رعد،سوره

معرف

سيزدهمين سوره قرآن‌كريم در ترتيب مُصْحَف، پس از سوره يوسف و پيش از سوره ابراهيم.
متن

رعد، سوره، سيزدهمين سوره قرآن كريم در ترتيب مُصْحَف، پس از سوره يوسف و پيش از سوره ابراهيم. اين سوره را در ترتيب نزول، هفتاد و سومين (← مقدمتان فى علوم القرآن، ص ۹)، نود و پنجمين (زركشى، ج ۱، ص ۱۹۴) و نود و ششمين سوره (راميار، ص ۵۸۴) ذكر كرده اند. نام اين سوره برگرفته از سيزدهمين آيه آن است. به نظر ابن عاشور (ج ۱۳، ص ۷۵)، سوره رعد در زمان پيامبر صلى اللّه عليه وآله وسلم نيز به همين نام خوانده مى شده است، چرا كه درباره تسميه آن اختلاف نظرى وجود ندارد. طبرِسى (ج ۶، ص ۴۱۹) وجه تناسب اين سوره را با سوره پيشين (يوسف) در اين مى داند كه خدا پس از شرح داستان انبيا در آيه هاى پايانى سوره يوسف، در آغاز سوره رعد بيان مى دارد كه همه اين حكايتها، آيه هاى وحيانى قرآن و حقّاند كه خدا آنها را نازل كرده است. اين سوره داراى ۴۳ آيه است و تنها سوره اى است كه با حروف مقطّعه «المر» آغاز شده است؛ سه سوره قبل از آن (يونس، هود و يوسف) و دو سوره بعد از آن (ابراهيم و حجر) با حروف مقطّعه «الر» شروع شده اند. در مكى يا مدنى بودن سوره رعد بسيار اختلاف نظر هست. به عقيده برخى، همه آيه هاى سوره رعد مكى اند. اين نظرى است كه به ابن عباس، سعيدبن جُبَير، عطاءبن يسار، قَتاده و بيشتر مفسران نسبت داده شده است (← همانجا؛ ابن جوزى، ج ۴، ص ۲۹۹؛ فخررازى، ج ۱۸، ص ۲۳۰؛ قرطبى، ج ۵، جزء۹، ص ۲۷۸). برخى از مفسران نيز، افزون بر استناد به روايات منقول از ابن عباس و ديگران، بر پايه مضمون و سبك آيه هاى اين سوره، آن را مكى دانسته اند (← ابن عاشور، ج ۱۳، ص ۷۶؛ سيدقطب، ج ۵، جزء۱۳، ص ۶۳؛ طباطبائى، ج ۱۱، ص ۲۵۸)؛ بدين معنا كه مضمون اصلى سوره رعد، همانند ديگر سوره هاى مكى، مسائل اعتقادى و ردّ ادعاهاى كافران است، كه به خداوند و حقانيت وحى و پيامبر اكرم اذعان نداشتند (← سيدقطب، همانجا). در مقابل رأى نخست، برخى به مدنى بودن همه آيه هاى سوره رعد حكم كرده اند. سيوطى (ج ۱، ص ۴۲) اين رأى را به ابن عباس نسبت داده است، اما اين رأى از جابربن زيد (← ابن جوزى، همانجا)، زُهْرى و ابن جُرَيج (آلوسى، ج ۱۳، ص ۸۴؛ ابن عاشور، ج ۱۳، ص ۷۵) نيز نقل شده است. زَركشى (ج ۱، ص ۱۹۵) سوره رعد را مدنى، اما مخاطبان آن را اهل مكه دانسته است. قائلان به مدنى بودن اين سوره، افزون بر روايات ياد شده، به شأن نزول برخى آيه ها (← ۸ـ۱۳، ۳۰، ۴۳) نيز استناد كرده اند كه بنابر برخى منابع حديثى و تفسيرى، در مدينه نازل شده اند (← طبرى، ذيل آيات؛ طبرانى، ج ۱۰، ص ۳۱۲ـ ۳۱۳). سيوطى (ج ۱، ص ۴۸) در جمع ميان روايتهاى مختلف، به جز برخى آيه ها (← ۸ـ۱۳)، سوره رعد را مكى دانسته است. سوره رعد مشتمل بر سه موضوع مهم است: نخست، اثبات ربوبيتِ اللّه و بيان قدرت او، با تكيه بر پديده هاى خلقت، چون آسمانها و زمين، خورشيد و ماه، كوهها و رودها، درختان خرما، رعد و برق و ابرهاى گرانبار (← آيه هاى ۲ـ۴، ۸، ۱۲ـ۱۳، ۱۷). در اين زمينه از سخن كسانى كه وجود خدا و توانايى او را انكار مى كنند، انتقاد شده است و آنان به عذابى سخت و دردناك بيم داده شده اند (← آيه هاى ۵، ۱۳ـ۱۴، ۱۸، ۲۵، ۳۳ـ۳۴، ۴۲). دوم، اثبات حقانيت قرآن و نبوت پيامبر اكرم كه بخش عمده آيه هاى اين سوره به شرح و بيان آن اختصاص دارد. سوره رعد با بيان حقانيت قرآن آغاز مى شود و با بيان حقانيت رسالت پيامبر اكرم و شاهد آن به پايان مى رسد. تناسب ميان آغاز و فرجام از زيباييهاى اين سوره است. همچنين، در اين سوره بارها دعوى مشركان و منكران وحى بيان و ابطال شده است (← آيه هاى ۷، ۲۷، ۳۶، ۴۳). سوم، اثبات رستاخيز و روز قيامت، وصف بهشت و جهنم، ذكر احوال پرهيزكاران و پاداش آنها و عذاب كافران و مشركان (← آيه هاى ۵، ۲۳ـ۲۴، ۳۴ـ۳۵). آيه هاى راجع به اين موضوعات، در تناسب با دو موضوع نخست بيان شده است؛ بدين معنا كه اين آيات از يك سو، نشان دهنده قدرت نامتناهى الهى اند و از سوى ديگر، بر حقانيت وحى و رسالت پيامبر دلالت مى كنند. براساس بخشى از آيه يازدهم (إنَّ اللّهَ لايُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حتّى يُغَيِّروا ما بأنفسهم) باتوجه به سياق آيه و نيز آيه ۵۳ سوره انفال چنين به دست مى آيد كه خداوند نعمت هيچ قومى را تغيير نمى دهد و آنان را دچار عذاب نمى گرداند مگر آنكه خود راه فساد و عصيان در پيش گيرند. درواقع، سنّت الهى چنين است كه اگر مردمان كفران را جايگزين شكر، و عصيان و شرك را جايگزين طاعت و ايمان كنند آن نعمت به نقمت بدل مى شود و هدايت و سعادت جاى خود را به گمراهى و نگون بختى مى دهد (← طبرسى؛ فخررازى؛ قرطبى؛ طباطبائى، ذيل آيه). در روزگار معاصر توجهى ديگر به اين آيه رواج يافته و عموميت مراد آيه مطرح شده است. بنابر اين نگاه، طبق آيه مورد اشاره، سرنوشت و فرجام هر قومى بسته به تصميم خودِ آنان است و فقط با اراده و عزم آنان براى تغيير است كه زندگيشان دگرگون شده و بهبود مى يابد (← مراغى؛ سيدقطب؛ محمدجواد مغنيه؛ زُحَيلى، ذيل آيه؛ براى تفصيل بحث و نقد و بررسى اين ديدگاه ← خرمشاهى، ص ۱۲۴ـ۱۳۱). در آيه سيزدهم اين سوره، از حمد و تسبيح رعد سخن به ميان آمده است. در توضيح اين مطلب چند نظر بيان شده است، ازجمله اينكه رعد آيتى الهى است و بر عظمت خداوند و وجوب حمد او دلالت دارد و ازاين رو دعوت به تسبيح مى كند يا خود با اين دلالت، تسبيح گوى خداست. قول ديگر آنكه مقصود از تسبيح رعد اين است كه هركس صداى رعد را بشنود خدا را تسبيح مى كند و اين تسبيح در آيه به خودِ رعد نسبت داده شده است (براى تفصيل اقوال ← طوسى؛ سورآبادى؛ طبرسى؛ فخررازى؛ نظام اعرج، ذيل آيه). دعاهايى نيز نقل شده است كه در هنگام شنيدن صداى رعد خوانده مى شود (← نظام اعرج، همانجا؛ مجلسى، ج ۵۶، ص ۳۵۷؛ اسماعيل حقى بروسوى، ذيل آيه). در آيه ۲۸ سوره رعد، مؤمنان چنين وصف شده اند كه با ذكر خدا دلهايشان اطمينان مى يابد. سپس تأكيد شده كه با ذكر خداست كه دلها آرام و سكون مى يابد. چون متعلَّق فعلِ «تطمئنُّ» پيش از فعل آمده است افاده حصر مى كنند، بدين معنا كه دلها فقط با ياد خدا آرام مى گيرد نه با چيز ديگر (طباطبائى، ذيل آيه). درواقع، طبق اين آيه، ايمان به خدا سبب بصيرت قلب مى شود و چون خدا را ياد كند به آرامش دل مى رسد (نيز ← ذكر*). مقصود از ذكر اللّه را همچنين ذكر زبانى مدام، قرآن كه با نام ذكر از آن ياد شده، اسم اعظم، اولياى خدا، طاعت يا ثواب يا وعده هاى الهى يا سوگند به نام خدا يا ذكر فضل و انعام او دانسته اند (← قمى؛ قرطبى؛ اسماعيل حقى بروسوى، ذيل آيه). برخى نيز مقصود آيه را عام و شامل ذكر زبانى و قلبى دانسته اند (← طباطبائى؛ طيّب، ذيل آيه). در باب ارتباط اين آيه با آيه دوم سوره انفال كه مؤمنان را كسانى دانسته است كه ياد خدا در دلهايشان بيم مى اندازد، گفته اند كه آن بيم به سبب ذكر عقاب و وعيد الهى است و اين اطمينان كه در سوره رعد از آن ياد شده، به سبب ذكر ثواب و رحمت الهى است؛ يا اينكه علم آنان به معجزه بودن قرآن و حقيقت نبوت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآل وسلم و صادق بودن وعده الهى باعث اطمينانشان مى گردد، اما ترديد آنان در اينكه آيا اطاعت كامل كرده و از گناهان اجتناب كرده اند يا نه موجب بيم آنان مى گردد (← طبرسى؛ فخررازى؛ خازن، ذيل آيه؛ نيز ← ذكر*). در آيه ۳۹ بيان شده كه خداوند هرچه را بخواهد محو مى كند يا برجاى مى گذارد (يُثبِتُ) و امّالكتاب* نزد اوست. در توضيح اين آيه نظريات گوناگونى بيان شده است (← طبرسى؛ فخررازى، ذيل آيه)، ازجمله اينكه خدا گناهان را پس از توبه محو مى كند، يا آنكه اعمال و گناهانى را كه دو فرشته موكَّل بر انسان نوشته اند ثبت يا محو مى كند، يا اينكه مقصود احكامى است كه نسخ مى شود و به جاى آن احكام جديد مى آيد، يا آنكه روزى، اجل، سعادت و شقاوت انسانها را محو و اثبات مى كند. همچنين گفته شده است كه خدا گناهان مؤمنان را به مشيت خود از راه تفضل محو مى كند و گناهان مردمانى را كه اراده كيفرشان را دارد، از روى عدالت، ثبت مى كند. از ابن عباس نقل شده كه كتاب محو و كتاب اثبات دو كتاب جداگانه اند و متفاوت از امّالكتاب، يعنى در آنها تغيير راه دارد اما در امّالكتاب چيزى تغيير نمى كند (← طوسى؛ طبرسى؛ فخررازى، ذيل آيه). طباطبائى (ذيل آيه) بيان كرده است كه حاصل آيه آن است كه خداوند در هر زمان حكم و قضائى دارد و همواره اين احكام و قضاها را محو و اثبات مى كند، اما او قضا و حكم لايتغيّرى هم دارد (امّالكتاب) كه همه آن احكام ديگر بدان بازمى گردد. نظرياتى هم كه در تفاسير داده شده به مثابه مصداق اين حكم كلى پذيرفتنى است و دليلى بر تخصيص آيه به يكى از آنها وجود ندارد. در احاديث و منابع شيعى در توضيح و اثبات آموزه بداء به اين آيه استناد شده است (← بداء*؛ محو و اثبات*). درباره بخشى از واپسين آيه اين سوره بحثهاى فراوان درگرفته است و مفسران در زمينه اسباب نزول، قرائت و تفسير صحيح آن اختلاف نظر بسيار دارند (← طبرى؛ زمخشرى؛ طبرسى، ذيل آيه). يكى از اين اختلاف نظرها، تعيين مصداق آيه ۴۳ سوره رعد، «وَ مَن عِنْدَهُ عِلْمُالكِتاب»، است، مبنى براينكه آيا بر شخص معيّنى دلالت مى كند يا مراد از آن ستايش مؤمنانى است كه داراى علم كتاب اند؟ ابن جوزى (ذيل آيه) درباره مصداق اين آيه هفت قول را نقل كرده است. برخى مفسران، مانند عبداللّه بن سَلّار تَميم الدّارى و سلمان فارسى، مراد از اين آيه را مؤمنان اهل كتاب دانسته اند (← زمخشرى؛ طبرسى؛ ابن عاشور، ذيل آيه). در اين صورت، واژه كتاب به معناى تورات و عالمان كتاب به معناى يهوديان نومسلمان مدينه است. در مقابل، ابن عاشور (همانجا) احتمال داده است كه مراد از «من عنده علم الكتاب»، وَرَقَة بن نَوفَل (متوفى ۱۲)، حكيم عرب از خاندان قريش در عهد جاهليت، باشد. برخى ديگر هم مراد از «مَن عنده» را خدا و مقصود از كتاب را لوح محفوظ دانسته اند (← زمخشرى؛ طبرسى، همانجاها). كسانى نيز «من عنده» را به كسر ميم و دال قرائت كرده اند (← طبرى؛ زمخشرى؛ طبرسى، همانجاها؛ ابوحيّان غرناطى، ذيل آيه)، كه در اين صورت، مراد از «من عنده» خداوند خواهد بود. طباطبائى (ذيل آيه)، با طرح و ردّ سخنان پيشين، مراد از «كتاب» را در اين آيه، قرآن دانسته است؛ چنان كه، سوره نيز با ذكر و ياد قرآن آغاز مى شود: «تِلكَ آياتُالكِتابِ وَ الَّذى اُنزِلَ اِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ الحَقّ...». او (همانجا)، از رهگذر اين تفسير، صحت آن دسته از رواياتى را كه از طريق اهل البيت عليهم السلام نقل شده و مراد از آيه «مَن عِندهُ علم الكتاب» را امام على عليه السلام دانسته اند، تأييد كرده است (نيز ← طبرسى؛ قرطبى، ذيل آيه؛ مجلسى، ج ۳۵، ص ۴۲۹ـ۴۳۶). برخى از آثار و پاداشهاى تلاوت اين سوره در احاديث و كتب تفسير آمده است (← طبرسى، ج ۶، ص ۴۱۹؛ مجلسى، ج ۸۹، ص ۲۸۰).

منابع : علاوه بر قرآن؛ محمودبن عبداللّه آلوسى، روح المعانى، بيروت : داراحياء التراث العربى، ]بى تا.[؛ ابن جوزى، زادالمسير فى علم التفسير، بيروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛ ابن عاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسير التحرير و التنوير، تونس ۱۹۸۴؛ ابوحيّان غرناطى، تفسير البحر المحيط، بيروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ اسماعيل حقى بروسوى، تفسير روح البيان، بيروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛ على بن محمد خازن، تفسير الخازن، المسمى لباب التأويل فى معانى التنزيل، چاپ عبدالسلام محمد على شاهين، بيروت ۱۴۲۵/۲۰۰۴؛ بهاءالدين خرمشاهى، تفسير و تفاسير جديد، تهران ۱۳۶۴ش؛ محمود راميار، تاريخ قرآن، تهران ۱۳۶۲ش؛ وهبه مصطفى زُحَيلى، التفسير المنير فى العقيدة و الشريعة و المنهج، بيروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸؛ محمدبن بهادر زركشى، البرهان فى علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛ زمخشرى؛ عتيق بن محمد سورآبادى، تفسير سورآبادى: تفسير التفاسير، چاپ على اكبر سعيدى سيرجانى، تهران ۱۳۸۱ش؛ سيدقطب، فى ظلال القرآن، بيروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷؛ عبدالرحمان بن ابى بكر سيوطى، الاتقان فى علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، ]قاهره ۱۹۶۷[، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش؛ طباطبائى؛ سليمان بن احمد طبرانى، المعجم الكبير، چاپ حمدى عبدالمجيد سلفى، چاپ افست بيروت ۱۴۰۴ـ?ـ ۱۴۰؛ طبرِسى؛ طبرى، جامع؛ طوسى؛ عبدالحسين طيّب، اطيب البيان فى تفسير القرآن، تهران ۱۳۶۶ش؛ محمدبن عمر فخررازى، التفسير الكبير، قاهره ]بى تا.[، چاپ افست تهران ]بى تا.[؛ محمدبن احمد قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج ۵، جزء۹، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش؛ على بن ابراهيم قمى، تفسيرالقمى، چاپ طيّب موسوى جزائرى، قم ۱۴۰۴؛ مجلسى؛ محمدجواد مغنيه، التفسيرالكاشف، بيروت ۱۹۸۰ـ۱۹۸۱؛ احمد مصطفى مراغى، تفسيرالمراغى، بيروت ?] ۱۳۶۵[؛ مقدمتان فى علوم القرآن، چاپ آرتور جفرى و عبداللّه اسماعيل صاوى، قاهره : مكتبة الخانجى، ۱۳۹۲/ ۱۹۷۲؛ حسن بن محمد نظام اعرج، تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، چاپ زكريا عميرات، بيروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.

/ روح اللّه نجفى و سعيد زعفرانى زاده /

نظر شما
مولفان
گروه
قرآن و حدیث ,
رده موضوعی
جلد 20
تاریخ 94
وضعیت چاپ
  • چاپ شده