روكرت، فريدريش، شاعر و خاورشناس آلمانى و مترجم قرآن و آثار شرقى، به ويژه آثار فارسى و عربى. يوهان ميشائل فريدريش روكرت[۱] در ۱۶ مه ۱۷۸۸/ ۱۰ شعبان ۱۲۰۲ در شواين فورت[۲] به دنيا آمد. پدرش، يوهان آدام روكرت[۳] ، حقوق خوانده و وكيل بود. ازاين رو، فريدريش نيز، پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى، در ۱۸۰۵/ ۱۲۲۰ براى تحصيل در رشته حقوق به دانشگاه ورتسبورگ[۴] رفت، اما به سبب علاقه اش به فلسفه و زبان شناسى، در اين حوزه ها نيز مطالعه كرد و در ۱۸۰۸/۱۲۲۳، هنگامى كه براى ادامه تحصيل به دانشگاه هايدلبرگ[۵] رفت، رشته زبان شناسى را برگزيد (شيمل[۶] ، ص ۴۵؛ عقيقى، ج ۲، ص ۳۵۹؛ راعى، ص ۱۳۴). در ۱۸۱۰/ ۱۲۲۵ مدتى در دانشگاه گوتينگن[۷] درس خواند و در ۱۸۱۱/ ۱۲۲۶ در دانشگاه ينا[۸] از رساله دكترى خود درباره فلسفه زبان شناسى دفاع كرد (راعى، همانجا). روكرت در ۱۸۱۸/۱۲۳۳ به رم رفت و درباره ترانه هاى محلى آنجا به تحقيق پرداخت (پرانگ[۹] ، ص ۱۶ـ۳۷). در راه بازگشت، به وين رفت و در آنجا با يوزف فن هامر ـ پورگشتال[۱۰] *، شرق شناس اتريشى، ديدار كرد. اين ديدار سرنوشت روكرت را دگرگون كرد و او تحت تأثير ترجمه هامر ـ پورگشتال از اشعار حافظ، تصميم گرفت عربى و فارسى را بياموزد (مارشانت[۱۱] ، ص ۱۳۸؛ نيز ← راعى، ص ۱۳۴ـ۱۳۵). او زبان عبرى را پيش از ورود به دانشگاه آموخته بود و در دهه سوم زندگى اش سنسكريت را هم فراگرفت. در سالهاى بعد آشنايى خود را با ديگر زبانهاى مشرق زمين گسترش داد؛ گفته اند او تا پايان تحصيلاتش حدود پانزده زبان و تا پايان عمر پنجاه زبان را فراگرفته بود (والتر[۱۲] ، ص ۲۰۹؛ مارشانت، ص ۸۳، ۱۳۸). روكرت در ۱۸۲۶/۱۲۴۱ استاد زبانهاى شرقى دانشگاه ارلانگن[۱۳] و از ۱۸۴۱ تا ۱۸۴۸/ ۱۲۵۷ـ۱۲۶۴ در دانشگاه ÝÑíÏÑíÔ æíáåáã[۱۴] ÏÑ ÈÑáí ←¡ استاد زبانهاى عربى و فارسى بود (مارشانت، ص ۹۶؛ شيمل، ص ۴۵؛ ويلهلم[۱۵] ، ص ۳۹۸). در ۱۸۴۹/۱۲۶۵ از كار دانشگاهى كناره گرفت و با سكونت در ملك شخصى خويش در كوبورك[۱۶] ، زندگى خود را وقف ترجمه متون عربى و فارسى كرد (زولبريگ[۱۷] ، ۱۹۸۹، ص ۷۰۶؛ مارشانت، ص ۹۶). او در ۳۱ ژانويه ۱۸۶۶/ ۱۴ رمضان ۱۲۸۴ درگذشت (شيمل، ص ۴۵). روكرت با انتشار ترجمه آثار شرقى به زبان آلمانى تأثيرى چشمگير در ادبيات، به ويژه در شعر آلمان نهاد، اما آنچه بيش از همه سبب شهرت او در آلمان شد ترجمه هاى وى از زبان فارسى بود. او در سرودن شعر، گذشته از قالب غزل، از اشعار و حكايتهاى ادبيات فارسى و حتى تاريخ ايران بهره بسيار برد ( ← رمى[۱۸] ، ص ۳۸ـ۳۹، ۴۳ـ۴۸). نخستين كار او در اين زمينه مجموعه ۴۴ غزل از مولوى بود كه در ۱۸۲۱/۱۲۳۶ در نشريه >كتاب جيبى بانوان<[۱۹] انتشار يافت. اين كار ترجمه اى مستقيم از فارسى نيست و بيشتر بازسرايى براساس ترجمه هامر ـ پورگشتال است؛ اما ازآن رو اهميت دارد كه روكرت در اين اثر براى نخستين بار قالب غزل را در زبان آلمانى به كار گرفت و در آثار بعدى خود آن را تكرار كرد و در ميان ديگر شاعران آلمانى زبان رواج داد (شيمل، ص ۴۷؛ نيز ← رمى، ص ۳۸ـ ۳۹). روكرت برگردانى آلمانى از برخى غزليات حافظ نيز فراهم آورد كه با عنوان >گلهاى شرقى<[۲۰] در لايپزيك در ۱۸۲۲ منتشر شد (براى برخى از ويژگيهاى اين ترجمه ← رمى، ص ۳۹ـ۴۲). او مجموعه ديگرى از غزليات و رباعيات حافظ را نيز به آلمانى برگرداند و تا پايان عمر آثار متعددى از سعدى، جامى، نظامى، و عطار را نيز به آلمانى ترجمه كرد (ماكه[۲۱] ، ص ۲۵۹؛ براى برخى از ويژگيهاى اين ترجمه ها ← فكرى ارشاد، ص ۱۰۱۹ـ۱۰۲۶). او در كنار بهره گيرى از مضامين شعر فارسى، از حكايتها و داستانهاى پندآميز متون ادبى و تاريخى فارسى نيز استفاده كرد و آثارى از اين مقوله را نيز به نظم و نثر آلمانى برگرداند. عمده ترين منابع او در اين كار گلستان و بوستان سعدى، بهارستان جامى، منطق الطير عطار، مخزن الاسرار نظامى، مناقب العارفين افلاكى، هفت قلزم غازى الدين حيدر، تاريخ روضة الصفاى ميرخواند، و تاريخ يمينى بود كه شمارى از آنها را مستقيمآ از متن فارسى آنها و برخى را هم از برگردانهاى اين آثار به زبانهاى اروپايى برگرفته است ( ← رمى، ص ۴۳ـ۴۸). او چند مجموعه از ترانه هاى محلى ايرانى را هم به آلمانى ترجمه و منتشر كرد ( ← شيمل، ص ۴۸؛ راعى، ص ۱۳۹). روكرت باب هفتم كتاب هفت قلزم، رساله اى در علم عروض و معانى و بيان، را ترجمه و شرح كرد كه با عنوان >دستور زبان، شاعرى و بلاغت ايرانيان<[۲۲] در ۱۸۷۴/ ۱۲۹۱ به كوشش ويلهلم پرچ[۲۳] منتشر شد (روكرت[۲۴] ، مقدمه پرچ، ص ۷؛ شيمل، ص ۴۸). او به شاهنامه فردوسى علاقه خاصى داشت و در ۱۸۳۸/۱۲۵۴ ترجمه منظومى از داستان رستم و سهراب را منتشر كرد كه بارها تجديدچاپ شد. سپس ملاحظات خود را بر جلد نخست ترجمه فرانسوى ژول مول[۲۵] از شاهنامه فردوسى، به همراه برگردانى آلمانى از آن (جمعآ در بيش از سيصد صفحه)، در نشريه >انجمن خاورشناسى آلمان<[۲۶] (ج ۸، ۱۸۵۴، ص ۲۳۹ـ۳۲۹، ج ۱۰، ۱۸۵۶، ص ۱۲۷ـ۲۸۲) به چاپ رساند. سپس به ترجمه منظوم شاهنامه در همان بحرِ متقارب پرداخت كه در سه جلد در برلين در ۱۸۹۰ تا ۱۸۹۵ منتشر شد (مارشانت، ص۱۴۰؛ فكرى ارشاد، ص۱۰۲۰). روكرت دانش شگرفى از زبانهاى شرقى ازجمله سنسكريت و تاميل[۲۷] داشت. ترجمه هاى وى از متون سنسكريت از بهترين نمونه هاى موجود در زبان آلمانى است؛ مثل ترجمه داستان نَلَه و دَمَيَنتى[۲۸] و به ويژه گيتاگُويندا[۲۹] ، كه در آن در تقليد از سبك و وزن اثر موفق بوده است (ويلهلم، ص ۳۹۸؛ براى برخى از ويژگيهاى ترجمه اين متون ← ماكه، ص ۲۳۸ـ۲۴۵). دو مجموعه شعر روكرت با نامهاى >نكاتى آموزنده و انديشمندانه از شرق زمين<[۳۰] و >هفت كتاب افسانه ها و قصه هاى شرق زمين<[۳۱] عمدتآ برگرفته از ادبيات و تاريخ ايران و عرب است ( ← رمى، ص ۴۲ـ۴۸). دو مجموعه شعر ديگر او با نامهاى >حكمت برهمنان<[۳۲] و >داستانهاى برهمنان<[۳۳] برگرفته از ادبيات، اساطير، تاريخ و رسوم مذهبى هند است (همان، ص ۴۲، ۴۸ـ۵۵). روكرت چندين اثر مهم ادب عربى را نيز به آلمانى ترجمه كرد، مانند معلّقات، ديوان امرؤالقيس و الحماسة ابوتمّام. او اين آثار را مطابق بحر اصلى به آلمانى منظوم كرده است (ماكه، ص ۲۵۱ـ۲۵۳؛ كرينبورگ[۳۴] ، ص ۲۷۰ـ۲۷۱؛ عقيقى، ج۲، ص ۳۵۹ـ۳۶۰). او همچنين مقامات حريرى را به آلمانى برگردانده است؛ عده اى اين ترجمه را از اصل عربى آن زيباتر و نغزتر دانسته اند ( ← ماكه، ص ۲۵۷ـ۲۵۸؛ شيمل، ص ۴۶). روكرت حدود سه چهارم از كل قرآن را به آلمانى به نظم درآورد، كه پس از مرگش، ويلهلم مولر[۳۵] ، خاورشناس، آن را با عنوان «قرآن روكرت» در فرانكفورت[۳۶] در ۱۸۸۸ منتشر كرد (حسينات، ص ۷۱). ترجمه قرآن روكرت بارها تجديدچاپ شد و بسيار مقبول بود. اين ترجمه در ۱۹۹۵/ ۱۳۷۴ش با مقدمه هارتموت بوبتسين[۳۷] و نوشته هايى از وى و مقالاتى از ولف ديتريش فيشر[۳۸] تجديد چاپ شده است (هوفمان[۳۹] ، ص ۱۴۴؛ والتر، ص ۲۱۰). روكرت در ترجمه قرآن كوشيده است با به كارگيرى اصطلاحات و تشبيهاتْ به شيوه بلاغى قرآن نزديك شود. او بيش از آنكه در پى ترجمه دقيق قرآن باشد، بر آن است اثرى ادبى به خواننده آلمانى زبان ارائه دهد و به همين منظور، با جابه جاكردن كلمات و ساختن قافيه و عبارات مسجع و آهنگين، بر بلاغت اثر خويش افزوده است (حسينات، همانجا). ترجمه روكرت نه تنها برخى از سوره ها، بلكه برخى از آيات را هم دربرندارد. او نام عربى سوره ها را ذكر نكرده و حتى ــبرخلاف شيوه متداول ــ بسم اللّه الرحمن الرحيم را هم جزو سوره به حساب نياورده و در برگردان برخى از كلمات نيز خطا كرده است. بااين همه، اين اثر تا آن زمان بهترين ترجمه از قرآن بود و آن را نشانه تسلط مترجم بر زبان عربى دانسته اند (حسينات، ص ۷۱، ۷۵؛ درخشان مقدم و نارنجى، ص ۶۸ـ۶۹، نيز ← ص ۷۸ـ۸۲). روكرت، علاوه بر آثارى كه در دوره حيات و پس از مرگش منتشر شدند، آثار ديگرى هم دارد، ازجمله درباره دستور زبان سامى، ترجمه اسكندرنامه فارسى، و قطعاتى از اشعار هندى، حماسه هاى فنلاندى، و حكايتهاى عاميانه آلبانيايى، و متونى به ليتوانيايى، قبطى، اردو، و تاميل (مارشانت، ص۱۴۰). پس از درگذشت روكرت، چند مجموعه از آثار وى و نوشته هايى درباره شخصيت و آثارش انتشار يافت. اما در سده بيستم/ چهاردهم، روكرت تاحد زيادى فراموش شده بود، تا اينكه به مناسبت دويستمين سال تولدش، با انتشار مجدد برخى از آثارش، بار ديگر مطرح شد. در ۱۹۸۷/۱۳۶۶ش زندگينامه اى از روكرت به قلم آنه مارى شيمل، خاورشناس، منتشر شد. يك سال بعد، به همين مناسبت، شيمل، گزيده اى از سروده ها و ترجمه هاى او را به همراه يادداشتهايى در معرفى آنها، در دو جلد (جلد:۱ اشعار و جلد:۲ ترجمه ها) منتشر كرد (زولبريگ، ۱۹۹۰، ص ۵۲۷؛ همو، ۱۹۸۹، ص ۷۰۶؛ بوبتسين، ص ۲۹۳).
منابع : محمودالعلى حسينات، «ترجمه شاعر آلمانى: فريدريش روكرت»، ترجمان وحى، سال ۴، ش ۱ (بهار و تابستان ۱۳۷۹)؛ پريسا درخشان مقدم و فرح نارنجى، «بررسى ترجمه هاى مختلف قرآن به زبان آلمانى»، پژوهش زبان هاى خارجى، ش ۵۲ (تابستان ۱۳۸۸)؛ شاهرخ راعى، «فريدريش روكرت و ادبيات مشرق زمين»، نامه پارسى، سال ۹، ش ۳ (پاييز ۱۳۸۳)؛ آنه مارى شيمل، «فريدريش روكرت»، آينده، سال ۵، ش ۱ـ ۳ (بهار ۱۳۵۸)؛ نجيب عقيقى، المستشرقون: موسوعة فى تراث العرب، مع تراجم المستشرقين و دراساتهم عنه، منذالف عام حتى اليوم، قاهره [۱۹۸۰ـ ۱۹۸۱]؛ جهانگير فكرى ارشاد، «روكرت و شاعران ايرانى»، وحيد، دوره ۱۰، ش ۹ (آذر ۱۳۵۱)؛
Hartmut Bobzin, "[Review of] Friedrich Rückert: L ebensbild und Einführung in sein Werk, by Annemarie Schimmel", Die Welt des Islams, XXXI, no.۲ (۱۹۹۱); Murad Wilfried Hofmann, "Germany and the Qur’an", Journal of Qur’anic studies, vol.۲, no.۱ (۲۰۰۰); Herman Kreyenborg, "Friedrich Rückert als Interpret orientalischer Dichtungen", in Friedrich Rückert im Spiegel seiner Z eitgenossen und der Nachwelt, Wiessbaden: In Kommission bei O. Harrassowitz, ۱۹۸۸; Karl Macke, "Friedrich Rückert als Übersetser", in ibid; Suzanne L. Marchand, German orientalism in the age of empire religion, race, and scholarship, Cambridge ۲۰۰۹; Helmut Prang, "Friedrich Rückert in Italien", in Friedrich Rückert im Spiegel seiner Z eitgenossen und der Nachwelt, ibid; Arthur Frank Joseph Remy, The influence of India and Persia on the poetry of Germany, New York ۱۹۰۱; Friedrich Rückert, Grammatik, Poetik und Rhetorik der Perser: Nach dem siebenten Bande des Heft K¤ olzum, ed. W. Pertsch, Osnabrück ۱۹۶۶; Ingeborg H. Solbrig, "[Review of] Friedrich Rückert: L ebensbild und Einführung in sein Werk, by Annemarie Schimmel", Journal of the American Oriental Society, vol.۱۰۹, no.۴ (Oct-Dec. ۱۹۸۹); idem, "[Review of] Friederich Rückert: Werke, Selected and edited by Annemarie Schimmel", Journal of the American Oriental Society, vol. ۱۱۰, no.۳ (July - Sept. ۱۹۹۰); Wiebke Walther, "Der Koran: in der Übersetzung von Friedrich Rückert by Hartmut Bobzin and Wolfdietrich Fischer", Die Welt des Orients, vol. ۲۹ (۱۹۹۸); Friedrich Wilhelm, "The German response to Indian culture", Journal of the American Oriental Society, vol. ۸۱, no.۴ (Sept. -Dec. ۱۹۶۱).
/ عسكر بهرامى /
1. Johann Michael Friedrich Rückert 2. Schweinfurth 3. Johann Adam Rückert 4. Universität Würzburg 5. Universität Heidelberg 6. Annemarie Schimmel 7. Universität Göttingen 8. Universität Jena 9. Prang 10. Joseph von Hammer-Purgstall 11. Marchand 12. Walther 13. Universität Erlangen 14. Friedrich-Wilhelms-Universität 15. Wilhelm 16. Coburg 17. Solbrig 18. Remy 19. Taschenbuch für Damen 20. Östliche Rosen 21. Macke 22. Grammatik, Poetik und Rhetorik der Perser 23. Wilhelm Pertsch 24. Rückert 25. Jules Mohl 26. ZDMG 27. Tamil 28. Nala and Damayant¦ i 29. Gita Govinda 30. Erbauliches und Beschauliches aus dem Morgenland 31. Sieben Bücher MorgenländischerSagen und Geschichten 32. Brahmanische Erzählungen 33. Die Weisheit des Brahmanen 34. Kreyenborg 35. Wihelm Müller 36. Frank Furt 37. Hartmut Bobzin 38. Wolfdietrich Fischer 39. Hofmann