بِشَنْداس ، نقاش نامور مکتب مغولی هند در نیمة اول قرن یازدهم. او هندو، و نام اصلیاش ویشنوداس است. نقاشی را از دربار اکبر (حک: 936ـ1014) پادشاه گورکانی هند آغاز کرد. یکی از آثار او در این دوره، که در موزة کنزینگتن لندن نگهداری میشود، منظرة باغی است در آگره که بابر ] مؤسس سلسلة تیموری هند [ در گوشهای از آن لمیده است. چهرة بابر در این تصویر بهقلم نقاش دیگر این دوره نانها است (غروی، ش150، ص21). بشنداس ، بالچند ، ابوالحسن، منصور و دولت از جمله نقاشان جوانی بودند که در دورة جهانگیر (حک: 1014ـ1037) پرورش و شهرت یافتند (داس، ص3). برخی صاحبنظران او را ماهرترین صورتگر این دوره میدانند (عبدالعزیز، ص40). او به همراه خان عالم، سفیر جهانگیر، بهایران اعزام شد تا از شاهعباس اول (حک:978ـ1038) و بزرگان دربار او تصاویری تهیه کند (گدار، ج2، ص26؛ غروی، همانجا؛ کریمزاده تبریزی، ج1، ص101). جهانگیر نیز در خاطراتش بهاین سفر بشنداس و «شبیه»هایی که او از شاه و ارکان دولت او کشیده بود اشاره کرده است (ص323). تصاویر بشنداس از شاهعباس، خانواده و دربارش رضایت جهانگیر را جلب کرد و یک فیل و هدایای دیگر به وی پاداش داد (داس، ص40). بهترین تصاویر برجای مانده از شاهعباس، همانهاست که بشنداس صورتگری کرده است (غروی، ش149، ص57). چهره و سنّ وی در همة این تصاویر یکسان مینماید (گدار، ج2، ص27).از بهترین آثار بشنداس که به موزة بوستون امریکا تعلق دارد، تصویری از خان عالم است که در فضای باز و بدون تشریفات، در حالت نشسته ظرفی از سنگ یشم به شاهعباس هدیه میکند (غروی، ش150، ص21؛ داس، ص41). این ملاقات را رضا عباسی به حالت ایستاده به تصویر آورده است. رابینسون، فهرستی شامل یازده تصویر از این دیدار همراه با نسخههای تقلیدی آن تصاویر که در مجموعههای مختلفی نگهداری میشوند، گرد آورده است (داس، ص13). علاوهبر اینها، تصویر دیگری از شاهعباس، سوار بر اسب که خدمتگزاری در مقابل او ایستاده و بازی شکاری به دست گرفته، با رقم «عمل بشنداس»، متعلق به موزة ارمیتاژ است. تصویر ایستادة دیگرینیز از همین پادشاه که شمشیر به کمر و تفنگ در دست دارد با رقم «عمل بشنداس» در کتابخانة کاخ گلستان نگهداری میشود. اثر دیگر او از این شاه در وضعی است که او بر روی صندلی نشسته و دو نفر از اعیان در حضور او ایستادهاند و شاه بازی شکاری در دست دارد. این تصویر متعلق به آکادمی (فرهنگستان) علوم شوروی ] سابق [ است. تصاویر دیگری نیز از شاهعباس در مجموعة تاگور (کلکته) و موزة بریتانیا نگهداری میشود (کریمزاده تبریزی، ج1، ص101ـ102؛ غروی، ش148، ص22؛ گدار، ج2، ص27؛ تیتلی، ص163).مهمترین آثار نقاشی دورة جهانگیر مجموعههای مصوری است که مرقّع نامیده میشوند. از آن دوره، چهار مرقع شناسایی شده که از میان آنها مرقع گلشن بسیار قابل توجه است. البته برخی تصاویر آن متعلق به دورة پدر یا جدّ جهانگیر است (غروی، ش149، ص58؛ داس، ص3؛ بهنام، ص2). این مجموعه در 1260 در عهد محمدشاه قاجار (حک: 1250ـ 1264) در کتابخانة کاخ گلستان ثبت، و در زمان ناصرالدینشاه (حک: 1264ـ1313) از نو منقّح و مجلّد شده است (گدار، ج2، ص13). شش تصویر از این مرقع کار بشنداس است که چهار تصویر آن عبارتاند از: نگارگریِ سه تن از امرای تیموری از جمله بابر که متعلق است به حدود 1040، تصویر دیگر از شاهعباس متعلق به حدود 1013 و سومین اثر، صورت خدابنده میرزا پدر شاهعباس اول است (گدار، ج2، ص18ـ19، 26، 75، 77ـ78). نقاشی دیگری از این مجموعه محفل هنرمندانیاست که به کتابت و تصویرگری مشغولاند (کریمزاده تبریزی، ج1، ص102). حواشی این مرقع به دستور جهانگیر با نقوش عربی ـ اسلامی ، اسلیمیها، منظرهها و چهرهسازیهایی از شخصیتهای گوناگون آذین شده است. بر این حواشی فقط امضای آقارضا، بشنداس و دولت دیده میشود (گدار، ج3، ص186).بشنداس آنگونه که دولت تصویر نیمرخ او را کشیده، مردی است لاغراندام با چهرهای متفکر. در این تصویر، وی جامهای سپید پوشیده و با بیقیدی عبایی سبز بر شانه انداخته است. امضای اثر، بشنداس را برادرزادة نانها، تصویرگر همان دوره معرفی میکند (گدار، ج3، ص195ـ196؛ کریمزاده تبریزی، ج1، ص101).مرقع جهانگیر از دیگر مجموعههای این دوره است که در کتابخانة دولتی برلین نگهداری میشود و دو اثر از بشنداس در آن موجود است؛ یکی چهرة راجه سورجسینگ، دایی جهانگیر و دیگری تصویر بهادرخان ازبک حکمران قندهار (غروی، ش149، ص58، ش150، ص21؛ کریمزاده تبریزی، ج1، ص102). در کتاب انوار سهیلی متعلق بهکتابخانة بریتانیا نیز اثر دیگری از این نگارگر دیده میشود که موضوع آن سلطان بغداد و دختران چینی است (کریمزاده تبریزی، همانجا؛ تیتلی، ص63). آثار شناخته شدة دیگر این نگارگر را میتوان در موزة کنزینگتن، مرقع گورگیان، مجموعة تاگور در کلکته، مجموعة اردشیر (غروی، ش150، ص21، 23)، مجموعه روچیلد (کریمزاده تبریزی، همانجا) و موزة بریتانیا دید (تیتلی، ص164).بشنداس که نگارگری درباری بود، از تأثیر سیاستهای جهانگیر و شیوههای هنری آن دوره برکنار نماند. جهانگیر برخلاف اکبرشاه، بهجای تصویرسازی کتب، بهاقتضای تمایلات طبیعتگرایانهاش، نقاشان را به کشیدن تصاویری از زندگی روزمرّة خویش و گیاهان و حیوانات ترغیب میکرد که حاصل آن رها شدن نگارگری هند از مکتب صفوی بود (غروی، ش149، ص48). همچنین در این دوره، ترسیم دقیق تمثال اشخاص معتبر، تکچهره یا گروهی، رواج یافت (گدار، ج2، ص12؛ چند، ص331؛ غروی، ش149، ص55؛ کونل، ص223؛ کلارک، ص2). در این شیوه، و بویژه در ترسیم جزئیات چهره و مجلسآرایی، نیز بشنداس دقیق و صاحب سبک موفق بوده است (غروی، ش150، ص23؛ کریمزاده تبریزی، ج1، ص101؛ شریفزاده، ص209).منابع: عیسی بهنام، «آشنائی با چند نقاش ایرانی و هندی در اوایل قرن یازده هجری»، هنر و مردم ، دورة جدید، ش20 (خرداد 1343)؛ جهانگیر، امپراتور هند، جهانگیرنامه ] یا [ توزک جهانگیری ، چاپ محمد هاشم، تهران 1359ش؛ تارا چند، تأثیر اسلام در فرهنگ هند ، ترجمة علی پیرنیا و عزیزالدین عزالدین عثمانی، تهران 1374ش؛ عبدالمجید شریفزاده، تاریخ نگارگری در ایران ، تهران 1375ش؛ مهدی غروی، «جادوی رنگ»، هنر و مردم ، سال 13، ش148 (بهمن 1353)، ش149 (اسفند 1353)، ش150 (فروردین 1354)؛ محمدعلی کریمزاده تبریزی، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران و برخی از مشاهیر نگارگر هند و عثمانی ، لندن 1363ـ1370ش؛ ارنست کونل، هنر اسلامی ، ترجمة هوشنگ طاهری، تهران 1355ش؛ آندره گدار، و دیگران، آثار ایران ، ترجمة ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد 1365ـ 1368ش؛Sh. Abdul Aziz, The imperial library of the Mughuls , Lahore 1967; C. Stanley Clarke, Mughal paintings: the school of Jahangir , New Delhi 1983; Asok Kumar Das, Splendour of Mughal painting , Bombay 1986; Norah M. Titley, Miniatures for Persian manuscripts: a catalogue and subject index of paintings from Persia, India and Turkeyin the British Library and the British Museum, London 1977.