برهانالدین رازی هروی (یا برهانالدین عطاءالله)، دانشمند، شاعر و مدرّس مدارس هرات در سدة نهم. از اوایل زندگی و تحصیلات او اطلاعی در دست نیست. در بسیاری از منابع قرن نهم و دهم (از جمله: تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی، هفت اقلیم امین احمد رازی، مجالس المؤمنین قاضی نورالله)، نامی از او نیامده است. مجالس النفائس امیرعلیشیر نوایی که در زمان حیات برهانالدین نوشته شده است، قدیمترین منبعی است که آگاهیهایی دربارة او به دست داده است. امیر علیشیر (ص 91)، برهان الدین رازی رااز «بزرگزادگان هرات» و «جوانی دانشمند» شمرده که در مدرسة شاهرخ میرزا تدریس میکرده است. البته جوان بودن برهانالدین رازی در هنگام تألیف مجالس النفائس (896)، تا حدّ زیادی تردیدآمیز مینماید؛ زیرا او رسالة جواهر الاسماء را در فنّ معمّا، به نام ابوالقاسم بابر * میرزا(حک : 852ـ861) سالها پیش از آن نوشته بوده است (همانجا؛ خواندمیر، 1362 ش، ج 4، ص 341؛ آقابزرگ این بابر را با ظهیرالدین محمد بابر، متوفی 937، اشتباه گرفته است رجوع کنید به ج 9، قسم 1، ص 133). با توجه به رواج معمانویسی در آن روزگار (صفا، ج 4، ص 117ـ 120)، این احتمال وجود دارد که برهانالدین نیز برای پسند خاطر پادشاهی شاعر چون بابر میرزا (همو، ج 4، ص 131)، اثری درخور رقابت با دیگر آثار مشابه پرداخته باشد، و این خود مستلزم پختگی و تجربه بوده است.بنابراین، حتّی اگر زمان تألیف جواهر الاسماء را با آخرین سال سلطنت بابر میرزا (861) برابر بدانیم، برهانالدین در 896 میبایست میانسالی خود را نیز پشت سر گذاشته باشد. ظاهراً در فهرستهای کتب خطّی نامی از جواهر الاسماء نیامده و به علّت دسترس نبودن این اثر، زبان و نیز نظم یا نثر بودن آن مجهول است. استناد به تنها بیت فارسی، که امیرعلیشیر (ص 91) نقل کرده است، برای داوری قطعی درست و کافی به نظر نمیرسد، گرچه این اطمینان وجود دارد که وی شاعر نیز بوده است. منابع قدیمتر تنها دو بیت او را که به مناسبت امارت یا «مُهرداری» امیر علیشیر در876 سروده، ذکر کردهاند (همانجا؛ خواندمیر، 1362 ش، ج 4، ص 160؛ همو، 1372 ش، ص 210). در دورة معاصر، آقابزرگ وی را در شمار شاعران شیعه مذهب آورده و از دیوان او نیز یاد کرده است (ج9، قسم 1، ص 133(بهنوشتة منابع، برهانالدین در فضل و دانش بر بیشتر فضلا و دانشوران عصر خویش برتری داشته است. وی علاوه بر تدریس، در خانقاه امیرعلیشیر موسوم به «اخلاصیه» نیز به افاده مشغول بوده است (خواندمیر، 1362 ش، ج 4، ص 341؛ همو، 1372 ش، ص 210). خواندمیر وی را به «سعت مشرب و میل به صحبت اهل طرب» ستوده است (1362 ش،همانجا).همچنین خواندمیر از شخصی به نام امیر برهانالدین عطاءالله (متوفی 919) سخن گفته و قطعهای از وی به مناسبت انتصاب امیرعلیشیر به حکومت استرآباد به فرمان سلطان حسین بایقرا، نقل کرده است، اما یکی شمردن این دو درست نیست، زیرا برهان الدین رازی هفده سال پیشتر در گذشته بوده است (1362 ش، ج 4، ص 180، 341،353؛ 1372 ش، ص 218.(منابع: محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذّریعة الی تصانیف الشیعة ، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ امیرعلیشیر نوائی، تذکرة مجالس النفائس ، چاپ علیاصغرحکمت، تهران 1363 ش؛ غیاثالدینبن همامالدین خواندمیر، تاریخ حبیبالسیر ، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران 1362 ش؛ همو، مآثرالملوک ، به ضمیمة خاتمة خلاصةالاخبار ؛ و قانون همایونی ، چاپ میرهاشممحدث، تهران 1372 ش؛ ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات درایران ، ج 4، تهران 1363 ش.