رسوا، ميرزامحمدهادى، داستان نويس و شاعر شيعى اردوزبان و نويسنده و مترجم برخى آثار علمى، فلسفى و مذهبى در قرن سيزدهم و چهاردهم. وى در 1274 در لكنو (لكهنو)[1] به دنيا آمد. نام او، محمدهادى و تخلصش ميرزا بود و در داستان نويسى، نام ميرزا رسوا را برگزيده بود (زكريا، ص 499). اجدادش در دوره بابُريان (حك : 932ـ1274) از مازندران به دهلى مهاجرت كردند و در دربار آنان مشغول به خدمت شدند، اما به سبب اوضاع نابسامان دهلى، جدّش، ميرزاذوالفقار على بيگ در زمان حكومت آصف الدوله*، در اَوَدْه* (اود/اوده ) ساكن شد و به خدمت نظامى نوّابها درآمد. خاندان مادر رسوا نيز از درباريان آصف الدوله بودند (لكهنوى، ص 9ـ11؛ حسينى، ص 69؛ انصارى، ص 18ـ19).رسوا زبانهاى فارسى و عربى و همچنين رياضيات و نجوم را نزد پدرش، محمدتقى، آموخت و براى يادگيرى زبان انگليسى به كالج لامارتينر[2] ، در لكنو رفت. او در اوايل نوجوانى پدر و مادرش را ازدست داد و تحت سرپرستى يكى از دوستان پدرش به نام حيدربخش قرار گرفت و از وى خوشنويسى را فراگرفت (اعجاز حسين، ص 388ـ389؛ انصارى، ص 19؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذيل مادّه). او سپس در مدرسه مهندسى تامسون[3] در روركى[4] (شهرى در منطقه هاريدوار[5] در ايالت اتاركند[6] كنونى) دوره مهندسى ناظر را گذراند و در راه آهن سرحدّ بلوچستان مشغول به كار شد، اما مدتى بعد استعفا داد و براى گذراندن زندگى در مدرسه ميسيونرى كليسا[7] در لكنو به تدريس زبان فارسى پرداخت. در 1305، او براى تدريس زبانهاى فارسى و عربى به كالج مسيحيان[8] در لكنو رفت و هم زمان، در كالج دختران ايزابلا توربرن[9] نيز به تدريس اشتغال داشت (حسينى، ص 69ـ70؛ لكهنوى، ص 13ـ14؛ رسوا، 1999، مقدمه ظهير فتح پورى، ص 6ـ7).رسوا به عضويت «انجمن معيار ادب» در لكنو درآمد كه در 1317 با هدف اصلاح شعر لكهنوى تأسيس شده بود. او همچنين دبير «گروه تأليف اِجلاس شيعه» بود. او هفته نامه >علم دين<[10] را حدود 1321 و هفته نامه الحَكَم را در 1321ـ1325 منتشر مى كرد كه در آنها مقاله هاى اخلاقى، فلسفى، منطقى و مذهبى با رويكرد شيعى و با زبانى ساده و روان و به اردو چاپ مى شد. وى يكى از بنيان گذاران انجمن «دائره ادبيه» بود كه براى متحول ساختن شعر اردو فعاليت مى كرد (لكهنوى، ص 15ـ16؛ حسينى، ص 70؛ انصارى، ص30، 34، 51ـ52، 76).رسوا در 1337 عضو گروه فلسفه دارالترجمه عثمانيه حيدرآباد شد و تا پايان عمر در اين گروه مشغول به كار بود (انصارى، ص 34؛ د. اسلام، همانجا). وى پيش از مرگش كتابخانه شخصى خود را به مدرسة الواعظين در لكنو اهدا كرد. او در 1310ش در حيدرآباد دكن درگذشت و در قبرستان شيعيان به خاك سپرده شد (لكهنوى، ص 29؛ دريابادى، ص94).رسوا در شعر از شاگردان ميرزامحمد اوج (متوفى 1335)، فرزند ميرزادبير ( متوفى 1292)، بود. او در قالبهايى چون غزل، قصيده، رباعى و مثنوى شعر مى سرود، اما جز چند مثنوى چون طلسم اسرار كه ترجمه نمايشنامه اى يونانى است و زبانى روان و سليس دارد، بيم و اميد (1314) كه آن را براساس حكايتى از زندگى خود سرود، لذت فنا (1327) كه با الهام از بيتى از عرفى شيرازى* (متوفى 999) سرود و نيز نوبهار كه متأثر از سبك و سياق شعر انگليسى است، از ديگر قالبهاى شعرى وى ابيات اندكى برجاى مانده است (← انصارى، ص 66، 71، 96، 105؛ لكهنوى، ص32، 50، 57؛ دريابادى، ص 91). قصيده هاى او اغلب در مدح پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله وسلم و ائمه عليهم السلام و غزلهايش نيز به سبك غالب دهلوى* (متوفى 1285) است. به طوركلى، مضامين شعرهاى رسوا فلسفى، عاشقانه، صوفيانه و مذهبى است، بااين حال، طبيعت نيز جايگاه ويژه اى در اشعار او دارد (← لكهنوى، ص50ـ56؛ سكسينه[11] ، ص 342؛ انصارى، ص 78، 81).رسوا با نمايشنامه هاى كهن اردو آشنايى داشت و به آنها علاقه مند بود، اما معتقد بود زبان اين نمايشنامه ها غيرادبى است و به زبان رايج دهلى و لكنو نيست، بلكه به زبان روزمره مَچَّهلى بازار بمبئى است. به همين سبب، او براى اصلاح زبان و طرز بيان اين نمايشنامه ها، داستان «ليلى و مجنون» را به شكل نمايشنامه و در قالبهاى گوناگون شعرى و با زبانى روان و متناسب با فضاى فرهنگى ـ اجتماعى هند، با عنوان مُرقّع ليلى و مجنون به زبان اردو به نظم كشيد كه در 1316 به چاپ رسيد (رسوا، 1963، مقدمه عشرت رحمانى، ص 8ـ9، 15؛ فتح پورى، ص500).استشعار فى توجيه الاشعار، موسوم به شگوفه، مجموعه اى از مقالات رسواست كه در آن خيال پردازى را در شعر با رويكرد روان شناختى بررسى كرده است. اين مقالات باعنوان «مُراسله» نيز در مجله معيار و زمانه به چاپ مى رسيد (← رسوا، 1963، ص 4، پانويس1؛ انصارى، ص 53، 88). شهرت رسوا به سبب نگارش داستان امراؤ جان ادا[12] (لكنو 1317) است. اين اثر تصويرى از جامعه اوده و افول آن، پيش و پس از قيام مسلمانان در 1273، ارائه مى كند. شخصيت اصلى داستان دختر مسلمانى است كه اغوا شده و دچار مصائبى مى شود. رسوا ضمن اين داستان، تاريخ، روان شناسى و انديشه هاى فلسفى را با فنون داستان نگارى و عناصر احساسى تلفيق و با زبانى روان بيان كرده است. اين اثر نخستين گام موفق در زمينه سبك واقع گرايانه در زبان اردو به شمار مى آيد (← رسوا، 1999، ص 63، 103، 119، 220، 266، 299؛ احتشام حسين، ص 205؛ وقار عظيم، ص 83، 162؛ صادق[13] ، ص 435ـ436). اين داستان به زبانهاى عربى، انگليسى و آلمانى ترجمه شده است. فيلم نامه نويسان بارها از متن اين كتاب در آثار خود استفاده كرده اند (← كومار[14] ، ص 235؛ سليم اختر، ص 213). برخى امراؤ جان ادا را الهام گرفته از داستان شاهد رعنا (1316)، نوشته قارى سرفراز حسين عزمى دهلوى (متوفى 1353) دانسته اند (← سرمست، ص 87ـ100؛ عبدالسلام، ص 163ـ165).افشائى راز (افشاى راز؛ 1314) و ذات شريف (1318)، شريف زاده (تأليف 1319ـ1320) و اخترى بيگم (1303ش) از ديگر داستانهاى اوست (زكريا، ص500ـ501؛ انصارى، ص 57). درون مايه اين داستانها بيان معضلات طبقات مختلف لكنوست. افشاى راز و ذات شريف برگرفته از زندگى مؤلف است (عبدالسلام، ص 115؛ براى آگاهى بيشتر درباره اين داستانها ← انصارى، ص 196ـ198، 218ـ225). داستانهاى رسوا به زبان فصيح و نغز رايج در لكنو و دربردارنده فضاى آن شهر و اصطلاحات محاوره اى و واژه هاى آهنگين است (بخارى، ص180؛ سرور، ص 107ـ108). افزون براين، وى شمارى داستان انگليسى را نيز به اردو ترجمه كرد (انصارى، ص 61؛ مرزاحامدبيگ، ص 673ـ676).رسوا در ادبيات اردو، به ويژه در داستان نويسى، جايگاه مهمى دارد، زيرا به جاى پرداختن به داستانهاى تاريخى، سبك واقع گرايانه را در پيش گرفته و اوضاع جامعه معاصر خود را به تصوير كشيده است (عبدالسلام، ص 109؛ سليم اختر، ص 212).رسوا افزون بر داستان نويسى و شعر، در زمينه هاى ديگر نيز آثارى دارد. او چون شيعه دوازده امامى بود اثرى به شكل دايرة المعارف و با محتواى شيعى با عنوان تحفة السُّنية يا هديه سُنيه نوشت. در واقع، رسوا اين اثر را كه بيش از بيست جلد است، در جواب كتاب تحفة اثناعشرية (1204)، اثر شاه عبدالعزيز دهلوى*، نوشته است. از اين اثر پانزده مجلد در مدرسة الواعظين نگهدارى مى شود و از جلدهاى ديگر آن اطلاعى در دست نيست (← دريابادى، ص 92؛ انصارى، ص 30، 50).رسوا در حدود 1301 دوماهنامه اشراق را منتشر كرد كه به بررسى آرا و انديشه هاى فلسفى اختصاص داشت (انصارى، ص 54ـ55؛ د.اسلام، همانجا). او همچنين براى دارالترجمه عثمانيه حيدرآباد چندين اثر فلسفى و روان شناسى را به زبان اردو ترجمه كرد: مفتاح المنطق، ترجمه >مقدمه اى بر منطق<[15] ، نوشته هاريتس ويليام بريندلى ژوزف[16] ؛ شرح حكمة الاشراق قطب الدين شيرازى (متوفى 710) با همين عنوان؛ و معاشرتى نفسيات (روان شناسى اجتماعى)، ترجمه >مقدمه اى بر روان شناسى اجتماعى<[17] نوشته ويليام مك دوگل[18] ، كه برخى از آنها جزو كتابهاى درسى دانشگاه عثمانيه حيدرآباد شدند (← انصارى، ص 34، 59؛ د. اردو، ذيل «رسوا، مرزا»).رسوا در زمينه علم نجوم نيز مقالاتى نوشته است كه در مجله الناظر در 1327ـ1328 چاپ شده اند. «زيج ميرزايى» كه در 1328 تهيه شده نيز به او منسوب است (← انصارى، ص 34، 58).
منابع : سيد احتشام حسين، اردو ادب كى تنقيدى تاريخ، دهلى نو 2009؛ اردو دائره معارف اسلاميه، لاهور 1384ـ1414/ 1964ـ1993، ذيل «رسوا، مرزا» (از ميمونه انصارى)؛ سيد اعجاز حسين، مختصر تاريخ ادب اردو، لكهنو 1965؛ ميمونه انصارى، مرزا محمدهادى مرزا و رسوا: سوانح حيات و ادبى كارنامى، لاهور 2003؛ سهيل بخارى، اردو مين ناول نگارى، ]سرگودها، پنجاب ? 1925[؛ على عباس حسينى، «مرزارسوا»، نقوش ]ويژه نامه شخصيتها[، ش 1 (1954)؛ عبدالماجد دريابادى، معاصرين، ترتيب عبدالقوى دريابادى، كراچى ?] 1974[؛ ميرزامحمدهادى رسوا، امراؤجان ادا، لاهور 1999؛ همو، مرقع ليلى مجنون، چاپ محمد ذوالفقارخان، لاهور 1963؛ خواجه محمد زكريا، «دوسرناول نگار»، در تاريخ ادبيات مسلمانان پاكستان و هند، ج 9، لاهور: پنجاب يونيورسنى، ]بى تا.[؛ يوسف سرمست، بيسوين صدى مين اردوناول، دهلى نو 2000؛ آل احمد سرور، «اردو ناول كا ارتقا»، در اردو ادب كى فنى تاريخ، ]گردآورى[ فرمان فتح پورى، لاهور: الوقار پبلى كيشنز، 2003؛ سليم اختر، اردو ادب كى مختصرترين تاريخ، لاهور 1989؛ عبدالسلام، اردو ناول بيسوين صدى مين، كراچى 1973؛ فرمان فتح پورى، «اردو كى منظوم افسانوى درامى»، در اردو شاعرى كا فنى ارتقاء، ]گردآورى[ فرمان فتح پورى، دهلى: ايجوكيشنل پبلشنگ هاؤس، 2004؛ عزيز لكهنوى، مرزاهادى رسوا، مرتب ابوالخير كشفى، كراچى 1985؛ مرزاحامدبيگ، مغرب سى نثرى تراجم: انگريزى و ديگر مغربى زبانون سى ادبى تراجم كى روايت، اسلام آباد 1988؛ سيد وقار عظيم، داستان سى افسانى تك، لاهور 2007؛
EI2, s.v. "Ruswa, Mir§za Mu¤hammad H¦ad¦â" (by Munibur Rahman); Sukrita Paul Kumar, "Aap beeti or jag beeti: narration and reality in Umrao Jan Ada (1899)", in Early novels in India, ed. Meenakshi Mukherjee, New Delhi: Sahitya Akademi, 2005; Muhammad Sadiq, A history of Urdu literature, Delhi 1984; Ram Babu Saksena, A history of Urdu literature, New Delhi 1990.
/ وفا يزدان منش /