ریاض

معرف

پايتخت عربستان‌سعودى* و مركز استانى به همين نام.
متن

 

رياض، پايتخت عربستان سعودى* و مركز استانى به همين نام. شهر رياض در ناحيه عارضِ نجد* و در دشتى آبرفتى و حاصلخيز با صخره هايى آهكى واقع است. ارتفاع اين دشت از سطح دريا ششصد متر است (فيلبى[۱] ، ج ۱، ص ۶۹ـ۷۰؛ فيسى[۲] ، ص ۱۵؛ كليب، ص ۱۵). از گذشته، محدوده اين شهر به سبب وجود آبهاى زيرزمينى و وادى حَنيفه آباد بوده است (حَمَد جاسر، ص ۱۹؛ >عربستان سعودى و دولتهاى عربى خليج<[۳] ، ص ۳۸۳). سلسله جبال طُوَيق در مغرب و هِيت در مشرق شهر قرار دارند ( اطلس المملكة العربية السعودية، ص ۲۲۵؛ كليب، همانجا). بخشهايى از صحراى دَهناء* در مشرق رياض واقع است ( ← كليب، ص ۱۶؛ اطلس المملكة العربية السعودية، ص ۱۸۷). شهر رياض شامل چندين وادى و از مهم ترين آنها وادى حنيفه در قسمت غربى شهر است كه مرزى طبيعى را تشكيل مى دهد. اين وادى (كه پيشتر عِرض يا باطن نام داشت) براثر سيلابها و بارش نامنظم باران نهرهايى فصلى را در خود جاى داده است ( ← حمد جاسر، ص ۱۷؛ محمد اسد[۴] و ياووز[۵] ، ص ۱). وادى بَطحاء (درگذشته، وادى وُتر)، كه از شمال به جنوب شهر امتداد دارد، در سالهاى اخير به صورت بزرگراه درآمده است و بخشى از آن، شبكه فاضلاب شهرى را تشكيل مى دهد ( ← فيسى، همانجا؛ خالدبن احمد، ذيل «البطحاء»). واديهاى ديگرى نيز در شمال غربى، جنوب شرقى، شرق و برخى مناطق غربى شهر پراكنده است، ازجمله صفار، مهديه، اَوبير، لَبَن، نِمار و لَحاء ( اطلس مدينة الرياض، نقشه ] ۱۴[؛ اطلس المملكة العربية السعودية، همانجا). آب وهواى شهر قاره اى و به رغم گرماى شديد تابستان، زمستانها سرد و بارش باران نامنظم و محدود است. وزش بادهاى شنى و مسموم از سوى صحراهاى نَفود*، ربع الخالى* و دهناء مشكلاتى براى شهر ايجاد كرده است ( ← كليب، ص ۱۸ـ۱۹، ۲۱). رياض از شهرهاى نسبتآ تازه تأسيس است؛ پايه بناى شهر دژى بود كه در حدود ۱۱۶۰ دَهّام بن دَوّاس بر ويرانه هاى شهر مخروبه مُقرِن بنا كرد. تا پيش از بناى اين دژ، رياض نام چاهى بر ساحل غربى وادى بطحاء بود و در زمان دهّام، نام رياض بر كل محدوده مقرن اطلاق شد (حمد جاسر، ص ۶۵، ۶۷؛ فيسى، ص ۸۸ـ۹۰). برخى شهر رياض را جانشين شهر باستانى حِجْر* دانسته اند ( ← حمد جاسر، ص ۱۳؛ خالدبن احمد، ذيل «حجر»)، اما به گفته فيلبى (ج ۱، ص ۷۱)، بقاياى مشهور به نام حجر، در واقع دهى در شمال شرقى رياض بود كه با حجر باستانى ارتباطى ندارد. در زمان حاكميت دهّام (۱۱۶۰ـ۱۱۸۷) بر رياض، حاكمان شهر منفوحه با سعوديها در دِرعيه* متحد شدند كه به بروز درگيريهايى ميان دهّام و محمدبن سعود (بنيان گذار اولين امارت سعودى) و پسرش، عبدالعزيز، منجر شد و در پى اين منازعات، رياض چندبار به تصرف سعوديها درآمد ( ابن بشر، ج ۱، ص ۱۷ـ۱۹، ۲۱، ۴۴، ۶۰ـ۶۱؛ حمد جاسر، ص ۶۷ـ۷۰؛ نيز  ← فيسى، ص۱۰۰). پس از مرگ دهّام، آل سعود* رياض را تصرف كردند ( ← وينبرنت[۶] ، ص ۱۲۲؛ نيز  ← ادامه مقاله). در اين زمان، دولت عثمانى، كه از توسعه قدرت سعوديها نگران بود، نيروهاى خود را به جنگ با آنها ازجمله به درعيه فرستاد كه پس از درگيريهاى بسيار، ابراهيم پاشا* (فرزند محمدعلى پاشا*، خديو مصر) اين شهر را در حدود ۱۲۳۳ تسخير كرد ( ابن بشر، ج ۱، ص ۲۰۷ـ۲۱۱ ،۲۱۴ـ۲۱۵؛ نيز  ← درعيه*). در پى اين حمله نه تنها درگيريهاى محلى پايان نيافت، بلكه ميان خاندان آل سعود رقابتى درگرفت، چنان كه در اواخر ۱۲۳۴ محمدبن مُشارى بن مُعمّر، امير عُيَينْه كه متحد مصريان و از خويشاوندان مادرى آل سعود بود، بر درعيه تسلط يافت و تُركى بن عبداللّه، حاكم دِرعيّه را با خويش همراه كرد. در همين ايام، مشارى بن سعود (فرمانرواى آل سعود) با شكست ابن معمّر، ناصربن حَمَدبن ناصر عائذى (حاكم رياض از ۱۲۳۳) را با خويش همراه ساخت و تركى بن عبداللّه را به حكومت رياض برگزيد. اما ابن معمّر با غلبه بر مشارى بن سعود، حكومت رياض را به جاى تركى به پسر خويش واگذار كرد. سعوديها براى تجديد قدرتشان از خديو مصر كمك خواستند و آنها ابن معمّر را به حكومت برگزيدند، با اين حال تركى بن عبداللّه را به دشمنى با او برانگيختند. شايد به واسطه همين حمايتها، تركى در ۱۲۴۰ به رياض حمله و پس از محاصره شهر و نابودى كشت و زرع مردم، آنجا را اشغال كرد و ابن معمّر و پسرش را ازميان برداشت و به اين ترتيب تركى بن عبداللّه دولت دوم آل سعود را بنانهاد ( ابن بشر، ج ۲، ص ۱۶ـ۱۷؛ فيسى، ص۱۲۰ـ۱۲۱؛ حمد جاسر، ص ۷۱، ۷۳). تركى به جاى درعيه، كه در اين درگيريها ويران شده بود، رياض را به پايتختى برگزيد. موقعيت جغرافيايى و استحكامات نظامى رياض، به ويژه احاطه شدن با نخلستانهايى از شمال و شرق، و شايد تجربه حكمرانى تركى بر اين شهر در انتخاب رياض به پايتختى بى تأثير نبوده است ( ← حافظ وهبه، ص ۴۹؛ كحّاله، ص ۱۰۱ـ۱۰۲). پس از قتل تركى در ۱۲۴۹ و از سرگيرى نزاعهاى محلى، مصريها نيروهاى خود را در ۱۲۵۳ به رياض فرستادند و پس از هفتاد روز محاصره شهر، فيصل بن تركى را اسير كردند و با خود به مصر بردند. با ادامه درگيريهاى محلى، محمدبن رَشيد* (حاكم خاندان آل رشيد) رياض را اشغال كرد و از ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۹ آن را جزو امارت خويش، حائل*، قرار داد. سعوديها در ۱۳۱۹ به رهبرى عبدالعزيزبن سعود* (نام كامل او: عبدالعزيزبن عبدالرحمان بن فيصل بن تركى بن عبداللّه، پايه گذار كشور عربستان سعودى و نخستين پادشاه آن) شهر را بازپس گرفتند ( ← حمد جاسر، ص ۷۴ـ۷۵، ۷۹ـ۸۲؛ الطريق الى الرياض، ص ۵۱). در دوره ابن سعود (حك : ۱۲۸۱( ۱۳۱۹)ـ۱۳۳۲ش/ ۱۹۰۲ـ ۱۹۵۳) رياض تا حدى آباد شد و گسترش يافت. رياض در آن زمان پنج دروازه داشت: باب آل سُويلم در شمال، باب دُخنَة در جنوب، باب ثُميرى در مشرق، باب مَذبَح در مغرب و باب شُميسى در جنوب غربى. همچنين عبدالعزيز در ۱۳۱۷ش/ ۱۹۳۸ مجتمعى به مساحت شانزده هكتار با قصرها و بناهاى مسكونى و ادارى در شمال رياض بنا كرد. بااين حال، تا پيش از ۱۳۲۰ش/ ۱۹۴۱، بناها همچنان از خشت و گل و اندكى سنگ بود (حمد جاسر، ص ۸۳، ۸۵ـ۸۶؛ «انماط المساكن»، ص ۱۱). تا اواسط قرن چهاردهم/ بيستم، رياض شهرى نامنظم با خيابانهاى نامتقارن بود، خيابان اصلى شهر مستقيم از باب ثميرى به قصر و از آنجا از طريق بازار به خروجى بَديعه مى رسيد، بخشى از آن نيز از غرب بازار به باب ظُهَيرى متصل مى شد. قصر (دارالاماره) دوطبقه و بزرگ در مركز شهر واقع بود و در شمال آن سوق نساء (بازار زنان) و در شمال سوق نساء نيز بازار اصلى قرارداشت ( ← فيلبى، ج ۱، نقشه مقابل ص۷۰، ص ۷۲؛ كحّاله، ص ۱۰۲). شهر حدود بيست مسجد و سه مسجدجامع داشت ( ← لاريمر[۷] ، ج ۹، ص ۱۵۹۳؛ نيز  ← ادامه مقاله، بخش دوم). ديوار و برج نگهبانى غرب و جنوب شهر محكم تر، بزرگ تر و داراى خندق بود. اطراف شهر را، به جز قسمت شمال شرقى آن، نخلستانهايى دربرگرفته بود (فيلبى، ج ۱، ص ۷۱، ۷۶). ساكنان شهر آب آشاميدنى خويش را از چاه يا وادى حنيفه تأمين مى كردند و عمدتآ كالاهاى مورد نياز را از طريق تجارت با اَحساء و كويت به دست مى آوردند (لاريمر، همانجا). به هررو رياض، تا ۱۳۲۴ش/ ۱۹۴۵ شهرى نسبتآ كوچك بود، تا اينكه در پى رونق اقتصادى حاصل از فروش نفت در دهه ۱۳۳۰ش/ ۱۹۵۰، مناطق شهرى و حومه آن، بدون درنظرگرفتن طرحى با برنامه ريزى قبلى، گسترش يافت. در همان زمان، توسعه شهر با مصالح سنّتى متوقف و ساخت و ساز با شيوه و مصالح جديد آغاز شد، چنان كه تا ۱۳۳۹ش/ ۱۹۶۰ ويلاهايى در حومه شمال شرقى شهر در منطقة مَلَز با معمارى غربى ساخته شد، و به تدريج رياض از شهرى سنّتى به شهرى مدرن بدل شد ( ← فيصل مبارك[۸] ، ص ۵۷۴ـ ۵۷۵، ۵۷۹ـ۵۸۰، ۵۸۶؛ نيز  ← ادامه مقاله). از ۱۳۵۱ش/ ۱۹۷۲ به بعد، دو طرح كلان در رياض به اجرا درآمد: نخستين طرح كلان (داكسياديس)[۹] در ۱۳۵۲ش/ ۱۹۷۳ آغاز شد و شهر به سمت شمال و حوضه خشك وادى حنيفه در غرب گسترش و به موازات اين وادى امتداد يافت؛ و دومين طرح كلان (اس.سى. اى.تى اينترنشنال)[۱۰] در سالهاى ۱۳۵۵ـ۱۳۶۱ش/ ۱۹۷۶ـ ۱۹۸۲ شروع شد و بر پايه آن ساخت مناطق مسكونى و تجارى در همه جاى شهر رونق گرفت ( ← همان، ص ۵۸۰ـ۵۸۳؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذيل مادّه). در نتيجه اين طرحها، مناطق مختلف رياض رو به پيشرفت نهاد، راهها، كمربندى اطراف شهر، شبكه آب رسانى، مراكز آموزشى و دانشگاهى، شركتها و مراكز فرهنگى و تجارى بسيارى به وجود آمد و مناطق ديپلماتى، ادارى و سلطنتى نيز ساخته شد (>عربستان سعودى و دولتهاى عربى خليج<، ص ۳۸۳ـ۳۸۴؛ براى وضع آموزشى  ← منطقة الرياض، ص ۴۹، ۵۵ـ۶۶، ۹۱ـ۹۲). در ۱۳۵۹ش/ ۱۹۸۰، فرودگاه بين المللى ملك خالد جانشين فرودگاه ساخته شده در ۱۳۳۱ش/ ۱۹۵۲ گرديد و پروژه هاى بزرگ خانه سازى در عُرَيجاء در جنوب شرقى شهر به اجرا درآمد (د.اسلام، همانجا). در ۱۳۶۸ش/ ۱۹۸۹، با تأسيس شوراى عالى توسعه رياض[۱۱] ، خدمات شهرى چون برق و تلفن گسترش يافت (فيصل مبارك، ص ۵۸۳). پس از قرارگرفتن رياض در مسير راه آهن سراسرى دَمّام* ـ هُفُوف*، شهر به ديگر نقاط عربستان و حتى سواحل خليج فارس متصل و بر رونق آن افزوده شد (حافظ وهبه، ص۵۰؛ وينسنت[۱۲] ، ص ۴۲؛ نيز  ← >عربستان سعودى و دولتهاى عربى خليج<، ص ۳۸۴). در ۱۳۸۸ش/ ۲۰۰۹، جمعيت شهر رياض ۱۵۲، ۰۸۷،۴ تن بوده است ( >سالنامه جمعيتى ۲۰۰۹ـ ۲۰۱۰<[۱۳] ، ص ۳۴۶). در گذشته، ساكنان اين شهر غالبآ از طايفه عَنِزَه* از قبيله ربيعه بودند و برخى تيره هاى تَميم به نام وَهوب، بسيارى از افراد طايفه بنى خَذير و نيز بردگان در شهر زندگى مى كردند (لاريمر، همانجا). امروزه بيشتر ساكنان اين شهر را قبايل حنيفه، تَميم*، عامربن صَعصَعه* و شمارى اندك از عَتيبه*، حَرب*و عنزه، كه خاندان حاكم آل سعود از اين طايفه اند، تشكيل مى دهند. همچنين مهاجران خارجى بسيارى در شهر زندگى مى كنند ( احمدبن سليمان، ص ۱۹۷ـ۱۹۸، ۲۰۵؛ >عربستان سعودى و دولتهاى عربى خليج<، همانجا). شهر رياض پانزده منطقه ادارى دارد، از جمله دِيره در مركز و بطحاء در مشرق شهر. فرودگاه در شمال شهر و منطقه ديپلماتى در شمال غربى ديره قرار دارد ( >عربستان سعودى و دولتهاى عربى خليج<، همانجا؛ اطلس مدينة الرياض، نقشه ] ۱[). رياض از شهرهاى نسبتآ تازه تأسيس است، ازاين رو برخلاف ديگر پايتختهاى عربى، مكان و بناهاى تاريخى اين شهر زياد نيست و نمونه هايى از معمارى سنّتى در مناطقى چون بطحاء، ديره، قصرشاه و بازار به چشم مى خورد ( د.اسلام، همانجا؛ >عربستان سعودى و دولتهاى عربى خليج<، ص ۳۸۳ـ۳۸۴). همچنين توسعه شهرى سريع در رياض مشكلات و دشواريهايى چون شهرنشينى نامتوازن و رواج حاشيه نشينى در آن را نسبت به ديگر شهرهاى استان رياض در پى داشته است (صالح بن على هذلول و محمد عبدالرحمان سيد، ص ۲۲ـ۲۳؛ شريفه ظهور[۱۴] ، ص ۱۲). استان رياض در اواخر قرن چهاردهم/ بيستم سه ناحيه رياض، سُدَير و دُوادَمى را شامل مى شد ( وينسنت، ص ۳۷). نوزده شهرستان اين استان عبارت اند از: دِرعيه*، خَرج*، دوادمى، مَجمَعه، قُويعيه، اَفلاج*، وادى دَواسِر*، زُلفى، شَقراء، حُوطه بنى تميم، عَفيف، سُلَيِّل، ضُرماء، مُزاحميه، رُماح، ثادِق، حُرَيملاء*، حُرَيق، الغاط. فاصله برخى از اين شهرستانها با شهر رياض نسبتآ زياد است، چنان كه وادى دواسر با شهر رياض حدود ۶۵۰ كيلومتر فاصله دارد ( منطقة الرياض، ص ۱۰۸ـ ۱۲۹). استان رياض يكى از پرجمعيت ترين نواحى عربستان است و حدود ۲۰% جمعيت كشور را شامل مى شود ( اطلس المملكة العربية السعودية، ص ۵۶ـ۵۷؛ صالح بن على هذلول و محمد عبدالرحمان سيد، ص۲۰). همچنين اين استان نخستين توليدكننده خرماى عربستان به شمار مى آيد ( اطلس المملكة العربية السعودية، ص ۹۶).

منابع : ابن بشر (عثمان بن عبداللّه)، عنوان المجد فى تاريخ نجد، رياض : مكتبة الرياض الحديثة، ]بى تا.[؛ احمدبن سليمان، «اصول الاسر القديمة فى مدينة الرياض»، العرب، سال ۱۵، ش ۱ و ۲ (رجب و شعبان ۱۴۰۰)؛ اطلس المملكة العربية السعودية، رياض: وزارة التعليم العالى، ۱۴۲۰/۲۰۰۰؛ اطلس مدينة الرياض، رياض: جامعة الملك سعود، ۱۴۱۹/۱۹۹۹؛ «انماط المساكن التى كانت سائدة فى بدايات القرن الحالى بالمملكة العربية السعودية»، عالم البناء، ش ۲۱۲ (۱۴۲۰)؛ حافظ وهبه، جزيرة العرب فى القرن العشرين، ]قاهره ?۱۳۷۵/ ۱۹۵۶[؛ حَمَد جاسر، مدينة الرياض عبر اطوار التاريخ، رياض ۱۴۲۲؛ خالدبن احمد، معجم مدينة الرياض، رياض ۱۴۱۹/۱۹۹۹؛ صالح بن على هذلول و محمد عبدالرحمان سيد، «المدن الجديدة بالمملكة العربية السعودية تركيز ام انتشار للتنمية العمرانية؟»، مجلة جامعة الملك سعود: العمارة و التخطيط، ج ۱۳ (۱۴۲۱)؛ الطريق الى الرياض: دراسة تاريخية و جغرافية لاحداث و تحركات الملك عبدالعزيز لاسترداد الرياض، ۱۳۱۹ه / ۱۹۰۱ـ۱۹۰۲م، رياض: دارة الملك عبدالعزيز، ۱۴۱۹/۱۹۹۹؛ عمررضا كحّاله، جغرافية شبه جزيرة العرب، چاپ احمدعلى، مكه ۱۳۸۴/۱۹۶۴؛ فهد كليب، الرياض، رياض ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛ منطقة الرياض، رياض: وزارة الثقافة و الاعلام، ۱۴۲۶/۲۰۰۵؛

Demography yearbook 2009-2010, New York: United Nations, Department of Economic and Social Affairs, 2011; EI2, s.v. "Al-Riy¦ ad¤ " (by C. Chaline); William Facey, Riyadh: the old city from its origins until the 1950s, London 1992; Faisal Mubarak, "Urban growth boundary policy and residential suburbanization: Riyadh, Saudi Arabia", Habitat international, vol.28, no.4 (2004); John Gordon Lorimer, Gazetteer of the Persian Gulf, ’Om¦an, and central A rabia, Buckinghamshire 1986; Mohammad Asad and Yâldrâm Yavuz, "Wadi Hanifa development plan: Riyadh, Saudi Arabia", 2007, archnet.org.Retrieved Aug.18, 2014,fromhttp://archnet.org/system/ publications/ contents/ 1206/ original/FLS 1237.pdf? 1384750082; Harry St.John Bridger Philby, The heart of A rabia: a record of travel & exploration, London 1922; Saudi A rabia and the Gulf A rab States today: an encyclopedia of life in the A rab states, ed. Sebastian Maisel and John A. Shoup,Westport:Greenwood Press,2009, s.v."Riyadh" (by Sebastian Maisel); Sherifa Zuhur, Saudi A rabia, Santa Barbara, Calif. 2011; Peter Vincent, Saudi A rabia: an environmental overview, London 2008; James Wynbrandt, A brief history of Saudi A rabia, New York 2010.

/ عباس احمدوند /

مسجدجامع رياض. اين بنا كه مسجد دَيره، مسجد قصرالحُكم يا مسجد امام تركى بن عبداللّه نيز خوانده مى شود، ساخته دهه ۱۳۷۰ش در محله ديره يا قصرالحكم است. ساخت اين مسجد بخشى از طرح احيا و نوسازى مركز كهن رياض بوده است. اين محله هسته شهر رياض است و اين شهر تا دهه ۱۳۱۰ش صرفآ به همين محله محدود مى شد (شعيبى[۱۵] و هذلول[۱۶] ، ص ۳۷). نوسازى محله قصرالحكم دو مرحله داشت : مرحله نخست شامل بناهاى فرماندارى و شهردارى و پليس رياض و مرحله دوم شامل مسجدجامع و بناهاى كاخ امير رياض (قصرالحكم) و ميدانهاى اطراف بود (مختار حسين[۱۷] ، ص ۴). طرح مجموعه را در ۱۳۶۳ش به مسابقه گذاشتند. برنده اين مسابقه بين المللى راسِم بَدران[۱۸] ، معمار فلسطينى ـ اردنى، بود. طراحى مسجد، شامل كتابخانه و مدرسه و اقامتگاهِ امام و واحدهاى تجارى و محوطه و بناهاى پيرامونى، در ۱۳۶۳ش صورت گرفت و ساخت مسجد در ۱۳۶۶ش آغاز شد و در ۱۳۷۷ش مسجد به بهره بردارى رسيد ( >«مسجدجامع رياض»<[۱۹] ، ص ۸۶، ۸۸؛ راسم بدران، ۱۹۹۵، ص ]۲، ۴[). پيش از ساخت اين بنا، مسجد كوچك تر قصرالحكم و پيش از آن، مسجد ملك عبدالعزيز در اين محل برپا بوده است (راسم بدران، ۱۹۸۸، ص ۱۵۶). درمجموع، مساحت عرصه ساخت هفده هزار مترمربع است كه دوازده هزار مترمربع از آن را بناى مسجد اشغال كرده است. مجموع زيربنا در حدود ۳۱هزار مترمربع است (همو، ۱۹۹۵، ص ] ۴[). مسجد متشكل از صحن و شبستانى كشيده در امتداد ديوار قبله است. اين دو بخش اصلى مسجد را از تكرار مربعهايى به ضلع نُه متر پديد آورده اند. شبستان به ابعادى  در حدود ۶۵ متر × ۱۲۰ متر داراى سيزده فرش انداز عمود بر ديوار قبله و هفت فرش انداز موازى ديوار قبله است. بخش روباز صحن ابعادى نزديك به ۲۷ متر × ۸۰ متر دارد. پيرامون صحن را رواقى گرفته كه در شرق دو دهانه (هجده متر) و در سه سوى ديگر، يك دهانه (نُه متر) عمق دارد. ابعاد صحن و رواقها روى هم نزديك به ۵۵ متر× ۱۰۰ متر است ( هُلُد[۲۰] و حسن الدين خان[۲۱] ، ص ۱۳۳، نقشه؛ >«مسجدجامع رياض»<، ص ۸۸ـ۸۹). دو سوى نماى رو به صحن شبستان، در پس رواقها، دو مناره چهارگوش به ارتفاع حدود پنجاه متر ساخته شده است. ساختار مناره ها و پلكان آنها، كه در پاى مناره همانند سطحى شيب دار نمايان است، برگرفته از مناره مسجد دِرعيه است ( استيل[۲۲] ، ۲۰۰۵، ص ۹۸؛ هلد و حسن الدين خان، ص ۱۳۲). مسجد دو ورودى اصلى از ميدان شرقى (ميدان العدل) و جنوبى (ساحة الصفاة) دارد كه هر دو به صحن باز مى شوند. ورودى ديگر در ميدان جنوبى، بر محور ورودى تشريفاتى قصرالحكم، به ميانه ديوار جنوبى شبستان باز مى شود. از چند نقطه در خيابان شمالى مسجد نيز مى توان به آن وارد شد. گرداگرد بناى مسجد را رواقى گرفته است. به بيانى ديگر، همه بدنه هاى خارجىِ بنا دولايه است؛ يك لايه مجوف و يك لايه صلب ( هلد و حسن الدين خان، ص۱۳۰ـ۱۳۲ و ۱۳۳، نقشه؛ مختار حسين، همانجا). گنجايش شبستان اصلى ده هزار و گنجايش شبستان زنانه دوهزار تن است. گنجايش رواقهاى پيرامون صحن نيز پنج هزار تن است. اين رواقها در روزهاى عيد و جمعه ها، محل نمازگزاردنِ سرريز جمعيتِ شبستان مى شود (راسم بدران، ۱۹۹۵، ص ] ۲[). شبستان مسجد از شبكه اى از مربعهاى ۹ متر×۹ متر داراى ستونهاى گرد تشكيل شده كه يادآور شبستانهاى ساده با ستونهايى از تنه نخل همين منطقه است (>«مسجدجامع رياض»<، ص ۸۸). حضور طاقگانها و تيرهاى ميان آنها به فضاى گسترده شبستان مقياسى انسانى مى بخشد و هم زمان دو نياز را تأمين مى كند: فضايى گسترده و پيوسته براى جمعيت نمازگزار فراهم مى كند و فضاى ميان ستونها محدوده اى كوچك تر براى جمعهاى كوچك و گفتگوهاى گروهى پديد مى آورد (راسم بدران، ۱۹۸۸، ص ۱۵۷). بالاى هر ستون، بر بامِ تختِ شبستان، حجمى مكعبى است كه روزنى براى ورود نور طبيعى و تأسيساتِ خنك كننده بنا را در خود جاى داده است. هريك از اين واحدهاى مستقلِ خنك كننده را مى توان به تنهايى به كار گرفت و بخش ويژه اى از فضاى گسترده شبستان را خنك كرد. با اين تدبير از هزينه هاى جارى بنا كاسته اند (>«مسجدجامع رياض»<، همانجا). مسجد گنبد ندارد، ولى براى ايجاد تمايزى در پوششِ دهانه برابرِ محراب، چهار حجمِ دربردارنده تأسيسات بالاى محراب را بزرگ تر گرفته اند و نورپردازى آن را تقويت كرده اند ( ← استيل، همانجا). ميدانى بزرگ در شرق، ميدان العدل يا ميدانِ ديره، واسطه ميان مسجد و بخش كهن شهر است. قلعه كوچك مَصمَك در شرقِ اين ميدان است. ميدان كوچك ترى در جنوب، ساحة الصفاة، مسجد را به بناهاى قصرالحكم مى پيوندد. اين فضاهاى بازِ شهرى، با حضور نخلها و آب نماها و سقاخانه ها و سايبانها، در حيات بخشيدن به مجموعه بسيار مؤثر بوده اند ( >«مسجدجامع رياض»<، ص ۸۹). بناى مسجد افزوده اى هم در شرق (شمال ميدان العدل) دارد كه مدرسه و شمارى فضاهاى ادارى و تجارى را در خود جاى داده است. ميان ميدان العدل و قلعه مصمك نيز رواقى است كه امتداد آن در شرق، محوطه قلعه را از خيابان شمالى جدا مى كند ( ← مختار حسين، همانجا). برخى از ويژگيهاى طرح مجموعه مسجدجامع رياض و قصرالحكم برگرفته از همان بناهاى پيشين است. نمونه اش اينكه راسم بدران با مطالعه تصويرى قديم، كه اوضاع پيشين مسجد را نشان مى داد، دريافت ميان مسجد و قصر پلى بوده و چادرهاى بازار كنار ديوار مسجد برپا مى شده است (استيل، ۲۰۰۵، ص ۸۹). او نيز در طرح مجموعه ميان مسجد و قصر ميدانى كشيده در نظر گرفته است (ساحة الصفاة) كه محدوده شرق و غربِ آن را دو سازه پل مانند تعريف مى كند. گرداگرد بناى مسجد نيز رواقى است كه دكانها را در خود جاى داده است. به اين ترتيب، معمار، با تركيب بناها و فضاهاى باز، مجموعه اى همبسته از بناهايى با كاركرد مذهبى (مسجد) و آموزشى و سياسى (كاخِ امير و فرماندارِ رياض) و تجارى (دكانها) پديد آورده است (هلد و حسن الدين خان، ص ۱۳۱؛ استيل، ۲۰۰۵، ص ۹۲). معمار در طرح اجزا و تزيينات و تركيب طاقگانها و رسيدن به تناسبات، علاوه بر مسجد كهن قصرالحكم ( داغستانى، ص ۵۳، تصوير)، مسجدى در دِرعيه، مسقط الرأسِ آل سعود، را الگو قرار داده است ( ← استيل، ۲۰۰۵، ص ۸۹). يكى از مهم ترين ويژگيهاى اين طرح هماهنگى آن با ميراث معمارى نجد* است. نماهاى سنگى و ساده و يكدست با رنگ اخرايى و خاكى همراه با تزيينات بسيار ساده و بدوى يادآور معمارى خشت وگلىِ منطقه است. همين ويژگيها، مانند استفاده از رنگ خاكى و روزنهاى كوچك و كم شمار كه سه گوش يا چهارگوش و بلندند، سبب همخوانى بنا با اقليم نيز شده است (راسم بدران، ۱۹۸۸، ص ۱۵۹؛ همو، ۱۹۹۵، ص ۸؛ >«مسجدجامع رياض»<، ص ۸۵، ۹۲). در طرح اجزايى مانند پنجره هاى چوبى و فلزى و چراغها و فانوسها نيز نگاهى به صورتهاى معمارى كهن شده است ( ← استيل، ۲۰۰۵، ص ۹۹، تصوير). اين بنا ضمن پرهيز از تقليد صرف از ميراث معمارى منطقه به پيوندى با آن رسيده است كه مى توان آن را نماينده احياى ميراث معمارى نجد دانست (محمد اسد[۲۳] ، ص ۱۶۷). در طرحِ جامع، مسجد را كانون مجموعه اى از عملكردهاى اجتماعى گوناگون قرار داده اند. اين رابطه ميان مسجد و ديگر بناها خود برگرفته از الگويى رايج در شهرهاى كهن جهان اسلام است. معمار با استفاده از تركيب حياطهاى پى درپى به آميزه اى موفق از صورتهاى معمارى گذشته و فضاهاى شهرى جديد دست يافته است. شيوه استفاده از فنون ساختمانى جديد و ابزارهاى تهويه نيز به گونه اى است كه از كيفيت روحانى فضاى درونى مسجد نكاسته است (>«مسجدجامع رياض»<، ص ۸۵). اين مجموعه، كه در ۱۳۷۴ش برنده جايزه معمارى آقاخان[۲۴] شده (استيل، ۲۰۰۵، ص ۱۰۶)، عرصه مناسبى براى تحقق نظريات بدران درباره جايگاه ساختارى مسجد در شهر امروزين و بهره گيرى از اصول معمارى گذشته در معمارى معاصر بوده است. سادگى طرح سبب كاهش هزينه هاى ساخت شده، اما از ظرافت و زيبايى آن نكاسته است. به گفته دفتر مشاورِ طرح، هزينه ساخت مسجد ۴۰% كمتر از متوسط هزينه ساخت اين گونه بناها در رياض بوده است (راسم بدران، ۱۹۹۵، همانجا). به نظر جيمز استيل (۱۹۹۶، ص ۴۵)، نتيجه كار آن چنان رضايت بخش بوده است كه مى توان آن را الگويى موفق در اين گرايش معمارى به شمار آورد. اين مسجد در صورت و برخى از جزئيات شباهتهاى بسيارى با مسجد ميدان كِنْدى در حى السفارات (محل تمركز سفارتخانه ها در رياض) دارد؛ بنايى كه ساخت آن در ۱۳۶۵ش به پايان رسيد و در ۱۳۶۸ش برنده جايزه معمارى آقاخان شد (هلد و حسن الدين خان، ص ۱۲۹ـ ۱۳۰). پس از ساخت مسجد رياض، بدران دستاوردهاى اين طرح را در طراحى مسجد ملك عبدالعزيز در خَرج*، در جنوبِ رياض، نيز به كار گرفت (استيل، ۲۰۰۵، ص ۱۰۸). مى توان اين چند بنا را نماينده الگويى تازه و البته منطقه اى در ساخت مسجد در عربستان دانست. اين الگو در ميانه طيفى قرار دارد كه يك سر آن مساجد سراسر نوپردازانه است (مانندِ مسجد آرامكو ظَهران) و سر ديگر آن مساجد كاملا وفادار به معمارى كهن؛ مساجدى مانند آثار عبدالواحد الوكيل معمار مصرى ( حسن الدين خان، ص ۲۶۱).

 

منابع : عبدالمجيد اسماعيل داغستانى، الرياض: التطور الحضرى و التخطيط، [رياض] ۱۴۰۶/ ۱۹۸۵؛

"Greatmosque ofRiyadh andoldcity centre redevelopment: Riyadh,Saudi Arabia", in A rchitecture beyond architecture: creativity and social transformations in Islamic cultures, the 1995 A ga Khan Award for A rchitecture, ed. Cynthia C. Davidson and Ismaïl Serageldin, London: Academy Editions, 1995; Hasan - Uddin Khan, "An overview of contemporary mosques", in The Mosque: history, architectural development & regional diversity, ed. Martin Frishman and Hasan - Uddin Khan, London: Thames and Hudson, 1997; Renata Holod and Hasan-Uddin Khan, The mosque and the modern world, London 1997; Mohammad Asad, "The mosque of the Turkish Grand National Assembly in Ankara: breaking with tradition", Muqarnas, vol.16 (1999); Mukhtar Husain, "Justice palace and Imam Turki Mosque: Riyadh, Saudi Arabia, 1995 technical review summary", edited by Aga Khan Award for Architecture, Archnet. org, 1995. Retrieved Jan.17, 2015,from http://archnet.org/system/ publications/ contents/ 1013/original/FLS1023.pdf? 1384749300; Rasem Badran, "Architect’s record of Great Mosque of Riyadh and the old city center redevelopment", The Aga Khan Award for Architecture, Archnet.org, 1995. Retrieved Jan.17, 2015, from http://archnet.org/system/ publications/ contents/ 499/ original/ FLS 0505.pdf? 1384747924; idem,"Historicalreferencesandcontemporary design", in Theories and principles of design in the -- architecture of Islamic societies, a symposium held by the A ga Khan Program for Islamic A rchitecture at Harvard University and the Massachusetts Institute of Technology, Cambridge, Massachusetts, November 6-8, 1987, ed. Margaret Bentley S§ ev§cenko, Cambridge, Mass.: The Aga Khan Program for Islamic Architecture, 1988; Ali Shuaibi and Saleh Ali Hathloul, "The justice palace district, Riyadh", in Continuity and change: design strategies for large-scale urban development, ed. Margaret Bentley S§ ev§cenko, Cambridge, Mass.: The Aga Khan Program For Islamic Architecture, 1984; James Steele, The architect of Rasem Badran: narratives on people and place, New York 2005; idem, "Qasr al-Hokm mosque, Riyadh", in A rchitecture of the contemporary mosque, ed. Ismaïl ìerageldin and James Steele, London: Academy Editions, 1996.

/ مهدى گلچين عارفى /

1. Philby 2. Facey 3. Saudi Arabia and the Gulf Arab States 4. Mohammad Asad 5. Yavuz 6. Wynbrandt 7. Lorimer 8. Faisal Mubarak 9. The First Master Plan (Doxiadis) 10. The Second Master Plan (SCET International) 11. The High Commission for the Development of Arriyadh 12. Vincent 13. Demographic yearbook 2009-2010 14. Sherifa Zuhur 15. Shuaibi 16. Hathloul 17. Mukhtar Husain 18. Rasem Badran 19. "Great Mosque of Riyadh" 20. Holod 21. Hasan-Uddin Khan 22. Steele 23. Mohammad Asad 24. Agha Khan Award for Architecture

 

 

نظر شما
مولفان
گروه
هنرومعماری , جغرافیا ,
رده موضوعی
جلد 20
تاریخ 94
وضعیت چاپ
  • چاپ شده