الباسِط ، در مقابل القابض، از نامهای خداوند که با هم یا جداگانه، عیناً یا به اشتقاق، در قرآن کریم و احادیث و ادعیه ذکر شده است.بسط به معنای پهنکردن و گستردن است (راغب اصفهانی، ذیل بسط) و بِساط به معنی هر چه پهن شود (همان، ذیل بساط؛ نوح: 19: واللّهُ جَعَلَ لَکُم الاَرضَ بِساطاً «خداوند زمین را برای شما بگسترد»). قبض نیز به معنای گرفتن چیزی با کف و انگشتان است (راغب اصفهانی، ذیل «قبض»؛ طه: 96: فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنّ أَثَرِ الرَّسُولِ «من کفی از رد پای رسول را گرفتم». قبض و بسط در قرآن بیشتر به معنای مجازی تضییق (تنگدست گردانیدن) و توسعه (دارا گردانیدن) بهکار رفته و معادل «اقتار و رفاه» است (بقره: 245: وَاللّهُ یَقْبِضُ و یَبْسُطُ و اِلَیهِ تُرجَعُونَ «خداست که تنگنا و همچنین گشایش بهوجود میآورد، همه به سوی او باز میگردید». به عبارت دیگر، این دو واژه که برای افادة معانی محسوس وضع شده، برای معانی غیرمحسوس استعاره شده است. بیضاوی (ج 1، ص 252) گوید: «یُقْتِرُ عَلی' بَعْضٍ وَ یُوَسِّعُ عَلی' بَعض» (در زندگی بر برخیِ تنگ میگیرد و بر برخی فراخ). به گفتة طبری (ج 2، ص 372) و بیهقی، ص 85) آمده است: «یُقْتِرُ بِقَبْضِهِ الرّزْقَ عَمَّنْ یَشاءُ مِنْ خَلْقِهِ، و یُوَسِّعُ بِبَسْطِهِ الرِّزقَ عَلی' مَنْ یَشاءُ مِنْهُم» (تنگ میگیرد به برگرفتن روزی از هر که خواهد؛ گشاده میکند به گسترشدادن روزی بر هر که خواهد). قَتاده، مفسر معروف، از اَنس، دربان پیامبر، روایت میکند که در عهد پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلّم گرانی رخ داد. از او خواستند تا نرخگذاری کند. فرمود: «انَّ اللّهَ الباسِطُ القابِضُ الرّزاق» (طبری، ج 2، ص 372)؛ به مفهوم آنکه گرانی و ارزانی هر کالا تابع کمبود یا فراوانی (میزان عرضة) آن، و بهدست خداوند است. اوست که رفاه میدهد یا تنگی و سختی میآورد. ازینرو، بسط و قبض را بیشتر به همین معنی گرفتهاند (بغدادی، گ 83 ر،191 پ؛ بیهقی، ص 85؛ قشیری، 1983، ص 67؛ امام الحرمین، ص 149)؛ و در تأیید آن، این آیه را شاهد میآورند: اِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَ یَقْدِرُ (اِسراء: 30؛ «پروردگار تو روزی هر کس را که بخواهد گشاده میدهد یا تنگ میدارد»). این آیه، با کمی اختلاف، بیش از هفت بار در قرآن تکرار شده است (رعد: 26، قصص: 82؛ عنکبوت: 62؛ روم: 37؛ سَبا: 36، 39؛ زُمَر: 52). در دعاها نیز به همین معنی است: یا باسِطَ الیَدیَنِ باَلرَّحَمة (دعای جوشن کبیر: 22؛ «ای دو دست ] فضل و احسان [ گشوده به رحمت»؛ و الباسطُ فیهم بالجودِ یَدَه (علیبنابیطالب، خطبة 100؛ «در میان ایشان دست به بخشش گشود»).تفسیرهای دیگری نیز برای این صفات پذیرفته شده است: 1) قبض: ستاندن یا پذیرفتن (قشیری، 1983، ص 67؛ به نقل ژیماره، فخررازی، ص 234)؛ یأخُذُ الصَّدَقاتِ خداوند صدقات را میستاند(توبه:104)، یعنیآنها را میپذیرد؛بسط: درمقابل قبض، واپس دادن و واگذاردن (بغدادی، گ 83 پ؛ قشیری، گ 30 ر؛ غزالی، ص 93). مَن ذَاالَّذی یُقْرِضُ اللّ'هَ قَرْضاً حَسَناً فیُضاعِفَهُ لَهُ اَضعَافاً کَثیرَةً» وَاللّهُ یَقبِْضُ و یَبْسُطُ وَ اِلَیهِ تُرجَعُون (بقره: 245؛ «کیست که خدا را وام دهد ـ وامی نیکو ـ تا خدا برایش دو چندان و چندین برابر کند»). با این مقدمه، یقبض و یبسط به معنای «میستاند و بازمیگرداند» نیز میتواند باشد. 2) قابض: میراننده (مُمیت) و باسط: زنده گرداننده (مُحیی). از این جهت، قشیری (گ 30 ر) این دو صفت را، بدین دو معنی، در تقابل قرار میدهد: قابِضُ الاَرواحِ عَنِالاَشباحِ عِنْدَالمَماتِ و باسِطُ الاَرْواحِ علی الاَجسادِ عِنْدَالحَیاة (غزالی، ص 93؛ فخر رازی، ص 235، هر دو به نقل ژیماره). 3) قَبَضَ و بَسَطَ به معنای لغوی: وَالاَرضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَومَ القِیَمَةِ (زُمَر: 67؛ «در روز قیامت، زمین ] یکجا [ در قبضة اوست؛ همچنین نوح:19؛ نازعات: 30). 4) قبضِ ] ظِلّ [ (کوتاه کردنِ ] سایه [ ) اَلَم تَرَ اِلَی' رَبِّکَ کَیفَ مَدَّ الظِلَّ... ثُمَ قَبَضْنَاهُ اِلَینَا قَبْضاً یَسِیراً (فرقان: 45، 46، «آیا ندیدی که پروردگارت چگونه سایه را بگسترانید... سپس آن را آهسته به سوی خود بردیم»؛ بغدادی، گ 191 پ؛ فخررازی، ص 235). 5) قبض و بسط: انقباض و انبساط دلهای مؤمنان؛ بدین شرح که خداوند با افکندن خوف و رجا در قلب ایشان قبض و بسط پدید میآورد؛ یعنی دل آنها را گرفته یا گشاده میکند. صوفیان این تفسیر را بیشتر میپسندند، و آن بویژه با این سخن جُنید مطابقت دارد: اَلخَوْفُ یَقْبِضُنی والرَّجاءُ یَبْسُطُنی (رجوع کنید به بغدادی، گ 83 پ؛ قشیری گ 30 ر؛ غزالی، ص 93؛ فخررازی، ص 236). سبزواری (ص 124) میگوید: قبض، نزد عارفان، اشارتی است که بر قلب عارف فرود آید که کوتاهی نموده سزاوار تأدیب باشد؛ از این جهت دل او فرو کشد. و بسط بشارتی است بر او که موردعنایت و لطف حق قرار گیرد؛ گشادگی و سرور عارض آن شود.منابع: علاوه بر قرآن؛ عبدالملکبنعبداللّه امامالحرمین، کتاب الارشاد، چاپ محمدیوسف موسی و عبدالمنعم عبدالحمید، مصر 1369/1950؛ عبدالقاهربنطاهر بغدادی، تفسیر اسماءاللّه الحسنی ، نسخة خطی کتابخانة بریتانیا، ش 5707547؛ عبداللّهبنعمر بیضاوی، انوارالتّنزیل و اسرارالتّاویلالمعروفبتفسیرالبیضاوی ، مصر 1330؛ احمدبنحسین بیهقی، کتاب الاسماء والصفات، بیروت 1405/1984؛ دعای جوشن کبیر، در کلیات مفاتیح الجنان ، با ترجمة فارسی، تألیف عباس قمی، تهران 1369 ش؛ حسینبنمحمد راغب اصفهانی، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن ؛ با تفسیر لغوی و ادبی قرآن از غلامرضا خسروی حسینی،تهران ] 1361 [ ـ1369ش؛هادیبنمهدی سبزواری، شرحالاسماء الحسنی ، چاپ سنگی تهران؛ محمدبنجریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1400ـ1404/1980ـ1983؛ علیبنابیطالب علیهالسّلام، اماماول، نهجالبلاغه ، ترجمة جعفر شهیدی، تهران 1370ش؛ محمدبنمحمد غزالی، المقصدالاسنی فی شرح معانی اسماءاللّه الحسنی ، چاپ فضله شحاده، بیروت 1971؛ محمدبنعمر فخررازی، شرح اسماءاللّه الحسنی المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی والصفات ، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره 1396/ 1976؛ عبدالکریمبنهوازن قشیری، التحبیر فیالتذکیر ، یا، شرح اسماءاللّه الحسنی ، نسخة خطی کتابخانة ملی فرانسه، ش 6498؛ همو، الفصول فیالاصول ، چاپ ریچارد فرانک، در MIDED ، ش 16 (1983)؛Daniel Gimaret, Les noms divins en Islam , Paris 1988.