تاریخ نیشابور (یا تاریخ النیسابوریّین ؛ تلفظ عربی: تاریخ نیسابور)، اثری مهم به عربی در شرححال عالمان و محدّثان و بزرگان نیشابور، تألیف ابوعبداللّه حاکمِ نیشابوری * ، عالم و محدّث قرن چهارم و پنجم. نام رایج و مشهور این کتاب در طول قرون، تاریخ نیشابور بوده، ولی گویا نام اصلی آن تاریخ النیسابوریّین است، زیرا هدف مؤلف در این کتاب معرفی رجال و عالمان نیشابور بوده است (رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 5، ص 474؛ بیهقی، ص 33؛ سبکی، ج2، ص52؛ نیز رجوع کنید به حاکم نیشابوری، مقدمة شفیعی کدکنی، ص28). عبدالکریمبن محمد سمعانی که به دورة حاکم نیشابوری نزدیک و شاگرد با واسطة او بوده، نام کتاب را التاریخ الکبیر للنیسابوریّین ذکر کرده است (1359، ج1، ص230).کتاب تاریخ نیشابور مفصّل بوده است. در تعداد مجلدات آن اختلافنظر وجود دارد (همو، 1408، ج 5، ص 550؛ طاشکوپریزاده، ج1، ص246؛ جاویش، مقدمة اس، ص 1)؛ خلیفة نیشابوری، که موثقترین منبع در این زمینه است، آن را چهارده مجلد ذکر کرده است (حاکم نیشابوری، ص62).تألیف تاریخ نیشابور در 388 به پایان رسیده است. اصل این کتاب از بین رفته، ولی از عبارات حاجیخلیفه (متوفی 1067؛ ج1، ستون 308) برمیآید که تا زمان او در دسترس بوده است. شمسالدین ذهبی (متوفی 748) تاریخ نیشابور را خلاصه کرده و آن را مختصر تاریخ الحاکم نامیده است (حاجیخلیفه، همانجا). محمدبن حسین خلیفة نیشابوری (زنده در 717) نیز تاریخ نیشابور را تلخیص کرده است، بر اساس این مختصر و منقولات آن در کتابهای دیگر، میتوان تا حدودی به ساختار اصلی کتاب پی برد. این کتاب با مقدمهای در بارة فضیلت خراسان و نیشابور شامل احادیثی از پیامبر اکرم و سخنانی از صحابه و تابعین و بعضی بزرگان دیگر در این باره، آغاز شده، آنگاه مؤلف بزرگانی را معرفی کرده است که در عصر اسلامی از نیشابور برخاستهاند یا به آنجا وارد شده و مقیم گشته یا از آنجا گذشتهاند و سپس به تاریخ و جغرافیای نیشابور پرداخته است (حاکم نیشابوری، ص 62ـ67، 71، مقدمة شفیعی کدکنی، ص 19ـ 20). وی در بخش زندگینامهها شرححال 680 ، 2 تن از بزرگان نیشابور را آورده و آنها را در هشت طبقه دستهبندیکرده است که با صحابة پیامبر اکرم آغاز و با معاصران مؤلف ختم میشود.مختصر تاریخ نیشابور نیز مشتمل است بر ذکر 28 تن از صحابه، 71 تن از بزرگان تابعین، 83 تن از اتباع تابعین، 614 تن از اتباعِ اتباع، 512 تن از علمای نیشابور و دیگر عالمانی که به آن شهر آمده و به نشر علم پرداختهاند، 323 تن از دانشمندان ساکن نیشابور و 950 تن از مشایخ حدیث که حاکم نیشابوری از آنها حدیث شنیده است. در تکمله نیز، 99 تن از مشایخ حدیث حاکم نیشابوری که پس از تألیف کتاب درگذشتهاند، ذکر شدهاند (همان مقدمه، ص19). حاکم نیشابوری شرححال برخی از افراد را بتفصیل آورده و علاوه بر بیان مواردی چون اسم و کنیه و نام پدر و نیاکان و نسبت فرد، به نکاتی چون مذهب و استادان و محل سکونت و اشعار و شرح کرامات و سیر و سلوک و نحوة معاشرت وی نیز پرداخته است. وی به شیوة محدّثان هرگونه اطلاع، حتی یک قطعه شعر، را از طریق یکی از مشایخ خویش با ذکر اِسناد آن نقل کرده، اما در مواردی مشاهدات خود را نیز آورده است (همان، ص62، مقدمة شفیعی کدکنی، ص 20، 27ـ 28). مؤلف زندگینامهها را در درون هر طبقه به ترتیب الفبایی نام اشخاص تنظیم کرده، اما گاهی، بویژه در مورد حرف دوم به بعد، به این شیوه پایبند نبوده است، چنانکه به انگیزة حرمتگذاری به پیامبر اسلام صلیاللّهعلیهوآله، نام احمد را بر نامهای دیگری که با همزه آغاز میشود (مثلاً ابراهیم) مقدّم داشته است (همان، مقدمة شفیعی کدکنی، ص 20، نیز رجوع کنید به ص 147ـ 156، 169ـ170).حاکم نیشابوری پس از زندگینامهها، در بخشی مهم، آگاهیهای سودمندی در بارة تاریخ و جغرافیای خراسان بزرگ، پیشینةنیشابور قبل از اسلام، پیدایش اسلام در آنجا، معماری شهر، مساجد و معابد و مقبرهها و دیگر بناها، کوچهها و میدانها و نیز آبادیهای اطراف شهر و همچنین اطلاعاتی از برخی از شهرهای دیگر ایران آورده است (همان، ص62، مقدمة شفیعی کدکنی، ص20ـ21، 28).تاریخ نیشابور بتدریج مورد توجه فراوان قرار گرفت. بسیاری از شرححالنویسان و محدّثان پس از حاکم نیشابوری، کتاب او را مأخذ برخی گفتههای خود قرار دادند و امروزه میتوان منقولات فراوانی از تاریخ نیشابور در کتابها یافت (برای نمونه رجوع کنید به بیهقی، ص 186، 262، 317؛ سمعانی، 1408، ج 5، ص 690؛ رافعی قزوینی، ج 1، ص 52؛ ذهبی، 1402، ج 3، ص 441؛ همو، 1414، حوادث و وفیات 201ـ210ه . ، ص 115، 183، 249؛ سبکی، ج 8، ص 8؛ مقریزی، ج 5، ص 483، 520). محدّثان شیعه نیز در مواردی به تاریخ نیشابور استناد کردهاند. علیبن عیسی اَربِلی (رجوع کنید به ج3، ص144ـ145) حدیث امام رضا علیهالسلام معروف به «سلسلةالذهب» را از تاریخ نیشابور نقل کرده است. سیدبن طاووس هم در برخی آثارش، از جمله در اقبال الاعمال (رجوع کنید به ج1، ص69، 245) و فلاحالسائل (رجوع کنید به ص148، 186)، از تاریخ نیشابور حدیث نقل کرده است (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به کُلبرگ، ص571 ـ573).عبدالغافر فارسی، عالم و فقیه شافعی قرن پنجم و ششم، ذیلی به عربی بر تاریخ نیشابور نوشته که از آن با نامهای سیاق التاریخ و السیاق لتاریخ نیسابور یاد شده است. این ذیل که تألیف آن در 510 به پایان رسیده، عالمان و نویسندگان پس از درگذشت حاکم نیشابوری را تا دورة عبدالغافر معرفی کرده و تنها مرجع نیشابور در آن مقطع به شمار آمده، هرچند این ذیل نیز از بین رفته است (صریفینی، ص755، مقدمة محمودی، ص ک؛ صادقی، ص37). السیاق نیز مورد توجه عالمان قرار گرفت، از جمله ابنعساکر(ج8، ص258، ج34، ص117، ج36، ص 344) در موارد متعددی از آن نقل کرده و در مواردی از مکاتبه با عبدالغافر سخن گفته است.از ذیل عبدالغافر دو تلخیص در دسترس است: تلخیص اول شامل دو بخش بوده که بخش اول آن از بین رفته و بخش دوم به صورت نسخة خطی و عکسی موجود است (رجوع کنید به ادامة مقاله). بخش دوم با شرححال کسانی که «حسن» نام دارند، آغاز و به کسانی که نامشان «یعقوب» است، ختم میگردد. تلخیص کنندة این اثر ناشناخته است، ولی احتمال داده شده که نام او ابوعبداللّه محمدبن ابینصر قاسانی باشد. تلخیص دوم را ابراهیمبن محمدبن ازهر صَریفینی (متوفی 641) در 622 به پایان رسانده و آن را المنتخب من السیاق نامیده است (صریفینی؛ صادقی، همانجاها). ترتیب این کتاب الفبایی است و از «احمد» شروع و به «یاسین» ختم میشود، اما شرححال کسانی که نام آنها «محمد» است و مقدّم بر همه، شرححال مؤلف تاریخ نیشابور در ابتدای کتاب آمده است. صریفینی شرححال مؤلف السیاق را نیز در انتهای کتاب آورده است (رجوع کنید به صریفینی، ص 5 ـ93، 754ـ756؛ نیز رجوع کنید به صادقی، همانجا). در این کتاب 678 ، 1 شرححالِ کوتاه از عالمان و محدّثان و بزرگان نیشابور آمده است. مؤلف، کتاب را بر اساس اِسناد ابوالعباس اصمّ به سه طبقه تقسیم کرده است: طبقة اول شامل آن دسته از یاران اصمّ است که سال وفاتشان از حدود اوایل قرن پنجم تا آخر ربع اول همین قرن است، طبقة دوم شامل دستة دیگری از یاران و شاگردان اصمّ که سال وفات آنان به 463 میرسد و نیز شاگردان مَخْلَدی و خفّاف، و طبقة سوم شامل شیوخ عبدالغافر فارسی است و نیز معاصران او که درگذشت آنان بعد از درگذشت وی بوده است (صادقی، همانجا).در المنتخب من السیاق شرححال افراد مختلف خاندانهای دانشمندان و مفسران و عارفان و ادیبان، مثلاً افرادی از خاندان عبدالکریم قُشَیری و عبدالغافر فارسی و شاهفور اسفراینی، ذکر شده است (رجوع کنید به صریفینی، ص 199، 396، 452، 466، 553). همچنین در بارة محلهها، میدانها، مدارس، مساجد، خانقاهها، مقبرهها، کاروانسراها، دروازهها و دیگر اماکن مهم نیشابور اطلاعاتی دارد که برخی از آنها منحصر به فرد است. نامهای اصلی و قدیم بسیاری از روستاهای اطراف نیشابور و دیگر نقاط ایران، بویژه خراسان، را نیز میتوان در آن پیدا کرد. ویژگی دیگر آن ذکر تعدادی نامهای کهن ایرانی است که در این دوره، هنوز رایج بوده است (صادقی، ص 39، 41).المنتخب من السیاق به همراه جزء دوم تلخیص منسوب به ابوعبداللّه قاسانی از السیاق و نیز تلخیص تاریخ نیشابور اثر خلیفة نیشابوری نخستین بار در 1344ش/ 1965 به صورت عکسی به کوشش ریچارد فرای در لندن به چاپ رسید. پس از آن محمدکاظم محمودی در 1362ش در قم المنتخب من السیاق را به چاپ رساند. تلخیص تاریخ نیشابور اثر خلیفة نیشابوری هم ابتدا در ] ? 1337 ش [ به کوشش بهمن کریمی و سپس در 1375ش با تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی در تهران چاپ شد.اسم کتابهای دیگری نیز با عنوان تاریخ نیشابور در منابع دیده میشود. ابوالقاسم کعبی بلخی، متکلم معتزلی قرن سوم و چهارم، پیش از حاکم نیشابوری کتابی با همین عنوان به عربی تألیف کرده بود که به گفتة بیهقی (ص 33) اصل آن در کتابخانة مسجد عقیل نیشابور سوخته است (حاجیخلیفه، ج 1، ستون 308؛ صادقی، ص36ـ37). همچنین از کتابی فارسی به نام تاریخ نیشابور در دو مجلد اثر فردی به نام احمد غازی و مقتضب تاریخ نیسابور نوشتة ابوبکر حازمی (متوفی 583) یاد میشود (بیهقی، همانجا؛ سبکی، ج2، ص200) که احتمالاً تلخیصی از اثر حاکم نیشابوری بوده است.منابع: ابنطاووس، اقبال الاعمال ، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم 1414ـ1415؛ همو، فلاح السائل و نجاح المسائل فی عمل الیوم و اللیلة ، چاپ غلامحسین مجیدی، قم 1377ش؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق ، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2000؛ علیبن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة ، چاپ هاشم رسولی محلاتی، بیروت 1401/ 1981؛ علیبن زید بیهقی، کتاب تاریخ بیهق ، چاپ کلیماللّه حسینی، حیدرآباد 1388/ 1968؛ حبیب جاویش، سیاق تاریخ نیسابور: فهرس أسماء الاشخاص و الاماکن ، ویسبادن 1984؛ حاجیخلیفه؛ محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور ، ترجمة محمدبن حسین خلیفة نیشابوری، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران 1375 ش؛ خطیب بغدادی؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات 201ـ210 ه . ، بیروت 1414/ 1993؛ همو، سیر اعلامالنبلاء ، ج3، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت 1402/ 1982؛ عبدالکریمبن محمد رافعی قزوینی، التدوین فی اخبار قزوین ، چاپ عزیزاللّه عطاردی، بیروت 1408/ 1987؛ عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری ، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره 1964ـ1976؛ عبدالکریمبن محمد سمعانی، الانساب ، چاپ عبداللّه عمر بارودی، بیروت 1408/ 1988؛ همو، التحبیر فی المعجم الکبیر ، چاپ منیره ناجی سالم، بغداد 1395/ 1975؛ علی اشرف صادقی، « ] در بارة [ کتاب تاریخ نیشابور »، نشر دانش ، سال4، ش5 (مرداد و شهریور 1363)؛ ابراهیمبن محمد صریفینی، تاریخ نیسابور: المنتخب من السیاق ، چاپ محمدکاظم محمودی، قم 1362ش؛ احمدبن مصطفی طاشکوپریزاده، مفتاحالسعادة و مصباح السیادة ، بیروت 1405/ 1985؛ اتان کلبرگ، کتابخانة ابنطاووس و احوال و آثار او ، ترجمة علی قرائی و رسول جعفریان، قم 1371ش؛ احمدبن علی مقریزی، کتاب المقفّی' الکبیر ، چاپ محمد یعلاوی، بیروت 1411/ 1991.