رساله عمليه، عنوانى براى آثار فقهىِ فتوايى كه براى مخاطبان عام تأليف مى شده اند و امروزه توضيح المسائل خوانده مى شوند. برپايه منابع فقهى، فردِ مكلف بايد در احكام شرعى، يا مجتهد باشد يا مقلّد يا محتاط. افرادى كه مجتهد نيستند يا برپايه احتياط عمل نمى كنند، در مسائل فقهى كه از احكام ضرورى دين نيست، به تقليد از مرجع تقليد ملتزم اند (براى نمونه ← انصارى، ص ۳۰؛ طباطبائى يزدى، ج ۱، ص ۱۱ـ ۱۲؛ غروى تبريزى، ص ۱۲ـ۱۹). فتواى مجتهد شفاهى يا كتبى به اطلاعِ مقلّد مى رسد. در فتاواى مكتوب رساترين واسطه ميان مجتهد و مقلّد، آثار فقهىِ فتوايى است. اين آثار (رساله هاى عمليه) يكى از اقسام چندگانه تأليفات فقهى به شمار مى روند كه مؤلف، برخلاف آثار استدلالى و نيمه استدلالى، بى آنكه ادلّه فقهى و آراى ديگر فقها را ذكر كند، به بيان فتاواى خود در فروع مختلف فقهى بسنده مى كند و غرض از تأليف آنها صرفآ ابلاغ فتاوا به مقلّدان است.در زمان حيات پيامبراكرم صلى اللّه عليه وآله وسلم و ائمه عليهم السلام، براى رساندن احكام به مردم نيازى به رساله عمليه نبود؛ زيرا ايشان يا اصحاب نزديكشان احكام دينى را براى مسلمانان تبيين مى كردند (← جناتى، ص ۲۲۳ـ۲۲۶). در اواخر عصر حضور امامان و به ويژه در عصر غيبت صغرى، ارتباط مكتوب شيعيان با ائمه و دريافت پاسخ پرسشهاى فقهى از راه توقيع رواج يافت (← توقيع*). پس از آغاز عصر غيبت كبرى، تأليف آثار فتوايى رفته رفته در ميان اماميان رواج يافت، به ويژه از قرن پنجم كه تفريع فروع و تطبيق قواعد كلى بر مصاديق، در فقه امامى متداول شد. در فهرستى كه مدرسى طباطبائى از رسائل عمليه به دست داده است (← ص ۳۷۷ـ۳۸۲)، نخستين اثر به قرن هفتم بازمى گردد، هرچند به نظر مى رسد نگارش آثارى با كاركرد رساله عمليه پيش از اين تاريخ آغاز شده بود؛ المقنع شيخ صدوق (متوفى ۳۸۱)، المقنعة و احكام النساء هر دو اثر شيخ مفيد (متوفى ۴۱۳)، جمل العلم و العمل سيدمرتضى علم الهدى (متوفى ۴۳۶)، النهاية فى مجرد الفقه و الفتاوى اثر شيخ طوسى (متوفى۴۶۰) و جواهرالفقه نوشته ابن بَرّاج طرابلسى (متوفى ۴۸۱) از جمله اين آثارند. در آثار فتوايىِ پس از قرن پنجم، تبصرة المتعلّمين علامه حلّى، اللمعة الدمشقية شهيد اول و المحرر فى الفتوى اثر ابن فهد حلّى با رساله هاى فتوايى متداول در سده هاى اخير مشابه اند، هرچند، برحسب ويژگيهاى دوره فقهى شان، تفاوتهايى هم با آنها دارند (← ابن بَرّاج، مقدمه جعفر سبحانى، ص ض ـ ط؛ ابن فهد حلّى، مقدمه رجائى، ص ۲۱ـ۲۳؛ جناتى، ص ۲۲۸ـ۲۳۳). در اين دوره، مراجعه به رسائل عمليه تنها روش به دست آوردن فتواى مجتهد نبود و تأليف رساله در پاسخ به پرسشهاى فقهى مردم نيز در ميان فقها بسيار رواج داشت. عالمان شيعى از ديرباز جوابيه هاى فقهى بسيارى نگاشته اند كه گروهى از آنها صرفآ فتوايى اند (← جواب/ جوابات*).در طى قرنها و به ويژه در دو قرن اخير، آثار فقهى فتوايى بيشتر در قالب كتابهايى با عنوان كلى رساله عمليه تأليف شده اند؛ هرچند ويژگيهاى آنها، به ويژه رساله هاى نخستين، با رساله هاى عمليه و توضيح المسائلهاى كنونى تطابق كامل ندارد. فقيهان واجد شرايط به نگارش رساله هاى عمليه به منظور تبيين تكاليف دينى مكلفان تاكنون ادامه داده اند، اما اين نوع آثار در ادوار مختلف فقهى تطور يافته و در فرايندى طولانى به شكل رساله هاى عمليه كنونى درآمده اند. به رغم پرشماربودن رساله هاى عمليه از زمان رواج آنها، بسيارى از اين آثار دردسترس نيست، مگر آثارى كه شهرت و جايگاهى خاص يافته و بارها تجديد چاپ شده اند. از اطلاعات موجود در منابع، به ويژه گزارشهاى آقابزرگ طهرانى كه خود شمار بسيارى از اين رساله هاى عمليه را ديده و شناسانده است، چنين برمى آيد كه شمارى از اين آثار عنوانى خاص داشته و گروهى ديگر با عنوان كلى رساله عمليه تأليف شده اند (براى نمونه ← آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۱، ص ۵۱۶، ۵۲۰ـ۵۲۱، ج ۲، ص ۱۹۷، ۳۵۹، ج ۳، ص ۱۳۳ـ۱۳۴، ۳۲۵، ۴۷۰، ۴۷۴، ج ۴، ص ۳۹۱، ج ۱۱، ص ۲۱۱ـ۲۲۰، ج ۲۰، ص ۳۰۷، ج ۲۴، ص ۶۳). برخى از عناوين در نام گذارى آثار دسته نخست پركاربردتر بوده اند، مانند تحفة العوام، وسيلة النجاة، هداية العوام و خيرالزّاد (← همان، ج ۳، ص ۴۵۷، ۴۷۴، ج ۷، ص ۲۸۴، ج ۲۵، ص ۸۵ـ۸۷، ۸۹، ۱۸۵ـ۱۸۶). شمارى از رساله ها نيز به نام سلطان يا حاكم وقت يا به درخواست آنها تأليف شده اند (← همان، ج ۵، ص ۶۲ـ۶۳، ۷۰، ۷۵، ج ۲۴، ص ۷۱).رساله هاى عمليه تا پيش از دوره معاصر لزومآ مشتمل بر همه ابواب فقه نبوده اند؛ برخى از آنها فقط دربردارنده عبادات و گروهى نيز فقط مشتمل بر يك يا چند باب از مبحث عبادات بوده اند. دراين ميان، مبحث نماز به صورت ويژه مورد توجه فقها بوده است (← همان، ج ۲، ص ۴۸۲، ج ۳، ص ۱۴۷، ج ۷، ص ۱۲۵، ج ۸، ص ۲۱۶، ج ۱۰، ص ۱۲ـ۱۳، ج ۱۵، ص ۱۸۹ـ ۱۹۳، ج ۲۴، ص ۹۰ـ۹۱، ج ۲۵، ص ۸۴). شمارى از رساله ها صرفآ مباحث بخش معاملات را دربرداشته اند (← همان، ج ۲، ص ۴۵۳، ج ۱۹، ص ۵۹)، برخى رساله هاى عمليه مشتمل بر چند مبحث فقهى بوده اند (← همان، ج ۵، ص ۷۰، ج ۱۱، ص ۲۱۹، ج ۲۱، ص ۲۲۴، ج ۲۴، ص ۳۶۸) و در معدودى از رساله ها فقط به يك باب فقهى پرداخته شده است (← همان، ج ۱۱، ص ۲۱۶؛ همو، طبقات: نقباء، قسم ۴، ص ۱۳۹۳ـ ۱۳۹۴). ازاين رو، گاهى برخى فقها چند رساله عمليه داشتند كه هريك بخشى از فتواهاى آنان را دربرداشته است (← همو، طبقات: الكرام، قسم ۳، ص ۴۲۹ـ۴۳۰؛ همان: نقباء، قسم ۲، ص ۶۵۳ـ۶۵۵).سبك نگارش و محتواى رساله هاى عمليه، به ويژه در دوره هاى آغازِ رواج رساله نويسى، مانند رساله هاى كنونى نبوده و ذكر ادله فقهى، اشاره به اقوال فقهاى ديگر و حتى ذكر ادله دالّ بر ضعف آراى آنان در رساله ها، مرسوم و ادبيات فقه استدلالى بر آنها حاكم بوده است (← ميرداماد، ص ۲۲۰ـ۲۶۷؛ رازى اصفهانى، مقدمه نجفى اصفهانى، ص ۱۸ـ۲۱، مقدمه باقرى سيّانى، ص ۵۸ـ۶۸؛ آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۷، ص ۲۳۹). همچنين در مقدمه بعضى از رساله هاى عمليه، به ويژه پيش از دوران معاصر، اصول عقايد به روش استدلالى براى مقلّدان تبيين شده است (← آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۲، ص ۱۹۷، ج ۳، ص ۱۳۳ـ۱۳۴، ج ۵، ص ۱۵۸، ج ۱۰، ص ۳۲، ج ۱۱، ص ۲۱۳، ج ۲۵، ص ۲۱۴). شمارى از اين مقدمه ها مانند مقدمه رساله فارسى منهج الرّشاد اثر جعفربن حسين شوشترى* (متوفى ۱۳۰۳) به سبب اتقان علمى شان چنان اهميت يافته اند كه جداگانه يا در ابتداى كتابهاى فتوايى ديگر هم چاپ شده اند و بر آنها حاشيه هايى نگاشته شده است (← همان، ج ۲، ص ۱۸۶، ج۲۰، ص۲۹ـ۳۰، ج۲۳، ص ۱۸۵ـ۱۸۶). در برخى از رساله هاى عمليه مباحثى مانند تجويد قرآن، تاريخ معصومين عليهم السلام و احكام شرعى درباره تدبير مُدُن و حقوق و تكاليف متقابل مردم و حاكمان مطرح شده است (← همان، ج ۵، ص ۵۹، ۷۰، ۷۵، ج ۲۴، ص ۷۱). مثلا باب هفتم جامع عباسى به بيان ثواب زيارت و نقل متن زيارتنامه هريك از چهارده معصوم و تاريخ ولادت و وفات آنان اختصاص يافته است. ترجمه رساله هاى عمليه مشهور، از عربى به فارسى و برعكس، نيز متداول بوده است (← همان، ج۳، ص ۱۳۳ـ ۱۳۴، ۴۳۳، ج ۴، ص۱۴۱ـ ۱۴۲، ۲۱۴، ج ۱۵، ص ۳۷، ج ۲۱، ص ۱۰۴). گاهى برخى مؤلفان فتاواى نويسنده يك رساله را با فتاواى مذاهب غيرامامى تطبيق داده اند (← همان، ج ۱۱، ص ۱۸۷) و گاهى همه يا بخشى از رساله هاى عمليه به نظم كشيده يا تلخيص شده است (← امين، ج ۹، ص ۳۲ـ۳۳؛ آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۲، ص ۱۷۰ـ۱۷۱، ج ۳، ص ۴۷۰؛ همو، طبقات: نقباء، قسم ۴، ص ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰).از ويژگيهاى مهم برخى رساله هاى عمليه اى كه در ايران عصر صفوى نگاشته شده، همانند ديگر مكتوبات علمى آن دوره، فارسى بودن آنهاست كه سبب آن، به رسميت شناخته شدن مذهب امامى در قلمرو صفويان و نياز عامه مردم به كتابهاى فتوايى فارسى بوده است. نخستين فقيهى كه در آن دوران احكام فقه را بر مبناى مذهب شيعه، و به فارسى نگاشت عالم جامع الاطراف، حسين بن عبدالحق الهى اردبيلى (متوفى ۹۵۰، مدفون در اردبيل)، بود (افندى اصفهانى، ج ۲، ص ۹۸، ۱۰۳)؛ بااين حال بنابر نظر مشهور، نخستين رساله عمليه جامع به زبان فارسى، جامع عباسى* اثر شيخ بهايى (متوفى ۱۰۳۰) است كه در قرن يازدهم تأليف شده است. تأليف اين كتاب كه زبانى آسان و نثرى بى تكلف دارد، نقطه عطفى در سير نگارش متون فقهى فارسى به شمار مى رود. پيش از شيخ بهايى، ملاعبداللّه شوشترى (متوفى ۱۰۲۱) رساله عمليه اى در واجبات نماز و نماز جمعه به فارسى نگاشته بود (← آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۲۵، ص ۱؛ مدرسى طباطبائى، ص ۳۸۲ـ۳۸۳). افزون بر فقهاى گفته شده، محمدباقر ميرداماد* (متوفى ۱۰۴۱) رساله شارع النجاة را نوشت و محمدتقى مجلسى* (متوفى ۱۰۷۰) هم رساله اى مشتمل بر همه ابواب فقهى نگاشت كه در ۱۳۲۱ در بمبئى و در ۱۴۰۰ (۱۳۵۹ش) در تهران باعنوان يك دوره فقه كامل فارسى به چاپ رسيد و در قرن چهاردهم چند حاشيه بر آن نوشته شد. مجلسى سپس رساله عمليه ديگرى هم به فارسى نگاشت. محمدباقر سبزوارى* (متوفى ۱۰۹۰) نيز رساله اى به فارسى تأليف كرد و محمدباقر مجلسى* (متوفى ۱۱۱۰) رساله آداب نماز را نوشت كه رساله اى فتوايى به فارسى در ابواب طهارت و نماز است (← آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۱، ص ۲۱، ج ۶، ص ۳۸۹، ج ۱۱، ص ۲۱۳، ج ۱۳، ص ۴ـ۵، ج ۱۶، ص ۲۹۶ـ ۲۹۷). اين رساله و چند رساله فارسىِ فتوايىِ ديگر از مجلسىِ دوم در بيست وپنج رساله فارسى (قم ۱۴۱۲) چاپ شده اند.از قرن يازدهم تا سيزدهم، رساله هاى عمليه متعددى تأليف شدند و شمارى از مشهورترين رساله ها متعلق به اين دوره است (← جناتى، ص ۲۳۷ـ۲۴۶؛ مدرسى طباطبائى، ص ۳۸۲ـ ۴۰۴). از نيمه دوم قرن سيزدهم، هم زمان با آغاز زعامت مطلق شيخ مرتضى انصارى* در نجف و بسنده كردن او به حاشيه نويسى بر رساله هاى پيشين، نهضت حاشيه نگارى بر رساله ها ــبه جاى تأليف رساله مستقل ــ آغاز شد و شاگردان شيخ اين نهضت را تا حدود نيم قرن بعد و حتى بيشتر ادامه دادند. احتياط فقها در صدور فتوا، تواضع آنان به استادان و فقهاى بزرگ پيشين و تكريم و احياى آثار علمى آنان از اسباب شكل گيرى اين جريان بود. تقريبآ همه فقهاى متأخر امامى تقليد ابتدايى از مجتهد اعلمِ متوفى را جايز ندانسته و بقاى بر آن را نيز با شروطى روا شمرده اند. بر اين اساس، پس از وفات يك مرجع تقليد رساله او به طور طبيعى از رواج مى افتد و به تدريج بى استفاده مى شود، اما وقتى مجتهدى برجسته بر آن حاشيه اى بنويسد، رساله نخستين مهجور نمى شود (آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۶، ص ۸۹ـ۹۰، ج ۱۱، ص ۲۱۱ـ۲۱۲، ج ۲۴، ص ۵۹ـ۶۰). در حاشيه هاى فتوايى، اگر حاشيه نويس نظر يا فتوايى مغاير با نظر نويسنده رساله داشته باشد، در جملاتى كوتاه و گويا ذيل مسئله بدان تصريح مى كند؛ بنابراين درج نشدن نظر حاشيه نويس در ذيل يك مسئله، به منزله تأييد و امضاى نظر يا فتواى مجتهد صاحب رساله است. در مواردى نيز حاشيه نويس تعليقات خود را به جاى آراى نويسنده در متن مى گنجاند و با تغييردادن برخى عبارات يا افزودن يك يا چند مسئله، كتاب اصلى را برپايه فتاواى خود بازنويسى مى كند. مجموعه هاى فتوايى و حواشى آنها افزون بر كارسازبودن براى عمل مقلدان در هر دوره، براى فقيهان ادوار بعد هم ميراثى گران بها به شمار مى روند؛ به ويژه اگر نويسنده رساله و حاشيه نگاران آن از فقهاى برجسته باشند. جايگاه علمى حاشيه نگار يك رساله عمليه عاملى اساسى در اقبال فقهاى ديگر به نوشتن حاشيه بر آن اثر است (← همان، ج ۲۴، ص ۵۹ـ۶۰، ۹۰ـ۹۱).شيخ مرتضى انصارى* (متوفى ۱۲۸۱)، ميرزامحمدحسن شيرازى (معروف به ميرزاى شيرازى*، متوفى ۱۳۱۲) و آخوند ملامحمدكاظم خراسانى* (متوفى ۱۳۲۹) كه هريك فقهاى برجسته عصر خود بودند، رساله عمليه مستقلى تأليف نكرده اند و آثار فتوايى آنان يا حاشيه نگارى بر مكتوبات فقهى پيشينيان يا آثارى است مشتمل بر فتاواى آنها كه شاگردانشان گردآورى و تدوين كرده اند (← همان، ج ۳، ص ۱۳۳ـ۱۳۴، ج ۱۰، ص ۲۱، ج ۱۲، ص ۱۵۸ـ۱۵۹، ۱۷۵، ج ۱۵، ص ۳۸ـ۳۹، ج۲۰، ص۴۳ـ۴۴، ج۲۴، ص۵۹ـ۶۰، ۹۰ـ۹۱؛ جناتى، ص۲۶۲ـ ۲۶۶؛ نيز ← خراسانى*، آخوند ملامحمدكاظم). پس از آنكه شيخ انصارى مرجعيت عام يافت و ضرورت تنظيم فتاواى او به فارسى و نشر آنها براى فارسى زبانان پيش آمد، محمديوسف استرآبادى، از ملازمان شيخ، اين مهم را برعهده گرفت و براى انجام يافتن كار به وجه مطلوب، به ايران هم سفر كرد (← آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۱۲، ص ۲۵۰، ج ۱۵، ص ۱۱۰؛ حبيب آبادى، ج ۷، پانويس محمدعلى روضاتى، ص ۲۳۵۹ـ۲۳۶۳).اتقان علمى اثر، جايگاه علمى و اجتماعى نويسنده رساله، نثر روان و شيوا و جامعيت كتاب، دربرداشتن عموم مسائل، و ترتيب و تنظيم مناسب ابواب كتاب از مهم ترين عوامل اقبال فقها به برخى رساله هاى عمليه پيشين به شمار مى آيند. اين رساله ها سالها كتاب مرجع و رساله عمليه شاخص نزد فقها بوده و محور بحثهاى فقهى قرار گرفته اند و گاهى تلخيص، تحشيه، ترجمه و شرح نويسى بر اين رساله ها از زمان حيات نويسندگان آنها آغاز شده است. مشهورترين رساله هاى عمليه كه بارها به تنهايى يا با حاشيه فقيهان طراز اول به چاپ رسيده اند، عبارت اند از: جامع عباسى، به فارسى؛ نخبه، به فارسى اثر ابراهيم بن محمد كلباسى (متوفى ۱۲۶۱) كه نخستين بار در ۱۲۴۶ در اصفهان به چاپ رسيد؛ نجاة العباد فى يوم المعاد، به عربى اثر محمدحسن نجفى* (متوفى ۱۲۶۶)؛ و عروة الوثقى*، به عربى اثر سيدمحمدكاظم طباطبايى يزدى* (متوفى ۱۳۳۷). افزون بر جامع عباسى كه به سبب امتياز خاصش قرنها در كانون توجه بود (← جامع عباسى*)، كتاب نخبه از مشهورترين رساله هاى عمليه در دو قرن اخير است كه به سبب داشتن نثر روان فارسى و دربرداشتن همه مسائل ضرورى اقبال فراوان يافته است. همچنين، اين اثر تا حدود يك قرن از متون مهم در حوزه هاى دينى بوده و فقهايى مانند شيخ انصارى، ميرزامحمدحسن شيرازى، آخوند خراسانى و ميرزامحمدتقى شيرازى بر آن حاشيه نگاشته اند. ازاين رو، نخبه را مادر رساله هاى عمليه فارسى متأخر دانسته اند. به سبب ويژگيهاى برجسته اين كتاب، ديگر رساله هاى معاصر آن چندان رونق نيافتند. نخبه به زبان اردو هم ترجمه شد (← كلباسى، مقدمه مهريزى، ص ۱۹ـ۲۴؛ آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۴، ص ۱۴۲، ج۲۴، ص ۹۰ـ۹۱؛ حبيب آبادى، ج ۷، همان پانويس، ص ۲۳۱۵ـ ۲۳۱۸).نجاة العباد كتاب فتوايى محمدحسن نجفى و به منزله چكيده اثر ديگر او، جواهرالكلام*، است كه پس از تأليف با استقبال فقها مواجه شد و استفاده از آن در ميان مردم نيز بسيار رواج يافت. فقيهان برجسته اى چون شيخ انصارى و ميرزامحمدحسن شيرازى بر اين كتاب كه نثر دشوارى داشت، حاشيه نگاشته اند و برخى آن را ترجمه، شرح و تلخيص كرده اند (← امين، ج ۹، ص ۱۴۹؛ آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۴، ص ۱۴۱ـ۱۴۲، ج ۶، ص ۲۲۷، ج ۱۴، ص ۱۰۰ـ۱۰۲، ج ۲۴، ص ۵۹ـ۶۰). به تعبير اعتمادالسلطنه (ص ۱۸۴ـ۱۸۵)، «عموم شيعيان اين رساله را در بغل داشتند». پس از آن عروة الوثقى به سبب داشتن نثر روان، گستردگى فروع فقهى، تنظيم و باب بندى مناسب و شخصيت برجسته مؤلف آن، بسيار اقبال يافت و جايگزين نجاة العباد شد. فقها به عروة توجه داشته اند و تاكنون حاشيه هاى بسيارى بر آن نگاشته شده است (امين، ج ۱۰، ص ۴۳؛ آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۶، ص ۲۲۷؛ جناتى، ص ۲۶۷ـ۲۶۹). امروزه حاشيه نويسى بر عروة، به هر دو روش استدلالى و فتوايى، يكى از نشانه هاى صلاحيت شخص براى عهده دارشدن مرجعيت دينى يا معرفى خود براى عهده دارشدن اين مسئوليت به شمار مى رود (امين، همانجا). در دوره جديد، وسيلة النجاة سيدابوالحسن اصفهانى* (متوفى ۱۳۲۵ش) و بيش از آن، منهاج الصالحين سيدمحسن حكيم (متوفى ۱۳۴۹ش) جايگاه ويژه اى يافته اند. تحريرالوسيلة، مهم ترين كتاب فتوايىِ امام خمينى*، بازنگارى و تكميل وسيلة النجاة مطابق با آراى ايشان است. فقهاى ديگرى نيز بر منهاج الصالحين حاشيه نوشته يا رساله هاى فتوايى خود را با اين عنوان تأليف كرده اند (← تحريرالوسيلة*؛ سيدمحسن حكيم*؛ خويى*، ابوالقاسم). البته وقايع سياسى و اجتماعى نيز بر جايگاه رساله هاى عمليه تأثيرگذار بوده اند؛ براى نمونه در ميان رساله هاى عمليه معاصر، تحريرالوسيلة از جهت گستره وسيع استناد به آن، موقعيتى كم نظير داشته است. پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، فتاواى امام خمينى (ره)، مندرج در اين اثر، در نظام قضائى متمم قانون شمرده شد و قضات در دادگاهها و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى به هنگام تصويب قوانين بدان استناد مى كردند. آقابزرگ طهرانى از رساله عمليه اى فارسى به نام جامع ناصرى (اثر على بن محمدجعفر استرآبادى*، متوفى ۱۳۱۵) نام برده است كه ناصرالدين شاه قاجار تمايل داشت آن را قانون رسمى معتبر در سراسر ايران اعلام كند، اما خواست او به سبب مخالفتهاى جدّى تحقق نيافت (← الذريعة، ج ۵، ص ۷۵).هم زمان با زعامت فقهايى چون سيدمحمدكاظم طباطبائى يزدى و محمدتقى شيرازى (متوفى ۱۳۳۸) در نجف، دوره اى جديد در نگارش رساله هاى عمليه آغاز شد. در اين دوره در كنار حاشيه نويسى، تأليف رساله هاى عمليه مستقل هم متداول شد. طباطبائى يزدى و شيرازى كه هر دو بر رساله هاى مشهور حاشيه نوشته بودند، به ترتيب، رساله هاى عمليه عروة الوثقى و ذخيرة العباد ليوم المعاد (ذخيرة المعاد) را هم تأليف كردند و بر هر دو اثر حواشى متعددى نوشته شد. اين شيوه را فقهاى بعدى هم ادامه دادند (← كلباسى، همان مقدمه، ص ۴۴ـ۴۵؛ آقابزرگ طهرانى، الذريعة، ج ۱۰، ص ۱۶، ۱۹ـ۲۰، ج ۱۵، ص ۲۵۲، ج ۱۹، ص ۵۹، ج ۲۰، ص ۴۳ـ۴۴؛ جناتى، ص ۲۶۶ـ۲۷۸). تا آنجا كه گفته اند پس از وفات سيدابوالحسن اصفهانى، بيش از حد متعارف رساله عمليه در نجف تأليف و چاپ شد (← حبيب آبادى، ج ۷، همان پانويس، ص ۲۶۱۰؛ جناتى، ص ۲۹۹).در نيمه قرن چهاردهم، رساله هاى عمليه فارسى براى بيشتر مردم فارسى زبان كمتر قابل استفاده بودند. نثر پيچيده، كهنه و گاه غامض اين رساله ها و نيز استفاده از واژگان تخصصى در آنها، از يك سو، و كم بودن سطح سواد عامه مردم، ازسوى ديگر، مهم ترين عوامل اين مسئله بودند. ازاين رو، على اصغر كرباسچيان (مشهور به علّامه، متوفى ۱۳۸۲ش) از علماى مبرِّز درس آيت اللّه حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى* (متوفى ۱۳۴۰ش) در قم، تصميم گرفت متن رساله هاى عمليه را به انگيزه استفاده همگان روان سازد. او رساله عمليه بروجردى با عنوان جامع الفروع را مبناى كار خود قرار داد و با همكارى چندتن ديگر و صرف وقت زياد، كتابى را به جامعه دينى عرضه كرد كه افزون بر رعايت اختصار و اجتناب از تفصيل غيرضرورى، نثرى روان، به روز و قابل فهم براى همه داشت و مسائل آن با شماره گذارى از هم جدا شده بود. قوّت و صحت ادبى و پيراستگى متن اين كتاب كه توضيح المسائل ناميده شد، بيش از همه مرهون همكارى ارزشمند على اصغر فقيهى (اديب و محقق و نويسنده مشهور، متوفى ۱۳۸۲ش) بود. كرباسچيان براى دورى متن از هرگونه غلط بر چاپ كتاب هم نظارت دقيقى داشت. آيت اللّه بروجردى منطبق بودن محتواى اين كتاب با جامع الفروع را تأييد و عمل به آن را صحيح اعلام كرد و از نتيجه كار بسيار راضى بود (← روايت استاد، ص ۵۳ـ۵۵، ۶۵ـ۶۶، ۱۸۲، ۲۰۱ـ۲۰۲، ۲۱۲ـ۲۱۳، ۲۶۵؛ فقيهى، ص ۱۸۲ـ۱۸۳). توضيح المسائل در ميان رساله هاى عمليه جايگاهى برجسته و در ميان متدينان اقبال فراوان يافت؛ چنان كه بر ادبيات رساله نويسى در حوزه هاى علميه تأثير فراوان نهاد. نثر و شيوه تدوين رساله هاى كنونى و عنوان آنها هنوز هم از اين كتاب الهام گرفته است و امروزه رساله هاى عمليه غالبآ با عنوان توضيح المسائل شناخته مى شوند.در دوره معاصر، تأليف رساله عمليه همچنان نماد و نشانه مرجعيت دينى است. حاشيه نويسى بر كتابهاى فقهى فتوايى پيشينيان، در كنار نگارش رساله هاى مستقل چندان رايج نيست، اما تدوين و چاپ منتخبى از رساله هاى عمليه برحسب سن، جنسيت و صنف مقلدان، برپايه فتاواى مراجع دينى مختلف، مرسوم شده است (كلباسى، همان مقدمه، ص ۱۶)؛ مانند احكام نوجوانان و جوانان، احكام ويژه پسران، احكام ويژه بانوان، احكام روابط زن و مرد، مناسك حج بانوان و احكام فقهى پزشكى و رشته هاى پيرامونى آن.در عموم توضيح المسائلها پس از مبحث اجتهاد و تقليد، احكام عبادات و سپس معاملات و در پايان، مبحث ارث بيان مى شود. ابواب حدود و قصاص و ديات غالبآ يا در توضيح المسائلها مطرح نشده يا به اختصار بيان شده اند. نگارش آثار مستقل فقهى درباره مناسك حج نيز همچنان ادامه دارد. البته اين كار، به سبب جايگاه مهم عبادت حج، از قرون نخستين هجرى در ميان فقها متداول بوده است (← حج*). درميان رساله هاى عمليه معاصر، رساله شهيد محمدباقر صدر* باعنوان الفتاوى الواضحة، توضيح المسائل آيت اللّه حسين وحيد خراسانى و توضيح المسائل آيت اللّه جعفر سبحانى، مقدمه هاى استدلالى مفصّلى درباره اصول عقايد دارند. در توضيح المسائل آيت اللّه حسين مظاهرى، از علماى برجسته اصفهان، هم احكام فقهى ۳۷ عنوان از واجبات و محرّمات اخلاقى بيان شده است كه شيوه اى نو به شمار مى رود. الفتاوى الواضحة ساختارى نوين و نثرى شيوا دارد و احكام فقهى در آن در چهار بخش عبادات، اموال (شامل اموال عمومى و اموال خصوصى)، رفتار و سلوك فردى و رفتار و سلوك عام سامان يافته است.رساله هاى عمليه از متون درسى حوزه هاى علميه هم بوده اند. در ساليان اخير در حوزه نجف به جاى تبصرة المتعلّمين علامه حلّى* و المختصرالنافع محقق حلّى*، در مرحله مقدمات (نخستين مرحله نظام درسى حوزه) رساله عمليه زعيم وقتِ حوزه تدريس مى شده است (بَهادلى، ص ۲۷۶ـ۲۷۸). عباسعلى اسلامى* (بنيان گذار جامعه تعليمات اسلامى*، متوفى ۱۳۶۴ش) نيز در خاطرات خود نوشته است، در دوره جوانى او در حوزه مشهد، سه تن از عالمان در سه نوبت در مسجد گوهرشاد رساله عمليه تدريس مى كردند. او نيز پس از بازگشت به موطن خود سبزوار، رساله عمليه تدريس مى كرد (← اسلامى، ص ۱۹ـ۲۰). هم اكنون تدريس رساله عمليه فقهاى برجسته در برخى مدارس دينى حوزه علميه قم رايج است.رساله هاى عمليه براى تسهيل دسترسى دين داران به فتواهاى مرجع دينى خود نوشته مى شوند و نگارش آنها كارى تخصصى است. زيرا رعايت ايجاز در متن همراه با كامل بودن مُفاد و رسابودن تعابير كه با رعايت ظرافتهاى فنى فقهى نوشته شود، آسان نيست. به علاوه، چون رساله به عنوان پرمراجعه ترين كتاب براى آگاهى از تكاليف دينى، نزد دين داران جايگاهى مهم دارد، برخى انديشمندان درباره سبك نگارش و محتواى رساله ها ملاحظاتى داشته اند. مثلا در ۱۳۲۸، در نشريه درّة النجف (چاپ نجف) عالمى ناشناس از اهالى تبريز براى بهبود وضع رساله هاى عمليه پيشنهادهايى داده است. هرچند در رساله هاى عمليه كنونى برخى نقاط ضعف پيشين برطرف شده است، هنوز هم براى كارآمدى بيشتر اين آثار توصيه هايى مطرح مى شود، مثلا، لزوم حذف مسائل غيرضرورى، نادر و كم ابتلا؛ درج مسائل و احكام فقهى ضرورى و مبتلابه مردم؛ استفاده از تعابير روشن، ساده و رسا و پرهيز از كاربرد تعابير غيرصريح يا نامفهوم؛ ويرايش كامل و دقيق رساله ها با ملاحظه دقايق ادبى و لغوى؛ همگون ساختن تعبيرات با دگرگونيهاى زمان و مظاهر زندگى اجتماعى و دورى از كاربرد واژه هاى كهن و نامأنوس؛ لزوم طرح مسائل جديد سياسى، اقتصادى و علمى و نيز مسائل اخلاقى در ذيل ابواب مناسب؛ شرح و تبيين اصطلاحات فقهى به كاررفته در رساله و ضرورت تجديدنظر در كاربرد تعابير فنى و اصطلاحى مانند اَقوى، اَقرَب، اَحوَط، و جايگزينى آنها با تعابير مناسب و ساده فهم (← «مكتوب يكى از علماى اعلام»، ص ۳۱۶ـ۳۱۹؛ صدر، ج ۱، ص ۱۰۷ـ۱۱۰؛ جناتى، ص ۲۸۴ـ۲۹۳؛ يزدانى، فقه، ش ۱۳، ص ۲۱۰ـ۲۳۰، ش ۱۵ و ۱۶، ص ۲۸۷ـ۳۰۵).در كنار رساله عمليه، استفتا از مراجع دينى نيز يكى از راههاى دستيابى به فتاواى مرجع تقليد است. ازاين رو، هرگاه مكلف در فهم مسائل رساله دچار مشكل شود يا با مسئله اى نو مواجه گردد، مى تواند از راه استفتاء آن را حل كند. معمولا ادبيات متداول در متن استفتائات جديدتر از زبان رساله هاى عمليه است و دغدغه ها و پرسشهاى رايج زمانه و جامعه را بهتر نشان مى دهد. معمولا سؤالات فقهى و استفتائات گوناگون همراه با پاسخهاى هر مرجع دينى دسته بندى و چاپ مى شود (براى نمونه هايى از مجموعه هاى سؤال و جواب در چند سده اخير ← جناتى، ص ۲۸۰ـ۲۸۴؛ نيز ← فتوا*).هرچند داشتن رساله عمليه از شروط تصدى مرجعيت دينى نيست (← خامنه اى، ج ۱، ص ۷ـ۸) و مجتهد براى انتقال فتاواى خود به مقلدانش راههاى ديگرى هم دارد (← انصارى، ص ۳۷ـ۳۸؛ طباطبائى يزدى، ج ۱، ص ۳۱ـ۳۲؛ غروى تبريزى، ص ۳۱۴ـ۳۱۶) مى توان گفت، نگارش رساله بهترين و مطمئن ترين روش براى بيان مجموعه تكاليف دينى است. عموم فقها برپايه حجيت ظواهر الفاظ، فتاواى مكتوب فقيه، به ويژه رساله عمليه او، را همانند فتواهاى شفاهى وى حجت و موجب اثبات تكليف دينى برشمرده و شرط اين حجيت را مصون بودن رساله از جعل و غلط و تحريف دانسته اند. مقلد مى بايست به انطباق فتاواى موجود در رساله با فتواهاى مرجع خود اطمينان داشته باشد. اين اطمينان با ملاحظه و تدقيق مرجع دينى يا افراد مورد وثوق او در رساله و تأييد آن از جانب مرجع تقليد، حاصل مى شود (← شهيد اول، ج ۱، ص ۴۴؛ شهيد ثانى، ج ۲، ص ۷۸۶ـ۷۸۸؛ طباطبايى، ص ۶۳۲ـ۶۳۳؛ غروى تبريزى، ص ۳۱۶). مكلف براى دستيابى به فتواى مرجع دينى و عمل به آن فقط بايد به رساله عمليه او رجوع كند، نه كتابهاى ديگرش؛ زيرا در پاره اى موارد، آراى مقبول مجتهد در كتابهاى علمى يا در درسهاى او، با فتاواى او در رساله عمليه متفاوت است؛ غالبآ از اين رو كه رساله هاى عمليه اصولا برپايه احتياط و هماهنگ با ديدگاه مشهور فقهى نگاشته مى شوند (← خويى، ج۲، ص ۱۵؛ سبحانى، ج ۲، ص ۲۸؛ «شخصيت آيت اللّه سيداحمد خوانسارى»، ص ۲۳۵ـ۲۳۸). در صورت وجود تعارض ميان فتاواى يك مرجع دينى در رساله يا رساله هاى مختلف او آخرين فتوا يا آخرين كتاب فتوايى وى ملاك عمل قرار مى گيرد (← انصارى، ص ۳۸؛ امام خمينى، ج ۱، ص ۱۸ـ ۱۹). راه حل رفع تعارض فتواى درج شده در رساله با فتواى ارائه شده براى همان مسئله كه از طريق معتبر ديگرى (مانند شنيدن از خود مجتهد) به مقلد رسيده نيز در منابع فقهى مطرح شده است (← انصارى، همانجا؛ غروى تبريزى، ص۳۹۷ـ۴۰۰).در ميان فقهاى اهل سنّت نگارش آثار فتوايى با عنوان رساله عمليه، توضيح المسائل يا ديگر عناوين مشابه مرسوم نبوده است. درواقع بيشتر كتابهاى فتوايىِ اهل سنّت به صورت مجموعه هاى سؤال و جواب تدوين شده اند. در اين گونه آثار، فقيه به بيان فتواى خود بسنده نكرده و به آيات قرآن، احاديث نبوى و يك يا چند منبعِ مهم از منابع پيشينيان آن مذهب نيز استناد كرده است. همچنين، گاهى اختلاف آراى پيشوايان و بزرگان آن مذهب فقهى نيز در ضمن پاسخ فقيه بيان شده است. بااين همه، در ساليان اخير كتابهايى درميان اهل سنّت رايج شده كه از نظر شيوه نگارش مشابه توضيح المسائل اند، مانند: فقه محمدى (سه جلد در يك مجلد، تهران ۱۳۷۸ش) نوشته شيخ محمد مردوخ، برپايه فقه شافعى؛ خلاصة المسائل فقه حنفى (دو جلد در يك مجلد، تربت جام ۱۳۸۶ش) تأليف حفيظ اللّه طاهرى و غلام احمد موحدى؛ و توضيح المسائل از ديدگاه مذهب حنفى (گنبدكاووس ۱۳۸۵ش) نوشته آنه طواق گلشاهى. در خلاصة المسائل نخست به اصول عقايد و سپس به احكام فقهى پرداخته شده است، اما گاهى مؤلف از شيوه اصلى خود فاصله گرفته و مسئله اى را به تفصيل بررسى و تحليل كرده است (براى نمونه ← ج ۲، ص ۴۹ـ۵۲). در توضيح المسائل از ديدگاه مذهب حنفى در صورت وجود مستند قرآنى يا روايى براى يك مسئله فقهى، آن آيه يا حديث در ضمن مسئله بيان شده و مأخذ هريك از مسائل فقهى نيز در پاورقى درج شده است. ازجمله منابع مذكور، كتابهاى تفسير قرآن و منابع فقهى متأخر است.
منابع : محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، الذريعة الى تصانيف الشيعة، چاپ على نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ همو، طبقات اعلام الشيعة: الكرام البررة، قسم ۳، چاپ حيدر محمدعلى بغدادى و خليل نايفى، قم ۱۴۲۷؛ همان: نقباءالبشر فى القرن الرابع عشر، قسم ۱ـ۴، مشهد ۱۴۰۴؛ ابن بَرّاج، جواهرالفقه، چاپ ابراهيم بهادرى، قم ۱۴۱۱؛ ابن فهد حلّى، الرسائل العشر، چاپ مهدى رجائى، قم ۱۴۰۹؛ عباسعلى اسلامى، طلايه دار فرهنگ اسلامى در عصر اختناق، تهران ۱۳۹۰ش؛ محمدحسن بن على اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاريخ ايران، چاپ ايرج افشار، ج ۱، تهران: اساطير، ۱۳۶۳ش؛ عبداللّه بن عيسى افندى اصفهانى، رياض العلماء و حياض الفضلاء، چاپ احمد حسينى، قم ۱۴۰۱ـ۱۴۱۵؛ امام خمينى، استفتاآت، قم ۱۳۸۰ش؛ امين؛ مرتضى بن محمدامين انصارى، صراط النجاة: رساله عمليه شيخ اعظم انصارى، چاپ محمدحسين فلاح زاده، قم ۱۳۷۳ش؛ على بَهادلى، الحوزة العلمية فى النجف: معالمها و حركتها الاصلاحية، ۱۳۳۹ـ۱۴۰۱ه /۱۹۲۰ـ۱۹۸۰م، بيروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛ محمدابراهيم جناتى، ادوار فقه و كيفيت بيان آن، تهران ۱۳۷۴ش؛ محمدعلى حبيب آبادى، مكارم الآثار، ج ۷، اصفهان ۱۳۷۴ش؛ على خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، ج ۱، كويت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛ ابوالقاسم خويى، صراط النجاة فى اجوبة الاستفتاءات، مع تعليقات لجواد تبريزى، ]قم[ ۱۴۱۶ـ۱۴۱۸؛ محمدتقى بن عبدالرحيم رازى اصفهانى، رساله صلاتيه (بيش از پنج هزار فرع فقهى)، با تعليقات و اضافات محمدباقر نجفى اصفهانى، چاپ مهدى باقرى سيّانى، قم ۱۳۸۳ش؛ روايت استاد: استاد علامه كرباسچيان از نگاه ديگران، تهران: مركز تدوين و نشر آثار علامه كرباسچيان، ۱۳۸۶ش؛ جعفر سبحانى، استفتائات، قم ۱۳۸۹ـ۱۳۹۱ش؛ «شخصيت آيت اللّه سيداحمد خوانسارى در گفتگو با آيات و اساتيد: سيدحسين شمس، مرتضوى لنگرودى، ابوطالب تجليل، هادى معرفت، مرحوم ستوده»، فقه اهل بيت، ش ۱۷ـ۱۸ (بهار ـ تابستان ۱۳۷۸)؛ محمدبن مكى شهيد اول، ذكرى الشيعة فى احكام الشريعة، قم ۱۴۱۹؛ زين الدين بن على شهيد ثانى، رسائل الشهيدالثانى، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش؛ محمدباقر صدر، الفتاوى الواضحة وفقآ لمذهب اهل البيت عليهم السلام، ج ۱، قم ۱۴۲۳؛ حفيظ اللّه طاهرى و غلام احمد موحدى، خلاصة المسائل فقه حنفى، تربت جام ۱۳۸۶ش؛ محمدبن على طباطبايى، مفاتيح الاصول، چاپ سنگى ]تهران، بى تا.[، چاپ افست قم : آل البيت، ]بى تا.[؛ محمدكاظم بن عبدالعظيم طباطبائى يزدى، العروة الوثقى، قم ۱۴۱۷ـ۱۴۲۳؛ على غروى تبريزى، التنقيح فى شرح العروة الوثقى: كتاب الاجتهاد و التقليد، تقريرات درس آيت اللّه ابوالقاسم خويى، قم ۱۴۱۰؛ على اصغر فقيهى، «مصاحبه با استادعلى اصغر فقيهى»، ]مصاحبه كننده[: محمدرضا رهبريان، در على اصغر فقيهى: معلم، مورخ و قم پژوه، به كوشش مهدى سليمانى آشتيانى، قم: نورمطاف، ۱۳۹۰ش؛ ابراهيم بن محمد كلباسى، نخبه: رساله عمليه فارسى، همراه با چهارده حاشيه از مراجع و فقهاى بزرگ شيعه، چاپ مهدى مهريزى و محمدحسين درايتى، تهران ۱۳۹۰ش؛ حسين مدرسى طباطبائى، مقدمه اى بر فقه شيعه: كليات و كتابشناسى، ترجمه محمدآصف فكرت، مشهد ۱۳۶۸ش؛ «مكتوب يكى از علماى اعلام»، درة النجف، سال ۱، ش ۷ و ۸ (ذيقعده ۱۳۲۸)؛ محمدباقربن محمد ميرداماد، «گزيده شارع النجاة فى ابواب العبادات»، چاپ مهدى طباطبايى، در فقه اهل بيت، ش ۲۷ (پاييز ۱۳۸۰)؛ عباس يزدانى، «مرورى بر رساله هاى عمليه»، فقه، ش ۱۳ (پاييز ۱۳۷۶)، ش ۱۵ و ۱۶ (بهار و تابستان ۱۳۷۷).
/ فريده سعيدى /