رسول رضا

معرف

نام مستعار رسول ابراهيم‌اوغلو رضايف، شاعر و نمايشنامه‌نويس جمهورى آذربايجان.
متن

رسول رضا، نام مستعار رسول ابراهيم اوغلو رضايف، شاعر و نمايشنامه نويس جمهورى آذربايجان. او در گوك چاى[1] ، واقع در دويست كيلومترى غرب باكو، به دنيا آمد. او در شعر >اعتراف من در زندگينامه خودنوشتم<[2] ، كه در 1359ش/ 1980 سروده، از هفتادسالگى خود گفته است (ص 75)، بنابراين در 1327 (1288ش)/ 1910 متولد شده است. پدرش را ــكه ميرزا يا عريضه نويس ده و خراز بودــ در شش سالگى ازدست داد. او در كنار مادرش، كه قريحه شاعرى داشت و تحت تكفل عمو و به ويژه دايى اش، محمدحسين رضايف، بزرگ شد. تأثير حسين رضايف در زندگى و شخصيت رسول چنان عميق بود كه بعدها نام خانوادگى رضايف را براى خود برگزيد (← باقروف[3] ، ص 18ـ23؛ احمدوف[4] ، ص 398). رسول رضا در زادگاه خود به مدرسه رفت و ضمن تحصيل، در گروههاى تئاترى وابسته به حزب حاكم به فعاليت پرداخت و چندى اداره كتابخانه شهر را به عهده گرفت. او سرودن شعر و ترانه را نيز در همان سالها آغاز كرد. در 1305ش/ 1926 به تفليس رفت و در دانشگاه آن شهر به تحصيل ادامه داد (احمدوف، همانجا). بوگون[5](امروز) نخستين شعر از سروده هايش بود كه در 1306ش/1927 در جُنگ قيغيلجيم[6]  (اخگر) در تفليس منتشر گرديد (باقروف، ص 23؛ د.آ.، ج 8، ص 136). سپس بعضى از داستانهاى كوتاهش چون اوغول قاتلى[7]  (قاتل پسر)، آرواد باز[8]  (زنباره) و دلارا[9]  در مجله دان اولدوزو[10]  (ستاره سحرى) و چند شعرش در روزنامه هاى ينى فكر[11]  (انديشه نو) و زاريا وستوكا[12]  (شفق خاور) به چاپ رسيد (احمدوف، همانجا). رسول رضا پس از آن در مؤسسات آموزشى مختلفى به طور نامنظم تحصيل كرد و سرانجام در 1316ش/ 1937 در رشته فلسفه فارغ التحصيل شد (← آق پينار[13] ، ص 376).رسول رضا در 1309ش/1930 به باكو رفت و مترجم روزنامه >كارگر جوان<[14]  شد. او در آنجا با شاعران و نويسندگان سرشناس آذربايجان آشنا گرديد (باقروف، ص 25). رسول رضا پس از آن مقالات، گزارشها و اشعار خود را به طور منظم به چاپ رسانيد. او از 1316ش/ 1937 به بعد، مسئوليتهاى مختلفى را پذيرفت، ازجمله رياست شعبه فيلم نامه نويسى استوديوى فيلمبردارى باكو[15] ؛ مديريت فيلارمونى دولتى آذربايجان[16] ؛ رياست اتحاديه نويسندگان آذربایجان شوروی [17] ؛ مديريت استوديوى فيلمبردارى باكو؛ رياست اداره سينما[18] ؛ وزارت سينماى آذربايجان شوروى[19] ؛ سرويراستارى هيئت تحريريه دايرة المعارف آذربايجان شوروى؛ عضويت در هيئت رئيسه كميته جهانى دفاع از صلح[20] ؛ عضويت در هيئت رئيسه كميته هميارى شوروى با كشورهاى افريقايى و آسيايى[21]  و رياست آن در جمهورى آذربايجان؛ و نمايندگى شوراى عالى جمهورى آذربايجان[22]  (احمدوف، همانجا؛ >دايرة المعارف زبان و ادبيات تركى<[23] ، ذيل مادّه). او نشانها و عناوين عالى دولتى نيز دريافت كرد (احمدوف، همانجا؛ باقروف، ص 15؛ عبداللّه يف[24]  و خليلوف[25] ، ص 438ـ439)؛ هرچند به او بى مهرى نيز شد. ازجمله، در ده سالى كه سرويراستار دايرة المعارف آذربايجان شوروى بود، با وجود تلاشهايش(← آنار[26] ، ص 453ـ457) هيچ جلدى از اين اثر به چاپ نرسيد و پس از آنكه وادار به استعفا شد، جلد اول آن بدون ذكر نامش منتشر گرديد.رسول رضا شاعرى با گرايشهاى انسان دوستانه بود. در سالگرد تولدش از پنجاه سالگى به بعد، در دوران شوروى و دوره پس از فروپاشى آن، مراسم بزرگداشت وى برگزار گرديده است. در هفتادمين سالگرد تولدش، اشعارش در مجله آذربايجان (ش 5، 1980، ص 59ـ90) به چاپ رسيد. تمبرى هم با تصوير او به مناسبت نودمين سالگرد تولدش در جمهورى آذربايجان منتشر شد (← ولى خانووا[27] ، ص412؛ > ]هفته نامه [ادبيات و هنر<[28] ، 23 مه 1980، ص 6ـ7).زندگى، مرگ و سرنوشت انسان در شعر رسول رضا جايگاه خاصى دارد (← آق پينار، ص 377؛ >دايرة المعارف زبان و ادبيات تركى<، همانجا). مثلا مى توان به شعر >عمر چنار<[29]  او اشاره كرد (← رسول رضا[30] ، 1990، ص 185ـ 189؛ آقايف[31] ، ص 63). آق پينار (ص 82) رسول رضا را پيشروترين نماينده شعر نو تركى آذرى شناخته است و عبداللّه يف و خليلوف، نويسندگان >ادبيات معاصر آذربايجان<[32]ص 438، 445، 453ـ454) وى را از نخستين پديدآورندگان شعر معاصر جمهورى آذربايجان و مدافع پيگير و صاحب سبك شعر نو ذكر كرده اند، و شعرش را بيانگر سير تحول شعر معاصر آذربايجان دانسته اند.رسول رضا به مناسبتهاى مختلف به كشورهاى بسيارى سفر كرد كه دستاوردهاى آن كم و بيش در آثارش ديده مى شود (← باقروف، ص 169). او در 1324ـ1325ش/ 1945ـ 1946 مدتى در ايران (آذربايجان) ساكن بود و شعرهايى در همان ايام سرود (همان، ص 68ـ70). او در سفرى به عراق با تركان كركوك آشنا شد و در سفر به سوريه در شهر حلب، مقبره عمادالدين نسيمى* (متوفى در 820 يا 821) را كشف كرد و مقاله >«تحفه هاى نزديك از سرزمينهاى دور»<[33]  و >«مزار غريب شاعرى كه در جهان نمى گنجيد»<[34] را در 1347ش/ 1948 نوشت (← همان، ص 95ـ97). منظومه >شب واپسين<[35]  كه در آن، آخرين لحظات زندگى نسيمى را پيش از اعدام به تصوير كشيده، حاكى از علاقه رسول رضا به نسيمى است (← همان، ص 12).پس از انتشار نخستين مجموعه اشعار رسول رضا در 1311ش/ 1923 (← خندان[36] ، ج 1، ص 122؛ سلمانوف[37] ،  1967الف، ص 110؛ احمدوف، همانجا)، بيش از پنج جلد كتابچه و كتابهاى غالبآ منظوم او به چاپ رسيدند (← احمدوف، ص 398ـ399). >آثار منتخب<[38]  او در مجموعه هاى دو جلدى (1955ـ1956)، چهار جلدى (1967ـ1969، 1974) و پنج جلدى (1980ـ1981، 1983) و مجموعه مقالاتش با نامِ>به نظرمن<[39]  (1967)، مشتمل بر نقدها و مباحثاتش درباره مسائل ادبى، به چاپ رسيده است (← احمدوف، همانجا؛ >دايرة المعارف اديبان دنياى ترك<[40] ، ذيل «رضايف، رسول رضا»).آثار رسول رضا پيش از جنگ جهانى دوم (1939ـ1945)، بازتاب دهنده جستجوهاى خستگى ناپذير شاعر است. در اين دوره رسول رضا با شعر >«بهار بولشويك»<[41]  (1931)، كه در قالب و محتوايى نو سروده شده بود، در جامعه آن روز شوروى شاعرى نوپرداز شناخته شد (← عارف[42] ، ص 246ـ247؛ سلمانوف،  1967الف، ص 109ـ108؛ باقروف، ص 6، 27). شعر >«بالها»<[43] ى او نيز در مجموعه اى به همين نام در 1314ش/ 1935 منتشر شده است. هم نوايى شكل، آهنگ، محتوا و نيز پويايى مضمون اين شعر درخور توجه است (← سلمانوف،  1967ب، ص 289ـ290؛ >تاريخ ادبيات دنياى ترك<[44] ، ج 9، ص250؛ عبداللّه يف و خليلوف، ص 442).آثار دوره جنگ شاعر كه خود نيز در آن شركت داشت، به طور كلى داراى مضامين تبليغى است. او در اين آثار جنگيدن با دشمن را يگانه راه نجات ميهن و برقرارى صلح دانسته است. اشعارى چون «وطن»[45]  و «بختيار»[46] ، از آثار درخور ذكر اين دوره اوست (← عبداللّه يف و خليلوف، ص 447). منظومه «بختيار» برگرفته از زندگى و مرگ قهرمانانه بختيار كريموف است كه در راه دفاع از وطن جان باخته است (← نبى يف[47] ، ص 479؛ عبداللّه يف و خليلوف، ص 443ـ444؛ >تاريخ ادبيات دنياى ترك<، ج 9، ص 251؛ هيئت، ج 2، ص 194ـ195).داستان >از يادداشتهاى روزانه سرهنگ بيرام<[48]  (1942)، گزارش زنده اى از صحنه هاى جنگ و از آثار برگزيده ادبيات جنگ است (← نبى يف، ص 491؛ باقروف، ص 8). بعضى از داستانهاى كوتاه رسول رضا كه در دوره جنگ نوشته، در كتاب او با عنوان غضب و محبت[49]  در 1322ش/1943 منتشر شده است (← احمدوف، ص 399؛ باقروف، همانجا).«وفا»[50]  كه نخستين نمايشنامه رسول رضا در موضوع جنگ است، در بهار 1322ش/1943 در باكو اجرا شد (وكيلوف[51] ، ص 632). رسول رضا در اين نمايشنامه مسائل جبهه و پشت جبهه را گزارش داده است. البته از نظر نارساييهاى نمايشى انتقادهايى به آن شده است (← نبى يف، ص 521ـ 524؛ باقروف، همانجا؛ عبداللّه يف و خليلوف، ص 452).>«برادران»<[52]  نمايشنامه ديگر رسول رضا است (← اسماعيلوف[53] ، ص 292؛ عبداللّه يف و خليلوف، همانجا).خلاقيت ادبى ـ هنرى رسول رضا در دوره پس از جنگ وارد مرحله جديدى شد ودر دهه هاى 1330 و 1340ش/ 1950 و 1960 تحول و عمق بيشترى يافت. تمام سروده هاى غنايى شاعر در اين دوره درباره انسان است (← >تاريخ ادبيات دنياى ترك<، ج 9، ص 252). او در اين دوره شعرهاى بسيارى در هوادارى از صلح و سازندگى و مردم سالارى سروده است (عبداللّه يف و خليلوف، ص 444). نگاه فلسفى رسول رضا به هستى باعث شده كه در بيشتر آثارش به تضاد مفهوم نيك و بد بپردازد. او در شعرهاى نمادينى چون >«دستها»<[54] ، >«زبانها»<[55] ، >«ابروها»<[56] ، >«چشمها»<[57] ، >«پاها»<[58]  و >«لبها»<[59] ، به طرز شاعرانه اى اين تضاد را مطرح كرده است (زيناللى[60]  و سلمانوف، ص 194). او در شعرهايى چون >«مرثيه رشوه خواران»<[61] ، >«مُهر»<[62]  و >«مى ترسم»<[63]  به طنز از مفاسد اجتماعى انتقاد كرده است (← باقروف، ص 12).رسول رضا در سه دهه پايانى عمر، كه دوره پختگى آثار وى و غلبه تفكر بر هيجان به شمار مى رود، اشعار كوتاه و بلند (منظومه) بسيارى سروده است (← عبداللّه يف و خليلوف، ص 442ـ444). از آن ميان منظومه >رنگها<[64]  اهميت خاصى دارد. >رنگها< مشتمل بر 32 شعر است كه موضوع اصلى آنها رنگهاست. شاعر در پيش درآمد منظوم اين سلسله شعرها از تأثير رنگها در احساسات و انديشه ها و ديگر قابليتهاى آن سخن گفته است. انتشار اين منظومه انتقادات شديدى درپى داشت و مخالفت حزب حاكم با تجددگرايى در هنر و ادبيات، براى شاعر مشكل ساز شد (>تاريخ ادبيات دنياى ترك<، ج 9، ص 253). رسول رضا پيش از آن هم بارها آماج نقد و متهم به صورت گرايى شده بود (← آنار، ص 467). ليكن استقبال شاعرانى چون ناظم حكمت[65] *، سلوينسكى[66](شاعر روس) و چند شاعر ديگر اروپايى از اين منظومه (← باقروف، ص 126ـ127، 178)، ناقدان را به سكوت واداشت. ناظم حكمت بر آن بود كه رسول رضا با سرودن >رنگهاآفرينشى جديد در شعر پديد آورده است (← >تاريخ ادبيات دنياى ترك<، همانجا). >رنگها<[67]  به چندين زبان و از جمله به انگليسى ترجمه شده است (براى متن تركى آذرى آن ← رسول رضا، 1990، ص 142ـ158). منظومه >كاشكى گل سرخ نبود<[68]  هم كه به ياد ميكائيل مشفق* (متوفى ش/1931) سروده شده، از شعرهاى برگزيده رضا به شمار آمده است (← زيناللى و سلمانوف، ص 223ـ224؛ ناظم حكمت، ص 59ـ60؛ باقروف، ص 36ـ38). رسول رضا برخى از آثار منظوم را از زبانهاى روسى و فارسى به زبان تركى آذرى ترجمه كرده است. مانند خسرو و شيرين نظامى (1983؛ احمدوف، ص 399). او عضو هيئت رئيسه برگزارى هشتصدمين سالگرد تولد نظامى نيز بود. اين مراسم در 1326ش/1947 در باكو برگزار شده بود (← باقروف، ص 72)، پرومته در زنجير[69]  از اشيل[70] ، آثارى از نكراسوف[71] ، لانگ فلو[72] ، بايرون[73] ، پوشكين[74] ، تاراس شفچنكو[75] ، شاندور پتوفى[76] ، الكساندر بلوك[77] ، پل الوار[78] ، لوركا[79] ، ناظم حكمت، ولاديمير ماياكوفسكى[80]  و بعضى شاعران آسيايى و افريقايى از ديگر ترجمه هاى وى است (← د.آ.، ج 8، ص 137). رسول رضا، ماياكوفسكى را استاد خود مى دانست (← خندان، ج 1، ص 124؛ عبداللّه يف و خليلوف، ص 441ـ 442؛ باقروف، ص 34ـ35). تيخانوف[81]  رضا را يكى از بهترين مترجمان آثار ادبى كلاسيك دانسته (← باقروف، ص 137)، محمد عارف (ص 251) ترجمه هاى وى را از آثار نظامى و شعراى كلاسيك روس بخشى جدايى ناپذير از ادبيات تركى آذرى به شمار آورده است. بعضى از آثار رسول رضا به زبانهاى جمهوريهاى شوروى سابق و به زبانهاى ديگر ترجمه شده است. نگار رفيع بيگلى*، شاعر آذربايجانى، همسر وى بود. آنار رضايف فرزند رضا نيز نويسنده است. رسول رضا در 1981/1360ش درگذشت (>دايرة المعارف زبان و ادبيات تركى<، همانجا).

منابع: جواد هيئت، آذربايجان ادبيات تاريخينه بيرباخيش، تهران 1358ـ1369ش؛

C•lal Abdullayev and Q. X•lilov, "R•sul Rza (1910- 1981)", in Müa¤sir A z•rbaycan •d•biyyati, vol.1, ed. C•lal Abdullayev, Tofiq Hüseynog§ lu, and Vaqif Sultanlâ, Baku: Bakâ Universiteti N•íriyyatâ, 2007; Teymur A¤hmadov, A¦ _zarb¦aija¦ n y¦azic_h_ila¦ ri (in Cyrillic), Baku 1995; Akbar A¦ q¦ayev, "Faܦal mövqeli ve in¦amlâ poeziy¦a",A¦ ¢zarb¦aija¦ n (in Cyrillic), no.5 (1980); Yavuz Akpânar, A zeri edebiyati araítirmalari, Iè stanbul 1994; Rzè a¦ yev A¦ n¦ar, Sizsiz (in Cyrillic), Baku 1992; Mammad ‘A¦ rif, S¤ anatk¦ar qoja¦ lma¦ z (in Cyrillic), Baku 1980; A¦ ¢zarb¦aija¦ n S¦avet ensiklopediy¦asi (in Cyrillic), Baku 1976-1987; B¦aqâr B¦aqârov, Rasul Rzè ¦a (in Cyrillic), Baku 1987; Y. Iè sma¦ yilov, "Mü¦a¤sir dövrda adabiyy¦at (1954-1966): dramaturgiya", in A¦ ¢zarb¦aija¦ n S¦avet adabiyy¦ati ta¦ ri_k_h_i (in Cyrillic), ed. H. B¦ab¦ayev, Q. Q¦asâmz¦ada, and B. Nabiyev, vol.2, Baku: A¢zarb¦aij¦an SSR Elmlar A¦ k¦ademiy¦asâ Na_sh_riyy¦atâ, 1967; Jafar _K_h_and¦an, Sec_h_ilmi_sh_ a_th_arlari (in Cyrillic), ed. A¦ qil _K_h_and¦ano_g_h_lu and Firuza A¦ q¦ayev¦a, Baku 2010; Bakir Nabiyev, "Böyük va¤tan mü¤h¦aribasi dövrunda adabiyy¦at (1941-1945): na_th_r", in A¦ ¢zarbaija¦ n S¦avet adabiyy¦ati ta¦ ri_k_h_i, ibid, vol.1; N¦a¤zim H¤ ikmat, "Neja da ¦aydândâr _sh_e‘rin dili", A¦ ¢zarb¦aijan (in Cyrillic), no.5 (1980); Rasul Rèz¦a, "Biyogr¦afik e‘tira¦ fâm", in ibid; idem, Chin¦ar ömrü (in Cyrillic), ed. Fikrat S¤ ¦adâq, Baku 1990;_S_h_. Salma¦ nov, "Iyirminji illarda adabiyy¦at (1920-1932): Poeziy¦a", in A¦ ¢zarb ¦aija¦ n S¦avet adabiyy¦ati ta¦ ri_k_h_i, ibid, vol.1, 1967a; idem, "Otuzunju illarda adabiyy¦at (1932-1941): poetziy¦a", in ibid, 1976b; Türk dili ve edebiyati ansiklopedisi, Iè stanbul: Dergâh yayânlarâ, 1976-1998, s.v. "Resul Râza" (by Yavuz Akpânar); Türk dünyasi edebiyat tarihi, Ankara: Atatürk Yüksek Kurumu, Atatürk Kültür Merkezi Baíkanlâg§ â, 2001-2007; Türk dünyasi edebiyatçilar ansiklopedisi, Ankara: Atatürk Yüksek Kurumu, 2002- , s.v. "Rzayev,Resul Râza Iè brahim Og§ lu" (by N. Yâldâz); R. Vakilov, "Adabi¤hay¦atân s¦aln¦amasi: 1941-ji il iyul-1945-ji ill¦ar", in A¦ ¢zarb¦aija¦ n S¦avet adabiyy¦ati tari_k_h_i, ibid, vol.1; F. Vali_k_h_¦anov¦a, "Adabi ¤hay¦atân s¦aln¦amasi: 1951-1960", in ibid, vol.2; A. Zeyn¦allâ and _S_h_. Salma¦ nov, "Mü¦a¤sir dövrda adabiyy¦at (1954-1966): poeziy¦a", in ibid.

/ رحيم رئيس نيا /

نظر شما
مولفان
گروه
ادبیات و زبان ها ,
رده موضوعی
جلد 19
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده