ریه

معرف

كوره‌اى در جنوب‌شرقى اندلس، در كنار درياى مديترانه.
متن

رَيّه (به اسپانيايى ريو)، كوره اى در جنوب شرقى اندلس، در كنار درياى مديترانه. كوره (استان) ريّه آباديها و توابع بسيارى داشت (ياقوت حَمَوى، ذيل مادّه) و مركز آن اُرشُذونه ( ابن غالب، ص 25؛ حِمْيَرى، ص 25) يا اُُرجُذونَه* (ابن حَوقَل، ص110؛ ابن قوطيه، ص 47) بود. ريّه، هم زمان با ساير مناطق اندلس، در اواخر سده اول به دست مسلمانان فتح شد ( اخبار مجموعة فى فتح الاندلس، ص20؛ ابن خطيب، ج 3، ص 529). در دوره اسلامى، درباره ريّه گزارشهاى اندكى در دست است، از جمله اينكه در 125 ابوالخطّار ــوالى اندلس ــ به سبب درگيريهاى امويان و شاميان با بربرها و بوميان اندلس در قُرطُبه، گروهى از شاميان جند اردن را، كه در جريان فتوحات به قرطبه آمده بودند، از اين شهر بيرون كرد و آنان را در ريّه اسكان داد ( ← ابن قوطيه، ص 44؛ ابن عذارى، ج 2، ص 33؛ ابن خلدون، ج 4، ص 153؛ مَقَّرى، ج 1، ص 237) و نيز ابن حَفْصون* (سردار شورشى اندلسى بر ضد امويان) در 267 قيام خود را در قلعه كوهستانى بُبَشْتْرو* در كوره ريّه آغاز كرد و پس از مدتى توانست با شكست عامل كوره ريّه آنجا را نيز تصرف كند. اين شورش تا زمان مرگ وى در 305 ادامه يافت ( ← ابن قوطيه، ص 103ـ 104؛ ابن اثير، ج 7، ص 361؛ ابن خلدون، ج 4، ص 173؛ نيز  ← رحمتى، ص 106ـ107). با گذشت زمان، براثر گسترش اين درگيريها و شورشها، شهر ارشذونه رو به ويرانى نهاد و به جاى آن شهر مالقه[1] * رونق يافت كه تا پيش از آن شهر كوچكى از اعمال اين كوره بود ( ابن حيّان، ج 5، ص 65؛ ياقوت حموى، ذيل «مالقه»). در قرن ششم، از مالقه به عنوان مركز كوره ريّه ياد شده است ( ← ادريسى، ج 2، ص 570؛ ابن غالب، همانجا؛ نيز  ← دمشقى، ص 322). رونق و آبادانى مالقه چندان شد كه پس از مدتى نام كوره ريّه به مالقه تغيير يافت. ابن سعيد مغربى در قرن هفتم (ج 1، ص 423)، در وصف كوره مالقه تصريح كرده كه ريّه نام قديم كوره مالقه بوده است. ابوالفداء، در نيمه اول قرن هشتم (ص 174ـ175)، ضمن وصف كوره مالقه از ريّه نامى نبرده است (نيز  ← نباهى، ص 110). ريّه، همانند ساير نواحى جنوب اندلس، سرزمينى حاصلخيز و از محصولات آنجا بادام، انجير و انگور بود ( شقندى، ص 57؛ ابن سعيد مغربى، ج 1، ص 423ـ424). ريّه به داشتن معادن سنگهاى مرمرى رگه دار نيز معروف بود ( مَقَّرى، ج 1، ص 526، 568). در منابع، منسوبان به اين كوره را الرَيّىّ مى خوانند كه ابيض بن مهاجر الريىّ، عالم و فقيه اندلسى، از جمله آنهاست ( ← ابن فَرَضى، ص80؛ حُمَيْدى، ج 1، ص 271؛ سمعانى، ج 3، ص 118).

منابع : ابن اثير؛ ابن حَوقَل؛ ابن حيّان، المُقتبس، ج 5، چاپ چالمتا، مادريد 1979؛ ابن خطيب، الاحاطة فى اخبار غرناطة، چاپ محمد عبداللّه عنان، قاهره 1393ـ1397/1973ـ1977؛ ابن خلدون؛ ابن سعيد مغربى، المُغرِب فى حُلَى المَغرب، چاپ شوقى ضيف، قاهره 1964؛ ابن عذارى، البيان المُغرِب فى اخبار الاندلس و المَغرِب، ج 2، چاپ ژ.س.كولن و ا. لوى ـ پرووانسال، بيروت 1983؛ ابن غالب، نص اندلسى جديد: قطعة من كتاب فرحة الانفس فى تاريخ الاندلس، چاپ لطفى عبدالبديع، ]قاهره[ 1956؛ ابن فَرَضى، تاريخ علماء الاندلس، چاپ روحيه عبدالرحمان سويفى، بيروت 1417/ 1997؛ ابن قوطيه، تاريخ افتتاح الاندلس، چاپ ابراهيم ابيارى، قاهره 1410/ 1989؛ اسماعيل بن على ابوالفداء، كتاب تقويم البلدان، چاپ رنو و سلان، پاريس 1840؛ اخبار مجموعة فى فتح الاندلس، چاپ ابراهيم ابيارى، قاهره: دارالكتاب المصرى، 1410/ 1989؛ محمدبن محمد ادريسى، كتاب نزهة المشتاق فى اختراق الآفاق، بيروت 1409/1989؛ محمدبن فتوح حُمَيْدى، جَذوَة المقتبس فى تاريخ علماء الاندلس، چاپ ابراهيم ابيارى، قاهره 1410/ 1989؛ حِمْيَرى، الروض المعطار فى خبر الاقطار، چاپ احسان عباس، بيروت 1984؛ محمدبن ابى طالب دمشقى، كتاب نخبة الدهر فى عجائب البَرّ و البحر، بيروت 1408/ 1988؛ محمدكاظم رحمتى، «قيام ابن حفصون و جايگاه آن»، تاريخ اسلام، ش 32 (زمستان 1386)؛ سمعانى؛ اسماعيل بن محمد شقندى، رسالة اسماعيل بن محمد الشقندى فى فضل الاندلس، در فضائل الاندلس و اهلها، چاپ صلاح الدين منجد، ]بيروت[: دارالكتاب الجديد، ]بى تا.[؛ احمدبن محمد مَقَّرى، نفح الطيب، چاپ احسان عباس، بيروت 1388/ 1968؛ على بن عبداللّه نباهى، تاريخ قضاة الاندلس، او، المَرقَبة العُليا فيمن يستحقُّ القضاء و الفُتيا، چاپ مريم قاسم طويل، بيروت 1415/1995؛ ياقوت حَمَوى.

/ الهام امينى كاشانى /

[1] agalaM .

نظر شما
مولفان
گروه
مطالعات غرب جهان اسلام ,
رده موضوعی
جلد 21
تاریخ 95
وضعیت چاپ
  • چاپ شده