زمیندار

معرف

عنوانى مالى در هند دوره اسلامى براى اشراف هندوى صاحب زمين يا افرادى كه در ازاى دريافت بخشى از مالياتها، وظيفه جمع‌آورى ماليات زمينها را برعهده داشتند.
متن

 

زميندار، عنوانى مالى در هند دوره اسلامى براى اشراف هندوى صاحب زمين يا افرادى كه در ازاى دريافت بخشى از مالياتها، وظيفه جمع آورى ماليات زمينها را برعهده داشتند. واژه زميندار در لغتنامه ها به معناى مرزبان* ( بهار؛ شاد، ذيل واژه)، خداوند دِه و ريش سفيد* و مالك و مأمور جمع آورى ماليات اراضى به كار رفته است (نفيسى، ذيل واژه؛ يول[۱] و برنل[۲] ، ص ۵۴۸). اين واژه تا پيش از سده هشتم در متون فارسى هند رواج نداشت. بااين حال، در اين متون به اشراف هندو با عنوان راى[۳] / رايان، راو[۴] و رانا[۵] اشاره شده كه با پرداخت نقدى خراج به مسلمانان، مالكيت خود را بر زمينها حفظ مى كردند. رايان رابط ميان حاكمان مسلمان و كشاورزان بودند؛ ازاين رو، حاكمان مسلمان و كارگزارانشان با كشاورزان اين مناطق مراوده اى نداشتند و در امور تشكيلات داخلى اشراف هندو مداخله نمى كردند ( منهاج سراج، ج ۱، ص ۲۲۹؛ فرشته، ج ۱، ص۵۰، ۱۱۲؛ مورلند[۶] ، ص ۸، ۱۸). به نظر مى رسد، همين اشراف هندو در منابع بعد از قرن هشتم، به عنوان زميندار شناخته شده اند ( مورلند، ص ۸). بَرَنى (ص ۳۲۶) و شمس الدين سراج عفيف (ص۱۷۰، ۱۸۶) رؤساى محلى و اشراف هندو را در داخل و خارج از قلمرو مسلمانان در هند، زميندار خوانده اند. به نوشته منهاج سراج (همانجا) و فرشته (ج ۱، ص ۱۶)، در زبان هندى به خرده زميندارانى كه توان مالى چندانى نداشتند رانا و به زمينداران بزرگ رايان مى گفتند. سلاطين دهلى (حك : ۶۰۲ـ۹۳۲) همچون ديگر خاندانهاى حكومتگر اسلامى پيش از خود در شبه قاره هند، اغلب، مناصب مهم مالى و سياسى را به هندوان قلمرو خويش مى سپردند. در اين دوره، رؤساى روستاها مقدم[۷] / مقدمان و خوط[۸] / خوطان خوانده مى شدند كه ظاهرآ معادل واژه زميندار بود و اين افراد وظايفى مشابه زمينداران داشتند. مقدمان و خوطان از جانب حكومت خراج و ماليات را از كشاورزان جمع آورى مى كردند و در عوض از پرداخت خراج معاف مى شدند ( برنى، ص ۲۸۸، ۲۹۱، ۴۳۰، ۴۷۹؛ عبداللّه بن ماهرو، ص ۱۷، ۲۲؛ مورلند، ص ۱۹، ضميمه، ص ۲۲۵، ش ۱؛ قريشى[۹] ، ص ۲۰۶ـ۲۰۸). واژه زميندار تا دوره اكبرشاه بابرى (حك : ۹۶۳ـ۱۰۱۴)، كاربرد زيادى نداشت. اما از اواخر قرن دهم در متون فارسى هند رواج بسيار يافت (براى نمونه تتَّوى و همكاران، ج ۸، ص ۵۸۵۳، ۵۸۶۴، ۵۹۰۸؛ بداؤنى، ج ۱، ص ۱۷۵، ۲۱۸؛ علّامى، ج ۱، ص ۱۷۵؛ جهانگير، ص ۱۰۱، ۱۵۲، ۱۸۹؛ بيات، ص ۳۲۵). بااين حال، در اين منابع، به نحوه دستيابى به اين منصب و موروثى بودن يا نبودن آن اشاره نشده است. در دوره بابريان واژه هاى ستارحى[۱۰] و بسوى[۱۱] / بسين[۱۲] در اَوَده[۱۳] ، بهوميا[۱۴] در راجستان و نيز راجه[۱۵] در ناحيه كشمير به جاى زميندار رواج داشت ( جهانگير، ص۳۶۰؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذيل واژه؛ عرفان حبيب[۱۶] ، ص ۱۷۲). همچنين، گاه به زميندار مالِك گفته مى شد (عرفان حبيب، ص ۱۷۳). در اين دوره در شمال هند به زميندار تَعَلُّقدار نيز اطلاق مى شد. تعلّقدار كه منصب خويش را از طريق موروثى و به صورت انتقال ناپذير به ديگران به دست مى آورد، درواقع زميندار بزرگى بود كه به نمايندگى از چند زميندار كوچك درآمد حاصل از زمين را جمع آورى مى كرد و به دولت تحويل مى داد. در بنگال رتبه تعلقدار پايين تر از زميندار بود ( بنديوپدهياى[۱۷] ، ص۱۵۰؛ راى چودورى[۱۸] ، ص ۱۳). زمينداران موظف بودند ماليات زمينها را به هر ميزان كه از جانب حكومت وضع شده بود، جمع آورى كنند؛ هرچند، آنها هميشه به اين مقررات پاى بند نبودند و گاه بيش از مقدار معيّن ماليات دريافت مى كردند ( بنديوپدهياى؛ راى چودورى، همانجاها). زمينداران همانند جاگيرداران ( جاگير*)، شمار معيّنى نيروى نظامى نيز نگهدارى مى كردند ( بداؤنى، ج ۲، ص ۱۶۹؛ فرشته، ج ۱، ص ۲۳۲، ۳۴۰، ۳۴۳؛ جهانگير، ص ۱۴۷، ۴۴۶). درآمد زمينداران از دو طريق تأمين مى شد: نخست مبلغ معيّنى كه به عنوان حق الزحمه جمع آورى ماليات كشاورزان به آنان تعلق مى گرفت و نانكار خوانده مى شد و ديگرى سهمى از مالياتها كه به عنوان حق مالكيت، متعلق به زمينداران بود و مالكانه* نام داشت. مالكانه را در شمال هند و بنگال دوـ بسوى[۱۹] در گجرات بانث[۲۰] / ونث و در دكن چهوت[۲۱] (همگى به معناى مطلق ماليات يا يك چهارم ماليات) نيز مى گفتند (عرفان حبيب، ص ۱۸۲، ۱۸۶). بااين حال، مجموع درآمد زمينداران از نانكار و مالكانه نبايست كمتر از ۱۵% كل عايدات زمين مى بود. اين رقم در گجرات بين ۳۰ـ ۳۵% بود (ويلسون[۲۲] ، ذيل "ZamÕn"؛ عرفان حبيب، ص ۱۸۷). اگر زميندار نمى توانست ماليات زمين را جمع آورى كند، نانكار به وى تعلق نمى گرفت، اما مالكانه او همچنان محفوظ بود (د.اسلام، همانجا). در دوره بابريان روستاها به رعيتى و زميندارى تقسيم بندى مى شدند، هرچند در همه مناطق هند اين تقسيم بندى رعايت نمى شد. بنابر شواهد، در سده دوازدهم، زميندار مى توانست زمين را ميان رعايا تقسيم كند و نيز مى توانست زمين بايرى را كه با انتخاب خودِ كشاورزان به آنان داده بود، براى كشت و كار به رعاياى ديگر واگذارد. زمينداران تا دوره انگليسيها اين اختيارات را داشتند (عرفان حبيب، ص ۱۷۴، ۱۷۶ـ۱۷۸). در جنوب هند، واژه زميندار به همه مأموران مالياتى در ايالتها و روستاها كه به طور ارثى به اين مناصب دست مى يافتند، اطلاق مى شد ( ويلسون، همانجا). بهمنيان دكن (حك : ۷۴۸ـ۹۳۲) زمينهاى كشاورزى را به صورت ارثى و با ميزانِ خراج (ماليات) مشخص، در اختيار اشراف هندو قرار مى دادند و اين زمينداران با نظارت حاكمان ايالتها و اقطاع داران مسلمان و استفاده از شيوه دوره راجه هاى هندو قبل از فتح دكن، اقدام به جمع آورى ماليات ها مى كردند. گاه اختلاف ميان حاكمان و اقطاع داران با زمينداران بر سر مقدار و شيوه جمع آورى مالياتها، موجب شورش زمينداران مى شد ( فرشته، ج ۱، ص ۲۳۲، ۳۴۰، ۳۴۳؛ نيز ← معصومى، ص ۱۱۳). در دوره شركت هند شرقى انگليس، سنّت پيشين بابريان يعنى تقسيم روستاها به زميندارى و رعيتى و پرداخت نانكار و مالكانه به زمينداران، با تفاوتهايى در مبلغ هريك، تداوم يافت. انگليسيها در ۱۱۸۶/ ۱۷۷۲ در بنگال دفترى ايجاد كردند كه همه موضوعات مرتبط با زمين و زمينداران و تعلقداران اعمّ از اجاره، انتقال مالكيت و عطا و بخشش در آن ثبت مى شد. در ۱۲۰۳/ ۱۷۸۹ مقرر شده بود كه زمينداران با پرداخت ماليات معيّن مى توانند صاحب و مالك زمينها بشوند. ازاين رو، در ايالتهاى مَدرَس و بمبئى نظام رعيتى (رعيت وارى) پديد آمد. در اوايل قرن سيزدهم/ نوزدهم، زمينداران روستايى پديدار شدند كه دست كم چهار پنجم روستاها را در تملك خويش داشتند و بقيه زمينها در تملك زميندارانِ بزرگ بود ( رادرموند[۲۳] ، ص ۱۲۶؛ عرفان حبيب، ص ۱۷۴؛ د.اسلام، همانجا). پس از استقلال هند و اصلاحات ارضى، نظام زميندارى ابتدا در ۱۳۳۰ش/۱۹۵۱ در ايالت اوتارپرادش و سپس در ايالتهاى ديگر منسوخ شد ( د.اسلام، همانجا).

منابع : عبدالقادربن ملوكشاه بداؤنى، منتخب التواريخ، تصحيح احمدعلى صاحب، چاپ توفيق ه . سبحانى، تهران ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش؛ ضياءالدين بَرَنى، تاريخ فيروزشاهى، چاپ سيداحمدخان، كلكته ۱۸۶۲؛ لاله تيك چند بهار، بهارعجم: فرهنگ لغات، تركيبات، كنايات و امثال فارسى، چاپ كاظم دزفوليان، تهران ۱۳۸۰ش؛ بايزيد بيات، تذكره همايون و اكبر، چاپ محمد هدايت حسين، كلكته ۱۳۶۰/۱۹۴۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ش؛ احمدبن نصراللّه تَتَّوى و همكاران، تاريخ الفى: تاريخ هزارساله اسلام، چاپ غلامرضا طباطبائى مجد، تهران ۱۳۸۲ش؛ جهانگير، امپراتور هند، جهانگيرنامه ]يا[ توزك جهانگيرى، چاپ محمدهاشم، تهران ۱۳۵۹ش؛ محمدپادشاه بن غلام محيى الدين شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسى، چاپ محمد دبيرسياقى، تهران ۱۳۶۳ش؛ شمس الدين سراج عفيف، تاريخ فيروزشاهى، چاپ ولايت حسين، كلكته ۱۸۹۰، چاپ افست تهران ۱۳۸۵ش؛ عبداللّه بن ماهرو، انشاى ماهرو (منشآت عين الدين عين الملك عبداللّه بن ماهرو)، چاپ عبدالرشيد، لاهور ۱۹۶۵؛ ابوالفضل بن مبارك علّامى، آئين اكبرى، چاپ بلوخمان، ج ۱، كلكته ۱۸۷۲، چاپ افست فرانكفورت ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛ محمد قاسم بن غلامعلى فرشته، تاريخ فرشته، چاپ محمدرضا نصيرى، تهران ۱۳۸۷ش ـ؛ محسن معصومى، فرهنگ و تمدن ايرانى ـ اسلامى دكن در دوره بهمنيان، تهران ۱۳۸۹ش؛ عثمان بن محمد منهاج سراج، طبقات ناصرى، چاپ عبدالحى حبيبى، كابل ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش؛ على اكبر نفيسى، فرهنگ نفيسى، تهران ۱۳۵۵ش؛

Rekha Bandyopadhyay, "Land system in India: a historical review", Economic & political weekly, vol. ۲۸, no. ۵۲ (۲۵ Dec. ۱۹۹۳); EI۲, s.v. "Zam¦ ând¦ar" (by Shireen Moosvi); Irfan Habib, The agrarian system of Mughal India: ۱۵۵۶-۱۷۰۷, New Delhi ۲۰۰۵; William Harrison Moreland, The agrarian system of Moslem India: a historical essay with appendices, New Delhi ۱۹۶۸; Ishtiaq Husain Qureshi, The administration of the sultanate of Delh¦ i, Karachi ۱۹۵۸; Tapan Raychaudhuri, "The mid-eighteenth-century background", in The Cambridge economic history of India, vol.۲, ed. Dharma Kumar, Cambridge: Cambridge University Press, ۱۹۸۹; Dietmar Rothermund, "Land-revenue and land records in British India", in Our laws, their lands: land laws and land use in modern colonial societies, ed. Jap de Moor and Dietmar Rothermun, Münster: Lit, [۱۹۹۴]; Horace Hayman Wilson, A glossary of judicial and revenue terms, and of useful words occurring in official documents relating to the administration of the government of British India, London ۱۸۵۵, repr. Islamabad ۱۹۸۵; Henry Yule and A. C. Brunell, Hobson - Jobson: the definitive glossary of British India, ed. Kate Teltscher, Oxford ۲۰۱۳.

/ محمد عباسى / 

۱. Yule ۲. Brunell ۳. R¦ai ۲. R¦ao ۴. R¦ana ۵. Moreland ۶. Muqadam ۷. Kh¦ut ۸. Qureshi ۹. Sat¦arhi ۱۰. Bisw¦ â ۱۱. Bis¦ain ۱۲. Awadh ۱۳. Bh¦umia ۱۴. R¦aja ۱۵. Irfan Habib ۱۶. Bandyopadhyay ۱۷. Raychaudhuri ۱۸. do-bisw¦ â ۱۹. b¦an¤ th ۲۰. chauth ۲۱. Wilson 22. Rothermund


 

 

نظر شما
مولفان
گروه
تاریخ اجتماعی ,
رده موضوعی
جلد 21
تاریخ 95
وضعیت چاپ
  • چاپ شده