زنجانى، ميرزاابوالقاسم محمدبن كاظم، فقيه امامى قرن سيزدهم. لقب او را امين الدين و امين الدوله ذكر كرده اند (← آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۶۱؛ زنجانى، ص ۱۰۱). نسب وى به امام كاظم عليه السلام مى رسد و ازاين رو به موسوى زنجانى نيز مشهور است (آقابزرگ طهرانى، همانجا؛ معلم حبيب آبادى، ج ۳، ص ۷۸۰). پدرش، كاظم بن محمدحسين، از عالمان دين و از شاگردان سيدعلى طباطبايى* (متوفى ۱۲۳۱) مشهور به صاحب رياض بود. ماجراى برداشتن تربت اصل به دست او از بارگاه امام حسين عليه السلام ــهنگام حمله وهابيان به كربلاــ مشهور است. اجداد او همه از عالمان دين بودند و سيدمحسن جدّ پدرش (متوفى ۱۱۴۸) را از شاگردان مجلسى اول (متوفى ۱۰۷۰) دانسته اند (← امين، ج ۹، ص ۵۶؛ شبيرى زنجانى، ج ۲، ص ۳۳۶ـ۳۳۷). به نوشته موسوى ميرزايى، جدّ اعلاى زنجانى، سيدسليم، از شاگردان على بن عبدالعالى كركى (متوفى ۹۴۰) مشهور به محقق ثانى* بود كه همراه او از عراق به ايران آمد و در زمان حكومت شاه طهماسب اول (حك : ۹۲۹ـ۹۸۴) در زنجان سكونت گزيد (ص ۳۵ـ۳۶). اما با توجه به سال درگذشت فرزندش محسن (۱۱۴۸) اين سخن را نمى توان پذيرفت. البته ثقة الاسلام تبريزى (ج ۱، ص ۲۰۵ـ۲۰۶) برهان الدين، پدر سيدسليم، را از همراهان محقق كركى در سفر به ايران دانسته كه اين هم بعيد است. برخى مؤلفان سيدسليم را از شاگردان علامه محمدباقر مجلسى (متوفى ۱۱۱۰) شمرده اند (← معلم حبيب آبادى، ج ۳، ص ۷۸۱؛ حسينى اشكورى، ص ۱۰۳). ابوالقاسم زنجانى در ۱۲۲۴ در زنجان به دنيا آمد (آقابزرگ طهرانى؛ زنجانى، همانجاها؛ قس امين، ج ۲، ص ۴۰۹؛ موسوى ميرزايى، ص ۳۶ـ۳۷ كه سالهاى ديگرى را ذكر كرده اند). به رغم اينكه او در هشت سالگى پدر و مادرش را از دست داد، به فراگيرى مقدمات علوم دينى روى آورد و پس از مدتى به تشويق عبداللّه ميرزا، فرزند فتحعلى شاه قاجار و والى زنجان، براى ادامه تحصيل به قزوين رفت و نزد استادانى چون ملاعبدالوهاب قزوينى و ملامحمدتقى برغانى (← برغانى، آل*) درس آموخت. زنجانى سپس به اصفهان عزيمت كرد و در درسهاى فقه و اصول عالمانى چون سيدمحمدباقر شفتى* (متوفى ۱۲۶۰) و ابراهيم بن محمد كلباسى* (متوفى ۱۲۶۳) حاضر شد و به درجه اجتهاد رسيد (← آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۶۱ـ۶۲؛ موسوى ميرزايى، ص ۳۷؛ زنجانى، همانجا). زنجانى در ۱۲۵۳ به زنجان بازگشت و به تدريج عالم دينى پرنفوذى شد (اعتمادالسلطنه، ص ۲۰۲؛ امين، همانجا؛ مدرس تبريزى، ج ۲، ص ۳۸۴ـ۳۸۵؛ قس موسوى ميرزايى، همانجا، كه بازگشت او را در ۱۲۵۴ دانسته است؛ نيز آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۶۲، كه بازگشت او را در ۳۵سالگى يعنى در ۱۲۵۹ ذكر كرده است). محمدبن عبدالوهاب همدانى كاظمى ازجمله شاگردان زنجانى بود (آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۶۱). از مهم ترين اقدامات اجتماعى و فرهنگى زنجانى، مبارزه جدّى او با بابيان زنجان بود. زيرا ملامحمدعلى زنجانى (از داعيان و سران بابيه) زنجان را براساس توصيه باب از مراكز دعوت مردم به عقايد باب قرار داده بود و شمار زيادى از مردم زنجان بدو گرويده بودند (اعتضادالسلطنه، ص ۶۱ـ۶۲). زنجانى به مبارزه با آنان برخاست و با تبليغ و ارشاد و نيز تأليف كتابهاى متعدد (← ادامه مقاله) به ردّ عقايد بابيان پرداخت (← انصارى، ص ۴۰۹؛ موسوى ميرزايى، ص ۳۷ـ۳۸). در همان اوان، جنگ زنجان روى داد و بابيان از نيروهاى دولتى شكست خوردند و ملامحمدعلى زنجانى كشته شد (← اعتضادالسلطنه، ص ۶۲ـ ۷۲؛ نيز ← زنجان، جنگ*). بنا بر گزارش اعتضادالسلطنه (ص ۶۳) آقافتحعلى شيخى از سران بابيه در جنگ كه به اسارت نيروهاى دولتى درآمده بود، به حكم زنجانى به قتل رسيد. ميرزاابوالقاسم زنجانى در ۱۲۹۲ در زنجان درگذشت و در بقعه ميرزا در خارج شهر به خاك سپرده شد (امين، همانجا؛ زنجانى، ص ۱۰۲؛ معلم حبيب آبادى، ج ۳، ص ۷۸۲). نقل شده كه او زبان عبرى را به خوبى مى دانست و درباره كتب آسمانى تورات و زبور به تتبع و پژوهش پرداخته بود. زنجانى سه پسر به نامهاى ابوالمكارم، ابوطالب و ابوعبداللّه داشت كه همگى از عالمان دين بودند (اعتمادالسلطنه، همانجا؛ ثقة الاسلام تبريزى، ج ۱، ص ۲۲۵؛ امين، ج ۲، ص ۴۰۹؛ براى شرح زندگانى فرزندان زنجانى ← زنجانى*، ميرزاابوطالب؛ زنجانى*، ابوعبداللّه؛ زنجانى*، ابوالمكارم). زنجانى بيش از پنجاه اثر در موضوعاتى چون فقه، كلام، تاريخ، مناقب امامان شيعه عليهم السلام و نقد بابيگرى نگاشت. مهم ترين آثار فقهى او عبارت اند از: حُجَّة الابرار على فِرْقة الاشرار فى حُرمة الخَمْر فى جميع الاَدْيان و الاَعْصار درباره حرمت شرب خمر؛ الحُسَيْنيّة فى اثبات حلية التَّشبيه فى التَّعْزية؛ مجمع المسائل كه شامل آراى فتوايى او به صورت سؤال و جواب است؛ مناسك الحج؛ جوائزالجنائز؛ قاطع الاوهام فى طهارة دماءالمعصومين؛ اثرى مبسوط تر از كتاب پيشين در همان موضوع با عنوانِ قواطع الاوهام؛ المقاصد المهمات فى العقود و الايقاعات؛ لُبُّاللباب فى الحَبْوة؛ خلاصة الفروع فى الطهارة و الصلاة و رساله هاى متعدد در موضوعاتى مانند شرك اهل كتاب، رؤيت هلال و وجوب عدول از مجتهد ميّت در امر تقليد. ديگر اثر او، وسائل المسائل كتابى در كلام و فقه و اصول است (← امين، همانجا؛ آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۶۲؛ همو، ۱۴۰۳، ج ۶، ص ۲۵۷، ج ۷، ص ۲۲، ۲۳۰، ج ۱۷، ص ۶، ۱۷۴ـ۱۷۵، ج ۱۸، ص ۲۸۹، ج ۲۰، ص ۴۳، ج ۲۱، ص ۳۸۵، ج ۲۲، ص ۲۵۴؛ زنجانى، ص ۱۰۲ـ۱۰۳). برخى از آثار كلامى زنجانى عبارت اند از: هداية المتقين؛ وسيلة الغفران فى عمادالدين و الايمان؛ رساله اى درباره ايمان ابوطالب؛ قرة الابصار فى اثبات امامة الائمة الاطهار؛ عصا موسى كه در پاسخ به شبهات كلامى شيخ عبدالرحيم كركوكى (از عالمان اهل سنّت) نوشته است؛ عمانوئيل فى محاكمات بنى اسرائيل؛ مدينة العلوم فى محاكمات اصحاب النيران و مقاليد الابواب فى مخالفات عمربن الخطاب للوحى و الكتاب. شمارى از آثار كلامى زنجانى در رد بابيّت است، ازجمله: قلع الباب؛ قمع الباب؛ ردالباب؛ سدالباب؛ تخريب الباب و السُوَرُالخمسة (← امين، همانجا؛ آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۳، ج ۱۰، ص ۱۷۴، ج ۱۲، ص ۱۵۳، ج ۱۵، ص ۲۷۷، ج ۱۷، ص ۷۰، ج ۲۲، ص ۱، ج ۲۵، ص ۱۸۹؛ زنجانى، همانجا). ساير آثار زنجانى ــكه غالبآ در تاريخ زندگى و مناقب امامان شيعه عليهم السلام و مواعظ است ــ عبارت اند از: القبسات فى مصائب آل محمد عليهم السلام؛ ناراللّه الموقدة درباره مصائب امامان شيعه به فارسى؛ نورالعين فى عزاءالحسين عليه السلام (نورالعينين فى تعزية ابى عبداللّه الحسين عليه السلام)؛ بشارة المؤمنين فى محبة على اميرالمؤمنين عليه السلام؛ المحمودية فى شرح طب الرضا عليه السلام؛ رسالة فى الوصايا الى اولاده؛ تسلية الملهوفين و تسكين المغمومين در مواعظ؛ فصل الخطاب شرحى بر حديث «علماء امتى افضل من انبياء بنى اسرائيل»؛ ملاحم القرآن شرح حديث ابولبيد مخزومى؛ ايضاح الدلائل فى حساب عقدالانامل؛ شرح كتاب خلاصة الحساب بهاءالدين عاملى* و كشف الساتر فى شرح كلمات باباطاهر (← امين، همانجا؛ آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۶۲؛ همو، ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۴۹۵، ج ۴، ص ۱۷۹، ج ۱۳، ص ۲۲۷، ج ۱۶، ص ۲۲۸، ج ۱۸، ص ۳۷، ج ۲۰، ص ۱۵۸، ج ۲۲، ص ۱۹۰، ج ۲۴، ص ۴، ۳۷۴؛ زنجانى، همانجا).
منابع : محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، الذريعة الى تصانيف الشيعة، چاپ على نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ همو، طبقات اعلام الشيعة: الكرام البررة، قسم ۱ـ۲، مشهد ۱۴۰۴؛ عليقلى بن فتحعلى اعتضادالسلطنه، فتنه باب، توضيحات و مقالات به قلم عبدالحسين نوائى، تهران ۱۳۵۱ش؛ محمدحسن بن على اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاريخ ايران، چاپ ايرج افشار، ج ۱، تهران: اساطير، ۱۳۶۳ش؛ امين؛ مرتضى انصارى، زندگانى و شخصيت شيخ انصارى قدس سره، قم ۱۳۷۳ش؛ على بن موسى ثقة الاسلام تبريزى، مرآة الكتب، چاپ محمدعلى حائرى، قم ۱۴۱۴ـ؛ احمد حسينى اشكورى، تلامذة العلامة المجلسى و المجازون منه، چاپ محمود مرعشى، قم ۱۴۱۰؛ موسى زنجانى، الفهرست لمشاهير علماء زنجان، قم ?] ۱۳۶۷[؛ موسى شبيرى زنجانى، جرعه اى از دريا، قم ۱۳۸۹ش ـ؛ محمدعلى مدرس تبريزى، ريحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش؛ محمدعلى معلم حبيب آبادى، مكارم الآثار، ج ۳، اصفهان ۱۳۵۱ش؛ كاظم موسوى ميرزايى، «مرحوم ميرزاابوطالب موسوى زنجانى (۱۲۵۹ـ۱۳۲۹قمرى)»، يادگار، سال ۳، ش ۸ (فروردين ۱۳۲۶).
/ هاجر كاظمى افشار /