رکن(۱)

معرف

اصطلاحى فقهى در برخى ابواب عبادات.
متن

ركن(1)، اصطلاحى فقهى در برخى ابواب عبادات. ركن از ريشه «رك ن» به معناى نيرومندى، بخش قوى تر يك چيز و نيز بخش اساسى و تكيه گاه هر چيز است. همچنين گاهى به كار بزرگ و خويشاوندان انسان نيز ركن گفته مى شود (← خليل بن احمد؛ ابن منظور؛ فيروزآبادى؛ زَبيدى، ذيل واژه). واژه ركن در قرآن، دوبار (هود: 80؛ ذاريات: 39) به كار رفته است. درباره مراد از اين واژه در سوره هود، آراى گوناگونى مطرح شده است، ازجمله: عشيره و قبيله، افرادى نيرومند كه بتوان بدانها اعتماد و تكيه كرد و خداوند قوى و عزيز. اين واژه در سوره ذاريات نيز به لشكر، قدرت، تكيه گاه و چيزى كه بتوان بدان تكيه كرد، تفسير شده است (← طبرى؛ طوسى، التبيان؛ فيض كاشانى، ذيل آيات). واژه ركن در احاديث نيز به كار رفته است، ازجمله درباره اركان كعبه در منابع اماميان و اهل سنّت (براى نمونه ← احمدبن حنبل، ج 1، ص 314، ج 2، ص 57؛ ابن ماجه، ج 2، ص 982ـ 984؛ كلينى، ج 4، ص 196ـ197، 214، 218ـ219، 406، 408). احاديث ديگرى نيز درباره اركان ايمان و كفر نقل شده است (براى نمونه ← كلينى، ج 2، ص 47، 289؛ ابن بابويه، ص 505). در احاديث، امامان شيعه عليهم السلام اركان زمين خوانده شده اند، ازآن رو كه آنان مايه ثبات، استقرار و آرامش زمين و نگه دارنده اهل زمين از حيرت و سردرگمى اند (← كلينى، ج 1، ص 196ـ198؛ طوسى، الامالى، ص 206؛ مازندرانى، ج 5، ص 184ـ185). واژه ركن در بيشتر مباحث مختلف فقهى به همان معناى عرفى و لغوى به كار رفته است. درواقع، تحققِ هر ماهيت مركّب شرعى مانند هريك از عبادات و معاملات منوط به وجود اركان آن است و با فقدان هريك از اركان، ماهيت مزبور تحقق نخواهد يافت (← كاسانى، ج 1، ص 105، ج 2، ص 90، 115؛ محقق كركى، ج 7، ص 87؛ امام خمينى، ص 217). براين اساس، فقها در هريك از عقود و ايقاعات اركان آن را ذكر كرده اند. مثلا، ايجاب و قبول در بيشتر عقود، ركن به شمار رفته است و به نظر برخى فقها در عقودِ معاوِضى عِوَضَيْن ركن اند (← كاسانى، ج 2، ص 253؛ بهوتى حنبلى، ج 5، ص 38؛ حسينى مراغى، ج 1، ص 67؛ بكرى دمياطى، ج 3، ص 57؛ آملى، ج 1، ص 408). باوجوداين، در دو مبحث نماز و حج واژه ركن معانى اصطلاحىِ خاصى يافته است كه در مذاهب گوناگون احكام متفاوتى دارند. بيشتر فقيهان امامى در مبحث نماز، اصطلاح ركن را به اجزايى از نماز اطلاق كرده اند كه به جانياوردن يا وجود خلل در آنها، خواه عمدى و خواه سهوى، موجب بطلان نماز مى شود (← ابن ادريس حلّى، ج 1، ص 242؛ علامه حلّى، 1420ـ 1422، ج 1، ص 299؛ نراقى، ج 5، ص 17). شمارى از فقها، علاوه بر ترك كردن، افزودن عمدى و سهوى ركن را نيز ــجز در مواردى استثنايى ــ موجب بطلان نماز دانسته اند (← شهيد اول، ج 4، ص 32؛ فاضل هندى، ج 4، ص 416؛ نجفى، ج 9، ص 239ـ242؛ قس بحرانى، ج 8، ص 31؛ انصارى، ج 2، ص 34ـ35). به نظر برخى فقها، اين معناى اصطلاحىِ ركن در احاديث مطرح نبوده و در منابع فقهى مصطلح شده است (← نجفى، ج 9، ص 241؛ بروجردى، ج 3، ص 103). به نظر فقيهان امامى، «اِخلال» در واجباتِ غير ركنىِ نماز، تنها درصورت عمدى بودن، موجب بطلان نماز مى شود (← ابن ادريس حلّى، ج 1، ص 242ـ243؛ محقق حلّى، قسم 1، ص 88). در ميان فقيهان امامى، درباره شمار اركان نماز و نيز ركن بودن برخى از اجزا و شروط آن اختلاف نظر وجود دارد (← علامه حلّى، 1414، ج 3، ص 304؛ شهيد ثانى، 1380ش، ج 2، ص 666). به نظر مشهور فقيهان امامى، اركان نماز عبارت اند از: نيت*، تكبيرة الاحرام*، قيام، ركوع* و دو سجده (← سجود*). اطلاق ركن بر نيّت، كه درواقع شرط عبادتِ نماز است نه جزء ماهيت آن، ازآن روست كه به نظر فقيهان امامى ملاك ركن بودن در نماز، جزء ماهيتِ نمازبودن نيست، بلكه بطلان نماز به سبب اخلالِ عمدى يا سهوى است (← موسوى عاملى، ج 6، ص 16ـ17؛ سبزوارى، ص 264). در پاره اى منابع فقهى اماميان برخى ديگر از واجبات نماز يا شروط آن ركن به شمار رفته است، از جمله قرائت و رو به قبله بودن (← ابن ادريس حلّى؛ علامه حلّى، 1414، همانجاها؛ شهيد اول، ج 3، ص 254؛ ابن فهد حلّى، ج 1، ص 357ـ358). به نظر برخى فقيهان اهل سنّت، اركان نماز، آن افعال و اقوال واجب نمازند كه داخل در ماهيت نمازند، برخلاف شروط كه خارج از آن اند، مانند شرط طهارت (← دسوقى، ج 1، ص 333؛ بكرى دمياطى، ج 1، ص 148). به نظر برخى فقهاى اهل سنّت، اركان، كه گاه فرض يا فريضه خوانده شده اند، اجزائى از نمازند كه «عمدآ و سهوآ و جهلا» ساقط نمى شوند. برخى ديگر گفته اند كه ركن، برخلاف واجبات غيرركنى، جبران شدنى است و گاهى افزون برآن، سجده سهو هم واجب خواهد شد. البته آخرين مهلت جبران، ركوع ركعت بعد و در پاره اى موارد، آخر نماز است (← نَوَوى، روضة الطالبين، ج 1، ص 404ـ405؛ حَطّاب، ج 2، ص 343؛ بهوتى حنبلى، ج 1، ص 465ـ466). در فقه اهل سنّت، درباره تمايز ميان اركان و شروط نماز، آراى ديگرى نيز مطرح شده است، از جمله: 1) ركن چيزى است كه با نبودن آن ماهيت مقصود تحقق نمى يابد، ولى شرط به منزله زينت و متمّم آن است؛ 2) ركن همراه با ماهيت نماز و شرط پيش از آن تحقق مى يابد؛ 3) واجبات پشت سرهم در نماز ــكه از تكبيرة الاحرام تا سلام نماز را دربرمى گيردــ ركن و بقيه آنها شروط نمازند؛ 4) شرط از ابتدا تا انتهاى نماز تداوم دارد، ولى ركن تنها در زمان مناسب خود تحقق مى يابد (← كاسانى، ج 1، ص 105؛ رافعى قزوينى، ج 3، ص 183، 253ـ256؛ نووى، المجموع، ج3، ص 517 ـ518؛ ابن نُجَيْم، ج1، ص 505ـ506). فقيهان اهل سنّت درباره تعداد اركان نماز اختلاف نظر شديدى دارند. حنفيان شمار اركان نماز را چهار يا شش تا (تكبيرة الاحرام، قيام، قرائت، ركوع، سجود، نشستن براى آخرين تشهد) دانسته اند (← كاسانى، ج 1، ص 105، 162ـ163؛ ابن نجيم، ج 1، ص 506). اما ديگر مذاهب اهل سنّت تعداد اركان نماز را بيشتر دانسته و واجباتى را به آن افزوده اند كه با توجه به اختلاف مذاهب، شمار آنها از 12 تا 14 ذكر شده است (← ابن قدامه مقدسى، ج 1، ص 640؛ خطيب شربينى، مغنى المحتاج، ج 1، ص 148؛ زُحَيلى، ج 1، ص 629ـ 630). مثلا، شافعيان، طمأنينه در ركوع و سجده و نيز صلوات بر پيامبراكرم صلى اللّه عليه وآله وسلم را ركن دانسته اند (← رافعى قزوينى، ج 3، ص 403ـ469؛ نووى، روضة الطالبين، ج 1، ص 355، 363؛ خطيب شربينى، الاقناع، ج 1، ص 118)، درحالى كه حنفيان، طمأنينه در ركوع و سجود و نيز طمأنينه هنگام انتقال از ركنى به ركن ديگر را ركن ندانسته اند (← ابن نجيم، ج 1، ص 523). اركان نماز از منظر بيشتر فقيهان اهل سنّت عبارت اند از: نيت، قيام، تكبيرة الاحرام، قرائت، ركوع، ايستادن پس از ركوع، سجده، نشستن ميان دو سجده، نشستن براى آخرين تشهد، تشهد آخر، سلام، ترتيب و طمأنينه (← ابن قدامه مقدسى، همانجا؛ شروانى، ج 1، ص 415؛ زحيلى، همانجا). در برخى از منابع اهل سنّت، به ويژه شافعيان، اركان نماز به اركان فعلى (مانند ركوع و سجده) و اركان قولى (يا ذكرى، مانند قرائت حمد و تشهد) تقسيم شده است (← رافعى قزوينى، ج 3، ص 260، ج 4، ص 146؛ نووى، المجموع، ج 3، ص 281؛ بكرى دمياطى، ج 1، ص 153). همچنين اركان نماز به قصير (كوتاه) و طويل (بلند) تقسيم شده و احكام خاص هريك بيان شده است (براى نمونه ← رافعى قزوينى، ج 4، ص 143ـ147؛ نووى، المجموع، ج 4، ص 235). برخى فقيهان اهل سنّت، اركان حج و عمره را واجباتى از حج و عمره دانسته اند كه ماهيت حج و عمره متوقف بر آنهاست (← خطيب شربينى، مغنى المحتاج، ج 1، ص 513؛ دسوقى، ج 2، ص 21). برپايه تعاريفى ديگر، اركان حج واجباتى است كه تحلل (بيرون آمدن از احرام)، بر آنها توقف دارد يا مناسكى است كه ترك آنها موجب فساد حج مى شود (← رافعى قزوينى، ج 7، ص 391ـ392؛ خطيب شربينى، مغنى المحتاج، همانجا). ولى به نظر بسيارى از فقيهان امامى و برخى فقهاى اهل سنّت، مراد از اركان حج و عمره آن بخش از مناسك حج و عمره است كه ترك عمدى آنها به بطلان عمره و حج مى انجامد (← ابن ادريس حلّى، ج 1، ص 538؛ نووى، المجموع، ج 8، ص 265؛ شهيد ثانى، 1413ـ1419، ج 2، ص 267، 275). به نظر برخى فقهاى اهل سنّت در ركن حج برخلاف ركن نماز، تكرار ركن حج و افزودن برآن ــجز در پاره اى مواردــ حج را باطل نمى سازد (← سمرقندى، ج 1، ص 211؛ ابن نجيم، ج 2، ص 192). فقيهان اهل سنّت قائل اند كه ترك ركن، موجب باطل شدن عمره مى شود و با كفاره جبران پذير نيست، درحالى كه واجبات غيرركن را مى توان با كفاره جبران كرد (← ابن قدامه مقدسى، ج 3، ص 506؛ خطيب شربينى، مغنى المحتاج؛ دسوقى، همانجاها). به نظر مشهور فقيهان امامى، هرگاه اركان حج به سبب فراموشى يا اشتباه ترك شوند، حج باطل نمى شود، جز در مورد وقوف در عرفات و وقوف در مشعر (وُقُوفَيْن) كه ترك آن، موجب بطلان حج مى شود (← شهيد ثانى، 1413ـ 1419، ج 2، ص 275ـ276؛ موسوى عاملى، ج 6، ص 241). تفاوت ديگر ميان اركان و غيراركان چه در حج و چه در عمره به نظر فقهاى امامى آن است كه نايب گرفتن براى انجام دادن ركن فراموش شده، برخلاف واجبات غيرركن، تنها در صورت ممكن نبودن يا دشوارى جبران آن، براى حج گزار يا عمره گزار جايز است (← ابن فهد حلّى، ج2، ص206؛ نجفى، ج 18، ص 136). درباره شمار اركان حج و عمره ميان فقيهان مذاهب مختلف فقهى اختلاف نظر وجود دارد. به نظر مشهور فقيهان امامى، اركان حج عبارت اند از: احرام، وقوف در عرفات، وقوف در مشعرالحرام (مزدلفه)، طواف و سعى ميان صفا و مروه (← طوسى، المبسوط، ج 1، ص 314، 333، 361، 366؛ علامه حلّى، 1414، ج 7، ص 715، 221، ج 8، ص 136، 202؛ نجفى، ج 18، ص 5؛ قس ابوالصلاح حلبى، ص 193؛ حلبى، ص 140 كه اولى تلبيه و دومى نيّت را نيز از اركان حج شمرده است). به نظر مشهور شافعيان، اركان حج عبارت اند از : احرام، وقوف در عرفات، طواف، سعى ميان صفا و مروه، حلق (يا تقصير) و ترتيب (← نووى، المجموع، ج 2، ص 396؛ خطيب شربينى، مغنى المحتاج، همانجا). درحالى كه بيشتر مالكيان و برخى حنبليان، اركان حج را چهار عمل دانسته اند : احرام، وقوف در عرفات، طواف و سعى ميان صفا و مروه (← ابن قدامه، ج 3، ص 502ـ504؛ حطّاب، ج 4، ص 11). به نظر مشهور حنفيان، اركان حج فقط دو عمل است: وقوف در عرفات و طواف (← سمرقندى، ج 1، ص 381؛ كاسانى، ج 2، ص 125). به نظر بيشتر فقيهان امامى، حنبلى و مالكى اركان عمره عبارت اند از: احرام، طواف و سعى ميان صفا و مروه، كه ترك عمدى آنها موجب بطلان عمره مى شود. برپايه نظر مشهور حنفيان، تنها ركن عمره، طواف (چهار شَوْط اول) است (← كاسانى، ج 2، ص 227؛ حطّاب، ج 4، ص 18؛ بهوتى حنبلى، ج 2، ص 605؛ نجفى، ج 18، ص 3). برخى شافعيان، علاوه بر اين اركان سه گانه، حلق (يا تقصير) و ترتيب را نيز از اركان عمره به شمار آورده اند (← نووى، روضة الطالبين، ج 6، ص 396ـ 397؛ خطيب شربينى، مغنى المحتاج، ج 1، ص 233ـ234).

منابع : علاوه بر قرآن؛ محمدتقى آملى، المكاسب و البيع، تقريرات درس آيت اللّه نائينى، قم 1413؛ ابن ادريس حلّى، كتاب السرائر الحاوى لتحريرالفتاوى، قم 1410ـ1411؛ ابن بابويه، الامالى، قم 1417؛ ابن فهد حلّى، المُهَذَّب البارع فى شرح المختصر النافع، چاپ مجتبى عراقى، قم 1407ـ1413؛ ابن قدامه، المغنى، بيروت ] 1347[، چاپ افست ]بى تا.[؛ ابن قدامه مقدسى، الشرح الكبير، در همان؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، ]قاهره 1373/ 1954[، چاپ افست ]بيروت، بى تا.[؛ ابن منظور؛ ابن نُجَيْم، البحر الرائق شرح كنز الدقائق، بيروت 1418/1997؛ ابوالصلاح حلبى، الكافى فى الفقه، چاپ رضا استادى، اصفهان ?]1362ش[؛ احمدبن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بيروت: دارصادر، ]بى تا.[؛ امام خمينى، كتاب الخلل فى الصلوة، قم ]بى تا.[؛ مرتضى بن محمدامين انصارى، كتاب الصلاة، ج 2، قم 1427؛ يوسف بن احمد بحرانى، الحدائق الناضرة فى احكام العترة الطاهرة، قم 1363ـ1367ش؛ مرتضى بروجردى، مستندالعروة الوثقى، تقريرات درس آيت اللّه خويى، ج 3، قم 1413؛ ابوبكربن محمدشطا بكرى دمياطى، اعانة الطالبين، بيروت 1418/1997؛ منصوربن يونس بهوتى حنبلى، كشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعى، بيروت 1418/1997؛ عبدالفتاح بن على حسينى مراغى، العناوين، قم 1417ـ1418؛ محمدبن محمد حَطّاب، مواهب الجليل لشرح مختصر خليل، چاپ زكريا عميرات، بيروت 1416/1995؛ على بن حسن حلبى، اشارة السبق، چاپ ابراهيم بهادرى، قم 1414؛ محمدبن احمد خطيب شربينى، الاقناع فى حل الفاظ ابى شجاع، ]بيروت[: دارالمعرفة للطباعة و النشر، ]بى تا.[؛ همو، مغنى المحتاج الى معرفة معانى الفاظ المنهاج، ]قاهره[ 1377/1958؛ خليل بن احمد، كتاب العين، چاپ مهدى مخزومى و ابراهيم سامرائى، قم 1409ـ1410؛ محمدبن احمد دسوقى، حاشية الدسوقى على الشرح الكبير، ]قاهره[ : داراحياء الكتب العربية، ]بى تا.[؛ عبدالكريم بن محمد رافعى قزوينى، فتح العزيز: شرح الوجيز، ]بيروت[: دارالفكر، ]بى تا.[؛ محمدبن محمد زَبيدى، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ على شيرى، بيروت 1414/1994؛ وهبه مصطفى زُحَيلى، الفقه الاسلامى و ادلّته، دمشق 1409/1989؛ محمدباقربن محمدمؤمن سبزوارى، ذخيرة المعاد فى شرح الارشاد، چاپ سنگى تهران 1273ـ1274، چاپ افست قم ]بى تا.[؛ محمدبن احمد سمرقندى، تحفة الفقهاء، بيروت 1414/1994؛ عبدالحميد شروانى، حاشية العلامة الشيخ عبدالحميد الشروانى، در حواشى الشروانى و ابن قاسم العبادى على تحفة المحتاج بشرح المنهاج لابن حجر الهيتمى، چاپ سنگى مصر 1315، چاپ افست ]بيروت[: داراحياء التراث العربى، ]بى تا.[؛ محمدبن مكى شهيد اول، ذكرى الشيعة فى احكام الشريعة، قم 1419؛ زين الدين بن على شهيد ثانى، روض الجنان فى شرح ارشاد الاذهان، قم 1380ش؛ همو، مسالك الافهام الى تنقيح شرائع الاسلام، قم 1413ـ1419؛ طبرى، جامع؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم 1414؛ همو، التبيان فى تفسيرالقرآن، چاپ احمد حبيب قصير عاملى، بيروت ]بى تا.[؛ همو، المبسوط فى فقه الامامية، ج 1، چاپ محمدتقى كشفى، تهران 1387؛ حسن بن يوسف علامه حلّى، تحريرالاحكام الشرعية على مذهب الامامية، چاپ ابراهيم بهادرى، قم 1420ـ1422؛ همو، تذكرة الفقهاء، قم 1414ـ ؛ محمدبن حسن فاضل هندى، كشف اللثام، قم 1416ـ1424؛ محمدبن يعقوب فيروزآبادى، القاموس المحيط، چاپ يوسف الشيخ محمد بقاعى، بيروت 2005؛ محمدبن شاه مرتضى (ملامحسن) فيض كاشانى، الاصفى فى تفسير القرآن، قم 1376ـ1378ش؛ ابوبكربن مسعود كاسانى، كتاب بدائع الصنائع فى ترتيب الشرائع، كويته 1409/1989؛ كلينى (بيروت)؛ محمدصالح بن احمد مازندرانى، شرح اصول الكافى، مع تعاليق ابوالحسن شعرانى، چاپ على عاشور، بيروت 1421/2000؛ جعفربن حسن محقق حلّى، شرائع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شيرازى، تهران 1409؛ على بن حسين محقق كركى، جامع المقاصد فى شرح القواعد، قم 1408ـ1415؛ محمدبن على موسوى عاملى، مدارك الاحكام فى شرح شرائع الاسلام، قم 1410؛ نجفى؛ احمدبن محمدمهدى نراقى، مستندالشيعة فى احكام الشريعة، ج 5، قم 1415؛ يحيى بن شرف نَوَوى، روضة الطالبين و عمدة المفتين، چاپ عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بيروت ]بى تا.[؛ همو، المجموع : شرح المُهَذّب، بيروت: دارالفكر، ]بى تا.[.

/ مريم حسينى آهق /

نظر شما
مولفان
گروه
فقه وحقوق ,
رده موضوعی
جلد 20
تاریخ 94
وضعیت چاپ
  • چاپ شده