رَفَح، شهرى مرزى متعلق به دو كشور فلسطين و مصر. شهر رفح، كه به دو قسمت مصرى و فلسطينى تقسيم شده، در جنوب غربى نوار غزه* در فلسطين و منتهااليه شمال شرقىِ شبه جزيره سينا* در مصر واقع است. رفح مصر با شهرهاى عَريش و قاهره به ترتيب 45 و 400 كيلومتر و رفح فلسطين با شهرهاى خان يونس و غزه به ترتيب 13 و 38 كيلومتر فاصله دارد (← محمد محمد حسن شُرّاب، ص 413ـ414؛ عفيفى، ذيل مادّه؛ بيگر[1] ، ص 76). چهار كيلومتر از 5ر12 كيلومتر مرز ميان مصر و غزه در رفح و گذرگاه رفح نيز در همين منطقه واقع است (آبراهامز[2] و همكاران، ص 38). مصريان در عصر فراعنه رفح را روبيهوى[3] ، راپوه[4] / رپح؛ آشوريان آن را رفيحو، رپيخى[5] و يونانيان، روميان و كنعانيان رافيا[6] مى ناميدند (← شكرى عرّاف، ص 442؛ خوند، ج 14، ص 213؛ رمزى، قسم 2، جزء4، ص 263؛ محمد محمد حسن شرّاب، ص 413؛ دبّاغ، ج 1، قسم 1، ص 572، 608). جايگاه كنونى رافيا را تلّ رفح دانسته اند كه ظاهرآ بندرگاه بوده است (← شكرى عرّاف، ص 142؛ الموسوعة الفلسطينية، ذيل مادّه). پيش از ميلاد، رفح محل درگيريهاى پادشاهان آشور و حكمرانان منطقه شام با فرمانروايان مصر بود، ازجمله در حدود 720 پيش از ميلاد، سارگن[7] دوم (پادشاه آشور) در اين شهر مصريان را شكست داد و در 217 پيش از ميلاد، آنتيوخوس سوم[8] (پادشاه سلوكى سوريه) در اين شهر مغلوب بطلميوس چهارم[9] (متوفى 205ق م) پادشاه مصر شد (← دبّاغ، ج 1، قسم 1، ص 572؛ نعوم شقير، ص 41؛ ابوحجر، ص 378؛ الموسوعة الفلسطينية، همانجا). رفح را در سال 16 عمروبن عاص* فتح كرد (← ابن عبدالحكم، ص130ـ132؛ بَلاذُرى، ص 188؛ يعقوبى، تاريخ، ج 2، ص 148). شمارى از جغرافى نويسان سده هاى نخست اسلام، رفح را شهرى ساحلى در مصر يا در مرزهاى آن اقليم ضبط كرده اند (← ابن فقيه، ص 115؛ ابن خرداذبه، ص80ـ83؛ قدامة بن جعفر، ص 219، 255؛ اصطخرى، ص 55؛ ابن حَوقَل، ص 132)، اما مقدسى، جغرافى نويس قرن چهارم كه خود اهل فلسطين بود، رفح را از توابع فلسطين در اقليم شام* شمرده است (ص 192، 214؛ نيز ← يعقوبى، البلدان، ص330؛ مسعودى، ج 2، ص 85). ياقوت حموى (متوفى 626؛ ذيل «جِفار» و «عَرِيش») و حافظ ابرو (متوفى 833 يا 834؛ ج 1، ص 287، 314) آن را از شهرهاى جِفار، سرزمينى بين فلسطين و مصر، و ظاهرآ به ترتيب از اعمال شام و مصر دانسته اند. در قرن چهارم، رفح شهرى آباد بود و گروههايى از قبيله هاى لَخم* و جُذام* در آن سكونت داشتند كه دزدى و غارت كالاهاى مردم در بين آنها رواج داشت. رفح در سده هفتم به صورت ويرانه اى درآمد (← ياقوت حَمَوى، ذيل مادّه)، اما در سده هاى بعد رو به آبادى نهاد و جزو شهرهاى اردن شمرده مى شد (← ابن خلدون، ج 2، ص 543). نام رفح در ماجراى حمله ناپلئون آمده است كه در 1214 بر سر راه خود به شام از آنجا عبور كرده بود (← شكرى عرّاف، ص 442؛ محمد محمد حسن شرّاب، ص 413؛ نعوم شقير، ص 42). قرارداشتن اين شهر بر سر راههاى مواصلاتى مصر و شام بر اهميت سوق الجيشى آن در اين منطقه افزوده است و راه آهن رفح ـ حَيفا از اولين خطوط آهنى است كه در زمان سلطه انگليسيها بر فلسطين كشيده و در 1310 راه اندازى شده است (دبّاغ، ج 1، قسم 1، ص 42؛ ابوحجر؛ عفيفى؛ الموسوعة الفلسطينية، همانجاها). در 1257، در زمان حكومت محمدعلى پاشا* (خديو مصر) رفح مرز ميان مصر و شام تعيين شد و دو ستون گرانيتى واقع در اين منطقه را حد فاصل دو قاره آسيا و افريقا ــ و به تعبير عباس حلمى دوم (حك : 1309ـ1332)، خديو مصر، حد فاصل شام و مصر دانستند. در 1336، نيروهاى انگليسى با فتح رفح، عثمانيها را از آن شهر بيرون راندند (← محمد بركات، ص 121ـ122؛ محمد محمد حسن شرّاب، ص 413ـ414؛ بيگر، ص 83؛ نعوم شقير، همانجا). در سالهاى 1327 تا 1335ش/1948ـ1956، رفح تحت حاكميت مصر قرار داشت. پس از آن، يك سال نيروهاى اشغالگر صهيونيست آنجا را اشغال كردند، اما مصريها دوباره بر آنجا مسلط شدند. در 1346ش/ 1967، مجددآ نيروهاى اشغالگر به آنجا حمله كردند. سپس، بنابر پيمان كمپ ديويد[10] * در 1357ش/ 1978، شهر رفح به دو بخش مصرى و فلسطينى تقسيم شد كه با سيم خاردار از هم جدا شدند (← خوند، ج 14، ص 213ـ214، ج 19، ص 53؛ ابوحجر؛ الموسوعة الفلسطينية، همانجاها). بخش فلسطينى رفح به قسمتهاى شرقى و غربى تقسيم مى شد كه تپه اى شنى آن دو را از هم جدا مى كرد، تااينكه با تأسيس اردوگاههايى در همين محدوده، اين دو بخش به يكديگر پيوستند (← محمد محمد حسن شرّاب، ص 414؛ الموسوعة الفلسطينية، همانجا). پس از 1327ش/ 1948، با تأسيس اردوگاه رفح، 000،41 پناهنده در آنجا اسكان يافتند. رژيم اشغالگر قدس پس از تخريب اردوگاههاى غزه در 1350ش/ 1971، دو اردوگاه تل السلطان و برزيل را در همين منطقه براى اسكان بى خانمانهاى آنجا ايجاد كرد (آبراهامز و همكاران، ص 31ـ32). علاوه بر اردوگاه رفح، منطقه تلّ رفح، منطقه مواصى، قريه هاى زُوَيْديه، امّالكلاب، شوكة الصوفى و البيوك در بخش فلسطينى رفح واقع اند (← >نقشه نوار غزه<[11] ، 2009). پس از تأسيس تشكيلات خودگردان فلسطين بارها صهيونيستها به رفح حمله و صدمات سنگينى بر آن وارد كردند (← لون اشتاين[12] ، ص 98ـ101، 105ـ107؛ بيگر، ص 83ـ84)، چنان كه در 1383ش/ 2004، در يورش نيروهاى صهيونيستى به اردوگاه رفح، 59 فلسطينى كشته، 254 باب خانه ويران و 3800 تن بى خانمان شدند (← آبراهامز و همكاران، ص 31ـ32، 102). با تأسيس هيئت نمايندگى كمك مرزى اتحاديه اروپا در رفح[13] در 1384ش/ 2005، تلاشهايى براى كمك به مردم اين منطقه صورت گرفت، اما در پى تسلط حماس* بر غزه در 1386ش/ 2007، گذرگاه رفح را مصريها به طور كامل بستند و با تعليق فعاليتهاى اين هيئت نمايندگى، كارمندان آن از 72 به 33 تن كاهش يافت. در 1387ش/ 2008، حماس با طرح اين الزام كه گذرگاه را بايد فقط نيروهاى فلسطينى و مصرى اداره كنند، با بازگشت اين هيئت به رفح مخالفت كرد. فلسطينيها از طريق ايجاد شبكه اى گسترده از تونلها توانستند به انتقال كالاهاى اساسى مورد نيازشان، به ويژه دارو و سلاح، از مصر به فلسطين بپردازند. درپى ساخت اين تونلها، نيروهاى اشغالگر فلسطين حملات هوايى متعددى به اين منطقه با هدف تخريب اين تونلها انجام دادند، ازجمله حملاتى كه از 7 دى 1387/ 27 دسامبر 2008 آغاز شد و 23 روز ادامه يافت (← خالدى[14] ، ص 29ـ30؛ پاردو[15] و پيترز[16] ، ص 23، 119؛ پيريس[17] ، ص 272). فاصله شهر رفح فلسطين با درياى مديترانه 5 كيلومتر و ارتفاع آن از سطح دريا حدود 48 متر است. آب و هواى اين شهر با وجود نزديكى به درياى مديترانه، به سبب تأثيرپذيرى از شبه جزيره سينا، نيمه بيابانى است. حداكثر دماى اين شهر در تابستان ْ30 و حداقل دماى آن در زمستان ْ10 و مقدار بارش سالانه آن 250 ميليمتر است. آب موردنياز مردم اين منطقه عمدتآ از چاههاى آب با عمق بين هشت تا چهل متر تأمين مى شود (← فتّا[18] و همكاران، ص 230؛ الموسوعة الفلسطينية، همانجا). اقتصاد اين شهر عمدتآ بر پايه كشاورزى و باغدارى، و مركّبات به ويژه پرتقال و ليمو از محصولات عمده آنجاست. برخى نيز به تجارت،ماهيگيرى، صنايع دستى و خدمات گردشگرى مى پردازند(← كيّالى، ص 12؛ عفيفى، همانجا؛ ابوحجر، ص 377ـ378؛ شامى، كتاب 1، ص 98). در رفح هر سه شنبه بازارى تشكيل مى شود كه از مناطق اطراف، به ويژه غزه و خان يونس مردم براى دادوستد به آنجا مى روند (الموسوعة الفلسطينية، همانجا). جمعيت رفح فلسطين از حدود شش صد تن در 1301ش/ 1922 و 220،2 تن در 1324ش/ 1945 به حدود پنج هزار ساكن بومى و شصت هزار تن مهاجر در 1345ش/ 1966 افزايش يافت و مجموع ساكنان رفح در 1358ش/ 1979 به حدود نودهزار تن رسيد. در 1374ش/ 1995، جمعيت بخش فلسطينى رفح، با احتساب ساكنان اردوگاه آوارگان، 325،88 تن بود. برطبق نظر شهردارى رفح در 1383ش/ 2004، جمعيت اين منطقه 000،145 تن بوده است كه 84% آن را پناهندگان تشكيل مى دهند (← خوند، ج 14، ص 214؛ آبراهامز و همكاران، ص 31؛ شكرى عرّاف، ص 443). جمعيت بخش مصرى رفح نيز در اواخر قرن چهاردهم/ بيستم حدود سى هزار تن ذكر شده است (← عفيفى، همانجا). مساحت رفح مصر چهارهزار دونم (هر دونم حدود نهصد مترمربع) است و بيشترين ميزان محصولات زراعى شبه جزيره سينا به آنجا اختصاص دارد، در حالى كه مساحت بخش فلسطينى 500،15 دونم است كه 500،3 دونم از آن تحت سيطره نيروهاى اشغالگر فلسطين قرار دارد (← ابوحجر، ص 378؛ رأفت غنيمى شيخ و همكاران، ص 150؛ شكرى عرّاف، ص 443).
منابع : ابن حَوقَل؛ ابن خرداذبه؛ ابن خلدون؛ ابن عبدالحكم، كتاب فتوح مصر و اخبارها، چاپ محمد حجيرى، بيروت 1416/ 1996؛ ابن فقيه؛ آمنه ابوحجر، موسوعة المدن العربية، عَمّان 2002؛ اصطخرى؛ بَلاذُرى (بيروت)؛ عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، جغرافياى حافظ ابرو، چاپ صادق سجادى، تهران 1375ـ1378ش؛ مسعود خوند، الموسوعة التاريخية الجغرافية، بيروت 1994ـ2004؛ مصطفى مراد دباغ، بلادنا فلسطين، ج 1، قسم 1، خليل ] 1973[؛ رأفت غنيمى شيخ، عبدالعليم خلاف، و رشوان جاب اللّه، سيناء شأن مصرى آسيوى، الهرم، مصر 1428/2007؛ محمد رمزى، القاموس الجغرافى للبلاد المصرية من عهد قدماء المصريين الى سنة 1945، ]قاهره[ 1944؛ يحيى شامى، موسوعة المدن العربية و الاسلامية، بيروت 1993؛ شكرى عرّاف، المواقع الجغرافية فى فلسطين: الاسماء العربية و التسميات العبرية، بيروت 2004؛ عبدالحكيم عفيفى، موسوعة 0001 مدينة اسلامية، بيروت 1421/ 2000؛ قدامة بن جعفر، كتاب الخراج، چاپ دخويه، ليدن 1889، چاپ افست 1967؛ عبدالوهاب كيّالى، تاريخ فلسطين الحديث، بيروت 1970؛ محمد بركات، مشكلات الحدود العربية: اسبابها النفيسة... و آثارها السلبية...، قاهره 2005؛ محمد محمد حسن شُرّاب، معجم بلدان فلسطين، دمشق 1407/1987؛ مسعودى، مروج (بيروت)؛ مقدسى؛ الموسوعة الفلسطينية، دمشق: هيئة الموسوعة الفلسطينية، 1984؛ نعوم شقير، تاريخ سينا القديم و الحديث و جغرافيتها مع خلاصة تاريخ مصر و الشام و العراق و جزيرة العرب، تحقيق صبرى احمد عدل، ]قاهره [2009؛ ياقوت حموى؛ يعقوبى، البلدان؛ همو، تاريخ؛
Fred Abrahams, Marc E. Garlasco, and Darryl Li, Razing Rafah: mass home demolitions in the Gaza strip, New York 2004; Gideon Biger, "The boundaries of Israel-Palestine past, present, and future: a critical geographical view", Israel studies, vol.13, no.1 (spring 2008); D. Fatta et al., "Urban wastewater treatment and reclamation for agricultural irrigation: the situation in Morocco and Palestine", Environment systems & decisions, vol. 24, no.4 (Dec.2004); Gaza strip [map]: communities & neighbourhoods, United Nations Office for the Coordination of Humanitarian Affairs, 2009. Retrieved May 9. 2014, from http://www.ochaopt.org/ documents/ ocha-opt-gaza-crisis- neighbourhoods-map- 2009-01-26.pdf; Rashid Khalidi, Palestinian identity: the construction of modern national consciousness, New York 2010; Jennifer Loewenstein, "Return to Rafah: journey to a land out of bounds", Journal of Palestine studies, vol.33, no.3 (spring 2004); Sharon Pardo and Joel Peters, Uneasy neighbors: Israel and the European Union, Lanham, Maryland 2010; Jean-Claude Piris, The Lisbon Treaty: a legal and political analysis, Cambridge 2010.
/ عباس احمدوند /