زهره

معرف

سومين جرم آسمانى از حيث دورى از زمين در هيئت بطلميوسى.
متن

زهره (يا ناهيد)، سومين جرم آسمانى از حيث دورى از زمين در هيئت بطلميوسى.

۱) در نجوم. واژه زهره در عربى از ريشه «ز ه ر» به معناى درخشيدن است (← ابن منظور، ذيل «زهر»). در متون يونانى، واژه فوسفُروس (fwsjƵor) براى زهره به كار رفته است (بطلميوس[۱] ، ۱۹۹۸، تعليقات تومر[۲] ، ص ۴۵۰، پانويس ۵۹). هخامنشيان سياره زهره را «ستاره» آناهيتا مى ناميدند (واردن[۳] ، ج ۲، ص ۱۹۲). حَبَش حاسب (گ ۸۵ر) معادل فارسى و رومى زهره را به ترتيب اَناهيد و ابروديطا ذكر كرده است (براى نمونه هايى از معادل فارسى ← اوستا، آبان يشت، ص ۲۳۹، ۲۶۹ـ ۲۷۹؛ بندهش، ص ۵۷ـ ۵۸، ۶۰). از كهن ترين موارد رصد منظم و متوالى زهره، رصدهاى تشريق و تغريب* آن، در دوره پادشاهى آميزادوگا[۴] در بابل (حدود قرن هفدهم پيش از ميلاد) بود. اين رصدها در بازه زمانى ۲۱ساله و با هدف كاربرد در پيشگوييها براى حاكمان انجام شده اند و در شصت وسومين لوح مجموعه اى با عنوان انوما آنو انليل[۵] (به معناى در دوره آنو و انليل) ثبت شده اند (واردن، ج ۲، ص ۴۹ـ۵۰؛ اونز[۶] ، ص ۱۴ـ۱۵). بطلميوس (۱۹۹۸، ص ۴۶۹ـ ۴۷۰) نيز به مواردى از رصدهاى زهره توسط تئون اسكندرانى[۷] (رياضى دان و منجم يونانى قرن چهارم ميلادى) اشاره كرده است. مبحث نزديك تربودن فلك زهره يا خورشيد به زمين، در يونان باستان و دوره اسلامى، اهميت داشت. به گزارش بطلميوس (۱۹۹۸، ص ۴۱۹)، برخى منجمان پيش از وى معتقد بودند افلاك زهره و عطارد دورتر (بالاتر) از فلك خورشيد قرار دارند، چون درغيراين صورت مى بايست گذر آنها از مقابل قرص خورشيد رؤيت مى شد. بطلميوس، در پاسخ به اين منجمان، درخشندگى زياد قرص خورشيد را علت رؤيت ناپذيرى آنها بيان كرده است. در برخى منابع دوره اسلامى (به ويژه نجومى و تاريخى)، گزارشهايى از رصد گذر زهره از مقابل خورشيد ثبت شده است، كه براساس تاريخ وقوع پديده هاى مذكور و گزارشهاى رصدى عرضه شده نمى توان آنها را گذر زهره دانست، بلكه گزارش كنندگان، به احتمال زياد، آنها را با رصد لكه هاى خورشيدى خلط كرده اند (← گولدستاين[۸] ، ص ۵۱ـ۵۵). يكى از كهن ترين اين گزارشها نقل قول قِفطى (متوفى ۴۶۴؛ ص ۱۵۶) از گزارش جعفربن مكتفى مبنى بر رصد لكه اى بر سطح خورشيد در سه شنبه ۱۹ رجب ۲۲۵ است، كه براساس آن، اين لكه ۹۱ روز بر سطح خورشيد مشاهده مى شده است. به گفته قفطى (همانجا)، كِندى اين پديده را كسوف (گذر) زهره دانسته است، حال آنكه گذر زهره از مقابل خورشيد فقط چند ساعت طول مى كشد و گزارش رصد اخير نادرست است. ابن سينا (ج ۲، فن ۴، ص ۴۶۳) نيز به رؤيت زهره مانند خالى بر قرص خورشيد، بدون ذكر تاريخ براى آن، اشاره كرده است؛ اما با توجه به اينكه تنها گذر زهره در دوره زندگى ابن سينا (متوفى ۴۲۸) در ۴ جمادى الآخره ۴۲۳ بوده است و ابن سينا نيز محل زندگى خود و زمان اين گذر را بيان نكرده است، پديده رصدى مذكور در اين گزارش را نيز نمى توان گذر زهره دانست (گولدستاين، ص ۵۲ ـ ۵۳؛ براى آگاهى از گزارشهاى ديگر از اين پديده در منابع دوره اسلامى همان، ص۵۳ـ۵۵). نخستين گزارش موثق از گذر زهره به ۸ شعبان ۱۰۴۹/ ۴ دسامبر ۱۶۳۹ باز مى گردد كه اين گذر را جريمايا هاراكس[۹] (منجم انگليسى) و دوستش ويليام كربترى[۱۰] رصد كردند (تيتس[۱۱] ، ص ۳۳۶). در رصد گذر زهره از مقابل خورشيد و استفاده از روش اختلاف منظر، مقدار واحد نجومى[۱۲] (فاصله متوسط زمين تا خورشيد، در حدود ۰۰۰، ۰۰۰، ۱۵۰ كيلومتر) را مى توان تعيين كرد، كه نخستين بار، در ۱۰۷۳/۱۶۶۳، جيمز گرگورى[۱۳] (منجم و رياضى دان اسكاتلندى) آن را مطرح كرد و سپس ادموند هالى[۱۴] (متوفى ۱۱۵۵/۱۷۴۲) آن را به صورت جدّى ترى با انتشار چند مقاله پى گرفت. هالى گذرهاى زهره در ۱۱۷۴/ ۱۷۶۱ و ۱۱۸۳/ ۱۷۶۹ را موقعيت مناسبى براى اين محاسبات مى دانست و منجمان را به استفاده از اين دو موقعيت تشويق كرد، اما خود پيش از آن درگذشت. سرانجام جيمز شورت[۱۵] اسكاتلندى گذر ۱۱۷۴/۱۷۶۱ را رصد و توماس هورنزبى[۱۶] در ۱۱۸۵/۱۷۷۱، در مقاله اى گذر ۱۱۸۳/۱۷۶۹ را تحليل كرد و مقدار واحد نجومى را با ۸ر۰% خطا به دست آورد (همان، ص ۳۳۷ـ۳۴۷). به پيروى از هيئت بطلميوسى، اغلب منجمان دوره اسلامى زهره را يكى از دو سياره سِفلى برمى شمردند (← ابوريحان بيرونى، ۱۳۶۲ش، ص ۷۹؛ نصيرالدين طوسى[۱۷] ، ج ۱، ص ۱۱۱). در قرن هفتم، مؤيدالدين عُرضى دمشقى استدلال پيشينيان بطلميوس، مبنى بر گذرنكردن زهره از مقابل خورشيد، براى توجيه دورتربودن فلك زهره از خورشيد را رد كرد، اما معتقد بود فاصله بين فلك عطارد و فلك خورشيد براى قرارگيرى فلك زهره در آن كافى نيست و بنابراين فلك زهره بايد دورتر (بالاتر) از فلك خورشيد باشد (← ص ۶۶، ۲۹۸، ۳۰۲ـ۳۰۸). قطب الدين شيرازى (متوفى ۷۱۰؛ گ ۱۸پ ـ ۱۹پ) نيز زهره را در فلكى بالاتر از فلك خورشيد مى دانست، اما غياث الدين جمشيد كاشانى (متوفى ح ۸۳۲؛ ص ]۳۰۵ـ ۳۰۷[؛ براى متن مصحَّح، ترجمه و شرح رساله كاشانى پايان نامه كارشناسى ارشد حميد بهلول در رشته تاريخ علم)،براساس محاسبات، موضع فلك زهره را زير فلك خورشيد مشخص كرده است. عجيب آنكه قوشچى (متوفى ۸۷۹) نيز بااينكه در بحث از افلاك زهره آن را كوكب عُلْوى نام نهاده ( گ ۱۵پ)، فلك آن را زير فلك خورشيد دانسته است ( گ ۶ر). در قرن يازدهم/ هفدهم، گاليله[۱۸] ، با رصد تغييرات اَهِلّه زهره تا نزديك بدر با تلسكوپ، قرارگيرى اين سياره ميان زمين و خورشيد و گردش زهره به دور خورشيد را تأييد كرد؛ كه صريحآ شاهدى بر رد نظام بطلميوسى و تلويحآ تأييدى بر نجوم كوپرنيكى بود (← سيدز[۱۹] ، ص ۷۴ـ۷۵؛ تصوير۱). منجمان دوره اسلامى، براى توجيه حركت زهره، پنج فلك براى آن درنظر مى گرفتند (← ابوريحان بيرونى، ۱۳۶۲ش، ص۱۲۲ـ۱۲۹؛ قطان مروزى، ص۹۸ـ۱۰۱، ۱۱۲ـ۱۱۶؛ مسعودى مروزى، ص ۵۸ـ۶۲؛ قوشچى، گ ۱۵رـ۱۶ر؛ نيز ← فلك/ افلاك*). بطلميوس (۱۹۹۸، ص ۴۳۸) حركت وسط (ميانگين) زهره را حدود ۵۹ دقيقه در شبانه روز ذكر كرده است. او (۱۹۹۸، ص ۴۲۴) پنج بار گردش زهره در فلك تدويرش را حدود هشت سال خورشيدى دانسته است كه طبق محاسبات وى، در اين مدت مركز تدوير زهره حدود هشت بار بر محيط فلك حامل خود مى گردد. مقاديرى بسيار نزديك به مقادير پيش گفته براى شعاع فلك تدوير، سرعت حركت مركز تدوير آن بر حامل و سرعت حركت زهره بر محيط تدوير، در آثار منجمان دوره اسلامى نيز يافت مى شود (براى نمونه ← ابوريحان بيرونى، همانجا؛ عرضى دمشقى، ص ۲۷۲، ۳۰۱). از منجمان دوره اسلامى، كاشانى، با به كارگيرى روشى غيربطلميوسى، مقادير طول و عرض دايرة البروجى زهره را دوباره محاسبه كرد (← وان بروملن[۲۰] ، ص ۳۵۸ـ۳۷۴). زهره همواره در نزديكى خورشيد، پس از غروب يا پيش از طلوع آن، ديده مى شود و نيز سرعت حركت ظاهرى زهره و خورشيد در طول دايرة البروج تقريبآ با هم برابرند، ازاين رو در نجوم بطلميوسى و سپس در دوره اسلامى، در تبيين موضع آن، مركز تدوير اين سياره را همواره نقطه اى نزديك به خط واصل بين زمين و خورشيد و گاه منطبق بر آن مى دانستند ( بطلميوس، ۱۹۹۸، ص ۴۲۴، ۴۴۲، ۴۴۴؛ براى نمونه اى در اين مورد از آثار منجمان دوره اسلامى ← ابوريحان بيرونى، ۱۳۷۳ـ۱۳۷۵، ج ۳، ص ۱۱۶۰ـ۱۱۶۲؛ قطب الدين شيرازى، گ ۷۷پ ـ۷۸ر). از ديگر مشخصه هاى مرتبط با رؤيت پذيرى زهره، مقدار كشيدگى[۲۱] غربى يا شرقى آن از خورشيد بوده، كه بيشترين فاصله زاويه اى زهره از خورشيد در شرق يا غرب آن تعريف شده است. بطلميوس (۱۹۹۸، ص ۴۶۹ـ۴۷۰)، براساس رصدهاى تئون اسكندرانى از زهره، مقدار بيشينه زاويه كشيدگى زهره را ۴۷ درجه شرقى يا غربى به دست آورده است (نيز تصوير۲). در منابع نجوم دوره اسلامى نيز همين مقدار براى بيشترين كشيدگى زهره ذكر شده است (براى نمونه ← نصيرالدين طوسى، ج ۱، ص ۱۷۹؛ عرضى دمشقى، ص ۱۹۹). حركت رفت و برگشتى زهره و دورى و نزديكى آن به زمين منجر به ناهنجاريهايى در حركت آن نسبت به زمين مى شده است (بطلميوس، ۱۹۹۸، ص ۴۲۳ـ۴۲۶، ۴۶۹ـ۴۸۴؛ ابوريحان بيرونى، ۱۳۷۳ـ۱۳۷۵، ج ۳، ص۱۲۸۰ـ۱۳۰۰؛ مسعودى مروزى، ص ۶۱؛ براى آگاهى از مشخصه هاى مدارى زهره، ازجمله مقادير تعديل و عرض آن ← ابن يونس، ص ۱۸۸ـ۱۸۹، ۱۹۴ـ۱۹۹؛ زيج الغ بيگ، گ ۱۵۴پ ـ۱۵۷پ). به باور هنديان باستان، زهره نيز همراه با ديگر سيارات حركت خود را در آغاز آفرينش از نقطه اول حَمَل آغاز كرده است و بار ديگر با سيارات ديگر در همان نقطه اجتماع خواهد كرد. ابوريحان بيرونى (۱۳۷۳ـ۱۳۷۵، ج ۳، ص ۱۳۰۲ و پانويس ۲) تعداد دورهاى كامل زهره بين اين دو اجتماع را ۳۸۸، ۰۲۲،۷ دور دانسته است (قس همو، ۱۳۶۲ش، ص۱۵۰، كه در آن تعداد دورهاى زهره را متفاوت ذكر كرده است؛ براى آگاهى از اين باور و اصطلاحات مربوط به آن ← زحل*). منجمان دوره اسلامى مقادير مختلفى براى قطر ظاهرى، فاصله و حجم زهره به دست آورده اند. ابوريحان بيرونى (۱۳۶۲ش، ص۱۵۱)، به پيروى از ابَرخُس[۲۲] و بطلميوس، قطر ظاهرى زهره را ۱ر۰ قطر ظاهرى خورشيد دانسته است (نيز كاشانى، ص] ۳۰۵[). كاشانى (ص ]۳۱۵ـ ۳۱۶[) قطر زهره را حدود ۷۵% قطر زمين (۹۶۰ فرسخ، معادل ۷۶۹،۵ كيلومتر)، نسبت جرم زهره به جرم زمين را حدود يك هجدهم، و فاصله متوسط زهره از زمين را ۱۳۱، ۰۶۲،۱ فرسخ دانسته است (قس مسعودى مروزى، ص۱۱۸ـ ۱۱۹؛ قطان مروزى، ص ۱۹۴؛ عرضى دمشقى، ص ۳۰۷ـ ۳۰۸). در احكام نجوم، زهره را سياره اى ماده دانسته اند كه تأثير آن در شب بيشتر است و بر سپيدى و پاكى و خوش طعمى، از اقليمها بر اقليم پنجم، از روزهاى هفته بر روز جمعه، و از كانيها بر مس سرخ، لاجورد، مرواريد، صدف، دَهنَج*، مرجان، نقره، مها، شيشه و مَغنيسا دلالت دارد و آن را سعد كوچك دانسته اند (← بطلميوس، ۱۹۸۰، باب ۱، فصل ۶، ص ۴۱، فصل ۷، ص ۴۳؛ ابوريحان بيرونى، ۱۳۶۲ش، ص ۳۵۶، ۳۶۷، ۳۶۹؛ مَجريطى، ص ۴۹). بطلميوس (۱۹۸۰، باب ۱، فصل ۴، ص ۳۷) طبع زهره را شبيه مشترى، يعنى معتدل مايل به گرم و مرطوب، اما با عملكردى متضاد آن دانسته است (نيز ← شهمردان بن ابى الخير، ص ۵۸؛ قس ابوريحان بيرونى، ۱۳۶۲ش، ص ۳۶۷، كه زهره را داراى طبعى سرد و مرطوب ذكر كرده است). در اساطير روم، ونوس (زهره) در شمار خدايان بزرگ نبود وآن را حامى باغهاى سبز مى دانستند. از قرن دوم پيش از ميلاد، او را با آفروديته (الهه عشق و زيبايى در اسطوره هاى يونان) يكى دانستند و داستانهاى آفروديته را به او نسبت دادند ( گريمال[۲۳] ، ذيل "VÅnus"؛ كوترل[۲۴] ، ص ۱۴۲ـ۱۴۳). در اسطوره هاى ايران، زهره را سپاهبد نيمروز دانسته ( بندهش، ص ۵۷ـ ۵۸، ۶۰) و در آبانيشت اوستا، آن را به عنوان فرشته موكل بر آب ستايش كرده اند (← اوستا، توضيحات پورداود، ص ۱۵۸ـ ۱۷۶)، پيش از اسلام، برخى عربهاى شام و عراق زهره را هنگام تشريق (← تشريق و تغريب*) مى پرستيدند و آن را در اين حالت عُزّى مى ناميدند (نالينو[۲۵] ، ص ۱۰۶). در ادبيات فارسى، زهره را «خنياگر فلك» ناميده اند، چنان كه مسعود سعد سلمان در بيتى در مدح حاكم زمانش به اين نكته اشاره كرده است (← ص ۲۵۵، بيت ۹؛ براى شواهد ادبى ديگر در اين باره ← مصفّى، ذيل واژه؛ نيز ← بخش ۲ مقاله). در نجوم جديد، زهره (با قطر استوايى ۱۰۴،۱۲ كيلومتر) از زمين كوچك تر و به خورشيد نزديك تر است و از حيث فاصله از خورشيد، دومين سياره منظومه شمسى به شمار مى آيد. زهره در هر ۲۴۳ روز زمينى يك دور حول محور خود و در هر ۲۲۵ روز زمينى يك دور حول خورشيد مى چرخد و در نورانى ترين حالت، قدر ظاهرى[۲۶] آن به ۷ر۴- مى رسد (براى آگاهى از مشخصه هاى نجومى ديگر زهره >فرهنگ نجوم<[۲۷] ، ذيل "Venus"؛ سيدز، ص ۴۵۶؛ دگانى[۲۸] ، ج ۲، ص ۲۰۷).

منابع : ابن سينا، الشفاء، الرياضيات، ج ۲، الفن الرابع: علم الهيئة، چاپ محمدرضا مدور و امام ابراهيم احمد، ]قاهره، بى تا.[، چاپ افست قم ۱۴۰۵؛ ابن منظور؛ ابن يونس، الزيج الكبير الحاكمى، نسخه خطى كتابخانه ليدن، ش ۱۴۳.Or، نسخه عكسى كتابخانه بنياد دايرة المعارف اسلامى؛ ابوريحان بيرونى، كتاب التفهيم لاوائل صناعة التنجيم، چاپ جلال الدين همائى، تهران ۱۳۶۲ش؛ همو، كتاب القانون المسعودى، حيدرآباد، دكن ۱۳۷۳ـ۱۳۷۵/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۶؛ اوستا، يشت ها، گزارش پورداود، تهران ۱۳۴۷ش؛ بندهش، ]گردآورى [فرنبغ دادگى، ترجمه مهرداد بهار، تهران: توس، ۱۳۶۹ش؛ احمدبن عبداللّه حبش حاسب، زيج، نسخه خطى كتابخانه ينى جامع استانبول، شماره ۷۸۴، ميكروفيلم كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ش ۲۱۱؛ ماير دگانى، نجوم به زبان ساده، ترجمه محمدرضا خواجه پور، تهران ۱۳۶۹ش؛ زيج الغ بيگ، ]تأليف الغ بيگ و جمعى از همكاران[، نسخه خطى كتابخانه ملى تبريز، مجموعه حاج محمدآقا نخجوانى، ش ۳۵۹۸؛شهمردان بن ابى الخير، روضة المنجمين، چاپ جليل اخوان زنجانى، تهران ۱۳۸۲ش؛ مؤيدالدين عُرضى دمشقى، تاريخ علم الفلك العربى (كتاب الهيئة)، چاپ جورج صليبا، بيروت ۱۹۹۰؛ حسن بن على قطان مروزى، گيهان شناخت، چاپ عكسى از نسخه خطى كتابخانه آيت اللّه مرعشى نجفى، چاپ محمود مرعشى نجفى، قم ۱۳۷۹ش؛ محمدبن مسعود قطب الدين شيرازى، اختيارات مظفرى، نسخه خطى كتابخانه ملى جمهورى اسلامى ايران، ش ۳۰۷۴ف؛ على بن يوسف قِفطى، تاريخ الحكماء، و هو مختصر الزوزنى المسمى بالمنتخبات الملتقطات من كتاب اخبار العلماء باخبار الحكماء، چاپ يوليوس ليپرت، لايپزيگ ۱۹۰۳؛ على بن محمد قوشچى، فارسى هيئت، نسخه خطى كتابخانه آستان قدس رضوى، ش ۱۲۱۰۲؛ غياث الدين جمشيد كاشانى، سُلَّم السماء، نسخه خطى كتابخانه ملى ملك، ش ۸/۳۱۸۰؛ همان، ويرايش، ترجمه و تحقيق حميد بهلول، پايان نامه كارشناسى ارشد پژوهشكده تاريخ علم دانشگاه تهران، ۱۳۸۶ش؛ مَسلَمة بن احمد مَجريطى، غاية الحكيم، بقلم محمود نصار، ]قاهره، بى تا.[؛ مسعود سعد سلمان، ديوان، چاپ غلامرضا رشيد ياسمى، تهران ۱۳۶۲ش؛ محمدبن مسعود مسعودى مروزى، جهان دانش، چاپ جليل اخوان زنجانى، تهران ۱۳۸۲ش؛ ابوالفضل مصفّى، فرهنگ اصطلاحات نجومى، تهران ۱۳۶۶ش؛ كارلو آلفونسو نالينو، علم الفلك: تاريخه عند العرب فى القرون الوسطى، رم ۱۹۱۱؛

Arthur Cotterell, A dictionary of world mythology, Oxford ۱۹۹۷; A Dictionary of astronomy, ed. Ian Ridpath, Oxford ۲۰۰۷; James Evans, The history and practice of ancient astronomy,NewYork ۱۹۹۸; Bernhard Raphael Goldstein, "Some medieval reports of Venus and Mercury transits", Centaurus, vol. ۱۴, no.۱ (Dec. ۱۹۶۹); Pierre Grimal, Dictionnaire de la mythologie grecque et romaine, Paris ۱۹۸۶; Mu¤hammad b. Mu¤hammad Na¤s¦ âr al-D¦ ân T¤ u¦ s¦ â, Na¤s¦ ir al-D¦ in al-T¤ u¦ s¦ i’s memoir on astronomy =A l-Tadhkira f¦ i ‘ilm al-hay’a, ed. and tr. F. J. Ragep, New York ۱۹۹۳; Claudius Ptolemy, Ptolemy’s A lmagest, translated and annotated by G. J. Toomer, Princeton, N. J. ۱۹۹۸; idem, Tetrabiblos, edited and translated into English by F. E. Robbins, London ۱۹۸۰; Michael A. Seeds, Foundations of astronomy, Belmont, Calif. ۱۹۹۰; DonaldA.Teets, "Transits of Venus and the astronomical unit", Mathematics magazine, vol. ۷۶, no. ۵ (Dec. ۲۰۰۳); Glen Van Brummelen, "Taking latitude with Ptolemy: Jamsh¦ âd al-K¦ash¦ â’s novel geometric model of the motions of the inferior planets", A rchive for history of exact sciences, vol. ۶۰, no. ۴ (July ۲۰۰۶); Bartel L. Van der Waerden, Science awakening, vol.۲, Groningen ۱۹۷۴.

/ پويان رضوانى /

۲) در زبان و ادب فارسى. آنچه امروزه در زبان فارسى «سياره زهره» ناميده مى شود، در متون متعلق به ايران پيش از اسلام اَناهيد ناميده مى شده است (← مكنزى[۲۹] ، ذيل «اَناهيد»)؛ در ادب فارسى هنوز هم ناهيد يكى از نامهاى ديگر سياره زهره است (← ادامه مقاله). نمى توان به دقت مشخص كرد از چه زمانى نام ناهيد به اين جرم آسمانى (سياره زهره) داده شده است، اما در وزيدگيهاى زادِسپَرَم ناهيد و اَناهيد از نامهاى اين سياره است (← زادسپرم، فصل ۳۰، بند ۱۲ـ۱۳). وصف زهره و ناهيد در متون زبان فارسى (اعم از متنهاى ادبى، آثار نجومى يا احكام نجومى) نشان دهنده درهم آميزى سه باور مختلف درباره اين جرم فلكى است. يكى برآمده از بعضى ويژگيهاى فرشته موكل بر آبها (آناهيتا) در ايران پيش از اسلام كه به متون احكام نجومى دوره اسلامى راه يافته و به سياره زهره منسوب شده است (← ابوريحان بيرونى، ص ۳۷۱، كه زهره را «دليل» بر آبها و زمينهاى آبناك مى داند)، ديگرى اينكه زهره را خنياگر فلك، نوازنده، و شاعر مى دانند (همان، ص ۳۸۹) و سوم زهره داستان هاروت و ماروت*. وسعت اوصاف زهره و ناهيدِ خنياگر به مراتب از ديگر اوصاف بيشتر است و بر اين اساس، ناهيد شعر مى سرايد (خاقانى شروانى، ص ۳۱۹، بيت ۸) و خنياگر است (مسعود سعد سلمان، ص ۱۴۲، بيت ۳؛ امير معزّى، ص ۱۳۳، بيت ۲۹۹۸؛ انورى، ج ۱، ص ۸۱، بيت ۵) و بزم برپا مى كند و مجلس بزم دارد (مسعود سعد سلمان، ص ۱۴۹، بيت ۱۳). در اين وصفها، تنوع ابزار موسيقايى متعلق به زهره/ ناهيد بسيار زياد است و او را متنوع ترين نوازنده مى نماياند. زهره/ ناهيد نوازنده كوس (خاقانى شروانى، ص ۱۰۱، بيت ۴؛ حزين لاهيجى، ص۷۰۰، بيت ۱۸)، ارغنون (خاقانى شروانى، ص ۳۱۹، بيت ۸؛ حافظ، ج ۱، غزل ۲۸۸، بيت ۳)، نى (مولوى، ج ۳، ص ۷۶، بيت ۱۲۸۰۲)، قانون (اديب الممالك فراهانى، ج ۲، ص ۴۶، بيت ۱۷)، رباب (حزين لاهيجى، ص ۶۲۹، بيت ۱۸)، چنگ (خاقانى شروانى، ص ۶۲۴، بيت ۱) و نيز يك وسيله واحد اما با سه نام گوناگونِ بَرْبط (انورى، ج ۲، ص ۶۴۳، بيت ۹؛ خاقانى شروانى، ص ۴۴، بيت ۱۱)، رود (امير معزّى، ص ۶۹، بيت ۱۳۳۰) و عود (حافظ، ج ۱، غزل ۱۶۴، بيت ۸) تصوير شده است. براساس همين باور تركيباتى چون «زهره ساز» و «زهره نوا» در متون فارسى در معنى خوش آواز است (دهخدا، ذيل مادّه). دامنه وسيع آگاهيهاى نجومى از زهره/ ناهيد در ادب فارسى نشان مى دهد تقريبآ هيچ يك از خصايص نجومى يا احكام نجومى مربوط به اين جرم آسمانى فراموش نشده و به ادب فارسى راه يافته است (براى گزارشى از مهم ترين دانسته هاى احكام نجومى مورد توجه شاعران ايرانى و ساختار نجومى اين آرا ← ماهيار، ص ۵۷۸، ۵۸۰ـ۵۸۱)، ازجمله اينكه برج ميزان يكى از خانه هاى زهره است (← امير معزّى، ص ۴۱، بيت ۷۷۰، ص ۵۸۷، بيت ۱۳۶۳۲؛ قوامى رازى، ص ۱۳۴، بيت ۶) و خانه ديگر آن برج ثور است ( اميرمعزّى، ص ۱۱، بيت ۲۷۲؛ نظامى، ج ۲، هفت پيكر، ص ۹۹، بيت ۲)، زهره سياره سعد است و تأثير سعد دارد (← اميرمعزّى، ص۶۵۰، بيت ۱۵۰۱۴؛ حافظ، ج ۱، غزل ۴۶، بيت ۶)، اوج زهره در برج جوزاست ( اميرمعزّى، ص ۷۱۷، بيت ۱۶۴۵۶)، وبال زهره در برج عقرب است (← خواجوى كرمانى، ص ۱۸۱، بيت ۱۷)، و اينكه قِران مشترى و زهره در طالع هركس نشانه قران سعدين و صاحب قران بودن آن شخص است (اميرمعزّى، ص ۴۹۵، بيت ۱۱۶۵۰، ص ۵۰۹، بيت ۱۱۹۵۶، ص ۵۸۵، بيت ۱۳۵۹۷؛ نظامى، ج ۲، خسرو و شيرين، ص ۱۳۵، بيت ۱۴). اشاره هاى بسيارى به زهره داستان هاروت و ماروت در ادب فارسى ديده مى شود (براى نمونه ← اميرمعزّى، ص ۱۲۲، بيت ۲۷۱۱؛ خاقانى شروانى، ص۱۳۰، بيت ۱۹؛ نظامى، ج ۳، شرف نامه، ص ۲۸، بيت ۸، ص ۲۴۱، بيت ۱۰، اقبال نامه، ص ۱۹، بيت ۱). داستانى كه در قرآن (بقره: ۱۰۲) آمده است و طبق آن مى گويد دو فرشته به نامهاى هاروت و ماروت به امر خدا به صورت و طبع آدميان به زمين فرستاده شدند تا در ميان مردم حكم كنند. بنابر برخى تفاسير، زنى به نام زهره يا بيدخت يا ناهيد به تظلم از شوهر خود نزد آنان آمد. آن دو فرشته بر او عاشق شدند و او را از شوهر جدا كردند و براى آنكه با زهره درآميزند، شوهر او را كشتند و به خواست زهره خمر خوردند و زهره اسم اعظم خدا را از آنان آموخت و خود به آسمان رفت و آن دو فرشته نيز براى عذاب به امر خدا در چاه بابل زندانى شدند (← سورآبادى، ج ۱، ص ۱۰۵ـ۱۰۶؛ ميبدى، ج ۱، ص ۲۹۵ـ ۲۹۶؛ نيز ← هاروت و ماروت*). در ادب فارسى ذكر شده كه روى زهره سفيد است ( نظامى، ج ۲، هفت پيكر، ص ۱۴۵، بيت ۱۱) و فلز مس متعلق به اوست (← ناصرخسرو، ص ۴۵، بيت ۲۱؛ اوحدى، ص۵۱۲، بيت ۱۰۹۰۹). براى سپيدى و درخشندگى زهره در متون فارسى تركيباتى نظير «زهره بناگوش»، «زهره جبين» و «زهره لقا» در وصف زيبايى معشوق به كار رفته است (دهخدا، همانجا).

منابع : ابوريحان بيرونى، كتاب التفهيم لاوائل صناعة التنجيم، چاپ جلال الدين همائى، تهران ۱۳۶۲ش؛ محمدصادق بن حسين اديب الممالك فراهانى، زندگى و شعر اديب الممالك فراهانى، نوشته و تنقيح على موسوى گرمارودى، تهران ۱۳۸۴ش؛ محمدبن عبدالملك اميرمعزّى، ديوان، چاپ عباس اقبال آشتيانى، تهران ۱۳۱۸ش؛ محمدبن محمد (على) انورى، ديوان، چاپ محمدتقى مدرس رضوى، تهران ۱۳۶۴ش؛ ركن الدين اوحدى، كليّات اوحدى اصفهانى، معروف به مراغى، چاپ سعيد نفيسى، تهران ۱۳۴۰ش؛ شمس الدين محمد حافظ، ديوان، چاپ پرويز ناتل خانلرى، تهران ۱۳۶۲ش؛ محمدعلى بن ابى طالب حزين لاهيجى، ديوان، چاپ ذبيح اللّه صاحبكار، تهران ۱۳۷۴ش؛ بديل بن على خاقانى شروانى، ديوان، چاپ ضياءالدين سجادى، تهران ۱۳۶۸ش؛ محمودبن على خواجوى كرمانى، ديوان، چاپ احمد سهيلى خوانسارى، تهران ۱۳۶۹ش؛ دهخدا؛ زادِ سپَرَم، وزيدگى هاى زادسپرم، نگارش فارسى، آوانويسى، يادداشتها، واژه نامه، تصحيح متن از محمدتقى راشد محصل، تهران ۱۳۸۵ش؛ عتيق بن محمد سورآبادى، تفسير سورآبادى: تفسيرالتفاسير، چاپ على اكبر سعيدى سيرجانى، تهران ۱۳۸۱ش؛ بدرالدين قوامى رازى، ديوان، چاپ جلال الدين محدث ارموى، ]تهران [۱۳۳۴ش؛ عباس ماهيار، «نگاهى به سوى اختران و افلاك»، مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد، سال ۲۳، ش ۳ و ۴ (پاييز و زمستان ۱۳۶۹)؛ مسعود سعد سلمان، ديوان، چاپ غلامرضا رشيد ياسمى، تهران ۱۳۶۲ش؛ جلال الدين محمدبن محمد مولوى، كليات شمس، يا، ديوان كبير، چاپ بديع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۵۵ش؛ احمدبن محمد ميبدى، كشف الاسرار و عدة الابرار، چاپ على اصغر حكمت، تهران ۱۳۶۱ش؛ ناصرخسرو، ديوان، چاپ مجتبى مينوى و مهدى محقق، تهران ۱۳۵۳ش؛ الياس بن يوسف نظامى، سبعه حكيم نظامى، چاپ حسن وحيد دستگردى، تهران ۱۳۶۳ش؛

David Neil MacKenzie, A concise Pahlavi dictionary, London ۱۹۹۰.

/ فريد قاسملو /

۱. Ptolemy ۲. Toomer ۳. Waerden ۴. Ammisaduqa ۵. Enuma Anu Enlil ۶. Evans ۷. Theon of Alexandria ۸. Goldstein ۹. Jeremiah Horrocks ۱۰. William Crabtree ۱۱. Teets ۱۲. astronomical unit (AU) ۱۳. James Gregory ۱۴. Edmond Halley ۱۵. James Short ۱۶. Thomas Hornsby ۱۷. Na¤s¦ âr al-D¦ ân T¤ ¦us¦ â ۱. Galileo ۱۸. Seeds ۱۹. Van Brummelen ۲۰. elongation ۲۱. Hipparchus ۲۲. Grimal ۲۳. Cotterell ۲۴. Carlo Alfonso Nallino ۲۵. apparent magnitude ۲۶. A Dictionary of astronomy ۲۷. Meir Degani ۲۸. MacKenzie

نظر شما
مولفان
گروه
ادبیات و زبان ها , تاریخ علم ,
رده موضوعی
جلد 21
تاریخ 95
وضعیت چاپ
  • چاپ شده