رصد خانه مراغه

معرف

از مهم‌ترين رصدخانه‌هاى دوره اسلامى، تأسيس در سده هفتم.
متن

رصدخانه مراغه، از مهم ترين رصدخانه هاى دوره اسلامى، تأسيس در سده هفتم. رصدخانه مراغه در زمان سيطره ايلخانيان (حك : ح ۶۵۴ـ ح ۷۵۰) بر ايران ساخته شد. در ۶۵۴، هولاكوخان، بنيان گذار ايلخانيان، به تدريج قلعه هاى اسماعيليان را فتح كرد (بناكتى، ص ۴۱۵). به نوشته خواندمير (ج ۳، ص ۱۰۳)، در آن زمان، خواجه نصيرالدين طوسى* در يكى از اين قلعه ها اقامت داشت و منجمى مشهور بود، چنان كه مُنكوقاآن، برادر هولاكو، از وى خواست پس از فتح قلعه اسماعيليان، خواجه نصير را به قلمرو وى بفرستد تا رصدخانه بزرگى در خانبالق (امروزه پكن) يا قَراقُروم (پايتخت حكومت منكوقاآن) بسازد. ظاهرآ پيش از خواجه نصير، منجم ديگرى به نام جمال الدين بخارى* (متوفى پس از ۶۶۵) در دربار وى خدمت مى كرد كه از عهده ساخت رصدخانه برنيامده بود (ميرخواند، ج ۵، ص ۲۵۴؛ خواندمير، همانجا). به هرحال اين سفر انجام نشد، زيرا منكوقاآن در ۶۵۷ درگذشت و خواجه نصير نزد هولاكوخان ماند (خواندمير، همانجا). هولاكوخان خواجه نصير را تكريم فراوان كرد (صَفَدى، ج ۱، ص۱۷۹) و از وى خواست كه رصدخانه اى در قلمرو ايلخانيان بنا كند (خواندمير، همانجا). براساس برخى منابع ديگر، خواجه نصير  هولاكو را به ساخت رصدخانه ترغيب كرد (ميرخواند، ج ۵، ص ۲۵۴ـ۲۵۵). به هرحال ساخت رصدخانه مراغه در جمادى الاولى ۶۵۷ آغاز شد (حاجى خليفه، ج ۲، ستون ۹۶۷). اخترشناسان زبده اى در رصدخانه مراغه با خواجه نصير همكارى مى كردند، ازجمله مؤيدالدين عُرضى دمشقى*، قطب الدين شيرازى*، محيى الدين مغربى*، شمس الدين شروانى، نجم الدين دبيرانِ كاتبى قزوينى*، على بن عمر قزوينى، ابن فُوَطى*، اثيرالدين ابهرى*، حسام الدين سالار* و شمس الدين بن محمدبن مؤيد عُرضى، كه احتمالا سه نفر اخير از اعضاى اصلى نبودند (نصيرالدين طوسى، گ ۲؛ وصّاف الحضره، ج ۱، ص ۵۱ـ۵۲؛ صاييلى[۱] ، ص ۲۰۵). علاوه بر اينها، دو پسر خواجه نصير، اصيل الدين و صدرالدين، نيز در رصدخانه فعاليت مى كردند كه پس از خواجه نصير اداره رصدخانه را به عهده گرفتند ( ← ادامه مقاله). علاوه بر مؤيدالدين عرضى، فخرالدين مراغى (از موصل) و فخرالدين اخلاطى (از تفليس) اخترشناسانى بودند كه نصيرالدين طوسى آنها را دعوت كرد تا رصدخانه را بنا كنند ( ← نصيرالدين طوسى، همانجا). به نوشته رشيدالدين فضل اللّه همدانى (ج ۲، ص ۱۰۲۴ـ۱۰۲۵)، هولاكو در ۶۶۲ به مراغه رفت و از منجمان خواست سريع تر رصدخانه را تكميل كنند. بدين ترتيب مى توان گفت ساخت رصدخانه مراغه تا پنج سال پس از شروع آن كامل نشده بود. ساختمان رصدخانه بر فراز تپه اى به ابعاد ۱۵۰ متر ×  ۴۰۰ متر قرار داشته است (صاييلى، ص ۱۹۳؛ نيز  ← ادامه مقاله). در قسمت جنوبى بالاى تپه، شبكه اى از حفره ها با يك ورودى وسيع تعبيه شده كه احتمالا با ساختمان اصلى رصدخانه مرتبط بوده است. شايد اين ورودى وسيع رصدخانه اى كوچك تر با ابزارهاى قابل حمل بوده است (همان، ص ۱۹۶ـ۱۹۷). صفدى (ج ۱، ص۱۷۹) و ابن شاكر كُتُبى (ج ۲، ص ۳۰۷) ساختمان رصدخانه مراغه را بناى عظيمى وصف كرده اند كه بر فراز آن گنبدى وجود داشته است. همچنين گفته شده كتابخانه رصدخانه داراى چهارصد هزار جلد كتاب بوده است (صفدى، همانجا). از نوشته آنها چنين برمى آيد كه كتابخانه درون ساختمان رصدخانه قرار داشته، اما باتوجه به مساحت كوچك اتاقها در ويرانه باقيمانده از رصدخانه مراغه، احتمالا در نقل تعداد كتابها اغراق شده است يا اينكه همه كتابها در ساختمان اصلى متمركز نبودند (گياهى يزدى، ص ۶۶). كتابها از بغداد، شام، موصل و خراسان به كتابخانه مراغه منتقل شده بودند (نصيرالدين طوسى، گ۲ر). گنبد برفراز ساختمان جداگانه اى قرار داشت كه نور خورشيد از روزنه اى در آن  وارد مى شد و با استفاده از تصويرى كه از آن نقش مى بست، حركت متوسط خورشيد، برحسب درجه و دقيقه، و ارتفاع خورشيد را در زمانهاى مختلف روز و فصلهاى مختلف اندازه مى گرفتند (خواندمير، ج ۳، ص ۱۰۴). همچنين براساس كاوشهاى باستان شناختى در محل ساختمان رصدخانه، اين رصدخانه داراى يك برج بوده كه ربع سنگى رصدخانه داخل آن قرار داشته است. قطر داخلى اين برج سنگى، كه يگانه ورودى آن در قسمت جنوبى و به عرض ۵ر۱ متر بوده، ۲۲ متر و ضخامت ديوار آن  ۸۰ سانتيمتر بوده است (ورجاوند، ص ۱۷۷ـ۱۷۸). درباره اندازه واقعى ربع سنگى رصدخانه مراغه در منابع تاريخى مطلبى نيامده (صاييلى، ص ۱۹۷ـ۱۹۹)، اما ورجاوند در ۱۳۶۵ش اندازه بخش باقيمانده ربع را ۷ر۵ متر گزارش كرده است ( ← ص ۱۸۲ـ۱۸۳؛ نيز  ← ربع*). كمان سنگى اين ربع بر روى يك سكوى منبرى شكل، كه تا مركز برج ادامه داشت، حمل مى شد (همان، ص۱۸۹). غياث الدين جمشيد كاشانى (متوفى ح ۸۳۲)، حدود دو قرن بعد، در نامه اى به پدرش از اين ابزار با نام سُدْس فخرى ياد كرده است ( ← ص ۴۱)، اما به تصريح نظام اَعرَج در شرح تذكره (تأليف در ۷۱۱؛ ص ۱۰۴)، چون پس از ابومحمود حامد خجندى*، تا زمان او كسى نمونه اى از سدس فخرى را نساخته، احتمالا ابزار رصدخانه مراغه، ربع بوده است. بيشتر ابزارهاى نجومى رصدخانه مراغه را مؤيدالدين عرضى ساخته است. ساخت ابزارها پيش از ۶۶۰ آغاز شد و يك سال بعد پايان يافت (عرضى دمشقى، ص ۱۰۲). عرضى مجموعه اى از ابزارهاى نجومى رصدخانه مراغه را در رسالة فى كيفية الارصاد شرح داده است، كه برخى از آنها عبارت اند از : رُبعى ديوارى (جِدارى)، به شعاع ۴۳۰ سانتيمتر و دقت كمتر از يك دقيقه قوسى ( ← ص ۱۰۳ـ ۱۰۷)؛ يك ذات الحَلَق* با پنج حلقه و يك شاخص (ص ۱۰۸ـ ۱۲۴)؛ دو ابزار هريك شامل دو حلقه براى اندازه گيرى ميل خورشيد در انقلابين و اعتدالين (ص ۱۲۴ـ ۱۲۹)؛ ذات الهدفه سياره يا ذات الثقبتين، با دو روزنه براى تعيين قطر ظاهرى خورشيد و ماه و رصد گرفتها (ص ۱۲۹ـ۱۳۵)؛ ذات الربعين يا حلقه اى براى اندازه گيرى زوايا در سَمت به همراه دو ربع با عرضهاى برابر براى اندازه گيرى ارتفاع اجرام (ص۱۳۷ـ۱۴۵)؛ ذات الاستوانتين، براى اندازه گيرى ارتفاع (ص ۱۴۵ـ۱۴۹)؛ ذات الجَيب و ذات السَمت، براى اندازه گيرى سمت و سينوس متمم زاويه ارتفاع (ص ۱۵۰ـ۱۵۵)؛ ابزارى براى اندازه گيرى سمت و سينوس زاويه ارتفاع (ص ۱۵۶ـ۱۵۸)؛ الآلة الكاملة (ذات الشعبتينى كه حول محورى عمودى دوران مى كرد)، براى اندازه گيرى سمت و ارتفاع (ص۱۵۹ـ ۱۶۵)؛ و يك ذات الشعبتين* در جهت نصف النهار (ص۱۶۶ـ۱۶۹). وى (ص۱۳۵ـ۱۶۵) ابزارهاى ابداعى خود را نيز وصف كرده است (براى تفصيل بيشتر  ← عرضى دمشقى*، مؤيدالدين). افزون براين، نقشه هاى هفت اقليم، تصاوير جزاير و درياها، مقادير طول روز و شب (ميرخواند، ج۵، ص۲۵۵؛ خواندمير، ج۳، ص۱۰۴) و يك كره زمين از جنس خمير كاغذ، در رصدخانه موجود بود (صاييلى، ص ۱۹۴، به نقل از مصطفى جواد). همچنين محمد، پسر مؤيدالدين عرضى، در ۶۷۸ (يا ۶۸۸)، كره زمينى از جنس فلز براى رصدخانه ساخت (همان، ص ۱۹۴ـ۱۹۵). چون عرضى به ابزار رصد خورشيد در زير گنبد اشاره اى نكرده، شايد اين ابزار ساخته عرضى نبوده و معمار رصدخانه آن را ساخته است (همان، ص ۱۹۸). به نوشته صفدى (ج ۱، ص ۱۸۲)، ذات الحلق رصدخانه مراغه روى زمين نصب شده بود. شايد بيشتر ابزارهاى نجومى در فضاى آزاد خارج از رصدخانه مستقر بودند (صاييلى، ص ۱۹۵). حتى امروزه نيز آثارى از مكان استقرار ابزارهاى رصدى در محل رصدخانه مراغه ديده مى شود. افزون بر ابزارهاى اصلى، احتمالا ابزارهاى كمكى قابل حملى نيز وجود داشته است كه اطلاع دقيقى از آنها دردست نيست ( ← همان، ص ۱۹۶ـ۱۹۷). عرضى دمشقى (ص ۱۳۵ـ۱۳۶)، علاوه بر مسجد و بناى ويژه اى در كنار رصدخانه براى اقامت هولاكو، براى انتقال آب به بالاى تپه اى كه رصدخانه روى آن قرار داشت ابزارهايى ساخته بود (صاييلى، ص ۱۹۳). در كاوشهاى باستان شناختى محدوده رصدخانه مراغه، بقاياى پنج بناى مدور و تالار چهارگوش سكودار، نزديك ساختمان اصلى رصدخانه، يافت شده كه شايد با فعاليتهاى رصدخانه مرتبط بوده است (ورجاوند، ص ۱۹۸ـ۲۱۲). ظاهرآ يكى از مهم ترين اهداف ساخت رصدخانه مراغه استفاده از رصدهاى نجومى در احكام نجوم بوده و در زيج  ايلخانى نيز به اين موضوع اشاره شده است ( ← نصيرالدين طوسى، گ ۲ـ۳). در جريان ساخت رصدخانه مراغه، هولاكو متوجه شد كه براى تدوين جدولهاى حركت سيارات به رصدهايى سى ساله نياز است. وى ناخرسند شد و دستور داد رصدها براى دوازده سال برنامه ريزى شود ( ← همان، گ۳ر). هولاكو در ۶۶۳ درگذشت (زامباور[۲] ، ص ۲۴۴) و حاصل برنامه رصدى كوتاه شده را هم نديد. وى به پيشگوييهاى احكامى خواجه نصير اهميت مى داد و در رويدادهاى مختلف و سفرها نظر وى را جويا مى شد (صفدى، ج ۱، ص ۱۷۹؛ وصّاف الحضره، ج ۱، ص ۵۱)، خواجه نصير نيز از اين مسئله براى تأمين هزينه رصدخانه بهره مى برد. مهم ترين دستاورد رصدهاى انجام شده در رصدخانه مراغه تدوين زيج ايلخانى ( ← زيج*) بوده است كه احتمالا در ۶۷۰ كامل شد (كندى[۳] ، ص ۱۰). علاوه بر زيج ايلخانى، محيى الدين مغربى، كه پس از مرگ خواجه نصير رصد را ادامه داد، زيج ديگرى با عنوان ادوار الانوار در رصدخانه مراغه در ۶۷۴ تأليف كرد (محيى الدين مغربى، گ ۵۵پ؛ قس قربانى، ص ۴۶۲). جدولهاى زيج اخير نسبت به زيج ايلخانى تصحيح و تكميل شده اند ( ← محيى الدين مغربى، گ ۵۵پ ـ گ ۱۳۱پ؛ نيز  ← صاييلى، ص ۲۱۴). علاوه بر منجمان پيش گفته، كه از مناطق مختلف قلمرو اسلامى در رصدخانه مراغه گرد هم آمده بودند، اخترشناسى چينى با نام فائو ـ مون ـ جى به اين جمع پيوست كه از طريق وى، اخترشناسان مسلمان با نجوم و تقويم چينى آشنا شدند (صاييلى، ص۲۰۶ـ۲۰۷). اين شخص احتمالا همان كسى است كه در تاريخ بناكتى (ص۳۳۸)، از او با نام نوننجى/ فومنجى(؟) ياد شده است. دانش نجوم اسلامى نيز به چين راه يافت، چنان كه زيج ايلخانى نه تنها در قلمرو اسلامى بلكه در چين نيز شناخته شده بود و كاربرد داشت (سارتون[۴] ، ج ۲، ص ۱۰۰۶). جمال الدين بخارى، از ديگر منجمان ايرانى آن دوره است كه منكوقاآن او را به ساخت رصدخانه اى در چين گماشته بود ( ← جمال الدين بخارى*). يكى از موضوعات جالب توجه و منحصربه فرد رصدخانه مراغه اين بود كه هزينه هاى آن از طريق درآمدهاى حاصل از وقف تأمين مى شد. احتمالا خواجه نصير پايه گذار اين سنّت در مورد رصدخانه بوده است. وى علاوه بر مناصب وزارت، اداره موقوفات ايلخانى را نيز به عهده داشت. به نوشته صفدى (ج ۱، ص ۱۸۲) و ابن شاكر كتبى (ج ۲، ص ۳۱۰)، يك دهم درآمدهاى حاصل از وقف صرف رصدخانه مراغه مى شد و فقط هزينه ساخت ابزارهاى رصدخانه را بيست هزار دينار نوشته اند. ظاهرآ برخى از شخصيتهاى معاصر خواجه نصير به اختصاص بخشى از اوقاف به امور رصدخانه انتقاد كرده بودند ( ← وصّاف الحضره، ج ۱، ص ۱۱۴). از ديگر ابعاد جالب توجه رصدخانه مراغه مدت زمان فعاليت آن بود كه به حدود چهل سال رسيد. پس از درگذشت خواجه نصير (متوفى ۶۷۲)، به ترتيب دو پسرش، صدرالدين و اصيل الدين، سرپرست رصدخانه شدند (صفدى، ج ۱، ص۱۸۳). صفدى (ج ۱، ص ۱۸۲)، به نقل از شمس الدين جزرى، از فردى به نام حسن بن احمد حكيم ياد مى كند كه در زمان سرپرستى صدرالدين، از رصدخانه مراغه بازديد و با صدرالدين و همكارانش مؤيدالدين عرضى، شمس الدين شروانى، كمال الدين ايكى و حسام الدين سالار ملاقات كرد. حسينى آملى (گ ۱پ) نيز به ادامه فعاليت همكاران خواجه تا سى سال پس از مرگ او و اتمام رصد زحل اشاره كرده است. از زمان تعطيل شدن رصدخانه مراغه اطلاع دقيقى دردست نيست، اما به نظر مى رسد كه رصدخانه دست كم تا ۷۱۵، كه اصيل الدين درگذشت، و حداكثر تا ۷۲۵ فعال بوده است (صاييلى، ص ۲۱۱). به هرحال حمداللّه مستوفى در نزهة القلوب (تأليف در ۷۴۰؛ ص ۸۷)، بناى رصدخانه مراغه را ويران ذكر كرده است. در زمان شاه اسماعيل صفوى (حك : ۹۰۷ـ۹۳۰)، براى تعمير رصدخانه مراغه، كه در آن زمان ويران شده بود، غياث الدين منصور دشتكى* را از شيراز به آذربايجان دعوت كردند. وى به آذربايجان رفت، اما به سبب برخى موانع آن كار انجام نگرفت (روملو، ج ۳، ص ۱۲۸۲). در دوره قاجار، عليقلى ميرزا اعتضادالسلطنه (متوفى ۱۲۹۸)، وزير معارف دوره ناصرالدين شاه، گزارشى درباره رصدخانه مراغه تهيه كرد ( ← ص ۳ـ۱۱). در دوره معاصر نيز پرويز ورجاوند پس از كاوشهاى باستان شناختى كتاب كاوش رصدخانه مراغه و نگاهى به پيشينه ستاره شناسى در ايران را در ۱۳۶۶ش در تهران منتشر كرد. امروزه كاوشگران سازمان ميراث فرهنگى دوباره به خرابه هاى اين رصدخانه نزديك مراغه توجه كرده اند. از ابزارهاى نجومى رصدخانه، فقط بخش كوچكى از يك ربع سنگى باقى مانده است ( ← تصوير۱) و هر سال گردشگران از باقيمانده اين بناى تاريخى بازديد مى كنند. رصدخانه مراغه نهادى براى فعاليتهاى نجومى و مكانى براى مراوده علمى ميان دانشمندان آن دوره بود. در اين رصدخانه فعاليتهاى آموزشى نيز به طور رسمى انجام مى شد. اين فعاليتها از يك مكتب نجومى اساسى و علوم اوايل (كه در منابع يونانى ريشه داشت) بهره مى گرفت ( ← صاييلى، ص ۲۱۸ـ ۲۲۲). با ايجاد اين مركز علمى در آن دوره، جمعى از اخترشناسان زبده، به سرپرستى خواجه نصير، گرد هم جمع شدند و هسته اوليه حلقه اى علمى، كه امروزه به «مكتب مراغه» مشهور است، شكل گرفت كه بر سنّتهاى نجومى پس از خود تأثير چشمگيرى داشته است (براى آگاهى از مكتب مراغه و دستاوردهاى آن  ← صليبا[۵] ، ص ۲۵۸ـ۲۹۰).

منابع : ابن شاكر كُتُبى، فوات الوفيات، قاهره ۱۹۵۱؛ عليقلى بن فتحعلى اعتضادالسلطنه، رصدخانه مراغه، چاپ ايرج افشار، تهران ۱۳۵۶ش؛ داوودبن محمد بناكتى، تاريخ بناكتى = روضة اولى الالباب فى معرفة التواريخ و الانساب، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۴۸ش؛ حاجى خليفه؛ ركن الدين بن شرف الدين حسينى آملى، زيج جامع سعيدى، نسخه خطى كتابخانه ملى تبريز، مجموعه حاج حسين آقا نخجوانى، ش ۴۴۹؛ حمداللّه مستوفى، نزهة القلوب؛ خواندمير؛ رشيدالدين فضل اللّه همدانى؛ حسن روملو، احسن التواريخ، چاپ عبدالحسين نوائى، تهران ۱۳۸۴ش؛ صَفَدى؛ مؤيدالدين عُرضى دمشقى، رسالة فى كيفية الارصاد، چاپ سويم تكلى، در

Araítirma: Dil ve Tarih-Cog§rafya FakÏltesi Felsefe Araítirmari EnstitÏsÏ dergisi, VIII (1970);

ابوالقاسم قربانى، زندگى نامه رياضى دانان دوره اسلامى: از سده
سوم تا
سده يازدهم هجرى، تهران 1365ش؛ غياث الدين جمشيد كاشانى، از سمرقند به كاشان : نامه هاى غياث الدين جمشيد كاشانى به پدرش، چاپ محمد باقرى، تهران 1375ش؛ ادوارد استوارت كندى، پژوهشى در زيجهاى دوره اسلامى، ترجمه محمد باقرى، تهران 1374ش؛ حميدرضا گياهى يزدى، تاريخ نجوم در ايران، تهران 1388ش؛ محيى الدين مغربى، ادوار الانوار، يا، زيج مغربى، نسخه خطى كتابخانه آستان قدس رضوى، ش 523؛ ميرخواند؛ محمدبن محمد نصيرالدين طوسى، زيج ايلخانى، نسخه خطى كتابخانه بريتانيا، ش 7698.
ADD؛ حسن بن محمد نظام اعرج، شرح تذكره نصيريه، نسخه خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ش 788؛ پرويز ورجاوند، كاوش رصدخانه مراغه و نگاهى به پيشينه دانش ستاره شناسى در ايران، تهران 1366ش؛ عبداللّه بن فضل اللّه وصّاف الحضره، تاريخ وصاف، چاپ سنگى بمبئى 1269؛

 

George Saliba, "The astronomical tradition of Maragha: a historical survey and prospects for future research", Arabic sciences and philosophy, vol.1 (1991); Geoge Sarton, Introduction to the history of science, Malabar, Fla. 1975; Aydân Sayâlâ, The observation in Islam, Ankara 1960; Edward von Zambaur, Manuel de gÅnÅalogie et de chronologie pour l'histoire de l'islam, Hannover 1927, repr. OsnabrÏck 1976.

/ حميدرضا گياهى يزدى و پويان رضوانى /   

نظر شما
مولفان
گروه
تاریخ علم ,
رده موضوعی
جلد 20
تاریخ 94
وضعیت چاپ
  • چاپ شده