمالدین، التصوف الاسلامی: تاریخ، عقائد، طرق، اعلام ، بیروت 1999؛ عیاضبنموسی قاضی عیاض، الشّفابتعریف حقوق المصطفی ، عمان 1407/1986؛ محمد طهولی، المسجد فیالاسلام ، بیروت 1409/1988؛Jamil M. Abun-Nas ¤r, The Tijaniyya , London 1965; EI 2 , s.v. "Tid ¢j ¢a ¦niyya" (by Jamil M.Abun-Nasr); Awad A l-Sid Karsani, "Religion and society: the Tijaniyya religious doctrine", Dira ¦sa ¦t Ifrigiyya , 11 (1994); The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world , ed. John L. Esposito, New York 1995, s.v. "Tija ¦n ¦âyah" (by John Ralph Willis); J. Spencer Trimingham, The sufi orders in Islam , London 1973.