رسائل فارسی سهروردی

معرف

از آثار عرفانى ـ فلسفى شهاب‌الدين سهروردى*، مؤسس حكمت اشراق*.
متن

 رسائل فارسى سهروردى، از آثار عرفانى ـ فلسفى شهاب الدين سهروردى*، مؤسس حكمت اشراق*. اين رسائل عبارت اند از: پرتونامه، ترجمه فارسى كتاب هياكل النور* و الالواح العمادية، بستان القلوب يا روضة القلوب، يزدان شناخت، آواز پر جبرئيل، عقل سرخ، روزى با جماعت صوفيان، فى حالة الطفولية، فى حقيقة العشق يا مونس العشاق، لغت موران، صفير سيمرغ و ترجمه رسالة الطير* ابن سينا. برخى از اين رسائل صرفآ فلسفى، برخى از آنها صرفآ عرفانى و داراى زبانى تمثيلى و نمادين، و تعدادى هم فلسفى ـ عرفانى است كه گاهى از رمز و تمثيل نيز در آنها استفاده شده است. به نظر پورنامداريان (۱۳۶۴ش، ص ۲۳۲)، از بررسى آثار سهروردى تاريخ نگارش رساله هاى رمزى او را نمى توان مشخص كرد، اما آنچه مسلّم به نظر مى رسد اينكه نبايد داستانهاى رمزى را متعلق به دوره اى خاص از زندگى او، مثلا آغاز جوانى يا اواسط يا اواخر عمر او دانست. آنها تجربه هاى روحانى سهروردى، از ابتداى  سيروسلوك معنوى تا پايان زندگى او را در مراتب و مراحل مختلف روحى اش نشان مى دهد. رساله هايى كه تفهيم مطالب در آنها از طريق تمثيل يا بيان معمولى صورت مى گيرد، مى بايست از نظر تاريخ نگارش بر رساله هاى كاملا رمزآميز مقدّم باشد. رساله هاى رمزى سهروردى متعلق به زمانى است كه سالك به مرحله اى رسيده كه مقدمات حكمت اشراقى را آموخته و با طى مراحل سلوك به گشودن چشم باطنى در خويش موفق شده است.

ساختار و محتواى رساله ها

پرتونامه. سهروردى اين رساله را در توضيح و رفع ابهام از اصطلاحات مشائيان نگاشته است (← سهروردى، ۱۳۸۰ش، ج ۳، ص ۲). آراى سهروردى در اين بخش عمومآ با آراى ابن سينا قياس پذير است («زندگى و آثار سهروردى»، ص ۱۳۴).پرتونامه مشتمل است بر طبيعيات و علم النفس، مباحث  الهيات به معناى اخص، غايت و ترتيب وجود و حركت افلاك و قضا و قدر، بقاى نفس، لذت و الم، سعادت و شقاوت، نبوات و معجزات و كرامات. شيوه طرح مباحث درباره نفس، تجرد نفس و قواى آن، به آنچه در كتاب شفاء و علم النفس نجات آمده شبيه است. سهروردى در بخش آخر رساله درباره نبى و رابطه او با عوالم بالا و عقول و نفوس بحث كرده و ديدگاه اشراقى و عرفانى خود را در اين باب بيان كرده است و در پايان، به خرّه كيانى* و فرّ نورانى اشاره كرده است. او در اين رساله با توضيح دادن عقول و نفوس همان سه عالم عقل و نفس و جسم مشاء را يادآور مى شود و آنها را با سه عالم جبروت، ملكوت و مُلك در آثار صوفيه، مقايسه مى كند. مطالب راجع به نفس و جسم در واقع غرض اصلى سهروردى را از نوشتن پرتونامه بيان مى كند. چنان كه در مقدمه مى گويد، حقيقت اين علم روشن شدن باطن به پرتوهايى است كه از عالم قدس بر روان پاكان مى تابد. او درباره انوارى كه در اين رساله شرح داده، در صفير سيمرغ با تفصيل بيشتر سخن گفته است. مأخذ اصلى سهروردى در اين باب، نمطهاى آخر اشارات ابن سيناست (سهروردى، ۱۳۸۰ش، ج ۳، مقدمه حسين نصر، ص ۴۲ـ۴۳؛ پورجوادى، ۱۳۷۸شالف، ص ۶۰؛ پورنامداريان، ۱۳۹۰ش، ص ۲۶؛ نيز ← عالم*). سهروردى اين رساله را براى ركن الدين سليمان شاه، پسر ارشد عزالدين قليچ ارسلان دوم (متوفى ۵۸۸) از شاهان سلجوقى، و پيش از درگذشت عزالدين نوشته است (پورجوادى، ۱۳۷۸شالف، ص ۵۵ـ۵۸).

الواح عمادى. سهروردى اصل اين رساله را به عربى نگاشته است. ترجمه اى فارسى منسوب به وى نيز از آن در دست است كه به نظر مى رسد از خود او نباشد. ترجمه الواح عمادى تحت اللفظى نيست، بلكه معنايى است و هرچند از سياق متن خارج نشده، نثر آن استحكام و شيوايى آثار تأليفى سهروردى را ندارد (همو، ۱۳۷۷ش، ص ۴۵۳). با توجه به اينكه سهروردى (۱۳۸۰ش، ج ۴، ص ۳۳) در مقدمه متن عربى الالواح العمادية به روشنى اظهار كرده كه آن را به درخواست مكرر عمادالدين ابوبكربن قرا ارسلان بن داوودبن اَرتُق (از امراى اَرتُقيان، متوفى ۶۰۰) نوشته است، در مقدمه فارسى نام عمادالدين حذف شده و به جاى آن عبارتِ «فلان» ضبط شده است كه ترديد در صحت انتساب اين ترجمه به سهروردى را تقويت مى كند. او رساله الالواح العمادية را پيش از رفتن به حلب در حدود ۵۸۴ تا ۵۸۵ و احتمالا پس از پرتونامه نوشت (پورجوادى، ۱۳۷۷ش، ص ۴۵۳ـ۴۶۰؛ همو، ۱۳۷۸ش الف، ص ۵۸)؛ اما درباره زمان ترجمه آن اطلاعى در دست نيست.الواح عمادى رساله كوتاه و مختصرى است به زبان ساده و تعليمى و مشتمل بر يك مقدمه و چهار لوح در مباحث طبيعيات قديم، نفس و قواى آن، حكمت الهى و مسائل و موضوعات آن. نظم مشخصى در اين اثر رعايت نشده و مطالب و مسائل مختلف به تكرار و بى ترتيب خاصى بحث شده و مؤلف از آيات قرآن و سخنان عرفا براى توضيح و تفهيم مباحث بهره برده است. سهروردى به انديشه هاى دينى ـ فلسفى ايران باستان توجهى خاص داشته و آنها را بر مبناى آراى خود تأويل و توجيه كرده است. براين اساس، او با توجه به داستان فريدون و كيخسرو و كارهاى بزرگى كه به دست آنان انجام گرفته، آنان را متصل به روح القدس خوانده است. تصويرى كه او از شاه آرمانى ترسيم مى كند با تصويرى كه از حكيم اشراقى در نظر دارد تفاوت چندانى ندارد (براى نمونه ← سهروردى، ۱۳۸۰ش، ج ۳، ص ۱۸۲ـ۱۸۸، ج ۴، مقدمه نجفقلى حبيبى، ص ۸ـ۱۱؛ پورنامداريان، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱ـ۲۲).الواح عمادى و پرتونامه در زمينه بيان آيين سياسى اشراقى اهميت ويژه اى دارند. در الواح عمادى جنبه هاى دينى و عرفانى و فلسفه سياسى سهروردى قوى تر است، درحالى كه پرتونامه به مراتب از الواح عمادى فلسفى تر است و مباحث تخصصى فلسفه مشاء* بيشتر و مفصّل تر در آن بيان شده است. سهروردى در طرح مباحث سياسى تحت تأثير دو نمط آخر اشارات است. درواقع، او با طرح همان مطالب، اما با تفصيل بيشتر و تحليل جدّى تر، به همان نتايج فلسفى ـ سياسى رسيده است (پورجوادى، ۱۳۷۸ش الف، ص ۵۸ـ۶۲؛ ضيائى، ص۴۰۰ـ۴۰۲؛ پورنامداريان، ۱۳۹۰ش، ص۲۰ـ۲۳).

آواز پر جبرئيل. اين رساله از آثار رمزى ـ تمثيلى سهروردى است. او آن را در دفاع از ابوعلى فارمَدى* (متوفى ۴۷۷) نوشته است كه يكى از مشايخ، او را انكار كرده و ناسزا گفته بود. شيخ اشراق رساله را با گفتارى از ابوعلى فارمدى درباره اينكه بيشتر آنچه حواس ادراك مى كنند، آواز پر جبرئيل است، آغاز و از آن دفاع كرده است. موضوع اصلى رساله رمزى آواز پر جبرئيل، سفر نفس است از جهان بى جان عالم زيرين تا اقليم «ناكجا آباد». گفتگويى كه به دنبال پرسشها آمده، عناصر اساسى تعاليم اشراقى و آداب ورود به طريقت را روشن كرده كه براى درك اسرار قرآنى لازم است، و درباره شروط سيروسلوك و كسب معرفت سخن گفته و طرحهايى از انسان شناسى عرفانى را براساس دو بال جبرئيل ترسيم كرده است. منظور از آواز، فيوضات عقل فعال به نفوس ناطقه انسانى است. عقل فعال را دو پر است يكى به سوى عالم خاكى كه فيض مى دهد و ديگرى به سوى ديگر عقول مجرد كه از آنها فيض مى ستاند (سهروردى، ۱۳۸۰ش، ج ۳، همان مقدمه، ص ۴۷ـ۴۸؛ سجادى، ص ۲۶۴؛ امين رضوى، ۱۳۸۲ش، ص ۱۱۲).

عقل سرخ. اين اثر از رمزى ترين و معتبرترين رسائل تمثيلى شيخ اشراق است. او در اين رساله از زبان پرندگان ماجراى معراج انسان از جهان جان را ترسيم كرده و از انگاره پرنده به مثابه نماد روح و نفس ناطقه انسانى استفاده كرده است. او افزون بر آموزه هاى برگرفته از روايات اسلامى، از اساطير شاهنامه و برخى نمادها بهره گرفته كه در اوستا و بُندَهِشن به كار رفته است. تجربه عرفانى مطرح شده در اين داستان با آنچه در رساله حىّبن يقظان* ابن سينا آمده، هماهنگ و متأثر از آن است (پورنامداريان، ۱۳۶۴ش، ص ۳۶۴؛ امين رضوى، ۱۳۸۲ش، ص ۱۱۳).

روزى با جماعت صوفيان. اين رساله درواقع چندان جنبه داستانى و رمزآميز ندارد و بيان سؤال و جوابهاى جماعتى از صوفيان در يك خانقاه، با استفاده از تمثيلهاى ملموس و آشناست. شيخى كه تمثيلها را براى سائل بيان مى كند، خود آنها را توضيح مى دهد (پورنامداريان، ۱۳۶۴ش، ص ۳۹۳). سپس براى دست يافتن به اسرار آسمانها دستورهايى مى دهد، از قبيل رياضت و خلوت و چله نشينى كه پس از آن چشم دل به عالم غيب روشن مى شود (سهروردى، ۱۳۸۰ش، ج ۳، همان مقدمه، ص۵۰).

رسالة فى حالة الطفولية. نام اين رساله برخلاف گزارش شهرزورى (ج ۲، ص ۱۲۸)، در سفينه تبريز (ص۷۰۰) «رسالة المكتب» ضبط شده است (پورجوادى، ۱۳۸۰ش، ص ۳۴۱). اين رساله رمزى و تمثيلى در قالب داستان و از زبان اول شخص است، و در آن دوره كودكى قهرمان داستان و روبه روشدن او با شيخ يا پيرى حكايت شده كه به همه علوم آگاه است و به سؤالات قهرمان داستان درباره مسائل مختلف جهان و اخلاق و عرفان و آداب و رسوم درويشان به رمز و تمثيل پاسخ مى گويد (پورنامداريان، ۱۳۶۴ش، ص ۳۹۴ـ۳۹۵). طرح داستان اصلى رساله شبيه حىّبن يقظان ابن سينا و مصباح الارواح* شمس الدين محمد بردسيرى است (پورجوادى، ۱۳۸۰ش، همانجا).منظور از طفوليت در اين رساله مراحل ابتدايى تعليم و تربيت باطنى و سيروسلوك است. در دل داستان اصلى چند داستان فرعى نيز از زبان شيخ نقل شده است و كسى كه به سؤالات پاسخ مى گويد نقش شيخ التعليم را دارد. از داستانهاى فرعى اين رساله حكايت بازرگانى است كه به كشتى مى نشيند. ديگرى حكايت منعمى است كه سرايى براى خود مى سازد، اما هنوز عمارت آن تمام نشده است كه ملك الموت به سراغش مى آيد. اين دو حكايت شبيه به داستانهايى است كه ابوحامد غزالى در نصيحة الملوك (ص ۶۶ـ۷۳) و كيمياى سعادت (ج ۲، ص ۶۳۵ـ۶۳۶) آورده است. سهروردى در اين رساله مقامات باطنى را به زبان رمزى بيان كرده است. مقام اول مشاهده كرم شب تابى است كه در شب از دهان او روشنايى بيرون مى آيد. روشنايى آن نماد نور نفْس و به قول بعضى از صوفيه، نور صدر يا دل است. مقام دوم مشاهده گوهر شب افروز در دهان گاوانى است كه هر شب از دل دريا بيرون مى آيند. مراد از دريا در اين داستان دل است كه معدن گوهرهاست و گوهر شب چراغ، نماد نور عقل است (پورجوادى، ۱۳۸۰ش، ص ۳۴۱ـ۳۴۲). اهميتِ داشتن راهنما براى احتراز از خطرهاى راه و معرفى مقامات مختلف تحولات درونى از موضوعاتى است كه سهروردى در اين رساله به تفصيل شرح داده است (امين رضوى[۱] ، ۱۹۹۷، ص ۲۴).

مونس العشاق يا فى حقيقة العشق. چنان كه از عنوان اين رساله بر مى آيد، موضوع آن عشق است. سهروردى در اين رساله به زبان خاص عرفانى و با توجه ويژه به آيات قرآن و اشعارى بديع درباره عشق سخن گفته است. به گفته پورنامداريان (۱۳۹۰ش، ص ۵۱)، در رساله مونس العشاق واقعه اى كه در آسمان و در وراى تاريخ رخ داده است، در عالم ما حضور پيدا مى كند و سرگذشتى زمينى مى شود. در پايان اين رساله، راز عشق الهى كه بنابر حكايت، مبدأ ايجاد هستى است از نظرگاهى بديع شرح و تفسير شده و همراه با تأويلهايى از آيات قرآنى تأييد و اثبات شده است. سهروردى با آيه «نحن نقصُّ عليك أحسنَ القَصص» (يوسف: ۳) و ابياتى در وصف عشق آغاز كرده است. هرچند، موضوع ظاهرى داستان درباره يوسف و زليخا و يعقوب است، موضوع محورى آن مهر، نيكويى، و اندوه يا عشق و حُسن و حزن است كه صفات سه گانه عقل اند و در قالب تمثيلى و نمادين زليخا و يوسف و يعقوب، شخصيت انسانى يافته و اعمال و رفتار انسانها را انجام مى دهند. حاصل كلى رساله معرفى اساس سلوك و مراتب آن يعنى معرفت، محبت و عشق است (← همو، ۱۳۶۴ش، ص ۳۹۸؛ محمود، ص ۹۴ـ۱۱۱؛ مرتضوى، ص ۱۸ـ۱۹). شيخ اشراق نه به جنبه دينى ـ تاريخى و اخلاقى قصه، بلكه به صورت تمثيلى آن توجه كرده است و راز صعود و عروج انسان را از عالم كون و فساد به سوى عقل كل، يعنى عالم مجرد از تيرگيهاى جهان مادى، تجسم بخشيده است (← محمود، ص ۹۹). سهروردى افزون بر بيان مفهوم عشق، به نظام جهان و آفرينش نيز اشاراتى رمزى و استعارى كرده و در اين رساله به مفاهيمى از اين دست به گونه اى پرداخته است كه با ديگر آثار فلسفى و عرفانى او مقارن و مشابه باشد (سهروردى، ۱۳۶۶ش، مقدمه مايل هروى، ص شانزده). به گفته نصر (سهروردى، ۱۳۸۰ش، ج ۳، مقدمه، ص ۵۱ـ۵۲)، اين رساله  مبتنى بر رسالة العشق ابن سينا نيست و بيشتر متعلق به سلسله كتب عرفانى همچون سوانح* احمد غزالى، لوايح عين القضاة همدانى*، لمعات* عراقى و اشعة اللمعات جامى* است (قس نصر[۲] ، ۱۹۶۴، ص ۵۹ كه آن را مبتنى بر رساله ابن سينا دانسته است). اين رساله از لحاظ ادبى از شاهكارهاى نثر سهروردى و اثرى بديع در تاريخ ادبيات عرفانى به زبان فارسى به شمارمى آيد و در ادبيات فارسى و خلق آثار برخى از شاعران و نويسندگان فارسى زبان تأثير گذاشته است، مانند منظومه مونس العشاق عربشاه يزدى*، مجالس العشاق از نويسنده اى ناشناس، داستان دستور عشاق فتّاحى نيشابورى* و سفرنامه روح (داستان حسن و عشق يا رساله صحت و مرض) تأليف محمد فضولى* (براى اطلاعات تفصيلى درباره كيفيت و دامنه تأثير رساله سهروردى ← پورجوادى، ۱۳۸۰ش، ص ۴۴ـ۶۰).لغت موران. از رساله هاى رمزى ـ عرفانى سهروردى است مشتمل بر دوازده فصل در قالب حكايتهاى كوتاه مستقل از هم در باب شيوه سلوك و رهايى از تعلقات مادى و شرط رسيدن به مقام درك حقايق و باطن امور و بازگشت به مبدأ و موطن اصلى. سهروردى (۱۳۸۰ش، ج ۳، ص ۲۹۴) اين رساله را به درخواست يكى از دوستان خود نوشته است، مشروط بر اينكه آن را از نااهل دريغ كند.

صفير سيمرغ. خلاصه اى است درباره اصول تصوف و مراتب وصول به حق. در اين رساله از آيات قرآن و سخنان عرفاى بزرگ، به ويژه حلاج، بسيار استفاده شده است (همان، ج ۳، مقدمه نصر، ص ۵۴). به نظر پورجوادى (۱۳۸۰ش، ص ۴ـ۳۱)، توضيح سهروردى درباره ظهور انوار باطنى در دل سالك در اين رساله در واقع تفسير سخنان ابن سينا در نمط نهم اشارات است و حتى ترتيب مطالب برخى از فصول اين اثر نيز با نمط نهم اشارات مطابقت دارد

.بستان القلوب يا روضة القلوب. اين رساله به ابن سينا، ميرسيدشريف جرجانى، خواجه نصيرالدين طوسى، باباافضل كاشانى و عين القضاة همدانى هم نسبت داده شده است، اما به نظر نصر (سهروردى، ۱۳۸۰ش، ج ۳، مقدمه، ص ۵۵ـ۵۶) با توجه به سبك و سياق رساله و مقايسه و تطبيق آن با ساير رساله هاى سهروردى به احتمال قوى مؤلف آن شيخ اشراق است (قس مرتضوى، ص ۲۱ـ۲۳ كه دلايل مذكور را كافى ندانسته است). بخش اول رساله يك دوره مباحث طبيعيات به سبك مشائى است؛ بخش دوم مشتمل است بر مباحث الهيات و علم النفس به شيوه اشراقى و عرفانى، با اتكا به آيات و احاديث و كلام بزرگان تصوف مانند حلاج* و بايزيد بسطامى*. در پايان، دستورالعملهايى براى وصول به حقيقت از طريق رياضت داده شده كه همان دستورهاى عملى در متون اهل تصوف است (سهروردى، ۱۳۸۰ش، ج ۳، همان مقدمه، ص ۵۶ـ۵۷).

يزدان شناخت. شهرزورى (ج ۲، ص ۱۲۸) اين رساله را از سهروردى دانسته است، اما برخى از محققان معاصر آن را به عين القضاة همدانى نسبت داده اند (← فرمنش، ص ۱۰۳ـ۱۰۶؛ رساله يزدان شناخت، مقدمه كريمى، ص كاـكد). در مقابل، برخى ديگر اين انتساب را مردود و آن را تأليف سهروردى دانسته اند (← عين القضاة، مقدمه عسيران، ص ۳۶ـ۳۹؛ نصر، ۱۳۷۸ش، ص ۱۳۶ـ۱۳۷؛ مرتضوى، ص ۲۳ـ۲۴).يزدان شناخت نيز به شيوه مشائى و در مباحث الهيات در سه باب درباره معرفت الهى، نفس و نبوت نوشته شده است. هر باب مشتمل بر چند فصل است و اساس فصول آن را معرفت نفس تشكيل مى دهد. در اين رساله طريق حكمت و عرفان و دلايل عقلى و شواهد نقلى به هم آميخته و به آيات و اشعار بسيار استناد شده است. اين رساله از لحاظ محتوا به پرتونامه و الواح عمادى و بستان القلوب نزديك است، جز اينكه فاقد مباحثى در طبيعيات است (سهروردى، ۱۳۸۰ش، ج ۳، همان مقدمه، ص ۵۸ـ۶۰).

ويژگيهاى مشترك رساله ها. نظام كلى حكمت اشراق سهروردى كه در حكمة الاشراق* به عالى ترين صورت خود متجلى است، در اين رسائل نيز به چشم مى خورد. اين رسائل به قصد تعليم مبادى حكمت اشراق به مريدان نگاشته نشده، بلكه سهروردى آنچه در حكمة الاشراق تعليم داده، در اين آثار به تصوير كشيده است. از جمله مبادى و تعليمات حكمت اشراق، كيفيت سلوك و رياضت مريد براى وصول به مقام مشاهده انوار قاهر يعنى ديدار با فرشته ـ عقلها و كسب معرفت حضورى و بى واسطه از آنهاست. در واقع، در اين رسائل نمونه هايى از ديدار با فرشته را آن گونه كه به صورت تجربه هاى عملى براى خود سهروردى واقع شده، همچون شاهدى براى تأييد صحت نظريات وى در كتاب حكمة الاشراق تصوير شده است. وظيفه اى كه سهروردى براى اين رسائل قائل شده، افزايش شوق و كوشش سالك در ادامه راه و طى منازل دشوار سلوك براساس تعليمات حكمت اشراق است (پورنامداريان، ۱۳۶۴ش، ص۲۳۰).سهروردى در رسائل فارسى ابداعى خويش زبان رمز و تمثيل را به نحوى آشكار به كار برده و حاصل تجربه هاى ذوقى و عرفانى خود را با زبان رمز و تمثيل بيان كرده است. قهرمان يا قهرمانان اصلى داستانهاى رمزى و مثالى اين رسائل، جز در عقل سرخ، چهره انسانى دارند و به غير از مونس العشاق بقيه داستانها، درست همانند رؤيا از زبان اول شخص يا همان قهرمان داستان نقل شده اند و اين دليلى است بر اينكه سهروردى واقعه شخصى و يافته ها و مشاهدات خود از عالمى فوق عالم حس را تصوير كرده و مخاطبش نفس خود اوست. در واقع، حوادث اين داستانها در عالم مثال صورت وقوع يافته و به قلم در آمده است و هر رساله تجربه درونى يا حالتى را در عالم روحانى و معنوى بررسى كرده و سرگذشت شخصى سالك را در سطح جهانى فوق احساس كه جهان حوادث نفس است، نشان داده است (همان، ص ۲۲۲ـ۲۲۳؛ همو، ۱۳۹۰ش، ص۴۰؛ نصر، ۱۳۸۲ش، ص ۴۹۲). بنابر تحليل پورنامداريان (۱۳۹۰ش، ص۴۰ـ۴۱)، حكايتهاى تمثيلى در اين رسائل، جدا از مفاهيم فلسفى سرشار، نشان دهنده نيروى تخيل شگفت انگيز سهروردى و داراى ارزش بسيار والاى ادبى اند و ابداع آنها تنها از كسى ساخته است كه مى تواند از فلسفه ايران باستان و فلسفه مشائى و داده هاى قرآنى و آراى فلاسفه قديم يونان، چنان فلسفه تلفيقى عميقى به وجود آورد كه در آن نقل و عقل و قلب به آشتى مى رسند. اين حكايتها تمثيل رمزى نيستند كه وقايع و امور عالم محسوس را در لباس وقايع و امور محسوس واقعى يا خيالى ديگر پنهان كنند، بلكه از روحى حكايت مى كنند كه معناى وقايع و امور محسوس اين عالم را در مرتبه اى فراتر از اين عالم، يعنى عالم مثال، مشاهده مى كند و راز آنها را چنان كه هستند، در مى يابد.در آواز پر جبرئيل، عقل سرخ، فى حالة الطفولية و روزى با جماعت صوفيان قهرمان داستان خودِ نويسنده است و حكايت از زبان اول شخص بيان شده است. عقل سرخ و آواز پر جبرئيل را مى توان در يك رديف قرار داد كه وجه مشترك آنها سلوك تا مرتبه تماس با واهِب الصُوَر و برخوردارى از تعاليم اشراقى اوست. در اين گفتگوها، قهرمان داستان آنچه درباره كيفيت آفرينش عالم به خصوص افلاك و ستارگان خوانده است، از زبان فرشته و به بيان رمزى مى شنود (همان، ص ۵۱). اين ويژگى و نيز استفاده از نماد پرنده و پرواز، يادآور مضمون و نماد رساله هاى رمزى تمثيلى حىّبن يقظان و رسالة الطير ابن سيناست و تأثير وى بر سهروردى را به وضوح نشان مى دهد. رسائل روزى با جماعت صوفيان، فى حالة الطفولية و لغت موران از لحاظ توجه به جنبه هاى گوناگون معرفت و شهود در يك رديف قرار مى گيرند، اما از نظر شيوه تمثيل، لغت موران رساله اى استثنايى است.ديگر وجه مشترك اين رساله ها اين است كه هرچند مضمون و محتواى آنها همانند يكديگر نيست، اسلوب نگارش، لغات و اصطلاحات در همه آنها يكسان است. در رساله هاى فلسفى، مباحث حكمت طبيعى به طريقه مشائى بيان شده، جز مباحث علم النفس كه با كتاب نفس ارسطو و ابن سينا (به استثناى رساله هاى رمزى و عرفانى ابن سينا) به كلى متفاوت و كاملا اشراقى است. مباحث حكمت الهى در اين رسائل نيز بيشتر بر اشراق و احوال باطنى مبتنى است تا معقولات و استدلالات عقلى. سهروردى در نوشته هاى خود از واژه هاى مصطلح فلسفه مشائى كه آنها را با اصطلاحات اشراقى در آميخته بسيار سود جسته است (نصر، ۱۳۸۲ش، همانجا). او در اين قسم از رسائل كوشيده است تا آراى فلسفى را، پس از مستدل كردن به براهين، با آيات قرآنى تبيين و تأويل كند. ازاين رو، رسائل او از حيث استناد به آيات و احاديث يكدست و يكپارچه اند. در واقع، سهروردى همه عقايد و آراى فلسفى و حِكْمى خود را تفسيرى بر قرآن دانسته تا آنجا كه در پايان رساله الواح عمادى افسانه هاى شاهان و قهرمانان ايران باستان را نيز از جنبه قرآنى شرح و تفسير كرده است (همان، ص ۴۹۳). سهروردى در اين رسائل تقريبآ متناسب با مباحث، سخنان صوفيان بزرگى چون حلّاج، بايزيد بسطامى، سهل تسترى*، ابوالحسن خرقانى*، جنيد بغدادى*، و حسن بصرى* را نقل كرده است. او همچنين از انديشمندان يونانى و فرزانگان ايران تجليل كرده و انديشه هاى آنان را ستوده است تا به اين ترتيب بين عقل و ذوق و شرع وفق دهد و جريانهاى فكرى را در بستر اعتقادات اسلامى تحليل كند و اين طيف گسترده را در مسير واحد حقيقت و اشراق قرار دهد (براى نمونه ← ۱۳۸۰ش، ج ۳، ص ۲۹، ۶۶، ۷۶، ۱۲۸، ۱۸۶، ۳۷۱).در اين رساله ها، جز آواز پر جبرئيل و پرتونامه، ابيات متعددى به فارسى نقل شده است، اما سراينده هيچ كدام از اين اشعار يا اينكه چه تعداد از اين ابيات سروده خود اوست، معلوم نيست. فقط درباره يك رباعى در صفير سيمرغ سهروردى تصريح كرده كه سروده خود اوست. ظاهرآ سهروردى به اشعار حكيم سنايى غزنوى* بيش از ديگر شاعران علاقه داشته و در مونس العشاق و عقل سرخ اشعار او را نقل كرده است (پورجوادى، ۱۳۸۰ش، ص ۱۱۵ـ۱۱۸؛ براى اطلاع بيشتر درباره اشعار فارسى در آثار سهروردى ← همان، ص ۱۱۴ـ۱۲۶؛ سهروردى، ۱۳۸۶ش، مقدمه پورجوادى، ص ۳۴). سهروردى در اين رسائل از جملات و ابيات عربى بسيارى نيز استفاده كرده است. در لغت موران كثرت عبارات عربى نثر او را ثقيل كرده است.اين آثار از بهترين نمونه هاى نثر فلسفى به زبان فارسى اند و از جهت دستور زبان، لطايف و استعارات و مصطلحات فارسى   بديعى كه در آنها به كار رفته است، اهميت بسيار دارند و در ادب فارسى از جايگاه ويژه اى برخوردارند. برخى از آنها از نخستين قصص و حكايات ابداعى به زبان فارسى به شمار مى آيند. از لحاظ سبك نگارش، بيشتر رسائل يكپارچه اند، جز لغت موران كه سبك آن با ساير رسائل عرفانى سهروردى متفاوت است. اهميت رسائل اصيل فارسى سهروردى در زيبايى نثر او نيست، بلكه در استفاده او از شيوه هاى ادبى براى بيان مقاصد عرفانى و فلسفى است، نظير به كاربردن تمثيل، نقل اشعار و مَثَلها و به خصوص استفاده از زبان حال. سهروردى در به كاربردن زبان حال ابتكاراتى هم از خود نشان داده است (سهروردى، ۱۳۸۰ش، ج ۳، همان مقدمه، ص ۳۹ـ۴۰؛ همو، ۱۳۸۶ش، همان مقدمه، ص ۳۴ـ۳۵؛ نصر، ۱۳۸۲ش، ص ۴۹۵)

چاپها و ترجمه ها. رسائل فارسى سهروردى به كوشش سيدحسين نصر با مقدمه تحليلى از هانرى كوربن[۳]  به زبان فرانسه (تهران ۱۳۴۸ش؛ تجديد چاپ در ۱۳۵۵ش، ۱۳۷۲ش، ۱۳۸۰ش)، در مجموعه آثار فارسى شيخ اشراق به چاپ رسيده و افزون بر آن ديگران نيز بارها آن را جداگانه چاپ كرده اند. نصراللّه پورجوادى فى حالة الطفولية را ضمن كتاب اشراق و عرفان (تهران ۱۳۸۰ش) و رضا كوهكن رساله عقل سرخ را با مقدمه انگليسى پورجوادى (تهران ۱۳۹۰ش) چاپ كرده اند (براى گزارشى درباره چاپهاى قديمى تر رساله ها ← كديور، ص ۵۹ـ۶۷).برخى از اين رسائل ترجمه نيز شده اند. اتو اشپيس[۴]  و خطك[۵]  لغت موران، صفير سيمرغ و ترجمه رسالة الطير ابن سينا را در >سه رساله در تصوف از شهاب الدين سهروردى مقتول همراه گزارشى از زندگى و شعر او<[۶]  با عنوان عربى ثلاث رسائل من تأليف شيخ شهاب الدين سهروردى مقتول در  ۱۹۳۵ (۱۳۱۴ش) در اشتوتگارت و در ۱۹۸۴ (۱۳۶۳ش) در لاهور منتشر كرده اند. تكستون[۷]  نيز رسائل روزى با جماعت صوفيان، آواز پر جبرئيل، لغت موران، فى حقيقة العشق، فى حالة الطفولية، صفير سيمرغ، رسالة الطير و قصة غربة غربية را در يك مجموعه به انگليسى ترجمه كرده است (لندن  ۱۹۸۲ (۱۳۶۱ش) و كاليفرنيا در ۱۹۹۹ (۱۳۷۸ش) با تغييرات و اصلاحات جزئى زير نظر حسين ضيايى). نصراللّه پورجوادى (۱۳۷۸ش ب، ص ۶۱ـ۶۶) ترجمه تكستون را نقد كرده است و به عقيده او تكستون به عمق معناى اصطلاحات حكمى و عرفانى پى نبرده و در موارد متعددْ ترجمه وى سطحى، بلكه غلط است. اين ترجمه را هرمان لندلت[۸]  نيز در >مجله انجمن شرق شناسى امريكا<[۹]  (ج ۱۰۷، ش ۳، ژوئيه ـ سپتامبر ۱۹۸۷، ص ۴۷۵ـ ۴۸۶) با عنوان >«حكايتهاى تمثيلىِ عرفانى سهروردى»<[۱۰]  نقد كرده است.هانرى كوربن و پاول كراوس[۱۱]  آواز پر جبرئيل را با حاشيه هايى (>مجله آسيايى<[۱۲] ، ج ۲۲۷، ژوئيه ـ سپتامبر ۱۹۳۵، ص ۶۳ـ۸۲) به زبان فرانسه[۱۳]  برگرداندند. ديگر ترجمه هاى فرانسوى از اين رسائل به اين شرح است: صفير سيمرغ و لغت موران همراه با متن اصلى[۱۴]  (>مجله هرمس<[۱۵] ، ش ۳، نوامبر ۱۹۳۹، ص ۷ـ۵۰)؛ عقل سرخ (در فصل پنجم از مجلد دوم اسلام در سرزمين ايران[۱۶] ، پاريس ۱۹۷۱، ص ۲۴۶ـ۲۵۷)؛ هياكل النور، عقل سرخ، آواز پر جبرئيل، مونس العشاق، لغت موران، صفير سيمرغ، روزى با جماعت صوفيان و فى حالة الطفولية در يك مجموعه[۱۷]  (پاريس ۱۹۷۶)، ترجمه هانرى كوربن.اين رسائل به ايتاليايى نيز ترجمه شده اند: عقل سرخ[۱۸](ميلان ۱۹۹۰)؛ آواز پر جبرئيل، لغت موران و عقل سرخ، در يك مجموعه[۱۹]  (ميلان ۲۰۰۰)؛ عقل سرخ، آواز پر جبرئيل، فى  حالة الطفولية، روزى با جماعت صوفيان، صفير سيمرغ، مونس العشاق، هياكل النور و لغت موران، در يك مجموعه[۲۰](ميلان ۲۰۰۸)، ترجمه سرجيو فوتى[۲۱]  با همكارى نصراللّه پورجوادى (براى اطلاع بيشتر از ترجمه ها ← سهروردى، ۱۳۹۰ش، مقدمه كوهكن، ص ۲۹ـ۳۹؛ كديور، همانجا).ترجمه عربى آواز پر جبرئيل همراه شرح عبدالرحمان بدوى در كتاب شخصيات قلقة فى الاسلام (قاهره ۱۹۴۶) به چاپ رسيده است. ترجمه عربى اين رساله در مقدمه كتاب اللمحات به كوشش امين معلوف (بيروت ۱۹۶۹) نيز منتشر شده است. لغت موران، صفير سيمرغ و فى حالة الطفولية را عادل محمود (قاهره ۲۰۰۷) و عقل سرخ را على عبدالحسين (مجله المورد، ج ۴، ش ۱، ربيع ۱۳۹۵)، به عربى ترجمه كرده اند.

شروح رساله ها. شروح بسيارى بر برخى از رسائل فارسى شيخ اشراق نوشته شده كه از آن جمله است: شرح مونس العشاق از شارحى ناشناس متعلق به قرن هفتم يا هشتم. اين شرح به اهتمام سيدحسين نصر (مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى       دانشگاه تهران، دوره ۱۸، ش ۱، فروردين ۱۳۵۰) و بار ديگر به همت مسعود قاسمى (مجله معارف، دوره ۴، ش ۱، فروردين/ تير ۱۳۶۶) چاپ شده است. شرح آواز پر جبرئيل از شارحى ناشناس متعلق به قرن هفتم و هشتم، كه ظاهرآ از همان شارح مونس العشاق است و به كوشش مسعود قاسمى (مجله معارف، دوره ۱، ش ۱، فروردين/ تير ۱۳۶۳) چاپ شده است. شرح بر الواح عمادى با عنوان مصباح الارواح فى كشف حقايق الالواح به چاپ رسيده و نام شارح آن به اشتباه ودود تبريزى ضبط شده (كوربن، ج ۱، ص ۳۰۳) كه در اصل همان جمال الدين محمود نيريزى* است (← نيريزى، مقدمه پورجوادى، ص ۸۸ـ۸۹).درباره هياكل النور و رسالة الطير ← هياكل النور*؛ رسالة الطير*

منابع : مهدى امين رضوى، «اهميت آثار فارسى سهروردى در فلسفه و معرفت شناسى حكمت اشراق»، در نامه سهروردى: مجموعه مقالات، به كوشش على اصغر محمدخانى و حسن سيدعرب، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ۱۳۸۲ش؛ نصراللّه پورجوادى، اشراق و عرفان: مقاله ها و نقدها، تهران ۱۳۸۰ش؛ همو، «]درباره[ پرتونامه و ترجمه انگليسى آن»، نشر دانش، سال ۱۶، ش ۱ (بهار  ۱۳۷۸الف)؛ همو، «رسائل رمزى و عرفانى شيخ اشراق و ترجمه انگليسى آنها»، نشر دانش، سال ۱۶، ش ۳ (پاييز  ۱۳۷۸ب)؛ همو، «شيخ اشراق و تأليف الواح عمادى»، در نامه اقبال : يادنامه اقبال يغمائى (۱۲۹۵ـ ۱۳۷۶)، به كوشش على آل داود، تهران : هيرمند، ۱۳۷۷ش؛ تقى پورنامداريان، رمز و داستانهاى رمزى در ادب فارسى: تحليلى از داستانهاى عرفانى ـ فلسفى ابن سينا و سهروردى، تهران ۱۳۶۴ش؛ همو، عقل سرخ: شرح و تأويل داستان هاى رمزى سهروردى، تهران ۱۳۹۰ش؛ رساله يزدان شناخت، ]منسوب به[ عبداللّه بن محمد عين القضاة ]و يحيى بن حبش سهروردى[، چاپ بهمن كريمى، ]تهران[: علمى، ۱۳۲۷ش؛ «زندگى و آثار سهروردى»، ترجمه مهدى امين رضوى، در نامه سهروردى، همان؛ جعفر سجادى، شرح رسائل فارسى سهروردى، تهران ۱۳۷۶ش؛ سفينه تبريز، گردآورى و به خط ابوالمجد محمدبن مسعود تبريزى، تاريخ كتابت: ۳ـ ۷۲۱ قمرى، چاپ عكسى از نسخه خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، تهران : مركز نشر دانشگاهى، ۱۳۸۱ش؛ يحيى بن حبش سهروردى، عقل سرخ، چاپ رضا كوهكن، تهران ۱۳۹۰ش؛ همو، لغت موران: به پيوست چند اثر پراكنده، چاپ نصراللّه پورجوادى، تهران ۱۳۸۶ش؛ همو، مجموعه مصنّفات شيخ اشراق، تهران ۱۳۸۰ش؛ همو، مونس العشاق، نظم عمادالدين عربشاه يزدى، چاپ نجيب مايل هروى، تهران ۱۳۶۶ش؛ محمدبن محمود  شهرزورى، نزهة الارواح و روضة الافراح فى تاريخ الحكماء و الفلاسفة، چاپ خورشيد احمد، حيدرآباد، دكن ۱۳۹۶/ ۱۹۷۶؛ حسين ضيائى، «سهروردى و سياست: بحثى پيرامون آيين سياسى در فلسفه اشراق»، ايران نامه، سال ۹، ش ۳ (تابستان ۱۳۷۰)؛ عبداللّه بن محمد عين القضاة، تمهيدات، چاپ عفيف عسيران، تهران ?] ۱۳۴۱ش[؛ محمدبن محمد غزالى، كيمياى سعادت، چاپ حسين خديوجم، تهران ۱۳۶۴ش؛ همو، نصيحة الملوك، چاپ جلال الدين همايى، تهران ۱۳۶۱ش؛ رحيم فرمنش، احوال و آثار عين القضاة، تهران ۱۳۳۸ش؛ محسن كديور، «كتابشناسى توصيفى فلسفه اشراق»، در منتخبى از مقالات فارسى درباره شيخ اشراق سهروردى، به اهتمام حسن سيدعرب، تهران: شفيعى، ۱۳۷۸ش؛ ژاله محمود، «نيكوترين قصه ها در مجموعه رسائل فارسى شيخ اشراق»، ايران نامه، سال ۶، ش ۱ (پاييز ۱۳۶۶)؛ منوچهر مرتضوى، «نظرى به آثار و شيوه شيخ اشراق»، در منتخبى از مقالات فارسى درباره شيخ اشراق سهروردى، همان؛ حسين نصر، «آثار فارسى شيخ اشراق، شهاب الدين سهروردى»، ترجمه غلامعلى عرفانيان، در نامه سهروردى، همان، ۱۳۸۲ش؛ همو، «مفسر عالم غربت و شهيد طريق معرفت»، در منتخبى از مقالات فارسى درباره شيخ اشراق سهروردى، همان، ۱۳۷۸ش؛ جمال الدين محمود نيريزى، رساله در قِدَم و حدوث اجسام، چاپ رضا پورجوادى، در معارف، دوره ۱۹، ش  ۳ (آذر ـ اسفند ۱۳۸۱)؛

Mehdi Amin Razavi, Suhrawardi and the school of illumination, Richmond, Engl. 1997; Henry Corbin, Histoire de la philosophie islamique, vol.1: Des origines jusqu’a la mort d’A verroës (1198), avec la collaboration de Seyyed Hossein Nasr et Osman Yahya, [Paris] 1964; Hossein Nasr, Three Muslim sages: A vicenna, Suhraward¦i, Ibn ‘A rab¦i, Delmar, N.Y. 1976.

/ انسيه برخواه /

نظر شما
مولفان
گروه
فلسفه ,
رده موضوعی
جلد 19
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده