روضات الجنان و جنات الجنان

معرف

كتابى از حافظ حسين كربلائى درباره مزارات عارفان و مشاهير تبريز.
متن

روضات الجِنان و جَنّات الجَنان، كتابى از حافظ حسين كربلائى درباره مزارات عارفان و مشاهير تبريز. از مؤلف كتاب روضات الجنان، حافظ حسين معروف به كربلائى يا ابن كربلائى، از عالمان صوفى قرن دهم، اطلاعات كمى در دست است. جدش درويش حسن بابافرجى است؛ نسبت بابافرجى به سبب خدمت موروثى اين خاندان در مزار بابا فرج تبريزى* به آنان داده شده بود. حافظ حسين يا درويش حسين از مريدان صفى الدين مجتبى بن امير بدرالدين احمد لاله، سرسلسله خاندان سادات لاله، از صوفيان اهل سنّت و از سلسله كبرويه* بود ( آقابزرگ طهرانى، ج 11، ص 280؛ ابن كربلائى، ج 1، مقدمه سلطان القرّائى، ص 9). ابن كربلائى در اوايل دوران صفويه تبريز را ترك كرد و به دمشق رفت. او در همانجا در 997 از دنيا رفت و در جوار قبر شيخ ابوشامه (متوفى 665) به خاك سپرده شد (بورينى، ج 2، ص 167؛ آقابزرگ طهرانى، همانجا؛ ابن كربلائى، ج 1، همان مقدمه، ص 14). ظاهرآ او جز روضات الجنان، ديوان شعرى به فارسى داشته و در شعر «خادم» تخلص مى كرده است ( ابن كربلائى، ج 1، همان مقدمه، ص 11ـ12؛ گلچين معانى، ج 2، ص 636؛ براى نمونه هايى از اشعار وى   بورينى، ج 2، ص 167ـ169). حافظ حسين در فن خطاطى هم دستى داشت و از شاگردان علاءالدينِ تبريزى* بود. نمونه هايى از خط وى باقى مانده است ( گلچين معانى، همانجا؛ منصورى، ص 104). ابن كربلائى، به نوشته خودش (ج 1، ص 1ـ3)، در پنجاه سالگى وقتى دريافت كه درباره مزارات عارفان تبريز كتابى وجود ندارد، تصميم به تأليف روضات گرفت. البته سخن حشرى تبريزى (ص 1ـ2) درباره اينكه ابن كربلائى قصد داشت از تذكره هزار مزار، اثر عيسى بن جنيد شيرازى درباره مزارات شيراز، تقليد كند، نيز احتمالا خالى از حقيقت نيست. تأليف روضات در 975 به پايان رسيد (ابن كربلائى، ج 2، ص 529؛ آقابزرگ طهرانى، ج 11، ص 279). بنابه نظر گلچين معانى (همانجا) تأليف آن ساليان درازى به طول انجاميده است كه ساختار كشكولى متن نيز اين حدس را تأييد مى كند ( ادامه مقاله). ابن كربلائى در كتابش منتخبى از مهم ترين اماكن زيارتى تبريز را معرفى كرده است، مانند قدمگاه پيامبر صلى اللّه عليه و آله وسلم و قبر زنان صوفى ( ج 1، ص 485، ج 2، ص 48ـ 49، 54). ديباچه روضات به نام امير صفى الدين مجتبى است كه در سراسر كتاب از او با لقب مخدوم ياد شده است (براى نمونه   ج 1، ص 1ـ2، 4). افزون بر ديباچه، كتاب يك مقدمه، هشت روضه و يك خاتمه دارد. مقدمه كتاب درباره روش و چگونگى زيارت قبور، روضه اول در ذكر مقابر اصحاب رسول اكرم، روضه دوم در ذكر مقابر بزرگان كوى سُرخاب تبريز، روضه سوم در ذكر مقابر بزرگان چَرَنداب، روضه چهارم در ذكر مقابر بزرگان گَجيل، روضه پنجم در ذكر مقابرى كه در شهر واقع شده اند از وليان كوى تا شَنبِ غازان، روضه ششم در ذكر مقابر اطراف تبريز، روضه هفتم در ذكر احوال امير بدرالدين احمد لاله، روضه هشتم در ذكر سلسله امير بدرالدين يعنى سلسله عبداللهيه علويه علادولَويه (منسوب به علاءالدوله سمنانى، متوفى 736) كبرويه و خاتمه كتاب در بيان معنى نبى، رسول، ولى، مرشد، ولايت و معانى نزديك به آن است. روضات الجنان يك اثر دقيق تاريخى نيست ( شمس مغربى، مقدمه لوئيزن[1] ، ص 15) و روش تأليف ابن كربلائى به اين كتاب ظاهرى كشكول مانند داده است؛ مثلا در اوايل كتاب به مناسبت ذكر نام اوحدالدين كرمانى، درباره سلجوقيان و ابن سينا سخن مى گويد و به مناسبت ذكر احوال يك صوفى كه همسر بداخلاقى داشته، حكايتى درباره ابوالحسن خرقانى و همسر بدخلقش مى آورد و هنگامى كه از وجد سخن مى گويد به سماع و آداب آن نيز مى پردازد ( ج 1، ص 60ـ63، 123ـ124، 299ـ314). او وصيت نامه ها و مكتوبات صوفيان را نيز به طور كامل نقل كرده است (براى نمونه   ج 1، ص 160ـ162، 340ـ343، ج 2، ص 37ـ38) و وقتى در صحت انتساب مزارى به كسى ترديد داشته، براى اثبات آن به خوابها و واقعات ديگران نيز تمسك جسته است (براى نمونه   ج 1، ص 22ـ23، 33ـ43، 208). ابن كربلائى در تأليف روضات الجنان از منابع تاريخى مانند تاريخ گزيده*، تاريخ حافظ ابرو (زبدة التواريخ*) و تذكرة الشعرا* نوشته دولتشاه سمرقندى بسيار استفاده كرده است (براى نمونه   ج 1، ص 23، 25، 105، ج 2، ص 422)، اما عمده منابع او آثار عرفانى بوده است. ازجمله اين منابع العروة لاهل الخَلوة و الجَلوة اثر علاءالدوله سمنانى* است كه ابن كربلائى جملاتى از آن را در كتابش نقل كرده است (براى نمونه   ج 1، ص 19ـ20، 113؛ نيز   علاءالدوله سمنانى، 1362ش، ص 347ـ348، 363ـ 364). سلسلة الاولياء نوربخش*، مرصادالعباد* نجم رازى و مثنوى معنوى* از ديگر متون نزديك به كبرويه است كه در روضات الجنان از آنها استفاده شده است (براى نمونه   ج 1، ص 366، 436، ج 2، ص 119). از كتاب صفوة الصفاى ابن بزّاز (قرن هشتم) و فصل الخطاب* خواجه محمد پارسا (متوفى 822) نيز مطالبى در روضات نقل شده است (براى نمونه   ج 1، ص 230ـ231، ج 2، ص 425ـ426؛ نيز   ابن بزّاز، ص 91؛ پارسا، ص 538). ابن كربلائى در تأليف روضات از دست نوشته هاى پراكنده اى، از جمله از دست نوشته هاى امير بدرالدين احمد لاله، فخرالدينِ على صفى* و قطب الدين شيرازى* نيز استفاده كرده است (براى نمونه   ج 1، ص 271ـ273، 325ـ326، ج 2، ص 100). افزون براين، او شنيده ها و خاطرات خود را نيز در اين اثر آورده است (براى نمونه   ج 1، ص 297، 450، ج 2، ص 61، 171). از خلال روضات الجنان نكات مبهم بسيارى روشن مى شود؛ مثلا اينكه ابن كربلائى (ج 2، ص 126) نسخه اى از سواطع علاءالدوله سمنانى را در اختيار داشته كه اكنون صرفآ از رهگذر روضات الجنان مطالبى از آن باقى مانده است ( علاءالدوله سمنانى، 1366ش، مقدمه مايل هروى، ص 42). كتاب ديگرى كه ابن كربلائى (ج 1، ص 59، 117، ج 2، ص 337) در دست داشته و از آن استفاده كرده اما اكنون مفقود است، مقامات شيخ حسن بلغارى است ( بلغارى نخجوانى*). روضات همچنين يگانه منبع معتبر تاريخى درباره زندگى و احوال محمدشيرين مغربى، شاعر متصوف قرن هشتم و نهم، است (شمس مغربى، همان مقدمه، ص 15). اشاره به رسم پيشكش كردن ميوه هاى مختلف به صوفيان، آداب بَكْسَمات پزىِ (پختن نوعى نان) اَخيان و ذكر ابياتى عاميانه به زبان راژى (زبان كهن آذربايجان) از ديگر فوايد اين كتاب است ( ابن كربلائى، ج 1، ص 167، 192، ج 2، ص 50؛ صادقى، ص 278). روضات الجنان و جنات الجنان با تصحيح جعفر سلطان القرّائى در تهران در 1344ـ1349ش در دو جلد چاپ شد. محمدامين حشرى تبريزى در 1011 اين اثر را ذيل دو عنوان تلخيص كرده است: 1) روضه اطهار. حشرى تبريزى (ص 1ـ2) دو انگيزه براى تدوين اين تلخيص داشته است : نخست، درخواست دوستان براى تأليف كتابى درباره مزارات تبريز و ديگر به تاراج رفتن نسخه هاى روضات الجنان. هرچند، سخن او درباره به تاراج رفتن نسخه هاى روضات الجنان نمى تواند درست باشد زيرا بيشتر مطالب روضه اطهار تلخيص مطالب روضات الجنان است و واضح است كه حشرى تبريزى نسخه اى از روضات را در دست داشته است ( همان، مقدمه دولت آبادى، ص شش ـ هفت). او در تلخيص اين اثر، ساختار متن اصلى را درهم ريخته و به سبب گرايشهاى مذهبى و سياسى مطالب آن را تاحدى تحريف كرده است (ابن كربلائى، ج 1، همان مقدمه، ص 36ـ37). اسرار تبريزى (ص 41، 43، 59، 120) حشرى را به اولياتراشى نيز متهم كرده و در مواضعى از كتابش در صحت و وثاقت روضه اطهار ترديد كرده است. روضه اطهار با تصحيح عزيز دولت آبادى در 1371ش در تبريز به چاپ رسيد. 2) روضة الابرار كه حشرى تبريزى آن را پيش از تأليف روضه اطهار و بر وزن مخزن الاسرار نظامى سروده است. از اين كتاب نسخه اى نمانده و تنها ابياتى از آن در روضه اطهار موجود است (حشرى تبريزى، ص 3، مقدمه دولت آبادى، ص بيست و يك ـ بيست وچهار).

منابع : آقابزرگ طهرانى؛ ابن بزّاز، صفوة الصفا، چاپ غلامرضا طباطبائى مجد، تبريز 1373ش؛ ابن كربلائى، روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان القرّائى، تهران 1344ـ1349ش؛ محمدكاظم بن محمد اسرار تبريزى، منظرالاولياء (در مزارات تبريز و حومه)، چاپ ميرهاشم محدث، تهران 1388ش؛ حسن بن محمد بورينى، تراجم الاعيان من ابناءالزمان، ج 2، چاپ صلاح الدين منجد، دمشق 1963؛ محمدبن محمد پارسا، فصل الخطاب، چاپ جليل مسگرنژاد، تهران 1381ش؛ محمدامين حشرى تبريزى، روضه اطهار: مزارات متبركه و محلات قديمى تبريز و توابع، چاپ عزيز دولت آبادى، تبريز 1371ش؛ محمدشيرين بن عزالدين شمس مغربى، ديوان، چاپ لئونارد لوئيزن، تهران 1372ش؛ على اشرف صادقى، «درباره نام امين الدين حاج بُله» نامه بهارستان، سال 4، ش 1ـ2 (بهار ـ زمستان 1382)؛ احمدبن محمد علاءالدوله سمنانى، چهل مجلس، يا، رساله اقباليه، تحرير امير اقبالشاه بن سابق سجستانى، مقدمه، تصحيح و تعليقات نجيب مايل هروى، تهران 1366ش؛ همو، العروة لاهل الخلوة و الجلوة، چاپ نجيب مايل هروى، تهران 1362ش؛ احمد گلچين معانى، تاريخ تذكره هاى فارسى، تهران 1363ش؛ فيروز منصورى، فهرست اسامى و آثار خوشنويسان قرن دهم هجرى قمرى و نقد و بررسى گلستان هنر، تهران 1366ش.

/ فرزاد مروّجى /

 

نظر شما
مولفان
گروه
عرفان ,
رده موضوعی
جلد 20
تاریخ 94
وضعیت چاپ
  • چاپ شده