بَقْلی، روزبهان ، ابومحمدبن ابی نصربن روزبهان فسایی شیرازی، معروف به «شیخ شطّاح» و «شطّاح فارس»، عارف و دانشمند سدة ششم و هفتم و سرسلسلة روزبهانیان. دودمان بقلی از دیلمیان مقیم فارس بودهاند (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 12) و از نسبت «بَقلی» بر میآید که روزبهان مدتی به فروش «بقُول» (سبزی و ترهبار) اشتغال داشته است (بقلی، 1360 ش، مقدمة معین، ص 5، 8). اشتهار او به شطاح نیز به دلیل شطح * گویی بسیار او و توضیح و توجیه آن، و دفاع از شطحیات صوفیان بوده که در آثار وی نیز نمایان است (همان، مقدمة معین، ص 6).وی در 522 در فسا به دنیا آمد و به گفتة خودش، در میان نادانان، گمراهان و میخوارگان پرورش یافت (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 12؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 167)؛ در مکتب به آموختن قرآن پرداخت و در محضر دانشمندان عصر به فراگرفتن علوم متداول مشغول شد. از همان اوان زندگی تمایلات عرفانی داشت تا اینکه در 25 سالگی از خلق برید و در کوههای اطراف شیراز به عبادت و ریاضت پرداخت و قرآن را از برکرد و نزد نخستین مرشد خود، شیخجمالالدین فسایی، رفت و سپس به محضر یکی از زهاد کُرد به نام جاگیر (متوفی 591) رسید که در سامره میزیست (بقلی، همان، مقدمة معین، ص 8 ـ 9، 21ـ22) و از شیخ سراجالدین محمودبن خلیفه (متوفی 562)، که خرقة او با دو واسطه به شیخ ابواسحاق کازرونی میرسید (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 16؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 184ـ185؛ جامی، نفحات الانس ، ص 261). بقلی در سفر حج، که مریدانش همراه وی بودند از شیخابوالصفا در واسط * خرقه گرفت و پس از حج به مصر و شام رفت و سرانجام به شیراز بازگشت و باقی روزگار خود را به تدریس، تربیت مریدان و نگارش کتاب گذرانید (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 177ـ179). دیگر استادان وی عبارت بودند از: امام فخرالدین نصربن مریم (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 18؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 232)؛ ارشدالدین علی نیریزی * (متوفی604) که با بقلی در تأیید سماع موافق بود (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 18، 34 ـ که به جای نیریزی، تبریزی ضبط شده ـ ؛ روزبهان بقلی، همان، مقدمة معین، ص 18ـ20؛ جنید شیرازی، ص 244)؛ و صدرالدین سِلَفی اصفهانی (478ـ576) که بقلی و ابونجیب سهروردی (490ـ563) در حدود 557، در محضر او در اسکندریه صحیح بخاری را خواندند (بقلی، همان، مقدمة معین، ص 20ـ21؛ جنیدشیرازی، ص 243).مریدان وی از میان طبقات مختلف از جمله بزرگان و علما، صاحبان مشاغل و زنان بودند، و گویند که حتی نجمالدین * کبری (540 ـ 618)، گاه کسانی را از خوارزم، برای تربیت نزد وی میفرستاد ( رجوع کنید به قسمت آثار در همین مقاله؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 179ـ180، 224، 233ـ234). اگرچه بقلی کرامت را برای عارف از جملة حجابهای وصال به حق میشمرد، کرامات زیادی از وی نقل کردهاند (همان، ص 191، 195، 237). اتابک ابوبکر سعدبن زنگی (599 ـ 628) مدعی بود که در کودکی به دستبوسی شیخ بقلی نایلآمده و سی سال پادشاهی خطة فارس از برکت دست او یافته است (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 53). پارهای گزارشها نیز حکایت از بدگویی حاسدان از شیخ و تصمیم اتابک به اخراج وی و سپس انصراف او از این تصمیم دارد (همان، ص 42؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 225ـ226).بقلی هر هفته چند نوبت در مسجد عتیق و مسجد سُنقُری وعظ میکرد و کلامش تأثیر شگرفی داشت. او در اواخر عمر به نوعی فلج دچار شد، اما باز هم با شوق و به کمک مریدان به مسجد میرفت و وعظ میکرد و پس از بیان مختصری در باب معانی ظاهری آیات و روایات به توضیح معانی عرفانی آنها میپرداخت (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 26، 59؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 206، 225ـ226). وی در 606 در شیراز درگذشت. مزارش در قبرستان محلة باغ نو (درب شیخ) و جنب رباطی بود که بر اساس کتیبة قدمگاه، خود آن را در 560، در شیراز ساخته بود و بعدها مزارش به این رباط ملحق شد (بقلی، همان، مقدمة معین، ص 15ـ16؛ ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 14؛ روزبهاننامه ، مقدمة دانشپژوه، ص 27). در کنار مزار وی چند تن از فرزندان و نوادگان او به خاک سپرده شدهاند (بقلی، همان، مقدمة معین، ص 17ـ 18). در گذشته، بر زیارت این محل در روز سهشنبه تأکید میکردند و وضوگرفتن با آب چاه این رباط و نمازگزاردن بر مزار بقلی را موجب رواشدن حاجت میشمردند. این مزار و رباط که بتدریج به صورت نیمهمخروبه و نیمه متروکه در آمده بود، امروزه تعمیر و بازسازی شده است.آثار . بقلی تألیف را نیز حجاب شمرده اما بیش از شصت اثر در علوم ظاهر و باطن داشته که برخی از آنها موجود است (همان، مقدمة معین، ص 63ـ77). آثار وی دربارة تصوف حدود 21 کتاب است که برخی از آنها بدین شرح است: اَلاِغانه یا شرح الحُجُبِ وَ الاَست'ار فی مَقاماتِ اَهل الانَوْارِ و الاسرار ، به عربی که شرح و تفسیر و تأویل حدیثِ معروف نبوی است که طبق آن، پیامبر فرموده است: هر روز برای زدودن تیرگیهای بسیار اندکی که بر قلبم نشیند، بیش از هفتادبار استغفار میکنم. چون در این حدیث، فعل غَیْن (وَ اِنَّهُ لَیُغ'انُ عَل'ی قَلْبی) آمده است، آن را «حدیث اِغانه» نامیدهاند. (همان، مقدمة معین، ص 73؛ ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 84 ـ 87؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 280 ـ 289؛ روزبهاننامه ، مقدمة دانشپژوه، ص 37)؛ الانوار فی کشف الاسرار ، به فارسی دربارة مکاشفات اولیا و مقامات اهل معرفت و اسرار صوفیان ( روزبهاننامه ، مقدمة دانشپژوه، ص 38؛ بقلی، همان، مقدمة معین، ص 71ـ73)؛ بیان المقامات در بیان صد درجة آغاز، میانه و پایان راه سالکان صوفی، و ویژگی آنها ( روزبهاننامه ، مقدمة دانشپژوه، ص 40)؛ سیر الارواح به عربی دربارة احوال روح و تصرف آن در نفس، در باب اختلاف دانشوران در چیستی روح که قسمتی از آن در کتاب عبداللطیف آمده است (ص 266ـ269؛ بقلی، همان، مقدمة معین، ص 74)؛ کشف الاسرار و مکاشفات الانوار ، زندگینامة علمی و روحانی بقلی که در آن دعاوی شگفتانگیزی دربارة مکاشفات خود کرده است (بقلی، همان، مقدمة معین، ص 71ـ73؛ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، ص 350). این کتاب، و نیز گزیدهای از آن چاپ شده است؛ غلطات السالکین به فارسی در باب لغزشهایی که در راه سالکان پیش میآید (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 315ـ316؛ بقلی، همان، مقدمة معین، ص 76)؛ یواسین ، به عربی دربارة رازهای غامض معرفت، با شطحیاتی غریب همراه با نقطه و دایره و اشکال دیگر که خود گوید آن را در برابر طواسین حلاج نوشته است (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 276ـ279؛ روزبهاننامه ، مقدمة دانشپژوه، ص 45)؛ مَشرَبُ الارواح از لطیفترین مصنفات وی که در آن هزار ویک مقام از مقامات نیکان (مقامات عرفانی) در بیست باب فراهم آمده، و در همة موارد به اقوال پیشوایان بزرگ تصوف استناد شده است. بسیاری از احادیث امام علی علیهالسلام نیز در آن نقل شده و بسیاری از مطالب و حتی عناوین آن با منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری و احیاءالعلوم غزالی یکی است. این کتاب با تصحیح و مقدمة ترکی نظیف محرم خواجه (استانبول، 1973) به چاپ رسیده است. عبداللطیف (ص 271 ـ 275) ده فصل از آخر باب اول آن را آورده است؛ رسالة قدس یا قدسیه یا رسالة الاُنس فی روحِ القُدس در دوازده باب به فارسی که به درخواست مشایخ خراسان، ترکستان و ماوراءالنهر نوشته شده است. این کتاب دربارة دوازده علم از علوم سالکان، مانند علم توحید و معرفت است (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 288ـ230). نسخههای خطی این رساله موجود است و به چاپ هم رسیده است و ابراهیمبن روزبهان ثانی و عبداللطیفبن روزبهان ثانی بخشی از آغاز آن را در تحفة اهل العرفان و روحالجنان آوردهاند (بقلی، همان، مقدمة معین، ص 75ـ76)؛ شرح شطحیات به فارسی دربارة معنای شطح، اسرار حروف تهجی و احکام متشابهات حدیث که به درخواست یکی از مریدان نوشته و در آن علاوه بر گفتارهای رمزی صوفیان به بسیاری از آیات قرآن و احادیث نبوی و علوی استناد کرده است. این کتاب بیش از هر مطلبی به شرح سخنان حلاج و دفاع از او پرداخته، ازینرو برخی آن را عمدهترین سند برای شناسایی احوال و حقایق زندگی حلاج شمردهاند. بخش شرح اقوال و احوال حلاج را لوئی ماسینیون در1913 در پاریس منتشر کرده، و تمام آن نیز در1349 ش به اهتمام جواد نوربخش، و قبل از آن به تصحیح و مقدمة فرانسوی و ترجمة فصل اول به زبان فرانسوی به وسیلة انجمن ایرانشناسی فرانسه، در تهران چاپ شده است (بقلی، 1344 ش، ص 12ـ14؛ همو، 1360 ش، مقدمة معین، ص 70ـ 71؛ ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 92ـ 99؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 289ـ315)؛ منطقالاسرار ببیان الانوار به عربی در شرح شطحیات که بقلی کتاب فارسی خود را از این متن برگرفته (بقلی، 1360 ش، مقدمة معین، ص 69ـ70؛ روزبهاننامه ، مقدمة دانشپژوه، ص 44ـ45)؛ عبهرالعاشقین ، در 32 فصل در عشق و اقسام آن؛ انسانی، عقلی، روحانی، الهی و جمالپرستی. او در این اثر افزون بر استناد به احوال و اقوال عارفان و سرودههای فارسی و عربی، آیات قرآن و سخنان و احوال رسولاکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به شیوهای عرفانی تفسیر کرده است. بقلی این کتاب را به عَبهر یا نرگسی تشبیه کرده که مشام جان عاشقان را عطرآگین میسازد. عبهرالعاشقین با تصحیح و مقدمة فارسی و فرانسوی و ترجمة فصل اول به زبان فرانسوی، چاپ شده است (مقدمة معین، ص 83 ـ86)؛ مکتوبات روزبهان حاوی مکاتبات وی با برخی از بزرگان عصر خویش است که از جملة آنها نامة او به شیخ نجمالدین کبری است (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 23ـ 25؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 319ـ320). برخی دیگر از آثار بقلی عبارتاند از: لطائفالبیان فی تفسیر القرآن و عرائس البیان در تفسیر و تأویل مشتمل بر اقوال عرفا و احادیث امامان شیعه؛ المکنون فی حقایق الکلم النبویة ؛ المفاتیح فی شرح المصابیح در شرح احادیث؛ الموشح فی المذاهب الاربعه و ترجیح قول الشافعی بالدلیل والمفتاح فی علم اصولالفقه ؛ الارشاد فی علم الکلام و مسالک التوحید فی علمالکلام در علم کلام؛ الهدایة فی علم النحو و کتاب فی التصریف (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 241ـ242؛ بقلی، 1360 ش، مقدمة معین، ص 68، 77؛ روزبهاننامه ، مقدمة دانشپژوه، ص 37ـ45).بقلی در پارسینویسی استاد بود و در آثار او تعبیرات بسیاری حاکی از توجه به شخصیتها، عناصر داستانی و مفاهیمی مربوط به ایران باستان وجود دارد، از جمله زندو پازند، ساسانیان ولایت (1360 ش، ص 670، 673). مجموعة سرودههای او به دو زبان فارسی و عربی در دیوانالمعارف فی الشعر گردآوری شده بود که شطحیاتی منظوم نیز در برداشت. در آثاری که به شرح احوال و آثار او پرداختهاند، نمونههای فراوانی از اشعار فارسی وی آمده است. مثنوی فارسی تحفةالعرفان او چاپ شده است (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 122ـ132؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 161ـ162، 175 و جاهای دیگر؛ نظیف محرم خواجه، ص 119ـ 138، متن روزبهان بقلی).از سرودههای وی (برای نمونه رجوع کنید به عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 336ـ 338) بارها عارفان و شاعران استقبال کردهاند؛ از آن جمله مولوی * (604ـ672) در غزل مشهور منسوب به او با مطلع «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست» (ص 202)، به هماوردی با بقلی برخاسته و پارهای از مضامین غزل وی را با عباراتی مشابه تکرار کرده است، اما سعدی * (ص 781) در غزلی با همان وزن و قافیه، با لحنی بس تند و تیز به مولوی پاسخ گفته است. بقلی به گویش نیریزی هم ابیاتی دارد (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 113).عقاید و آرای روزبهان بقلی . بقلی را در فروع دین، شافعی شمردهاند، اما به طوری که از کتاب المُوشَّح بر میآید، او در حصار مذهب شافعی نمانده و گاه به رأی مذاهب دیگر عمل میکرده است (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 317ـ 318).بقلی در تقدیس و تکریم امام علیعلیهالسلام و استفاده از احوال و اقوال آن حضرت، اهتمام جدی داشته و او را «وصیّ رئیس» شمرده (1344 ش، ص 95، 325، 440، 543) و تفسیر عرفانیش، عرائس (جاهای متعدد)، پر از اقوال امامان شیعه خصوصاً امام علی و امام صادقعلیهماالسلام و نقل کراماتی از ایشان و حضرت فاطمهعلیهاالسلام و حَسنین علیهماالسلام است (همو، 1973، ص 287ـ 288، 312).وی خطبة «شقشقیه» را به آن حضرت منسوب میدارد (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 302؛ بقلی، 1344 ش، ص 71) و کلامی از امام علی علیهالسلام در تخطئة معاویه میآورد (بقلی، 1973، ص 152) و همچنین به مسموم شدن امام حسن علیهالسلام اشاره دارد (و ندیدی حسن را چون زهر دادند؟ رجوع کنید به همو، 1344 ش، ص 25). در اخلاف وی، همچون شیخالاسلام روزبهان دوم (603ـ685)، عزالدین مسعود صدرالدین روزبهان ثالث، نیز دلبستگی به خاندان علی و آثار ایشان مشهود بوده است؛ چنانکه در برپایی مراسم عاشورا، اهتمام داشتهاند (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 139؛ بقلی، 1360 ش، مقدمة معین، ص 45ـ46). در کتابهایی که نبیرگان روزبهان بقلی در مناقب او نگاشتهاند، احادیثی در منقبت حضرت فاطمه و حسنین علیهمالسلام و حدیث ثقلین آمده است (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 348؛ ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 2).او در تحصیل معرفت، ضرورت واسطه میان حق و خلق را در همه جا تأیید نمیکند و در ربط میان خویش و پیامبر بدون استناد به روایت و سند، روایتهای بیواسطه میآورد و از «حَدَّثَنی نَبیُّن'ا مُحمدٌ» دم میزند و علوم و معارف صوفیان را برگرفته از «کشف» میداند (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 173، 236؛ روزبهاننامه ، مقدمة دانشپژوه، ص 38ـ39). در نظر و زبان روزبهان بقلی، عشق از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است، و کمتر واژهای به اندازة عشق و مشتقات آن در آثار او تکرار شده است (بقلی، 1360 ش، فهرست نامها و لغات و اصطلاحات).از نظر بقلی، عشق سه مرتبه دارد: انسانی، روحانی، ربانی که هر مرحله نردبان مرحلة بعد است (1973، ص 134ـ135). ظهور حق نیز متناسب با آن چیزی است که به حال عاشق لایق باشد و به دل او نزدیکتر (همان، ص 245).بقلی در بحث عشق بر جمال و جمالپرستی تکیه میکند و با توجه به اهمیتی که برای حسن و زیبایی قایل است به کلیة مظاهر طبیعت دلبستگی دارد؛ ازینرو، در مقام رؤیت و بیان حقایق ماوراءالطبیعی از پدیدارهای طبیعی، چون آسمان، آفتاب، آیینه، آتش، باران، سیب، بنفشه، یاسمین و گل سرخ کمک میگیرد ( روزبهاننامه ، فهرست پارهای از لغات و ترکیبات؛ عبهرالعاشقین و شرح شطحیات ، فهرست نامها و لغات و اصطلاحات؛ شایگان، ص 340 به نقل از کشفالاسرار )؛ بخصوص «گلسرخ» در نظر او نمونة عالی زیبایی و مظهری از جمال مطلق و فیضهای نشأتیافته از اولیای حق است (بقلی، 1344 ش، ص 153؛ شایگان، ص 355 به نقل از کشفالاسرار ؛ بقلی، 1360 ش، مقدمة معین، ص 62؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 232ـ233). بقلی به صور زیبا و جامههای آراسته علاقة خاصی داشته که در مکاشفات وی بازتاب یافته است ( رجوع کنید به 1360 ش، مقدمة معین، ص 61؛ شایگان، ص 340 به نقل از کشفالاسرار ). نگارندگان سرگذشت او در توجیه این امر، به پارهای احادیث استناد جستهاند (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 221ـ223)؛ بقلی به رقص و سماع سخت پایبند بوده و رقص را فرح روح و سماع را سفیر حق میدانسته، به طوری که فرشتگان را در سماع میدیده است (1344 ش، ص 633؛ همو، 1973، ص 86ـ87؛ ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 34، 43؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 213). او در مقائیس السماع (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 342) و همچنین در الانوار سخنانی در باب ویژگیهای لازم برای قوّال و مجمع سماع دارد. با اینهمه، در آخر عمر از سماع بازمیایستد و میگوید: من اینک از پروردگارم، عز و جل، سماع دارم و از آنچه از دیگران میشنوم رویگردانم (جامی، نفحاتالانس ، ص 261ـ262).در باب اهمیت جذبه، میان بقلی و شیخ ابوالنجیب سهروردی (متوفی563) اختلاف وجود داشت. بقلی، برخلاف سهروردی، جذبه را بر سلوک برتری میدهد (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 197) . همین تفاوت نظر در میان حافظ و سعدی، که بترتیب متأثر از یکی از این دو عارف بودهاند، دیده میشود.رواج آثار روزبهان بقلی . آثار بقلی از روزگار خود وی به بعد مورد توجه عارفان و حکیمانی همچون شیخ شهابالدین عمر سهروردی (542ـ632)، تاجالدین محمود اُشنهی همدانی، نگارندة غایةالامکان و ابن عربی * بوده است (ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 23، 28). هر چند تأثیرپذیری گستردة ابنعربی از بقلی محل تأمل است، مشابهتهایی میان تعبیرات این دو، احتمال اقتباس را قوت میبخشد؛ برای نمونه بخشهایی از العرفان فی خلق الانسان (عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 269ـ271) به «فص آدمی» در فصوص الحکم (ابن عربی، ص 48 به بعد) بسیار شبیه است. در فتوحات مکیه نیز ابنعربی به احوال بقلی اشاره کرده و داستان عشق وی به زن مغنیّه و سپس دل بریدن وی از او را آورده است (جامی، نفحاتالانس ، ص 263). همچنین ابنعربی اثری به نام رسالةالقدس دارد که همنام اثری از بقلی است (بقلی، 1360 ش، مقدمة معین، ص 75 ـ 76).شاعران پارسیگوی بارها اشعاری در ستایش وی سروده یا اقوال و احوال وی را به رشتة نظم درآوردهاند؛ از آن جملهاند: فخرالدین عراقی (بقلی، همان، مقدمة معین، ص 3، 60ـ61؛ چیمه، ص 246ـ247)؛ عبدالرحمان جامی (ص 396ـ397)؛ داعی شیرازی (ج 2، ص 16ـ17، 685).حافظ نیز اشعاری دارد که نمایندة اثرپذیری او از روزبهان بقلی است (غزل10، 11، 75، 143؛ ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 122) و وابستگی او به سلسلة صوفیانة روزبهانیان نیز در مقالهای در حرم دوست مورد بحث قرار گرفته است (ثبوت، ص 90ـ92).فرزندان روزبهان بقلی . شهابالدین محمد که در حیات پدر درگذشت؛ فخرالدین احمد (متوفی620) معروف به شافعیالزمان که از پدر خرقه گرفت و در حیات او و پس از وی به جای او وعظ میکرد؛ فخرالدین که کتاب الوجیز امام غزالی را ـ که در فقه است ـ به نظم در آورده و اشعاری به فارسی و عربی سروده است. فرزند فخرالدین، شیخالاسلام روزبهان ثانی (متوفی685) مریدان بسیار داشته و گویند که برخی از حاکمان غیر مسلمان به دست وی مسلمان شده بودند. خطبهها و اشعار فارسی بسیار از وی باقیمانده است. فرزندان روزبهان ثانی (نبیرههای روزبهان بقلی) عبداللطیف و شرفالدین ابراهیم، نیز هر یک کتابی در احوال و آثار شیخ روزبهان بقلی نوشتهاند. از فرزند شرفالدین ابراهیم، به نام صدرالدین روزبهان ثالث، نیز پیش از این یاد کردهایم (بقلی، همان، مقدمة معین، ص 45ـ46؛ ابراهیمبن روزبهان ثانی، ص 133ـ135؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، ص 349).منابع : ابراهیمبن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان ، در روزبهاننامه ، چاپ محمد تقی دانشپژوه، تهران1347 ش؛ ابن عربی، فصوص الحکم ، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران1366 ش؛ روزبهان بقلی، شرح شطحیات ، به تصحیح و مقدمة فرانسوی از هنری کُربین، تهران 1344 ش؛ همو، عبهرالعاشقین ، با مقدمة هنری کربین و محمد معین، تهران1360 ش؛ همو، عرائس البیان فی تفسیر القران ، نسخة خطی کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، ش 9؛ همو، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزارُ و یک مقام ( بِالفِ مقامٍ و مقامٍ )، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول1973م؛ اکبر ثبوت، «حافظ و پیرگلرنگ»، در حرم دوست: یادوارة استاد سادات ناصری ، چاپ ابراهیم زارعی، تهران 1370 ش؛ عبدالرحمانبن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ ، چاپ مدرس گیلانی، تهران ] بیتا. [ ؛ همو، نفحاتالانس ، چاپ محمود عابدی، تهران 1370 ش؛ معینالدین جنیدبن محمود شیرازی، شدالازار فی حط الاوزار عن زوارالمزار ، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران 1328 ش، چاپ مجدد تهران1366 ش؛ محمد اختر چیمه، مقام شیخ فخرالدین ابراهیم عراقی در تصوف اسلامی ، اسلامآباد 1372 ش؛ شمسالدین محمد حافظ، دیوان ، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران 1371 ش؛ نظامالدین محمود داعی شیرازی، کلیات شاه داعی شیرازی ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1339 ش؛ روزبهاننامه ، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران1347 ش؛ مصلحبن عبدالله سعدی، متنکامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی ، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1340 ش؛ داریوش شایگان، هانری کُربن: آفاق تفکر معنوی در اسلام ، ترجمة باقر پرهام، تهران1371 ش؛ عبداللطیفبن روزبهان ثانی، روحالجنان ، در روزبهاننامه ، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران 1347 ش؛ جلالالدین محمدبن محمد مولوی، کلیات دیوان شمس تبریزی ، با مقدمة جلالالدین همائی، چاپ منصور مشفق، تهران 1370 ش؛Nazif M. Hoca, Ru zbiha n al-Bak ¤ i ve Kita b Ka f al-Asra r' ile Fars a Bہzi iirleri, Istanbul 1971.