رومانْوى، نهضت، نهضتى در ادبيات اردو، در نيمه اول قرن چهاردهم/ بيستم. اين نهضت از مكتب ادبى رمانتيسم در قرون دوازدهم و سيزدهم/ هجدهم و نوزدهم در اروپا متأثر بود. رمانتيسم واكنش اديبان و نويسندگان اروپايى به انقلاب صنعتى بود. تكيه بر بيان احساسات و عواطف، دلبستگى به گذشته و اسطوره، بازگشت به طبيعت، درون نگرى و مقابله با خردگرايى، از مهم ترين بن مايه هاى اين نهصت ادبى در اروپا بود كه پيشگامان آن چون هردر[1] ، روسو[2] ، گوته[3] ، دى استال[4] ، ماكس شلر[5] و اگوست ويلهم شلگل[6] ، آن را آغاز كردند و در ادبيات اردو نيز بازتابى وسيع يافت (حسن، ص 14ـ17، 22؛ نيازى، ص 79). گرچه رومانوى در ادبيات اردو تقليدى از رمانتيسم اروپايى بود، زمينه ها و علل شكل گيرى آن در ميان اردوزبانها كم وبيش تفاوت داشت. اعتراض به خردگرايى نهضت عليگره، ستيز با مقررات و آداب و رسوم سنّتى، مقابله با برخى احكام، قواعد و دستورات شرعى و غرب گرايى، از مهم ترين عوامل گروش جوانان تحصيل كرده و طبقه متوسط به نهضت رومانوى بود (حسن، ص 92، 121؛ تابيتا، ص 142). رومانوى موجب پيدايش رويكردى جديد در ادبيات اردو چه در معناى واژه ها و چه در انديشه نويسندگان شد و با حفظ گرايشهاى شرقى، انواع ادبى اروپايى را در ادبيات اردو متداول كرد و براى چندين دهه، ادبيات اردو را تحت تأثير قرار داد (انور سديد، 2007، ص460ـ461). گرايش به رمانتيسم، بيش وكم در آثار برخى از اردونويسان نيمه دوم قرن دوازدهم/ هجدهم و اوايل قرن سيزدهم/ نوزدهم، چون عبدالحليم شرر* (متوفى 1305) و محمدحسين آزاد* (متوفى 1328) ديده مى شود، اما سرآغاز شكل گيرى نهضت رومانوى راه اندازى ماهنامه مخزن به دست شيخ عبدالقادر* (متوفى 1370/1329) در 1319/1901 در لاهور بود. برخى از آثار رمانتيك غربى در قالب نظم و نثر به اردو ترجمه و در مخزن چاپ شدند. اين ترجمه ها بيشتر خيال پردازانه و داراى موضوعات عشقى و روحى و متأثر از اسلوب نگارش و نگرش نويسندگانى چون والتر پيتر[7] (متوفى 1312/1894) و اسكار وايلد[8] (متوفى 1318/1900) بودند. ترجمه آثارى از تاگور (متوفى 1320ش/1941) كه داراى عناصرى فرازمينى بودند و چاپ آنها در مخزن، و نيز، چاپ نوشته هاى سنّت شكنانه اقبال لاهورى و مقالات خطيبانه ابوالكلام آزاد و نيز آثار ظفرعلى خان در اين ماهنامه در شكل گيرى و رشد رومانوى و جذب اديبان و نويسندگان به آن بسيار مؤثر بود. اقبال لاهورى* كه تحت تأثير كسانى چون روسو و ويليام وردزورث[9] بود، در سروده هاى خويش به برترى عشق بر عقل، خودشناسى و توجه به اساطير پرداخت. از ميان سروده هاى چاپ شده وى در مخزن، «هِماله» نشانه گرايش جدّى وى به رمانتيسم است. سجاد حيدر يَلدْرَم* نيز با چاپ مقالات خود در مخزن، نثرنويسى منسجم را در نهضت رومانوى بنيان نهاد (سيدعبداللّه، 1965، ص 289؛ حسن، ص 26، 29ـ30؛ انور سديد، 2007، ص 427، 429، 431؛ كيفى، ص 32). پيوستن شاعران و اديبان داراى گرايش رمانتيك، چون اختر شيرانى*، نياز فتح پورى*، مهدى اِفادى و حفيظ جالَندَرى به جمع نويسندگان اين مجله، موجب رشد و تكامل رومانوى در ادبيات اردو شد. شبلى نعمانى*، آغاحَشَر كشميرى*، حسرت موهانى* و راشد الخيرى از ديگر نويسندگان و همكاران پيرو نهضت رومانوى در مجله مخزن بودند (انور سديد، 2007، ص 431؛ همو، 1992، ص 50). در 1322، شيخ عبدالقادر به لندن سفر كرد. درنتيجه، در اين سال و نيز پس از بازگشت وى، از فعاليتهاى مخزن كاسته شد. پس از آن، نشريه هاى الهلال و البلاغ كه ابوالكلام آزاد، به ترتيب در 1331 و 1333، آنها را در كلكته راه اندازى كرد، مجله همايون كه بشير احمد در 1341/1301ش در لاهور منتشر نمود و نيز نخستين شماره هاى مجله نگار كه در همين سال نياز فتح پورى (متأثر از شاعر زن رمانتيك ترك، نگار بنت عثمان) در بوپال[10] (بهوپال) چاپ كرد، سياستهاى مخزن را در ترويج نهضت رومانوى ادامه دادند (همو، 2007، ص 429، 431؛ همو، 1992، ص 56، 73ـ74؛ عقيله شاهين، ص 96؛ دسنوى، ص 366). در كنار اين نشريات، فعاليتهاى جوانان آشنا با ادبيات انگليسى و سبك رمانتيك، به پيشرفت نهضت رومانوى كمك كرد. اين افراد تحت تأثير ويسلر[11] و اسكار وايلد، «ادب براى ادب» را شعار اصلى خويش ساختند و با تأكيد بر نظريه جان كيتس[12] (شاعر انگليسى)، صداقت و زيبايى را مكمل يكديگر مى دانستند و با دخل و تصرف در درون مايه، قالب، شيوه هاى بيان، موسيقىِ انواع مختلف ادبى و با تأكيد بر عناصر رمانتيك چون درون گرايى و گرايش به زيبايى و خيال پردازى، به پيشرفت نهضت رومانوى كمك كردند (انور سديد، 2007، ص 431؛ حسن، ص 23، 42، 83؛ رضوى، ص 296). داستان نويسى در نهضت رومانوى در تقابل با داستانهاى واقع گرايانه تاريخى و اجتماعىِ پيش از آن قرار داشت. تلاش براى ايجاد تغييراتى چون رهايى از قيد اصول و آداب و سنّتهاى پيشينيان و گاه القاى نااميدى، حسرت گذشته و پرداختن به شئون مختلف زندگى اجتماعى از عناصر مهم داستان نويسى به سبك رومانوى بود (انور سديد، 2007، ص 438، 440، 442؛ وقار عظيم، 2007، ص 193ـ195). قاضى عبدالغفار، امتياز على تاج*، عشرت لكهنوى، خواجه حسن نظامى، چراغ حسن، حكيم احمد شجاع، ميرزااديب و عابد على عابد، از مشهورترين داستان نويسان نهضت رومانوى اند (همانجاها). بااين حال، ترجمه داستانهاى نويسندگان سبك رمانتيك چون شوپنهاور[13] ، تولستوى، توماس هاردى، نيچه و نگار بنت عثمان به اردو، در شكل گيرى داستان نويسى در ميان نويسندگان نهضت رومانوى سهمى مهم داشت (حسن، ص 49، 57؛ سليم اختر، ص 214؛ عقيله شاهين، ص 485). در اين ميان، ترجمه داستانهاى تركى به اردو به دست يلدرم و نياز فتح پورى زمينه اى مناسب براى داستان نويسى به سبك رومانوى ايجاد كرد؛ به گونه اى كه يلدرم را از پيشگامان داستان نويسى در نهضت رومانوى دانسته اند. مجموعه داستان وى به نام خيالستان، به علت زيبايى در فن، بيان عميق احساسات زنانه و مردانه و طبيعت گرايى و خيال پردازى، بهترين نمونه داستانهاى كوتاه در اين نهضت است (وقار عظيم، 2007، ص 186ـ189؛ همو، 1950، ص 19). ترجمه داستانهاى تركى احمد حكمت به اردو با نام خارستان و گلستان و ثالث بالخير از ديگر آثار جالب توجه يلدرم در زمينه داستان نويسى است. مجنون گوركپورى (گورَكْهپورى) از ديگر مترجمان برجسته داستانهاى رمانتيك غربى به اردو است (اورنگ زيب عالمگير، ص 12ـ13؛ نيازى، ص 428، 448ـ 449). ترجمه سروده هاى تاگور و وردزورث اساس شعر در نهضت رومانوى را تشكيل داد (عقيله شاهين، ص 81، 83). اختر شيرانى* از مشهورترين و تأثيرگذارترين شعراى اين نهضت است. سروده وى به نام ديهاتى لركى كا گيت (ترانه دختر روستايى) از مشهورترين اشعار به سبك رومانوى است. همچنين، دو شخصيت رمانتيك برساخته او، ليلى و سَلْمى، در شعر اردو شهرت بسيار يافته اند (صادق[14] ، ص 526ـ528؛ حسن، ص 61ـ64؛ اعجاز حسين، ص280). او با تأثيرپذيرى از شعر غربى و به كارگيرى سونت[15] (نوعى غزل واره در ادبيات انگليسى)، سبكى جديد در شعر اردو ايجاد كرد و به همراه حفيظ جالندرى، ترانه سرايى را در شعر اردو رواج داد (كيفى، ص70، 92؛ ذوالفقار، ص 379). علاوه بر حفيظ جالندرى، ديگر شعراى اردوسرا ازجمله شبير حسن خان معروف به جوش مليح آبادى، حامداللّه افسر، احسان دانش* و رَوِش صديقى با تأكيد بر مضامينى چون طغيانگرى، خودپسندى، باستان گرايى و جنسيت گرايى، به همراه جهت گيريهايى سياسى و انقلابى، موجب گسترش و تكامل شعر سبك رومانوى شدند (انور سديد، 2007، ص 445ـ451؛ بريلوى، 2005، ص 19ـ21، 134). شعر نثرگونه نيز پديده اى در نهضت رومانوى است كه انيس ناگى در آن شهرت يافت (حسنى، ص 56). نقد ادبى در نهضت رومانوى نيز از مبانى انديشه هاى منتقدان اروپايى، به ويژه اسكار وايلد و پيتر، متأثر بود، كه بر زيبايى شناسى، آراستگى كلام و ميزان تأثيرگذارى نوشته هاى ادبى، تأكيد داشتند (بريلوى، 2010، ص 326). اين نوع نقد را مهدى افادى با نقد الطاف حسين حالى*، شاعر نهضت عليگره، آغاز كرد (انور سديد، 2007، ص 456ـ457). عبدالرحمان بُجنورى كه با چند زبان اروپايى آشنا بود، نقدى تطبيقى در ادبيات اردو، با تكيه بر مبانى نهضت رومانوى، برجاى گذاشت و در محاسن كلام غالب، به مقايسه غالب دهلوى و برخى شاعران مشهور اروپايى و شرقى پرداخت ( ← بريلوى، 2010، ص 299ـ300؛ سليم اختر، ص 216). سجاد انصارى و مجنون گوركپورى از ديگر منتقدان ادبى در نهضت رومانوى اند (حسن، ص 75). برخى از پژوهشگران، غربزدگى شتابزده، پايبندنبودن به معيارهاى علمى و واقعى، افراط در ايجاد فضاى احساسى، تصويرسازى و خيال پردازى، نااميدى و به كارگيرى فراوان واژه ها و تركيبهاى عربى را در نهضت رومانوى نكوهيده اند ( ← احمد، ص 145، 152؛ سكسينا[16] ، ص 314ـ 315؛ حسن، ص 77، 94). نهضت رومانوى، با ظهور نهضت ترقى خواه اردو كه رويكردى واقع گرايانه داشت و حلقه ارباب ذوق كه سعى در تلفيق حقيقت و احساس داشت، به تدريج در ميانه قرن چهاردهم/ بيستم اهميت خود را از دست داد. هرچند شاعران اردوسراى بعدى، مانند نَذْرِمحمد راشد*، پروين شاكر* و ساغر نظامى نيز يكسره از تأثير نهضت رومانوى بركنار نبودند (حسن، ص 85، 96، 125؛ تابيتا، ص 147؛ سيدعبداللّه، 2003، ص 311).
منابع : كليم الدين احمد، اردو تنقيد پر ايك نظر، مع اضافه جديد، لاهور: عشرت پبلشنگ هاوس، [بى تا.]؛ سيد اعجاز حسين، مختصر تاريخ ادب اردو، لكهنو 1965؛ انور سديد، اردو ادب كى تحريكين، كراچى 2007؛ همو، پاكستان مين ادبى رسائل كى تاريخ (ابتدا تا 1988)، اسلام آباد 1992؛ اورنگ زيب عالمگير، اردو كى 25 افسانى (ايك تنقيدى مطالعه)، لاهور: القمر انترپرائزز، [بى تا.]؛ عبادت بريلوى، اردو تنقيد كا ارتقاء، عليگره 2010؛ همو، جديد شاعرى، عليگره 2005؛ پريا تابيتا، اردو ناول كى منفى كردار: آغاز تا قيام پاكستان، لاهور 2006؛ محمد حسن، اردو ادب مين رومانوى تحريك، ملتان صدر، پاكستان 1993؛ مقصود حسنى، تحريكات اردو ادب، لاهور 1996؛ عبدالقوى دسنوى، حيات ابوالكلام آزاد، دهلى نو 2000؛ غلام حسين ذوالفقار، اردو شاعرى كا سياسى اور سماجى پس منظر، لاهور 2008؛ سجاد باقر رضوى، مغرب كى تنقيدى اصول، اسلام آباد 2003؛ سليم اختر، اردو ادب كى مختصرترين تاريخ، لاهور 1989؛ سيد عبداللّه، مباحث، لاهور 1965؛ همو، وجهى سى عبدالحق تك، لاهور 2003؛ عقيله شاهين، علّامه نياز فتح پورى: شخصيت اور فن، اسلام آباد 2009؛ حنيف كيفى، اردو مين نظم معرّا اور آزاد نظم (ابتدا سى 1947 تك)، دهلى نو 2003؛ عبدالستار نيازى، مجنون گوركهپورى: حيات وفن، كراچى 2004؛ سيد وقار عظيم، داستان سى افسانى تك، لاهور 2007؛ همو، همارى افسانى، لاهور 1950؛
Muhammad Sadiq, A hisory of Urdu literature, Delhi 1984; Ram Babu Saksena, A history of Urdu literature, New Delhi 1990.
/ وفا يزدان منش /
1. Johann Gottfried Von Herder 2. Jean-Jacues Rosseau 3. Johann Wolfgang Von Goethe 4. De Staël 5. Max Scheler 6. Schlegel 7. Walter Pater 8. Oscar Wilde 9. William Wordsworth 10. Bhopal 11. Whistler 12. John Keats 13. Schopenhauer 14. Sadiq 15. Sonnet 16. Saksena