رقّاص، عنوان محلى پيكهاى نامه رسان در شمال افريقا و اندلس و نيز شاگرد بنّا. واژه عربى رقاص به معناى مورد نظر در اين مقاله، در لغت نامه هاى متقدم عربى نيامده است. در اصطلاح عربى مغرب، رقاص به پيكهاى اغلب پياده دونده اى گفته مى شد كه پيغامها و نامه ها و مرسولات سبك را در مأموريتهاى نظامى يا غيرنظامى حمل مى كردند. مَقَّرى (ج ۲، ص ۱۴۶) تصريح كرده كه رقاص نزد مَغاربه همان ساعى (دونده) نزد مَشارقه است، و در عربىِ مغرب اين واژه به معنا يا به جاى واژه هاى راقص، حامل بريد، بريدى، رسول و دليل المسافرين به كار مى رفته است (← دوزى[۱] ، ذيل «رقص»؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذيل مادّه؛ عزالدين عمر موسى، ص ۱۶۶؛ على احمد، ص ۱۵۴ـ ۱۵۵؛ معلمة المغرب، ذيل مادّه). وجه تسميه رقاص براى پيكهاى نامه رسان ظاهرآ به سبب تحرك و سرعت زياد و جابه جاييهاى دائم و شتابان آنان در مكانهاى مختلف براى اجراى مأموريتهايشان بوده است (← معلمة المغرب، همانجا). بسامد كاربرد واژه و ميزان اطلاعات درباره رقاصان فراوان نيست؛ بااين حال، از رقاصان و فعاليت آنها در منابع دوره اسلامى شمال افريقا و اندلس، غرناطه، قرطبه، در دوره هاى زيريان (حك : ۳۶۲ـ۵۴۷)، موحدون (حك : ۵۲۴ـ۶۶۷)، حفصيان (حك : ۶۲۶ـ۹۸۲) و پس از آن، گزارشهايى در منابع آمده است (براى نمونه ← عبداللّه بن بُلُقّين زيرى، ص ۱۵۰ـ ۱۵۱؛ ابن صاحب الصلاة، ص ۷۸؛ دبّاغ، ج ۴، ص ۱۵۳؛ ابن قَطّان، ص ۱۶۳؛ مقّرى، همانجا). ابن عساكر (ج ۵۸، ص ۳۸۱) در خبرى از سال ۴۰۰ در ذكر ملازمان يكى از اميران شام، از واژه رقاصون به همين معناى مصطلح استفاده كرده است. اين نمونه و آنچه عبداللّه بن بلقّين (حك : ۴۶۹ـ۴۸۳)، اميرِ زيرىِ غرناطه (همانجا)، به طور مختصر درباره رقاصان و اهميت آنها در كار حكومت آورده است، از نخستين موارد يادكردِ رقاصانِ نامه بر در منابع اسلامى است. تا پيش از ايجاد نظام جديد پستى در كشورهاى شمال افريقا در اواخر قرن سيزدهم/ نوزدهم و اوايل قرن چهاردهم/ بيستم، كار پيغام رسانى و حمل نامه ها و مرسولات سبك در اين مناطق برعهده شبكه كمابيش نظام يافته اى از رقاصان محلى بوده است (← برونشويگ[۲] ، ج ۲، ص ۶۵؛ لوتورنو[۳] ، ج ۱، ص ۵۸۱ـ۵۸۲، ۵۸۶ـ ۵۹۰). بنابر وصفهايى كه در منابع آمده است، رقاصان اغلب مردان باديه نشين عامى خوش بنيه، قوى، قدبلند، لاغراندام و چابك بودند كه به تنهايى، فاصله ميان مبدأ و مقصد را باسرعت يا به دو طى مى كردند. بيشتر رقاصان با پاى پياده و با گامهاى بلند و محكم راه مى پيمودند و با شنا از نهرها عبور مى كردند، ولى گاه بنابر ضرورت سوار چهارپايان يا كشتى و قايق نيز مى شدند. رقاصان براى آنكه امكان تحرك كافى داشته باشند، پابرهنه، نيمه عريان و تنها با قميصى بر تن و عصايى در دست، كيسه چرمين حاوى نامه ها را بر پشت و گاه با كمربندى چرمين به كمر مى بستند و سرپوشى براى درامان ماندن از آفتاب برسر مى نهادند. آنها نان پاره اى براى رفع گرسنگى همراه مى بردند و براى رفع تشنگى از منابع آب بين راه استفاده مى كردند. حداكثر بار اضافه يك رقاص يك قورى چاى و ظرف كوچكى از روغن زيتون بود. آنها معمولا حتى براى دفاع از خود سلاح حمل نمى كردند، زيرا هم توان تحرك و دويدن سريع را از آنها مى گرفت و هم احتمال تبديل يك نزاع كوچك را به يك درگيرى همراه با ضرب و جرح بيشتر مى كرد، كه ممكن بود مانع اجراى مأموريت نامه رسانى شود. آنها شبانه روز راه مى رفتند و توقفهايشان در ميان راه بسيار كم و كوتاه بود. همه تلاش يك رقاص آن بود كه پيغام/ نامه را در كمترين زمان به مقصد برساند. ازاين رو، رقاصان كه معمولا به صورت موروثى در اين حرفه اشتغال داشتند از كودكى با تمرينهاى ويژه اى براى اين حرفه آماده و تربيت مى شدند (← ابن صاحب الصلاة، ص ۱۲۶؛ لوتورنو، ج ۱، ص ۵۸۲ـ۵۸۴). سرعت حركت رقاصان مَثَل بود؛ براى مثال به كسى كه به شتاب بسيار راه مى سپرد مى گفتند چونان رقاصى است كه پيغامى با خود مى برد (كأنه رقاصٌ حاملٌ للبريد). گفته شده است كه رقاصان فاسى در مراكش فاصله شصت فرسخ (حدود ۳۷۰ كيلومتر) ميان فاس و طنجه را در حدود سى ساعت طى مى كردند، يا گفته شده كه رقاصى در ۱۳۰۹، در دوونيم روز اين فاصله را پيموده و پس از ده ساعت استراحت، شب روزِ ششم دوباره به فاس برگشته است. اغلب رقاصان مى توانستند با سرعت ميانگين پنج تا شش كيلومتر در ساعت، چهل تا پنجاه ساعت يكسره راه بپيمايند (← لوتورنو، ج ۱، ص ۵۸۳ـ۵۸۴). رقاصان به سبب آنكه به تنهايى و بدون سلاح سفر مى كردند، همواره در معرض حمله دزدان و راهزنان بودند؛ به علاوه عبور از رودخانه با شنا به ويژه در زمستانها جان بسيارى از آنها را مى گرفت (← همانجا). با وجود اين خطرها، ظاهرآ دستمزدهاى رقاصان چندان درخور توجه نبود (براى نمونه دستمزدهاى رقاصان در فاس اواخر قرن سيزدهم/ نوزدهم ← همان، ج ۱، ص ۵۸۲، ۵۸۵). رقاصان معمولا در ازاى هر سفر پستى دستمزد مى گرفتند و در استخدام دائم نبودند، و دستمزد آنان برحسب فصل سال، اهميتِ مأموريت و مسافتى كه بايد طى مى شد، متغير بود. بااين حال، برخى تجار بزرگ با پرداخت حقوق ماهيانه به برخى از رقاصان، همه فعاليت پستى خود را براساس قرارداد يك ماهه به يك رقاص مى سپردند (همان، ج ۱، ص۵۸۵ـ۵۸۶). صنف رقاصان كه ورود به آن هم جز با كفالت فردى معروف و معتمَد ميسر نبود، زير نظر يك امين اداره مى شد. امين صنف دكانى داشت كه به مثابه دفتر پست عمل مى كرد. در قرن سيزدهم/ نوزدهم، تعدادى حمال/ ناقل بريد/ رقاص جلوى اين دكان منتظر مى ماندند و مرسولاتى را كه مشترى به دكان مى آورد به نوبت به مقصد مى رساندند (همان، ج ۱، ص ۵۸۲، ۵۸۵). با آنكه از تشكيلات رقاصان در دوره هاى متقدم تر اطلاع چندانى دردست نيست، از فرمانى از خليفه موحدى، عبدالمؤمن بن على (حك : ۵۲۷ـ۵۵۸)، به تاريخ ۱۶ ربيع الاول ۵۴۳ برمى آيد كه رقاصانِ حكومتى زير نظر تشكيلات بريد* كار مى كرده اند (← عزالدين عمر موسى، ص ۱۶۶). اين رقاصان گويا در حين اجراى مأموريتها، علوفه و ملزومات و گاه مخارجِ راه را از مردم مى ستانده اند و ازاين رو، در اين فرمان، از تجاوزات و زورگوييهاى رقاصان به شدت نهى و دستور داده شده كه كارگزاران بريد، رقاصانى صالح و معتمد برگزينند و براساس طول مسافت مأموريت شان به آنها توشه كافى بدهند و از مزاحمتهاى رقاصان حكومتى براى مردم جلوگيرى كنند (← ابن قطّان، ص ۱۹۸ـ۱۹۹). درعين حال، گفته شده كه رقاصان عادى، افراد مورد اعتماد مردم بودند و ثقه و امين محسوب مى شدند (← لوتورنو، ج ۱، ص ۵۸۳ـ۵۸۴). واژه رقاص در منابع دوره اسلامى به معناى كارگر و شاگرد بنّا نيز به كار رفته است. بنابر شواهدى از پاپيروسهاى عربى مصر در قرنهاى سوم و چهارم، هر بنّا معمولا دو شاگرد/ رقاص داشته كه براى او گِل و خشت را آماده مى كردند. در همين پاپيروسها از نِصفِ رقاص هم ياد شده كه منظور از آن كودك نابالغى است كه به عنوان شاگرد بنّا كار مى كرده است (← سعيد مغاورى محمد، ج ۱، ص ۴۳۴ـ۴۳۵). به گزارش نُوَيْرى (ج ۲۳، ص ۳۹۹)، در دوازده سال ساخت بناى مدينة الزهراء* در اندلس در عصر عبدالرحمان ناصر (حك : ۳۰۰ـ۳۵۰)، حاكم اموى اندلس، هر روز هزار بنّا كار مى كردند و هريك از اين بنّاها دوازده رقاص داشته است. ظاهرآ دستمزد معمول رقاصان، يك دهمِ دستمزد بنّا بوده، چنان كه ابن عساكر (ج۲۲، ص۶۹ـ۷۰) از اين نكته در اثبات فضل و توجيه بيشتربودن دستمزد عالم از جاهل استفاده كرده است.
منابع : ابن صاحب الصلاة، المَنُّ بالامامة : تاريخ بلاد المغرب و الاندلس فى عهد الموحدين، چاپ عبدالهادى تازى، بيروت ۱۹۸۷؛ ابن عساكر؛ ابن قَطّان، نظم الجمان لترتيب ما سلف من اخبار الزمان، چاپ محمود على مكّى، بيروت ۱۹۹۰؛ روبر برونشويگ، تاريخ افريقية فى العهد الحفصى، نقله الى العربية حمادى ساحلى، بيروت ۱۹۸۸؛ عبدالرحمان بن محمد دبّاغ، معالم الايمان فى معرفة اهل القيروان، اكمله و علق عليه ابوالفضل بن عيسى تنوخى، ج۴، چاپ محمد مجدوب و عبدالعزيز مجدوب، تونس ]بى تا.[؛ سعيد مغاورى محمد، الالقاب و اسماء الحرف و الوظائف فى ضوء البرديات العربية، قاهره ۱۴۲۱ـ۱۴۲۳/ ۲۰۰۰ـ ۲۰۰۲؛ عبداللّه بن بُلُقّين زيرى، مُذَكِّرات الامير عبداللّه، آخر ملوك بنى زيرى بغرناطه (۴۶۹ـ ۴۸۳)، المسمّاة بكتاب التبيان، چاپ ا. لوى ـ پرووانسال، قاهره ۱۹۵۵؛ عزالدين عمر موسى، الموحدون فى الغرب الاسلامى : تنظيماتهم و نظمهم، بيروت۱۴۱۱/ ۱۹۹۱؛ على احمد، «من الاصطلاحات التاريخية و الحضارية الاندلسية و المغربية فى العصور الوسطى»، دراسات تاريخية، ش ۶۳ـ۶۴ (آذار ـ حزيران ۱۹۹۸)؛ روژه لوتورنو، فاس قبل الحماية، ترجمه الى العربية محمد حجى و محمد اخضر، بيروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛ معلمة المغرب، سلا: مطابع سلا، ۱۴۱۰ـ ۱۴۲۶/ ۱۹۸۹ـ۲۰۰۵، ذيل «الرقاص» (از محمد بركة)؛ احمدبن محمد مَقَّرى، نفح الطيب، چاپ احسان عباس، بيروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸؛ احمدبن عبدالوهاب نُوَيْرى، نهاية الارب فى فنون الادب، ج ۲۳، قاهره ۱۴۲۸/ ۲۰۰۷؛
Reinhart Pieter Anne Dozy, Supplément aux dictionnaires arabes,Leiden1881,repr. Beirut 1981; EI2, s.v. "Ra¤ k¤k¦a¤s".
/ على جليلى /