زبطره

معرف

شهر و دژ قديمى ويرانى در جنوب‌غربى مَلَطيه*، در تركيه.
متن

  زِبَطره، شهر و دژ قديمى ويرانى در جنوب غربى مَلَطيه*، در تركيه. زبطره در دشتى حاصلخيز، در قسمت علياى رود قَراقيس (امروزه سلطان سو) از ريزابه هاى رود قُباقِب (توخمه سوى كنونى؛  ←ابوالفداء، ص ۲۳۴؛ لسترنج[۱] ، نقشه  مقابل ص ۱۲۶؛ رمزى[۲] ، نقشه مقابل ص ۲۶۶؛ جنزورى،  ص ۹۲ـ۹۳)، معروف به آبِ طايفه بنى تَغلب ( ←ياقوت حَمَوى، ذيل «قباقب»؛ كحّاله، ج ۱، ص۱۲۰)، قرار داشت. اطراف شهر را كوهستان فراگرفته بود، ازاين رو زبطره از دُروب (جمع درب، به معناى مدخل تنگ بلاد روم) به شمار آمده است ( ←واقدى، ج ۱، ص ۲۷۵). روميان زبطره را سوزپطره[۳]  و زپطره[۴]  مى ناميدند (لسترنج،   ص ۱۲۱؛ قس رمزى، ص ۲۹۱، كه آن را تزماندوس[۵]  مى نامد؛  براى برخى وجوه تسميه اسطوره اى  ←ياقوت حموى؛ فيروزآبادى، ذيل مادّه). در زمان خلافت عمربن خطّاب (حك  : ۱۳ـ۲۳)، حبيب بن مَسلَمه فِهرى*، زبطره را به همراه حَدَث* تصرف كرد (بَلاذُرى، ص۲۷۰). موقعيت راهبردى زبطره در شمال سرزمينهاى شام، قرارگرفتن آن در ميان شهرهاى ملطيه، سُمَيساط* و حدث ( ←ياقوت حموى، همانجا)، و وجود معادن آهن بسيار در شهر (ابوريحان بيرونى، ص ۳۴۸؛ ابن عديم، ۱۴۰۸، ج ۱، ص ۲۴۷) باعث مى شد مسلمانان به آن توجه كنند و از آن به عنوان ثَغرى مهم در برابر حملات روميان استفاده كنند ( ←ابن خرداذبه، ص ۹۷؛ ابن رُسته، ص ۹۷، ۱۰۷؛ اصطخرى، ص ۶۷؛ قدامة بن جعفر، ص ۲۱۶، ۲۵۳؛ براى حملات روميان  ←بلاذرى، همانجا؛ ابن اثير، ج ۵، ص ۲۷۴). زبطره در دوره عباسيان (حك : ۱۳۲ـ۶۵۶) نيز يكى از پايگاههاى مهم مسلمانان در برابر امپراتورى روم شرقى بود، ازاين رو در زمان خلافت منصور عباسى (حك : ۱۳۶ـ۱۵۸)، حسن بن قَحطَبه، سردار عباسى، شهر را بازسازى كرد (بلاذرى، ص ۲۶۴،۲۷۰؛ نيز  ←لسترنج، همانجا). والى هارون الرشيد (حك ۱۷۰:ـ۱۹۳) بر جزيره، محمدبن ابراهيم، نيز شهر را مرمت كرد و نگهبانانى براى حفاظت آن گمارد ( ←بلاذرى، ص۲۷۰؛  ابن اثير؛ ابن عديم، همانجاها). هارون خود در ۱۷۰، تمام ثغور*، ازجمله زبطره، را مستقل از عَواصم* قرار داد (ابن اثير، ج ۶، ص ۱۰۸؛ نيز  ←عسلى، ج ۴، ص ۲۹۴). مأمون نيز با استحكام دژ زبطره، در ۲۱۰، در يورش سپاهيانش به روم از اين دژ استفاده كرد ( ←بلاذرى، همانجا؛ ابن اثير، ج ۵، ص ۲۷۴؛ ابن عديم، همانجا). بااين همه شهرت حوادث اين  شهر، در زمان معتصم باللّه (حك : ۲۱۸ـ۲۲۷)، كه در زبطره زاده شده بود، بيش از دوره هاى ديگر است. در اين دوره، تئوفيلوس[۶]  (حك : ۲۱۴ـ۲۲۷/ ۸۲۹ـ۸۴۲)، امپراتور  بيزانس، با يك صدهزار سپاهى به زبطره حمله برد و بسيارى از مردم شهر را كشت يا اسير كرد (بلاذرى، همانجا؛ يعقوبى، ج ۲، ص ۴۷۵؛ طبرى، ج ۹، ص ۵۵ـ۵۶؛ ابن عبرى، ص ۱۳۹). معتصم نيز به عَموريه*، زادگاه امپراتور در آناطولى، حمله كرد و آن را ويران ساخت ( ←يعقوبى، ج ۲، ص ۴۷۵ـ۴۷۶؛ طبرى، ج ۹، ص ۵۶؛ مسعودى، ص ۱۴۴). او سپس زبطره را بازسازى و علاوه بر گماردن محافظانى بر آنجا، دژهايى چون طَبارجِى، حُسينيه، بنى مؤمن و ابن رَحوان در اطراف شهر بنا كرد (بلاذرى، همانجا؛ قدامة بن جعفر، ص ۲۵۳). در دوره حمدانيان* (سده هاى سوم و چهارم) نيز در جريان جنگهاى آنان با امپراتورى روم شرقى زبطره اهميتى فراوان داشت (ابن عديم، ۱۴۱۸، ج ۱، ص ۱۲۱). زبطره از قرن هشتم به بعد، به صورت دهى كوچك درآمد و سرانجام ويران شد ( ←همو، ۱۴۰۸، ج ۱، ص ۲۴۷؛ ابوالفداء، همانجا؛ سامى، ذيل مادّه؛ لسترنج، ص ۱۲۱). به نظر مى رسد براثر همين ويرانيهاى پى درپى اطلاعات اندكى از اين شهر در منابع وجود دارد. برخى محققان ويران شهر را در تركيه امروزى از بقاياى زبطره مى دانند ( ←باج[۷] ، ج ۱، ص ۴۲۱؛ >اطلس  عثمانى<[۸] ، نقشه ۲۱).

 منابع : ابناثير؛ ابنخرداذبه؛ ابنرُسته؛ ابنعبرى، تاريخ مختصرالدول، چاپ انطون صالحانى، بيروت ۱۹۵۸؛ ابنعديم، بغيةالطلب فى تاريخ حلب، چاپ سهيل زكار، بيروت ?] ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸[؛ همو، زبدة الحلب من تاريخ حلب، چاپ سهيل زكار، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷؛ اسماعيل بن على ابوالفداء، كتاب تقويم البلدان، چاپ رنو و سلان، پاريس ۱۸۴۰؛ ابوريحان بيرونى، الجماهر فى الجواهر، چاپ يوسف الهادى، تهران ۱۳۷۴ش؛ اصطخرى؛ بَلاذُرى (بيروت)؛ عليه عبدالسميع جنزورى، الثغور البرية الاسلامية على حدودالدولة البيزنطية فى العصور الوسطى، قاهره ۱۹۷۹؛ سامى؛ طبرى، تاريخ (بيروت)؛ بسام عسلى، فى الحرب الاسلامى، بيروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳؛ محمدبن يعقوب فيروزآبادى، القاموس المحيط، چاپ يوسف الشيخ محمد بقاعى، بيروت ۲۰۰۵؛ قدامة بن جعفر،       كتاب الخراج، چاپ دخويه، ليدن ۱۸۸۹، چاپ افست ۱۹۶۷؛ عمررضا كحّاله، معجم قبائل العرب القديمة و الحديثة، بيروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛ مسعودى، التنبيه؛ محمدبن عمر واقدى، فتوح الشام، بيروت ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴؛ ياقوت حَمَوى؛ يعقوبى، تاريخ؛

 

Ernest Alfred Wallis Budge, By Nile and Tigris: a narrative of journeys in Egypt and Mesopotamia on behalf of the British Museum between the years ۱۸۸۶ and ۱۹۱۳, vol.۱, London ۱۹۲۰; Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate, Cambridge ۱۹۳۰ ; Osmanli atlasi: xx. yüzyil baílari, ed. Rahim Tekin and Yaíar Baí, Iè stanbul: Osmanlâ Araítârmalarâ Vakfâ, ۲۰۰۳; W.M. Ramsay, The historical geography of A sia Minor, Amsterdam ۱۹۶۲.

/ عباس احمدوند /   

۱. Le Strange ۲. Ramsay ۳. Sozopetra ۴. Zapetra ۵. Tzamandos ۶. Theophilos ۷. Budge ۸. Osmanli atlasi

 

نظر شما
مولفان
گروه
جغرافیا ,
رده موضوعی
جلد 21
تاریخ 95
وضعیت چاپ
  • چاپ شده