تایبادی زین الدین ابوبکر

معرف

عارف‌ ایرانی‌ قرن‌ هشتم‌
متن
تایبادی‌ ، زین‌الدین‌ ابوبکر ، عارف‌ ایرانی‌ قرن‌ هشتم‌. از تاریخ‌ ولادت‌ و زادگاه‌ و نیز از وقایع‌ زندگی‌ او اطلاع‌ زیادی‌ در دست‌ نیست‌. شوشتری‌ (ج‌ 2، ص‌40) او را همنام‌ جدش‌، زین‌الدین‌ علی‌، دانسته‌ و نیز کنیة‌ ابوبکر را، که‌ سایر منابع‌ (جامی‌، ص‌ 498؛ خواندمیر، ج‌ 3، ص‌ 543؛ دولتشاه‌ سمرقندی‌، ص‌ 202؛ مدرس‌ تبریزی‌، ج‌ 7، ص‌ 40) به‌ او نسبت‌ داده‌اند، نپذیرفته‌ ولی‌ کنیة‌ دیگری‌ نیز برای‌ وی‌ ذکر نکرده‌ است‌.تایبادی‌، چنانکه‌ از گزارش‌ شوشتری‌ (ج‌ 2، ص‌ 41) برمی‌آید، شیعه‌ بوده‌ است‌. او علوم‌ ظاهری‌ را نزد نظام‌الدین‌ هروی‌ آموخت‌ (جامی‌؛ خواندمیر، همانجاها) و به‌ گزارش‌ جامی‌ (ص‌ 499)، در طریقت‌ و سلوک‌ باطنی‌، اویسی‌ بود. تایبادی‌، از طریق‌ روحانیت‌ شیخ‌احمد جامی‌ معروف‌ به‌ شیخ‌ جام‌ که‌ سه‌ قرن‌ پیش‌ از وی‌ می‌زیست‌، تربیت‌ معنوی‌ و صفای‌ باطنی‌ یافت‌ و مدت‌ سی‌ سال‌ همواره‌ به‌ زیارت‌ مرقد شیخ‌جام‌ می‌رفت‌ و در آنجا به‌ عبادت‌ و تلاوت‌ قرآن‌ می‌پرداخت‌. پس‌ از آن‌، به‌ اشارت‌ شیخ‌احمد جامی‌، به‌ زیارت‌ مرقد امام‌ رضا علیه‌السلام‌ رفت‌ و سپس‌، در پی‌ رؤیایی‌ که‌ دیده‌ بود، به‌ طوس‌ سفر کرد و در آنجا بابا محمود طوسی‌ را، که‌ درویشی‌ مجذوب‌ بود، ملاقات‌ کرد. تایبادی‌ پس‌ از آن‌، هرسال‌، از طریق‌ واسطه‌ای‌ که‌ نزد بابا محمود می‌فرستاد، از سخنان‌ و اشارات‌ او بهره‌ می‌برد (جامی‌، ص‌ 500).شوشتری‌ (ج‌ 2، ص‌40) تایبادی‌ را مرید ابوطاهر خوارزمی‌ خوانده‌ و سلسلة‌ ارادت‌ او را، با دو واسطه‌، به‌ شیخ‌ علاءالدوله‌ سمنانی‌ * متصل‌ دانسته‌ است‌. در بارة‌ مریدان‌ و ملازمان‌ وی‌ گزارشی‌ در دست‌ نیست‌. به‌ نوشتة‌ جامی‌ (همانجا) خواجه‌ بهاءالدین‌ نقشبند * برای‌ تایبادی‌ احترام‌ و منزلت‌ خاصی‌ قایل‌ بود؛ چنانکه‌ اصحاب‌ خود را، که‌ عزم‌ حج‌ داشتند، به‌ ملاقات‌ و مصاحبت‌ با وی‌ توصیه‌ می‌کرد و خود نیز هنگام‌ بازگشت‌ از یکی‌ از سفرهای‌ حج‌، در میان‌ راه‌ از قافله‌ جدا شد و برای‌ ملاقات‌ وی‌ به‌ تایباد رفت‌ و سه‌ روز در خانة‌ او به‌سر برد. بهاءالدین‌ در بارة‌ تایبادی‌ گفته‌ است‌ که‌ او را مانند دریایی‌ از معارف‌ یافتم‌ (شوشتری‌، همانجا). خواجه‌ محمد پارسا * از این‌ که‌ به‌ مقام‌ و منزلت‌ تایبادی‌ آگاه‌ نبوده‌ و همراه‌ خواجه‌ بهاءالدین‌ نقشبند در آن‌ سفر به‌ ملاقات‌ تایبادی‌ نرفته‌ اظهار پشیمانی‌ کرده‌ است‌ (جامی‌، همانجا). در منابع‌ دیگر نیز آمده‌ است‌ که‌ جمع‌ بسیاری‌ از علما، مانند میرسیدشریف‌ جرجانی‌ و سعدالدین‌ تفتازانی‌، به‌ مقامات‌ تایبادی‌ اذعان‌ کرده‌اند (شوشتری‌؛ مدرس‌ تبریزی‌، همانجاها). شوشتری‌ (همانجا) به‌ رساله‌ای‌ در بارة‌ شرح‌ احوال‌ و مقامات‌ تایبادی‌، که‌ یکی‌ از مریدان‌ وی‌ آن‌ را تألیف‌ کرده‌ است‌، اشاره‌ می‌کند. این‌ امر نیز می‌تواند حاکی‌ از اهمیت‌ و اعتبار تایبادی‌ در زمان‌ خودش‌ باشد. در شرح‌حال‌ شمس‌الدین‌ محمد حافظ‌ شیرازی‌ نقل‌ است‌ که‌ او به‌ راهنمایی‌ تایبادی‌ با افزودن‌ بیتی‌ به‌ غزلی‌ که‌ مقطع‌ آن‌ (گر مسلمانی‌ از این‌ است‌ که‌ حافظ‌ دارد/ وای‌ اگر از پی‌ امروز بود فردایی‌) در ظاهر کنایه‌ به‌ انکار قیامت‌ داشت‌، توانست‌ از آزار و ایذای‌ شاه‌ شجاع‌ در امان‌ بماند (خواندمیر، ج‌ 3، ص‌ 315)، که‌ بی‌اساس‌ می‌نماید.تایبادی‌ همچنین‌ از توجه‌ و احترام‌ خاص‌ بعضی‌ از سلاطین‌ برخوردار بود؛ چنانکه‌ امیرتیمور در 782 به‌ ملاقات‌ تایبادی‌ رفت‌ و تایبادی‌ او را به‌ رعایت‌ عدالت‌ و دوری‌ از ظلم‌ به‌ مردم‌ توصیه‌ کرد (خوافی‌، ج‌ 3، ص‌ 116؛ شرف‌الدین‌علی‌ یزدی‌، ج‌ 1، ص‌ 239). تیمور همچنین‌ در حل‌ مسائل‌ دینی‌ از تایبادی‌ کمک‌ می‌گرفته‌ است‌ (شوشتری‌، ج‌ 2، ص‌ 41). هدایت‌ (ص‌ 124) می‌نویسد که‌ در تزوکات‌ تیموری‌ پاره‌ای‌ از حالات‌ تایبادی‌ آمده‌ است‌، اما در نسخة‌ موجود تزوکات‌ (افست‌ از چاپ‌ آکسفورد 1773) حتی‌ نامی‌ از او ذکر نشده‌ است‌. نیز نامه‌ای‌ منسوب‌ به‌ تایبادی‌ موجود است‌ که‌ خطاب‌ به‌ تیمور است‌ و در آن‌ به‌ رعایت‌ احوال‌ فرزندان‌ شیخ‌ جام‌ و دیگر مشایخ‌ سفارش‌ شده‌ است‌ ( اسناد و مکاتبات‌ تاریخی‌ ایران‌ ، ص‌ 1ـ3). به‌ گزارش‌ دولتشاه‌ سمرقندی‌ (همانجا) تایبادی‌ همچنین‌ ملک‌ غیاث‌الدین‌، حکمران‌ هرات‌ و سرخس‌ و نواحی‌ دیگری‌ در خراسان‌ قدیم‌، را به‌ عدالت‌ و مراعات‌ حال‌ مردم‌ موعظه‌ کرده‌ است‌. جامی‌ (ص‌ 498ـ501) از چنین‌ روابطی‌ میان‌ تایبادی‌ و بعضی‌ سلاطین‌ و حکام‌ چیزی‌ گزارش‌ نکرده‌ است‌.در تذکره‌ها گزارشی‌ از آثار مکتوب‌ تایبادی‌ نداده‌اند. معلوم‌ نیست‌ که‌ آیا او اساساً تألیفی‌ نداشته‌ و یا اینکه‌ آثار او برجا نمانده‌ است‌. جز نامة‌ یادشده‌ و چند رباعی‌ منسوب‌ به‌ او که‌ در بعضی‌ منابع‌ (شوشتری‌؛ هدایت‌، همانجاها) نقل‌ شده‌، در مجلة‌ ارمغان‌ (سال‌ 17، ش‌ 4، ص‌ 319) نیز نامه‌ای‌ به‌ تایبادی‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ که‌ به‌ عبدالرحمان‌ جامی‌ نوشته‌ است‌. انتساب‌ هر دو نامه‌ به‌ تایبادی‌ بدون‌ سند است‌ و در آنها نشانی‌ از نویسنده‌ و مخاطب‌ دیده‌ نمی‌شود تا این‌ انتساب‌ را قابل‌قبول‌ سازد.تایبادی‌ در محرّم‌ 791 در تایباد درگذشت‌ و در همانجا دفن‌ شد (خوافی‌، ج‌ 3، ص‌ 131). در زمان‌ شاهرخ‌ پسر تیمور بر مزار او ایوانی‌ وسیع‌ بنا گردید که‌ تاکنون‌ برجا مانده‌ و یکی‌ از آثار نفیس‌ آن‌ دوره‌ به‌ شمار می‌رود (براون‌، ج‌ 3، ص‌ 376، پانویس‌ 1؛ نیز رجوع کنید به تایباد).منابع‌: ارمغان‌ ، سال‌ 17، ش‌ 4 (تیر 1315)؛ اسناد و مکاتبات‌ تاریخی‌ ایران‌: از تیمور تا شاه‌اسماعیل‌ ، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1356 ش‌؛ ادوارد براون‌، تاریخ‌ ادبی‌ ایران‌ ، ج‌ 3 : از سعدی‌ تا جامی‌ ، ترجمه‌ با حواشی‌ علی‌اصغر حکمت‌، تهران‌ 1357ش‌؛ عبدالرحمان‌بن‌ احمد جامی‌، نفحات‌ الانس‌ ، چاپ‌ محمود عابدی‌، تهران‌ 1370 ش‌؛ احمدبن‌ محمد خوافی‌، مجمل‌ فصیحی‌ ، چاپ‌ محمود فرخ‌، مشهد 1339ـ 1341 ش‌؛ خواندمیر؛ دولتشاه‌ سمرقندی‌، ذکرة‌الشعراء ، چاپ محمد رمضانی‌، تهران‌ 1338 ش‌؛ شرف‌الدین‌علی‌ یزدی‌، ظفرنامه‌: تاریخ‌ عمومی‌ مفصل‌ ایران‌ در دورة‌ تیموریان‌ ، چاپ‌ محمد عباسی‌، تهران‌ 1336 ش‌؛ نوراللّه‌بن‌شریف‌الدین‌ شوشتری‌، مجالس‌المؤمنین‌ ، تهران‌ 1354 ش‌؛ مدرس‌ تبریزی‌؛ رضاقلی‌بن‌محمدهادی‌ هدایت‌، تذکرة‌ ریاض‌ العارفین‌ ، چاپ‌ مهرعلی‌ گرکانی‌، تهران‌ ] 1344 ش‌ [ .
نظر شما
مولفان
گروه
عرفان ,
رده موضوعی
جلد 6
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده