زيتونه، جامع،

معرف

، از قديم‌ترين و مشهورترين مساجد اسلامى در تونس*. درباره مؤسس و زمان بناى جامع زيتونه در منابع اختلاف نظر وجود دارد
متن

 

زيتونه، جامع، از قديم‌ترين و مشهورترين مساجد اسلامى در تونس*. درباره مؤسس و زمان بناى جامع زيتونه در منابع اختلاف نظر وجود دارد. برخى تاريخ ساخت اين مسجد را در سال ۷۹ يا ۸۰ و بانى آن را حسان‌بن نعمان*، كارگزار امويان در افريقيه، دانسته‌اند (Ä ابن‌ابى‌دينار، ص ۹، ۱۶؛ سنوسى، ج ۱، ص ۲۰۳)؛ اما بنابر قول مشهورتر، سازنده يا توسعه‌دهنده واقعى اين مسجد، عبيداللّه‌بن حَبحاب*، آخرين حكمران اموى در تونس، بود كه در ۱۱۴ يا ۱۱۶ وارد افريقيه شد و در همان سال جامع زيتونه را در تونس پى افكند (Ä ابن‌رقيق، ص ۱۳۳؛ ابن‌عذارى، ج ۱، ص ۵۱).

گفته شده كه علت اطلاق نام زيتونه به اين مسجد، وجود درخت زيتونى در كنار يا درون اين مسجد يا فراوانى درختان زيتون در اين نواحى بوده‌است (Ä ابن‌ابى‌دينار، ص۱۰؛ سنوسى، همانجا؛ براى اطلاع از ديگر وجوه، ازجمله

 ورودى شرقى مسجد، تاريخ عكس  ۱۲۷۸

مدفون‌بودن سنت اوليو[۱]  در اين مكان Ä ابن‌ابى‌دينار، همانجا؛ بن‌خوجه، ص ۴۶). به‌هرروى، اين مسجد كه تا سده هفتم جامع تونس (Ä ابوالعرب تميمى، ص ۲۲۶؛ ابن‌اَبّار، ج ۲، ص ۳۳۷؛ ابن‌عذارى، همانجا) يا جامع أعظم (تجانى، ص ۲۷۳؛ ابن‌شمّاع، ص ۱۲۶) خوانده مى‌شد، از اين زمان به زيتونه شهرت يافت (Ä عبدرى، ص۱۱۰؛ ابن‌قُنفُذ، ص ۱۱۷، ۱۷۸).

مسجد زيتونه در طول چهارده قرن ترميم و بازسازى شده و توسعه و تغيير يافته‌است، ازجمله در ۲۵۰، ابوابراهيم احمد اغلبى گنبدى روى محراب مسجد ساخت و محراب را با تزيينات و نقش‌ونگارهاى زيبا و بديع آراست (Ä ابن‌ابى‌دينار، ص ۱۲؛ براى اطلاع بيشتر Ä ادامه مقاله: معمارى).

بيشترين توجه به نوسازى و توسعه مسجد به دوره حفصيان* بازمى‌گردد؛ چنان‌كه سلطان‌ابويحيى زكرياى اول (حکـ : ۷۱۱ـ۷۱۷) دستور داد درها و سقفهاى چوبى براى نمازخانه مسجد ساخته شود يا در ۷۴۷ محمد سوم المستنصر، آبراهه‌اى براى آبرسانى به جامع زيتونه تعبيه و سقاخانه‌اى (سبيلى) در شرق زيتونه بنا كرد. در دوره حكومت ابوعمرو عثمان (حكـ : ۸۳۹ـ۸۹۳)، سقاخانه‌اى معروف به «المصاصَه» در شرق جامع زيتونه و وضوخانه بزرگى در شمال جامع زيتونه ساخته شد. او همچنين در اواخر ۸۶۷ فرمان داد تا سايه‌بانهايى در صحن مسجد برپا كنند تا نمازگزاران هنگام اقامه نمازدر طول تابستان از گرماى آفتاب درامان باشند (Ä وزير،ج ۲، ص ۱۹۶ـ۱۹۷؛ سنوسى، ج ۱، ص ۲۰۴؛ محمدطه ولى، ص ۵۶۳ـ۵۷۱).

جامع زيتونه و كتابخانۀ آن كه در پى اشغال تونس به‌دست اسپانياييها در ۹۷۰ بسيار خسارت ديد (Ä ابن‌ابى‌دينار، ص ۱۷۵)، با تسلط عثمانيان بر تونس دوباره بازسازى شد. در۱۰۳۷ امام جامع زيتونه، شيخ‌محمد تاج‌العارفين بكرى، رواق شرقى مسجد را ساخت (Ä بن‌خوجه، ص ۴۸) و بعدها، در ۱۰۶۳ و نيز در ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۲، منارۀجامع زيتونه بازسازى شد (Ä همان، ص ۴۸ـ۵۰). همچنين در فاصله سالهاى  ۱۳۱۷تا ۱۳۱۸ش (۱۹۳۸ـ۱۹۳۹)، در دورۀ باى‌احمد دوم، گنبدروى محراب، كه ساخت آن به دوره اغلبيان* مى‌رسيد، مرمت شد (Ä همان، ص ۵۲). در دوره معاصر در ۱۳۳۴ش/  ۱۹۵۵ نيز به دستور حبيب بورقيبه* رئيس‌جمهور وقت تونس، تعميرات ديگرى در اين مجموعه صورت گرفت (Ä محمدطه ولى، ص ۵۷۱).

اصلى‌ترين كاركرد جامع زيتونه برگزارى نمازهاى پنجگانه، جمعه و اعياد بود. در دوره حفصيان، جامع زيتونه دو امام جماعت اصلى داشت: امام نخست مخصوص نمازهاى جمعه و دو عيد فطر و قربان و امام دوم كه خليفه ناميده مى‌شد، مخصوص برپايى نمازهاى پنجگانه بود. علاوه‌بر آنان، سه امام جماعت ديگر نيز به نيابت آنان تعيين مى‌شدند (Ä بن‌خوجه، ص ۵۵، پانويس ۱). قاريان نيز اغلب در چهارچوب نظام اوقاف در قالب گروههاى مختلف در ساعاتى از شبانه‌روز بخشى از قرآن را تلاوت مى‌كردند، و به‌صورت روزانه، هفتگى و ماهانه، سى جزء قرآن را ختم مى‌كردند (Ä سنوسى، ج ۱، ص ۲۰۴ـ ۲۰۵). همچنين مفتيانى به‌ويژه از نيمه دوم قرن هشتم براى پاسخگويى به سؤالات شرعى مردم در جامع حضور داشتند، ازجمله ابوعبداللّه محمدبن هارون كنانى (متوفى ۷۵۰) كه ظاهراً اولين مفتى جامع زيتونه بوده‌است (Ä زركشى، ص ۷۴، ۸۸؛ نيز Ä معمورى، ص ۱۰۸ـ۱۱۴).

اطلاعات روشنى درباره نظام ادارى و شيوه آموزشى مرسوم در جامع زيتونه در سده‌هاى نخستين در دست نيست. اوج فعاليتهاى علمى و آموزشى در جامع زيتونه به دوره حكومت حفصيان در قرن هفتم بازمى‌گردد. در اين دوره حلقه‌هاى درس و خطابه بيش‌ازپيش تشكيل شد؛ چنان‌كه برخى از ستونهاى جامع زيتونه به نام عالمى كه چندى در كنار آن ستون تدريس مى‌كرد شهرت يافت (Ä معمورى، ص ۸۳ـ۸۴).

اقبال طالبان علم به جامع زيتونه و اشتهار آن در نزد مردم سبب شد كه حاكمان حفصى نيز با حمايت از تشكيل حلقه‌هاى درسى و تأسيس كتابخانه‌ها براى رونق و شكوفايى اين مسجد بكوشند.

تشكيل حلقه‌ها و مجالس تدريس. هرچند اطلاع دقيقى از چگونگى انتخاب مدرّسان اين مركز آموزشى در دست نيست، به‌نظر مى‌رسد حاكمان تونس در تشكيل برخى مجالس و تعيين

شبستان مسجد  

مدرّسان دخالت مى‌كرده‌اند؛ چنان‌كه به دستور سلطان‌ابوفارِس عبدالعزيز حفصى (حكـ : ۷۹۶ـ۸۳۷) مجالس درس روزانه‌اى در جامع اعظم برپا مى‌شد، بدين‌ترتيب كه پيش از نماز عصر صحيح بخارى و پس از نماز عصر الشفاء قاضى‌عياض و الترغيب و الترهيب عبدالعظيم منذرى تدريس مى‌شد (زركشى، ص ۱۱۶، ۱۴۱). همچنين در ۱۲۵۸، ابوالعباس احمدپاشا، سى مدرّس از دو مذهب حنفى و مالكى براى تدريس در اين جامع برگزيد. دستمزد روزانه مدرّسان دو ريال بود. وى در ۱۲۶۵ گروه دومى را نيز بر جرگه مدرّسان افزود كه دستمزدشان روزانه يك ريال بود و از اموال اوقاف تأمين مى‌شد و سلطان‌ابوالعباس احمد شخصاً بر اين امور نظارت مى‌كرد (Ä بن‌خوجه، ص ۸۶ـ۸۸؛ سنوسى، ج ۱، ص ۱۴۲ـ۱۴۴). در سالهاى بعد، گاه داوطلبان تدريس را از طريق مناظره مى‌آزمودند و برمى‌گزيدند؛ بااين‌همه، معمولا حاكمان آنها را انتخاب مى‌كردند (Ä فاطمه محمد محجوب، ج ۲۵، ص ۴۶۴ـ۴۶۵).

ايجاد كتابخانه. از اقدامات مهم حاكمان، ايجاد كتابخانه در جامع زيتونه بود. براى نمونه، ابوفارِس عبدالعزيز حفصى كتابخانه‌اى عظيم را وقف جامع و دانشجويان كرد و كاركنانى براى اداره آن گماشت (Ä مَقْديش، ج ۱، ص ۵۸۹). پس از وى سلطان‌ابوعمرو عثمان (حكـ : ۸۳۹ـ۸۹۳) و سلطان‌ابوعبداللّه محمد (حكـ : ۸۹۹ـ۹۳۲) كتابخانه‌هايى در جامع زيتونه تأسيس كردند و ضمن اهداى كتابهاى بسيار نفيسى به اين دو كتابخانه اوقاف درخور توجهى نيز براى آن اختصاص دادند (Ä ابن‌شمّاع، ص ۱۲۴؛ زركشى، ص ۱۴۴؛ وزير، ج ۲، ص ۱۹۵ـ ۱۹۶). هنگام يورش نيروهاى اسپانيايى به تونس در ۹۸۰، كتابخانه جامع زيتونه آسيب بسيار ديد (Ä ابن‌ابى‌دينار، ص ۱۷۵)، اما در دوره عثمانيان كتابخانه بازسازى شد؛ چنان‌كه در ۱۲۵۶ مشير احمدباى اول (حكـ : ۱۲۵۳ـ۱۲۷۲) علاوه‌بر كتابخانه شخصى خودش كتابخانه‌هاى برخى از بزرگان، ازجمله مورخ احمدبن ابى‌الضياف، حسين خوجه و ابراهيم رياحى راخريد و همه را وقف كتابخانه جامع زيتونه كرد (Ä سنوسى، ج ۱، ص ۱۴۱ـ۱۴۳).

تغييرات اساسى در شيوه آموزشى و مواد درسى در جامع زيتونه به دوره حكومت عثمانى بازمى‌گردد. احمد باى اول در ۲۷ رمضان ۱۲۵۸، با صدور حكمى شمارى از مدرّسان را در جامع زيتونه استخدام كرد و هيئتى متشكل از چهار عضو، يك شيخ و يك قاضى حنفى و يك شيخ و يك قاضى مالكى، تشكيل داد تا بر شيوه تدريس و ميزان و چگونگى دريافت حقوق مدرّسان نظارت كنند. در دوره‌هاى بعد، در اين ترتيبات بارها تجديد نظر شد (Ä محمدمختار بن محمود، المجلة الزيتونية، ج ۲، ش ۲، ص ۵۲، ش ۳، ص ۱۲۹ـ۱۳۱، و پانويس ص ۱۲۹).

محمدصادق‌باى (حكـ : ۱۲۷۶ـ۱۳۰۰) نيز به توصيه وزير خود خيرالدين‌پاشا تونسى* (متوفى ۱۳۰۸) با صدور حكمى در ذيقعدۀ ۱۲۹۲، كوشيد با واردكردن علوم جديد در برنامه‌هاى درسى، فضاى آموزشى جديدى ايجاد كند كه با مخالفت برخى از بزرگان و شيوخ جامع زيتونه روبه‌رو شد. بااين‌حال، وى توانست تغييرات مهمى در نظام آموزشى جامع زيتونه صورت دهد. او چند منشور جهت تعيين دروس، مدرّسان و چگونگى تدريس در جامع زيتونه صادر كرد كه تأثير بسزايى بر روند تعليم و تربيت در تونس نهاد (Ä بيرم‌الخامس، ج ۱، ص ۸؛ ابن‌عاشور، ص ۸۹ـ۹۰؛ محمد خضر حسين، ص ۲۳).

پس از اينكه تونس تحت‌الحمايۀ فرانسه شد (۱۲۹۸ـ ۱۳۷۵)، سياست آموزشى زيتونه به‌كلى تغيير يافت. به‌طورى‌كه در شوال ۱۳۳۰/ سپتامبر ۱۹۱۲ جامع زيتونه از شكل سنّتى خود خارج و مراحل آموزشى آن به سه مرحله ابتدايى (شهادة‌الاهليه)، متوسطه (شهادة‌التحصيل) و عالى (شهاده‌العالميه) تقسيم شد. روند اين تغييرات در چهار دهه بعد نيز ادامه داشت (Ä عياشى، ص ۷۷ـ۸۱). در ۱۳۱۱ش/ ۱۹۳۲، تغييرات ديگرى در نظام آموزشى زيتونه صورت گرفت و در ۱۳۳۱ش/ ۱۹۵۲ نيز تكمله‌هايى بر آن نوشته شد (محمدشاذلى‌بن قاضى، ص۲۹۰). بر مبناى اين تقسيمات، كتابهايى كه در جامع زيتونه تدريس مى‌شد در رتبه‌هاى عالى، متوسطه و مقدماتى سطح‌بندى شد. اين دروس مشتمل بر چهل علم در زيرمجموعه يكى از علوم شرعى، ادبى و رياضى بود (براى اطلاع از مواد درسى اين شاخه‌ها در هر سال تحصيلى Ä المجلة الزيتونية، ج ۹، ش ۸، ربيع‌الاول ۱۳۷۵، ص ۴۵۱ـ ۴۹۲). دوره ابتدايى چهار سال بود و در آن دانش‌آموزان علاوه‌بر فراگيرى علوم بايستى حداقل پانزده حزب از قرآن را حفظ مى‌كردند. در سالهاى ۱۳۰۵ش/ ۱۹۲۶ و ۱۳۱۱ش/ ۱۹۳۲، به دستور محمد حبيب‌باى دو مدرسه به نامهاى جامع يوسفى و جامع حفصى، از جامع زيتونه منشعب شد كه به سالهاى اول و دوم دوره ابتدايى اختصاص داشت. هريك از مراحل متوسطه و عالى سه سال طول مى‌كشيد و در مرحله عالى دانشجويان در يكى از علوم شرعى يا ادبى متخصص مى‌شدند (براى تفصيل در محتواى دوره‌ها و دروس Ä عياشى، ص ۴۲۷؛ بن‌خوجه، ص ۹۴ـ۹۶). زيتونه در اين دوره چنان رونق گرفت كه علاوه‌بر جامع يوسفى و جامع حفصى و جمعيت خلدونيه* در پايتخت، شعبه‌هاى ديگرى از آن در شهرهاى مختلف تونس همچون صفاقس[۲] ، قيروان، سوسه[۳] ، قفصه[۴]  و توزر[۵]  تأسيس شد (Ä عياشى، ص ۱۲۱ـ۱۲۲؛ بن‌خوجه، ص ۱۰۴).

اين تغييرات فقط به مراحل آموزشى و دروس محدود نشد، بلكه به تشكيلات ادارى زيتونه و رتبه‌بندى مدرّسان نيز راه يافت. بر اين اساس از ۱۳۱۶ش/ ۱۹۳۷، نظام ادارى زيتونه به سه بخش هيئت مديره به رياست شيخ زيتونه، معاونت ادارى و هيئت تدريس تقسيم شد. بالاترين رتبه‌بندى مدرّسان، از آنِ گروهى از برجسته‌ترين مدرّسان حنفى و مالكى زيتونه بود كه آنان را «استاد» مى‌ناميدند و در مراتب پايين‌تر مدرّسان زيتونه به‌طور مساوى از حنفيان و مالكيها در سه رتبه اول تا سوم قرار داشتند (Ä عياشى، ص ۲۹۹ـ۳۰۱؛ محمدمختاربن محمود، المجلة الزيتونية، ج ۲، ش ۳، ص ۱۲۹ـ۱۳۰).

مدرّسان زيتونه اغلب عمامه‌اى سفيدرنگ بر سر مى‌گذاشتند و روپوش آنها جبه*اى گشاد بود و روى آن نيز بُرنُس* پشمين سفيد مى‌پوشيدند. شيخ زيتونه نيز براى تمايز از ساير مدرّسان، نوعى رداى بلند به نام  مُلوسَه بر تن مى‌كرد و شانه و سر خود را با طَيلَسان* مى‌پوشاند (Ä بن‌خوجه، ص ۱۱۳ـ۱۱۷).

در ۱۳۳۸ش/ ۱۹۵۹، يعنى سه سال پس از استقلال تونس، دولت حبيب بورقيبه با اجراى سياست اصلاح آموزش عمومى و يكى‌كردن برنامه‌هاى آن، دستور لغو آموزش در زيتونه را به‌صورت تدريجى اعلام كرد و همه شعبه‌هايى كه از فروع زيتونه به‌شمار مى‌آمدند به دبيرستان تبديل شدند. سرانجام با تأسيس دانشگاه تونس در ۱۳۴۰ش/ ۱۹۶۱، جامع زيتونه به رياست شيخ‌محمدالفاضل‌بن عاشور به‌عنوان دانشكده شريعت و اصول دين (كلية الشريعة و اصول‌الدين) زيتونه به يكى از دانشكده‌هاى وابسته به نظام دانشگاهى تونس تبديل شد و عملا كاركرد مستقل علمى و آموزشى آن پس از سيزده قرن به‌پايان رسيد (Ä محمدطه ولى، ص۵۹۰ـ۵۹۱).

منابع: ابن‌اَبّار، كتاب الحُلة السيراء، چاپ حسين مؤنس، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴؛ ابن‌ابى‌دينار، المؤنس فى اخبار افريقيا و تونس، چاپ محمد شمام، تونس ۱۳۸۷؛ ابن‌رقيق، تاريخ افريقية و المغرب: قطعة منه تبدأ من اواسط القرن الاول الى اواخر القرن الثانى الهجرى، چاپ منجى كعبى، تونس ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵؛ ابن‌شمّاع، الادلة البينة النورانية فى مفاخر الدولة الحفصية، چاپ طاهربن محمد معمورى، تونس ۱۹۸۴؛ ابن‌عاشور (محمدطاهربن محمد)، اليس الصبح بقريب التعليم العربى الاسلامى: دراسة تاريخية و آراء اصلاحية، تونس ۱۴۲۸/ ۲۰۰۷؛ ابن‌عذارى، البيان المُغرِب فى اخبار الاندلس و المَغرِب، ج ۱، چاپ ژ. س. كولن و ا. لوى ـ پرووانسال، بيروت ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰؛ ابن‌قُنفُذ، الفارسية فى مبادى الدولة الحفصية، چاپ محمد شاذلى نيفر و عبدالمجيد تركى، تونس ۱۹۶۸؛ ابوالعرب تميمى، طبقات علماء افريقية و تونس، چاپ على شابّى و نعيم‌حسن يافى، تونس ۱۹۶۸؛ بن‌خوجه (محمد)، تاريخ معالم التوحيد فى القديم و فى الجديد، چاپ جيلانى‌بن حاج يحيى و حمادى ساحلى، بيروت ۱۹۸۵؛ محمدمصطفى بيرم‌الخامس، صفوة‌الاعتبار بمستودع الامصار و الاقطار، ج ۱، چاپ على‌بن طاهر شنوفى، تونس ۱۹۹۹؛ عبداللّه‌بن محمد تجانى، رحلة التجانى، چاپ حسن حسنى عبدالوهاب، تونس ۱۳۷۷/ ۱۹۵۸؛ محمدبن ابراهيم زركشى، تاريخ الدولتين الموحدية و الحفصية، چاپ محمد ماضور، تونس ۱۹۶۶؛ محمد سنوسى، مُسامرات الظريف بحسن التعريف، چاپ محمد شاذلى نيفر، بيروت ۱۹۹۴؛ محمدبن محمد عبدرى، رحلة العبدرى، چاپ على‌ابراهيم كردى، دمشق ۱۴۱۹/ ۱۹۹۹؛ مختار عياشى، الزيتونة و الزيتونيون فى تاريخ تونس المعاصر (۱۹۵۸-۱۸۸۳)، تونس ۲۰۰۳؛ فاطمه محمد محجوب، الموسوعة الذهبية للعلوم الاسلامية، ج ۲۵، قاهره: دارالغد العربى، ]بى‌تا.[؛ محمد خضر حسين، تونس و جامع الزيتونة، چاپ على‌رضا تونسى، ]تونس[ ۱۳۹۱/۱۹۷۱؛ محمد شاذلى‌بن قاضى، «الجامعة الزيتونية: ماضيها، حاضرها، مستقبلها»، المجلة الزيتونية، ج ۹، ش ۶ (۱۳۷۴)؛ محمدطه ولى، المساجد فى الاسلام، بيروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸؛ محمدمختاربن محمود، «جامع‌الزيتونة: من اقدم الكليات العلمية فى العالم و اكثرها انتاجا فما هى مهمته و هل هو قائم بها؟»، المجلة الزيتونية، ج ۲، ش ۲ (رمضان ۱۳۵۶)، ش ۳ (شوال ۱۳۵۶)؛ طاهر معمورى، دانشگاه زيتونه: تاريخ فرهنگ و علوم اسلامى در دوران حكمرانى خاندان حفص و تركان، ترجمه زهرا خسروى، تهران ۱۳۷۸ش؛ محمود مَقْديش، نزهة‌الانظار فى عجائب التواريخ و الاخبار، چاپ على زوارى و محمد محفوظ، بيروت ۱۹۸۸؛ محمدبن محمد وزير، الحلل السندسية فى الاخبار التونسية، چاپ محمد حبيب هيله، بيروت ۱۹۸۵.

/ ستار عودى /

معمارى. جامع زيتونه، در گذر زمان تغييراتِ بسيارى كرده‌است. بخشى از سرگذشتِ اين بنا از چشمِ مورخان دور مانده بود تا اينكه با پژوهشهايى نظير تحقيق احمد فكرى در ۱۳۳۱ش، جزئيات بيشترى از تاريخ آن روشن شد (سيدعبدالعزيز سالم، ج ۲، ص ۴۳۶). گويا مسجد در حدود

قشه كف بناى جامع زيتونه و تغييرات آن از قرن سوم تا قرن سيزدهم   

سال ۱۱۴ كم‌وبيش همين حدودِ فعلى را داشته و محراب آن هم در همين نقطه فعلى بوده، اما شبستان آن فقط شامل چهار فرش‌انداز موازى ديوار بوده‌است. به گواهى كتيبه دورِ صحن، در ۲۴۸، ابوابراهيم احمد اغلبى مسجد را بازسازى كرده‌است. بر همين اساس ترديدى نيست كه در اين زمان، كل شبستان فعلى، بدون رواق شمالىِ پيوسته به آن، برجا بوده و گويا صحن هم رواقى نداشته‌است. مسجد در اين زمان، يعنى تا دوره اغلبيان، پنج در داشته‌است: دو درْ در غرب و سه درْ در شرق. از اين درها، فقط يك در شرقى به شبستان باز مى‌شد و چهار در ديگر به صحن راه داشت ) فكرى، ۱۳۸۱، ص ۲۵۵ـ۲۵۶، ۲۶۰، تصوير ۱۰۶). در نيمه سده سوم، گنبد بالاى سر محراب و در اواخر سده چهارم، گنبد بَهْو را بر بنا افزوده‌اند. پس از اين تغييرات، ساختار اصلى مسجد كم‌وبيش ثابت مانده‌است ( ادامه مقاله)

 

بناى فعلى مسجد زيتونه چهارگوشى نامنتظم است. ديوار قبله ۶۱ متر، ديوار شرقى ۶۵ متر، ديوار شمالى ۵۷ متر، و ديوارِ غربى ۷۶ متر طول دارد. ديوارها از سنگ آهك و بلندى آنها نُه متر و ضخامتشان ۲۰ر۱ متر است (سيدعبدالعزيز سالم، ج ۲، ص ۴۳۸ـ۴۳۹). مسجد شبستانى در جنوب و صحنى رواق‌دار در شمال و مناره‌اى ستبر در گوشه شمال‌غربىِ صحنْ دارد. صحنْ چهارگوشِ نامنتظمى است كه بلندترين ضلع آن در جانب جنوب، ۵۲ متر و كوچك‌ترين ضلع آن در جانب شرق، ۳۷ متر درازا دارد (Ä فكرى، ۱۳۸۱، ص۲۶۰). در سده يازدهم، در امتداد ديوار شرقى مسجد، رواقى به پهناى دو دهانه ساخته‌اند و راه ورود به آن پلكانى عريض است كه به درگاهى مى‌رسد.اين پلكان ورودى اصلى مسجد و آن رواق مقدمه ورود به مسجد از جانب غربى است (Ä حشايشى، ص۲۰؛ ميچل[۶] ، ص ۲۲۱ و تصوير).

شبستان مسجد را، كه ۵۴ متر طول و ۲۶ متر عرض دارد، با چهارده طاقگانِ عمود بر ديوار قبله به پانزده فرش‌انداز بخش كرده‌اند. فرش‌انداز ميانى، كه بر محور محراب است، بلندتر و پهن‌تر است. عرض اين فرش‌انداز ۸۰ر۴ متر و عرض بقيه فرش‌اندازها سه متر است. هر طاقگان از پنج ستون به فاصله سه متر و قوسهاى ميانِ آنها تشكيل شده‌است. طاقگانها تا ديوار قبله پيش نمى‌روند و به فرش‌اندازى در امتداد ديوارِ قبله ختم مى‌شوند كه ۳۰ر۴ متر پهنا دارد. ستونهاى مشرف بر ديوار قبله وستونهاى مشرف بر حياطْ دوتايى است (Ä كرسول[۷] ، ص ۳۸۷، تصوير۲۵۰؛ فكرى، ۱۳۸۱، ص ۲۵۸). ستونهاى فرش‌انداز مركزى از مرمرِ سرخ و از بقيه ستونها سترگ‌تر و بلندترند و ديگر ستونها از مرمر سفيدند. ستونها صورتهاى گوناگونى دارد، زيرا آنها را از بناهاى مختلف ويرانه‌هاى قرطاجه[۸]  آورده‌اند. قوسهاى طاقگانهاى شبستان نعل‌اسبى و بيز است. مقدمه ورود به شبستان يك رواق است. از مخدوش‌بودنِ كتيبه نماى شبستان چنين برمى‌آيد كه اين رواق و سه رواق ديگرِ گرداگردِ صحن را بعدها بر بنا افزوده‌اند (Ä كرسول، ص ۳۸۷؛ سيدعبدالعزيز سالم، ج ۲، ص ۴۳۹).

محراب، همانند بيشتر محرابهاى مساجد مغربى، داراى قوسى نعل‌اسبى است و نيم‌گنبدِ بالاى گودىِ آن صورتى صدفى دارد. در دو جانب محراب، دو جفت ستون سفيد و سياه بر پاستونى چهارگوش نشسته‌است (Ä سيدعبدالعزيز سالم، ج ۲، ص ۴۴۱ـ۴۴۲؛ حشايشى، ص ۷۱، تصوير). در غرب محراب، اتاقكى است كه منبر چوبى مسجد در آن نگهدارى مى‌شود. در شرق محراب، درى به اتاق يا مقصوره‌اى مستطيل‌شكل راه دارد كه حدود پنج متر از ديوار مسجد بيرون نشسته‌است (Ä فكرى، همانجا؛ حشايشى، ص ۷۲، تصوير).

مسجد زيتونه دو گنبد دارد: يكى بالاى سر محراب و ديگرى بر محور محراب، مشرف بر صحن. اين دو گنبد، هم در ساختار و هم از نظر محل قرارگيرى، مشابه گنبدهاى مسجدِ قَيْروان‌اند (Ä قيروان*). گنبد بالاى سر محراب را، بنا بر كتيبه كوفى زير آن، در ۲۵۰ به دستور مستعين‌باللّه، خليفه عباسى (حكـ : ۲۴۸ـ۲۵۲) ساخته‌اند. اين گنبد بر سه قوس آزاد و يك قوس متصل به ديوار سوار است. هر پاى قوسِ متصل به ديوار بر سه ستونِ توكارِ چسبيده‌به‌هم قرار دارد و هر پاى قوسِ روبه‌روى آن بر پنج ستون استوار است كه در ساختارى چليپايى كنار هم ايستاده‌اند. كتيبه گنبد در ترازى بالاتر از نوك اين قوسها نشسته‌است. بالاى كتيبه، ناحيه انتقال گنبد آغاز مى‌شود كه سكنجهايى صدفى‌شكل دارد. سكنجها بروز خارجى ندارند و اين بخش از گنبد از بيرون، مكعبى كامل است كه بر هر ضلع آن، سه طاق‌نما تعبيه كرده‌اند. بالاتر از اين بخش، ساقه استوانه‌اىِ گنبد قرار دارد كه در آن ده پنجره با قوسهايى ابلق نشانده‌اند. اين ده پنجره از درون، در دلِ طاق‌نمايى با ستونهاى توكار قرار گرفته‌اند كه بقيه دهانه‌هاى آن كور است. بيست خياره گنبد، كه از بيرون سفيدرنگ‌اند، از اين ده پنجره و ده دهانه كورِ ميانِ آنها برخاسته‌است (Ä كرسول، همانجا). گنبد ديگر را قبة‌البَهْو مى‌خوانند؛ يعنى گنبدى كه در ورودى است (Ä بهو*). اين گنبد در ميانه رواق، مشرف بر صحن و بر فراز درگاه شبستان قرار دارد. اين گنبد را در ۳۸۱ ساخته‌اند. ساختار اين گنبد مشابه گنبدِ بالاى سر محراب است؛ با اين تفاوت كه دهانه آن اندكى كوچك‌تر است و همين آن را رعناتر نشان مى‌دهد. اين ويژگى از آن جهت اهميت دارد كه شخص حاضر در صحن، نماى كاملى از اين گنبد را پيشِ چشم دارد. اين گنبد تزيينات ظريفى دارد، ازجمله اينكه قوس پنجره‌هاى ساقه آن را با نقشى صدفى و ستونهاى ميان پنجره‌ها را با كاشيهاى خشتى ظريف و لعاب‌دارى آراسته‌اند كه لوزى چيده شده‌اند (Ä سيدعبدالعزيز سالم، ج ۲، ص۴۴۰ـ۴۴۱).

مناره چهارگوش مسجد زيتونه در گوشه شمال‌غربى صحن است كه به قولى، مناره نخستينْ برجِ صومعه‌اى بوده كه مسجد را در سده‌هاى نخستينِ اسلامى به‌جاى آن ساخته‌اند. گويا دست‌كم يك‌بار در ۷۱۲ و يك‌بار در دوره حكومت محمدباى مرادى (متوفى ۱۱۰۸) برج را مرمت كرده و بر بلندى‌اش افزوده‌اند. اين مناره را، كه ارتفاعش به سى متر مى‌رسيد و در آستانه فروريختن بود، در ۱۳۰۹ برچيدند. ساخت مناره فعلى، كه ظاهرى اندلسى و ۴۳ متر بلندى دارد، در  ۱۳۱۲ به‌پايان رسيد (Ä حشايشى، ص ۱۶ـ۱۸؛ سيدعبدالعزيز سالم، ج ۲، ص ۴۳۹).

از جلوه‌هاى چشمگير مسجد زيتونه نماهاى ابلق مركّب از سنگهاى سفيد و سرخ و خاكسترى است. اين‌گونه تزيينات ابتدا در بخش داخلى گنبد جلو محراب و پس از آن، در نماى گنبد بهو به‌كار رفته‌اند. گويا استفاده از تزيينات دورنگ در اين مسجد از ۲۵۰ تحت تأثير مسجد قرطبه آغاز شده‌است (سيدعبدالعزيز سالم، ج ۲، ص ۴۴۱).

منبر مسجد داراى تاريخ ۲۵۰، شبيه منبر جامع قيروان و البته كوچك‌تر از آن است. اين منبر را با نقشهاى متنوع گياهى و هندسى آراسته بوده‌اند كه بسيارى از بخشهاى آن ازميان رفته‌است (همان، ج ۲، ص ۴۴۲ـ۴۴۳).

برخى از عناصر مشترك ميان مسجد زيتونه و مسجد قيروان بعدها به جلوه‌اى ثابت در معمارى دوره فاطمى بدل شد. مثلا اتاق كوچكى به نام مقصوره در كنار محراب وجود دارد كه در مساجد دوره فاطمى نيز ديده مى‌شود، همانند مسجد جُيوشى و مسجد صالح طلائع. ويژگى ديگرى كه در مسجد قيروان هم ديده مى‌شود وجود گنبد بهو است. مى‌توان ساخت اين گنبد را برگرفته از معمارى مغربى دانست. پس از مسجد قيروان و زيتونه، در مسجد الازهر (Ä الازهر*، جامع) هم چنين گنبدى ساخته‌اند (فكرى، ۲۰۰۸، ج ۱، ص ۱۲۶).

منابع : محمدبن عثمان حشايشى، تاريخ جامع الزيتونة، چاپ جيلانى‌بن حاج يحيى، صفاقس، تونس ۲۰۰۶؛ سيدعبدالعزيز سالم، ]المغرب فى[ العصر الاسلامى، در المغرب الكبير، ج ۲، ]قاهره[ ۱۹۶۶؛ احمد فكرى، مساجد القاهرة و مدارسها، قاهره ] ۲۰۰۸[؛ همو، مساجد القاهرة و مدارسها: المدخل، ]قاهره ?۱۳۸۱/ ۱۹۶۱[؛

Keppel Archibald Cameron Creswell, A short account of early Muslim architecture, revised and supplemented by James W.Allan, Aldershot, Engl. ۱۹۸۹; George Michell, "North Africa and Sicily", in Architecture of the Islamic world, ed. George Michell, London: Thames and Hudson, ۱۹۸۴.

/ اكرم ارجح /



[۱] . St. Olive

[۲] . Sfax

[۳] . Susa

[۴] . Gafsa

[۵] . Tuzar

[۶] . Michell

[۷] . Creswell

[۸] . Carthage

نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 22
تاریخ 1396
وضعیت چاپ
  • چاپ شده