تاریخ بغداد (یا تاریخ مدینةالسّلام )، اثری بسیار مهم به عربی در شرححال عالمان و محدّثان و بزرگان بغداد، تألیف خطیبِ بغدادی * ، عالم قرن پنجم. زمان آغاز تألیف اینکتاب بدرستی معلوم نیست، اما ظاهراً مؤلف تا هنگام مرگ پیوسته آن را تکمیل میکرده است؛ همچنانکه در شرححال دو تن از بزرگان (ج 3، ص 323، ش1427، ج 4، ص 106ـ107، ش1765)، سال درگذشت آنها را 463 ثبت کرده که سال درگذشت خود اوست.تاریخ بغداد با مقدمهای مفصّل آغاز میشود که مشتمل است بر وصفهای تاریخی و جغرافیایی، و نیز بیان آثار تمدنی بغداد از جمله آغاز بنا، وجه تسمیه، حدود و مساحت، رودخانهها، پلها، مسجدها، مقبرهها و بناها. مؤلف از نواحی نزدیک بغداد، بخصوص مدائن، نیز سخن گفته است. او در مقدمه بتفصیل به موضعنگاری بغداد پرداخته است. چون بغداد پایتخت عباسیان و بزرگترین مرکز علم و سیاست و مورد توجه دانشوران و متفکران و ادیبان آن زمان بوده است، و بررسی موضعنگاری آنجا در فهم ماهیت تمدن اسلامی اهمیت ویژهای دارد، همچنین باتوجه به از بین رفتن اغلب آثاری که در این زمینه نوشته شده، مقدمة مذکور اهمیت یافته و منبعی مهم برای هرگونه تحقیق در اینباره دانسته شده است (برای نمونه رجوع کنید به بغداد * ). در ضمنِ زندگینامههای مذکور در تاریخ بغداد نیز اطلاعات فراوانی در این زمینه یافت میشود (احمد، ص 19ـ20؛ علی، ص 4، 15، 28؛ لاسنر، ص20، 28، 52؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 22). مؤلف در مقدمه، همانند بخش اصلی کتاب، مطالب را به شیوة محدّثان، با نقل اسناد و نام راویان بیان کرده و گاه مشاهدات خود را از بغداد نوشته است (عزّاوی، ص 389؛ نیز رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 1، ص 33ـ143). بیشتر منابع او در مقدمه، از آثار متقدم بوده ــ که اعتماد وی را به این آثار نشان میدهد ــ و از منابع همدورة خویش کمتر استفاده کرده است. او در مقدمه بترتیب از قاضی وکیع (متوفی 307)، نِفْطَوَیْه (متوفی 323) و هلالبن مُحَسِّن صابی (متوفی 448) بیشتر از دیگران استفاده کرده است (علی، ص 21ـ22). برخی، از جمله یاقوت حموی در مُعجمالبلدان ، از این مقدمه بهرة فراوانی بردهاند (یاقوت حموی، ج 1، ص 684؛ نیز رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 24؛ ابنفقیه، مقدمة علی، ص 17). لسترنج ، مستشرق انگلیسی (متوفی 1312ش/ 1933)، نیز با استفاده از این مقدمه، موضعنگاری بغداد را به انجام رساند (مقدسی، ص 16). ژرژ سالمون ، مستشرق فرانسوی (متوفی 1325/ 1907)، این مقدمه را به فرانسه و یاکوب لاسنر آن را به انگلیسی ترجمه کرده است (ص20ـ21، 51ـ52؛ ابنفقیه، مقدمة علی، ص 13).خطیب، پس از مقدمه، به متن اصلی کتاب که شرححال بزرگان بغداد است، میپردازد. در متن منتشرشدة تاریخ بغداد ، شرححال 831 ، 7 تن از بزرگان بغداد یا منسوب به بغداد آمده است. این افراد را، از لحاظ گسترة جغرافیایی، میتوان به سه دسته تقسیم کرد: اول کسانی که در بغداد یا حومة آن بهدنیا آمدهاند، هرچند در منطقة دیگری ساکن شده باشند؛ دوم کسانی که در آنجا زاده نشدهاند ولی مقیم آنجا بودهاند؛ و سوم کسانی که در آنجا توقف کرده حدیث گفتهاند یا افراد بسیار برجستهای که از آنجا گذشتهاند (خطیب بغدادی، ج 1، ص 227ـ 228؛ نیز رجوع کنید به احمد، ص 14، 22؛ عطبه، ص 108).با آنکه مؤلف تاریخ بغداد کوشیده است افراد را از حوزههای مختلف انتخاب کند، بیشتر به شرححال عالمان دینی پرداخته است، بویژه عالمان حدیث یا کسانی که با حدیث سر و کار داشتهاند، به طوری که نزدیک به پنجهزار زندگینامه، یعنی حدود دوسوم زندگینامهها، راجع به محدّثان است. با وجود این، وی راجع به محدّثان شیعه تنها به آوردن افراد مشهور بسنده کرده و در بارة محدّثان مذاهب اهلسنّت، بجز شافعی که مذهب او بوده، شرح کمتری داده است؛ ازینرو به او انتقاد شده که نسبت به مذهب خویش سخت متعصب بوده و انصاف را رعایت نکرده است. برخی به این انتقاد پاسخ داده متعصّب خواندن او را ناروا دانستهاند (احمد، ص20؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 13ـ14؛ ابنجوزی، ج 16، ص 133؛ عزّاوی، ص 387). مؤلف به جنبة دینی کسانی که عالِم دینی نبودهاند نیز بیشتر از دیگر جنبههای آنان پرداخته است. وی شرححال مشاهیر دیگری را نیز آورده است، از جمله: فقیهان، اصولیان، قاضیان، قاریان، مفسران، متکلّمان، واعظان، زاهدان، صوفیان، ادیبان، شاعران، داستانسرایان، آموزگاران، نویسندگان، خطّاطان، منطقدانان، ریاضیدانان، موسیقیدانان، آوازخوانان، منجّمان، مورخان، نسبشناسان، خلفا، اُمرا، وزرا، اشراف، پزشکان، جرّاحان، گیاهشناسان، تیراندازان، و سوارکاران (صابونی، ج 1، ص 42؛ روزنتال ، ص 192؛ عطبه، همانجا؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 22ـ23؛ نیز رجوع کنید به همان، ج 1، ص 227).تاریخ بغداد در بارة تاریخ سیاسی و نظامی و اقتصادی بغداد اطلاعات گستردهای نمیدهد، ولی بُعد فرهنگی بغداد را از زمان بنیان آن تا میانة قرن پنجم مجسّم میسازد و از این لحاظ غنی است. همچنین از متن زندگینامهها، آگاهیهای سودمندی در بارة عالمان و اوضاع اجتماعی آنان و شیوة آموزش دوران پیش از مدرسه به دست میآید. در این کتاب، از حلقههای درسی و مجالس عالمان در مساجد، روش تدریس آنان، ارتباط آنان با شاگردانشان و نیز مدارسی که در قرن چهارم و نیمة اول قرن پنجم تأسیس گردیده، یاد شده است. تاریخ بغداد درواقع دایرةالمعارفی است از اعلام منسوب به بغداد از زمان بنای آن (145ـ146) تا سال 463 با نگاه ویژه به محدّثان و عالمان دینی و تاریخ فرهنگی منطقة بغداد (خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 4، 22ـ23؛ احمد، ص 15، 25؛ عطبه، ص 107ـ 108).خطیب بغدادی زندگینامهها را به ترتیب الفباییِ نام شخص و نام پدر او تنظیم کرده و گاه، در حرف واحد یا حتی اسم واحد، ترتیب طبقاتی را اعمال کرده است. در مواردی نیز به هیچیک از این دو شیوه پایبند نبوده است (ج 1، ص 227ـ 228، مقدمة عطا، ص 27؛ روزنتال، ص 192). در تاریخ بغداد زندگینامهها با شرححال پنجاه تن از صحابهای که به مدائن وارد شدند، آغاز شده است (رجوع کنید به ج 1، ص 143ـ227) و پیش از همه شرححال امام علی علیهالسلام با عنوان «امیرالمؤمنین، و ابنعَمّ خاتمالنبییین» و سپس امام حسن و امام حسین علیهماالسلام با عنوان «سیّدا شباب اهلالجنّة» آمده است (ج 1، ص 143ـ 154). مؤلف، پس از شرححال صحابه، جهت تبرّک جستن به نام پیامبر، به شرححال کسانی که نامشان «محمد» است، پرداخته و سپس نام دیگران را به ترتیب حروف الفبا آورده است. در این کتاب 32 زندگینامه به زنان تعلق دارد که مؤلف آنها را به نظم الفبایی در انتهای کتاب ذکر کرده است (خطیب بغدادی، ج 1، ص 227، ج 14، ص 431ـ 448).خطیب بغدادی در مواردی که دو یا چند تن، همنام بودهاند، فردی را مقدّم آورده که تاریخ درگذشتش زودتر بوده است. گاهی نیز برخی افراد را به عللی، مقدّم بر دیگران ذکر کرده است؛ مثلاً زندگینامة محمدبن اسحاقبن یسار را به جهت علوّ اِسناد وی در روایت و کهنسالی او، پیش از دیگر کسانی که نامشان محمد بوده آورده است (ج 1، ص 228،230؛ عطبه، ص 108). اگر شخصی علاوه بر نام، به کنیه یا لقبش نیز شهرت داشته یا اگر در بارة نام فردی، بین مؤلفان پیش از خطیب، اختلاف بوده، شرححال او را، بهتفصیل یا به اختصار، ذیل هر یک از دو عنوان، ضمن ارجاع به عنوان دیگر، آورده است. مؤلف گاهی با اینکه احتمال داده که دو تن از کسانی که در منابع پیش از او ذکر شدهاند، یک فرد بیش نباشند، چون قراین را کافی ندانسته، برای هر دو تن زندگینامة مجزا آورده است. وی همچنین در مواردی، برای شخصی که نامش مطرح بوده اما واقعیت خارجی نداشته، زندگینامه آورده اما به ساختگی بودنِ آن فرد اشاره کرده است (خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 27ـ 28).خطیب بغدادی در تنظیم زندگینامهها، پس از ذکر نام و کنیه و لقب، متناسب با هر فرد به این مطالب پرداخته است: تاریخ تولد، فهرستی از نام استادان و شاگردان، سفرهایی که برای گردآوری حدیث انجام داده، احادیث مهمی که روایت کرده، ارزش اِسناد روایی، مذهب، مکان زندگی، شیوة تدریس، ابیات برگزیده، ویژگیهای اخلاقی و رفتاری، نحوة ارتباط با مقامات حکومتی، دیدگاههای دیگران راجع به او، برخی تألیفات، تاریخ درگذشت، محل دفن و مانند اینها (احمد، ص 23، 26؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 25؛ نیز رجوع کنید به همان، ج 11، ص 324ـ331). وی با آنکه به بسیاری از آثار افرادِ مذکور در تاریخ بغداد اشاره نکرده، از 446 اثرِ مکتوب متعلق به قرنهای سوم تا پنجم در زمینههای مختلف، یاد کرده است، از جمله زمینههای علوم قرآنی و قرائت، تفسیر، حدیث و علوم آن، رجال، فقه و اصول، کلام و عقاید، منطق، ادب، تاریخ و تصوف. تنها 148 مورد از آثار مذکور در تاریخ بغداد در الفهرست ابنندیم یافت میشود (خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 23).خطیب بغدادی بندرت مسائل را به بیان خود شرح داده و معمولاً رشتة سخن را به دیگران سپرده است. وی در نقل مطالب کوشیده تا برای پرهیز از ایجاد بدگمانی در خواننده نسبت به مؤلف، دیدگاههای خود را غیرمستقیم بیان کند. در این زمینه، از جمله، میتوان به زندگینامة معاویه اشاره کرد. با اینهمه، در مواردی برای تصحیح اشتباهات دیگران، نظر خویش را بصراحت بیان کرده است. وی به اشتباهات برخی بزرگان در بارة تاریخ تولد یا وفات راویان، محل زندگی و نامهای متشابه آنان اشاره کرده است، از جمله اشتباهات احمدبن حنبل، یحییبن مَعین، قاضی وکیع، ابوالقاسم طبرانی و محمدبن اسماعیل بخاری (احمد، ص 21، 24ـ 25؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 25ـ26؛ عزّاوی، ص 389).خطیب بغدادی معمولاً در شرححال محدّثان، از آنان یک یا چند حدیث نقل کرده، ازینرو میتوان تاریخ بغداد را اثری روایی نیز بهشمار آورد. وی در نقل این روایات از کتابهای حدیث و فرهنگهای حدیثی و روایی استفاده کرده است. خطیب به تکراری بودن روایاتی که در دو یا چند زندگینامه آورده، اشاره کرده است (روزنتال، ص 192؛ احمد، ص 21؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 24ـ 25، 28). در تاریخ بغداد روایات ضعیف نیز وجود دارد، ازینرو برخی از مؤلف انتقاد کردهاند. البته خطیب اغلبِ این روایات را نقد و بررسی کرده و به رد برخی یا تردید نسبت به برخی دیگر پرداخته و نظر نهایی خود را بیان کرده است. موضعگیریهای خطیب در این موارد، به دلیل تسلط او بر حدیث و علوم آن، مهم دانسته شده است (ابنجوزی، ج 16، ص 133؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 14، 25).خطیب از راههای مختلف به نقد و بررسی روایات پرداخته، ازینرو گاهی در مقام ترجیح میان روایات متعارض، در مقابل محتوای یک روایت، روایاتی دیگر و معمولاً با اسنادی معتبرتر آورده است تا بدینوسیله ضعف آن روایت را نشان دهد. همچنین هرگاه اِسناد روایت ضعیف یا خدشهپذیر بوده، با نقل اقوال گوناگون راجع به آن، خواننده را به دقت در آن برانگیخته است. گاهی نیز که در معنای روایتی اختلاف بوده، نظر خود را بیان کرده و برخی اشتباهات ناقلان احادیث را در ضبط الفاظ احادیث تصحیح کرده است. وی در روایاتی که اظهارنظرِ قطعی در بارة صحّت و سقم آنها ممکن نبوده، به اظهار شک و تردید نسبت به آنها بسنده کرده است (احمد، ص 21؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 25، 27).خطیب بغدادی به «جرح و تعدیل» راویان نیز پرداخته (ج 1، ص 227) و نظرهای «جرح و تعدیلیِ» مختلف را در زندگینامة افراد آورده است؛ ازینرو بخشی از زندگینامهها مربوط به ستایش یا مذمّتی است که در بارة افراد گفته یا نوشته شده است. وی یادآور شده که در بارة افرادی که در مورد آنها اختلاف نظر وجود دارد، آنچه در آخرین کلام آورده نظر نهایی اوست و شایان اعتماد است. وی هرگاه برای شناخت فرد اطلاعات کافی نداشته، اظهارنظر نکرده و با ذکر اقوال گوناگون و احتمالات مختلف، نتیجهگیری را به خواننده واگذار کرده است. برخی از خطیب انتقاد کردهاند که معمولاً با مسائلی که موجب «جرح» نمیشود، به «جرح» افراد پرداخته است (ذهبی، ج 18، ص 278؛ عزّاوی، ص 386؛ صابونی، ج 1، ص 42؛ ابنجوزی، ج 16، ص 133؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 25، 27).خطیب بغدادی غالباً راویان گزارشهای خویش و رجال سند را ذکر کرده است، البته در برخی از این موارد مشخص نکرده که مطالب خود را از آثار مکتوب آنان نقل کرده یا از مطالب شفاهی آنان. عمدة آثاری که وی مطالب خود را از آنها اقتباس کرده، از میان رفته و حتی نام برخی از آنها در منابع و متون دیگر نیامده است؛ ازینرو اِسنادهای وی، در شناساندن برخی از این آثار اهمیت بسیار دارد. با بررسی و مقایسة نقلهای خطیب و منابع او، معلوم شده که وی در نقل مطالب دقت داشته و در آنها دخل و تصرف نکرده و هیچگاه سخنان دیگران را به خود نسبت نداده است (علی، ص 16؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 22، 25؛ عزّاوی، ص 387).از تأثیر تاریخ بغداد بر بسیاری از آثار پس از آن و همچنین تألیفات فراوانی که به نوعی مرتبط با آن صورت گرفته، میتوان به اهمیت آن پیبرد. همة کتابهایی که پس از خطیب در بارة تاریخ شهر بغداد نوشته شده و اغلب تاریخهای محلی که در قرنهای بعد در بارة شهرهای مختلف جهان اسلام تألیف شده است، از تاریخ بغداد متأثر بودهاند (روزنتال، ص 192).از آنجا که خطیب بغدادی به طورکلی شرححال غیرمحدّثان را به صورت محدود آورده و بسیاری از آنان را ذکر نکرده است، بر کتاب وی ذیلهایی تألیف شده است، از جمله ذیلهای ابوالبرکات سقطی (متوفی 509)، سمعانی (متوفی 562) و ابننجّار (متوفی 643). بر برخی از ذیلهای تاریخ بغداد نیز ذیل نوشته شده است، از جمله ذیل ابندُبَیثی (متوفی 637) بر ذیل سمعانی (خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 23؛ علی، ص 15؛ ابندبیثی، ج 1، مقدمة معروف، ص 13ـ 15). همچنین تلخیصهای متعددی از تاریخ بغداد و از برخی ذیلهای آن نوشته شده است. چندین ردیه نیز بر تاریخ بغداد تألیف شده است، از جمله السَّهمُ المُصِیبُ فی کَبدِ الخَطیب تألیف عیسیبنابیبکر ایّوبی (متوفی 624). بزرگان بسیاری نیز در کتابهای خود از تاریخ بغداد اقتباس کردهاند، از جمله سمعانی در الانساب ، ابنماکولا در الاکمال ، ابنابییَعْلی' در طبقات الحنابله ، یاقوت حموی در معجمالبلدان و ارشاد الاریب ، ابنخَلَّکان در وَفَیات الاعیان ، سُبکی در طبقات الشافعیّة الکبری ، ابنحَجر عَسقَلانی در تهذیب التهذیب ، داودی در طبقات المفسرین ، سیوطی در بغیةالوعاة و ذهبی در همة آثارش (سخاوی، ص 105، 255؛ حاجیخلیفه، ج 2، ستون 1010؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 23ـ24).منابع از نسخههای خطی متفاوت تاریخ بغداد یاد کردهاند،از جمله نسخهای که به خط مؤلف آن در چهارده مجلد در کتابخانة مُستَنصریه بغداد بوده است (حاجیخلیفه، ج 1، ستون 288؛ نیز رجوع کنید به لاسنر، ص 212ـ213؛ سخاوی، ص 254؛ خطیب بغدادی، ج 1، مقدمة عطا، ص 29ـ32). کل این کتاب نخستین بار در 1349/1931 در چهارده مجلد در قاهره بهچاپ رسید که بهسبب استفاده نکردن از نسخههای خطی متعدد، دقیق نیست؛ همچنین غلطهای چاپی زیادی در آن یافت میشود (لاسنر، ص20، 40، 213، مقدمة علی، ص 6؛ عطبه، ص 108؛ عزّاوی، ص 389).تاریخ بغداد و ذیلهای آن آخرین بار با مقدمه و تحقیق مصطفی عبدالقادرعطا در 24 جلد، شامل چهارده جلد با عنوان تاریخ بغداد و هشت جلد با عنوان ذیول تاریخ بغداد و دو جلد با عنوان فهارس ، در بیروت به چاپ رسید که بهترین چاپ تاریخ بغداد است.منابع: ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابندبیثی، ذیل تاریخ مدینةالسّلام بغداد ، ج 1، چاپ بشار عواد معروف، بغداد 1974؛ ابنفقیه، بغداد مدینة السلام ، چاپ صالح احمدعلی، پاریس 1977؛ منیرالدین احمد، نهاد آموزش اسلامی: آموزش و پرورش اسلامی و پایگاه اجتماعی دانشمندان تا سدة پنجم هجری در پرتو تاریخ بغداد خطیب بغدادی ، ترجمة محمدحسین ساکت، مشهد 1368ش؛ حاجیخلیفه؛ احمدبنعلی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد ، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1417/1997؛ ذهبی؛ فرانتس روزنتال، تاریخ تاریخنگاری در اسلام ، ترجمة اسداللّه آزاد، مشهد 1365ش؛ محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الاعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التّاریخ ، چاپ فرانتس روزنتال، بیروت ] بیتا. [ ؛ عبدالوهاب صابونی، عیونالمؤلّفات ، ج 1، چاپ محمود فاخوری، حلب 1413/1992؛ عباس عزّاوی، «الخطیب البغدادی و تاریخه»، المورد ، ج 8 ، ش4 (1400/1979)؛ عبدالرحمان عطبه، معالمکتبة العربیّة: دراسة فی أمّهات المصادر و المراجع المتّصلة بالتراث ، بیروت 1404/1984؛ صالح احمدعلی، «مصادر دراسة خطط بغداد فی العصور العباسیّة»، مجلّة المجمع العلمّی العراقی ، ج 14 (1387/1967)؛ یاکوب لاسنر، خطط بغداد فی العهود العباسیّة الاولی ، ترجمة صالح احمدعلی، بغداد 1984؛ جورج مقدسی، خطط بغداد فیالقرن الخامس الهجری ، ترجمة صالح احمدعلی، بغداد 1984؛ یاقوت حموی.